Poke, Prod, Fiddle and other 'Double Entendres' - English Addict - LIVE CHAT | 225 / 4th Dec 2022

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

Are you ready to listen to English?

آیا برای گوش دادن به زبان انگلیسی آماده هستید؟

Are you ready to join in with today's live stream?

آیا برای پیوستن به جریان زنده امروز آماده هستید؟

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

English addict once more coming to you

معتاد انگلیسی بار دیگر

live from the birthplace of the English language.

از زادگاه زبان انگلیسی به سراغ شما می آید.

And I think by now we all know where that is.

و من فکر می کنم تا به حال همه ما می دانیم که کجاست.

Yes, it's England.

بله، انگلیس است.

And you?

و شما؟

Here we are again. Oh, my goodness.

ما دوباره اینجا هستیم. اوه خدای من.

Hi, everybody.

سلام به همه.

Hi. Hi, everybody.

سلام. سلام به همه.

Uh, this is Mr.

اوه، این آقای

Duncan in England, and these are the first words

دانکن در انگلیس است، و این اولین کلماتی است

I said today to anyone.

که امروز به هر کسی گفتم.

Are you okay? Are you happy?

حالت خوبه؟ آیا شما خوشحال هستید؟

I hope so.

امیدوارم.

I have had the most tiring weekend.

من خسته ترین آخر هفته را سپری کردم.

Did you see yesterday?

دیروز دیدی؟

We were out and about.

ما بیرون بودیم.

It was freezing cold, I have to say.

هوا سرد بود، باید بگویم.

After we finished yesterday's live stream

بعد از اینکه پخش زنده دیروز را

in Much Wenlock Town Centre, we went to get something to eat.

در مرکز شهر Much Wenlock تمام کردیم، رفتیم تا چیزی برای خوردن داشته باشیم.

We were so cold, Mr. Steve.

ما خیلی سرد بودیم آقای استیو.

His poor feet were turning blue inside his boots.

پاهای بیچاره اش در داخل چکمه هایش آبی می شد.

And to be honest with you, I was feeling rather cold as well.

و راستش را بخواهم، من هم نسبتاً سرد بودم.

It was chilly, but we were out yesterday doing something rather nice.

هوا سرد بود، اما ما دیروز بیرون بودیم و کار نسبتا خوبی انجام می دادیم.

We were celebrating and enjoying

ما داشتیم جشن می گرفتیم و از

the much Wenlock Christmas fair and everything was very nice.

نمایشگاه کریسمس Wenlock لذت می بردیم و همه چیز بسیار خوب بود.

I have to say it was a lovely time.

باید بگم دوران خوبی بود

My name is Duncan, by the way.

اتفاقاً اسم من دانکن است.

I like English.

من انگلیسی را دوست دارم.

You might say that I am one of those up there.

ممکن است بگویید من یکی از آن بالا هستم.

I am an English addict and I have a feeling maybe you are as well.

من یک معتاد انگلیسی هستم و احساس می کنم شاید شما هم همینطور باشید.

This is where everyone comes together

اینجا جایی است که همه گرد هم می آیند

to share their love of the English language and yesterday

تا عشق خود را به زبان انگلیسی به اشتراک بگذارند و دیروز

lots of people were tuning in to view our live stream.

افراد زیادی برای مشاهده پخش زنده ما در حال تنظیم بودند.

This is it, by the way.

اتفاقاً همین است.

I'm going to show you a little bit of it whilst I talk to you.

در حین صحبت کردن با شما، کمی از آن را به شما نشان خواهم داد.

So there

بنابراین

yesterday we were at the much Wenlock Christmas Fair.

دیروز در نمایشگاه کریسمس Wenlock بودیم.

We had a super time.

فوق العاده بودیم

There was myself and also Mr.

من آنجا بودم و آقای

Steve was there as well

استیو نیز

and there was lots going on.

آنجا بود و اتفاقات زیادی در جریان بود.

There were live bands, there was a brass band,

گروه‌های موسیقی زنده بودند، یک گروه برنجی

there were some morris dancers dancing behind us,

، چند رقصنده موریس پشت سر ما می‌رقصیدند،

a very traditional form of entertainment.

یک نوع سرگرمی بسیار سنتی.

During certain festivals here in the UK,

در طول جشنواره‌های خاصی اینجا در بریتانیا

there was myself and you might see Mr.

، من بودم و شما ممکن است

Steve in a moment.

در یک لحظه آقای استیو را ببینید.

He's just hiding of the edge of the camera,

او فقط لبه دوربین را پنهان می کند،

but the whole lives stream is now

اما کل جریان زندگی

available to view on my YouTube channel.

اکنون برای مشاهده در کانال یوتیوب من در دسترس است.

Channel it is all there.

کانال آن همه وجود دارد.

Everything is there for you to watch.

همه چیز برای تماشای شما وجود دارد.

We had a great time yesterday.

دیروز خیلی خوش گذشت.

The only problem was, well, two problems.

تنها مشکل، خوب، دو مشکل بود.

It was noisy.

پر سر و صدا بود.

There were lots of people around, but also there were lots

افراد زیادی در اطراف بودند، اما تعداد زیادی

of brass bands,

از گروه های برنجی،

drums and people screaming and shouting.

طبل ها و مردمی که جیغ و داد می کردند.

But we managed it.

اما ما آن را مدیریت کردیم.

We managed to get through it.

ما موفق شدیم از آن عبور کنیم.

But where is Mr. Steve? There he is.

اما آقای استیو کجاست؟ او آنجاست.

He's coming on there.

داره میاد اونجا

So, Mr. Steve, I have to say.

بنابراین، آقای استیو، باید بگویم.

Can I just say Steve yesterday looked amazing.

فقط می توانم بگویم استیو دیروز فوق العاده به نظر می رسید.

He looked really good yesterday.

دیروز واقعا خوب به نظر می رسید.

It is fancy clothing, I have to say.

لباس فانتزی است باید بگویم.

I was I was a little bit jealous because Steve

من کمی حسود

looked amazing and I looked awful.

بودم زیرا استیو شگفت انگیز به نظر می رسید و من وحشتناک به نظر می رسیدم.

I don't know why, but I.

نمی دانم چرا، اما من.

I really hated

واقعاً از اینکه

looking at myself yesterday on the camera.

دیروز در دوربین به خودم نگاه کنم متنفر بودم.

I don't know why I felt that I did not look very good.

نمی‌دانم چرا احساس می‌کردم خیلی خوب نیستم.

And Mr. Steve looked amazing.

و آقای استیو شگفت انگیز به نظر می رسید.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

So that was yesterday.

پس دیروز بود

You can see

شما می توانید

all of the live stream that happened yesterday.

تمام پخش زنده ای را که دیروز اتفاق افتاد را مشاهده کنید.

It is now available on my YouTube channel.

اکنون در کانال یوتیوب من موجود است.

There are captions as well on the video.

زیرنویس هایی نیز روی ویدیو وجود دارد.

The only sad part now this is something I thought would happen.

تنها بخش غم انگیز اکنون این چیزی است که فکر می کردم اتفاق بیفتد.

I really did think it was going to happen.

من واقعا فکر می کردم قرار است این اتفاق بیفتد.

In fact, I think I said it yesterday.

در واقع فکر کنم دیروز گفتم.

I got to

من

not one but two copyright claims.

نه به یک بلکه به دو ادعای حق چاپ رسیدم.

Some people were trying to claim

برخی از افراد در تلاش برای ادعای

copyright on the music that was playing yesterday.

حق چاپ بر روی موسیقی که دیروز پخش می شد، بودند.

But the problem was

اما مشکل این بود

or is that the music

یا این است که موسیقی

that they were playing yesterday is no longer in copyright.

ای که دیروز پخش می کردند دیگر دارای حق چاپ نیست.

So I have tried to

بنابراین سعی کرده ام

protest and counterclaim.

اعتراض و ادعای متقابل کنم.

So I'm saying now to the people who have claimed the copyright,

بنابراین اکنون به افرادی که ادعای کپی رایت کرده‌اند می‌گویم،

they are trying to take the revenue from my video for themselves

آنها سعی می‌کنند درآمد ویدیوی من را برای خود بگیرند

that the music that was played yesterday

که موسیقی‌ای که دیروز پخش

is not any longer in copyright.

شد دیگر در کپی رایت نیست.

It is now in the public domain, which means anyone can use it

اکنون در مالکیت عمومی است، به این معنی که هر کسی می‌تواند از آن استفاده کند

and it can be played anywhere

و می‌توان آن را در هر جایی

in front of as many people as you want.

در مقابل افراد زیادی که می‌خواهید پخش کرد.

So that's something now that I've got to sort out.

بنابراین این چیزی است که اکنون باید حلش کنم.

A lot of people say being on YouTube, Mr.

بسیاری از مردم می گویند که حضور در یوتیوب، آقای

Duncan, it's so easy. Can I just say it isn't?

دانکن، بسیار آسان است. فقط می توانم بگویم اینطور نیست؟

It is very stressful,

خیلی استرس داره

like sometimes when my voice doesn't work properly.

مثل بعضی وقتا که صدام درست کار نمیکنه.

It was freezing yesterday.

دیروز هوا یخ زده بود

The irony, of course, the ironic thing about yesterday

طنز، البته، نکته طنز آمیز دیروز

was that my voice was perfectly all right.

این بود که صدای من کاملاً خوب بود.

And here I am now in the studio and my voice is not all right.

و من الان در استودیو هستم و صدایم خوب نیست.

I don't know how that works, but my voice yesterday felt lovely

نمی‌دانم چگونه کار می‌کند، اما صدای دیروز من دوست‌داشتنی بود

and very, very easy to use.

و استفاده از آن بسیار بسیار آسان بود.

But today it's it's.

اما امروز همین است.

It's all so stiff.

همه چیز خیلی سفت است

I don't know why isn't it strange, Steph or Mr.

نمی دانم چرا عجیب نیست، استف یا آقای

Duncan?

دانکن؟

That is a word that sometimes is used in a very naughty way,

این کلمه ای است که گاهی اوقات به طرز بسیار شیطنت آمیزی استفاده می شود

which just happens to be what we are talking about today.

که اتفاقاً همان چیزی است که امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

We are talking about words and sometimes phrases

ما در مورد کلمات و گاه عباراتی صحبت

that can be used in naughty ways.

می کنیم که می توان از آنها به شیوه های شیطانی استفاده کرد.

So here is the warning.

بنابراین این هشدار است.

Can I just say for those who are sensitive,

فقط می‌توانم برای کسانی که حساس هستند، بگویم،

we are talking about some words in the English language that can be used

ما در مورد برخی از کلمات در زبان انگلیسی صحبت می‌کنیم که می‌توان آنها را

in more than one way, and sometimes in

به چند صورت و گاهی اوقات به

no way as well.

هیچ وجه استفاده کرد.

Not offensive.

توهین آمیز نیست

Not not necessarily offensive, but naughty.

نه لزوما توهین آمیز، بلکه شیطان.

I suppose you could say that in British humour, in British humour,

فکر می‌کنم می‌توانید بگویید که در طنز بریتانیایی، در طنز بریتانیایی،

we like to sometimes be a little bit naughty

ما دوست داریم گاهی اوقات

or suggestive with our humour.

با طنز خود کمی شیطنت یا تحسین برانگیز باشیم.

So that's what we're talking about today.

پس این چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

We are looking at a double entendres

ما در حال نگاه کردن به یک دو طرفه

or do blare entendre.

یا انجام blare entendre هستیم.

It comes from French and it means two uses

این از زبان فرانسوی می آید و به معنای دو کاربرد

or two ways of expressing something, but quite often

یا دو روش برای بیان چیزی است، اما اغلب

when we are using double entendres

وقتی

in British humour, quite often we will take simple words

در طنز بریتانیایی از کلمات دوگانه استفاده می کنیم، اغلب از کلمات ساده استفاده می

and we will turn them into naughty words.

کنیم و آنها را به کلمات شیطانی تبدیل می کنیم.

A good example, of course, is

یک مثال خوب، البته، نمونه ای

the one I just used the word stiff.

است که من فقط از کلمه stiff استفاده کردم.

We can sometimes use that in a naughty way,

گاهی اوقات می‌توانیم آن را به شیوه‌ای شیطنت آمیز به کار ببریم،

but of course the word stiff is not a rude word.

اما البته کلمه سفت کلمه بی ادبانه نیست.

However, if you want, you can make it appear

با این حال، اگر بخواهید، می‌توانید آن را

rude and suggestive

بی‌ادب و

and that is what a double entendre is.

تلقین‌کننده جلوه دهید، و این همان چیزی است که دوتاست.

A double entendre is a word or phrase

دو کلمه ای کلمه یا عبارتی است

that can be used in more than one way and quite often in a very suggestive

که می تواند به بیش از یک روش و اغلب به صورت بسیار پیشنهادی

way, a naughty way even.

و حتی به شیوه ای شیطانی استفاده شود.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Can I say hello to everyone?

آیا می توانم به همه سلام کنم؟

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I always wish that there were more people watching.

من همیشه آرزو می کنم که افراد بیشتری تماشا کنند.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Although I have a feeling it might have something to do with the football because you may have heard

اگرچه من احساس می کنم که ممکن است ربطی به فوتبال داشته باشد زیرا ممکن است شنیده باشید که

there are some football matches taking place at the moment in a certain tournament,

در حال حاضر مسابقات فوتبالی در یک تورنمنت خاص برگزار می شود،

in a certain part of the world you may have heard.

در یک نقطه خاص از جهان ممکن است شنیده باشید.

So I think a lot of people at the moment are distracted

بنابراین فکر می‌کنم بسیاری از مردم در حال حاضر حواسشان

by the football, which is very weird.

به فوتبال است که بسیار عجیب است.

I'm going to be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود.

I don't follow football really.

من واقعا فوتبال را دنبال نمی کنم.

But even I find it strange that everyone is talking about football

اما حتی برای من عجیب است که همه در مورد فوتبال

and the world Cup just two or three weeks before Christmas.

و جام جهانی فقط دو یا سه هفته مانده به کریسمس صحبت می کنند.

In fact, as I understand it, the World Cup

در واقع، همانطور که من متوجه شدم، فینال جام جهانی

final will actually be played on the 18th of December.

در واقع در 18 دسامبر برگزار می شود.

So just a few days before Christmas, people are going to watch the World Cup final.

بنابراین تنها چند روز مانده به کریسمس، مردم به تماشای فینال جام جهانی می روند.

It is a very strange one, isn't it?

خیلی عجیب است، اینطور نیست؟

For very many reasons, which I won't go into at the moment.

به دلایل بسیار زیادی که در حال حاضر به آن نمی پردازم.

Can I say hello once again? Hello, live chat.

آیا می توانم یک بار دیگر سلام کنم؟ سلام چت زنده

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

We have in first place.

در وهله اول داریم.

Oh, on the live chat.

اوه، در چت زنده.

It is.

این است.

You know who it is?

میدونی کیه؟

Lewis.

لوئیس

Mendez.

مندز

Lewis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Congratulations, Lewis.

تبریک می گویم، لوئیس.

You are first on the live chat.

شما برای اولین بار در چت زنده هستید.

Very nice to see you here, Lewis.

خیلی خوشحالم که تو را اینجا می بینم، لوئیس.

Also, we have Mazen.

همچنین مازن داریم.

Hello to you, Beatrice.

سلام بر تو، بئاتریس.

Vitesse is here as well.

Vitesse نیز اینجاست.

We also have Valentin.

والنتین هم داریم.

Did you see my live stream yesterday?

پخش زنده دیروز من را دیدید؟

We went to a lot of trouble to do that.

ما برای انجام این کار با مشکلات زیادی روبرو شدیم.

We walked into town because we knew that there would be no place to park the car.

به شهر رفتیم چون می دانستیم جایی برای پارک ماشین وجود نخواهد داشت.

So we couldn't drive in because the place was full of people

بنابراین ما نمی‌توانستیم سوار شویم زیرا مکان پر از مردم

and of course full of cars that were parked by those visiting.

و البته پر از ماشین‌هایی بود که توسط کسانی که بازدید می‌کردند پارک کرده بودند.

So we knew that we couldn't take the car, so we had to walk.

بنابراین ما می دانستیم که نمی توانیم ماشین را ببریم، بنابراین باید پیاده روی کنیم.

So we walked all the way into town,

بنابراین ما تمام راه را به سمت شهر طی کردیم، در

freezing cold, and then we did the live stream for one hour

سرمای یخبندان، و سپس پخش زنده را برای یک ساعت انجام

and then we walked around again.

دادیم و سپس دوباره در اطراف قدم زدیم.

We got something to eat. Mr.

ما چیزی برای خوردن داریم. آقای

Steve had the most amazing hamburger.

استیو شگفت انگیزترین همبرگر را داشت.

It was the most incredible hamburger.

باورنکردنی ترین همبرگر بود.

I've ever seen in my life. And I.

من تا به حال در زندگی ام دیده ام. و من.

I had a big sausage.

من یک سوسیس بزرگ داشتم.

Who that could also be a double entendre, you see,

می بینید که چه کسی می تواند یک موضوع دوگانه باشد،

because sausage is quite often used as a euphemism

زیرا سوسیس اغلب به عنوان یک تعبیر

for a man's Dingley Dangly, you see.

برای Dingley Dangly مردانه استفاده می شود.

So I had a big sausage yesterday.

پس دیروز یک سوسیس بزرگ خوردم.

It was very nice as well.

خیلی هم قشنگ بود

And Mr.

و آقای

Steve had a burger which was also very nice.

استیو همبرگر داشت که خیلی هم خوب بود.

It looked delicious.

خوشمزه به نظر می رسید.

We will find out how delicious it was

ما تا حدود 7 دقیقه دیگر متوجه خواهیم شد که چقدر خوشمزه

in around about 7 minutes from now because Mr.

بوده است زیرا آقای

Steve, of course, will be here today.

استیو، البته، امروز اینجا خواهد بود.

Yes, we have Steve.

بله، ما استیو را داریم.

He he he's here in the building right now.

او او همین الان اینجا در ساختمان است.

He's preparing.

داره آماده میشه

In fact, I will tell you now what Mr.

در واقع، اکنون به شما خواهم گفت که آقای استیو چه چیزی را

Steve is preparing.

آماده می کند.

He's preparing something to eat for tonight.

او برای امشب چیزی برای خوردن آماده می کند.

I wonder what is cooking in Mr.

من تعجب می کنم که در قسمت آقای استیو چه آشپزی می کند

Steve's part. I wonder

. من تعجب می کنم که

hello to m

سلام به من

why hello to Christina.

چرا سلام به کریستینا.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Also, we have Tomahawk is here.

همچنین، ما Tomahawk اینجاست.

Hello Tomek. Nice to see you here today.

سلام تومک. خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Also we have Inaki.

ایناکی هم داریم.

Hello Inaki.

سلام ایناکی.

We also have Vittoria.

ویتوریا هم داریم.

Cristina, I think I've said hello to Christina already.

کریستینا، فکر می کنم قبلاً به کریستینا سلام کرده ام.

We also have Lina. Hello, Lina.

لینا را هم داریم. سلام لینا

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

Welcome.

خوش آمدی.

We also have Francesca.

فرانچسکا را هم داریم.

Where is Claudia?

کلودیا کجاست؟

I haven't seen Claudia today. Where is Claudia?

من امروز کلودیا را ندیده ام. کلودیا کجاست؟

Are you here?

شما اینجایید؟

I wonder where Claudia is also.

من تعجب می کنم که کلودیا نیز کجاست.

Marsha, nice to you here.

مارشا، خوشحالم که اینجا هستید.

Also in the live chat.

همچنین در چت زنده.

So many people joining you already.

افراد زیادی در حال حاضر به شما ملحق شده اند.

It's very nice to see you

خیلی خوشحالم که تو را در

wherever you are watching in the world.

هر کجای دنیا تماشا می کنم.

I'm always slightly relieved

راستش من همیشه از

to see you here, to be honest.

دیدن شما در اینجا کمی راحت می شوم.

Always slightly relieved when?

همیشه کمی آرام می شوید کی؟

When there are people actually watching. It's a lovely

وقتی واقعاً افرادی هستند که تماشا می کنند. احساس دوست داشتنی

feeling.

است.

Hello. Also to Sammy.

سلام. همچنین به سامی.

Hello, Sammy Bozkurt, who says I am here as well?

سلام سامی بوزکورت کی میگه من هم اینجا هستم؟

Don't worry, I haven't forgotten you.

نگران نباش فراموشت نکردم

If I don't say hello, it doesn't mean I'm ignoring you.

اگر سلام نکردم به این معنی نیست که شما را نادیده گرفته ام.

It just means I haven't noticed your name on the live chat.

فقط به این معنی است که من متوجه نام شما در چت زنده نشده ام.

We also have Row, sir.

ما رو هم داریم قربان.

How is your English learning going?

یادگیری زبان انگلیسی شما چگونه پیش می رود؟

Rosa? Is it going well?

رزا؟ آیا خوش می گذرد؟

Are you having some success with it?

آیا با آن موفقیتی کسب می کنید؟

I hope so.

امیدوارم.

Rosa says England is playing football today.

رزا می گوید انگلیس امروز فوتبال بازی می کند.

Yes, I believe they are.

بله، من معتقدم که آنها هستند.

Who are they playing?

کی بازی میکنن

Who are they playing? Is it?

کی بازی میکنن آیا این است؟

I want to say I'm probably going to be wrong here.

می خواهم بگویم که احتمالاً در اینجا اشتباه می کنم.

If I'm wrong about this, please, I apologise.

اگر در این مورد اشتباه می کنم، لطفاً، عذرخواهی می کنم.

Sometimes I am a little bit stupid.

گاهی اوقات من کمی احمق هستم.

I'm not up with the football.

من از فوتبال سر در نمیارم.

I think they're playing, is it?

فکر کنم دارند بازی می کنند، درست است؟

Oh, who is it.

اوه اون کیه

I can't remember who they're playing.

یادم نمیاد کی بازی میکنن

Yes. Who is it. Anyone.

آره. کیه. هر کسی.

I don't tell me who they're playing.

من به من نمی گویم که آنها دارند بازی می کنند.

I want to say Senegal, but that doesn't sound right.

من می خواهم بگویم سنگال، اما درست به نظر نمی رسد.

Are they playing Senegal?

آیا آنها با سنگال بازی می کنند؟

If I'm right, please say Mr. Duncan.

اگر راست می گویم لطفا آقای دانکن بگویید.

You are right.

حق با شماست.

If I'm wrong, of course you can say Mr.

اگر من اشتباه می کنم، البته می توانید بگویید آقای

Duncan, you stupid man.

دانکن، ای مرد احمق.

It isn't Senegal, but I keep thinking it is.

سنگال نیست، اما من مدام فکر می کنم که اینطور است.

So if I'm wrong, I apologise.

بنابراین اگر اشتباه می کنم، عذرخواهی می کنم.

Hello, Magdalena.

سلام ماگدالنا

Nice to see you here as well. Oh, it is.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. اوه، این است.

Am I right?

درست میگم؟

Oh, my goodness. I can't believe that.

اوه خدای من. من نمی توانم این را باور کنم.

I can't believe that I got that right because I didn't know you say I wasn't sure,

من نمی توانم باور کنم که درست متوجه شدم زیرا نمی دانستم شما می گویید مطمئن نیستم،

but I said Senegal because it sounded right.

اما من به سنگال گفتم چون درست به نظر می رسید.

And it is.

و هست.

I'm right. Oh, my goodness. I wish Mr.

من درست می گویم. اوه خدای من. ای کاش آقای

Steve was here to witness this moment when I'm right about something,

استیو اینجا بود تا شاهد این لحظه باشد که من در مورد چیزی حق دارم،

because quite often I'm not.

زیرا اغلب اوقات من اینطور نیستم.

And quite often Mr.

و اغلب آقای

Steve is right and I am wrong.

استیو درست می گوید و من اشتباه می کنم.

Hello also to Rosa.

سلام به رزا هم

Hello also to who else is here today.

سلام به چه کسی دیگر امروز اینجاست.

Anshul Hello Anshul Aduba

Anshul سلام Anshul Aduba

I like your name, by the way.

من اسم شما را دوست دارم اتفاقا.

Dube I love that.

Dube من آن را دوست دارم.

I hope I'm pronouncing it right.

امیدوارم درست تلفظ کرده باشم

You also have who else is here?

شما همچنین دارید چه کسی دیگر اینجاست؟

Karita Karita hello to you watching in Indonesia

Karita Karita سلام به شما که در اندونزی تماشا می کنید

now I have quite a few viewers

اکنون من بینندگان زیادی

watching in Indonesia, so I know there are many people they are watching.

در اندونزی دارم که تماشا می کنند، بنابراین می دانم که افراد زیادی هستند که آنها را تماشا می کنند.

So a big hello to Indonesia has.

بنابراین یک سلام بزرگ به اندونزی دارد.

Oh, wow.

اوه وای.

Tomczak says Mr.

تامچاک می گوید که آقای

Duncan has put a large sausage into his mouth yesterday.

دانکن دیروز یک سوسیس بزرگ در دهانش گذاشته است .

Was it any good?

خوب بود؟

Did you choke on the sausage?

از سوسیس خفه شدی؟

Was it a stiff sausage?

سوسیس سفت بود؟

Well, first of all, I can say that the sausage was not stiff.

خب اول از همه میتونم بگم سوسیس سفت نبود.

It was rather floppy, it was bendy.

نسبتاً فلاپی بود، خمیده بود.

It had a big bend in the middle.

وسطش خم بزرگی داشت.

But it was

اما

juicy, it was hot and it was delicious.

آبدار بود، داغ و خوشمزه بود.

So, yes, I did enjoy my big sausage yesterday.

بنابراین، بله، دیروز از سوسیس بزرگم لذت بردم.

It was very, very satisfying.

خیلی خیلی راضی کننده بود

I feel as if I've made a big mistake today doing this.

احساس می کنم امروز با انجام این کار اشتباه بزرگی مرتکب شده ام.

I think I might be bringing myself lots of trouble today.

