2 LIVE English Addict streams - 2pm UK time - 'Waste not want not' and words ending with '-ate'.

Do not worry, there is

نگران نباشید،

nothing wrong with your calendar or your computer or your brain.

تقویم یا رایانه یا مغز شما مشکلی ندارد.

Yes, we are here again.

بله، ما دوباره اینجا هستیم.

Oh my goodness, I can't believe it.

وای خدای من باورم نمیشه

And look at the weather outside.

و به هوای بیرون نگاه کنید.

The weather is beautiful today.

هوا امروز قشنگه

I don't know why we are having the most glorious day.

نمی دانم چرا با شکوه ترین روز را سپری می کنیم.

The weather is lovely. However,

هوا دوست داشتنی است. با این حال،

apparently we are going to get some snow this weekend.

ظاهراً آخر هفته قرار است کمی برف بباریم.

On Sunday, we might be getting a flurry of snow.

روز یکشنبه، ممکن است سیل برف ببارد.

And as you know, I love snow very much.

و همانطور که می دانید من برف را بسیار دوست دارم.

I like it when it's falling

من آن را دوست دارم وقتی که می

and I love walking around in the snow as well.

بارد و من عاشق راه رفتن در برف هستم.

Here we go.

Then yes, there it is.

در اینجا ما می رویم.

سپس بله، وجود دارد.

The view outside the window right now.

نمای بیرون پنجره همین الان

It's a beautiful day. Very sunny.

روز زیبایی است. خیلی آفتابی.

Although it is quite cold outside right now,

اگرچه در حال حاضر بیرون کاملاً سرد است،

it still feels as if winter is in the air.

اما هنوز احساس می‌کند که زمستان در هوا است.

Here we go, then. Yes, it is.

پس ما اینجا می رویم. بله همینطور است.

English added an extra fix, but

انگلیسی یک اصلاح اضافی اضافه کرد، اما

with a little surprise because today

با کمی تعجب، زیرا

there is not one live stream, but two.

امروز نه یک پخش زنده، بلکه دو پخش زنده وجود دارد.

And this is the first one coming to you live

و این اولین موردی است که

from the birthplace of the English language, which just happens to be.

از زادگاه زبان انگلیسی به شما می آید که اتفاقاً همینطور است.

Oh my goodness.

اوه خدای من.

England.

انگلستان.

You are you surprised?

تعجب کردی؟

I think you might be rather surprised,

فکر می‌کنم ممکن است شگفت‌زده،

quite shocked, even

کاملاً شوکه و حتی

perhaps amazed.

شاید شگفت‌زده شوید.

Hi, everybody, this is Mr.

سلام، این آقای

Duncan in England. How are you today? Are you OK?

دانکن در انگلستان است. امروز چطوری؟ خوبی؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy today?

آیا امروز احساس خوشبختی می کنید؟

I hope you're feeling good.

امیدوارم حالتون خوب باشه

I'm not too bad. Thank you very much.

زیاد بد نیستم. بسیار از شما متشکرم.

Thank you for asking.

ممنون که پرسیدید

By the way, I like your your your care and attention.

در ضمن، من از توجه و توجه شما خوشم می آید.

Thank you very much for your lovely e-mails concerning my live streams.

از ایمیل های دوست داشتنی شما در مورد پخش زنده من بسیار سپاسگزارم.

And yes, today we are live again and I thought I would do something different today.

و بله، امروز دوباره زنده هستیم و فکر کردم امروز کار متفاوتی انجام خواهم داد.

Of course, there

are some changes taking place here in England.

البته

اینجا در انگلستان تغییراتی در حال رخ دادن است.

You may have heard me mention them on Sunday, some of the restrictions.

ممکن است شنیده باشید که من در روز یکشنبه به آنها اشاره کردم، برخی از محدودیت ها.

In fact, most of them are now being dropped.

در واقع، اکثر آنها اکنون در حال حذف شدن هستند.

So you can from today go into a shop without your mask.

بنابراین می توانید از امروز بدون ماسک به مغازه بروید.

You don't have to wear your mask in enclosed spaces.

لازم نیست ماسک خود را در فضاهای بسته استفاده کنید.

All of the isolation rules are starting to change as well.

همه قوانین انزوا نیز شروع به تغییر کرده اند.

They are starting to be altered.

آنها شروع به تغییر می کنند.

So lots of things happening, lots of changes happening.

بنابراین چیزهای زیادی در حال رخ دادن است، تغییرات زیادی در حال رخ دادن است.

Some people think it's a good idea,

برخی از مردم فکر می‌کنند این ایده خوبی است،

and some people think it's not a very good idea

و برخی از مردم فکر می‌کنند

amongst all the other things that people are talking about at the moment.

در میان همه چیزهایی که مردم در حال حاضر درباره آن صحبت می‌کنند، این ایده خیلی خوبی نیست.

And yes, before you ask, that is life behind me

و بله، قبل از اینکه بپرسید، این زندگی پشت سر من است

looking out of my studio window, you can see today

که از پنجره استودیو من به بیرون نگاه می کند، می توانید ببینید که

it's sunny, it's not warm.

امروز آفتابی است، هوا گرم نیست.

In fact, it's freezing.

در واقع یخ می زند.

It's only around three,

امروز فقط حدود سه،

maybe four

شاید

degrees four Celsius today,

چهار درجه سانتیگراد است،

and we might be getting some snow this weekend as well.

و ممکن است این آخر هفته نیز کمی برف بباریم.

I have to be honest with you, I do feel a little excited about that,

باید با شما روراست باشم، راستش را بخواهید از این بابت کمی هیجان زده هستم

to be honest, because I love snow so much.

، چون برف را خیلی دوست دارم.

So, so this is something different today.

بنابراین، پس این امروز چیزی متفاوت است.

I sometimes do live streams on Wednesday,

من گاهی اوقات چهارشنبه استریم های زنده انجام می دهم،

but this one is different because today

اما این یکی متفاوت است زیرا

there is not just one, there are two live streams.

امروز فقط یکی نیست، دو پخش زنده وجود دارد.

So this one is going out now from 2:00 p.m.

بنابراین این یکی اکنون از ساعت 2:00 بعد از ظهر بیرون می رود.

UK time

به وقت بریتانیا

and there will be a second live stream

و دومین پخش زنده

later today at 10:00 p.m.

بعداً امروز در ساعت 10:00 شب خواهد بود.

UK time.

به وقت انگلستان

So remember those times 2:00 p.m. is now.

پس آن زمان ها را ساعت 2 بعدازظهر به خاطر بسپار. اکنون است.

Of course, we all live now and then.

البته همه ما گاه و بیگاه زندگی می کنیم.

Later on, I will be with you at 10:00 p.m.

بعداً ساعت 10 شب با شما خواهم بود.

and we have a special guest tonight.

و امشب یک مهمان ویژه داریم.

A very special guest coming into the studio.

یک مهمان بسیار ویژه وارد استودیو می شود.

A mystery guest.

یک مهمان مرموز

I wonder if you can guess who it is.

نمی دانم آیا می توانید حدس بزنید کیست؟

A mystery guest.

یک مهمان مرموز

Someone will be joining us here live later

on tonight when we do our second

بعداً امشب وقتی دومین پخش زنده خود را انجام می دهیم

live stream, which will be at 10:00 p.m.

، که ساعت 10:00 شب خواهد بود، شخصی در اینجا به صورت زنده به ما می پیوندد.

UK time.

به وقت انگلستان

So we are here.

پس ما اینجا هستیم.

Yes, it is something a little different for this week

بله،

as we approach the end of January.

با نزدیک شدن به پایان ژانویه، برای این هفته کمی متفاوت است.

For those wondering who I am, maybe you are thinking, who is that strange man

برای آنهایی که می‌پرسند من کی هستم، شاید فکر می‌کنید آن مرد عجیب و غریب کیست که

staring at me from my computer screen?

از صفحه کامپیوترم به من خیره شده است؟

Well, my name is Duncan.

خب اسم من دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am

ممکن است بگویید من

an English addict, amongst

یک معتاد انگلیسی هستم، از

other things that people call me from time to time.

جمله چیزهایی که مردم هر از گاهی با من تماس می گیرند.

It's OK, I don't mind.

اشکالی نداره من مشکلی ندارم

So I love English, I teach English, I talk about English, and that is what we are doing today.

بنابراین من عاشق انگلیسی هستم، من انگلیسی تدریس می کنم، در مورد انگلیسی صحبت می کنم ، و این همان کاری است که ما امروز انجام می دهیم.

But it's not just me.

اما این فقط من نیستم.

It's not only me.

فقط من نیستم

We also have you as well on the live chat,

ما همچنین شما را در چت زنده داریم،

so we are more than welcome to get in touch through the live chat as well.

بنابراین ما از طریق چت زنده نیز با ما در تماس هستیم.

Yes, we have made it

بله،

to the middle of the week

without blowing ourselves up.

بدون اینکه خودمان را منفجر کنیم به وسط هفته رسیدیم.

Almost

تقریباً

yes, it's Wednesday.

بله، چهارشنبه است.

Beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep,

بوق، بوق، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بوق،

beep deeply, deeply, deeply,

بیپ عمیق، عمیق، عمیق،

deeply, deeply, deeply, deeply, deeply

عمیق، عمیق، عمیق، عمیق، عمیق، عمیقا، عمیقا، عمیقا،

do p p p bomb.

عمیقاً انجام دهید.

Oh, it is lovely to be with you

آه، دوست داشتنی است که

on this bright and sunny Wednesday.

در این چهارشنبه روشن و آفتابی با شما باشم.

It's beautiful here.

اینجا زیباست

I know some places are having rather bad weather.

من می دانم که برخی از مکان ها آب و هوای نسبتاً بدی دارند.

Some places are having terrible weather.

بعضی جاها هوای وحشتناکی دارند.

