You are Going to Prison 👮🏻‍♂️🚨👮🏻‍♀️ - Law and Order English words and phrases

hi everybody this is Mr Duncan in England.

سلام به همه این آقای دانکن در انگلستان است.

How are you today are you okay? I hope so are you happy? I hope so.

امروز چطوری خوبی؟ امیدوارم شما هم خوشحال باشید؟ امیدوارم.

In today's lesson we are going to look at the system

در درس امروز به سیستمی

that tries and sometimes fails to keep us all on the straight and narrow.

می پردازیم که سعی می کند و گاهی اوقات نمی تواند همه ما را در مسیر مستقیم و باریک نگه دارد.

That is to say those who uphold the laws of the land

یعنی کسانی که از قوانین کشور حمایت می کنند

and in doing so encourages us all to obey them.

و با این کار همه ما را تشویق می کنند که از آنها پیروی کنیم.

In this lesson we are going to look at the subject of...

در این درس قصد داریم به موضوع...

law and order.

قانون و نظم بپردازیم.

When we talk about law and order we are expressing the rules that exist

وقتی از نظم و قانون صحبت می کنیم ، قوانینی را بیان می کنیم که

in society. By that we mean the laws which must be observed and the rules

در جامعه وجود دارد. منظور ما از آن قوانینی است که باید رعایت شوند و قوانینی

that govern everyday social interaction. The ability

که بر تعاملات اجتماعی روزمره حاکم است.

to keep law and order is often seen as the sign

توانایی حفظ قانون و نظم اغلب به عنوان

of a civilised society. With these laws come stability and order.

نشانه یک جامعه متمدن در نظر گرفته می شود. با این قوانین ثبات و نظم حاصل می شود.

We will often refer to the laws of the land when discussing the important rules

هنگام بحث در مورد قوانین مهمی

that govern our day-to-day lives.

که بر زندگی روزمره ما حاکم است، اغلب به قوانین کشور اشاره می کنیم.

To make the laws work they must be enforced.

برای اینکه قوانین کار کنند باید اجرا شوند.

To enforce is to persuade someone to do something.

اجبار یعنی متقاعد کردن کسی برای انجام کاری.

In this case the persuasion is carried out

در این صورت اقناع

by giving out punishment

با

to those who go against the laws that have been laid down

مجازات افرادی که با قوانین وضع شده مخالفت می کنند انجام

If you break one of the laws then

می شود اگر یکی از قوانین را زیر پا

you will be punished the harshness of the punishment depends on how serious the action is.

بگذارید مجازات خواهید شد شدت مجازات بستگی به جدی بودن عمل دارد.

To go against a law is described as a crime.

مخالفت با قانون جرم توصیف می شود.

You break the law. You commit a crime.

شما قانون را زیر پا می گذارید. جنایت میکنی

An action that breaks the law is an offence a person who breaks the law

اقدامی که قانون را نقض می کند جرم است، فردی که قانون را زیر پا می گذارد،

can be described as a...

می توان به عنوان

A law breaker.

یک قانون شکن توصیف کرد.

A felon.

یک جنایتکار

An offender.

یک متخلف

They have broken the law.

آنها قانون را زیر پا گذاشته اند.

The punishment given to those who break the law depends on how serious the offence is.

مجازات کسانی که قانون را زیر پا می گذارند بستگی به این دارد که جرم چقدر جدی باشد.

From a minor offence such as parking your car where it's not supposed to be,

از یک تخلف جزئی مانند پارک کردن ماشین خود در جایی که قرار نیست،

or dropping litter in the street.

یا ریختن زباله در خیابان.

To more serious crimes such as theft and robbery.

به جرایم سنگین تر مانند سرقت و سرقت.

Right up to the most serious crimes of all such as...

تا شدیدترین جنایات از جمله...

and of course murder.

و البته قتل.

The punishment for which can be very harsh indeed.

مجازاتی که می تواند در واقع بسیار سخت باشد.

If you commit a crime then you run the risk of being punished.