فکر می کنم امروز ممکن است برای خودم دردسرهای زیادی ایجاد کنم.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Hello, Stefano?

سلام استفانو؟

Stefano, I think that deserves a big echo.

استفانو، من فکر می کنم که سزاوار یک پژواک بزرگ است.

Stefano It's so nice to see you here.

استفانو خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Stefano,

استفانو،

by the way, thank you very much for your lovely compliments about all singing.

به هر حال، از شما برای تعریف های دوست داشتنی شما در مورد همه آواز خواندن بسیار سپاسگزارم.

Because not only were we talking yesterday

از آنجا که ما نه تنها دیروز

at the much Wenlock Christmas Fair, there it is

در نمایشگاه کریسمس بسیار Wenlock صحبت می کردیم، بلکه نمایشگاه کریسمس

the much Wenlock Christmas fair was what we were at yesterday.

بسیار Wenlock همان چیزی بود که دیروز در آن بودیم.

We were there yesterday having a good time,

ما دیروز آنجا بودیم و اوقات خوشی داشتیم،

but also we were singing as well.

اما همچنین داشتیم آواز می خواندیم.

Did you enjoy Mr.

آیا از

Steve and myself singing the beautiful Christmas songs?

خواندن آهنگ های زیبای کریسمس از آقای استیو و من لذت بردید؟

I hope you did.

امیدوارم انجام داده باشید.

I really do.

من حتما انجام میدم.

Hello to Nico

سلام به نیکو

and hello to Olga as well.

و همچنین سلام به اولگا.

We are all here together again and we have Mr.

همه ما دوباره اینجا هستیم و

Steve coming up in a few moments.

چند لحظه دیگر آقای استیو را داریم.

We have lots of things to talk about.

ما چیزهای زیادی برای صحبت داریم.

We are talking about words in the English language

ما در مورد کلماتی در زبان انگلیسی صحبت

that can be used in more than one way.

می کنیم که می توانند به بیش از یک روش استفاده شوند.

And sometimes that use

و گاهی اوقات این استفاده

might be a little bit naughty.

ممکن است کمی شیطانی باشد.

Find out what that is all about in a few moments.

در چند لحظه متوجه شوید که این همه چیز در مورد چیست.

But first of all.

اما اول از همه.

This...

این...

This is our new friend, Mr.

این دوست جدید ما، آقای

Robin. Yes.

رابین است. آره.

Okay.

باشه.

And as you can see,

و همانطور که می بینید،

Mr. Robin is very friendly

آقای رابین واقعاً بسیار دوستانه

indeed.

است.

If you were watching last week, you will know that we were here

اگر هفته گذشته تماشا می کردید، می دانید که ما

with our little friend Hello!

با دوست کوچکمان سلام!

There he is.

او آنجاست.

That's Mr. Robin, our new friend.

این آقای رابین، دوست جدید ماست.

He's just had a little poop,

او فقط کمی مدفوع کرده است،

and now he's gone back up at the top.

و اکنون به اوج بازگشته است.

Hello?

سلام؟

You know, well, I think there must be something wrong with this particular Robin

می‌دانی، خوب، من فکر می‌کنم حتماً مشکلی در این رابین خاص وجود دارد،

because it tries to sing, but you can't actually hear it.

زیرا سعی می‌کند بخواند، اما در واقع نمی‌توانی آن را بشنوی.

You can't hear it singing.

آوازش را نمی شنوی

It's all muffled, but it is trying to sing.

همه چیز خفه است، اما سعی می کند آواز بخواند.

You are so lovely, aren't you?

تو خیلی دوست داشتنی هستی، نه؟

Yes, you are.

بله، شما هستید.

I've noticed a lot of people seem to like that video.

من متوجه شده ام که افراد زیادی از آن ویدیو خوششان می آید.

I always get such a good reaction whenever that video is actually played.

من همیشه هر زمان که آن ویدیو واقعا پخش می شود واکنش خوبی دریافت می کنم.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Yes, it's English addict.

بله، این معتاد انگلیسی است.

And guess who is coming up in a few moments time?

و حدس بزنید چه کسی در چند لحظه آینده می آید؟

You know who I'm talking about

شما می دانید که در مورد چه کسی صحبت می کنم

and I'm

و من

here.

اینجا هستم.

He is.

او هست.

Hendo. Hello, everybody. Hello, Mr. Duncan.

هندو. سلام به همه. سلام آقای دانکن

Hello again.

دوباره سلام.

Twice in one weekend, Mr..

دو بار در یک آخر هفته، آقای

Duncan, someone has been busy in the kitchen.

دانکن، یک نفر در آشپزخانه مشغول بوده است.

Can you smell.

آیا می توانید بو کنید.

The still.

هنوز.

Lovely smells of a What am I cooking, Mr.

بوی دوست داشتنی چی می پزم، آقای

Duncan?

It smells like something spicy, but I think it might be

دانکن؟

بوی تند می دهد، اما فکر می کنم ممکن است

chilli.

فلفل باشد.

Con carne. Gente.

کان کارنه. جنته

Con carne. Yes, the beautiful aroma.

کان کارنه. بله، عطر زیبا.

The aroma is coming in from the kitchen.

عطر از آشپزخانه می آید.

So, Steve has been rather busy over the past half an hour preparing tonight's meal.

بنابراین، استیو در نیم ساعت گذشته مشغول آماده کردن غذای امشب بوده است.

And I can't wait.

و من نمی توانم صبر کنم.

But yesterday, yesterday we were out and about and I think we did have quite a good time.

اما دیروز، دیروز خارج از خانه بودیم و فکر می‌کنم خیلی خوش گذشت.

Would you say we had a good time yesterday?

آیا می گویید دیروز به ما خوش گذشت؟

We did.

Hello, by the way, I think I've said hello to everybody yet because you suddenly surprise me.

ما انجام دادیم.

سلام، اتفاقاً، فکر می‌کنم هنوز به همه سلام کرده‌ام، زیرا شما ناگهان مرا غافلگیر کردید.

It's Mr.

Steve. Hello, Mr. Duncan.

این آقای

استیو است. سلام آقای دانکن

We did have.

ما داشتیم

We had a really good time yesterday.

دیروز خیلی خوش گذشت.

So if you haven't watched Mr.

بنابراین اگر

Duncan's video from yesterday, give it a go, because it's quite entertaining.

ویدیوی دیروز آقای دانکن را ندیده اید، آن را تماشا کنید، زیرا بسیار سرگرم کننده است.

And there's free music for you. Yes.

و موسیقی رایگان برای شما وجود دارد. آره.

And there it.

و آنجاست.

Is that we suffered, didn't we, Mr. Duncan?

آیا ما زجر کشیدیم، مگر نه، آقای دانکن؟

We suffered because I think we got hypothermia.

ما زجر کشیدیم چون فکر می کنم هیپوترمی گرفتیم.

I was freezing. Hypothermia.

داشتم یخ میزدم هیپوترمی

By the time we got back, I was solid to the core.

تا زمانی که برگشتیم، من تا حد زیادی محکم بودم.

Cold.

Yeah. I've never eaten.

سرد

آره من تا حالا نخوردم

We had this giant hamburger, didn't we?

ما این همبرگر غول پیکر را داشتیم، نه؟

Eating?

Steve had a big hamburger and I had a big sausage.

غذا خوردن؟

استیو یک همبرگر بزرگ داشت و من یک سوسیس بزرگ.

The biggest sausage you've had for a long time is that.

بزرگترین سوسیس که برای مدت طولانی خورده اید همین است.

It's a very big one. And there we are.

خیلی بزرگه و ما آنجا هستیم.

You can see us now on the screen.

اکنون می توانید ما را روی صفحه نمایش ببینید.

So there I am talking yesterday and you will see Mr.

پس من دیروز دارم صحبت می کنم و شما خواهید دید که آقای

Steve arrive as well in a moment. But

استیو نیز در یک لحظه از راه می رسد. اما

there was a lot going on.

اتفاقات زیادی در جریان بود.

It was rather noisy, but we were absolutely exhausted.

نسبتاً پر سر و صدا بود، اما ما کاملاً خسته بودیم.

I can't begin to tell you how tired I was.

نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که چقدر خسته بودم.

And poor Mr.

و آقای

Steve, your feet were starting to freeze.

استیو بیچاره، پاهایت شروع به یخ زدن کرده بود.

They were freezing.

یخ می زدند.

Yes, I could feel I wore these very thick boots.

بله، می توانستم احساس کنم این چکمه های بسیار ضخیم را پوشیده ام.

And yet, after an hour while

و با این حال، پس از یک ساعت در حالی

we were probably outside 2 hours by that, by the time you'd finished your live stream

که احتمالاً تا آن زمان 2 ساعت خارج از خانه بودیم ، زمانی که شما پخش زنده خود را تمام کردید

and the cold was coming up through the boots

و سرما از بین چکمه ها می آمد

and we had something to eat,

و ما چیزی برای خوردن

then we went into the church and we warmed our feet on their hot

داشتیم، سپس به داخل کلیسا رفتیم و ما آقای استیو می گوید که پاهای ما را روی

radiators, says Mr. Steve.

رادیاتورهای داغشان گرم کردند.

I have to say you looked amazing yesterday.

باید بگویم دیروز فوق العاده به نظر می رسید.

The day I saw the makeup, Mr.

روزی که من آرایش را دیدم، آقای

Duncan No.

دانکن

There was no makeup.

نه. هیچ آرایشی وجود نداشت.

That's completely natural.

این کاملا طبیعی است.

I looked awful. I don't know why.

افتضاح به نظر می رسیدم نمی دانم چرا.

I was horrified to see how awful I looked.

وقتی دیدم چقدر وحشتناک به نظر می رسم وحشت کردم.

I think you look fine.

من فکر می کنم شما خوب به نظر می رسید.

Because I don't say I look fine because that is not a compliment.

چون نمی گویم خوب به نظر می رسم چون این تعارف نیست.

Never tell someone they look fine because that is

هرگز به کسی نگویید که ظاهرش خوب است، زیرا

that is the same as saying you look terrible, but I thought you looked amazing.

این همان چیزی است که بگوییم تو وحشتناک به نظر می‌رسی، اما من فکر می‌کردم که شگفت‌انگیز به نظر می‌رسی.

That really does suit you. Your dad sacked.

این واقعا به شما می آید. پدرت اخراج شد

Can I just this is a genuine compliment, by the way.

می توانم فقط این یک تعریف واقعی است، اتفاقا.

I'm giving to Mr. Steve.

من به آقای استیو می دهم.

Steve's hat looked

کلاه استیو

amazing yesterday, and I thought it was very good.

دیروز شگفت انگیز به نظر می رسید و من فکر می کردم که بسیار خوب است.

Yes, it's my father's old cap.

بله، کلاه قدیمی پدرم است.

Yes, and yeah, I do.

بله، و بله، دارم.

I always wear it when we do the the live streams

من همیشه وقتی پخش زنده را انجام می دهیم آن را می پوشم و

in which when not for the Christmas fair, I might even wear it again.

وقتی برای نمایشگاه کریسمس نیست، ممکن است دوباره آن را بپوشم.

When we do our Boxing Day live stream.

وقتی پخش زنده Boxing Day را انجام می دهیم.

Yes, we are planning, depending on how the weather is,

بله، ما در حال برنامه ریزی هستیم، بسته به آب و هوا

we're planning to do our special traditional Boxing Day.

، در حال برنامه ریزی برای برگزاری ویژه روز بوکس سنتی خود هستیم.

The day after Christmas Day, our live stream

روز بعد از روز کریسمس، پخش زنده ما

from in much Wenlock Town Square.

از میدان شهر Wenlock.

Again, thank you for your nice comments, by the way. Yes.

باز هم از نظرات زیبای شما متشکرم. آره.

Do you know it's because I'm not working?

میدونی به خاطر اینه که من کار نمیکنم؟

I'm so relaxed at the moment and I've got physio because I've been in the garden.

من در حال حاضر خیلی آرام هستم و فیزیو گرفته ام زیرا در باغ بوده ام.

I'm just super relaxed. Mr. Duncan.

من فقط فوق العاده آرام هستم. آقای دانکن

I've got all my energy back. Do you remember on these live streams?

تمام انرژی ام را پس گرفته ام آیا در این پخش زنده به یاد دارید؟

I used to be falling asleep by the end of them.

من قبلاً تا پایان آنها خوابم می برد.

Not anymore. You weren't the only one, though.

دیگر نه. هر چند تو تنها نبودی

Yes. By the way, I want to thank you for your nice comments to make.

آره. به هر حال، من می خواهم از شما برای نظرات خوب شما تشکر کنم. باید بگویم توماس

Made a nice government as well, I've got to say, Thomas.

، دولت خوبی نیز ساخته است .

Better, isn't it, from his his gastric flu? Yes.

بهتر از آنفولانزای معده اش نیست؟ آره.

We still never got the full story. Yes.

ما هنوز داستان کامل را دریافت نکردیم. آره.

But I think he's also feeling good today because Netherlands

اما من فکر می کنم او امروز نیز احساس خوبی دارد زیرا هلند

beat USA in football yesterday.

دیروز آمریکا را در فوتبال شکست داد.

Three one, I think it was is that correct?

سه یکی، فکر کنم درست بود؟

So I'm you know, that's quite a result.

بنابراین من می دانم، این کاملا یک نتیجه است.

I don't know.

من نمی دانم.

I well, I just happened to say it's as I've mentioned it, so that's good.

خوب، اتفاقاً گفتم همینطور است که اشاره کردم، پس خوب است.

You know, we've got to beat the Yanks.

می دانید، ما باید یانک ها را شکست دهیم.

We've got to beat them.

ما باید آنها را شکست دهیم.

We can't let them get through.

ما نمی توانیم اجازه دهیم آنها عبور کنند.

What do they know about football?

آنها از فوتبال چه می دانند؟

We're going to beat them.

ما آنها را شکست می دهیم.

But England beat them as well.

اما انگلیس آنها را هم شکست داد.

Yes, I did. What did we pay?

بله، انجام دادم. چه پولی دادیم؟

You were say delivery. Yes.

شما گفتید تحویل. آره.

And in one of the early stages, I believe.

و در یکی از مراحل اولیه، من معتقدم.

Right.

I'm starting to sound like I know what I'm talking about, but I don't do.

درست.

به نظرم می رسد که می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم، اما نمی دانم.

We can pretend, although Tomic does say please hurry up with this live stream because there's a match on.

ما می‌توانیم وانمود کنیم، اگرچه تامیک می‌گوید لطفاً با این پخش زنده عجله کنید زیرا مسابقه در راه است.

That's it.

Well that's what I'm wondering.

خودشه.

خوب این چیزی است که من تعجب می کنم.

You see, I think a lot of people are going to just leave us and go and watch the football.

می بینید، من فکر می کنم خیلی ها ما را ترک می کنند و می روند و فوتبال را تماشا می کنند.

I hope not, though.

هرچند امیدوارم که نه.

I really hope not.

من واقعا امیدوارم که نه.

But we have a very interesting subject today.

اما امروز موضوع بسیار جالبی داریم.

I have to mention what we're talking about today.

باید اشاره کنم که امروز در مورد چه چیزی صحبت می کنیم.

We are talking about something very curious

ما در مورد چیزی بسیار کنجکاو صحبت می کنیم

that might be unique

که ممکن است

to British, English and also British people.

مختص انگلیسی ها، انگلیسی ها و همچنین بریتانیایی ها باشد.

A British

یک

sense of humour quite often involves

شوخ طبعی بریتانیایی اغلب

being a little naughty with the use of words.

شامل کمی شیطنت در استفاده از کلمات است.

We are looking at double entendres

ما امروز به دنبال

today, words that can be used.

کلمات دوگانه هستیم، کلماتی که می توان از آنها استفاده کرد.

They are simple words, but they can also be used in a naughty way as well.

آنها کلمات ساده ای هستند، اما می توان آنها را به شیوه ای شیطانی نیز به کار برد.

We are looking at that after 3:00, so please don't go away.

ما در حال بررسی آن بعد از ساعت 3:00 هستیم، پس لطفاً نروید.

Meanwhile, we have Mr.

در ضمن ما آقای

Steve here who is open.

استیو را اینجا داریم که باز است.

He is completely 100% open.

او کاملاً 100٪ باز است.

In what way? Mr..

از چه طریقی؟ آقای.

To anything.

به هر چیزی.

To anything that is true. The rumours are true.

به هر چیزی که حقیقت دارد. شایعات درست است.

I'm very easily led the way I always was.

من خیلی راحت همان طور که همیشه بودم هدایت می شوم.

Even as a child.

حتی در کودکی.

I'm easily led into all sorts of things, which I shouldn't be.

من به راحتی به انواع چیزها هدایت می شوم، که نباید.

Few people have mentioned the shirt.

افراد کمی از پیراهن نام برده اند.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Palmira says.

پالمیرا می گوید.

I haven't seen that shirt before. No

من آن پیراهن را قبلا ندیده بودم. نه

and no.

و نه.

You know, Olga said that horrible Olga.

می دانید، اولگا آن اولگا وحشتناک را گفت.

I haven't seen that shirt for ages.

سالهاست که آن پیراهن را ندیده ام.

And well, Palmira says Mr.

و خوب، پالمیرا می گوید که آقای

Steve has a large collection of shirts.

استیو مجموعه بزرگی از پیراهن ها دارد.

Well, the only reason I have a large collection of shirts is because, well, I'm 60 years old

خوب، تنها دلیلی که من کلکسیون بزرگی از پیراهن دارم این است که، خب، من 60 ساله هستم

and all the shirts I've ever bought, I've never thrown any of them away.

و تمام پیراهن هایی که تا به حال خریده ام، هیچ کدام از آنها را دور نینداخته ام.

So I've kept all of them say, you can imagine the note,

بنابراین من به همه آنها گفته ام، می توانید یادداشت را تصور کنید

the number of shirts that are born bought over the years.

، تعداد پیراهن هایی که در طول سال ها خریداری شده اند.

So I just keep them all.

بنابراین من فقط همه آنها را نگه می دارم.

Yeah, it's quite actually it's quite eye catching.

بله، در واقع کاملاً چشم نواز است.

It looks great on camera.

در دوربین عالی به نظر می رسد.

Yes. Is a shirt by River Island okay.

آره. آیا پیراهن ریور آیلند مشکلی ندارد.

I don't know if they're still going.

نمی دانم هنوز می روند یا نه.

So this is probably, I would say,

بنابراین این احتمالاً، من می گویم،

15, 20 years old.

15، 20 ساله است.

20 years old.

20 ساله.

And in the days when the quality of clothes was very good.

و در روزهایی که کیفیت لباس ها خیلی خوب بود.

So this shirt, I've worn it loads of times

بنابراین، این پیراهن را بارها در

over the years, and yet there's no sign of wear in it at all.

طول سال‌ها پوشیده‌ام ، اما هیچ نشانی از ساییدگی در آن وجود ندارد.

You buy a shirt now and it's worn out within one season.

شما الان یک پیراهن می خرید و در عرض یک فصل فرسوده می شود.

Unlike the person wearing it. There is. There is.

بر خلاف شخصی که آن را پوشیده است. وجود دارد. وجود دارد.

There is lots of sign of wear.

نشانه های زیادی از سایش وجود دارد.

Well, it's like I used to go to Gap a lot because their stuff fitted me.

خب، مثل این است که من زیاد به گپ می رفتم چون وسایلشان به من می آمد.

Wait for the Gap sale.

منتظر فروش گپ باشید.

That's always what you do, isn't it? It's 50% off.

همیشه این کاری است که شما انجام می دهید، اینطور نیست؟ 50% تخفیف داره

And when they first

و زمانی که آنها برای اولین

came into the UK sort of 20 years ago,

بار در 20 سال پیش وارد بریتانیا شدند

their clothes were very high quality.

، لباس های آنها بسیار با کیفیت بود.

Yes, but over the years they've become very, very poor.

بله، اما در طول سال ها آنها بسیار بسیار فقیر شده اند.

And to the extent that you buy a shirt,

و به اندازه ای که شما یک پیراهن می خرید،

I've got shirts from Gap that I've had for 15 years.

من پیراهن هایی از Gap دارم که 15 سال است که دارم.

So we're not being sponsored, by the way. Bye by gap.

بنابراین، اتفاقاً ما حمایت مالی نمی‌شویم. خداحافظ با فاصله

Sort of t shirts.

انواع تی شرت

A lot of the ones I wear these with a short sleeve that they're really old

خیلی از آنهایی که من اینها را با آستین کوتاه می پوشم که واقعا قدیمی هستند

and the collars this stage very good.

و یقه های این مرحله بسیار خوب هستند.

The materials stay, you know, all together.

مواد با هم می مانند.

And yet some of you buy like just a few years ago,

و با این حال برخی از شما مانند همین چند سال پیش خرید می کنید،

you wash them once or twice in the washing machine and when colours have gone all horrible.

آنها را یک یا دو بار در ماشین لباسشویی می شویید و زمانی که رنگ ها بسیار وحشتناک شده اند.

They'd all still fall to be. Made.

همه آنها هنوز هم هستند. ساخته شده است.

You know what I have a difficult problem with?

میدونی من با چه مشکلی مشکل دارم؟

I have a big problem with socks.

من یک مشکل بزرگ با جوراب دارم.

It's so hard to get good socks these days.

این روزها گرفتن جوراب خوب خیلی سخت است.

I said socks, by the way. Socks.

گفتم اتفاقا جوراب. جوراب.

Not that I didn't say that, but I can't find good socks.

نه این که نگفتم، اما جوراب خوب پیدا نمی کنم.

I can't even count

من حتی نمی توانم شمارش

how many pairs of socks I've had to throw away over the years because they've,

کنم که در طول سال ها چند جفت جوراب را باید دور بیندازم زیرا آنها این کار را انجام داده اند،

they've just ended up with loads of holes in the ends where my toes are and also where the heels are.

آنها فقط با تعداد زیادی سوراخ در انتهای انگشتان پا و همچنین جایی که پاشنه ها قرار دارند شده اند.

But I don't understand.

اما من نمی فهمم.

Well when I was a kid, my mother would buy me two pairs of socks.

خوب وقتی بچه بودم، مادرم برایم دو جفت جوراب می‌خرید.

That's all I had because we were poor

این تمام چیزی بود که داشتم چون فقیر بودیم

and they lasted me for about ten years.

و حدود ده سال مرا دوام آوردند.

And you know what kids are like.

و شما می دانید که بچه ها چگونه هستند.

We just get everywhere.

ما فقط به همه جا می رسیم.

When we were kids, we would get everywhere and play

وقتی بچه بودیم به همه جا می رسیدیم و

in all sorts of places and we were very active, but our socks would never wear out.

در همه جا بازی می کردیم و خیلی فعال بودیم، اما جوراب هایمان هیچ وقت کهنه نمی شد.

But nowadays I don't know what happens.

اما این روزها نمی دانم چه اتفاقی می افتد.

You put your socks on, you stand up, you get to the bottom of the stairs

جوراب‌هایت را می‌پوشی، می‌ایستی ، به پایین پله‌ها می‌رسی

and already one of your toes is poking out through a hole.

و یکی از انگشتان پا از سوراخی بیرون زده است.

The quality is awful.

کیفیتش افتضاحه

Our move Kiya makes a good point.

حرکت ما کیا نکته خوبی است.

If it's made in Turkey, it's very good quality.

اگه ساخت ترکیه باشه کیفیتش خیلی خوبه.

Now we know that because when we we've been to Turkey a few times

اکنون می دانیم که چون زمانی که چند بار به ترکیه رفته ایم

and anything that we purchased from there while we've been on holiday, the quality is fantastic.

و هر چیزی که در تعطیلات از آنجا خریداری کرده ایم، کیفیت فوق العاده ای دارد.

Yes, we both we bought some some flip flops.

بله، هر دوی ما چند دمپایی خریدیم.

Flip flops.

فلیپ فلاپ.

And we still have them.

و ما هنوز آنها را داریم.

Ordinary flip flops.

دمپایی معمولی.

11 years ago.

11 سال پیش.

And there's nothing wrong with them said well made.

و هیچ ایرادی ندارد که بگویند خوب ساخته شده اند.

I bought a hat, I wear it in the garden.

من یک کلاه خریدم، آن را در باغ می پوشم.

It hasn't worn out the quality.

کیفیتش افت نکرده

The cotton is absolutely outstanding.

پنبه کاملاً برجسته است.

And I have to agree with you that I.

و من باید با شما موافقم که من.

Have a son hacked as well that I wear and that was made in Turkey.

یک پسر هم که من می پوشم هک شده و ساخت ترکیه است.

We bought it many years ago and I still wear it now.

ما سال ها پیش خریدیم و الان هم می پوشم.

So the quality is very good.

پس کیفیتش خیلی خوبه

The the stitching and the of the material.

دوخت و جنس مواد.

Very good.

خیلی خوب.

So if you are buying something, maybe an item of clothing

بنابراین اگر چیزی می‌خرید، شاید لباسی

that you want to last forever,

که می‌خواهید برای همیشه ماندگار باشد،

then try to find something that's made in Turkey.

پس سعی کنید چیزی را پیدا کنید که ساخت ترکیه باشد.

Inaki says that that maybe you don't cut your toenails.

ایناکی می گوید که شاید ناخن های پایت را نتراشی.

I. Knew may be why you've got holes in your.

من می‌دانستم که ممکن است چرا سوراخ‌هایی در خود دارید.

Can I just say

فقط می

my my toenails

توانم بگویم ناخن

are not the reason why

های پای من

it is the poor quality shoddy.

دلیل بی کیفیت بودن آن نیست.

I like that word so that's a good word.

من آن کلمه را دوست دارم پس کلمه خوبی است.

Shoddy.

بی کیفیت

If something is shoddy,

اگر چیزی نامرغوب است، به

it means it's not of good quality.

این معنی است که کیفیت خوبی ندارد.

The quality of it isn't good.

کیفیتش خوب نیست

It's it's made in a very careless way.

این به روشی بسیار بی دقت ساخته شده است.