A lot of places have had snow, even places that don't normally have snow

بسیاری از مکان‌ها برف باریده‌اند، حتی مکان‌هایی که معمولاً در

across Greece.

سراسر یونان برف ندارند.

The beaches have been covered with snow,

سواحل پوشیده از برف شده اند،

and I believe also, I think it was last week.

و همچنین فکر می کنم هفته گذشته بود.

There was also a large desert area that had snow.

یک منطقه بیابانی بزرگ هم بود که برف داشت.

It was snowing

in the desert last week.

هفته گذشته در بیابان برف بارید.

So if you are at the moment looking out of your window

بنابراین اگر در حال حاضر از پنجره

at the snow, I am a little bit jealous.

خود به برف نگاه می کنید، کمی حسادت می کنم.

To be honest, I do feel rather jealous that you have snow and we don't.

صادقانه بگویم، من نسبتاً حسادت می کنم که شما برف دارید و ما نداریم.

However, we might be getting some snow this weekend.

با این حال، ممکن است در این آخر هفته کمی برف بباریم.

Wherever you are in the world, I hope you stay safe, stay warm and stay happy

در هر کجای دنیا که هستید، امیدوارم سالم بمانید، گرم بمانید و خوشحال بمانید

because that's the most important thing of all, to be honest.

، زیرا صادقانه بگویم این مهمترین چیز است.

I would like to ask you a question.

من می خواهم از شما یک سوال بپرسم.

Do you like to keep something

if if, for example, maybe you have an old phone

اگر مثلاً یک تلفن قدیمی

or maybe an old television that you've had for many years

یا شاید یک تلویزیون قدیمی دارید که سال هاست دارید

and suddenly it develops a problem?

و ناگهان مشکلی ایجاد می کند، دوست دارید چیزی را نگه دارید؟

It has a slight problem, something that means that it doesn't work very well.

یه مشکل جزئی داره یعنی خیلی خوب کار نمیکنه.

What do you do in that situation?

در آن شرایط چه می کنید؟

Do you throw it away

آیا آن را دور می اندازید

and buy a new one?

و یک مورد جدید می خرید؟

Or do you try to fix it?

یا سعی می کنید آن را درست کنید؟

And that is something that I've decided to do.

و این چیزی است که من تصمیم گرفته ام انجام دهم.

I have

من

a couple of watches, as you

یک دو ساعت دارم، همانطور

know, I have I have my lovely watch that Mr.

که می دانید، من ساعت دوست داشتنی خود را دارم که آقای

Steve bought for me, but I also have two other watches as well.

استیو برای من خریده است، اما دو ساعت دیگر نیز دارم.

So this is one of my other watches.

بنابراین این یکی از ساعت های دیگر من است.

Sadly, it doesn't work anymore.

متاسفانه دیگه کار نمیکنه

It has stopped working, and this is another watch

دیگر کار نمی کند و این یکی دیگر از ساعت

that I've had for many years.

هایی است که سال هاست دارم.

I had this watch in, I think it was around 1997.

من این ساعت را داشتم، فکر می کنم حدود سال 1997 بود.

Mr Steve bought this watch for me many years ago,

آقای استیو سال ها پیش این ساعت را برای من خرید،

but as you can see, it also does not work.

اما همانطور که می بینید، آن نیز کار نمی کند.

So both of these watches don't work.

بنابراین هر دوی این ساعت ها کار نمی کنند.

However,

با این حال،

I am going to fix them

من قصد دارم آنها را برطرف کنم

because the problem with these watches is simple.

زیرا مشکل این ساعت ها ساده است.

The batteries inside have stopped working

باتری های داخل به

because the power has run out,

دلیل تمام شدن برق کار نمی کنند،

so there is no power in the batteries.

بنابراین هیچ برقی در باتری ها وجود ندارد.

The batteries that power these watches

باتری هایی که این ساعت ها را تغذیه می کنند

no longer have any power.

دیگر هیچ برقی ندارند.

They are flat.

آنها مسطح هستند.

The batteries are flat.

باتری ها خالی هستند.

So what I'm going to do over the next couple of days,

بنابراین کاری که قرار است طی چند روز آینده انجام

I'm going to open these watches, open the backs

دهم، این ساعت‌ها را باز می‌کنم، پشت آن‌ها را باز

and I'm going to put some new batteries in them.

می‌کنم و می‌خواهم چند باتری جدید در آنها قرار دهم.

And then I will have

و سپس

two extra watches that I can wear while I'm going out

دو ساعت اضافی خواهم داشت که می توانم آنها را هنگام بیرون رفتن

or when I'm here with you on the live stream.

یا زمانی که اینجا با شما هستم در پخش زنده بپوشم.

And the best thing of all?

و بهترین چیز از همه؟

They will work.

کار خواهند کرد.

So at the moment, they don't work.

بنابراین در حال حاضر، آنها کار نمی کنند.

They don't function because the batteries no longer work

آنها کار نمی کنند زیرا باتری ها دیگر کار نمی کنند

because there is no power in them.

زیرا برق در آنها وجود ندارد.

However, instead of throwing them away

با این حال، به جای اینکه آنها را دور

instead of putting them in a drawer

بیندازم به جای گذاشتن آنها در کشو

and forgetting about them, I've decided to fix them.

و فراموش کردن آنها، تصمیم گرفتم آنها را تعمیر کنم.

So sometimes it is possible to fix things that appear

بنابراین گاهی اوقات می توان مواردی را که

to be broken, that appear to no longer work.

به نظر می رسد خراب شده و دیگر کار نمی کنند، اصلاح کرد.

However, it is possible to do it.

با این حال، انجام آن امکان پذیر است.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Do you like to fix things?

آیا دوست دارید مسائل را اصلاح کنید؟

Do you like to renew or renovate

آیا دوست دارید

or make something that is old, or maybe something that is broken?

چیزی را که قدیمی است، یا شاید چیزی که خراب است، تجدید یا نوسازی کنید؟

Maybe you can.

شاید بتوانید.

You can fix it or repair it.

می توانید آن را تعمیر یا تعمیر کنید.

So that is one of the questions we are asking today.

بنابراین این یکی از سوالاتی است که امروز می پرسیم.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

I can't forget about you.

نمیتونم فراموشت کنم

I cannot forget that you are there because without you,

من نمی توانم فراموش کنم که شما آنجا هستید زیرا بدون شما

there would be none of this.

هیچ کدام از اینها وجود نخواهد داشت.

So the only reason why I come here is to talk to you.

پس تنها دلیلی که به اینجا آمدم این است که با شما صحبت کنم.

You are the reason why I do this.

تو دلیل این کار من هستی

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

I wonder who was first today?

من تعجب می کنم که امروز اولین بود؟

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

It would appear that we have a new champion,

به نظر می رسد که ما یک قهرمان جدید داریم،

a new champion with the fast finger.

یک قهرمان جدید با انگشت سریع.

Congratulations once again to euphonium.

یک بار دیگر به یوفونیوم تبریک می گویم.

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

Euphonium eight, 88.

یوفونیوم هشت، 88.

You are.

شما هستید.

first on the live chat.

ابتدا در چت زنده

Very,

خیلی

very good.

خیلی خوب.

Now behind me, as I mentioned a few moments

اکنون پشت سر من، همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم

ago, behind me, there is a live view.

، پشت سر من، یک نمای زنده وجود دارد.

And if you look closely, you will see

و اگر دقت کنید، خواهید

there are lots of birds flying around behind me.

دید که پرندگان زیادی پشت سر من در حال پرواز هستند.

And just before I started today's live stream,

و درست قبل از شروع پخش زنده امروز

I had a beautiful sight behind me.

، منظره زیبایی را پشت سرم دیدم.

A beautiful bird of prey

یک پرنده شکاری زیبا

was flying around behind where I'm standing now.

پشت جایی که من الان ایستاده ام در حال پرواز بود.

So the view behind me was showing some lovely moments of nature.

بنابراین منظره پشت سر من لحظات دوست داشتنی طبیعت را نشان می داد.

However,

با این حال

of course, now I've started doing my live stream.

، البته، اکنون من شروع به پخش زنده خود کرده ام.

Now I'm on

حالا من روی

the bird

has disappeared, so there was a beautiful buzzard

پرنده هستم ناپدید شده است، بنابراین درست قبل از شروع پخش زنده، یک بوق زیبا

flying around behind me just before I started the live stream.

پشت سرم در حال پرواز بود .

But of course, now it's gone.

اما البته، اکنون از بین رفته است.

So keep a lookout.

پس مراقب باشید

You might see some wonderful moments of nature behind me.

ممکن است لحظات شگفت انگیزی از طبیعت را پشت سر من ببینید.

Of course, you can also see the traffic on the roads.

البته می توانید ترافیک جاده ها را هم ببینید.

You might see the occasional white

در صورت مشاهده پنکه سفید، ممکن است گاه به گاه

fan as well if you see a white fan.

پنکه سفید را نیز مشاهده کنید.

Don't forget you have to open your window

فراموش نکنید که باید پنجره خود را باز کنید

and you have to shout as loud as you can.

و تا جایی که می توانید فریاد بزنید.

I have just seen a white van

من به تازگی یک ون سفید دیده ام

and your neighbours will think you've gone crazy.

و همسایه های شما فکر می کنند که شما دیوانه شده اید.

They really will.

آنها واقعا این کار را خواهند کرد.

Congratulations also, Mohsin, you are here as well.

محسن هم بهت تبریک میگم تو هم اینجایی

You were second today on the live chat.

شما امروز در چت زنده دوم بودید.

Also, we have Sandra Gonzalez.

همچنین ما ساندرا گونزالس را داریم.

Is he read Game and Hello Vitesse V task?

آیا او وظیفه بازی و Hello Vitesse V را خوانده است؟

It would appear that you have a new rival

به نظر می رسد که شما یک رقیب جدید دارید

rival.

.

I like that word when we describe someone as a rival.