اگر مرتکب جرمی شوید، در خطر مجازات قرار خواهید گرفت.

For a minor crime such as a parking offence you will most likely be given a fine.

برای یک جرم جزئی مانند تخلف در پارکینگ به احتمال زیاد جریمه خواهید شد.

You will have to pay a large sum of money as punishment.

شما باید مبلغ زیادی را به عنوان مجازات بپردازید.

Fines are often given at the point of the offence.

جریمه ها اغلب در محل وقوع جرم صادر می شود.

You might be informed of the fine via a letter from a certain authority.

ممکن است از طریق نامه ای از یک مقام خاص از جریمه مطلع شوید.

For more serious offences evidence must be first gathered.

برای جرایم جدی تر ابتدا باید مدارک جمع آوری شود.

The evidence is used to prove that you carried out the offence.

از شواهد برای اثبات اینکه شما جرم را انجام داده اید استفاده می شود.

Evidence can be used to prove either innocence or guilt.

از شواهد می توان برای اثبات بی گناهی یا تقصیر استفاده کرد.

A person who is being questioned about a crime is often described as the suspect.

شخصی که در مورد یک جرم مورد بازجویی قرار می گیرد اغلب به عنوان مظنون توصیف می شود.

The word suspect can be used as both a noun and verb.

کلمه مشکوک را می توان هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل استفاده کرد.

For a serious crime you will often be questioned under caution.

برای یک جنایت جدی اغلب با احتیاط مورد بازجویی قرار می گیرید.

if you find yourself being suspected of being involved in a crime,

اگر مظنون به دست داشتن در یک جنایت

you will be cautioned and arrested.

باشید، اخطار و دستگیر خواهید شد.

The caution is often read out by a police officer.

احتیاط اغلب توسط یک افسر پلیس خوانده می شود.

Generally speaking in law silence cannot be used to prove guilt.

به طور کلی در قانون سکوت نمی توان برای اثبات گناه استفاده کرد.

However the act of staying silent might jeopardise your defence at a later time.

با این حال، سکوت ممکن است دفاع شما را در زمان بعدی به خطر بیندازد.

To be detained by the police is described as being under arrest.

بازداشت شدن توسط پلیس به عنوان بازداشت توصیف شده است.

You have been arrested. You have been detained in custody.

شما دستگیر شده اید. شما در بازداشتگاه بازداشت شده اید.

You are being questioned about a crime.

شما در مورد جرم مورد بازجویی قرار می گیرید.

Normally there will be a solicitor or lawyer present during the questioning.

معمولاً یک وکیل یا وکیل در طول بازجویی حضور خواهد داشت.

If a crime was committed in a public place there will often be witnesses.

اگر جرمی در یک مکان عمومی مرتکب شده باشد، اغلب شاهدانی وجود خواهند داشت.

A witness is a person who saw the event take place.

شاهد کسی است که واقعه را دیده است.

When investigating a crime witnesses can be very useful to shed light on the events that took place.

هنگام تحقیق از یک جنایت، شاهدان می توانند برای روشن کردن وقایع رخ داده بسیار مفید باشند.

If there is enough evidence to show that you may have committed the crime

اگر شواهد کافی وجود داشته باشد که نشان دهد ممکن است شما مرتکب جرم

then you will be charged with the offence.

شده باشید، به جرم جرم متهم خواهید شد.

This means that you will have to go to court to defend yourself.

این بدان معناست که شما باید برای دفاع از خود به دادگاه بروید.

Someone will defend your side of the story, while another person will prosecute you.

یک نفر از طرف داستان شما دفاع می کند، در حالی که شخص دیگری شما را تحت تعقیب قرار می دهد.

A group of people will decide if you are guilty or not based on the evidence they have heard in the court of law.

گروهی از مردم بر اساس شواهدی که در دادگاه شنیده اند تصمیم می گیرند که آیا شما مجرم هستید یا خیر.

If you are found guilty then a sentence will be passed down

اگر مجرم شناخته شوید ،

by the judge who has been in control during the trial. The judge will have the final word.