Some things that is not designed to last for many, many years.

برخی از چیزهایی که طراحی نشده اند تا سال ها دوام بیاورند .

So my socks as a child would last for years.

بنابراین جوراب های من در کودکی سال ها دوام می آورد.

But now as an adult, they don't.

اما اکنون به عنوان یک بزرگسال، این کار را نمی کنند.

They just wear out very quickly.

فقط خیلی زود فرسوده می شوند.

Somebody I think it's a Cyrillic name ends in bridges.

کسی که فکر می‌کنم اسم سیریلیک است و به پل ختم می‌شود.

What is a flip flop?

فلیپ فلاپ چیست؟

It's it's a type of shoe that you tend to wear at the beach. Mm.

این یک نوع کفش است که شما تمایل دارید در ساحل بپوشید. مم

Sort of flats.

نوعی آپارتمان

It will be a plastic.

پلاستیکی خواهد بود.

I was going to say you can go and get them because they're in the kitchen.

می خواستم بگویم شما می توانید بروید و آنها را بگیرید زیرا آنها در آشپزخانه هستند.

Do you want me to sit and come back.

میخوای بشینم برگردم

Yes. Go and get don't get the flip flops.

آره. برو و بگیر فلیپ فلاپ ها را نگیر.

Let's show them let's show everyone all our amazing turkey

بیایید به آنها نشان دهیم بیایید همه دمپایی های شگفت انگیز بوقلمون را به همه نشان دهیم

flip flops

because they are in very good quality.

زیرا کیفیت بسیار خوبی دارند.

They all good, very good quality.

همه آنها خوب هستند، کیفیت بسیار خوبی دارند.

Quite simple, very simple items.

موارد بسیار ساده، بسیار ساده.

That a bit that a bit dirty. Mr.

اون یه مقدار کثیف آقای

Duncan. That's okay.

دانکن اشکالی ندارد.

That was the there we go. That's the make. Yes.

این همان جایی بود که می رویم. ساخت همین است. آره.

So if Merv Merv is watching.

پس اگر مرو مرو تماشا می کند.

I can know Bella.

من می توانم بلا را بشناسم.

Akina. Bella, we got those from Turkey.

آکینا. بلا، ما از ترکیه گرفتیم.

So we bought these from Turkey way back in.

بنابراین ما اینها را از ترکیه خریدیم.

I think it was 2011.

فکر می کنم سال 2011 بود.

We bought these and we still wear them now.

ما اینها را خریدیم و الان هم می پوشیم.

Yes, quite often when we pop out into the garden.

بله، اغلب وقتی به باغ می‌رویم.

So we will put them on.

بنابراین ما آنها را می پوشانیم.

They are a bit dirty on the bottom.

آنها در قسمت پایین کمی کثیف هستند.

So so now you can see that we do go out in the garden.

بنابراین اکنون می توانید ببینید که ما در باغ بیرون می رویم.

That's a leaf.

این یک برگ است.

That's a leaf, by the way. That is not poop.

اتفاقاً این یک برگ است. این مدفوع نیست.

That's a leaf from the garden.

این یک برگ از باغ است.

But these are amazing and they're still in perfect condition.

اما اینها شگفت انگیز هستند و هنوز در شرایط عالی هستند.

Sometimes the flip flops they they've got like you hokuto round your big toe.

گاهی اوقات دمپایی آنها را مثل شما می‌کنند و انگشت شست پایتان را دور می‌کنند.

I don't like those.

من آنها را دوست ندارم

No, sometimes I like that.

نه، گاهی اوقات من این را دوست دارم.

So yeah, I.

پس آره، من.

Just like to put my foot through the flip flops.

فقط دوست دارم پایم را از لای دمپایی ها بگذارم.

So now not only do you know what flip flops are,

بنابراین اکنون نه تنها می دانید که فلیپ فلاپ چیست، بلکه

you've seen them for real? Yes.

آنها را واقعاً دیده اید؟ آره.

They're a bit different to slipper slippers you tend to wear indoors

آن‌ها با دمپایی‌هایی که در داخل خانه

comfortable shoes for wearing in those flip flops.

از کفش‌های راحت برای پوشیدن در آن دمپایی‌ها استفاده می‌کنید، کمی متفاوت هستند.

The things you tend to wear at the beach on holiday.

چیزهایی که معمولا در تعطیلات در ساحل بپوشید.

Because then if you get sand on your feet, it doesn't go well into the into the not.

زیرا در این صورت اگر شن و ماسه روی پاهای خود قرار گیرد، به خوبی به داخل نمی رود.

To be confused with slippers.

با دمپایی اشتباه گرفته شود.

That's a slip. A slippers.

این یک لغزش است. یک دمپایی

A slippers.

یک دمپایی

You can tell that's mine.

شما می توانید بگویید که این مال من است.

That's my slipper because it's huge.

این دمپایی من است زیرا بزرگ است.

It's bigger it's larger than Mr. Stephens head.

این بزرگتر از سر آقای استفنز بزرگتر است.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

So that gives you an idea of the size of my feet.

بنابراین این به شما ایده ای از اندازه پاهای من می دهد.

Look at my feet.

به پاهای من نگاه کن

You can see a dude like the smell of them as well. Yes.

شما می توانید یک شخص شبیه بوی آنها را نیز ببینید. آره.

I wish we could get Turkish clothes here in the UK.

ای کاش می توانستیم اینجا در بریتانیا لباس ترک تهیه کنیم.

I bet.

شرط میبندم.

I wonder where this was made, but the quality is outstanding.

من تعجب می کنم که این کجا ساخته شده است، اما کیفیت فوق العاده است.

I don't remember it being that expensive at the time,

من به یاد نمی آورم که در آن زمان آنقدر گران باشد،

so I just think the

بنابراین فقط فکر می کنم

quality has gone down dramatically in clothes that we used to get.

کیفیت لباس هایی که قبلا می گرفتیم به شدت پایین آمده است.

The quality, the cotton, everything is just appalling.

کیفیت، پنبه، همه چیز وحشتناک است.

Now my feet are big, everyone, everybody say, Mr.

حالا پاهای من بزرگ است، همه، همه می گویند آقای

Duncan, your feet are so big.

دانکن، پاهای شما خیلی بزرگ است.

You know what they say about men with big feet?

می دانید در مورد مردان با پاهای بزرگ چه می گویند؟

Big shoes?

کفش بزرگ؟

Yes, Durante says.

بله، دورانته می گوید.

Were they expensive now?

الان گران بودند؟

Well, no, because because of the exchange rate

خوب، نه، زیرا به دلیل نرخ تبدیل

of the pound to the Turkish lira, I think it probably is

پوند به لیر ترکیه، فکر می کنم احتمالاً

the currency in Turkey.

واحد پول ترکیه است.

And it was because

و به این دلیل بود که

the exchange rate was very good against the pound.

نرخ ارز در برابر پوند بسیار خوب بود.

So they weren't very expensive.

بنابراین آنها خیلی گران نبودند.

I don't know how much they were.

نمی دانم چقدر بودند.

It's too long ago to remember, but certainly cheaper than it would have been here in the UK.

خیلی وقت پیش است که نمی توان آن را به خاطر آورد، اما مطمئناً ارزان تر از آنچه در اینجا در بریتانیا بود.

Uh, of course, most of our clothes,

اوه، البته، بیشتر لباس‌های ما،

I would imagine most of them come from China, maybe some of them from Indonesia.

تصور می‌کنم بیشتر آنها از چین آمده‌اند، شاید برخی از آنها از اندونزی آمده‌اند.

You might be surprised actually.

ممکن است در واقع تعجب کنید.

Ah, I have this very strange habit.

آه، من این عادت بسیار عجیب را دارم.

I don't know if you do it, but I always like to look at the labels on anything

نمی‌دانم این کار را می‌کنید یا نه، اما من همیشه دوست دارم به برچسب‌های هر چیزی

I buy, and quite often clothing is made in some,

که می‌خرم نگاه کنم، و اغلب لباس‌ها در

some very unusual places.

برخی مکان‌های بسیار غیرعادی ساخته می‌شوند.

Bangladesh.

بنگلادش

I've noticed a lot of clothing here

من متوجه شده ام که لباس های زیادی در

that sold here is made in Bangladesh.

اینجا فروخته می شود، ساخت بنگلادش است.

T shirts, underwear, things like that

تی‌شرت‌ها، لباس‌های زیر، چیزهایی از این دست

quite often are made in Bangladesh, which I find rather interesting

اغلب در بنگلادش ساخته می‌شوند، که به نظر من بسیار جالب است

because it might be a place that you wouldn't expect to see as a place of manufacture, of clothing.

زیرا ممکن است جایی باشد که انتظار نداشته باشید آن را به‌عنوان مکانی برای تولید و لباس ببینید.

But it's true.

اما این حقیقت دارد.

So Bangladesh would appear to be very a very popular place.

بنابراین بنگلادش مکانی بسیار محبوب به نظر می رسد.

And I'm sure some people over the years have complained about that, because I would imagine

و من مطمئن هستم که برخی از افراد در طول سال‌ها از این موضوع شکایت کرده‌اند، زیرا تصور

that those doing the work or making the clothing

می‌کنم کسانی که این کار را انجام می‌دهند یا لباس می‌سازند،

are probably not earning much money.

احتمالاً درآمد زیادی ندارند.

So I suppose there is a serious side to that as well.

بنابراین من فکر می کنم یک جنبه جدی نیز در آن وجود دارد.

Columbia is another one.

کلمبیا یکی دیگر است.

I found clothing made in Columbia. Isn't that strange?

من لباس‌های ساخت کلمبیا را پیدا کردم. این عجیب نیست؟

So I mean.

پس منظورم اینه

Yes, I mean, we used to get.

بله، یعنی قبلا می گرفتیم.

Yeah, I don't know where clothes used to be made, but they used to be high quality in the UK.

آره، نمی‌دانم قبلاً لباس‌ها کجا ساخته می‌شد، اما قبلاً در بریتانیا کیفیت بالایی داشتند.

So I think over the years

بنابراین فکر می‌کنم در طول سال‌ها

we're starting to because clothes are getting cheaper and cheaper,

شروع کردیم به این دلیل که لباس‌ها ارزان‌تر و ارزان‌تر می‌شوند،

everyone's encouraged to change their clothes every year and throw out the old ones.

همه تشویق می‌شوند هر سال لباس‌های خود را عوض کنند و لباس‌های قدیمی را دور بریزند.

Especially women.

مخصوصا خانم ها.

Which you know, I don't agree with because that's not good for the planet.

که می دانید، من با آن موافق نیستم زیرا برای سیاره زمین خوب نیست.

And you know what I'm like, Mr. Duncan?

و می دانی من چگونه هستم، آقای دانکن؟

I don't throw anything out unless it breaks.

من چیزی را بیرون نمی اندازم مگر اینکه بشکند.

So I'm very reluctant to throw anything out unless it breaks.

بنابراین من خیلی مایل نیستم چیزی را بیرون بیاندازم مگر اینکه خراب شود.

Because everyone is thinking that if you have big feet, you have a big sausage.

زیرا همه به این فکر می کنند که اگر پاهای بزرگی دارید، یک سوسیس بزرگ دارید.

Well, you had a big sausage yesterday.

خب دیروز یه سوسیس بزرگ خوردی

Oh, right.

درسته.

It was a very big sausage yesterday.

دیروز سوسیس خیلی بزرگی بود. اگر صادقانه

I had difficulty getting it into my mouth if I was honest.

بگویم به سختی وارد دهانم می‌شدم.

Well, I'm surprised because you've had lots of practise over the years, I would imagine.

خوب، من متعجبم چون در طول سالها تمرین زیادی داشته اید ، تصور می کنم.

Anyway, but. Not that large. It's.

به هر حال، اما. نه آنقدر بزرگ این است.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, is that a double entendre? Well, it almost is.

دانکن، آیا این یک موضوع دوگانه است؟ خوب، تقریباً همینطور است.

That's a single.

این یک تک است.

I'm not even sure.

من حتی مطمئن نیستم.

I think that's just pure filth and rudeness there.

من فکر می کنم این فقط کثیفی و بی ادبی خالص است.

But we are talking about that after 3:00, double entendres.

اما ما در مورد آن صحبت می کنیم که بعد از ساعت 3:00، دو طرفه.

We are looking at some words that might be taken

ما به چند کلمه نگاه می کنیم که ممکن است

in a in a rather naughty way.

به شیوه ای نسبتاً شیطانی گرفته شود.

You might take it the wrong way.

ممکن است راه را اشتباه بگیرید.

Even that sounds like a double entendre.

حتی این به نظر می رسد مانند یک هدف دوگانه.

How how do you like it?

چگونه آن را دوست دارید؟

Do you do you like it white or black?

آیا آن را سفید دوست دارید یا مشکی؟

Oh, I mean I mean your coffee.

اوه، منظورم قهوه شماست.

How do you like your coffee?

شما چگونه قهوه ای دوست دارید؟

Not your man.

نه مرد شما

Your coffee.

قهوه شما

See? So anything.

دیدن؟ بنابراین هر چیزی.

Anything can be taken the wrong way. Yes.

هر چیزی را می توان به اشتباه گرفت. آره.

If you use certain words.

اگر از کلمات خاصی استفاده می کنید.

And if you say it in

و اگر آن را به

a certain way with, a certain

شیوه ای خاص با

inflexion in your voice, maybe a look.

خمش خاصی در صدای خود بگویید، شاید یک نگاه.

A certain cadence. A certain cadence.

آهنگ خاصی آهنگ خاصی

So if you're going to do a double entendre, you've got to do it in a way that is suggestive.

بنابراین، اگر می‌خواهید یک کار دوگانه انجام دهید، باید آن را به گونه‌ای انجام دهید که پیشنهادکننده باشد.

So you've got to have a suggestive look on your face.

بنابراین شما باید ظاهری تحسین برانگیز در چهره خود داشته باشید.

A comical look. Yeah.

یه نگاه کمیک آره

And you've got to say in a way

و شما باید طوری بگویید

that makes it sound slightly camp if you say things in a camp.

که اگر در یک اردو چیزهایی می گویید کمی کمپ به نظر برسد.

Yeah.

آره

So uncomfortable maybe with sarcasm as well. Oh.

خیلی ناراحت کننده شاید با طعنه نیز باشد. اوه

So I was out last night even even something innocent like that.

بنابراین من دیشب حتی یک چیز بی گناه مثل آن بیرون بودم.

I went out with my girlfriend.

با دوست دخترم رفتم بیرون

Oh, where did you go?

اوه کجا رفتی

Oh, we were.

اوه ما بودیم

We were lying down by the lake. Oh.

کنار دریاچه دراز کشیده بودیم. اوه

Lying down where you.

دراز کشیدن در جایی که شما.

Oh so even that, that is not a double entendre,

اوه، حتی این یک موضوع دوگانه

but it can also sound as if

نیست، اما می تواند به نظر برسد

maybe you were not just lying by the lake, enjoying the moonlight.

که گویی شما فقط در کنار دریاچه دراز کشیده اید و از نور ماه لذت می برید.

Oh, oh.

اوه، اوه

You were by the lake were you, last night. Oh. What.

دیشب که بودی کنار دریاچه بودی اوه چی.

What were you doing?

داشتی چیکار میکردی؟

Hmm. Yeah.

هوم آره

Some sage in that way.

عده ای حکیم در آن راه.

And you're suggesting something else.

و شما چیز دیگری را پیشنهاد می کنید.

But that that isn't necessarily a double entendre,

اما این لزوماً یک هدف دوگانه

but it can still suggest that something else, something else was going on.

نیست، اما همچنان می تواند نشان دهد که چیز دیگری، چیز دیگری در حال وقوع است.

Something a little naughty. Oh.

یه چیز کمی شیطون اوه

By the way, Mr.

راستی آقای

Duncan, are we playing a certain game later on?

دانکن بعدا یه بازی خاصی انجام میدیم؟

We might not be, because I did not prepare any.

ممکن است نباشیم، زیرا من هیچ کدام را آماده نکردم.

I forgot because of yesterday.

بخاطر دیروز یادم رفت

I had so many things to do.

من خیلی کارها برای انجام دادن داشتم.

I'm. I'm at the moment now contesting two copyright

من هستم. من در حال حاضر در حال اعتراض به دو ادعای حق نسخه برداری

claims on yesterday's live stream music that is perfectly okay to use

در مورد موسیقی پخش زنده دیروز هستم که استفاده از آن کاملاً مناسب است

and because it's in the public domain, because it was written

و به دلیل اینکه در مالکیت عمومی است، زیرا

in the mid-19th century.

در اواسط قرن نوزدهم نوشته شده است.

So it's a way, way, way out of copyright.

بنابراین این یک راه، راه، راهی برای خروج از کپی رایت است.

Talking of which, can I just say there is there is something at the moment

در مورد آن صحبت کنم، فقط می توانم بگویم که در حال حاضر چیزی وجود دارد

that, you know, Disney, don't you.

که، می دانید، دیزنی، نه.

Just have to say just to finish off your story, okay.

فقط باید بگید تا داستانتون تموم بشه، باشه.

This is what Mr.

Duncan has to contend with. All the. Time.

این چیزی است که آقای

دانکن باید با آن مبارزه کند. همه. زمان.

So we were there in much Wenlock Square yesterday filming the

بنابراین ما دیروز در میدان ونلاک آنجا بودیم و در حال فیلمبرداری از

the brass band or the Brass Band, if you want to pronounce it that way.

گروه برنجی یا گروه برنجی بودیم، اگر می خواهید آن را اینطور تلفظ کنید.

And they were playing all these very old carols,

و آنها همه این سرودهای بسیار قدیمی را می نواختند،

you know, 100 years old and more.

می دانید، 100 سال و بیشتر.

And yet Mr.

و با این حال، آقای

Duncan got a copyright to copyright strikes

دانکن حق نسخه‌برداری را برای اعتصابات حق نسخه‌برداری

because there's always somebody trying to get,

دریافت کرد، زیرا می‌دانید که همیشه کسی وجود

you know, trying to ruin what you do

دارد که تلاش می‌کند کاری را که انجام می‌دهید

and still any little bit of income that you might otherwise get for themselves.

و همچنان هر مقدار کمی از درآمدی را که ممکن است برای خودش به دست آورید خراب کند.

This is what Mr. Duncan has to contend with all the time.

این چیزی است که آقای دانکن باید همیشه با آن مبارزه کند.

I mean, I don't I don't make much money from YouTube anyway.

منظورم این است که به هر حال من پول زیادی از یوتیوب در نمی آورم.

I only make about two or £3 from the average live stream.

من فقط دو یا 3 پوند از پخش زنده متوسط ​​​​درآمد دارم .

This live stream will earn me

این پخش زنده برای من

around £4.

حدود 4 پوند درآمد دارد.

Oh, oh.

Yes, probably four.

اوه، اوه

بله، احتمالا چهار.

If you're lucky. Know I'm not joking. I wish I was so.

اگر خوش شانس باشی. بدانید که من شوخی نمی کنم. کاش اینطور بودم

I'm not one of those big millionaire YouTube celebrities

من یکی از آن سلبریتی های میلیونر بزرگ یوتیوب نیستم

that that live in live in large mansions and have and things like that.

که در عمارت های بزرگ زندگی می کنند و دارند و چیزهایی از این قبیل.

So I earn about £4 for every live stream.

بنابراین من برای هر پخش زنده حدود 4 پوند درآمد دارم.

So this live stream for 2 hours will earn me £4

بنابراین این پخش زنده به مدت 2 ساعت برای من 4 پوند درآمد خواهد داشت

and I'm not joking.

و من شوخی نمی کنم.

And so some greedy sod wants to take some of that money

و به این ترتیب، برخی سودهای حریص می خواهند مقداری از آن پول را

from me for their copyright claim, which is false.

برای ادعای حق چاپ خود از من بگیرند، که دروغ است.

Which is false anyway.

که به هر حال نادرست است.

But the thing is, it creates a lot of hassle for you.

اما مسئله این است که دردسرهای زیادی برای شما ایجاد می کند.

Yeah. You then have to do you then have to.

آره شما باید انجام دهید و سپس باید انجام دهید.

I have to. Continually you have to contest it.

مجبور هستم. مدام باید با آن رقابت کنید.

That takes a long time because you've got to fill in all these boxes on a form

این زمان زیادی طول می کشد زیرا شما باید تمام این کادرها را در یک فرم پر کنید

and you've got to look up all the information because there's always somebody trying it on.

و باید تمام اطلاعات را جستجو کنید زیرا همیشه کسی وجود دارد که آن را امتحان می کند.

I have over the years I've had countless problems with copyright

من در طول سال‌ها مشکلات بی‌شماری با حق چاپ داشته‌ام

and quite often those copyright claims been false.

و اغلب این ادعاهای حق چاپ نادرست بوده‌اند.

Even stuff that I have the right to use because I've paid for the licence.

حتی چیزهایی که من حق استفاده از آنها را دارم زیرا برای مجوز پول پرداخت کرده ام.

Other people have tried to claim it for themselves.

افراد دیگر سعی کرده اند آن را برای خود ادعا کنند.

It's it's an absolute nightmare anyway.

به هر حال این یک کابوس مطلق است.

Yes. Any YouTube you're.

آره. هر YouTube که هستید.

Going to say something about Disney.

می خواهم چیزی در مورد دیزنی بگویم.

Disney talking of copyright,

دیزنی درباره کپی رایت صحبت می کند

a certain thing connected to Disney

، چیزی که به دیزنی متصل

is about to go into the public domain.

است در حال تبدیل شدن به مالکیت عمومی است.

Does that mean you'll be able to use it on your live streams?

آیا این بدان معناست که می‌توانید از آن در جریان‌های زنده خود استفاده کنید ؟

Mr. Duncan It. Means anyone will be able to use it.

آقای دانکن آن. یعنی هر کسی می‌تواند از آن استفاده کند.

I wonder if anyone knows what it is.

من تعجب می کنم که آیا کسی می داند چیست؟

But a certain thing, a big thing, the.

اما یک چیز خاص، یک چیز بزرگ،

Character.

شخصیت.

Or their stories that give too much away.

یا داستان‌هایشان که خیلی چیزها را می‌دهد.

I'm no, I don't want to say anything else you say.

من نه، من نمی خواهم چیز دیگری بگویم شما می گویید.

I want to give it away.

من می خواهم آن را بدهم.

Something, a thing.

چیزی، یک چیز.

Ignore what Steve just said.

آنچه استیو گفت را نادیده بگیرید.

So do you want people to guess what that thing is? Yes.

بنابراین آیا می خواهید مردم حدس بزنند که آن چیز چیست؟ آره.

There is a thing, a Disney thing, something connected with Disney.

یک چیز وجود دارد، یک چیز دیزنی، چیزی که با دیزنی مرتبط است.

There is about to go into the public domain

در شرف ورود به دامنه عمومی است

and it means that anyone can use it anywhere

و به این معنی است که هر کسی می‌تواند در هر جایی بدون هیچ محدودیتی از آن استفاده کند

without any restrictions or it it's a big story.

یا این یک داستان بزرگ است.

Haven't they renewed their copyright or extended it or.

آیا حق نشر خود را تمدید نکرده اند یا تمدید نکرده اند یا.

No, you can't, because it has to be after a period of time,

نه نمی تونی چون باید بعد از یه مدت باشه می بینی بعد از یه

you see after a certain period of time, you can't renew copyright.

مدت نمی تونی کپی رایت رو تمدید کنی.

That's it.

خودشه.

It expires and it becomes part of the public domain.

منقضی می شود و بخشی از مالکیت عمومی می شود.

Is that after how many years, Mr. Duncan.

آیا بعد از چند سال آقای دانکن؟

Quite a few 70.

تقریباً 70.

I think it's 70 or 75 years, but also it has to be a certain period

من فکر می کنم 70 یا 75 سال است، اما همچنین باید یک دوره مشخص

after the person who created it has died as well.

پس از مرگ شخصی که آن را ایجاد کرده است نیز باشد.

But there is one thing that Disney will no longer be able to control.

اما یک چیز وجود دارد که دیزنی دیگر قادر به کنترل آن نیست.

I will give you the answer in a moment, but

من پاسخ شما را در یک لحظه به شما خواهم داد،

I just wonder if anyone knows.

اما فقط نمی دانم که آیا کسی می داند؟

People are watching Mick and Louis.

مردم در حال تماشای میک و لوئیس هستند.

Some Hello Louis are mentioning our meet up in Paris.

برخی از سلام لوئیس به ملاقات ما در پاریس اشاره می کنند.

Yes. Again, which you know, we've got to make this happen. Mr..

آره. باز هم، که می دانید، ما باید این اتفاق بیفتد. آقای.

We have, I've got to collect all of my £4,

ما داریم، باید تمام 4 پوندم،

my pennies and my parents that I make from YouTube.

سکه‌هایم و والدینم را که از YouTube می‌سازم جمع‌آوری کنم.

I've got to put them under my bed.

باید آنها را زیر تختم بگذارم.

So perhaps I ought to wait till after the meet up before

بنابراین شاید باید قبل از بازگشت به محل کار تا بعد از جلسه صبر کنم

going back to work, because otherwise it might make it difficult.

، زیرا در غیر این صورت ممکن است کار را دشوار کند.

Well, really, but that'll be very exciting.

خوب، واقعا، اما این بسیار هیجان انگیز خواهد بود.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

And then, of course, we're going to start our world tour.

و پس از آن، البته، ما قصد داریم تور جهانی خود را آغاز کنیم.

We be.

ما باشیم.

So have have have you won the

پس آیا شما در لاتاری برنده شده اید

lottery and you haven't told me because I don't know where all this money is going to come.

و به من نگفتید زیرا نمی دانم این همه پول قرار است از کجا بیاید.

From. You never know, do you?

از جانب. شما هرگز نمی دانید، نه؟

We did.

ما انجام دادیم.

We did have a lottery at work.

ما یک قرعه کشی در محل کار داشتیم.

I expect some of you have lotteries at work with colleagues.

من انتظار دارم که برخی از شما با همکاران خود قرعه کشی کنید .