وقتی کسی را به عنوان رقیب توصیف می کنیم این کلمه را دوست دارم.

It means a person who is competing against them.

یعنی شخصی که با آنها رقابت می کند.

So I think euphonium

بنابراین فکر می‌کنم

is your new rival

euphonium رقیب جدید شما

with a fast finger on the live chat.

با یک انگشت سریع در چت زنده است.

I think so. So

من هم اینچنین فکر میکنم. پس

hello.

سلام.

It's nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Also, we have a zewde see car.

همچنین ما یک ماشین zewde see داریم.

We have Beatrice.

ما بئاتریس را داریم.

We have

ما

Christina is here as well.

کریستینا هم اینجاست.

So nice to see you here, Claudia.

خیلی خوشحالم که تو را اینجا می بینم، کلودیا.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Just before I did my live stream today, just before I started,

درست قبل از اینکه پخش زنده امروزم را انجام دهم، درست قبل از شروع،

I was actually in the bathroom cleaning my teeth and I managed.

در حمام بودم و دندان هایم را تمیز می کردم و موفق شدم.

I don't know if you can see it, but there is a stain on my shirt.

نمی‌دانم می‌توانی آن را ببینی یا نه، اما روی پیراهن من لکه‌ای وجود دارد.

Can you see that? Can you see the stain?

میتونی اونو ببینی؟ آیا می توانید لکه را ببینید؟

There is a stain on my shirt. Where is it?

روی پیراهنم لکه است. کجاست؟

There it is.

ایناهاش.

And that is the toothpaste.

و آن خمیر دندان است.

Some of the toothpaste came out of my mouth

مقداری از خمیر دندان از دهانم بیرون آمد

and it went down the front of my shirt.

و از جلوی پیراهنم پایین رفت.

So you might notice there is a little stain on my T-shirt today,

بنابراین ممکن است متوجه شوید که امروز یک لکه کوچک روی تی شرت من وجود دارد

and that is toothpaste proving

و آن خمیر دندان ثابت می کند

that I am still taking care of my lovely teeth.

که من هنوز از دندان های دوست داشتنی خود مراقبت می کنم.

Hello, my roots. Hello, also, Zachary.

سلام ریشه های من سلام، همچنین، زاخاری.

Hello, Zachary.

سلام زاخاری

Zachary Ahmed, hello

زکری احمد، سلام

to you as well.

به شما نیز.

Duong Dye is here.

Duong Dye اینجاست.

Hello to you. I believe you are watching in Vietnam.

درود بر تو. من فکر می کنم شما در ویتنام تماشا می کنید.

Am I right? I think you are.

درست میگم؟ من فکر میکنم شما هستید.

Hello also, too.

همچنین سلام.

Oh, interesting.

اوه جالبه

Hello to Louise Mendez

سلام به لوئیز مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis. I hope you are having a good time.

سلام، لویی. امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه

We might be taking a look

ممکن است

at some of the sights of Paris a little bit later on.

کمی بعد نگاهی به برخی از دیدنی های پاریس بیندازیم.

I have some lovely videos that I found to show you.

من چند ویدیوی دوست داشتنی دارم که پیدا کردم برای نشان دادن شما.

So we might be taking a little trip to Paris if we have time.

بنابراین اگر وقت داشته باشیم ممکن است یک سفر کوچک به پاریس داشته باشیم.

And also, we are talking about words

و همچنین، ما در مورد کلماتی صحبت می کنیم

that end with a T e

که با یک T e

all of that coming a little bit later on.

تمام آن که اندکی بعد می آیند، به پایان می رسند.

Of course,

البته

today I have decided to do two live streams and also

امروز تصمیم گرفتم دو استریم زنده انجام دهم و

my voice has decided to be rather annoying

همچنین صدایم تصمیم گرفت

for those missing Mr. Steve.

برای کسانی که آقای استیو را از دست داده اند آزاردهنده باشد.

Don't worry, there might be a little bit of Mr Steve coming

نگران نباشید ، ممکن است کمی از آقای استیو

later on.

بعداً بیاید.

Mm hmm.

مم هوم

I wonder who the mystery guest will be later on.

من نمی دانم که مهمان مرموز بعداً چه کسی خواهد بود.

Can you guess who it will be?

می توانید حدس بزنید کی خواهد بود؟

Well, there was a clue for those who aren't sure

خوب، یک سرنخ برای کسانی که مطمئن نیستند

who the mystery guest will be later on.

که مهمان مرموز بعداً چه کسی خواهد بود وجود داشت.

Yes, we are here live twice.

بله، ما دو بار اینجا هستیم.

Your ears did not deceive you

امروز دوبار گوشات فریبت نداد

twice today.

.

We will be here.

ما اینجا خواهیم بود.

Hello. two.

سلام. دو

Oh, we have Palmira.

اوه، ما پالمیرا داریم.

Hello, Palmira.

سلام پالمیرا

Who says Mr. Duncan?

کی میگه آقای دانکن؟

Your watch is the watch is your old watches look like souvenirs.

ساعت شما همان ساعتی است که ساعت های قدیمی شما مانند سوغاتی هستند.

They look like something from the past.

آنها شبیه چیزی از گذشته هستند.

Well, this particular watch was given to me on my birthday

خوب، این ساعت خاص

many years ago in I think it was 1997,

سال ها پیش در روز تولدم به من داده شد، فکر می کنم سال 1997،

1997.

1997

I think it was.

بود.

And at the time I was actually in Malaysia, and Mr.

و در آن زمان من در واقع در مالزی بودم و آقای

Steve gave me this lovely watch on my birthday when we were both in Malaysia.

استیو این ساعت دوست داشتنی را در روز تولدم زمانی که هر دو در مالزی بودیم به من هدیه داد.

And the strange thing is, this watch was also made in Malaysia.

و نکته عجیب این است که این ساعت نیز ساخت مالزی است.

It says on the back made in Malaysia.

پشتش نوشته ساخت مالزی.

So I've had this for a very long time, nearly 20 over 20

بنابراین من این را برای مدت بسیار طولانی داشتم، تقریباً 20 در 20

years, 20 years, 22, 23 years.

سال، 20 سال، 22، 23 سال.

I've had this, although at the moment it's not working,

من این را داشتم، اگرچه در حال حاضر کار نمی کند،

but I hope that I will be able to fix this very soon.

اما امیدوارم که بتوانم خیلی زود این مشکل را برطرف کنم.

And also my other watch, these watches are quite old.

و همچنین ساعت دیگر من، این ساعت ها کاملا قدیمی هستند.

I've had this one for around

من این یکی را حدود

eight years, nine years

هشت سال، نه سال

and this one I've had for around about 20,

و این یکی را حدود 20،

23, maybe even 24 years.

23، شاید حتی 24 سال دارم.

I've had this watch a very long time indeed.

من واقعاً خیلی وقت است که این ساعت را دارم.

We will be looking at that later on.

بعداً به بررسی آن خواهیم پرداخت.

Also, words ending with a T

همچنین، کلماتی که با T e ختم می‌شوند

e, which is what we will be doing in a few moments.

، کاری که تا چند لحظه دیگر انجام خواهیم داد.

Hello, Sue Katz.

سلام سو کاتز

Oh my goodness,

وای خدای من

I can't believe it.

باورم نمیشه

Hello, Sue Cat.

سلام، سو گربه.

I haven't seen you for ages.

سالهاست ندیدهمت

one of our very regular viewers who I haven't seen for a long time.

یکی از بینندگان بسیار ثابت ما که مدتهاست ندیده ام.

So welcome back, Sue.

پس خوش آمدی، سو.

Cat, it's great to see you, even though your connexion is not very good.

گربه، دیدن شما خیلی خوب است، حتی اگر ارتباط شما خیلی خوب نیست.

Don't worry, don't worry about it

نگران نباش،

as long as you are here.

تا زمانی که اینجا هستی نگرانش نباش.

I am working online from home and it is so slow.

من از خانه به صورت آنلاین کار می کنم و خیلی کند است.

So I think you mean your connexion.

بنابراین فکر می کنم منظور شما ارتباط شماست.

Or maybe you mean the time.

یا شاید منظور شما زمان است.

Maybe you mean that the time is going by very slowly.

شاید منظور شما این است که زمان بسیار کند می گذرد.

A lot of people are at the moment working from home, even though here in England

بسیاری از مردم در حال حاضر از خانه کار می کنند، حتی اگر اینجا در انگلیس

things are about to change.

همه چیز در شرف تغییر است.

Many people now are being encouraged to go back to

در حال حاضر بسیاری از مردم تشویق می شوند که به سر

work, and most of the rules

کار برگردند، و اکثر قوانینی

requiring you to wear masks on

که شما را ملزم به پوشیدن ماسک روی

your face are also going to go after today

صورت خود می کند، امروز در انگلیس نیز رعایت می شود

here in England.

.

Hello, Christina, who says I prefer the classic watch.

سلام، کریستینا، که می گوید من ساعت کلاسیک را ترجیح می دهم.

It is very chic.

خیلی شیکه

So I wonder if you mean, do you mean this one, this watch or this watch?

بنابراین نمی دانم منظور شما این است، این ساعت یا این ساعت؟

So this is the watch that Mr.

بنابراین این ساعتی است که آقای

Steve bought a couple of years ago for my birthday,

استیو چند سال پیش برای تولد من خرید،

and this is the watch that I bought a few years ago

و این ساعتی است که من چند سال پیش

when I needed a watch.

زمانی که به یک ساعت نیاز داشتم خریدم.

And this watch is the one that Mr.

و این ساعت همان ساعتی است که آقای

Steve bought for me

استیو

many years ago in the late 1990s.

سالها پیش در اواخر دهه 1990 برای من خرید.

But I am going to fix them.

اما من می خواهم آنها را تعمیر کنم.

We are talking about that a little bit later on.

ما کمی بعد در مورد آن صحبت می کنیم.

Hello.

Also to Olga.

