🔔 'DING-DONG' The name of sounds | English Addict | ep 223 / Sunday20th November 2022

Oh, fancy pants.

اوه شلوار فانتزی

Very nice.

بسیار خوب.

Here we are together once again to join

اینجا ما یک بار دیگر با هم هستیم تا به هم بپیوندیم

and hopefully enjoy a little bit

و امیدوارم از

of the English language for this Sunday afternoon.

کمی زبان انگلیسی برای بعدازظهر یکشنبه لذت ببریم.

Yes, it is English addict coming to you live and direct

بله، این معتاد انگلیسی است که به صورت زنده و مستقیم

from the birthplace of English.

از محل تولد انگلیسی نزد شما می آید.

Do you know where it is? Do you?

آیا می دانی که آن کجاست؟ آیا تو؟

Well, I will tell you, it's coming

خوب، من به شما می گویم،

to you live from England.

از انگلیس به صورت زنده برای شما می آید.

please stop.

لطفا بس کن.

You will embarrass me.

شرمنده ام خواهی شد

I might get used to the sound of applause, to be honest.

راستش شاید به صدای تشویق عادت کنم.

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is me, Mr.

این من هستم، آقای

Duncan in England. How are you today?

دانکن در انگلیس. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope you are feeling good on this rather strange day.

امیدوارم در این روز نسبتاً عجیب احساس خوبی داشته باشید.

We've had sunshine.

ما آفتاب داشتیم

We've had rain at the moment.

ما در حال حاضر باران داشتیم.

The sun once again is trying to come out.

خورشید یک بار دیگر سعی می کند بیرون بیاید.

It's a very strange day, very autumnal.

روز خیلی عجیبی است، خیلی پاییزی.

I think that's a good word to use.

من فکر می کنم این کلمه خوبی برای استفاده است.

I was actually out yesterday doing some filming with Mr.

من در واقع دیروز بیرون بودم و با آقای استیو مشغول فیلمبرداری بودم

Steve.

.

And on the way back, I was very close to the house

و در راه برگشت خیلی نزدیک خانه

and I saw the most amazing view.

بودم و شگفت انگیزترین منظره را دیدم.

Would you like to see it?

دوست دارید آن را ببینید؟

I don't normally start with this, but I couldn't resist today.

من معمولاً با این شروع نمی کنم، اما امروز نتوانستم مقاومت کنم.

I really couldn't resist it.

واقعا نتونستم مقاومت کنم

So here is the view that I saw yesterday afternoon

بنابراین این منظره ای است که دیروز بعد از ظهر

whilst I was heading back home.

در حالی که داشتم به خانه برمی گشتم دیدم.

Isn't that lovely?

دوست داشتنی نیست؟

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Everything in that image

همه چیز در آن

is very much autumnal.

تصویر بسیار پاییزی است.

When we say autumnal, we mean anything related

وقتی می گوییم پاییز، منظور هر چیزی است که مربوط

to the season of autumn.

به فصل پاییز باشد.

So you can see the sun is setting the trees.

بنابراین می توانید ببینید که خورشید در حال غروب درختان است.

Most of them are now bad because the leaves are falling.

اکثر آنها اکنون بد هستند زیرا برگها در حال ریزش هستند.

And if you look very closely, you can see

و اگر خیلی دقیق نگاه کنید، می توانید

my neighbour's horse

اسب همسایه ام را ببینید

standing in the field looking rather lonely.

که در مزرعه ایستاده و نسبتاً تنها به نظر می رسد.

So there it was, the view yesterday as the sun was setting.

پس آنجا بود، منظره دیروز که خورشید در حال غروب بود.

And of course, at this time of the year, the sun does set rather though

و البته، در این زمان از سال ، خورشید نسبتاً زود غروب می کند

early, that around about 330 in the afternoon,

، در حدود ساعت 330 بعد از ظهر

it will now start to get dark.

، اکنون شروع به تاریک شدن می کند.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So that's what was happening yesterday.