And once you once you get roped in, roped in

و هنگامی که به شما طناب زدند، طناب زدن

means that you sort of persuade you did and you maybe you were.

به این معنی است که شما به نوعی متقاعد می شوید که انجام داده اید و شاید هم بوده اید.

Forced to become involved.

مجبور به درگیر شدن.

Maybe against your will.

شاید برخلاف میل شما

Maybe not,

شاید نه،

because once you're in that pain, you're

زیرا زمانی که شما در این درد هستید،

£10 a month towards the team lottery.

ماهی 10 پوند برای قرعه کشی تیم دریافت می کنید.

There will probably about 16 of us in our team.

احتمالاً 16 نفر در تیم ما خواهیم بود.

And of course, once you're in, it's very difficult to drop out, isn't it?

و البته، زمانی که وارد شوید، ترک تحصیل بسیار دشوار است، اینطور نیست؟

Because you just think, what if I stop

چون شما فقط فکر می کنید، اگر من

giving those £10 a month and then the group win?

آن 10 پوند در ماه را ندهم و گروه برنده شود، چه؟

I'm going to miss out on all my work.

من تمام کارهایم را از دست خواهم داد.

Colleagues are going to get big sums of money and probably leave work and I'll be stuck there on my own.

همکاران قرار است مبالغ هنگفتی بگیرند و احتمالاً کار را ترک کنند و من به تنهایی آنجا گیر خواهم کرد.

So why don't you start these lotteries?

پس چرا این قرعه کشی ها را راه نمی اندازید؟

It's very, very difficult psychologically to come out of them

بیرون آمدن از آنها از نظر روانی بسیار بسیار دشوار است

because you feel as if they won.

زیرا احساس می کنید که آنها برنده شده اند.

But they probably. Lose out.

اما آنها احتمالا شکست خوردن.

So the problem is you won't win anyway. Probably not.

بنابراین مشکل این است که شما به هر حال برنده نخواهید شد. احتمالا نه.

So the chances of that are very, very slim.

بنابراین احتمال آن بسیار بسیار اندک است.

The answer, by the way, what that belongs

به هر حال، پاسخ، آنچه که

to Disney is going out of copyright, but guessed it.

به دیزنی تعلق دارد، از کپی رایت خارج می شود، اما آن را حدس زدم.

No, not one person. I was surprised, actually.

نه، یک نفر نیست. من واقعا تعجب کردم

Well, Disney have been keeping it quiet for various reasons.

خب، دیزنی به دلایل مختلف آن را ساکت نگه داشته است.

You can probably imagine why the answer is

احتمالاً می توانید تصور کنید که چرا پاسخ

Mickey Mouse.

میکی ماوس است.

Oh, I was going to say Mickey Mouse, Mr. doing.

اوه، می خواستم بگویم میکی موس، آقای در حال انجام است.

Mickey Mouse will be in the public domain.

میکی موس در مالکیت عمومی خواهد بود.

I think it's next year.

فکر کنم سال دیگه باشه

I think it's 2023 or 2024.

فکر می کنم سال 2023 یا 2024 باشد. از بین

It will lapse.

می رود.

It will go into the public domain,

به مالکیت عمومی می‌رود، به

which means everyone will be able to draw pictures,

این معنی که همه می‌توانند نقاشی بکشند،

make films, use Mickey Mouse anywhere they want.

فیلم بسازند، از میکی موس در هر جایی که می‌خواهند استفاده کنند.

You can have your own shop and call it the Mickey Mouse Boutique.

شما می توانید مغازه خود را داشته باشید و آن را بوتیک میکی موس بنامید.

And Disney won't be able to do anything about it because it will lapse.

و دیزنی نمی تواند کاری در مورد آن انجام دهد زیرا از بین می رود.

It will go into the public domain.

وارد حوزه عمومی خواهد شد.

So that's what's happening. That's what will happen.

پس این چیزی است که اتفاق می افتد. همین اتفاق خواهد افتاد.

Mickey Mouse will be in the public domain,

میکی ماوس در مالکیت عمومی خواهد بود،

probably the most famous Disney character, I think.

احتمالاً مشهورترین شخصیت دیزنی، به نظر من.

Well, you see with

خوب، می بینید

that, there's a match on in a minute's time, Mr.

که با آن، یک دقیقه دیگر یک مسابقه برگزار می شود، آقای

Duncan. In a minute. Yes, in a minute. Oh, no, no.

دانکن. در یک دقیقه. بله، در یک دقیقه. اوه، نه، نه.

You can't, though.

شما نمی توانید، هر چند.

Record it.

این را ضبط کن.

Record the man. Yes, this is far more important.

مرد را ضبط کنید. بله، این خیلی مهمتر است.

This is more important.

این مهمتر است.

We are more important about football.

ما در مورد فوتبال مهمتر هستیم.

Yes. Football for Pele.

آره. فوتبال برای پله

Pele.

Pele is a footballer.

پله

پله یک فوتبالیست است.

There we go. I've mentioned football. Gareth.

ما میرویم آنجا. من به فوتبال اشاره کردم. گرت.

Gareth Southgate.

گرت ساوتگیت

I know a few names. Mr.

من چند تا اسم بلدم آقای

Pele is not very well at the moment. He's not.

پله در حال حاضر خیلی خوب نیست. او نیست.

He's sadly on, I think he's been giving his last rites and all of that.

او متأسفانه ادامه دارد، من فکر می کنم او آخرین مراسم خود و همه اینها را انجام می دهد.

So it's not good news. But the football is on in the.

پس خبر خوبی نیست. اما فوتبال در این کشور ادامه دارد.

It’s Poland and France.

لهستان و فرانسه است.

Yes, but you don't need to go there.

بله، اما شما نیازی به رفتن به آنجا ندارید.

You don't need to go to your television set.

شما نیازی به رفتن به دستگاه تلویزیون خود ندارید.

You can stay here and watch all the football

شما می توانید اینجا بمانید و تمام فوتبالی را

you want.

که می خواهید تماشا کنید.

You don't need to watch the football.

شما نیازی به تماشای فوتبال ندارید.

You can stay here, enjoy, enjoy this.

شما می توانید اینجا بمانید، لذت ببرید، لذت ببرید. از بازی آنلاین

Enjoy our lovely

دوست داشتنی ما

online game of

listening to English.

برای گوش دادن به زبان انگلیسی لذت ببرید.

Well, that was far more exciting than the football you will actually be watching

خوب، این بسیار هیجان انگیزتر از فوتبالی بود که واقعاً در آن تماشا خواهید

over in.

کرد.

Where is it?

کجاست؟

Qatar Because I don't suppose they'll score a goal for at least an hour.

قطر چون فکر نمی کنم حداقل تا یک ساعت گل بزنند.

So you might as well watch this and then, you know, have it on.

بنابراین می‌توانید این را تماشا کنید و سپس، می‌دانید، آن را فعال کنید.

I think, you know, people that leave the live stream to watch football, you know.

فکر می‌کنم، می‌دانید، افرادی که پخش زنده را برای تماشای فوتبال ترک می‌کنند، می‌دانید.

We're not going to forget.

قرار نیست فراموش کنیم

This. We'll never forget it. We're deeply hurt.

این. ما هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد. ما عمیقا صدمه دیده ایم

And I think, you know.

و من فکر می کنم، شما می دانید.

I'm taking notes.

یادداشت می کنم

I am now taking names. Yes. Who went. To Denmark?

الان دارم اسم میبرم آره. کی رفت به دانمارک؟

Okay. Tomas went to the bank.

باشه. توماس به بانک رفت.

Francisco wants to meet up in Paris next year.

فرانسیسکو می خواهد سال آینده در پاریس ملاقات کند.

Well, I mean, you know, you've got to do better than that.

خوب، منظورم این است که می دانید، باید بهتر از این کار کنید.

Francesca Yes.

فرانچسکا بله.

And. Cesc Yeah, yeah.

و. سسک آره، آره.

No gold stars for them.

هیچ ستاره طلایی برای آنها وجود ندارد.

Who else has gone?

کی دیگه رفته؟

Magdalena is still here.

ماگدالنا هنوز اینجاست.

You see, look that we've got the we've got the real loyal people watching and making notes.

ببینید، ببینید که ما افراد وفادار واقعی را داریم که تماشا می‌کنند و یادداشت می‌کنند.

What about Tomic?

تومیک چطور؟

Is Tomic on my naughty list?

آیا تومیک در لیست شیطان های من است؟

Oh, definitely, yeah. He was the first to go. Yeah.

اوه، قطعا، بله. او اولین کسی بود که رفت. آره

Luis is still here and and it's France that are playing well.

لوئیس هنوز اینجاست و این فرانسه است که خوب بازی می کند.

What you know what tastic

آنچه می دانید

loyalty is, the word I'm.

وفاداری طعمی چیست، کلمه من هستم.

Looking for is this. Level obviously.

به دنبال این است. سطح واضح است.

Obviously you eventually found it.

معلومه که بالاخره پیداش کردی

Was sort of. Jumping so.

یه جورایی بود همینطور پریدن

No, I'm not joking.

نه، شوخی نمی کنم.

I'm not joking. You're off my list.

شوخی نمی کنم. تو از لیست من خارج شدی

Anyone? I'm blocking you.

هر کسی؟ من تو را بلاک می کنم

That's not. It.

آن نیست. آی تی.

That's what.

I'm blocking.

این چیزی است که.

من مسدود می کنم.

Everyone, if you leave now to watch the football and I will know

همه، اگر همین الان برای تماشای فوتبال بروید و من می دانم

because I can see the numbers going down blocked.

زیرا می بینم که اعداد در حال کاهش هستند مسدود شده اند.

Yes, you better make comments in the live stream so we know you're here

بله، بهتر است در پخش زنده نظرات خود را بنویسید تا بدانیم شما اینجا هستید

because if you don't make comments and then I say, well, I know you've gone out.

زیرا اگر نظر ندهید و من بگویم، خوب، می دانم که شما بیرون رفته اید.

So if you if you are still here now,

پس اگر الان اینجا هستید،

I'm going to make a good list, you see.

می‌خواهم فهرست خوبی تهیه کنم، می‌بینید.

So we have the naughty and nice list, just like Santa Claus.

بنابراین ما لیست شیطون و خوب را داریم، درست مانند بابا نوئل.

They Beatriz this day and Christine is staying you late not unique life designers day.

آنها این روز را Beatriz می کنند و کریستین به شما می ماند نه منحصر به فرد روز طراحان زندگی.

Yes, that's good. You all huggers. Here.

بله، خوب است. همه شما در آغوش گرفته اید. اینجا.

You're on my nice list.

تو در لیست خوب من هستی

Liza's here. Louis is here even though

لیزا اینجاست لویی اینجاست با وجود اینکه

France are playing.

فرانسه بازی می کند.

So that's.

پس همین است.

But, you know, we're only sort of joking, baby.

اما، می دانید، ما فقط یک جورهایی شوخی می کنیم، عزیزم.

I'm not. I'm not joking. I'm not. I'm not.

من نیستم. شوخی نمی کنم. من نیستم. من نیستم.

That's it.

خودشه.

That's going to stand that well.

این به خوبی می ایستد.

Over or over my through.

بیش از یا بیش از طریق من.

It's like it's it's. Like a relationship ending.

انگار همینطوره مثل پایان یافتن رابطه

I feel as if I'm being I'm being spurned

من احساس می کنم که انگار دارم من را طرد می کنند

and. Right.

و. درست.

So we've got to keep things interesting for the people that are remaining. Mr.

بنابراین ما باید چیزها را برای افرادی که باقی مانده اند جالب نگه داریم. آقای

Duncan Otherwise.

دانکن در غیر این صورت.

Victoria is still here.

ویکتوریا هنوز اینجاست.

That's how you are on my nice list.

اینطوری تو لیست خوب من هستی

Olga August in the nice list, yes.

اولگا آگوست در لیست خوب، بله.

I tell you something.

یه چیزی بهت میگم

Sex chat 69 is.

چت جنسی 69 است.

Oh, hang on.

اوه صبر کن

Right.

درست.

I hope we still got some moderate as long.

من امیدوارم که ما هنوز هم در حد متوسط.

As I've got rid of it. It's gone.

همانطور که از شر آن خلاص شده ام. آن رفته.

Bridges is staying as well. So.

بریج هم می ماند. بنابراین.

Monica. Monica? Monica is here. Good.

مونیکا مونیکا؟ مونیکا اینجاست خوب

I haven't seen Claudia.

من کلودیا را ندیده ام.

Oh, because, you know, Steve,

اوه، زیرا، می دانید، استیو،

Argentina are the favourites

آرژانتین در زمان

to win the World Cup when it is played.

برگزاری جام جهانی، شانس قهرمانی در جام جهانی است.

The final is played on the 18th of December.

فینال در 18 دسامبر برگزار می شود.

Angelus is here if I pronounce your name correctly.

آنجلوس اینجاست اگر نام شما را درست تلفظ کنم.

If I haven't.

اگر نداشته باشم.

Angelus? Yes. Okay, you're on my nice list.

فرشته؟ آره. خوب، شما در لیست خوب من هستید.

Laurence is here,

لورنس اینجاست،

but we're sort of having a bit of fun reading.

اما ما در حال خواندن کمی سرگرم کننده هستیم.

But not this. Is this.

اما نه این آیا این است.

I'm making the list and I'm checking it twice and I'm going

من لیست را درست می کنم و دو بار آن را بررسی می کنم و می

to say who's been naughty or nice?

خواهم بگویم چه کسی شیطون یا خوب بوده است؟

Yes. Okay.

آره. باشه.

Race to the Vatican. The girls are here.

مسابقه تا واتیکان دخترا اینجان

Vitesse.

ویتسه

Vitesse is still here with a story about his shoes.

ویتسه هنوز با داستانی در مورد کفش هایش اینجاست.

I bought shoes from a second-hand shop.

من از یک مغازه دست دوم کفش خریدم.

I think they.

من فکر می کنم آنها.

They must've belonged to some junkie,

حتماً آنها متعلق به یک معتاد بوده اند،

you know, because I've been tripping for the whole day.

می دانید، زیرا من تمام روز را به زمین زده ام.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

So you're using the word trip to mean go

بنابراین شما از کلمه سفر به معنای رفتن

over your your feet and fall.

از روی پاهای خود و سقوط استفاده می کنید.

You stumble, trip over.

شما تلو تلو خوردن، سفر.

But of course, trip can also be the effect of taking illegal drugs.

اما البته سفر می تواند اثر مصرف داروهای غیرقانونی نیز باشد.

I see. Now.

Anyone from Poland watching because it's Poland v France.

می بینم. اکنون.

هر کسی از لهستان تماشا می کند زیرا بازی لهستان و فرانسه است.

So you know anyone from Poland watching you get a special mention

بنابراین می‌دانید که هرکسی از لهستان که شما را تماشا می‌کند، به

as does anyone, anyone from France and Poland watching

عنوان هرکسی از فرانسه و لهستان که اکنون تماشا می‌کند،

now should get a gold star key because that's who is playing.

باید یک کلید ستاره طلایی دریافت کند، زیرا این کسی است که بازی می‌کند.

Victoria, you are on my nice list.

ویکتوریا، تو در لیست خوب من هستی.

Yes, this is this is where you find out who your friends are.

بله، اینجا جایی است که می‌فهمید دوستانتان چه کسانی هستند.

Oh, I think people start to come back now because I've heard what might happen to them.

اوه، فکر می کنم مردم اکنون شروع به بازگشت کرده اند، زیرا شنیده ام چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد.

Yeah, right.

بله درسته.

They might be blocked.

ممکن است مسدود شوند.

Know which, which. Okay, next song.

بدانید کدام، کدام. باشه آهنگ بعدی

We're not joking.

ما شوخی نمی کنیم

I'm not joking.

شوخی نمی کنم.

I'm making a list here and I'm checking it twice and I'm going to find out

من اینجا لیستی درست می کنم و دوبار آن را بررسی می کنم و می خواهم بفهمم

who's been naughty or nice because Mr.

چه کسی شیطون یا خوب بوده است زیرا آقای

Duncan is coming to town and he's not.

دانکن به شهر می آید و او نیست.

Mary first here. Is not happy.

مریم اول اینجاست خوشحال نیست.

Beatrice.

بئاتریس

Yes, if you if you go on a trip,

بله، اگر به سفر رفتید، به

it means you're going on a journey to visit somewhere.

این معنی است که برای بازدید از جایی به سفر می روید.

A car trip, a bus trip, a train trip.

یک سفر با ماشین، یک سفر با اتوبوس، یک سفر با قطار.

But if you trip over, it means you fall over you.

اما اگر زمین خورد، به این معنی است که از روی خود می افتید.

You might you might be walking along

ممکن است شما در حال راه رفتن باشید

and it could be a paving slab that's sticking up.

و ممکن است یک تخته سنگفرش باشد که به بالا چسبیده است.

And you trip your foot, your toes, get caught in it and you fall over. Yes.

و پا، انگشتان پا را به هم می زنی، در آن گیر می کنی و می افتی. آره.

And of course, Trip can also mean the effect of taking a legal

و البته تریپ می تواند به معنای تأثیر مصرف

or or even legal drugs as well.

داروهای قانونی یا حتی قانونی نیز باشد.

So sometimes certain types of medicine that you might be given might might also make you

بنابراین گاهی اوقات ممکن است انواع خاصی از داروهایی که ممکن است به شما داده شود نیز ممکن است این احساس را در شما ایجاد

feel as if you are having a lovely trip in your mind.

کنند که گویی سفری دوست داشتنی در ذهن خود دارید.

Certain painkillers.

داروهای مسکن خاص

Some people love taking painkillers,

برخی از مردم مصرف مسکن را دوست دارند،

and then it makes them feel all, Oh.

و بعد این باعث می شود که همه احساس کنند، اوه.

Psychedelic drugs will make you go on a trip.

داروهای روانگردان باعث می شود به سفر بروید.

Magic mushrooms, allegedly. So I've heard.

ظاهراً قارچ جادویی بنابراین من شنیده ام.

Well, make you go on a trip and you can if you're switching off

خوب، شما را مجبور به سفر کنید و می توانید اگر برق را خاموش

on electricity, you trip the switch, don't you?

می کنید، سوئیچ را قطع کنید، اینطور نیست؟

Or your your you might put

یا ممکن است

a lot of electrical items on and it might trip the fuse, you might overload the fuse box,

وسایل الکتریکی زیادی را روی آن قرار دهید و ممکن است فیوز را قطع کند، ممکن است جعبه فیوز را بیش از حد بارگیری کنید،

and it will trip the the the fuse and stop the electricity getting through.

و فیوز را قطع کرده و جریان برق را متوقف کند.

So yeah, lots of different uses of the word trip.

بنابراین بله، بسیاری از کاربردهای مختلف کلمه سفر.

Florence is still here.

فلورانس هنوز اینجاست.

Florence, you were on my nice list.

فلورانس، تو در لیست خوب من بودی.

The nice list and the naughty list. Go see.

لیست خوب و لیست شیطون. برو ببین.

Sia is here.

سیا اینجاست

Yes, I'm still friends with you, miss.

بله، من هنوز با شما دوست هستم، خانم.

We are seeing now.

الان داریم می بینیم.

Oh, that's Mary is here.

اوه، مریم اینجاست.

Mary first.

اول مریم

I believe you are in Canada.

من معتقدم شما در کانادا هستید.

Am I right, Mary in. Canada.

آیا من درست می گویم، مری در کانادا؟

Nice on my nice list. Yes.

در لیست خوب من خوب است. آره.

Mentions in.

This list is very.

این فهرست بسیار است.

Future live streams.

پخش‌های زنده آینده

Who else? Who else is still here?

کی دیگه؟ چه کسی دیگر هنوز اینجاست؟

Well, Francesco.

خب فرانچسکو

Such a RINO.

چنین RINO.

Such a RINO is.

چنین RINO است.

Oh, such a RINO.

That's a good idea. Such a RINO is giving the score.

اوه، چنین RINO.

این ایده خوبی است. چنین RINO نمره می دهد.

I was going to say yes.

قرار بود بگویم بله.

So if someone has maybe their television or radio nearby or the Internet, if you

بنابراین اگر کسی تلویزیون یا رادیو خود را در نزدیکی خود دارد یا اینترنت دارد،

if you have the Internet, of which I have a feeling you what you do

اگر شما اینترنت دارید ، که من احساس می‌کنم شما چه کار می‌کنید،

because you're watching this right now,

زیرا در حال تماشای آن هستید،

if you do so maybe you could just

اگر این کار را انجام می‌دهید، شاید فقط می‌توانید

give us the score now and again so everyone can if they are interested in the football

به او بدهید. ما اکنون و بارها امتیاز را کسب می کنیم تا همه بتوانند اگر به فوتبال علاقه دارند

and they don't want to end up on my naughty list, then.

و نمی خواهند در لیست شیطان های من قرار بگیرند، می توانند.

Well, Lewis says that that Tomek is Polish

خوب، لوئیس می گوید که تومک اکنون لهستانی است

now. I didn't know that.

. من این را نمی دانستم.

I assumed that Tomek was from the Netherlands.

من حدس زدم که تومک هلندی است.

Can I just have a live chat?

آیا می توانم فقط یک چت زنده داشته باشم؟

Steve So that will get.

استیو بنابراین آن را دریافت کنید.

But it's the live chat, so that will explain why.

اما این چت زنده است، بنابراین توضیح خواهد داد که چرا.

Obviously Tomek is

بدیهی است که تومک قرار است

going to watch the match because it's Poland v France, right?

این مسابقه را تماشا کند زیرا بازی لهستان و فرانسه است، درست است؟

Yes. Okay. I didn't know. That.

آره. باشه. من نمی دانستم. که

Is that true?

Lewis is Tomek Polish we can talk about and behind his back

آیا این درست است؟

لوئیس تومک لهستانی است که می‌توانیم درباره‌اش صحبت کنیم و پشت سر او

that's a good phrase to talk about somebody behind their back.

این عبارت خوبی برای صحبت در مورد کسی است که پشت سر اوست.

Is to say things when they're not around, to.

این است که چیزهایی را وقتی که در اطراف نیستند، به زبان بیاوریم.

Say things about somebody when they're not here.

وقتی کسی اینجا نیست چیزهایی درباره او بگویید.

Usually you're saying bad things, but just behind their back.

معمولاً شما چیزهای بدی می گویید، اما پشت سر آنها.

So they're not there.

بنابراین آنها آنجا نیستند.

They can't hear you.

آنها نمی توانند شما را بشنوند.

And that often happens in offices, doesn't it, or.

و این اغلب در دفاتر اتفاق می افتد، اینطور نیست، یا.

Well, anywhere in life, anyway.

خوب، در هر کجای زندگی، به هر حال.

You don't talk about a name.

شما در مورد نام صحبت نمی کنید.

Can I just say never assume that people like you, even if they say they like you,

آیا می توانم بگویم هرگز تصور نکنید که مردم شما را دوست دارند، حتی اگر آنها بگویند که شما را دوست دارند،

I can guarantee every person that you know in your life

من می توانم تضمین کنم که هر فردی که در زندگی شما می شناسید در

is talking about you and saying bad things about you when you're not around.

مورد شما صحبت می کند و در مورد شما بد می گوید، وقتی شما در کنار شما نیستید.

It's a fact.

این یک حقیقت است.

About me, but we're not out. Of life.

درباره من، اما ما بیرون نیستیم. از زندگی

Room like knowing your family was here.

اتاقی مثل این که می دانستید خانواده شما اینجا هستند.

Yeah, that's on the list.

بله، این در لیست است.

Okay. You are my.

باشه. تو منی

Way. Duncan's only joking. I'm not.

مسیر. دانکن فقط شوخی می کند. من نیستم.

He is. I'm not. You're off my list.

او هست. من نیستم. تو از لیست من خارج شدی

There's no way you're coming to Paris to see us.

راهی نیست که برای دیدن ما به پاریس بیایی.

So rhubarb

بنابراین

has a double entendre, and this is one that I know about.

ریواس یک ریشه دوگانه دارد، و این یکی از مواردی است که من در مورد آن می دانم.

Apparently related to double entendres.

ظاهراً مربوط به دو شاخه است.

Mr. Duncan, I heard that in North Hampton,

آقای دانکن، شنیده‌ام که در نورث همپتون،

every person knows about a sign that is outside a hospital

هر کسی در مورد تابلویی که خارج از بیمارستان است

and this particular hospital is is a family planning hospital.

و این بیمارستان خاص یک بیمارستان تنظیم خانواده است، می‌داند.

And it's just for family planning advice.

و این فقط برای مشاوره تنظیم خانواده است.

Use the rear entrance

از ورودی عقب استفاده کنید

that I'm not going to I'm not going to explain that

که قصد ندارم به آن توضیح دهم

because I like to keep my YouTube channel.

زیرا دوست دارم کانال YouTube خود را حفظ کنم.

I need my full pound every Sunday

من هر یکشنبه به پوند کامل خود نیاز دارم

because I can then

زیرا می توانم

buy new shoelaces for myself.

برای خودم بند کفش جدید بخرم.

Maybe a new pair of socks.

شاید یک جفت جوراب جدید.

Maybe that's probably costing more than full.

شاید هزینه آن بیشتر از کامل باشد.

Socks are more than £4.

جوراب بیش از 4 پوند است.

Yeah, I bought some new ones recently, not mine.

بله، من اخیراً تعدادی جدید خریدم، نه مال خودم.

It started to wear out on the heels,

پاشنه پا شروع به فرسودگی کرد،

so I like to buy the they're called they call them diabetic socks.

بنابراین من دوست دارم جوراب هایی را بخرم که به آنها می گویند جوراب دیابتی.

Diabetic socks. Yes.

جوراب دیابتی آره.

Because I don't like the thing I don't like about socks is that the way you pull this socks up it compresses.

چون من چیزی را که در مورد جوراب دوست ندارم این است که روشی که این جوراب را بالا می‌کشید، فشرده می‌شود.

Doesn't is it is it like.

اینطور نیست

It's tight around your car?