توسط قاضی که در جریان محاکمه تحت کنترل بوده است، حکم صادر خواهد شد. قاضی حرف آخر را خواهد زد.

and decide what your punishment should be.

و تصمیم بگیرید که مجازات شما چگونه باشد.

Silence in court, silence in court!

سکوت در دادگاه، سکوت در دادگاه!

Judge Moody presiding.

قاضی مودی به ریاست.

You heard what the man said, judge moody presiding.

شما شنیدید که مرد چه گفت .

Silence in court!

سکوت در دادگاه!

My name is judge moody and I sit here every day.

اسم من قاضی مودی است و هر روز اینجا می نشینم.

Waiting for the next poor soul that I'll have to put away.

در انتظار روح بیچاره بعدی که باید کنار بگذارم.

So another bad apple appears as i muse will I throw away the key?

بنابراین یک سیب بد دیگر ظاهر می شود که می خواهم کلید را دور بریزم؟

As I sit watching the defendant sweat, wishing they were free.

در حالی که نشسته ام و به عرق کردن متهم نگاه می کنم و آرزو می کنم که آنها آزاد باشند.

So I listen to the evidence with a keen set of ears.

بنابراین من به شواهد و شواهد گوش می دهم .

If the people find him guilty, then he'll go away for years.

اگر مردم او را مقصر بدانند، سال ها خواهد رفت.

He killed his wife with a tin of paint, it said crimson on the lid.

او همسرش را با یک قوطی رنگ کشت که روی درپوشش زرشکی بود.

They caught him red-handed, but he refused to say what he did.

آنها او را دستگیر کردند، اما او حاضر به گفتن آنچه که انجام داده است.

Members of the jury have you reached a verdict yet?

اعضای هیئت منصفه آیا شما هنوز به حکمی رسیده اید؟

Yes your honour lock him up for life, he deserves everything he'll get.

بله شرافت شما او را برای مادام العمر حبس کنید، او سزاوار هر چیزی است که به دست می آورد.

So the next time you want to do something bad, it might be all to no avail.

بنابراین دفعه بعد که می خواهید کار بدی انجام دهید، ممکن است همه چیز بی فایده باشد.

Because if you end up in front of me...

چون اگر در مقابل من قرار بگیری...

I will send you away to jail.

تو را به زندان خواهم فرستاد.

Silence in court!

سکوت در دادگاه!

I will have silence in my court.

من در دادگاه خود سکوت خواهم کرد.

The technical term for law enforcement in court is - J u d i c i a l

اصطلاح فنی برای اجرای قانون در دادگاه عبارت است از - Ju d i c i a l

The judicial system involves all those connected with prosecuting a suspect.

سیستم قضایی شامل همه کسانی است که با تعقیب یک مظنون مرتبط هستند.

The basic rule of all court trials is that a person is innocent until proven guilty.

قاعده اساسی همه محاکمات دادگاه این است که شخص تا زمانی که گناهش ثابت نشود بی گناه است.

To be arrested for a crime means you are a suspect.

دستگیر شدن برای جرم به این معنی است که مظنون هستید.

To be charged with a crime means that you must face trial.

متهم شدن به جرم به این معنی است که باید محاکمه شوید.

In the criminal justice system, the people are represented by two separate yet equally important groups.

در نظام عدالت کیفری، مردم توسط دو گروه مجزا و در عین حال به یک اندازه مهم نمایندگی می شوند.

The police who investigate crime and the district attorneys who prosecute the offenders.

پلیسی که جنایات را بررسی می کند و دادستان های منطقه که مجرمان را تحت تعقیب قرار می دهند.

The word attorney relates to a trained law expert that is qualified to either

کلمه وکیل به کارشناس حقوقی آموزش دیده مربوط می شود که واجد شرایط

prosecute or defend a person who is standing trial.

محاکمه یا دفاع از شخصی است که در حال محاکمه است.

An attorney is used in the United States, while in England we use a lawyer.

در ایالات متحده از وکیل استفاده می شود، در حالی که در انگلستان از وکیل استفاده می کنیم.