پس دیروز همین اتفاق افتاد.

Meanwhile, today, yes, we are back together again.

در ضمن امروز بله دوباره با هم برگشتیم.

And for those who are wondering who I am.

و برای کسانی که در تعجب هستند که من کی هستم.

My name is Mr. Duncan.

اسم من آقای دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am one of those up there.

ممکن است بگویید من یکی از آن بالا هستم.

I am one of those.

من یکی از آنها هستم.

And I have a feeling you might be one of those as well.

و من احساس می کنم ممکن است شما نیز یکی از این افراد باشید.

Of course I am talking about English addicts,

البته من در مورد معتادان انگلیسی صحبت می

and I like English very much, and I hope you do as well.

کنم و من انگلیسی را خیلی دوست دارم و امیدوارم شما هم همینطور.

If you do.

اگر انجام دهید.

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

You are in the right place.

تو در جای درستی هستی.

To be honest, we have lots of things coming up today.

صادقانه بگویم، امروز چیزهای زیادی در پیش داریم.

We are looking at an interesting word that has been used quite a lot this week.

ما به دنبال یک کلمه جالب هستیم که این هفته بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.

I will also be showing you a lovely moment of nature

من همچنین لحظه ای دوست داشتنی از طبیعت را

that I managed to capture yesterday.

که دیروز موفق به ثبت آن شدم به شما نشان خواهم داد.

Something that I've always dreamt of doing.

کاری که همیشه آرزوی انجامش را داشتم.

I've never shown you this before, but I was hoping yesterday

من قبلا هرگز این را به شما نشان نداده بودم، اما دیروز امیدوار بودم

that I would be successful in doing what I was trying to do.

که در انجام کاری که می خواستم انجام دهم موفق باشم.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

I will be showing that later on.

بعداً آن را نشان خواهم داد.

I know it all sounds very mysterious,

می دانم که همه چیز بسیار مرموز به نظر می رسد،

but trust me, everything will be answered

اما به من اعتماد کنید، همه چیز

later on in the show.

بعداً در برنامه پاسخ داده می شود.

We also have the the new game,

ما همچنین بازی جدید را داریم

which some people seem to like.

که به نظر می رسد برخی از مردم آن را دوست دارند.

They are saying, Mr.

آنها می گویند، آقای

Duncan, we like your new game.

دانکن، ما بازی جدید شما را دوست داریم.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

That is coming up later on.

که بعداً مطرح می شود.

I know last week we only had time to play one game,

می‌دانم که هفته گذشته فقط برای یک بازی وقت داشتیم،

but hopefully today I will

اما امیدوارم امروز

I will make sure that we have slightly longer

مطمئن شوم که کمی بیشتر وقت

so we can play fill in the blanks

داریم تا بتوانیم

for a slightly longer period of time.

برای مدت زمان بیشتری جاهای خالی را پر کنیم.

We have that coming up. And what else is coming up today?

ما آن را در راه است. و چه چیز دیگری امروز در راه است؟

Oh, some some very worrying news as well.

اوه، برخی از اخبار بسیار نگران کننده نیز هست.

Some rather disturbing news concerning

چند خبر نسبتاً نگران کننده در

my favourite snack.

مورد میان وعده مورد علاقه من.

We will be looking at that later on as well.

در ادامه نیز به بررسی آن خواهیم پرداخت.

Today's main subject, we are talking all about

موضوع اصلی امروز، ما همه چیز در مورد

sounds, noises, things you hear

صداها، صداها، چیزهایی صحبت می کنیم که

probably every day of your life.

احتمالا هر روز از زندگی خود می شنوید.

Quite often we don't even think about it.

اغلب اوقات ما حتی به آن فکر نمی کنیم.

But that's what we're doing today.

اما این کاری است که ما امروز انجام می دهیم.

So we're going to look at some words connected to sounds.

بنابراین ما قصد داریم به برخی از کلمات مرتبط با صداها نگاه کنیم.