دور ماشینت تنگه؟

I don't like the tight elastic around

من از کش محکم

the top of socks around just above your ankles.

دور بالای جوراب‌های اطراف درست بالای قوزک پای شما خوشم نمی‌آید.

Are you put you know on it when you take them off you get these little

آیا می‌دانید وقتی آن‌ها را در می‌آورید، این مقدار کمی را دریافت

you know you it's squashed you spinning a bit hasn't it.

می‌کنید، می‌دانید که آن را له کرده است که شما کمی بچرخید، نه.

So you can get socks without elastic

بنابراین شما می توانید جوراب های بدون کش را تهیه کنید،

but they still stay up, they call them diabetic socks.

اما آنها همچنان بیدار می مانند، آنها به آنها جوراب دیابتی می گویند.

I didn't realise it was this

من متوجه نشدم که این بود.

I think with diabetes have to be careful about cutting off blood supply to their feet.

فکر می کنم در دیابت باید مراقب قطع خون رسانی به پاهای آنها بود.

So I don't think it's very good that socks

بنابراین فکر نمی‌کنم خیلی خوب باشد که جوراب‌ها به

sort of they compress you don't they.

نوعی شما را فشرده کنند، نه.

The elastic.

الاستیک.

Do you know what I mean.

می دونی منظورم چیه.

It when you take them off you can see the mark that's been left

وقتی آنها را در می آورید می بینید که ردی که

by the elastic on the sock is and I find it uncomfortable

از کش روی جوراب باقی مانده است است و من آن را ناراحت

and I don't like the thought that, you know, the blood's being so squashed out of my feet.

می کنم و دوست ندارم این فکر کنم که، می دانید ، خون اینقدر از پاهایم له شده است.

So I buy these socks that don't have any elastic in, but they stay up and they're very good.

بنابراین من این جوراب ها را می خرم که هیچ کشسانی ندارند، اما بیدار می مانند و بسیار خوب هستند.

I like them,

من آنها را دوست دارم،

but I think they're especially for diabetics.

اما فکر می کنم آنها مخصوصا برای بیماران دیابتی هستند.

Look, there's nothing on Mr.

ببین، هیچ چیز در آقای دانکن وجود ندارد،

Duncan's Mr.

till he just gently.

مگر اینکه او فقط به آرامی.

That's the other list that's there this is the list here.

این لیست دیگری است که آنجاست ، این لیست اینجاست.

You can see it there that

شما می توانید آن را در آنجا ببینید که

I found since I was typing it.

از زمانی که آن را تایپ می کردم پیدا کردم.

I've got a typewriter down here under.

من اینجا زیر یک ماشین تحریر دارم.

The under the screen. There's a typewriter.

زیر صفحه نمایش یک ماشین تحریر هست

I still use typewriters.

من هنوز از ماشین تحریر استفاده می کنم.

Do do people still use typewriters?

آیا مردم هنوز از ماشین تحریر استفاده می کنند؟

There is something comforting and I don't know why

چیزی آرامش‌بخش است و نمی‌دانم چرا

there is something comforting about hearing someone

شنیدن کسی

using a typewriter from another room.

که از یک اتاق دیگر از ماشین تحریر استفاده می‌کند، آرامش‌بخش است.

Maybe if you're in an office and you can hear the receptionist

شاید اگر در دفتری هستید و می‌توانید صدای مسئول پذیرش را بشنوید

and she's typing with an old fashioned typewriter, I don't know.

و او در حال تایپ کردن با یک ماشین تحریر قدیمی است، نمی‌دانم.

I love the sound of the typewriter.

من عاشق صدای ماشین تحریر هستم.

I do.

انجام میدهم.

They should they should make your your computer sound like a typewriter when you're typing.

آنها باید هنگام تایپ کردن، صدای کامپیوتر شما را مانند ماشین تحریر بسازند.

So even with the little bell that goes ding.

بنابراین حتی با زنگ کوچکی که به صدا در می آید.

Yes, all guy knows what I'm talking about with the elastic, you can buy them.

بله، همه می دانند که من در مورد الاستیک چه صحبت می کنم ، می توانید آنها را بخرید.

I get them from Amazon.

من آنها را از آمازون دریافت می کنم.

I don't want to promote Amazon, but that's I find them on there by mistake.

من نمی خواهم آمازون را تبلیغ کنم، اما به اشتباه آنها را در آنجا پیدا می کنم.

You could just say the Internet, if.

شما فقط می توانید بگویید اینترنت، اگر.

You just type in elastic free socks, you will

شما فقط جوراب های بدون کشسان را تایپ

you will get all these wonderful choices of socks without elastic in them.

کنید، همه این انتخاب های شگفت انگیز از جوراب های بدون کش را دریافت خواهید کرد.

They've got a little bit, but hardly anything and incredibly comfortable.

آنها کمی دارند، اما به سختی چیزی دارند و فوق العاده راحت هستند.

Can I say a big hello to today's sponsor, Elastic Free Socks.

آیا می توانم یک سلام بزرگ به حامی مالی امروز، جوراب های رایگان الاستیک بگویم.

Do you have blue feet and you don't know why?

آیا پاهای آبی دارید و نمی دانید چرا؟

Well, maybe these elastic free socks can be the answer to your problems.

خوب، شاید این جوراب های بدون کشسان بتواند پاسخی برای مشکلات شما باشد.

Thank you very much for today. Sponsor

برای امروز بسیار سپاسگزارم. حامی

elastic free socks.

جوراب های بدون کشسان.

Palmero says that I kicked off the live chat once.

پالمرو می گوید که من یک بار چت زنده را شروع کردم.

You did?

شما انجام دادید؟

Well, if I did, it would have been a mistake. Yes.

خوب اگر این کار را می کردم اشتباه بود. آره.

It's Mr. Steve's big fat fingers.

این انگشتان چاق بزرگ آقای استیو است.

See if I click.

ببین کلیک میکنم یا نه

If I accidentally prod on here.

اگر به طور تصادفی به اینجا سر زدم.

Prod, Steve. Hoo hoo!

پرود، استیو. هو هو!

If you've been prodding.

اگر برانگیخته شده اید.

With pride, it means you're sort of almost stabbing your finger to.

با غرور، به این معنی است که شما تقریباً به انگشت خود ضربه می زنید.

That.

که

That could be a word that's used as a double entendre, you see? Yes.

این می تواند کلمه ای باشد که به عنوان یک کلمه دوگانه استفاده می شود، می بینید؟ آره.

Prod something. Oh.

چیزی تولید کن اوه

It sounds like your doing sex.

به نظر می رسد شما در حال انجام سکس هستید.

Oh, yes.

آه بله.

I wasn't going to use.

من قرار نبود استفاده کنم

That's the that's the double entendre. Yeah.

این همان موضوع دوگانه است. آره

I mean, let's let's face it, all double entendres are. Yes.

منظورم این است که اجازه دهید با آن روبرو شویم، همه دو طرفه هستند. آره.

Basically inferring that. Yes.

اساسا استنباط که. آره.

Because you stop saying that, Steve,

چون تو از گفتن این حرف دست بردار، استیو،

I'm managing today not to say anything that will get me taken.

من امروز می‌توانم چیزی نگویم که مرا درگیر کند.

There is a reason for that.

دلیلی برای آن وجود دارد.

When I was when I was preparing today's live stream.

زمانی که داشتم پخش زنده امروز را آماده می کردم.

Steve Yes.

استیو بله.

I was typing the title

داشتم

of today's live stream and YouTube kept blocking it.

عنوان پخش زنده امروز را تایپ می کردم و یوتیوب مدام آن را مسدود می کرد.

They wouldn't let me use the words.

آنها به من اجازه استفاده از کلمات را نمی دادند.

So they will stop you from launching or preparing

بنابراین آنها شما را از راه اندازی یا تهیه

live stream in the title that uses words that they objected to.

جریان زنده در عنوانی که از کلماتی استفاده می کند که آنها به آن اعتراض کرده اند، باز می دارند.

And this is a new thing now that YouTube does so they don't even let

و این یک چیز جدید است که YouTube انجام می دهد تا حتی به شما اجازه نمی

you put words in certain words that they object to.

دهد کلماتی را در کلمات خاصی قرار دهید که آنها به آن اعتراض دارند.

So today's live stream, the title I have to keep doing it again

بنابراین پخش زنده امروز، عنوانی است که باید آن را بارها

and again until the words would not

و بارها انجام دهم تا زمانی که کلمات به

get my live stream automatically blocked.

طور خودکار پخش زنده من را مسدود نکنند.

So it's very interesting.

پس خیلی جالبه

It just shows YouTube is always watching.

فقط نشان می دهد که یوتیوب همیشه در حال تماشا است.

It's it's almost as bad as China. Yes.

این تقریباً به بدی چین است. آره.

What we want is, you know, Elon Musk has taken over Twitter, hasn't he?

چیزی که ما می خواهیم این است که، می دانید، ایلان ماسک کنترل توییتر را در اختیار گرفته است، اینطور نیست؟

And he is going to take away all this censorship.

و قرار است این همه سانسور را از بین ببرد.

Well, so what we want if you're watching, I'm.

خوب، پس آنچه ما می خواهیم اگر شما تماشا می کنید، من هستم.

Not sure about that. If you're watching Mr. Musk.

در مورد آن مطمئن نیستم. اگر در حال تماشای آقای ماسک هستید.

It's an interesting name, isn't it? Musk?

اسم جالبی است، اینطور نیست؟ مشک؟

Musk is.

مشک است.

It's like it's like the smell from your armpit. Yes.

انگار بوی زیر بغلت می آید. آره.

A musk is the scent given off by an animal.

مشک بویی است که از حیوان پخش می شود.

A musky smell. Yeah, it's. It's sort of

بوی مشک. بله، این است. این

both types smell.

هر دو نوع بو است.

But anyway.

ولی به هر حال.

Yes, body odour.

بله بوی بدن

It's in the under the armpits.

در زیر بغل است.

You get a bit of a musk. Yes. Under your armpit.

کمی مشک می گیری. آره. زیر بغلت

And animals have that musky smell.

و حیوانات آن بوی مشک را دارند.

But yes.

اما بله.

Elon, if you're watching, will you please

ایلان، اگر تماشا می‌کنی،

will you please set up a rival to

لطفاً یک رقیب برای

tube.

تیوب ایجاد کنی.

Spot in a good place to do this.

برای انجام این کار در مکان مناسبی قرار بگیرید.

Which because they've got a monopoly

زیرا آنها انحصار دارند

and and the ability to do livestreams on Twitter

و توانایی انجام پخش زنده در توییتر

and then. Mr. Duncan.

و پس از آن را دارند. آقای دانکن

Well, you know, we need a rival team.

خوب، می دانید، ما به یک تیم رقیب نیاز داریم.

There is. Not going to be look, there is no free speech.

وجود دارد. قرار نیست نگاه کنید، آزادی بیان وجود ندارد.

That they've got.

که آنها دارند.

They're like dictators, okay?

آنها مثل دیکتاتورها هستند، خوب؟

We need we need competition.

ما نیاز به رقابت داریم.

Competition is always healthy in any market.

رقابت همیشه در هر بازاری سالم است.

Say, see, can we can we get back what we're actually talking about?

بگویید، ببینید، آیا می‌توانیم آنچه را که واقعاً در مورد آن صحبت می‌کنیم، برگردانیم؟

Please.

لطفا.

I was going to say as well, what bridges.

می خواستم بگویم چه پل هایی.

What do you mean by blue? Blue feat.

منظورت از آبی چیه؟ شاهکار آبی

Blue Feat means there is no blood going into Mr.

شاهکار آبی به این معنی است که هیچ خونی به

Steve Feet because his socks are so tight

پای آقای استیو نمی‌رود، زیرا جوراب‌های او آنقدر تنگ هستند

it is restricting the blood to his feet.

که خون را به پاهایش محدود می‌کند.

So are turning. Blue.

بنابراین در حال چرخش هستند. آبی.

But we don't mean it literally. No, we don't mean it.

اما منظور ما تحت اللفظی آن نیست. نه، منظور ما این نیست.

It's like said, although.

اگرچه همانطور که گفته شد.

Although if you do have poor circulation to your feet, they do turn blue.

اگر چه اگر گردش خون در پاهایتان ضعیف باشد، آبی می شوند.

They do turn blue.

آنها آبی می شوند

I've people that have sometimes

من افرادی را دارم که گاهی

red as well or dark purple.

قرمز یا بنفش تیره دارند.

You can you can always tell that a person is is in very poor

شما همیشه می توانید بگویید که یک نفر در وضعیت بسیار ضعیفی قرار

can't you Steve when you go on holiday and you can see

دارد، آیا استیو وقتی به تعطیلات می روید و می توانید

slightly overweight men and their legs are a strange purple colour,

مردان کمی اضافه وزن را ببینید که رنگ پاهایشان بنفش عجیبی است،

and you think to yourself that person has a few problems there with their health.

و با خود فکر می کنید که آن شخص چند مورد دارد. مشکلات سلامتی آنها وجود دارد.

Yeah. And they should be cancelled.

آره و باید لغو شوند.

Yes, that's it.

Lewis is Lewis's pointing out that I accidentally kicked him out as well.

آره همینه.

لوئیس اشاره لوئیس است که من به طور تصادفی او را نیز بیرون انداختم.

I've I've caused a lot of problems in the past with my prodding.

من در گذشته با برانگیختن خود مشکلات زیادی ایجاد کرده ام.

Yes, haven't I?

بله، نه؟

If you another use of the word Pradas, if you've got a stick

اگر دیگر از کلمه پراداس استفاده می کنید، اگر چوبی

and you prodded an animal, it means you just sort of jab at them.

دارید و حیوانی را تحریک کرده اید، به این معنی است که شما فقط به آنها ضربه می زنید.

Yes. Well, hurting.

آره. خوب، درد می کند.

It's the same.

You see that? I'm prodding you now.

همینطور است.

می بینی که؟ الان دارم بهت برمیخورم

Duncan prods.

محصولات دانکن

Hmm. It's annoying. Prodding is annoying.

هوم این آزاردهنده است. تحریک کردن آزار دهنده است.

And if you prod a snake, it might jump up and bite you.

و اگر مار را تحریک کنید، ممکن است بپرد و شما را گاز بگیرد.

If you prod a dog, then, yes.

اگر سگی را تحریک می کنید، بله.

I. I have to say, I've never prodded a dog ever.

I. باید بگویم، من هرگز یک سگ را تحریک نکرده ام.

Yes, blue feeds. Yes, you can get gangrene, but I'm not.

بله، آبی تغذیه می کند. بله، شما می توانید قانقاریا بگیرید، اما من نیستم.

Yeah, I'm sort of joking that the socks is

آره، یه جورایی دارم شوخی می کنم که جوراب

the elastic is so strong that it's cutting off the blood supply.

جوراب ارتجاعیش اونقدر قویه که جریان خون رو قطع میکنه.

It's not.

این نیست.

But I'm sort of inferring that.

اما من به نوعی این را استنباط می کنم.

And that's why I

و به همین دلیل است که

think diet people with diabetes have to have socks

فکر می‌کنم افراد دیابتی باید جوراب‌هایی

with with no elastic in the top so that it doesn't

داشته باشند که روی آن هیچ کشسانی نباشد

compress the tissue and cut off the blood supply to the feet

تا بافت را فشرده نکند و جریان خون را به پاها قطع نکند،

because you can get very nasty things going on for diabetics with feet.

زیرا ممکن است برای دیابتی‌ها اتفاقات بسیار بدی بیفتد. پا.

You've got to be very careful.

باید خیلی مراقب باشی

You feed you diabetes.

شما به دیابت غذا می دهید.

The thing is the thing is you. Need to heal.

موضوع این است که شما هستید. نیاز به درمان.

Yes. Okay.

آره. باشه.

So I think I think we've definitely got that there.

بنابراین من فکر می کنم که ما قطعاً به آن رسیده ایم.

So yeah, so.

بنابراین بله، بنابراین.

But I hope I have.

Let me apologise for all the people I've accidentally blocked.

اما امیدوارم که داشته باشم.

اجازه دهید برای همه افرادی که به طور تصادفی بلاک کرده ام عذرخواهی کنم.

I've never blocked anyone on purpose.

من هرگز کسی را عمدا بلاک نکرده ام.

So that where I'm going to be doing some blocking soon, all the people that left me today, they're.

به طوری که به زودی در جایی که قرار است برخی مسدودسازی ها را انجام دهم، همه افرادی که امروز مرا ترک کردند، هستند.

All gone.

همه رفتند

They never come back.

آنها هرگز بر نمی گردند.

I'm no, that said, it's unforgivable.

من نه، که گفته شد، این نابخشودنی است.

Unforgivable. Yes.

نابخشودنی آره.

Magdalena, again, if you search on Amazon

Magdalena، دوباره، اگر در

for socks, elastic, free.

آمازون جوراب، الاستیک، رایگان را جستجو کنید.

I'll sponsor today sponsored by the way, elastic free socks.

من امروز با حمایت مالی از جوراب های رایگان الاستیک حمایت می کنم.

Can I say a big thank you to elastic free socks for your lovely sponsorship today?

آیا می‌توانم از جوراب‌های رایگان الاستیک برای حمایت مالی امروزتان تشکر بزرگی کنم؟

They're wonderful. They're so comfortable.

آنها فوق العاده هستند. اونا خیلی راحتن

I'll never go back to normal socks with lots of elastic in them because.

من هرگز به جوراب‌های معمولی که دارای کشش زیادی هستند برنمی‌گردم زیرا.

And they don't come down.

و آنها پایین نمی آیند.

They don't come down.

پایین نمی آیند

Even though there's no elastic and then they stay up.

حتی با وجود اینکه هیچ کشسانی وجود ندارد و سپس آنها بالا می مانند.

I don't know how, but they do.

من نمی دانم چگونه، اما آنها می دانند.

Maybe they've got sort of velcro in them or something.

شاید در آنها نوعی نوار چسب یا چیز دیگری وجود دارد.

But I don't know.

اما من نمی دانم.

Does, doesn't make sense. Yeah, you can, you can them.

می کند، معنی ندارد بله، شما می توانید، شما می توانید آنها را.

I discovered this by accident.

من این را تصادفی کشف کردم.

A lot of people discover our live stream by accident.

بسیاری از مردم به طور تصادفی جریان زنده ما را کشف می کنند.

Magdalena? Yeah.

ماگدالنا؟ آره

Burnt her heel on a hot water bottle on Friday.

روز جمعه پاشنه پا را روی یک بطری آب داغ سوزاند.

Well, yes, you can do this.

خوب، بله، شما می توانید این کار را انجام دهید.

A hot water bottle. I expect it's cold.

یک بطری آب گرم انتظار دارم سرد باشه

My mother used to like a hot water bottle. She did.

مادرم از کیسه آب گرم خوشش می آمد. او انجام داد.

You put your feet on it.

پاهایت را روی آن می گذاری.

But of course, it's.

اما البته، این است.

You've boiled the kettle, you've put the hot water in,

شما کتری را جوشانده اید، آب گرم را در

you don't realise how hot it is and you can burn yourself.

آن ریخته اید، متوجه نمی شوید که چقدر داغ است و می توانید خود را بسوزانید.

It's like if you lean against a radiator

مثل این است که اگر

in your room, you can burn yourself if you're there for a long period of.

در اتاق خود به رادیاتور تکیه دهید، اگر برای مدت طولانی در آنجا باشید، می توانید خود را بسوزانید.

Time, you know, now that modern water bottles now

زمان، می دانید، اکنون که بطری های آب مدرن اکنون

have danger, the contents are hot.

خطر دارند، محتویات آن داغ است.

So so there is a warning actually now on hot water bottles, but

بنابراین در حال حاضر یک هشدار در مورد بطری های آب گرم وجود دارد،

the clue is in the name you see the word hot.

اما سرنخ در نامی است که کلمه داغ را می بینید.

So whenever hot is used in anything.

بنابراین هر زمان که گرم در هر چیزی استفاده شود.

It normally it normally means it might be hot.

معمولاً به این معنی است که ممکن است داغ باشد.

Well, we hope that your foot is soon better.

خوب، امیدواریم که پای شما به زودی بهتر شود.

Christina

کریستینا

mentions that if you're going skiing,

اشاره می کند که اگر قصد اسکی

you have to have the right socks and boots.

دارید، باید جوراب و چکمه مناسب داشته باشید.

Otherwise you risk freezing your feet. Yeah, that's it.

در غیر این صورت خطر یخ زدن پاهای خود را دارید. درسته خودشه.

And you probably wouldn't realise because you were skiing, you were active,

و احتمالاً متوجه نمی‌شوید که چون اسکی می‌کردید، فعال بودید،

that your feet were becoming frozen in the in the boots

که پاهایتان در چکمه‌ها یخ می‌زند

and then you would take them off after several hours and you might have frostbite.

و بعد از چند ساعت آن‌ها را در می‌آورید و ممکن است سرمازدگی داشته باشید.

Is that frostbite.

آیا آن سرمازدگی است

Is that right Christine. Can you.

درسته کریستین میتوانی.

Because obviously it's below freezing all that snow.

چون واضح است که این همه برف زیر صفر است.

So you have to have these proper boots to insulate your feet with.

بنابراین شما باید این چکمه های مناسب برای عایق کاری پاهای خود را داشته باشید.

That's what we needed yesterday. Mr.

این همان چیزی است که دیروز به آن نیاز داشتیم. آقای

DAX, what happening to you?

داکس، چه اتفاقی برای شما افتاده است؟

I think Mr. Steves, his.

من فکر می کنم آقای استیو، او.

His little feet were starting to freeze.

پاهای کوچکش شروع به یخ زدن کرده بودند.

So my toes were so.

پس انگشتان پای من اینطور بود.

Yeah, I think I'm obviously I wasn't getting frostbite because.

بله، من فکر می کنم واضح است که من سرمازدگی نمی کردم زیرا.

It wasn't freezing. No, but I can imagine.

یخ نمی زد نه، اما می توانم تصور کنم.

So I thought these boots would have been very good at insulating,

بنابراین فکر می‌کردم این چکمه‌ها در عایق‌بندی بسیار خوب هستند،

but clearly I needed thicker socks on or something.

اما واضح است که به جوراب‌های ضخیم‌تر یا چیزی دیگر نیاز داشتم.

You must have you must be able to get special boots for skiing that will insulate your feet.

شما باید بتوانید چکمه های مخصوص اسکی تهیه کنید که پاهای شما را عایق کند.

Oh, they are? Yeah. Have you seen skiing? Boots.

اوه، آنها هستند؟ آره اسکی دیدی؟ چکمه.

They're just big, solid plastic and they, they clip onto your skis.

آنها فقط پلاستیک جامد و بزرگ هستند و روی چوب اسکی شما می چسبند.

I've never worn them myself because I never want to go skiing

من خودم هرگز آنها را نپوشیده ام زیرا هرگز نمی خواهم اسکی بروم

because it looks very dangerous and I don't want to break my little frail body.

زیرا بسیار خطرناک به نظر می رسد و نمی خواهم بدن کوچک ضعیفم را بشکنم.

We are talking about double entendres in a moment.

ما در یک لحظه در مورد دو طرفه صحبت می کنیم.

They are things that can be

آنها چیزهایی هستند که می توان

used, words or sentences that

از آنها استفاده کرد، کلمات یا جملاتی که

can be used, but sometimes they can be used in a naughty way,

می توان از آنها استفاده کرد، اما گاهی اوقات می توان آنها را به شیوه ای ناپسند به کار برد،

even though the words are quite innocent

حتی اگر کلمات کاملاً بی گناه هستند

and they're not necessarily harmful.

و لزوماً مضر نیستند.

I suppose that's way of putting it.

من فکر می کنم این روش قرار دادن آن است.

So we are looking at double entendres in a. Moment, which of course is a French expression, is it not?

بنابراین ما به دو انتدرال در a نگاه می کنیم. لحظه، که البته یک عبارت فرانسوی است، اینطور نیست؟

Yes, it just means to two uses or two meanings.

بله، این فقط به معنای دو کاربرد یا دو معنی است.

Is Louis Teller's double entendre

آیا لویی تلر دو طرفه است

or double entendre?

یا دو طرفه؟

Two, does it mean two meaning?

دو، آیا به معنای دو معنی است؟

Well, double is double is French. That's it. Yes.

خوب، دو برابر است فرانسوی است. خودشه. آره.

So there we go.

بنابراین ما به آنجا برویم.

Oh, we've got somebody from Peru.

اوه، ما یک نفر از پرو داریم.

We've got

ما

Pregunta Del Milia Millan from Peru.

Pregunta Del Milia Millan از پرو داریم.

I haven't seen you here before, so welcome.

من شما را قبلاً اینجا ندیده ام، پس خوش آمدید.

Hello, Pregunta.

سلام پرگونتا

We like to we like to have new people on here.

ما دوست داریم که دوست داریم افراد جدیدی در اینجا داشته باشیم.

Magdalena has got a huge blister

مگدالنا تاول بزرگی

and she had cold feet.

داشت و پاهایش سرد بود.

So she put a bottle on it.

بنابراین او یک بطری روی آن گذاشت.

And because because that cold feet were cold.

و چون آن پاهای سرد سرد بود.

The nerve endings, you're not getting signals about heat coming through.

پایانه های عصبی، شما سیگنالی در مورد گرما دریافت نمی کنید.

So put a foot on the bottle and didn't realise

بنابراین پا را روی بطری گذاشت و متوجه نشد

because the foot was numb from the cold I would imagine.

زیرا پا از سرمایی که تصور می کردم بی حس شده بود .

And then you ended up with a bit, so we hope that gets better quickly.

و سپس شما با کمی به پایان رسید، بنابراین ما امیدواریم که به سرعت بهتر شود.

I hope you're not diabetic

امیدوارم که شما دیابتی نباشید

because that will be a bit dangerous

زیرا این کمی خطرناک خواهد بود

because if any one diabetic is watching,

زیرا اگر یک دیابتی تماشا می کند،

I do know that if you enjoy your feet in some way, you've got to be very careful because the healing.