You might also hear the word solicitor used when discussing the laws of England.

همچنین ممکن است کلمه وکیل را هنگام بحث در مورد قوانین انگلستان بشنوید.

In some cases a solicitor might offer assistance in a court trial

در برخی موارد یک وکیل ممکن است در یک محاکمه دادگاه کمک کند،

but in general terms a solicitor's work involves giving legal advice.

اما به طور کلی، کار یک وکیل شامل ارائه مشاوره حقوقی است.

You might also hear the word barrister used during an English court trial.

همچنین ممکن است کلمه وکیل مدافع را در طول یک محاکمه دادگاه انگلیسی بشنوید.

A barrister is a law professional that is often called to take part in a high court trial.

وکیل دادگستری یک متخصص حقوقی است که اغلب برای شرکت در دادگاه عالی فراخوانده می شود.

They have been approved to serve in a court of law or at the bar.

آنها برای خدمت در یک دادگاه قانونی یا در کافه تایید شده اند.

The legal term 'bar' relates to the area where legal proceedings take place.

اصطلاح حقوقی "بار" مربوط به منطقه ای است که مراحل قانونی در آن صورت می گیرد.

In older courtrooms an actual partition would divide the public from the official court proceedings.

در دادگاه های قدیمی تر، یک پارتیشن واقعی ، عموم مردم را از مراحل رسمی دادگاه جدا می کند.

These days the bar is often notional rather than a physical barrier,

این روزها نوار اغلب تصوری است تا یک مانع فیزیکی،

however the term is still used when discussing court proceedings and the officials involved.

با این حال این اصطلاح هنوز در هنگام بحث در مورد روند دادگاه و مقامات درگیر استفاده می شود.

Before a person gives evidence in court they must swear an oath

قبل از اینکه شخصی در دادگاه شهادت بدهد، باید سوگند یاد

to tell the truth or face punishment too.

کند که حقیقت را بگوید، در غیر این صورت مجازات نیز خواهد شد.

The oath is given whilst holding a holy book.

سوگند در حالی داده می شود که کتاب مقدس در دست است.

The bible is often used in many courtrooms,

کتاب مقدس اغلب در بسیاری از دادگاه‌ها استفاده می‌شود،

however a person may also swear on a different sacred book depending on their own personal beliefs.

با این حال شخص ممکن است بسته به اعتقادات شخصی خود بر روی کتاب مقدس دیگری نیز سوگند یاد کند.

I swear by almighty God the evidence I shall give will be the truth the whole truth and nothing but the truth.

به خدای متعال سوگند، دلیلی که خواهم داد، حقیقت تمام حقیقت خواهد بود و چیزی جز حقیقت نیست.

The swearing to God part can also be left out in certain situations where a person's religious views differ.

قسم به خدا را نیز می توان در شرایط خاصی که دیدگاه های مذهبی افراد متفاوت است، کنار گذاشت.

If you receive a prison sentence then you will be Incarcerated.

اگر شما محکوم به زندان شوید، در آن صورت زندانی خواهید شد.

The term that you must spend in prison can vary from just a few days for a minor misdemeanour,

مدتی که شما باید در زندان بگذرانید می تواند از چند روز برای یک جنایت جزئی،

Right up to a long-term sentence stretching over many years.

تا یک محکومیت طولانی مدت که سال ها طول می کشد، متفاوت باشد.

The term in prison can be described as 'time'.

اصطلاح در زندان را می توان به عنوان "زمان" توصیف کرد.

The imprisoned person is doing time.

فرد زندانی در حال انجام وقت است.

They are behind bars.

آنها پشت میله های زندان هستند.

They are in the clink.

آنها در صدا هستند.

They are doing porridge.

فرنی درست می کنند.

They have been banged up.

آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

Punishment for serious crimes can lead to a person being locked away for the rest of their life.

مجازات برای جرایم جدی می تواند منجر به حبس شدن فرد برای بقیه عمر شود.

A life sentence is given to those that have committed a heinous act.