سلام.

همچنین به اولگا.

Hello, Olga.

سلام، اولگا.

Another one of my regular viewers.

یکی دیگر از بینندگان ثابت من.

If it is your first time here, if it is your first time.

اگر اولین بار است که اینجا هستید، اگر اولین بار است.

I don't know why my voice is not working well today.

نمی دانم چرا امروز صدایم خوب کار نمی کند.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

If it is your first time, please let me know.

اگر اولین بار است به من اطلاع دهید.

Let me know on the live chat, please,

لطفاً در چت زنده به من اطلاع دهید

and I will give you a special

و در عوض یک سلام ویژه به شما خواهم داد

hello in return.

.

So we have some words to look at.

بنابراین ما چند کلمه برای بررسی داریم.

I thought it would be interesting today to to have a little bit of English.

فکر کردم امروز برایم جالب باشد که کمی انگلیسی داشته باشم.

Of course, that's the reason why we're here.

البته به همین دلیل است که ما اینجا هستیم.

So we have some words connected or words

بنابراین ما چند کلمه به هم متصل یا کلماتی داریم

ending with a

که به

T e, and then you can see so quite often

T e ختم می‌شوند، و پس از آن می‌توانی خیلی وقت‌ها ببینی

when we add something to the end of a word, we will call it a suffix.

که وقتی چیزی به آخر یک کلمه اضافه می‌کنیم، آن را پسوند می‌نامیم.

Suffix is something that comes at the end.

پسوند چیزی است که در پایان می آید.

Over word.

بیش از کلمه.

And of course, you can have the opposite, which is prefix

و البته می توانید عکس آن را نیز داشته باشید که همان پیشوند

or prefix, which comes at the beginning.

یا پیشوند است که در ابتدا می آید.

So 80 is often used

بنابراین 80 اغلب

at the end of a word to show a certain state,

در انتهای یک کلمه برای نشان دادن حالت خاصی استفاده می شود،

maybe a verb, or maybe a noun and sometimes an adjective as well.

شاید یک فعل، یا شاید یک اسم و گاهی اوقات یک صفت نیز.

So that's what we're going to look at today

بنابراین، این همان چیزی است که امروز

amongst all the other things, as well

در میان همه چیزهای دیگر، و

as a suffix

همچنین پسوندی

forming nouns and denoting a status or office.

که اسم را تشکیل می دهد و نشان دهنده یک وضعیت یا مقام است، نگاه می کنیم.

So when we talk about 80, we can talk about a suffix.

بنابراین وقتی از 80 صحبت می کنیم، می توانیم در مورد پسوند صحبت کنیم.

And in this particular case, we are saying a suffix that forms

و در این مورد خاص، ما پسوندی را می گوییم که اسم هایی را تشکیل می

nouns denoting status or office.

دهد که نشان دهنده وضعیت یا مقام هستند.

For example, doctorate.

مثلا دکترا.

So doctorate shows your position.

بنابراین دکترا موقعیت شما را نشان می دهد.

It shows that you have a certain qualification.

این نشان می دهد که شما صلاحیت خاصی دارید.

And because of that, a certain ability

و به همین دلیل، یک توانایی خاص یک

is another one.

توانایی دیگر است.

As a suffix 80

به عنوان پسوند 80

can form verbs denoting an action,

می تواند افعالی را تشکیل دهد که یک عمل را نشان می دهد،

for example, hallucinate if you hallucinate,

به عنوان مثال، اگر توهم دارید، به

it means you are seeing things that aren't there.

این معنی است که چیزهایی را می بینید که وجود ندارند.

We say that you hallucinate.

ما می گوییم توهم داری.

So in this particular word, we are using a verb.

بنابراین در این کلمه خاص، ما از یک فعل استفاده می کنیم.

So you can see already there are some different uses

بنابراین می توانید ببینید که قبلاً استفاده های متفاوتی

of these words.

از این کلمات وجود دارد.

Also,

همچنین،

when we talk about 80, well, originally, did you know originally forms

وقتی در مورد 80 صحبت می‌کنیم، خوب، در اصل، آیا می‌دانستید که در اصل

were based on existing past participle adjectives

فرم‌ها بر اساس صفت‌های

ending in 80 U.S.?

ماضی موجود هستند که به 80 U.S ختم می‌شوند؟

So you can see that over the years, those things have changed.

بنابراین می توانید ببینید که در طول سال ها، آن چیزها تغییر کرده اند.

But they were later later extended to any Latin

اما بعداً آنها به هر

verb ending in R

فعل لاتینی که به R ختم می شود

and to French verbs ending in e r.

و به افعال فرانسوی که به e r ختم می شود تعمیم داده شد.

So when you look at the French language, you will often find many states

بنابراین وقتی به زبان فرانسوی نگاه می‌کنید، اغلب حالت‌های زیادی پیدا می‌کنید

or many types of verbs or even nouns

یا انواع مختلفی از افعال یا حتی اسم‌ها

will end in each other .

به یکدیگر ختم می‌شوند.

However, over the years we have changed that in English

با این حال، در طول سال‌ها، ما آن را در انگلیسی

to a T e,

به T e تغییر داده‌ایم،

it will all become clear

as I show you the words, so don't panic.

وقتی کلمات را به شما نشان می‌دهم، همه چیز مشخص می‌شود، بنابراین نترسید.

For example, we have subjugate

مثلاً ما انقیاد داریم

or I like that word subjugate,

یا من آن کلمه انقیاد را دوست دارم،

even though it is not a positive word.

هرچند کلمه مثبتی نیست.

It is actually quite a negative word.

در واقع یک کلمه کاملا منفی است.

So subjugate is a verb, meaning conquer,

پس انقیاد فعل است به معنای تسخیر، غلبه

vanquish, subdue,

، تسلیم،

defeat and overpower.

شکست و چیرگی.

So to subjugate is to make people

پس تسلیم شدن یعنی وادار کردن مردم به

obey your rule or your command

فرمان تو یا فرمان

so you conquer a certain place.

تو تا جایی را فتح کنی.

Maybe you conquer a certain country or a place or an area.

شاید کشور یا مکان یا منطقه خاصی را فتح کنید.

You caused the people there to be under your rule.

تو باعث شدی که مردم آنجا تحت حکومت تو باشند.

You subjugate

شما را مطیع خود می کنید

so the people who you subjugate

تا افرادی که تحت فرمان شما هستند، تابع شما

become your subjects,

شوند،

and that would be the noun that you would use.

و این اسمی است که شما استفاده می کنید.

So you subjugate people and then you, they become

بنابراین شما مردم را تحت سلطه خود در می آورید و سپس شما، آنها

your subjects, the people you rule over.

رعیت شما می شوند، مردمی که بر آنها حکومت می کنید.

Adjudicate now, this is a very interesting word.

حالا قضاوت کنید، این کلمه بسیار جالبی است.

It's also not very easy to say

همچنین گفتن قضاوت چندان آسان نیست

adjudicate.

.

There are a lot of syllables in that word adjudicate.

هجاهای زیادی در آن کلمه قضاوت وجود دارد.

And this once again is a verb, meaning

و این یک بار دیگر فعل است،

give a ruling or arbitrate or sit in judgement.

یعنی حکم می دهد یا داوری می کند یا به قضاوت می نشیند.

Referee and judge

داور و قضاوت،

so you are deciding something to adjudicate is to make a decision.

بنابراین شما تصمیم می گیرید که در مورد چیزی قضاوت کنید، تصمیم گیری است.

You are deciding something.

شما در حال تصمیم گیری برای چیزی هستید.

You are making a decision.

شما در حال تصمیم گیری هستید.

You are giving a ruling.

شما حکم می دهید.

Maybe you are adjudicating

شاید شما در حال

or you adjudicate a match, a football match.

قضاوت هستید یا یک مسابقه، یک مسابقه فوتبال را قضاوت می کنید.

In that case, we can describe the person doing that as a referee.

در آن صورت، می‌توانیم فردی را که این کار را انجام می‌دهد به عنوان یک داور توصیف کنیم.

They referee the match.

آنها مسابقه را قضاوت می کنند.

So in that particular sense, the word referee can be used

بنابراین در آن معنای خاص ، کلمه داور را می توان

as both a noun and a verb.

هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل استفاده کرد.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Another word ending in eight.

کلمه دیگری که به هشت ختم می شود.

Remonstrate again, another interesting word.

باز هم اعتراض کنید، یک کلمه جالب دیگر.

And remonstrate, remonstrate

و سرزنش کردن، اعتراض کردن

to argue,

به بحث

object, protest squabble and bicker.

، اعتراض، اعتراض به دعوا و نزاع.

So remonstrate means all of those things.

بنابراین remonstrate به معنای همه آن چیزها است.

It is a verb.

یک فعل است.

Quite often, maybe you you argue with someone.

اغلب اوقات، شاید شما با کسی بحث می کنید.

Maybe you objected to something that is happening.

شاید شما به چیزی که در حال وقوع است اعتراض کرده اید.

You feel strongly about that thing.

شما به شدت نسبت به آن چیز احساس می کنید.

So maybe one person thinks one thing.

پس شاید یک نفر به یک چیز فکر کند.

Maybe their opinion is something, but you

شاید نظر آنها چیزی باشد، اما شما

decide to remonstrate.

تصمیم می گیرید که اعتراض کنید.

You decide to argue or object.

شما تصمیم می گیرید بحث کنید یا مخالفت کنید.

You protest, you squabble.

اعتراض می کنی دعوا می کنی

It is a form of disagreement

این یک شکل از

alleviate alleviate to alleviate something.

اختلاف است.

Once again, we are using a verb, which means ease, lessen,

بار دیگر، ما از یک فعل استفاده می کنیم که به معنای آسان کردن، کاهش دادن،

improve or lighten.

بهبود یا سبک کردن است.