And also, we will be listening to the sounds as well.

و همچنین، ما به صداها نیز گوش خواهیم داد.

And I can warn you now, can I just warn you that

و اکنون می توانم به شما هشدار دهم، آیا می توانم به شما هشدار دهم که

some of the sounds will be loud and noisy? So.

برخی از صداها بلند و نویز خواهند بود؟ بنابراین.

So be prepared to put your fingers in your ears.

بنابراین آماده باشید که انگشتان خود را در گوش خود قرار دهید.

Another reason why you might

یکی دیگر از دلایلی که شما ممکن است

put your fingers in your ears is because, of course, we have Mr.

انگشتان خود را در گوش خود قرار دهید این است که، البته، ما آقای

Steve coming up later on.

استیو را بعداً داریم.

Steve will be here for all those who love Mr.

استیو برای همه کسانی که آقای استیو را دوست دارند اینجا خواهد بود

Steve.

.

He will be here at around about 2:30 UK time.

او حدود ساعت 2:30 به وقت انگلستان اینجا خواهد بود.

So for those who don't like listening to the sound of Mr.

بنابراین برای کسانی که دوست ندارند به صدای آقای

Steve, you can also put your ears or your fingers in your ears

استیو گوش دهند ، می‌توانند برای این کار گوش یا انگشتان خود را در گوش خود

for that as well.

قرار دهند.

And there he was, Mr.

و او آنجا بود، آقای

Steve. Coming up later on.

استیو. بعدا میاد بالا

I haven't played that for a long time and I've just realised

من مدت زیادی است که آن را بازی نکرده ام و تازه متوجه شده ام

how disgusting that actually is.

که در واقع چقدر نفرت انگیز است.

So there might be people watching this for the first time,

بنابراین ممکن است افرادی برای اولین بار این را تماشا کنند و

not expecting to see what I just played.

انتظار نداشته باشند آنچه را که من بازی کردم را ببینند.

I'm not sure if I'm going to apologise, but

مطمئن نیستم عذرخواهی کنم یا نه، اما

it's good fun and that's it.

لذت خوبی است و بس.

You see, this is all a little bit different.

ببینید، این همه کمی متفاوت است.

It is not like all the other English teaching channels.

مثل همه کانال های آموزش زبان انگلیسی نیست.

It's a little bit different.

کمی متفاوت است.

You may have noticed already.

شاید قبلا متوجه شده باشید.

The other thing, of course, is that it is live as well.

البته مورد دیگر این است که آن نیز زنده است.

And yes, we are alive.

و بله، ما زنده ایم.

We have made it all the way to the end of another week

ما آن را به پایان یک هفته دیگر

and also the end of another weekend.

و همچنین پایان یک آخر هفته دیگر رساندیم.

We are actually approaching

ما در

the end of November already.

حال حاضر به پایان نوامبر نزدیک می شویم.

And you know what's coming after that, don't you?

و می دانید بعد از آن چه اتفاقی می افتد، نه؟

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Today is.

امروز است.

Sunday.

یکشنبه.

BBC BPP.

بی بی سی BPP.

Gimme, gimme, gimme, gimme, gimme, gimme, gimme, gimme, gimme, gimme, do bpp boo.

گیم، گیم، گیم، گیم، گیم، گیم، گیم، گیم، گیم، گیم ، بپی بوو.

We are back together and I hope you are having a good day

ما دوباره با هم هستیم و امیدوارم روز خوبی داشته باشید

and a good weekend.

و آخر هفته خوبی داشته باشید.

The weather here.

هوای اینجا

Very strange. Yesterday we had a glorious day.

خیلی عجیب. دیروز روز باشکوهی داشتیم.

Quite nice.

بسیار عالی.

A little cold, but still not as cold as it should be.

کمی سرد است، اما هنوز آنطور که باید سرد نیست.

We are having the most amazing weather.

ما شگفت انگیزترین آب و هوا را داریم.