به کسانی که مرتکب عمل شنیع شده اند حبس ابد صادر می شود.

The word heinous means atrocious an act of brutality that is deemed abhorrent to the average person,

کلمه شنیع به معنای عمل وحشیانه ای است که برای افراد عادی منفور تلقی می شود و

will more than likely be handed a life sentence.

به احتمال زیاد به حبس ابد محکوم می شود.

Just because a person has been sentenced for a crime

صرف اینکه فردی به دلیل جرمی

does not mean that the whole sentence will be served.

محکوم شده است به این معنا نیست که کل مجازات اجرا می شود.

A prison sentence may in some cases be shortened as the time is being served.

ممکن است در برخی موارد با گذراندن زمان، حکم زندان کوتاه شود.

This is called parole'

به این می گویند آزادی مشروط.

A ten year prison sentence might only end up being served for five.

یک حکم ده سال حبس ممکن است فقط برای پنج سال اجرا شود.

Parole is given to those who have proved themselves ready to be released back into the public.

آزادی مشروط به کسانی داده می‌شود که ثابت کرده‌اند آماده هستند تا دوباره در معرض دید عموم قرار گیرند.

In some situations a prisoner

در برخی موارد

might be released early whilst serving time for a serious offence.

ممکن است یک زندانی در حین گذراندن دوران محکومیت خود برای یک جرم جدی زودتر از موعد آزاد شود.

it is possible to be sentenced to a jail term without any chance of parole.

ممکن است بدون هیچ شانسی برای آزادی مشروط به حبس محکوم شود.

A person might also be given a suspended jail sentence

همچنین ممکن است یک فرد به حبس تعلیقی محکوم شود، به

this means that the offender will not have to go to prison,

این معنی که مجرم مجبور نیست به زندان برود،

but will have the sentence held back

اما مجازات

for a certain period of time.

برای مدت معینی متوقف خواهد شد.

The person receiving a suspended sentence will have to stay out of trouble,

فردی که مجازات تعلیقی دریافت می کند باید در طول مدت تعلیق از دردسر دور بماند

during the time of the suspension or face going to prison for the original crime.

یا برای جرم اصلی به زندان بیفتد.

It is worth noting that the way in which laws are created and enforced

شایان ذکر است که نحوه ایجاد و اجرای قوانین

can vary a lot between nations.

می تواند بین کشورها بسیار متفاوت باشد.

The individual laws of one country might not exist in the same way in another.

قوانین فردی یک کشور ممکن است به یک شکل در کشور دیگر وجود نداشته باشد.

In some cases the law might not exist at all.

در برخی موارد ممکن است قانون اصلا وجود نداشته باشد.

Laws are drawn up and then enforced.

قوانین تنظیم می شود و سپس اجرا می شود.

Sometimes the guidelines of a particular law might change due to what is called a precedent.

گاهی اوقات دستورالعمل های یک قانون خاص ممکن است به دلیل آنچه که سابقه نامیده می شود تغییر کند.

If part of a legal procedure changes in some way during a trial

اگر بخشی از یک رویه حقوقی به نحوی در طول یک محاکمه

then that change must be considered during all subsequent proceedings.

تغییر کند، آن تغییر باید در تمام مراحل بعدی در نظر گرفته شود.

That is to say if any change is made to the way the trial is carried out

به این معنا که اگر تغییری در نحوه انجام محاکمه ایجاد شود،

then that change becomes a precedent for all similar court cases in the future

آن تغییر به سابقه ای برای همه پرونده های مشابه دادگاه در آینده تبدیل می شود

Many words used in law are derived from Latin.

بسیاری از کلمات مورد استفاده در حقوق از لاتین مشتق شده اند.

In many cases the words are used literally as they were originally.

در بسیاری از موارد کلمات به معنای واقعی کلمه همانطور که در ابتدا بودند استفاده می شوند.

For example 'corpus delicti' which means the facts and circumstances that constitute a crime.

به عنوان مثال "جسم جنایی" که به معنای واقعیات و شرایطی است که جرم را تشکیل می دهد.