من می دانم که اگر به نوعی از پاهای خود لذت می برید، باید بسیار مراقب باشید زیرا بهبود می یابد.

But I'm presuming you're not.

اما من فرض می کنم که شما نیستید.

Yes, somebody might know more about that.

بله، ممکن است کسی در مورد آن بیشتر بداند.

And I'm waiting for the cheque to come

و من منتظر چک

from the manufacturers of elastic free socks

از طرف تولید کنندگان جوراب های الاستیک رایگان هستم

because we've, we've given them so much publicity today.

زیرا ما امروز به آنها تبلیغات زیادی کرده ایم .

You know, I think we should have a sponsor of the show.

می دانید، من فکر می کنم ما باید یک اسپانسر نمایش داشته باشیم.

I think so, yes.

من فکر می کنم اینطور است، بله.

We should have someone because everyone does it.

ما باید کسی را داشته باشیم زیرا همه این کار را انجام می دهند.

Now, there's nothing more annoying than watching a YouTube video.

در حال حاضر، هیچ چیز آزاردهنده تر از تماشای یک ویدیوی YouTube نیست.

And within 2 minutes of starting the video, someone says,

و در عرض 2 دقیقه پس از شروع ویدیو، شخصی می گوید،

Oh, before we carry on, I'd like to thank today's sponsor, Magic Wallet.

اوه، قبل از اینکه ادامه دهیم، می خواهم از حامی مالی امروز، کیف پول جادویی تشکر کنم.

Do you ever find it hard to put your your coins

آیا تا به حال برایتان سخت بوده است که سکه ها

and your money in a safe place when you're walking around?

و پول خود را در مکانی امن قرار دهید وقتی که در حال قدم زدن هستید؟

Try magic wallet.

کیف پول جادویی را امتحان کنید.

Yeah, we're not promoting magic wallets.

بله، ما کیف پول های جادویی را تبلیغ نمی کنیم.

If that is such thing, though.

هر چند اگر چنین چیزی باشد.

No, I'm just making that up.

نه، من فقط این را می سازم.

It sounds like quite a good idea, Mr. Duncan.

به نظر می رسد ایده خوبی است، آقای دانکن.

Maybe we ought to market it.

شاید ما باید آن را به بازار عرضه کنیم.

It's all in your channel.

همه اینها در کانال شماست.

Or it's something that's completely useless.

یا چیزی است که کاملاً بی فایده است.

But they're getting a little bit of money for promoting it, so it is quite annoying though,

اما آنها پول کمی برای تبلیغ آن دریافت می کنند، بنابراین بسیار آزاردهنده است،

but we might start having a sponsor

اما ممکن است شروع به داشتن یک حامی مالی کنیم

will have to find someone, maybe someone connected to the English language.

که باید کسی را پیدا کنیم، شاید کسی که به زبان انگلیسی مرتبط باشد.

Maybe the Oxford English Dictionary can sponsor us.

شاید دیکشنری انگلیسی آکسفورد بتواند از ما حمایت کند.

I imagine that Mr. Duncan and Mr.

من تصور می کنم که آقای دانکن و آقای

Steve sponsored by Oxford Dictionaries

استیو توسط دیکشنری آکسفورد حمایت

would be. We have we've never been approached.

می شوند. ما هرگز به ما نزدیک نشده است.

Hello to my gang.

سلام به گروه من

M10 Hello.

M10 سلام.

I don't remember recall seeing you before, so hi to you

یادم نمی آید قبلاً شما را دیده باشم، پس سلام به شما

and have you enjoy today's lesson.

و از درس امروز لذت ببرید.

So what is the score in the football match?

پس امتیاز مسابقه فوتبال چقدر است؟

We're assuming it's nil.

ما فرض می کنیم که صفر است.

Nil? Yeah, because somebody would have told us, um.

صفر؟ آره، چون یکی به ما می گفت، ام.

Oh, Kristina mentions foot warmers, chemical insoles.

آه، کریستینا از گرمکن پا، کفی های شیمیایی نام می برد.

You shake them and they become warmer. Yes.

آنها را تکان می دهید و گرمتر می شوند. آره.

I've seen those in sort of you can take those out

من دیده‌ام که شما می‌توانید آن‌ها را بیرون بیاورید

if you similar things to hand warmers

اگر چیزهایی شبیه گرمکن‌های دستی

and you sort of crush them a bit and there's some chemical reaction and they warm up.

دارید و کمی آنها را خرد می‌کنید و واکنش‌های شیمیایی رخ می‌دهد و گرم می‌شوند.

Yeah, that sounds like a good idea.

آره، این ایده خوبی به نظر می رسد.

You can buy those in sort of survival kits.

شما می توانید آن را در نوعی کیت بقا خریداری کنید.

You can also buy we've seen this on television jackets.

شما همچنین می توانید بخرید ما این را در کت های تلویزیون دیده ایم.

Well, you've got a battery pack and there's wires

خوب، شما یک بسته باتری دارید و سیم

going through it and it heats up the jacket for you.

هایی از آن عبور می کنند و کت را برای شما گرم می کند.

You just plug it into the electricity and then 240 volts

شما فقط آن را به برق وصل می کنید و سپس 240 ولت

will go across your body and make you feel very warm and sparkly.

از بدن شما عبور می کند و باعث می شود که احساس گرما و درخشانی کنید.

If we should have we should have had that yesterday.

اگر باید می داشتیم باید دیروز آن را می داشتیم.

We should have worn our long johns.

ما باید جون های بلندمان را می پوشیدیم.

Yes. Okay. Anyway, Steve, this this is.

آره. باشه. به هر حال، استیو، این است.

Just sort of a good double entendre, by the way, Mr.

به هر حال، آقای دانکن، به نوعی یک کار دوگانه خوب است

Duncan.

.

Is it is it is it a good one?

آیا این یک مورد خوب است؟

Well, I think it is okay, because well, tell me it's not here.

خوب، من فکر می کنم مشکلی نیست، زیرا خوب، به من بگویید اینجا نیست.

So we weren't offended.

پس ما ناراحت نشدیم

Lewis said that Tomek is Polish and then I might say, well, I like a nice pole.

لوئیس گفت که تومک لهستانی است و بعد می توانم بگویم خوب، من یک قطب خوب را دوست دارم.

Mm. That's a double entendre you see.

مم شما می بینید که یک دوتایی است.

That is very good.

که خیلی خوب است.

Because. Pole means can be used.

زیرا. می توان از وسایل قطب استفاده کرد.

Is mens Dingley dangly. Yes.

آیا Dingley مردانه است. آره.

So that is the joke.

پس شوخی همین است.

So a man Dingley Dangly can be described as a pole

بنابراین یک مرد Dingley Dangly را می توان به عنوان یک قطب

or a sausage and other things as well.

یا یک سوسیس و چیزهای دیگر نیز توصیف کرد.

He'd have liked that, but he's not here to appreciate it.

او این را دوست داشت، اما او اینجا نیست که از آن قدردانی کند.

Well, he's off my list.

خوب، او از لیست من خارج شده است.

He will never be.

او هرگز نخواهد بود.

He'll never be perfect.

او هرگز کامل نخواهد بود

He's. Yes, he's gone. He's gone. His history.

او هست. بله، او رفته است. او رفته است. تاریخچه او.

He's out of my life.

او از زندگی من خارج شده است.

He's out of my life see.

او از زندگی من خارج شده است.

Pregunta del Millan is watching the football

پرگونتا دل میلان در حال تماشای فوتبال

and the French Polish match at the same time.

و بازی لهستان فرانسه به طور همزمان است.

You see, you're clever, you can multitask, ask

می بینید، شما باهوش هستید، می توانید چند کار را انجام دهید، بپرسید

you see one eye on us, the other eye on the football.

یک چشم را به ما می بینید، چشم دیگر را به فوتبال.

Yeah.

And which is more interesting?

آره

و کدوم جالب تره؟

Or maybe I shouldn't have asked that question.

یا شاید من نباید این سوال را می پرسیدم.

I think this is far more interesting.

من فکر می کنم این بسیار جالب تر است.

Far more interesting.

به مراتب جالب تر

Oh, Magdalena said it happened at night.

اوه، ماگدالنا گفت این اتفاق در شب رخ داده است.

That's it. So you were asleep.

خودشه. پس تو خواب بودی

And I feel.

و من احساس می کنم.

You could sell this to Netflix, by the way, Magdalena,

شما می توانید این را به نتفلیکس بفروشید، اتفاقا، ماگدالنا،

Netflix are so desperate for content.

نتفلیکس به شدت به دنبال محتوا هستند.

I think your your experience

من فکر می‌کنم تجربه شما

with that hot water bottle burning your foot

با بطری آب گرم که پای شما را می‌سوزاند

could be a ten part drama on Netflix.

می‌تواند یک درام ده قسمتی در نتفلیکس باشد.

Write it down write the experience down.

آن را یادداشت کنید، تجربه را یادداشت کنید.

I hope it's feeling better soon, but I think that could be something.

امیدوارم به زودی حالم بهتر شود، اما فکر می کنم این می تواند چیزی باشد.

You could sell it to Netflix because they they are showing anything now,

شما می توانید آن را به نتفلیکس بفروشید زیرا آنها اکنون هر چیزی را نشان می دهند،

literally anything a dog

به معنای واقعی کلمه هر سگی

just just walking around the garden and sniffing around.

که فقط در باغ قدم می زند و اطراف را بو می کشد.

It's a five part series on Netflix.

این یک سریال پنج قسمتی در نتفلیکس است.

It's called Dog Sniffing Around.

به آن می گویند سگ بو کشیدن اطراف.

And it's ten parts.

و ده قسمت است.

It was five parts, but they realised they were two dogs in the garden.

پنج قسمت بود، اما آنها متوجه شدند که آنها دو سگ در باغ هستند.

So now they've got two dogs, so they've extended it to ten series or ten episodes.

بنابراین اکنون آنها دو سگ دارند، بنابراین آن را به ده سریال یا ده قسمت افزایش داده اند.

And Meghan Markle and Prince Harry.

و مگان مارکل و شاهزاده هری.

Boom, boom.

بوم بوم.

No racist.

نه نژادپرست

Did you see that? Steve's racist. That's it.

اون رو دیدی؟ استیو نژادپرست است. خودشه.

Cut us off and say yes.

ما را قطع کن و بگو بله.

Now, I wasn't booing at her particular.

در حال حاضر، من در مورد او هو کردن نیست.

I was doing both of them.

من هر دو را انجام می دادم.

Oh, I see. Yes.

اوه می فهمم. آره.

Is that better?

آیا این بهتر است؟

Yeah.

Anyway, where are we in Italian.

آره

به هر حال ما در ایتالیایی کجا هستیم.

Giovanni.

جیووانی

Giovanni River Deep.

عمیق رودخانه جیووانی.

I only have I pronounce that correctly.

من فقط باید آن را درست تلفظ کنم.

I don't know what that was supposed to be.

نمیدونم قرار بود چی باشه

It was it. Welsh?

این بود. ولزی؟

Dopo. Senso.

دوپو سنسو.

Dopo.

Senso a must is means double meaning or or double sense.

دوپو

Senso a must is به معنای مضاعف یا حس مضاعف است.

Yeah.

آره

Anyway, we are going to talk about that now because we've only got half an hour left of this show.

به هر حال، حالا قرار است در مورد آن صحبت کنیم، زیرا فقط نیم ساعت از این نمایش باقی مانده است.

I was just going to say, you know, so we call it so it's a double senso in an Italian.

من فقط می خواستم بگویم، می دانید، بنابراین ما به آن می گوییم این یک حس دوگانه در ایتالیایی است.

It's a double entendre for us.

این برای ما یک مشکل دوگانه است.

So in France, what you what do you say in France, Louis?

بنابراین در فرانسه، در فرانسه چه می گویید، لوئیس؟

What you say just do you use the English double meaning the entendre.

چیزی که شما می گویید فقط از کلمه دوگانه انگلیسی به معنای انتدر استفاده می کنید.

Well I know it well, maybe not. I don't know.

خوب من آن را خوب می دانم، شاید نه. من نمی دانم.

Why don't we just say double meaning?

چرا ما فقط معنای دوگانه را نمی گوییم؟

Why do we use the French version?

چرا از نسخه فرانسوی استفاده می کنیم؟

Well, because we use a lot of French words.

خوب، زیرا ما از کلمات فرانسوی زیادی استفاده می کنیم.

The idea of I'm just asking because.

ایده من فقط میپرسم چون.

We can say shadow, but some people say silhouette.

می توانیم بگوییم سایه، اما بعضی ها می گویند شبح.

So what? I'm just outline.

پس چی؟ من فقط طرح کلی دارم.

What I'm basically saying is so in in in Italy,

چیزی که من در اصل می گویم این است که در ایتالیا،

they've got the Italian phrase, we've got our phrase.

آنها عبارت ایتالیایی را دارند، ما عبارت خود را داریم.

What do you use in other countries? Yes.

در کشورهای دیگر از چه چیزی استفاده می کنید؟ آره.

Yeah, I'm just against it.

آره من فقط مخالفم

But don't forget, English is the language that steals from all the other languages.

اما فراموش نکنید، انگلیسی زبانی است که از همه زبان‌های دیگر می‌دزدد.

So quite often the reason why we use a lot of French

بنابراین اغلب دلیل استفاده از

and Italian words and Germanic words in the English language

کلمات فرانسوی و ایتالیایی و کلمات آلمانی در زبان انگلیسی

is basically because English liked them and decided to use them either.

اساساً به این دلیل است که انگلیسی آنها را دوست داشت و تصمیم گرفت از آنها استفاده کند.

Ooh, we like rendezvous.

اوه، ما قرار ملاقات دوست داریم.

Rendez vous. Sounds sophisticated.

Randez vous. پیچیده به نظر می رسد.

We're going to meet up, we're going to have a cup of tea together.

قراره همدیگه رو ببینیم، یه چایی با هم بخوریم.

We're going to have a rendezvous.

قرار است قرار بگذاریم.

Oh, that sounds very classy, very French.

اوه، خیلی باکلاس به نظر می رسد، بسیار فرانسوی.

We're going to have a rendezvous next year in Paris only anyway.

به هر حال سال آینده فقط در پاریس یک قرار ملاقات خواهیم داشت.

Steve Sharma, Turkish Stani,

استیو شارما، ترکی استانی،

says that they've got a presentation tomorrow in English language

می‌گوید که فردا یک ارائه به زبان انگلیسی دارند

and they've picked some of the phrases from this livestream to use tomorrow.

و برخی از عبارات این جریان زنده را برای استفاده فردا انتخاب کرده‌اند.

No, it's probably not a good idea.

نه، احتمالاً ایده خوبی نیست.

They might get a poor mark.

ممکن است نمره ضعیفی بگیرند.

Please don't use what you might get a good mark.

لطفا از چیزی که ممکن است نمره خوبی بگیرید استفاده نکنید.

They might be surprised by all the rude words.

آنها ممکن است از این همه کلمات بی ادبانه شگفت زده شوند.

Don't about Mr. Duncan sausage.

در مورد سوسیس آقای دانکن نباشید.

Whatever you do, don't say Mr.

هر کاری می کنید، نگویید آقای

Duncan was on his YouTube channel and he was talking all about his sausage.

دانکن در کانال یوتیوبش بود و همه چیز درباره سوسیس خود صحبت می کرد.

He said it's very big and very floppy and very juicy.

گفت خیلی بزرگ و خیلی شل و آبدار است.

But I'm talking, of course, about the hot dog that I had yesterday,

اما من در مورد هات داگ دیروز صحبت می‌کنم

which also sounds like a double entendre.

که آن هم به نظر دوگانه می‌آید.

It sounds like, you know,

به نظر می رسد، می دانید،

we're beginning to pay.

ما شروع به پرداخت کرده ایم.

Christina says that in France, they use the phrase

کریستینا می گوید در فرانسه از عبارت

du bleu du play songs, if I pronounce that correctly.

du bleu du play songs استفاده می کنند، اگر آن را درست تلفظ کنم.

So obviously, we don't do use that phrase here.

بنابراین بدیهی است که ما از این عبارت در اینجا استفاده نمی کنیم.

Somebody said is the phrase, I'm just looking for it now.

یکی گفت این عبارت است، من الان دارم دنبالش می گردم.

That's okay. Yes.

اشکالی ندارد. آره.

I just hear your mind.

من فقط ذهن شما را می شنوم

What I'm doing is the phrase

کاری که من انجام می دهم

the importance of being earnest, the importance of being earnest,

عبارت اهمیت جدی بودن ، اهمیت جدی بودن است،

which is the name of the play, I think, isn't it, by Shakespeare?

که به نظرم اسم نمایشنامه شکسپیر نیست؟

Is that a double entendre? No, no, it is not.

آیا این یک هدف دوگانه است؟ نه، نه، اینطور نیست.

Because.

The importance of being earnest just means it is important to be honest and truthful.

زیرا.

اهمیت جدی بودن فقط به این معنی است که مهم است که صادق و راستگو باشید.

So to be earnest means to be genuine, honest, truthful.

بنابراین جدی بودن به معنای واقعی، صادق و راستگو بودن است.

You're saying what you're thinking.

تو داری به چیزی که فکر میکنی میگی

You are being genuine.

شما اصیل هستید

So no, that is not a double entendre.

بنابراین نه، این یک هدف دوگانه نیست.

So I hope it's a singalong.

بنابراین امیدوارم یک سینگالونگ باشد.

It is only got one meaning.

فقط یک معنی دارد.

Yeah, it's got to have two meanings, the phrase

بله، باید دو معنی داشته باشد، عبارت

and usually the second meaning is dirty. Yes.

و معمولاً معنای دوم کثیف است. آره.

Anyway, we're going to look at that now stage.

به هر حال، ما در حال حاضر به بررسی آن مرحله خواهیم پرداخت.

Right?

I literally have all of this ready and now we've got 25 minutes left.

درست؟

من به معنای واقعی کلمه همه اینها را آماده کرده ام و اکنون 25 دقیقه دیگر فرصت داریم.

So I'm trying to make sure that we can get through this.

بنابراین من سعی می کنم مطمئن شوم که می توانیم از این موضوع عبور کنیم.

So today we are looking at double entendres.

بنابراین امروز ما در حال بررسی دو قسمتی هستیم.

They might be words that are simple

آنها ممکن است کلماتی باشند که ظاهر ساده

and even innocent looking,

و حتی معصومانه ای داشته باشند،

but they can be used in naughty way.

اما می توان آنها را به شیوه ای شیطانی به کار برد.

So first of all, what is it?

پس اول از همه، آن چیست؟

A double entendre is a word or phrase that can have more than one

مضاعف کلمه یا عبارتی است که می تواند بیش از یک

meaning.

معنی داشته باشد.

One of the meanings is often suggestively rude.

یکی از معانی اغلب به صورت تلقین آمیز بی ادبانه است.

Oh, we often describe it as a saucy pun.

اوه، ما اغلب آن را به عنوان یک جناس گنده توصیف می کنیم.

Something, something.

چیزی چیزی.

Something saucy is something that might be dotty or rude,

چیزهای زشت چیزی است که ممکن است لکه دار یا بی ادبانه باشد،

something suggestive might also be

چیزی که نشان دهنده ممکن

a little naughty or rude.

است کمی شیطنت یا بی ادبی باشد.

So a saucy pun

بنابراین

is a naughty use of a word,

جناس گستاخانه، استفاده ناشایست از یک کلمه است،

even though the word itself is not

حتی اگر خود کلمه

necessarily rude or naughty.

لزوماً بی ادبانه یا شیطنت آمیز نباشد.

British humour often uses the suggestive

طنز بریتانیایی اغلب از واژه دوگانه پیشنهادی استفاده می کند

double entendre, so we do quite often in British humour.

، بنابراین ما اغلب در طنز بریتانیایی این کار را انجام می دهیم.

I think if you like things like Benny Hill,

من فکر می کنم اگر چیزهایی مانند بنی هیل را دوست دارید

a lot of people know all about Benny Hill around the world.

، بسیاری از مردم در سراسر جهان همه چیز را در مورد بنی هیل می دانند .

Italians, French.

ایتالیایی، فرانسوی

Charlie Chaplin was a big fan of Benny Hill.

چارلی چاپلین از طرفداران پر و پا قرص بنی هیل بود.

A cross America.

یک صلیب آمریکا.

The US say people love Benny Hill even now.

ایالات متحده می گوید مردم حتی الان هم بنی هیل را دوست دارند.

So a lot of his humour was double entendres.

بنابراین بسیاری از شوخ طبعی های او دو طرفه بود.

He would say things that seem innocent

او چیزهایی می‌گفت که بی‌گناه به نظر می‌رسند،

but can also have a naughty meaning as well.

اما می‌توانند معنایی شیطانی نیز داشته باشند.

The importance of being earnest.

اهمیت جدی بودن

It is Shakespeare, isn't it?

شکسپیر است، اینطور نیست؟

Are we right or I'll be wrong about that.

آیا ما درست می گوییم یا من در مورد آن اشتباه خواهم کرد.

I'm sure it's not one. Look it up.

مطمئنم یکی نیست. نگاهش کن

It's also, I think, a television show.

همچنین به نظر من یک برنامه تلویزیونی است.

So we need to be.

پس ما باید باشیم.

Is it a television show?

آیا این یک برنامه تلویزیونی است؟

I think so, yeah.

من فکر می کنم اینطور است، بله.

Somebody look that up for it.

یکی دنبالش بگرده

The importance of being earnest.

اهمیت جدی بودن

Is it Shakespeare or is it somebody else?

آیا شکسپیر است یا شخص دیگری؟

You might be. Wrong. It's just that.

شما ممکن است. اشتباه. فقط همین است.

Just keep drawing attention to it, that's all.

فقط به آن توجه کنید، همین.

Well, I'm just, you know.

خوب، من فقط، شما می دانید.

So this is the use of a double entendre.

بنابراین این استفاده از یک دوتایی است.

And I think this is a great way of showing

و من فکر می کنم این یک راه عالی برای نشان دادن

visually. Oscar mascaras.

بصری است. ریمل های اسکار.

Thank you.

متشکرم.

Yes, I, I did what I did was it just didn't sound like Shakespeare anyway.

بله، من، کاری را کردم که انجام دادم این بود که به هر حال شبیه شکسپیر نبود.

Oh, just spotted.

اوه، تازه پیدا شد.

Steve, can you just carry on with it? Because I want to.

استیو، می تونی بهش ادامه بدی؟ برای اینکه میخواهم.

I want to edit this and use it as a separate lesson.

من می خواهم این را ویرایش کنم و از آن به عنوان یک درس جداگانه استفاده کنم.

Let's look at this.

بیایید به این نگاه کنیم.

So this is a very good use of a double entendre.

بنابراین این یک استفاده بسیار خوب از یک دوتایی است.

So a young couple behind a Bush

بنابراین یک زوج جوان پشت یک بوش

and the young man has some ice cream.

و مرد جوان مقداری بستنی می خورند.

And the young girl is saying to the young man, let's have it

و دختر جوان به مرد جوان می‌گوید، بیا همین الان آن را

now, Fred, before it goes soft.

بخوریم، فرد، قبل از اینکه نرم شود.

But the woman behind the head

اما زن پشت سر

doesn't know what they're talking about, so she thinks it's something rude.

نمی داند آنها در مورد چه صحبت می کنند، بنابراین فکر می کند که این یک چیز بی ادبانه است.

She he's talking about or she's talking about his dingle.

او در مورد او صحبت می کند یا او در مورد غوغای او صحبت می کند.

Dingle But they're not they're talking about the ice cream which is melting.

Dingle اما آنها در مورد بستنی که در حال آب شدن است صحبت نمی کنند.

It will go soft.

نرم خواهد شد.

So that's it.

پس همین است.

You see, that is a very good demonstration of the double entendre,

ببینید، این یک نمایش بسیار خوب از دوتایی است،

how it can be a simple sentence, but it can also be something very rude.

که چگونه می تواند یک جمله ساده باشد، اما می تواند یک چیز بسیار بی ادبانه نیز باشد.

This, by the way, is a British postcard,

به هر حال، این یک کارت پستال بریتانیایی است که

very popular during the seventies and eighties

در دهه هفتاد و هشتاد بسیار محبوب بود

and quite often people would send these when they went to the seaside,

و اغلب مردم وقتی به دریا می رفتند این کارت پستال ها را می فرستادند،

and quite often they would be a little rude,

و اغلب آنها کمی بی

a little naughty, and they were incredibly popular.

ادب، کمی شیطون و باورنکردنی بودند. محبوب.

I don't think they're very popular nowadays because of all of the political correctness

من فکر نمی‌کنم که این روزها به دلیل همه درستی‌های سیاسی

that goes. Yes.

که وجود دارد، محبوبیت زیادی ندارند. آره.

So there we go.

بنابراین ما به آنجا برویم.

It's that was an example of a phrase with a double meaning.

این نمونه ای از عبارت با معنای دوگانه بود.

And often

و غالباً

they funnier if there is somebody who, as Mr.

اگر کسی باشد که همانطور که آقای

Duncan pointed out, if somebody is not watching

دانکن اشاره کرد، اگر کسی باشد که

what's going on, but they just hear the phrase and then their minds

چه اتفاقی می‌افتد را تماشا نمی‌کند، اما آنها فقط این عبارت را می‌شنوند، خنده‌دارتر می‌شوند و سپس ذهنشان

will create this other second, meaning

این ثانیه دیگر را ایجاد می‌کند، یعنی

usually dirty, rude. Hmm.

معمولاً کثیف، بی‌ادب. هوم

But of course, if they were to see what was happening, they would realise that in that instance

اما مسلماً، اگر قرار بود ببینند چه اتفاقی دارد می‌افتد، متوجه می‌شدند که در

they were only talking about ice cream because ice cream melts, it goes soft.

آن نمونه فقط درباره بستنی صحبت می‌کردند، زیرا بستنی آب می‌شود، نرم می‌شود.

Yeah, but obviously when.

بله، اما واضح است که چه زمانی.

Okay, Steve, we don't need to explain it.