So to make something better,

بنابراین برای بهتر کردن چیزی،

to make something less painful, you are alleviating

برای اینکه چیزی کمتر دردناک شود،

something to alleviate is to ease less.

چیزی را کاهش می دهید تا کم کنید.

And by that, we mean to make something less than it is already.

و منظور ما این است که چیزی کمتر از آنچه که هست بسازیم.

So you might alleviate someone's pain.

بنابراین ممکن است درد کسی را کاهش دهید.

You make their pain ease away, you make it

دردشان را کم می‌کنی

less, then to become less.

، کمتر می‌کنی، بعد کمتر می‌شوی.

Here's another word

در اینجا یک کلمه دیگر

activate once again, we have a verb,

activate یک بار دیگر وجود دارد، ما یک فعل داریم

which means make active set in motion.

که به معنای فعال کردن را در حرکت قرار می دهد.

Set off

turn on trigger

روشن کردن

start and

شروع ماشه و

stimulate

تحریک

to activate something.

برای فعال کردن چیزی.

To set something in motion. You begin something.

به حرکت در آوردن چیزی. شما چیزی را شروع می کنید.

You take something that is not active

شما چیزی را می گیرید که فعال نیست

and you activate it to activate something.

و آن را فعال می کنید تا چیزی فعال شود.

Maybe you activate your computer.

شاید شما کامپیوتر خود را فعال کنید.

Maybe you activate an electrical device.

شاید شما یک دستگاه الکتریکی را فعال کنید.

You switch it on.

شما آن را روشن کنید.

You start it.

تو شروع کن

Here is a word

در اینجا کلمه

that is very negative, a word that is rather negative

ای است که بسیار منفی است، کلمه ای که نسبتاً منفی است

and quite often has a negative meaning

و اغلب دارای معنای منفی

segregate to segregate.

جداسازی به تفکیک است.

We are talking, of course, about segregation.

ما البته در مورد جداسازی صحبت می کنیم.

Segregation, which is the noun that describes

تفکیک، که اسمی است

the action of segregating to segregate

که عمل تفکیک به تفکیک را

as a verb means to separate, to isolate,

به عنوان فعل به معنای جدا کردن، جدا کردن،

keep apart,

جدا نگه داشتن

set apart or set aside.

، جدا کردن یا کنار گذاشتن توصیف می کند.

So we often hear the word segregate used when we are dividing a group of people,

بنابراین ما اغلب می شنویم که از کلمه جداسازی زمانی استفاده می شود که گروهی از افراد را تقسیم می کنیم،

or maybe people who we feel should not be together.

یا شاید افرادی که فکر می کنیم نباید با هم باشند.

You segregate

شما

a group of people, you segregate a community.

یک گروه از مردم را جدا می کنید، یک جامعه را جدا می کنید.

So that can mean the whole community is put in a different place

بنابراین این می تواند به این معنی باشد که کل جامعه در مکان دیگری قرار می گیرد

or the community itself is divided.

یا خود جامعه تقسیم می شود.

So it can be used in many different ways.

بنابراین می توان از آن به روش های مختلف استفاده کرد.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

This is something you might do in the office.

این کاری است که می توانید در دفتر انجام دهید.

Maybe you have lots of paperwork that needs sorting out

شاید شما مدارک زیادی دارید که

to collate, collate

برای جمع آوری نیاز به مرتب سازی دارد،

if you collate.

اگر جمع آوری کردید، آنها را جمع آوری کنید.

Then once again, we are using this as a verb

سپس یک بار دیگر، ما از این به عنوان فعل

to mean collect, gather,

به معنای جمع کردن، جمع کردن، جمع کردن

assemble, pool.

، جمع کردن استفاده می کنیم.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, we did not realise that the word

دانکن، ما متوجه نشدیم که کلمه

pool could be used as a verb.

pool را می توان به عنوان یک فعل استفاده کرد.

Yes, to bring something together, to bring people together,

آری، جمع کردن چیزی، جمع کردن مردم، گرد

to bring things together is pool.

هم آوردن چیزها، حوض است.

You bring them together

آنها

to bring together and pool together.

را گرد هم می آورید تا با هم جمع شوند و با هم جمع شوند.

You are all joining together to do something

همه شما به هم می پیوندید تا کاری انجام دهید

to carry out a certain thing, a certain activity.

تا یک کار خاص، یک فعالیت خاص را انجام دهید.

Collate, collate.

گردآوری، گردآوری

I like that word, actually,

من این کلمه را دوست دارم، در واقع،

because it sounds a little bit like collect.

زیرا کمی شبیه جمع آوری به نظر می رسد.

And they are, of course, connected in that sense.

و البته آنها از این نظر به هم مرتبط هستند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Maybe if you go to church, maybe if you if you gather

شاید اگر به کلیسا بروید، شاید اگر

in a certain place with other people, you will congregate.

در یک مکان خاص با افراد دیگر جمع شوید، اجتماع کنید.

Congregate

to congregate as a verb means

جمع کردن به عنوان یک فعل به معنای

gather together, assemble,

جمع کردن، جمع کردن،

collect meat,

جمع کردن گوشت،

mass flock.

جمع کردن گله است.

I like that one because that one normally

من آن را دوست دارم زیرا

is used to describe a group of animals such as sheep.

معمولاً برای توصیف گروهی از حیوانات مانند گوسفند استفاده می شود.

So a flock of sheep flock together

بنابراین یک گله گوسفند با هم جمع می شوند

so you can use that word as a noun and also a verb.

تا بتوانید از آن کلمه به عنوان اسم و همچنین فعل استفاده کنید.

So a flock of sheep flock together.

بنابراین یک گله گوسفند با هم جمع می شوند.

We can also say that they congregate.

همچنین می توان گفت که آنها جمع می شوند.

They meet. They assemble.

آن ها ملاقات می کنند. جمع می کنند.

They come together.

با هم می آیند.

So there's an interesting congregate.

بنابراین یک تجمع جالب وجود دارد.

All of the locals in much wenlock

همه اهالی محلی که در تنگنا قرار دارند

will congregate at the local church on Sunday,

، به جز من، یکشنبه در کلیسای محلی اجتماع خواهند

except me.

کرد.

I won't be there.

من آنجا نخواهم بود

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Another word ending with a tea.

کلمه دیگری که با یک چای تمام می شود.

Another verb.

فعل دیگر.

A boo rate.

نرخ بو.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, a very interesting word.

دانکن، کلمه بسیار جالبی است.

We've never heard that word before.

ما قبلاً این کلمه را نشنیده بودیم.

To berate someone is to rebuke,

سرزنش کردن به معنای سرزنش کردن، سخن

tell off, shout at criticise,

گفتن، فریاد زدن به هنگام انتقاد کردن،

slate or scold.

یا سرزنش کردن است.

So maybe a person that you want to give a warning to,

بنابراین ممکن است شخصی که می خواهید به او اخطار دهید

or maybe a person who has done something wrong against you?

یا ممکن است شخصی که در حق شما اشتباه کرده است؟

You rebuke them.

شما آنها را سرزنش می کنید.

You tell them off.

شما به آنها بگویید.

You shout at them. You criticise them.

سرشون فریاد میزنی شما از آنها انتقاد می کنید.

You slate them

شما دوباره آنها را فهرست

again.

کنید.

Another interesting word we use the word slate as a noun,

کلمه جالب دیگری که ما از کلمه slate به عنوان اسم

but also we can use it as a verb as well.

استفاده می کنیم، اما همچنین می توانیم آن را به عنوان فعل نیز به کار ببریم.

You will slate someone, you will berate them,

به کسی سنگ می زنی، سرزنشش می کنی،

you will scold them.

سرزنشش می کنی.

You will give them a piece of your mind.

شما بخشی از ذهن خود را به آنها خواهید داد.

Oh, now I know what you're going to say, Mr.

اوه، الان میدونم چی میخوای بگی آقای

Duncan.

دانکن.

That is an interesting word.

کلمه جالبی است.

I'm sure a lot of men will be looking at this word

من مطمئن هستم که بسیاری از مردان به این کلمه نگاه

and they will say that word, but they will read it incorrectly.

خواهند کرد و آن کلمه را خواهند گفت، اما آن را اشتباه خواهند خواند.

Now, that is not prostate.

حالا این پروستات نیست.

If you are a man of a certain age,

اگر مردی با سن خاصی هستید

the word prostate

، احتمالاً کلمه پروستات

is probably one you are very familiar with.

یکی از مواردی است که با آن آشنا هستید.

It is a part of the body, the male body

این بخشی از بدن است، بدن مرد

that quite often goes wrong as you get older.

که اغلب با بالا رفتن سن دچار مشکل می شود.

However, this particular word is not that word.

با این حال، این کلمه خاص آن کلمه نیست.

It is prostrate.

سجده است.

So this is not prostate.

پس این پروستات نیست.

This particular word is actually prostrate prostrate.

این کلمه خاص در واقع سجده سجده است.

So first of all, we can use it as an adjective to mean

پس اول از همه، می‌توانیم آن را به‌عنوان صفت به معنای

face down lying flat

صاف دراز کشیدن

or spread out on the ground

یا پهن کردن روی زمین

so we can describe something we see visually

به کار ببریم تا بتوانیم چیزی را که به‌صورت بصری می‌بینیم توصیف کنیم

and we can see that it is prostrate.

و ببینیم که سجده شده است.

It is lying down.

دراز کشیده است.

It is face down.

رو به پایین است.

Maybe a person has collapsed

شاید یک نفر سقوط کرده باشد

and now you can see that they are face down on the ground.

و حالا می بینید که روی زمین افتاده است.

They are lying flat.

آنها صاف دراز کشیده اند.

They are prostrate.

سجده می کنند.

Also, guess what?

همچنین، حدس بزنید چیست؟

We can also use prostrate as a verb, which means to lie flat.

همچنین می توانیم از سجده به عنوان فعل استفاده کنیم که به معنای صاف دراز کشیدن است.