Then there is 'subpoena' which is a document demanding that material must be handed over,

سپس «احضاریه» وجود دارد که سندی است که در آن مطالبی باید تحویل داده شود،

or a person must appear in court to assist a trial.

یا شخصی باید برای کمک به محاکمه در دادگاه حاضر شود.

The basis of law enforcement stems from the judicial systems of the past which have evolved over the years.

اساس اجرای قانون ناشی از سیستم های قضایی گذشته است که در طول سال ها تکامل یافته است.

Even the word justice comes from the Latin word for 'right'.

حتی کلمه عدالت از کلمه لاتین "حق" می آید.

Justice is what is just. It is what is fair.

عدالت همان چیزی است که عادلانه است. آن چیزی است که منصفانه است.

Every person is given a chance to defend themselves in court.

به همه افراد این فرصت داده می شود تا در دادگاه از خود دفاع کنند.

Those involved in a court trial are required to remain impartial.

کسانی که در یک محاکمه دادگاه شرکت دارند ملزم به بی طرفی هستند.

As I said earlier a person is presumed innocent until all the evidence has been heard. and

همانطور که قبلاً گفتم یک شخص تا زمانی که تمام شواهد و مدارک شنیده نشود بی گناه فرض می شود.

and a defence has been properly given then and only then can any judgement take place.

و دفاعیات به درستی انجام شده است و تنها در این صورت است که می توان هر گونه قضاوتی را انجام داد.

in serious court cases there will be a group of people picked at random that will make the judgement

در پرونده های جدی دادگاه، گروهی از افراد به طور تصادفی انتخاب می شوند که

on whether a person is innocent or guilty.

در مورد بی گناهی یا مجرم بودن یک فرد قضاوت می کنند.

This group is referred to as the jury.

از این گروه به عنوان هیئت منصفه یاد می شود.

This is normally made up of 12 people that will sit and listen to all the evidence from the prosecution

این معمولاً از 12 نفر تشکیل می شود که می نشینند و به تمام شواهد دادستانی

and the defence from the lawyer representing the defendant.

و دفاعیات وکیل مدافع متهم گوش می دهند.

At the end of the trial they must reach a verdict.

در پایان دادگاه آنها باید به یک حکم برسند.

This must be unanimous.

این باید به اتفاق آرا باشد.

A guilty verdict will be given if the jury believes that the defendant is responsible for the crime.

در صورتی که هیئت منصفه معتقد باشد که متهم مسئول جرم است، حکم مجرمیت صادر می شود.

A not guilty verdict will be given if the jury decides that the defendant did not commit the crime.

اگر هیئت منصفه تشخیص دهد که متهم مرتکب جرم نشده است، حکم بی گناهی صادر می شود.

It is possible for no verdict to be reached.

امکان ندارد حکمی صادر شود.

If the jury cannot reach a verdict, then the trial becomes invalid.

اگر هیأت منصفه نتواند رأی صادر کند، محاکمه باطل می شود.

In the United States it is often referred to as a mistrial.

در ایالات متحده اغلب از آن به عنوان یک شکنجه نام برده می شود.

There are many symbols connected to the laws which govern us.

نمادهای زیادی به قوانینی که بر ما حاکم هستند مرتبط هستند.

For example the symbol of justice is often depicted as a set of scales.

به عنوان مثال نماد عدالت اغلب به صورت مجموعه ای از مقیاس ها به تصویر کشیده می شود.

We describe the law as being something that weighs both the evidence and the defence.

ما قانون را چیزی توصیف می کنیم که هم شواهد و هم دفاع را می سنجد.

The lady of justice consists of a female figure holding a sword in one hand

بانوی عدالت متشکل از یک زن است که در یک دست شمشیر و در دست

and a beam-balance in the other.

دیگر ترازو دارد.

She is sometimes depicted wearing a blindfold, which represents the impartiality and objectivity of those holding the trial.