باشه، استیو، ما نیازی به توضیح آن نداریم.

Everyone knows.

همه میدانند.

Well, I'm just saying.

خوب، من فقط می گویم.

I said a man's dingle. Dingle? And that should be enough.

گفتم دنگ مردی. دینگل؟ و این باید کافی باشد.

Everyone knows

همه می‌دانند

we can also his titular his titular

که ما می‌توانیم عنوان او را نیز عنوان

his dingle dingle his it's.

کنیم.

Magdalene has put it's.

مجدلیه آن را قرار داده است.

His Tinkler.

تنکلر او.

Very well on the list. Yes.

خیلی خوب تو لیست آره.

So would you like to have some now. Would you.

پس دوست دارید الان مقداری داشته باشید. آیا شما.

Would you like one.

یکی میخوای.

Would you like me to show it to you.

دوست داری بهت نشون بدم

Go on then. What is it. What you got to show him. The Minister.

ادامه بده پس چیست؟ چیزی که باید بهش نشون بدی وزیر.

These are all double entendres, by the way.

اتفاقاً اینها همه دو طرف هستند.

I'm giving you the.

من به شما می دهم

Would you like to see it?

دوست دارید آن را ببینید؟

I've got it down here.

من آن را اینجا پایین آورده ام.

Would you, would you like to have a look at Mrs..

آیا می خواهید به خانم نگاهی بیندازید.

Yes I would like to say yes. What is it?

بله، من می خواهم بگویم بله. چیست؟

These are some double entendres that seem

اینها برخی از افراد دوجانبه هستند که بسیار بی گناه به نظر می رسند

very innocent but are not.

اما نیستند.

You need to grab it with both hands.

باید آن را با هر دو دست بگیرید.

Something that you might hear someone saying to another person.

چیزی که ممکن است بشنوید کسی به شخص دیگری می گوید.

But this can also maybe be taken the wrong way.

اما این نیز ممکن است به اشتباه گرفته شود.

Maybe you hear a man

شاید بشنوید که مردی

talking to a young lady and he says, No, you need to grab it with both hands.

با یک خانم جوان صحبت می کند و می گوید: نه، باید آن را با دو دست بگیرید.

But he's talking about something that he wants her to lift up.

اما او در مورد چیزی صحبت می کند که می خواهد او آن را بلند کند.

That also sounds wrong.

این نیز اشتباه به نظر می رسد.

That also sounds like double entendre.

این نیز به نظر می رسد مانند دو طرفه.

If you were somebody listening to a conversation and you couldn't see what was happening,

اگر کسی بودید که به یک مکالمه گوش می دادید و نمی دیدید چه اتفاقی می افتد،

say they were putting up a tent. Yes.

بگویید که آنها چادر زده اند. آره.

And the man

و مرد

then he'd to bang the poles into the ground here.

سپس می خواست میله ها را در اینجا به زمین بکوبد.

So if you're putting up a tent, you need your tent.

بنابراین اگر چادر برپا می کنید، به چادر خود نیاز دارید.

You need to bang poles into the ground, the pole, and obviously to make it secure,

شما باید تیرها را به زمین ، تیرک بکوبید، و بدیهی است که آن را محکم کنید،

then you would need to somebody would need to hold it with both hands.

سپس باید کسی آن را با دو دست نگه دارد.

Then we can see that.

سپس ما می توانیم آن را ببینیم.

Well, the way is to do that.

خوب، راه انجام این کار است.

Well, let's say you say you had a long pole and you were going to bang it into the ground, bang,

خوب، فرض کنید می‌گویید یک میله بلند داشتید و می‌خواستید آن را به زمین بکوبید، بکوبید

get some of it, need to hold the pole and then so have the hammer.

، مقداری از آن را بگیرید، باید تیرک را نگه دارید و سپس چکش را نیز انجام دهید.

So hold it both hands.

بنابراین آن را با دو دست بگیرید.

And the suggestion is, of course, now if someone was watching that they were holding something else.

و البته پیشنهاد این است که حالا اگر کسی تماشا می کرد چیز دیگری در دست دارد.

Listening then. Oh.

پس گوش دادن اوه

Grab hold of both hands. Yes.

هر دو دست را بگیرید. آره.

So maybe it's happening somewhere else away from that person.

بنابراین شاید در جای دیگری دور از آن شخص اتفاق می افتد .

So the man is going though. It's alright, love.

بنابراین مرد می رود هر چند. اشکالی نداره عشق

You have to grab hold of it with both hands and they're going oh what do they mean.

شما باید آن را با هر دو دست بگیرید و آنها می روند اوه یعنی چه.

Do they mean his dingle dangle.

منظورشان آویزان آویزان اوست؟

But they don't, they just mean the pole. Yes.

اما اینطور نیست، منظورشان فقط قطب است. آره.

So he's holding up the tent.

پس چادر را بالا نگه داشته است.

So that is a good example.

پس این یک مثال خوب است.

I can say to him, I've got something under the table. Mr.

می توانم به او بگویم، من چیزی زیر میز دارم. آقای

Duncan, would you like to see it? Yes, I just did that. I know.

دانکن، دوست دارید آن را ببینید؟ بله، من فقط این کار را کردم. میدانم.

But I'm actually going to, you know, I've got something under the table.

اما در واقع می‌خواهم، می‌دانی، چیزی زیر میز دارم.

It's.

این است.

It's bright orange.

نارنجی روشن است.

Would you like to see it, Mr. Duncan?

آیا دوست دارید آن را ببینید، آقای دانکن؟

I've got it here for you. It's all for you.

من آن را اینجا برای شما دارم. همه چیز برای شماست.

So here we go. It's your watch.

پس بزن که بریم. ساعت شماست

Maybe go get your watch, Mr. Duncan.

شاید برو ساعتت را بیاور آقای دانکن.

Take it as it go. You. You thought.

آن را همان طور که می گذراند. شما. شما فکر کردید.

You thought it was something very. But in fact, it wasn't it. That was.

فکر کردی یه چیز خیلی زیاده اما در واقع، این نبود. بود.

But of course you've got to say it in that way.

اما مطمئناً باید آن را به این شکل بیان کنید.

That suggests that it's dirty.

این نشان می دهد که کثیف است.

We haven't.

You haven't, though.

ما نکرده ایم.

با این حال شما این کار را نکرده اید.

I heard. That. But you haven't got to.

شنیدم. که اما تو مجبور نیستی

I haven't got to have.

من مجبور نیستم داشته باشم

So usually.

بنابراین معمولا.

Okay, here is another one that maybe your postman

خوب، اینجا یکی دیگر است که شاید

was was going past your house

پستچی شما از جلوی خانه شما می گذشت

and he did not post the letter in your letterbox.

و نامه را در صندوق نامه شما پست نکرده است.

So you call the post office up and you say, Oh, don't worry,

پس با اداره پست تماس می گیرید و می گویید، اوه، نگران نباشید

the postman will come round and he will pop it in tomorrow.

، پستچی می آید و فردا آن را می اندازد.

Pop it. Oh, oh.

پاپش کن اوه، اوه

I can't wait for. That. Oh, the postman.

من نمی توانم صبر کنم. که اوه پستچی

Oh the postman is going to come round tomorrow and busy you, you see.

آه، پستچی فردا می آید و شما را مشغول می کند، می بینید.

So that is an innocent sentence.

پس این یک جمله بی گناه است.

But you might also take it the wrong way as well.

اما شما همچنین ممکن است آن را به روشی اشتباه انتخاب کنید.

You might.

شما ممکن است.

Ooh, chance to be a fine thing.

اوه، شانس این است که چیز خوبی باشد.

Ooh, I can't wait for that.

اوه، من نمی توانم برای آن صبر کنم.

Oh, oh, I can't wait.

اوه، اوه، من نمی توانم صبر کنم.

I'll get up early tomorrow, make sure I'm ready.

فردا زود بیدار می شوم، مطمئن شوید که آماده هستم.

But when the postman comes to pop it in.

اما وقتی پستچی آمد تا آن را وارد کند.

I'll let you do the next one and I can smell maybe burning

من به شما اجازه می‌دهم که مورد بعدی را انجام دهید و بوی سوختن را حس

I think I think the chillies maybe I've put it on to higher setting.

می‌کنم .

I'm just going to check it very briefly.

من فقط به طور خلاصه آن را بررسی می کنم.

So that's the latest from the from the World Cup of Mr.

بنابراین این جدیدترین مورد از جام جهانی

Steve's cookery.

آشپزی آقای استیو است.

I don't think there's been any.

من فکر نمی کنم وجود داشته باشد.

No, not. I'm talking about your cooking.

نه، نه. من در مورد آشپزی شما صحبت می کنم.

Yeah, well, actually, I shall just pop into the kitchen and come back in there in just, you know, 30 seconds.

آره، خوب، در واقع، من فقط به آشپزخانه می روم و فقط در عرض 30 ثانیه به آنجا برمی گردم.

Feel free. You've got things to share.

راحت باش. چیزهایی برای به اشتراک گذاشتن دارید.

When I see you in a few seconds, it's

وقتی چند ثانیه دیگر تو را می بینم،

something.

Just smell like it's burning.

چیزی است.

فقط بویی که در حال سوختن است.

What is a double entendre?

دو انترنتی چیست؟

Here's another one.

اینم یکی دیگه

It's not quite so much fun, though.

هرچند خیلی هم سرگرم کننده نیست.

When Steve's not here,

وقتی استیو اینجا نیست،

I feel sad.

غمگین می شوم.

Now, here's another one.

حالا اینم یکی دیگه

Maybe What a lovely pair you've got there.

شاید چه جفت دوست داشتنی وجود دارد.

So maybe someone is describing or complimenting a fruit that someone is eating.

بنابراین شاید کسی در حال توصیف یا تعریف میوه ای است که کسی می خورد.

But of course, this can be taken the wrong way as well.

اما مطمئناً می توان از این راه اشتباه نیز استفاده کرد.

If someone is listening to what a person is saying, you've got a lovely pair.

اگر کسی به صحبت های یک نفر گوش می دهد، شما یک جفت دوست داشتنی دارید.

What a lovely pair you've got there.

چه جفت دوست داشتنی وجود دارد.

Work that out for yourself.

برای خودت کار کن

My neighbours. Oh,

همسایه های من. آه،

my neighbours were banging

همسایه‌های من

all night.

تمام شب را می‌کوبیدند.

Save me, Steve.

نجاتم بده استیو

What did you say, Mr. Duncan?

چی گفتی آقای دانکن؟

It sounded very. Rude.

خیلی صدا می کرد بی ادب

I said my neighbours were banging all night.

گفتم همسایه هایم تمام شب را می زدند.

How disgusting.

چه حال بهم زن.

Oh, you mean they were doing some DIY?

اوه، منظورت این است که آنها کارهای خود را انجام می دادند؟

They were.

آنها بودند.

They were doing some repairs because the bed had broken.

چون تختش شکسته بود تعمیر می کردند.

I don't know how the bed broke, but it apparently one of the legs came off.

نمی دانم تخت چطور شکست، اما ظاهراً یکی از پاهایش جدا شد.

So that's the double meaning.

پس این معنای دوگانه است.

Banging, of course, means.

البته ضربه زدن یعنی.

Yes, they they the beautiful

بله، آنها

of two people coming together, as it were,

زیبای دو نفر هستند که انگار با هم می آیند

and enjoying them, making love.

و از آنها لذت می برند و عشق می ورزند.

Yes, that's what it does.

بله، این کاری است که انجام می دهد.

But in a nice way.

اما به روشی زیبا

But it this doesn't mean that this means

اما این بدان معنا نیست

that they were making a noise in the bedroom because they were repairing something.

که آنها در اتاق خواب سروصدا می کردند زیرا داشتند چیزی را تعمیر می کردند.

They were making a lot of noise with their hammer. Exactly.

آنها با چکش خود سر و صدای زیادی به پا می کردند. دقیقا.

They were banging all night.

تمام شب در حال کوبیدن بودند.

My neighbours were banging all night.

همسایه هایم تمام شب را به هم می زدند.

You've got to have a dirty mind to be able to understand.

شما باید ذهن کثیفی داشته باشید تا بتوانید درک کنید.

If thought unfortunate, if you thought that was bad, wait till the next one.

اگر فکر می کنید تاسف بار است، اگر فکر می کنید بد است، تا مورد بعدی صبر کنید.

You will only feel a small prick

شما فقط یک عفو کوچک را احساس خواهید کرد

Pardon?

You will only feel a small prick.

؟

شما فقط یک سوزش کوچک را احساس خواهید کرد.

Now maybe you are going for your vaccine.

حالا شاید شما به دنبال واکسن خود هستید.

Yes. Maybe you are going for an injection in your arm

آره. شاید شما برای تزریق در بازوی خود می روید

and the nurse will try to reassure you.

و پرستار سعی می کند به شما اطمینان دهد.

She all or the doctor will try to reassure you

او یا دکتر سعی می کنند به شما اطمینان

and they will say, don't worry, you will only feel a small prick.

دهند و می گویند نگران نباشید ، فقط یک سوزش کوچک احساس خواهید کرد.

It means the needle won't hurt very much. Yes.

یعنی سوزن خیلی درد نمی کند. آره.

However, this can also be used

با این حال، این همچنین می تواند به

as a double entendre as well.

عنوان دو طرفه نیز استفاده شود.

A prick.

یک خار.

Of course, if I was, you know, if I was to stick a needle in you,

البته اگر من بودم، می‌دانی، اگر می‌خواستم به تو

that feeling is like a prick, you know, sharp.

سوزن بزنم، این حس مثل یک نیش است، می‌دانی، تیز است.

A sharp

یک

feeling, you know?

احساس تند، می دانید؟

Sharp pain.

درد وحشتناک.

Yeah. It's a very, very precise pain.

آره این یک درد بسیار بسیار دقیق است.

But also the thing that you need to use to give an injection,

اما همچنین چیزی که برای تزریق باید از آن استفاده کنید

the needle can also be described as a prick.

، سوزن را می توان به عنوان یک خراش نیز توصیف کرد.

It is something that is injecting,

این چیزی است که تزریق می شود،

but the prick generally is the pain,

اما خراش معمولاً درد است

the pain felt by a needle going into your arm.

، دردی که توسط سوزنی که به بازو می رود احساس می شود.

But of course, it can be used in another way as well, which is very Dingell.

اما البته می توان از آن به شکل دیگری نیز استفاده کرد که بسیار دینگل است.

Dingell again.

دوباره دینگل

Again, there seem to be lots of double entendres relating to to the Dingell dangle bridge.

باز هم، به نظر می رسد که در ارتباط با پل آویزان دینگل، طرفداران زیادی وجود دارد.

Bridges says

بریجز می گوید که

learning get inspired

یادگیری الهام گرفته

is the second meaning.

شدن معنای دوم است.

Always mean now doesn't have to be mean.

همیشه بدخواه بودن اکنون نباید بد باشد.

It's just funny, but normally

این فقط خنده دار است، اما به طور معمول

in a suggestive way in terms of being

از نظر

rude.

بی ادبی به شیوه ای تحسین برانگیز است.

Yeah, but not.

بله، اما نه.

Not openly rude.

آشکارا بی ادب نیست.

Not not nasty. Yes.

بد نیست آره.

It's very interesting how it works.

بسیار جالب است که چگونه کار می کند.

So here's another one.

پس اینم یکی دیگه

Well, I

suppose is a good way of ending your YouTube career.

خوب، فکر می

کنم راه خوبی برای پایان دادن به حرفه شما در YouTube باشد.

This chopper is too large to hold.

این خردکن برای نگه داشتن آن خیلی بزرگ است.

It's too big.

خیلی بزرگه

This chopper.

این هلی کوپتر

It's too big. It's too large to hold.

خیلی بزرگه برای نگه داشتن آن خیلی بزرگ است.

I can't hold it in my hands.

نمی توانم آن را در دستانم بگیرم.

It's too big. It's too large.

خیلی بزرگه خیلی بزرگ است.

Of course, a chopper is something you use for chopping wood,

البته، خردکن چیزی است که برای خرد کردن چوب

an axe, or quite often you can use it.

، تبر یا اغلب اوقات می توانید از آن استفاده کنید.

Use the word chopper.

از کلمه chopper استفاده کنید.

However, once again, I don't know how this works or how.

با این حال، یک بار دیگر، من نمی دانم چگونه این کار یا چگونه کار می کند.

Usually always refer to the male organ.

معمولاً همیشه به اندام مردانه مراجعه کنید.

Dingell.

دینگل.

Dingell, again, the man's Dingell.

دينگل، دوباره دينگل آن مرد است.

Dingell can also be called chopper.

دینگل را می توان هلی کوپتر نیز نامید.

But but generally speaking, it is an axe.

اما به طور کلی، تبر است.

You can just say that if somebody has an axe, you can just say, oh, look at the size of that chopper.

شما فقط می توانید بگویید که اگر کسی تبر دارد، می توانید فقط بگویید، اوه، به اندازه آن هلی کوپتر نگاه کنید.

And just as a joke.

و فقط به عنوان یک شوخی.

Yeah, you know, when you when if you ever see anybody with an axe,

آره، میدونی، وقتی وقتی کسی رو با تبر دیدی،

just say to them, oh, that's a big chopper.

فقط بهش بگی، اوه، اون یه هلیکوپتر بزرگه.

Yes. And people laugh. Yes.

آره. و مردم می خندند. آره.

Unless they're not the sort of people that would laugh at that type of jet.

مگر اینکه از آن دسته افرادی نباشند که به آن نوع جت بخندند.

Unless they're running towards you with the axe,

مگر اینکه با تبر به سمت شما می دوند،

if they're running towards you with the axe, then don't say anything.

اگر با تبر به سمت شما می دوند، پس چیزی نگو.

Just run as fast as you can.

فقط تا می توانید سریع بدوید.

V Tax v ten is like all these double entendres because you know,

V Tax v ten مانند همه این دو طرفه است زیرا می دانید،

you can incorporate those into the jokes that you tell us.

می توانید آنها را در جوک هایی که به ما می گویید بگنجانید.

In fact, if anybody has

در واقع، اگر

an example of the double entendre that they know,

کسی نمونه ای از دو طرفه را دارد که می شناسد،

please share it with that.

لطفاً آن را با آن به اشتراک بگذارد.

You'd like to hear examples of double entendres that you use.

دوست دارید نمونه هایی از دو انتدرهای که استفاده می کنید بشنوید.

Just adds to the amount of information that everyone is learning today.

فقط به حجم اطلاعاتی که امروزه همه در حال یادگیری هستند می افزاید.

Would you like another one? Pardon?

آیا یکی دیگر را می خواهید؟ عفو؟

Do you want one?

یکی میخواهی؟

I've got one.

من یکی دارم

That's a double entendre. You want it? Would you. Like another. One.

این یک هدف دوگانه است. شما آن را می خواهید؟ آیا شما. مثل دیگری. یکی

I've got it ready here for you if you want it.

اگر بخواهید اینجا برایتان آماده کردم.

Or you mean another double entendre examples.

یا منظورتان نمونه های دوگانه دیگری است.

Okay. That cake looks delicious.

باشه. اون کیک خوشمزه به نظر میرسه

Can I have.

میتونم داشته باشم

A nipple?

نوک سینه؟

If you want a nipple of something, it means you want to have a taste.

اگر از چیزی می خواهید یک نوک پستان داشته باشید، به این معنی است که می خواهید طعم آن را داشته باشید.

Or try to try.

یا سعی کنید تلاش کنید.

You want to eat something. You want to taste it.

میخوای یه چیزی بخوری شما می خواهید طعم آن را بچشید.

But also having a nipple means having a little kiss.

اما داشتن نوک پستان نیز به معنای داشتن یک بوسه کوچک است.

And the little baby?

و بچه کوچولو؟

You are having a little kiss and cuddle.

شما در حال داشتن یک بوسه و نوازش کوچک هستید.

Having a nipple so it can be it can mean eat something or have a little kiss and cuddle.

داشتن نوک پستان می تواند به معنای خوردن چیزی یا کمی بوسیدن و نوازش باشد.

So that's why

به همین دلیل است

that cake looks delicious.

که آن کیک خوشمزه به نظر می رسد.

Can I have a nipple?

آیا می توانم نوک پستان داشته باشم؟

And then someone might say, Oh, oh, you want

و بعد ممکن است کسی بگوید، اوه، اوه،

you want a cake and a nipple?

می‌خواهی یک کیک و یک نوک پستان می‌خواهی؟

Because then the

زیرا در

the impression is that you want to have a little kiss and cold.

این صورت تصور این است که شما می خواهید کمی بوسید و سرما بخورید.

Sometimes if you're attracted to somebody, you can use double entendre

گاهی اوقات اگر جذب کسی شده‌اید، می‌توانید از دو زبانه استفاده

just to let them know that you're attracted to them.

کنید تا بداند که شما جذب او شده‌اید.

Ooh, somebody might somebody you're very attracted to at work.

اوه، ممکن است کسی باشد که در محل کار به او علاقه زیادی داشته باشید.

A girl, for example, might make some cakes. Yes.

برای مثال یک دختر ممکن است چند کیک درست کند. آره.

And you might be attracted to her and she might say, do you want a cake?

و ممکن است شما جذب او شوید و او ممکن است بگوید کیک می خواهید؟

And you might say, well, I'd like a little nibble, please.

و شما ممکن است بگویید، خوب، من می خواهم کمی نیش بزنم، لطفا.

I don't mind a nibble. And she might go and. Laugh.

من از یک نیش زدن مهم نیستم و او ممکن است برود و. خنده.

All or report you report to human resources and have you fired.

همه یا گزارش شما به منابع انسانی و اخراج شما.

If she just sort of laughs and says, Oh, well, you can have a nibble any time.

اگر او فقط یک جورهایی بخندد و بگوید، اوه، خوب، شما می توانید هر زمان که بخواهید یک لقمه بخورید.

I mean, she's she's flirting.

منظورم این است که او در حال معاشقه است.

Working with. You.

کار با. شما.

So flirting can be two ways.

بنابراین معاشقه می تواند دو راه باشد.

So that's why often.

بنابراین اغلب اوقات به همین دلیل است.

Double entendres are used in, flirting with somebody.

دو طرفه در معاشقه با کسی استفاده می شود.

Although we don't suggest that you use them.

اگرچه ما استفاده از آنها را به شما پیشنهاد نمی کنیم.

Unless. Unless.

مگر اینکه. مگر اینکه.

Yes. I've got the rest of the sentence to.

آره. من بقیه جمله را به.

Don't use them unless you know the person.

از آنها استفاده نکنید مگر اینکه شخص را بشناسید.

Well, because you might end up, I don't know, in court or jail or jobless.

خب، چون نمی‌دانم ممکن است در دادگاه یا زندان یا بیکاری بگذرید.

France one. Poland zero. Oh.

فرانسه یک. لهستان صفر اوه

So that says topic right for for leaving because now

بنابراین این می گوید که موضوع برای خروج مناسب است زیرا اکنون

France you see that it is a

فرانسه می بینید که یک

certain paper

کاغذ خاص است

and Louis stayed on from France and told of other people and France have scored.

و لویی از فرانسه ماند و از افراد دیگر گفت و فرانسه گل زده است.

So I think that his wretched retribution. Is it.

بنابراین من فکر می کنم که قصاص بد او. آیا آن است.

Yes I think for you know Tomic left

بله، من فکر می کنم برای شما می دانید که تومیک رفت،

because he was hoping that Poland would score a goal against France.

زیرا او امیدوار بود که لهستان به فرانسه گل بزند.

They didn't. So

آنها این کار را نکردند. بنابراین

I think that's justice.

من فکر می کنم این عدالت است.

Justice has been served.

عدالت اجرا شده است.

I'm joking.

من شوخی میکنم.

I'm joking.

I'm not sure if he's wants.

من شوخی میکنم.

من مطمئن نیستم که او می خواهد.

You might have to give it a prod to wake it up.

ممکن است مجبور شوید برای بیدار کردنش به آن کمک کنید.

So we mentioned prod earlier.

بنابراین قبلاً به prod اشاره کردیم.

To poke or prod, you might have to give it prod to wake it up.

برای پوک زدن یا تکان دادن ، ممکن است مجبور شوید آن را به سمت بالا بیدار کنید.

So that sentence

بنابراین این جمله

might refer to an animal.

ممکن است به یک حیوان اشاره کند.

Maybe your dog is asleep, but you want it to wake up, you give it a prod.

شاید سگ شما خواب باشد، اما شما می خواهید که بیدار شود، به او تکان می دهید.

You might have to prod it.

ممکن است مجبور شوید آن را تحریک کنید.

You might have to give it to prod to wake it up.

ممکن است مجبور شوید آن را به پرود بدهید تا بیدار شود.

But the word prod quite often can be used as a double entendre.

اما کلمه prod اغلب می تواند به عنوان یک کلمه دوگانه استفاده شود.

I do.

انجام میدهم.

I'm just remembering, of course, Luis is from Portugal, isn't he?

فقط یادم می آید، البته لوئیس اهل پرتغال است ، اینطور نیست؟

Okay. So why would you watch a match?

باشه. پس چرا یک مسابقه را تماشا می کنید؟

France against.

فرانسه علیه

Poland.

لهستان

You know, I forgot about that. Sorry.

میدونی اینو فراموش کردم متاسف.

So, yes.

درنتیجه بله.

Is there anybody from Portugal?

کسی از پرتغال هست؟

Sorry. Yes, we have got somebody from France.

متاسف. بله، ما یک نفر از فرانسه داریم.

I did ask before, is there anyone from Poland watching

من قبلاً پرسیدم، آیا کسی از لهستان تماشا می کند

or have you all literally scarpered?

یا همه شما به معنای واقعی کلمه زخمی شده اید؟

Well, I'm sure they've gone.

خب، مطمئنم که رفته اند.

They're all on my naughty list. Exactly.

همه آنها در لیست شیطان من هستند. دقیقا.

They're all blocked forever

همه آنها برای همیشه مسدود شده اند

and never coming back. That's it.

و دیگر برنمی گردند. خودشه.