So, so in this particular situation, we are using this as an action.

بنابراین، در این موقعیت خاص، ما از این به عنوان یک اقدام استفاده می کنیم.

You lie flat, you lie

صاف دراز می کشی،

face down, you fool

رو به پایین دراز می کشی، احمق

face down.

رو به پایین.

So if you fall flat onto your face,

پس اگر به صورت صاف افتادید،

we can say that you prostrate yourself.

می توانیم بگوییم که سجده کرده اید.

You lie down quite often flat on your face.

شما اغلب به صورت صاف روی صورت خود دراز می کشید.

Or of course, you might just fall flat.

یا البته، ممکن است فقط زمین بخورید.

You prostrate yourself.

تو سجده کن

It's a very interesting word that

این یک کلمه بسیار جالب است که این یک کلمه

here's another one.

دیگر است.

Oh, now this is a positive one.

اوه، حالا این یک مثبت است.

We've had some negative words to.

ما چند کلمه منفی داشتیم

Today, but here is a lovely, positive word.

امروز، اما اینجا یک کلمه دوست داشتنی و مثبت است. جشن

Very positive

بسیار مثبت

celebrates to celebrate,

برای جشن گرفتن،

to have fun as a verb.

به عنوان یک فعل سرگرم کننده است.

You rejoice.

شما خوشحال می شوید.

You have fun.

شما خوش می گذرد.

You have a good time.

به شما خوش می گذرد.

You party.

شما مهمانی.

You enjoy.

لذت ببر.

Or you commemorate.

یا یادگاری می کنی

So to celebrate something quite often means to remember something.

بنابراین جشن گرفتن چیزی اغلب به معنای به خاطر سپردن چیزی است.

Maybe you celebrate a person's birthday,

شاید شما تولد یک نفر را جشن

you celebrate their birthday.

بگیرید، تولد او را جشن بگیرید.

You are remembering their birthday, but also you are

شما تولد آنها را به یاد می آورید، اما

enjoying the moment as well.

همچنین از آن لحظه لذت می برید.

Celebrate, you have a celebration, which is the noun.

جشن بگیرید، جشن دارید که اسم آن است.

Celebrate you celebrate your wedding anniversary.

سالگرد ازدواجتان را جشن بگیرید.

You celebrate your birthday.

تولدت را جشن می گیری.

You celebrate your engagement to another person.

شما نامزدی خود را با شخص دیگری جشن می گیرید.

Very nice.

بسیار خوب.

So as a verb, rejoice.

بنابراین به عنوان یک فعل، شادی کنید.

Have fun. Have a good time party.

خوش بگذره. مهمانی خوبی داشته باشید

Enjoy and commemorate can all be used,

لذت بردن و بزرگداشت همه قابل استفاده است،

and the word you can use is celebrate.

و کلمه ای که می توانید استفاده کنید جشن است.

Maybe you have a birthday party at number ten Downing Street.

شاید یک جشن تولد در خیابان داونینگ شماره ده داشته باشید.

Perhaps you are the prime minister of this country.

شاید شما نخست وزیر این کشور باشید.

Oh dear.

اوه عزیزم.

Enough of that, I think enough of that.

از بس، به اندازه کافی فکر می کنم.

Oh, here's a negative word.

اوه، این یک کلمه منفی است.

I don't want to have negative words today because there is enough negativity.

من نمی خواهم امروز کلمات منفی داشته باشم زیرا منفی به اندازه کافی وجود دارد.

However, we do have to have some and this one is annihilate annihilate.

با این حال، ما باید مقداری داشته باشیم و این یکی نابود کردن است.

To annihilate as a verb means

از بین بردن به عنوان فعل به معنای

to wipe out, destroy,

محو کردن، نابود کردن،

obliterate, extinguish,

محو کردن، خاموش

eradicate and

کردن، ریشه کن کردن و

exterminate annihilate.

نابود کردن است.

Quite a powerful word that one.

این یک کلمه کاملاً قدرتمند است.

To be honest, a very powerful word

صادقانه بگویم، یک کلمه بسیار قدرتمند

annihilate.

نابود کردن است.

Here's another word

در اینجا کلمه دیگری وجود دارد

hesitate

quite often when you have to make a decision or you have to do something.

که اغلب وقتی باید تصمیمی بگیرید یا باید کاری انجام دهید، تردید کنید.

Sometimes you might be unsure.

گاهی ممکن است مطمئن نباشید.

You might be indecisive.

ممکن است بلاتکلیف باشید

You might waver.

ممکن است تزلزل کنید

You might falter.

ممکن است لنگ بزنی

You might vacillate.

ممکن است متزلزل شوید

Oh, Mr. Duncan, that's an interesting word.

اوه، آقای دانکن، این کلمه جالبی است.

I've never heard that one before.

من قبلاً آن یکی را نشنیده بودم.

Or you might differ. Dither.

یا ممکن است متفاوت باشید. پریشان

So all of these words are verbs, and they can all be used

بنابراین همه این کلمات فعل هستند، و همه آنها می توانند به

as synonyms of hesitate, something you are unsure about,

عنوان مترادف تردید استفاده شوند، چیزی که شما در مورد آن مطمئن نیستید،

something you do not feel comfortable doing.

چیزی که در انجام آن احساس راحتی نمی کنید.

You might hesitate before you do it.

ممکن است قبل از انجام آن تردید کنید.

You might think about what you are about to do.

ممکن است در مورد کاری که می خواهید انجام دهید فکر کنید.

You feel unsure.

احساس می کنید مطمئن نیستید.

You feel indecisive.

احساس بلاتکلیفی می کنید.

You cannot make a decision.

شما نمی توانید تصمیم بگیرید.

You hesitate.

شما تردید می کنید.

Here's another word.

اینجا یک کلمه دیگر است.

Maybe this is a word you've never heard before.

شاید این کلمه ای باشد که تا به حال نشنیده اید.

Another verb confabulation.

یکی دیگر از افعال confabulation.

It is a word.

یک کلمه است.

It is a real word that exists in English confabulation.

این یک کلمه واقعی است که در confabulation انگلیسی وجود دارد.

It means to talk.

یعنی حرف زدن

Speak chat.

چت صحبت کن

Have a conversation. Have a talk.

مکالمه داشته باشید. صحبت کنید

Have a discussion and discourse.

بحث و گفتمان داشته باشید.

So when we talk about discourse,

بنابراین وقتی از گفتمان صحبت می

we are saying that two people or

کنیم، می گوییم که دو نفر

a group of people have a conversation.

یا گروهی از افراد گفتگو می کنند.

They are talking, they are communicating with each other.

دارند حرف می زنند، با هم ارتباط برقرار می کنند.

They can fabulist.

آنها می توانند افسانه پردازی کنند.

I like that word.

من آن کلمه را دوست دارم.

So perhaps I don't know.

پس شاید من نمی دانم.

Maybe, maybe it's the first time you've heard that word.

شاید، شاید اولین بار است که این کلمه را می شنوید.

And now we have one last one before we move on.

و حالا ما آخرین مورد را قبل از حرکت داریم.

Confiscate.

مصادره کنند.

Oh yes, if you are in your classroom,

آه بله، اگر در کلاس خود هستید،

if you are in the classroom, you are sitting in class and the teacher

اگر در کلاس هستید، در کلاس نشسته اید و معلم

is standing at the front of the classroom talking just like I am now.

جلوی کلاس ایستاده است و درست مثل من الان صحبت می کند.

Maybe you will get something out of your pocket

شاید چیزی از جیبتان

or maybe out of your desk, maybe your phone,

یا شاید از میزتان بیرون بیاورید، شاید تلفنتان،

maybe something you want to look at.

شاید چیزی که می خواهید به آن نگاه کنید.

You are looking at your phone and then suddenly

شما به گوشی خود نگاه می کنید و

the teacher sees that you are playing with your phone.

ناگهان معلم می بیند که دارید با گوشی خود بازی می کنید.

They come over and they confiscate.

می آیند و مصادره می کنند.

Your phone.

گوشی خود را.

They take the phone away

آنها تلفن را می برند

to confiscate is to take away

تا توقیف کنند برای بردن

or remove you, take possession,

یا حذف شما، تصاحب،

you sequester

توقیف

you seise and impound.

و توقیف شما است.

So maybe something that belongs to you.

پس شاید چیزی که متعلق به شماست.

But it has been taken away or the action

اما برداشته شده است یا

of taking something off a person you confiscate.

اقدام به برداشتن چیزی از شخصی که مصادره می کنید.

That particular thing may be something

آن چیز خاص ممکن است چیزی باشد

that you are not supposed to bring into another country.

که شما قرار نیست آن را به کشور دیگری بیاورید.

You might have that thing confiscated from you to

ممکن است چیزی را از شما

confiscate is to take something away.

مصادره کنند که مصادره آن برداشتن چیزی است.

You take something off a person,

چیزی را از آدم برمیداری،

something that is forbidden or not allow.

چیزی که حرام است یا مجاز نیست.

So there they are

بنابراین آنها

words that begin or end, should I say with a T

کلماتی هستند که شروع یا پایان می یابند، اگر بگویم با یک T

can also be converted quite often into nouns.

نیز می توانند اغلب به اسم تبدیل شوند.

However, you will not have a T at the end.

با این حال، شما در پایان یک T نخواهید داشت.

So quite often it is used to describe

بنابراین اغلب برای توصیف

or to define the occasional adjective

یا تعریف صفت یا افعال گاه به گاه استفاده می شود

or verbs.

.

Always remember that quite often they will be verbs.

همیشه به یاد داشته باشید که اغلب آنها فعل خواهند بود.

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

Yes. Thank you, Louis.

آره. ممنون لویی

Thank you, Palmira.

متشکرم پالمیرا

Thank you also, Angelo, for your lovely messages on the live chat.

همچنین از شما، آنجلو، برای پیام های دوست داشتنی شما در چت زنده متشکرم.