او گاهی اوقات با چشم بند به تصویر کشیده می شود که نشان دهنده بی طرفی و عینی بودن کسانی است که دادگاه را برگزار می کنند.

For a good example of this statue, look no further than the top of The Old Bailey court building in London,

برای نمونه ای خوب از این مجسمه، به بالای ساختمان دادگاه The Old Bailey در لندن نگاه نکنید،

where Lady Justice can be seen holding both the beam-balance and her sword of truth,

جایی که لیدی عدالت را می توان دید که هم ترازوی پرتو و هم شمشیر حقیقت خود را در دست دارد و

ready to be wielded at those that dare to go against the laws of the land.

آماده است تا برای کسانی که جرأت می کنند استفاده شود. بر خلاف قوانین کشور عمل کنید

Over the years there have been many film and television shows made

در طول سال‌ها برنامه‌های سینمایی و تلویزیونی زیادی ساخته

that have depicted the judicial system in various ways.

شده‌اند که نظام قضایی را به شکل‌های مختلف به تصویر کشیده‌اند.

Some of the stories are fictitious whilst others are based on actual events.

برخی از داستان ها ساختگی هستند در حالی که برخی دیگر بر اساس رویدادهای واقعی هستند.

There have been depictions of police officers carrying out their duties both fairly and unfairly.

تصاویری از افسران پلیس وجود دارد که وظایف خود را منصفانه و ناعادلانه انجام می دهند.

Police brutality and misuse of the law courts are both seen as serious offences.

خشونت پلیس و سوء استفاده از دادگاه ها هر دو به عنوان جرایم جدی تلقی می شوند.

This means that just because an individual enforces the law they are not above it.

این بدان معنی است که فقط به این دلیل که یک فرد قانون را اجرا می کند، بالاتر از آن نیست.

If they are found guilty they will face the same type of punishment as everyone else.

اگر مجرم شناخته شوند، با مجازاتی مشابه با دیگران مواجه خواهند شد.

A person who never commits crime or avoids breaking the law can be described as a law-abiding citizen.

فردی که هرگز مرتکب جرم نمی شود یا از قانون شکنی اجتناب می کند، می تواند به عنوان یک شهروند مطیع قانون توصیف شود.

They obey the law.

آنها قانون را رعایت می کنند.

They never break any social rules of law.

آنها هرگز قوانین اجتماعی را زیر پا نمی گذارند.

Abide means to stand with tolerate accept, or in this example go along with something.

Abide به معنای ایستادن با تحمل پذیرفتن، یا در این مثال همراه با چیزی است.

There is an expression 'to keep your nose clean' this means that you avoid getting into trouble.

عبارتی وجود دارد که "بینی خود را تمیز نگه دارید" به این معنی است که از به دردسر افتادن جلوگیری می کنید.

Have you ever been in trouble with the police?

آیا تا به حال با پلیس به مشکل خورده اید؟

What happened?

چی شد؟

Was it something minor,

آیا چیزی جزئی بود

or something more serious?

یا چیز جدی تر؟

I hope you've enjoyed today's lesson.

امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید.

Unfortunately it is almost time to bring proceedings to a close.

متأسفانه تقریباً زمان آن فرا رسیده است که رسیدگی ها به پایان برسد.

I hope you've enjoyed this English lesson and I hope you will join me again very soon for another one.

امیدوارم از این درس زبان انگلیسی لذت برده باشید و امیدوارم به زودی دوباره به من بپیوندید.

This is Mr Duncan, or is it Judge Moody in England saying, thanks for watching...

این آقای دانکن است یا قاضی مودی در انگلیس می‌گوید، متشکرم که تماشا

see you again soon, take care until we meet again

کردید... به زودی دوباره شما را می‌بینم، مراقب باشید تا دوباره

and don't forget...

همدیگر را ببینیم و فراموش نکنید...

anything you say will be taken down and used against you in evidence.

هر چیزی که بگویید حذف می‌شود و علیه شما استفاده می‌شود. در شواهد

And of course...

و البته...

This court case is closed!

این پرونده قضایی بسته شد!

Ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)