I've done an Elon Musk.

من کار ایلان ماسک را انجام داده ام.

I've completely blocked them from from my channel.

من به طور کامل آنها را از کانال خود مسدود کرده ام.

Never. It's a mix rumbling, Mr. Duncan. Okay, good.

هرگز. جنجالی است، آقای دانکن. باشه خوبه

Here's another one.

اینم یکی دیگه

We spent all day stripping in the bedroom.

تمام روز را در اتاق خواب گذراندیم.

Oh, oh, oh, stripping.

اوه، اوه، اوه، برهنه کردن.

Did you?

آیا تو؟

Oh, I wonder what you two got up to today.

اوه، من تعجب می کنم که شما دو تا امروز چه کار کردید.

Dad, Dad, Dad, Dad,

بابا، بابا، بابا، بابا،

Dad. Didn't.

بابا. نکرد.

Did it, did, did, did, did, did it did.

انجام داد، کرد، کرد، کرد، کرد، انجام داد.

Justin, that sort of thing.

جاستین، این جور چیزها

Yes. This stripping has got two meanings.

آره. این سلب دو معنی دارد.

If you are decorating. Yes.

اگر در حال تزئین هستید. آره.

And removing old wallpaper. You.

و حذف کاغذ دیواری قدیمی شما.

Strip strip the walls.

دیوارها را نوار بردارید.

You are stripping the wallpaper from the walls.

شما کاغذ دیواری را از روی دیوارها جدا می کنید.

But you can say that you wish you were stripping, but course

اما می توان گفت که ای کاش در حال برهنه شدن بودی، اما البته

stripping can also be taking your clothes off.

برهنه کردن نیز می تواند درآوردن لباس هایت باشد.

We spent all day stripping.

تمام روز را صرف برهنه كردن كرديم.

Suggesting.

پیشنهاد می کند.

In the bedroom that maybe you were taking your clothes off

در اتاق خوابی که شاید داشتی لباس

and having bouncy, bouncy time.

هایت را در می آوردی و وقت تندرستی داشتی.

So, yes.

Now you think

درنتیجه بله.

حالا شما فکر می کنید

I used to love being on YouTube, but now.

من قبلا دوست داشتم در یوتیوب باشم، اما الان.

Yes, Giovanni, you can you can look these up on YouTube.

بله، جووانی، می توانید این موارد را در YouTube جستجو کنید.

There'll be lots of exam posts. Yes,

پست های امتحانی زیادی وجود خواهد داشت. بله،

he is a good one.

او فرد خوبی است.

My name,

اسم من،

this is happened to me in real life, by the way.

اتفاقاً این اتفاق در زندگی واقعی برای من افتاده است.

Mine, my neighbour was

مال من، همسایه ام

from his window last night.

دیشب از پنجره اش بود.

My neighbour was flashing, so flashing

همسایه من چشمک می زد، بنابراین چشمک زدن

its face flashing.

صورتش چشمک می زند.

It happened in China by the way.

اتفاقاً در چین اتفاق افتاد.

My neighbour was flashing from his window last night.

همسایه ام دیشب از پنجره اش چشمک می زد.

Now was he flashing.

حالا داشت چشمک می زد.

Well he was flashing his torch.

خوب او مشعل خود را روشن می کرد.

He had a light and he had flashing the torch.

او یک چراغ داشت و مشعل را چشمک می زد.

But of course the flash can also mean to show

اما البته فلاش همچنین می تواند به معنای نشان دادن

so part of your body that you shouldn't you show something you shouldn't.

بخشی از بدن شما باشد که نباید چیزی را که نباید نشان دهید.

So my neighbour flashing from his window last night, it gives the impression

بنابراین، همسایه من دیشب که از پنجره اش چشمک می زند، این تصور را به وجود

maybe that your neighbour was revealing his dingle bangle again.

می آورد که شاید همسایه شما دوباره النگوش را آشکار می کند.

Why Why? Why do all these things?

چرا، چرا؟ چرا همه این کارها را انجام می دهند؟

It could be.

میتونه باشه.

It could be a woman's breast.

این می تواند سینه یک زن باشد.

Yeah,

because sometimes people take off clothes that they on somewhere.

آره،

چون گاهی مردم لباس هایی را که در جایی می پوشند در می آورند.

And when they remove excuse me, remove some clothes, they accidentally show

و وقتی آنها ببخشید، چند لباس را درآورند،

a part of their body, you know.

تصادفاً قسمتی از بدن خود را نشان می دهند.

So the, the shirt might ride up or somebody

بنابراین، ممکن است پیراهن بالا بیاید یا

might move in a certain way and certain

ممکن است کسی به روش خاصی حرکت کند و

breasts, for example, might sort of flop around a bit.

سینه‌های خاصی، برای مثال، ممکن است کمی ریزش کنند.

Certain breasts you might

سینه های خاصی ممکن

see more than you should have done. Yeah.

است بیشتر از آنچه باید می دیدید. آره

So you can, you know, if you flash somebody, it means that you are showing them

بنابراین می‌توانید، می‌دانید، اگر به کسی فلش بزنید، به این معنی است

a part of your body that you wouldn't normally want

که بخشی از بدن خود را به او نشان می‌دهید که معمولاً نمی‌خواهید

other to see. Yeah.

دیگران آن را ببینند. آره

So it could be intentional.

بنابراین ممکن است عمدی باشد.

Of course we all know where they are.

البته همه ما می دانیم که آنها کجا هستند.

But yes, if you accidentally reveal

اما بله، اگر به طور تصادفی

a part of your body that you weren't supposed to,

بخشی از بدن خود را که قرار نبود آن را آشکار کنید،

then somebody might say to you, You're flashing.

ممکن است کسی به شما بگوید، شما چشمک می زنید.

Of course,

البته،

you know, you might do it on purpose and get.

می دانید، ممکن است از عمد این کار را انجام دهید و به نتیجه برسید.

But yeah, so that's what we mean by flashing.

اما بله، پس منظور ما از فلش زدن همین است.

It means that you very quickly show something that you're not supposed

این بدان معنی است که شما خیلی سریع چیزی را نشان می دهید که قرار

to either on purpose or accident entirely.

نیست از روی عمد یا تصادفی انجام دهید.

So my neighbour was flashing from his window.

بنابراین همسایه من از پنجره اش چشمک می زد.

Before we go we are going to look at some

قبل از اینکه به سراغ آن برویم، می خواهیم به چند

common words that can be double entendres.

کلمه رایج که می توانند دو طرفه باشند نگاهی بیندازیم.

Wait for this.

The common words in sentences that can have double meaning.

منتظر این باشید

کلمات رایج در جملات که می توانند معنای دوگانه داشته باشند.

And I want Mr. Steve to read them out.

و من از آقای استیو می خواهم که آنها را بخواند.

Okay.

In his voice is his lovely, lovely, polite voice.

باشه.

در صدای او صدای دوست داشتنی، دوست داشتنی و مؤدبانه او است.

So here we go.

پس بزن که بریم.

Feel. So that's it.

احساس کنید. پس همین است.

So the first word is

پس اولین کلمه

feel.

احساس است.

How? How would you use that

چگونه؟ چگونه از آن

in a sentence?

در یک جمله استفاده می کنید؟

That might be rude.

این ممکن است بی ادبانه باشد.

Um, blimey, you're putting me on the spot, Mr.

اوم، بلیمی، داری من را سرجای خود می گذاری، آقای

Duncan, would you like to have a quick feel?

دانکن، دوست داری سریع احساس کنی؟

Yes. Maybe you have a new item of clothing, and maybe you offer

آره. شاید شما یک لباس جدید دارید و شاید

your friend or someone

به دوست یا

a chance to touch or feel the sleeve or the material.

کسی فرصتی بدهید که آستین یا مواد را لمس کند یا احساس کند.

And you might say, Would you like a feel?

و ممکن است بگویید، آیا دوست دارید یک احساس داشته باشید؟

And they go, Oh.

و آنها می روند، اوه.

Because

of course, what you're suggesting is that you're going to feel a lot more

زیرا مطمئناً، آنچه شما پیشنهاد می کنید این است که احساس می کنید خیلی بیشتر

than just the the nice soft material of their coat.

از مواد نرم و زیبای کت آنها نیست.

Yeah. That's it. Yes. The next one.

آره خودشه. آره. مورد بعدی.

Pull, pull.

بکش، بکش.

Oh, oh, you might pull something.

اوه، اوه، شما ممکن است چیزی بکشید.

The word pull.

کلمه کشش.

We're not going to use an example here, by the way, because unfortunately.

اتفاقاً ما در اینجا از مثال استفاده نمی کنیم، زیرا متأسفانه.

Oh Ms. this will get has taken off YouTube.

اوه خانم این خواهد شد یوتیوب حذف شده است.

But to pull something is to

اما کشیدن چیزی به این معناست که

know I'm not going to go the next one.

بدانی من به مرحله بعدی نمی روم.

Grab, grab.

چنگ بزن، چنگ بزن

Well, again, if you grab something or someone,

خوب، دوباره، اگر چیزی یا کسی را بگیرید، به

it means you are taking hold of them quickly.

این معنی است که به سرعت او را در دست می گیرید.

So maybe you might say, would you like to grab something later?

بنابراین ممکن است بگویید، آیا دوست دارید بعداً چیزی بگیرید؟

Oh, oh, what are you offering me?

اوه، اوه، چه چیزی به من پیشنهاد می کنید؟

But maybe they just want to go out and have a sandwich with you.

اما شاید آنها فقط می خواهند بیرون بروند و با شما ساندویچ بخورند.

But you say, would you like to grab something later?

اما شما می گویید، آیا می خواهید بعداً چیزی بگیرید؟

And you go, Oh, you want to grab something, do you?

و می روی، اوه، می خواهی چیزی بگیری، درست است؟

Don't have to do that.

لازم نیست این کار را انجام دهید.

You don't have to do that.

شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید.

No, that's that's just me being very

نه، این فقط من است که بسیار

faithful, very go. Yes.

وفادار هستم، خیلی برو. آره.

It's nice to have a fiddle of it later.

خوب است که بعداً یک کمانچه از آن داشته باشیم.

Well fiddle of course means to, to steal or trick

البته کمانچه به معنای دزدیدن یا فریب دادن

someone by by stealing something from them.

کسی با دزدیدن چیزی از اوست.

But fiddle can also mean to touch as well in a bad way.

اما کمانچه همچنین می تواند به معنای لمس کردن نیز به معنای بد باشد.

Next one

بعد

rub rub.

مالش.

Someone wants to give you a rub.

یکی می خواهد به شما مالش بدهد.

It means maybe they want to

این بدان معناست که شاید آنها می خواهند

to dry you, dry you off,

شما را خشک کنند،

or maybe they just they just want to have a little touch.

خشکتان کنند، یا شاید فقط می خواهند فقط کمی لمس کنند.

Stroke.

سکته.

Stuff like.

چیزهایی مانند.

We don't mean we don't mean the the medical

منظور ما

type of. Stroke.

از نوع پزشکی نیست. سکته.

No, the stroke.

نه، سکته مغزی

You might you might you might stroke your dog

ممکن است شما ممکن است سگ خود را نوازش کنید

or you might stroke.

یا ممکن است سکته کنید.

What's the other animal? Cat?

حیوان دیگر چیست؟ گربه؟

Yeah. Okay.

آره باشه.

Uh, you might stroke someone's cat, but to stroke, something is often

اوه، شما ممکن است گربه کسی را نوازش کنید، اما برای نوازش، چیزی اغلب

used as a double entendre as well.

به عنوان دو طرفه نیز استفاده می شود.

You are. I want to sort of.

شما هستید. من می خواهم مرتب کنم.

Yes, usually parts of the anatomy

بله، معمولاً بخش‌هایی از آناتومی

which stroke are usually off limits.

که سکته مغزی در آن‌ها وجود دارد، معمولاً محدود نیستند.

Next one. Grip.

بعدی. گرفتن.

Grip.

گرفتن.

You grip something, you grip something tightly

چیزی را می گیرید، چیزی را محکم

or you grip onto something.

می گیرید یا چیزی را می گیرید.

That's nice. Thanks a lot.

خوبه. خیلی ممنون.

Yes. Victoria, do these words

آره. ویکتوریا، آیا این

do have a double meaning, but it depends on the context. Yes.

کلمات معنایی دوگانه دارند، اما بستگی به زمینه دارد. آره.

And how you're saying it.

و چگونه آن را می گویید.

If you say it with a suggestive look on, your face.

اگر آن را با نگاهی تحسین برانگیز بگویید، صورتتان.

Oh, well, maybe, maybe if some of the details are missing

اوه، خوب، شاید، شاید اگر برخی از جزئیات در جمله گم

from the sentence, yes, it can be taken in more than one way.

شده باشد، بله ، می توان آن را به بیش از یک راه برداشت.

They're not necessarily always having double meaning.

آنها لزوماً همیشه معنای دوگانه ندارند.

It depends on the context and how you're saying it. Hmm.

این بستگی به زمینه و نحوه بیان آن دارد. هوم

Grip grab, stick, push.

چنگ زدن، چنگ زدن، فشار دادن.

Oh, way back.

اوه، راه برگشت

Slow down, stick. It's 4:00.

آهسته، بچسب. ساعت 4:00 است.

That's the right stick.

چوب درست همین است.

Yeah. Stick.

آره چوب.

Push push. Something you want to push.

فشار را فشار دهید. چیزی که شما می خواهید فشار دهید.

Is that good.

Right. Poke. Poke.

آیا این خوب است

درست. بهم زدن. بهم زدن.

We've had that one. We've had prod.

ما آن یکی را داشته ایم. ما پرود داشته ایم.

We had prod but also poke as well.

ما پرود اما همچنین پوک داشتیم.

I think poke is worse.

به نظر من پوک بدتره

I think that one is worse than you.

فکر کنم اون یکی از تو بدتره

Uh, Autumn is being very blatant on the industry.

اوه، پاییز در صنعت بسیار آشکار است.

I've noticed that we're.

من متوجه شده ام که ما هستیم.

I haven't approved those comments.

من آن نظرات را تایید نکرده ام.

And the final one pinch.

و آخرین نیشگون گرفتن.

Thankfully, they weren't spelt correctly.

خوشبختانه املای آنها درست نبود.

You pinch something.

چیزی را نیشگون می گیری

Is that correct? Double meaning? Yes.

درسته؟ معنای دوگانه؟ آره.

Because you might pinch someone.

چون ممکنه کسی رو نیشگون بگیری

You might pinch the bottom.

ممکن است پایین را نیشگون بگیرید.

Oh, right.

درسته.

Also pinch can mean to to steal something.

همچنین نیشگون گرفتن می تواند به معنای دزدیدن چیزی باشد.

You pinch something so that there are some words that can be used in more than one way

چیزی را فشار می‌دهید تا کلماتی وجود داشته باشند که می‌توان آنها را به بیش از یک روش استفاده کرد

and quite often they can be used in a slightly suggestive way as well.

و اغلب اوقات می‌توان آن‌ها را به صورت کمی پیشنهادی نیز به کار برد.

Often double entendres are used in newspaper

اغلب در تیتر روزنامه ها از دو زبانه استفاده می شود

headlines, aren't they?

، اینطور نیست؟

Quite often there, if you see a newspaper headline, a newspaper wants to sell papers,

اغلب در آنجا، اگر تیتر روزنامه ای را می بینید ، روزنامه ای می خواهد اوراق بفروشد

it often puts like a one liner

، اغلب مانند یک خط

a line on the front and big writing on the front of the newspaper.

یک خط در جلو و نوشته های بزرگ در جلوی روزنامه می گذارد.

And often it's a double entendre.

و غالباً دو طرفه است.

It has a double meaning, particularly the more sort of salacious

این معنایی دوگانه دارد، به‌ویژه

newspapers or

روزنامه‌ها یا

publications that are known for their sources,

نشریاتی که به‌خاطر منابعشان شناخته می‌شوند

like The Sun newspaper, for example.

، مانند روزنامه سان.

They might something with a double meaning on the front,

آنها ممکن است چیزی با معنای دوگانه در جلو،

but the double meanings don't always have to be naughty.

اما معانی دوگانه همیشه نباید شیطان باشد.

They can just be clever, they can just be clever.

آنها فقط می توانند باهوش باشند، آنها فقط می توانند باهوش باشند.

Ways of writing that had two meanings.

شیوه های نگارش که دو معنا داشت.

They don't necessarily have to not be.

آنها لزوماً نباید نباشند.

Well, I did say that at the start.

خوب، من در ابتدا این را گفتم.

When we explain the meaning.

وقتی معنی را توضیح می دهیم.

So a double entendre isn't necessarily rude,

بنابراین یک حرف دو طرفه لزوماً بی ادبانه نیست،

but it can be, especially in British humour.

اما می تواند، به خصوص در طنز بریتانیایی، بی ادبانه باشد.

One of the things about British humour is we do like to be naughty and rude

یکی از چیزهایی که در مورد طنز بریتانیایی وجود دارد این است که ما دوست داریم هنگام شوخی کردن، شیطون و بی ادب

and a little risky as well when we're making jokes.

و کمی ریسک پذیر باشیم.

Yes, Giovanni?

بله، جووانی؟

Giovanni just made that point.

جیووانی فقط به این نکته اشاره کرد.

The British are famous for it.

انگلیسی ها به این دلیل معروف هستند.

Yes, we're famous for the double entendre because we're a bit repressed or used to be.

بله، ما به دلیل اینکه کمی سرکوب شده‌ایم یا قبلاً سرکوب شده‌ایم، به دوتایی معروف هستیم.

So we don't usually say things directly to people what we really mean.

بنابراین ما معمولاً چیزی را مستقیماً به مردم نمی گوییم که واقعاً منظورمان چیست.

So you do say it in a double entendre way.

بنابراین شما آن را به روشی دوگانه بیان می کنید.

You want to say something naughty? Yeah.

میخوای چیز بدی بگی؟ آره

And postcards used to reflect that,

و کارت پستال‌ها

that kind of repressed humour

آن نوع طنز سرکوب‌شده را منعکس می‌کردند

and of course carry on films.

و البته فیلم‌ها را ادامه می‌دادند.

If you ever watch Carry On films, they're full of double entendres.

اگر فیلم‌های Carry On را تماشا کنید، آن‌ها مملو از موضوعات دوگانه هستند.

Benny Hill was.

بنی هیل بود.

I think Tony Hill is a good example because I think that's more widely known.

من فکر می کنم تونی هیل یک مثال خوب است، زیرا فکر می کنم بیشتر شناخته شده است.

Yes. And, and it's humour that even now a lot of people enjoy.

آره. و این طنزی است که حتی در حال حاضر بسیاری از مردم از آن لذت می برند.

It's some some people say it's harmless

بعضی ها می گویند بی ضرر است

and some people say it's a little damaging.

و بعضی ها می گویند کمی مضر است.

Well, sadly, we have reached the end

خوب، متأسفانه، ما به پایان رسیدیم

and it is a big and in fact, I've never seen such a big ending.

و این یک پایان بزرگ است و در واقع، من هرگز چنین پایان بزرگی ندیده بودم.

Oh you see.

اوه می بینید.

So that it's so. Rude, disgusting.

به طوری که اینطور است. بی ادب، نفرت انگیز.

It's often double entendres, often seen as sort of very sort of

این اغلب دو طرفه است، که اغلب به عنوان یک نوع طنز کثیف بسیار ضعیف دیده می شود

poor dirty humour.

.

So I mean, don't use it, you know, if you want to impress somebody, you can use it.

بنابراین منظورم این است که از آن استفاده نکنید، می دانید، اگر می خواهید کسی را تحت تاثیر قرار دهید، می توانید از آن استفاده کنید.

Don't use work with your work colleague, not your. Boss.

از کار با همکار خود استفاده نکنید، نه خودتان. رئیس.

Or your boss. You know, it has to be you.

یا رئیست میدونی باید خودت باشی

It's normally with people you're familiar with friends and relatives.

این معمولاً با افرادی است که با دوستان و اقوامتان آشنا هستید.

So she is here now. Hello, Claudia.

بنابراین او اکنون اینجاست. سلام، کلودیا.

Have you been watching the football, Claudia, or have you been?

کلودیا، فوتبال تماشا کرده ای یا بوده ای؟

Yes. Yeah.

آره. آره

You going on Mr.

شما وارد

Duncan's naughty list? Yes, because you don't know about this.

لیست شیطنت های آقای دانکن می شوید؟ بله، چون شما در این مورد نمی دانید.

You don't know about the naughty list.

شما در مورد لیست شیطان نمی دانید.

I've made a list of all the naughty people who've left me to watch the football.

من فهرستی از همه شیطنت هایی که برای تماشای فوتبال مرا ترک کرده اند تهیه کرده ام.

Yes, but I think Claudia has been something else, so maybe you will not go.

بله، اما من فکر می کنم کلودیا چیز دیگری بوده است، بنابراین شاید شما نروید.

Away joking with you. I'm not joking.

دور از شوخی با شما شوخی نمی کنم.

I'm not.

من نیستم.

I'm not.

من نیستم.

That's it.

If you don't want to watch me.

خودشه.

اگه نمیخوای منو تماشا کنی

If you want to watch the football instead of me. Why?

اگه میخوای به جای من فوتبال ببینی چرا؟

Why would you abandon me?

چرا مرا رها می کنی؟

Well, you see, the football is only coming round once every four years, the World Cup.

خوب، می بینید، فوتبال فقط هر چهار سال یک بار می آید، جام جهانی.

Whereas we are here every week.

در حالی که ما هر هفته اینجا هستیم.

Football is always happening, isn't it? Yeah, but the World Cup.

فوتبال همیشه اتفاق می افتد، اینطور نیست؟ آره ولی جام جهانی

I said no

anyway.

به هر حال گفتم نه.

It's lovely being here.

اینجا بودن دوست داشتنی است

We've. We've really worked hard this weekend.

ما داریم. ما واقعاً این آخر هفته سخت کار کرده ایم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

I'm so.

من اینطور هستم.

I shall.

من باید.

When are you on? This week.

کی هستی؟ این هفته.

Let people know when you're on. This week?

وقتی روشن هستید به مردم اطلاع دهید. این هفته؟

Yes. Oh, have you already done that? I'm about to do it.

آره. اوه، آیا قبلاً این کار را انجام داده اید؟ من در شرف انجام آن هستم.

I will let you do that after I've gone.

بعد از رفتنم به شما اجازه می دهم این کار را انجام دهید.

Shelly. Yes.

شلی. آره.

So lovely to be here.

خیلی دوست داشتنی اینجا بودن

Lovely to see you all here.

خوشحالم که همه شما را اینجا می بینم.

You all read about you

همه شما در مورد شما خوانده اید

and I shall go into the kitchen now.

و من اکنون به آشپزخانه خواهم رفت.

Have something to eat.

چیزی برای خوردن دارند.

Put the kettle on and I'll see you in about 5 minutes time.

کتری را بگذارید تا حدود 5 دقیقه دیگر شما را می بینم .

I'm start. Seeing the week.

من شروع میکنم دیدن هفته.

Mr. Steve and we were yesterday.

آقای استیو و ما دیروز بودیم.

If you're wondering what Steve was talking about, we were at the much Wenlock Christmas Fair yesterday.

اگر می‌پرسید استیو درباره چه چیزی صحبت می‌کرد، دیروز در نمایشگاه کریسمس Wenlock بودیم.

We had a great time.

به ما خیلی خوش گذشت.

If you haven't seen it, it is still on my YouTube channel.

اگر آن را ندیده اید ، هنوز در کانال یوتیوب من است.

You can watch it as many as you want with captions as well.

همچنین می توانید آن را به تعداد دلخواه با زیرنویس تماشا کنید.

There are some lovely captions as well.

زیرنویس های دوست داشتنی هم هست

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Thank you for being here.

متشکرم که در اینجا حضور دارید.

As you can see, it's now dark outside.

همانطور که می بینید، اکنون بیرون تاریک است.

Night time has arrived already

ساعت شب فرا رسیده است

and it's only 4:06 o'clock

و فقط ساعت 4:06 بعد

in the afternoon, but now it is dark.

از ظهر است، اما اکنون هوا تاریک است.

I will be back with you.

من با شما بر می گردم.

And this is what you are waiting for.

و این همان چیزی است که شما منتظر آن هستید.

I'm back with you on

من

Tuesday, Tuesday and Thursday

سه شنبه، سه شنبه و پنجشنبه

next week, not Wednesday, because we have something we have to do.

هفته آینده با شما برگشتم، نه چهارشنبه، زیرا ما باید کاری انجام دهیم.

We have a little private thing that we have to attend to,

ما یک چیز خصوصی کوچک داریم که باید به آن رسیدگی

and we will be here on Tuesday

کنیم و سه شنبه

and Thursday, Tuesday, Thursday, 2 p.m.

و پنجشنبه، سه شنبه، پنجشنبه، ساعت 14 اینجا خواهیم بود.

UK time.

به وقت انگلستان

So you have as twice next week and of course next weekend as well.

بنابراین شما دو بار در هفته آینده و البته آخر هفته آینده نیز دارید.

I'm back with you next Sunday so I will see you on Tuesday at 2 p.m..

من یکشنبه آینده با شما برمی گردم، بنابراین شما را روز سه شنبه ساعت 2 بعد از ظهر می بینم. به

UK time is when I'm back with you

وقت انگلستان زمانی است که من با شما برگشتم

and that is this I think.

و فکر می کنم این است.

I can't think of anything else to tell you or anything else to say except

من نمی توانم چیز دیگری به شما بگویم یا چیز دیگری بگویم جز

thanks for watching c one Tuesday 2 p.m.

تشکر برای تماشای c یک سه شنبه ساعت 2 بعد از ظهر.

UK time and of course until the next time we meet.

به وقت انگلستان و البته تا دفعه بعدی که همدیگر را ملاقات می کنیم.

You know what's coming next?

میدونی بعدش چی میشه؟

Yes, you do. Hmm...

بله، شما انجام می دهید. هوم...

ta ta for now.

فعلا.