Nice to see you here, by the way.

اتفاقاً از دیدن شما در اینجا خوشحالم.

I know this is different, and I know this is a little bit different today

من می دانم که این متفاوت است، و می دانم که امروز کمی متفاوت است

because I'm not always here on Wednesday, but I will be here

زیرا من همیشه چهارشنبه اینجا

not once but twice today.

نیستم، اما امروز نه یک بار بلکه دو بار اینجا خواهم بود.

I'm actually here twice today.

من در واقع امروز دو بار اینجا هستم.

Thank you to event, Powell.

با تشکر از رویداد، پاول.

Hello. Ed Powell, I don't recognise your name.

سلام. اد پاول، من نام شما را نمی شناسم.

Is it your first time here?

آیا اولین بار است که اینجا هستید؟

If it is your first time here in the live chat, please let me know

اگر اولین بار است که در چت زنده اینجا هستید، لطفاً به من اطلاع دهید

and I would be very happy to.

و من بسیار خوشحال خواهم شد.

Say hello to you,

به شما سلام برسانند،

maybe even give you a round of applause.

شاید حتی یک دور تشویقتان کنند.

Now, if you've been watching our live streams over the past few weeks,

اکنون، اگر در چند هفته گذشته استریم‌های زنده ما را تماشا

you will know we have been talking about something very special

کرده‌اید، می‌دانید که ما در مورد

meeting a meeting together.

یک جلسه بسیار ویژه صحبت کرده‌ایم.

This is something that has happened on YouTube and with YouTube

این چیزی است که سال ها در یوتیوب و یوتیوب

and the people on YouTube for many years.

و مردم یوتیوب اتفاق افتاده است.

So quite often people will join together.

بنابراین اغلب مردم به هم می پیوندند.

They will meet up.

ملاقات خواهند کرد.

They will get together and they will see each other face to face.

آنها دور هم جمع می شوند و همدیگر را رو در رو می بینند.

This is something we have been talking about

این چیزی است

over the past two or three weeks, myself and also Mr.

که طی دو یا سه هفته گذشته، من و آقای

Steve and you as well.

استیو و شما درباره آن صحبت کرده ایم.

So we are hoping at some point in the future

بنابراین ما امیدواریم در مقطعی در آینده

we can actually meet up.

بتوانیم واقعاً ملاقات کنیم.

We can actually get together, we can actually join together and see each other

ما واقعاً می‌توانیم دور هم جمع شویم، در واقع می‌توانیم به هم بپیوندیم و

for real face to face.

چهره به چهره واقعی یکدیگر را ببینیم.

one of the places that we are thinking about

یکی از مکان‌هایی که

at the moment is meeting up

در حال حاضر به آن فکر می‌کنیم، ملاقات

a place we would all like to meet up in or at

با مکانی است که همه ما دوست داریم در آن ملاقات کنیم

is a place I've been to before with Mr Steve.

یا جایی است که قبلاً با آقای استیو آنجا بوده‌ام.

A very romantic place.

یه جای خیلی رمانتیک

A lovely place called Paris.

یک مکان زیبا به نام پاریس.

I hope you enjoyed that a few sights

امیدوارم از دیدن چند مکان دیدنی لذت برده باشید

of a place that I hope we will be able to meet up in

که امیدوارم بتوانیم در

May in this year, perhaps this year or maybe next year.

ماه مه امسال، شاید امسال یا شاید سال آینده با هم ملاقات کنیم.

I hope you enjoy that.

امیدوارم از آن لذت ببرید.

Mm hmm.

مم هوم

I hope you will join me later

امیدوارم بعداً به من بپیوندید

on because we have another live stream coming, I will be going in a few moments,

زیرا پخش زنده دیگری در راه است، من تا چند لحظه دیگر می روم،

but don't worry because I am back with you tonight,

اما نگران نباشید زیرا امشب، به

UK time tonight, 10:00 p.m.

وقت بریتانیا، امشب، ساعت 10:00 شب، با شما برگشتم.

UK time is when I'm with you next.

زمان انگلستان زمانی است که من با شما هستم.

So not just one live stream, but to two live streams today.

بنابراین نه فقط یک پخش زنده، بلکه به دو پخش زنده امروز.

So I really hope you will be able to join me for that later on as well.

بنابراین من واقعاً امیدوارم که بتوانید بعداً برای آن به من بپیوندید.

I know a lot of people love the music to that particular video.

من می دانم که بسیاری از مردم موسیقی آن ویدیوی خاص را دوست دارند.

The Jazz in Paris music

موسیقی جاز در پاریس

is the actual name of the music,

نام واقعی موسیقی است

and I think it is available on YouTube if you actually search for it.

و فکر می کنم اگر واقعاً آن را جستجو کنید در یوتیوب موجود است.

I think you can actually find it on YouTube as well.

من فکر می کنم شما واقعاً می توانید آن را در YouTube نیز پیدا کنید.

Hello to.

سلام به.

Now we've had some new viewers on here today,

حالا ما امروز بینندگان جدیدی در اینجا

which I'm always interested in, to be honest.

داشتیم که صادقانه بگویم همیشه به آنها علاقه مندم.

Hello to Forest

سلام به Forest

Forest Leprechaun.

Forest Leprechaun.

I love your name, by the way.

اتفاقا من عاشق اسمت هستم

Hello from Russia.

سلام از روسیه

A big hello Russia

یک سلام بزرگ روسیه

at the moment.

در حال حاضر.

A lot of people talking about Russia at the moment.

در حال حاضر افراد زیادی در مورد روسیه صحبت می کنند.

Hello, Angela.

سلام آنجلا

Excuse me.

ببخشید.

Google sometimes changes my words,

گوگل گاهی اوقات کلمات من را تغییر می دهد

and I don't always see it in time.

و من همیشه آن را به موقع نمی بینم.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Maybe you are using the translation.

شاید شما از ترجمه استفاده می کنید.

Or maybe sometimes you are putting it through your computer to to to check for grammar.

یا شاید گاهی اوقات شما آن را از طریق رایانه خود به to قرار می دهید تا دستور زبان را بررسی کنید.

This does happen.

این اتفاق می افتد

It happens quite a lot on your telephone.

در تلفن شما خیلی اتفاق می افتد.

Have you ever done that?

آیا تا حالا شما آن را انجام دادید؟

You try to type something on your telephone.

شما سعی می کنید چیزی را در تلفن خود تایپ کنید.

But the

the phone will change the spelling

اما گوشی املا را تغییر می دهد

or in some cases, it will change the world completely.

یا در برخی موارد دنیا را به کلی تغییر می دهد.

And you end up, you actually have the wrong word.

و در نهایت شما در واقع کلمه اشتباهی دارید.

And if you don't look carefully, you can actually send

و اگر با دقت نگاه نکنید، در واقع می توانید

the messages with with the wrong word.

پیام ها را با کلمه اشتباه ارسال کنید.

And sometimes the word can be rather naughty.

و گاهی اوقات این کلمه می تواند نسبتاً شیطانی باشد.

Hello, Nissar.

سلام نیسار.

Hello.

سلام.

So who is watching now,

پس چه کسی اکنون تماشا می کند،

but also is asking how many people will be watching tonight?

اما همچنین می پرسد که امشب چند نفر تماشا خواهند کرد؟

I don't know.

من نمی دانم.

I have a feeling that there will be lots of people in South America watching

من احساس می کنم که افراد زیادی در آمریکای جنوبی خواهند بود که تماشا می کنند،

because later on, when I am on again at 10:00 p.m.

زیرا بعداً، زمانی که من دوباره ساعت 10:00 شب در آن حضور دارم.

UK time, it is also a little bit later in South America.

به وقت انگلستان ، در آمریکای جنوبی نیز کمی دیرتر است.

So it's always worth remembering in South America,

بنابراین همیشه در آمریکای جنوبی ارزش یادآوری را دارد،

they are behind our time.

آنها از زمان ما عقب مانده اند.

And if you are watching in Asia,

و اگر در آسیا تماشا

then you are normally ahead of our time.

می کنید، معمولاً از زمان ما جلوتر هستید.

So that's the reason why.

پس به همین دلیل است.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I will be going soon. We are talking about recycling.

من به زودی می روم. ما در مورد بازیافت صحبت می کنیم.

Recycling now, when we talk about recycling,

بازیافت در حال حاضر، وقتی در مورد بازیافت صحبت می کنیم،

this is something we are talking about later.

این چیزی است که بعداً در مورد آن صحبت می کنیم.

When we talk about that, we often think of things like plastic bottles

وقتی در مورد آن صحبت می کنیم، اغلب به چیزهایی مانند بطری های پلاستیکی

or things that we throw away normally.

یا چیزهایی که به طور معمول دور می اندازیم فکر می کنیم.

However, sometimes you can take something

با این حال، گاهی اوقات می توانید چیزی را

that is old or broken

که قدیمی یا شکسته است

and you can turn it into something else.

بردارید و آن را به چیز دیگری تبدیل کنید.

Quite often people will do that.

اغلب مردم این کار را انجام می دهند.

Or of course, you can repair something, and that is what we are talking about.

یا البته، شما می توانید چیزی را تعمیر کنید، و این همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم.

Later on, we are going to talk about repairing, fixing,

بعداً در مورد تعمیر، تعمیر،

making things as new

جدید کردن چیزها

or making something work again.

یا دوباره کاری کردن چیزی صحبت خواهیم کرد.

So something that was broken is suddenly working again.

بنابراین چیزی که شکسته بود ناگهان دوباره کار می کند.

For example, my lovely watch, which has been broken

به عنوان مثال، ساعت دوست داشتنی من، که

for quite a long time, almost two years.

برای مدت طولانی، تقریبا دو سال است که خراب شده است.

This has been broken, so I am going to try and fix this later on today.

این خراب شده است، بنابراین من سعی خواهم کرد تا امروز این مشکل را برطرف کنم.

So that is one of the things we are talking about tonight.

بنابراین این یکی از مواردی است که امشب در مورد آن صحبت می کنیم.

We are also talking about another form of,

ما همچنین در مورد شکل دیگری از،

I suppose you would say, destruction buildings.

به نظر شما، ساختمان های تخریب صحبت می کنیم.

Are there any buildings near you

آیا ساختمانی در نزدیکی شما

or maybe a famous building that for many years you have loved?

یا شاید ساختمان معروفی وجود دارد که سال هاست آن را دوست داشته اید؟

But then suddenly the local authority

اما ناگهان مقامات محلی

decides to demolish the building?

تصمیم به تخریب ساختمان می گیرند؟

Has that ever happened?

آیا تا به حال چنین اتفاقی افتاده است؟

We'll be talking about that later on as well.

بعداً در مورد آن نیز صحبت خواهیم کرد.

I am going in a moment.

من یه لحظه میرم

Angela says No, Mr De.

آنجلا می گوید نه، آقای دی.

And I am not naughty with my words. OK.

و من با حرف هایم شیطنت نمی کنم. خوب.

I believe you.

من تو را باور دارم.

I I believe everything you say there.

من همه چیزهایی را که در آنجا می گویید باور دارم.

So no problem.

پس مشکلی نیست

No problem. I trust you.

مشکلی نیست من به شما اعتماد دارم.

I know that not everyone will be able to join later on.

می دانم که بعداً همه نمی توانند به آن ملحق شوند.

But I hope you will.

اما من امیدوارم که شما.

If you can, I hope you will join me later

اگر می توانید، امیدوارم بعداً به من بپیوندید

because we are going to do another live stream.

زیرا قرار است یک پخش زنده دیگر انجام دهیم.

We are having two live streams today because, well, because

ما امروز دو پخش زنده داریم چون، خوب، چون

because

I can and I want to, and I hope you will join me then.

می‌توانم و می‌خواهم، و امیدوارم شما هم به من بپیوندید.

10:00 p.m.

ساعت 10:00 شب

U.K. time is when I'm back with you.

زمان بریتانیا زمانی است که من با شما برگشتم.

Yes, I know not everyone will be able

بله، من می دانم که همه نمی

to to actually join, but I hope you will.

توانند واقعاً بپیوندند، اما امیدوارم که شما بپیوندید.

Later on, we have a special guest

بعداً یک مهمان ویژه داریم که

later as well joining us.

بعداً به ما می پیوندد.

Do you know who it is?

میدونی کیه؟

Can you guess who is joining us later on the live chat tonight?

آیا می توانید حدس بزنید چه کسی بعداً در چت زنده امشب به ما می پیوندد؟

A very special guest.

یه مهمون خیلی خاص

We have booked this person specially.

ما این شخص را به طور ویژه رزرو کرده ایم.

For you.

برای شما.

So they will be here in the studio live later on today.

بنابراین آنها بعداً امروز در استودیو زنده خواهند بود.

But I wonder if you can guess who it might be?

اما من نمی دانم که آیا می توانید حدس بزنید که ممکن است کی باشد؟

Will tonight's lesson be different from this one?

آیا درس امشب با این درس متفاوت خواهد بود؟

Asks Christina.

کریستینا می پرسد.

Yes, it will.

بله، خواهد شد.

It will be very different.

بسیار متفاوت خواهد بود.

It will be very different.

بسیار متفاوت خواهد بود.

It will not be the same lesson.

همان درس نخواهد بود.

It will be a different lesson with different words.

این یک درس متفاوت با کلمات متفاوت خواهد بود.

I will be here.

من اینجا خواهم بود.

But Mr Steve, who may or may not be here.

اما آقای استیو، که ممکن است اینجا باشد یا نباشد.

So just because I said, Mr Steve,

بنابراین فقط به این دلیل که گفتم، آقای استیو،

you already know that tonight's lesson will be very different

شما از قبل می دانید که درس امشب بسیار متفاوت خواهد بود،

because whenever Mr Steve arrives,

زیرا هر زمان که آقای استیو می آید،

whenever Mr Steve joins in with the live chat,

هر زمان که آقای استیو به چت زنده می پیوندد،

you know that things become quite crazy.

می دانید که همه چیز بسیار دیوانه کننده می شود.

So I hope you will join us later on.

پس امیدوارم بعدا به ما بپیوندید.

Tomic Oh hello, Tomic, I didn't see you here.

تومیک اوه سلام تومیک، من تو را اینجا ندیدم.

Oh, when did you sneak in?

اوه کی دزدکی وارد شدی

Interesting.

جالب هست.

Hello, Tomic.

سلام تومیک

Will it be Boris Johnson?

آیا این بوریس جانسون خواهد بود؟

I'm not sure, although

مطمئن نیستم، اگرچه

there is a good chance that he might be out of a job soon,

احتمال زیادی وجود دارد که او به زودی بیکار شود،

so perhaps he could come here and host this with me.

بنابراین شاید بتواند به اینجا بیاید و با من میزبانی کند.

He could be.

He could be here because he might have.

او می تواند باشد.

او می تواند اینجا باشد زیرا ممکن است.

He might not have a job soon.

او ممکن است به زودی شغلی نداشته باشد.

We will have to wait and see.

باید منتظر بمانیم و ببینیم.

Bogdan says, Yes, you will have to make a cake for him and then maybe he will come.

بوگدان می‌گوید، بله، باید برای او کیک درست کنید و شاید او بیاید.

Well, I will say that there is a party so we can have a party here later on,

خوب، من می گویم که یک مهمانی وجود دارد تا بتوانیم بعداً اینجا یک مهمانی داشته باشیم،

and I'm pretty sure that we will be able to to tempt

و من تقریباً مطمئن هستم که می توانیم

Boris Johnson to join us later.

بوریس جانسون را وسوسه کنیم تا بعداً به ما بپیوندد.

I want to thank you for your company.

می خواهم از همراهی شما تشکر کنم.

I am going in a moment because I am only here for one hour,

من یک لحظه می روم چون فقط یک ساعت اینجا

but I will be back with you later from 10:00 p.m.

هستم اما بعداً از ساعت 10 شب پیش شما خواهم بود.

10:00 p.m..

10:00 شب

Can you believe it?

. باورت میشه؟

Will I be able to stay awake?

آیا می توانم بیدار بمانم؟

Is the question, I wonder.

سوال است، من تعجب می کنم.

Anyway, I hope you will join me later.

به هر حال امیدوارم بعدا به من بپیوندید.

I am going now

and I will see you at 10:00 p.m.

الان میرم ساعت 10 شب میبینمت.

UK time later on.

بعداً بریتانیا

Of course, things will be different.

البته اوضاع فرق خواهد کرد.

Behind me, there will be no view later on from the window

پشت سر من، بعداً از پنجره نمایی وجود نخواهد داشت،

because it will be dark.

زیرا هوا تاریک خواهد بود.

So I am not sure what I'm going to put behind me

بنابراین مطمئن نیستم که قرار است چه چیزی را پشت سر بگذارم

because there will be no view because it will be night time when I come back.

زیرا هیچ منظره ای وجود نخواهد داشت زیرا وقتی برمی گردم شب است.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

See you later and enjoy the rest of your day.

بعدا می بینمت و از بقیه روزت لذت می بری.

This does feel very strange, to be honest.

صادقانه بگویم، این احساس بسیار عجیبی دارد.

Before I go, would you like to see Mr Steve?

قبل از رفتن من، دوست داری آقای استیو را ببینی؟

Ordering coffee?

سفارش قهوه؟

At a French cafe, would you like to see that?

در یک کافه فرانسوی، دوست دارید آن را ببینید؟

Okay, here it is, very quickly.

خوب، اینجاست، خیلی سریع.

There is no sound, unfortunately.

صدا نداره متاسفانه

So there is Mr. Steve.

پس آقای استیو هست.

And we were sitting at Montmartre

و ما در مونمارتر

outside a little café.

بیرون یک کافه کوچک نشسته بودیم.

And if you look very closely, you can see Mr Steve preparing

و اگر خیلی دقیق نگاه کنید، می توانید آقای استیو را در حال آماده شدن

to receive the coffee.

برای دریافت قهوه ببینید.

He looks, he looks a little anxious.

نگاه می کند، کمی مضطرب به نظر می رسد.

So what he actually wants to do is pay for the coffee.

بنابراین آنچه او در واقع می خواهد انجام دهد این است که پول قهوه را بپردازد.

But the waiter says, No, no, you don't pay for it now, you pay for it later.

اما پیشخدمت می‌گوید: نه، نه، الان پولش را نمی‌دهی، بعداً پولش را می‌دهی.

And then he walks away,

و سپس او دور

and that's it.

می شود و تمام.

What an amazing way to end today's live stream.

چه روش شگفت انگیزی برای پایان دادن به پخش زنده امروز.

I hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

Mr Steve

آقای استیو در حال

ordering coffee.

سفارش قهوه

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

See you later. Take care.

بعدا میبینمت. مراقب باش.

And of course, until the next time we meet here, which I hope will be 10:00

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم، که امیدوارم ساعت 10:00 به

UK time, 10:00 p.m.

وقت انگلستان، 10:00 شب باشد.

UK time later on today.

به وقت بریتانیا بعد از امروز

And of course, if not, I will see you again next Sunday.

و البته اگر نه، یکشنبه آینده دوباره شما را می بینم .

So tonight, 10:00 p.m.

پس امشب ساعت 10:00 شب

or next Sunday.

یا یکشنبه آینده

Either way, I look forward to seeing you right here.

در هر صورت، من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم.

And of course, until the next time we meet, you know what's coming next?

و البته، تا دفعه بعد که همدیگر را ملاقات می کنیم، می دانید بعد از آن چه می شود؟

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Thanks for joining me and

از اینکه

ta ta for now.

در حال حاضر به من و تا تا پیوستید متشکرم.