It does not feel like autumn.

انگار پاییز نیست.

It feels more like mid-spring or even late spring.

بیشتر شبیه اواسط بهار یا حتی اواخر بهار است.

To be honest with you.

اگر بخواهی با تو صادق باشم.

Hello.

Also to the live chat.

سلام.

همچنین به چت زنده.

It would not be nice without you.

بدون تو خوب نیست

We would. We would have none of this.

ما میخواهیم. ما هیچ کدام از اینها را نخواهیم داشت.

Do you know that if you weren't there,

میدونی اگه اونجا

sitting there now watching this, I wouldn't be here talking to you.

نبودی و الان اونجا نشسته بودی و اینو نگاه میکردی من اینجا نبودم باهات حرف بزنم.

So thank you very much for joining me today.

بنابراین از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Again, the live chat is busy.

باز هم چت زنده مشغول است.

Who was first, I wonder?

من تعجب می کنم که اولین کسی بود؟

Oh, something very unusual is happening today on the live chat.

اوه، امروز یک اتفاق بسیار غیرعادی در چت زنده در حال رخ دادن است.

Can I say congratulations to Paolo?

آیا می توانم به پائولو تبریک بگویم؟

Paolo?

پائولو؟

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

So I'm not sure if that deserves a fancy pants

بنابراین مطمئن نیستم که آیا این یک شلوار شیک است

because I can't remember the last time Paolo was first on the live chat.

یا نه، زیرا نمی‌توانم آخرین باری را که پائولو برای اولین بار در چت زنده حضور داشت، به یاد بیاورم.

So I think that deserves a big, wonderful, super

بنابراین فکر می‌کنم که سزاوار یک شلوار فانتزی بزرگ، فوق‌العاده و فوق‌العاده است

duper fancy pants.

.

That's enough.

بس است.

We can't have too much excitement.

ما نمی توانیم هیجان زیادی داشته باشیم.

I've only been on for 13 minutes.

من فقط 13 دقیقه است که روشن هستم.

Hello. Also to Vitus. Hello, Vitus.

سلام. همچنین به Vitus. سلام ویتوس

Hello, Beatrice.

سلام بئاتریس

It's so nice to see you back here.

خیلی خوشحالم که تو را دوباره اینجا می بینم.

Also, we have Ricardo. Hello, Ricardo.

همچنین، ما ریکاردو را داریم. سلام ریکاردو

Nice to see you back.

خوشحالم می بینم برگشتی.

It seems like a long time since I said hello to you, so thank you for joining me again.

به نظر می رسد خیلی وقت است که به شما سلام نکرده ام، بنابراین از اینکه دوباره به من ملحق شدید متشکرم.

Mohsin is here also.

محسن هم اینجاست

Isn't it lovely the background.

پس زمینه دوست داشتنی نیست

Look at that.

به آن نگاه کنید.

So you can see there are some trees that still have their leaves,

بنابراین می توانید ببینید که برخی از درختان هنوز برگ های خود را دارند،

but that is the view outside from my window at the moment.

اما در حال حاضر این نمای بیرون از پنجره من است.

And it's looking rather nice, very colourful,

و بسیار زیبا به نظر می رسد، بسیار رنگارنگ،

very much like autumn.

بسیار شبیه پاییز.

Can I say hello also to

آیا می توانم به لوئیس مندز هم سلام کنم که

Luis Mendez is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

I hope you are having a superduper time as well.

امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشد.

All by the way,

به هر حال،

we are looking at something that Mr.

ما به چیزی نگاه می کنیم که آقای

Steve made last night.

استیو دیشب ساخته است.

Can I just say, just in case Mr.

آیا می توانم فقط بگویم، فقط در صورتی که آقای

Steve is watching in his office, can I say, Steve,

استیو در دفتر کار خود را تماشا می کند، می توانم بگویم استیو،

you are the most amazing cook.

تو شگفت انگیزترین آشپزی هستی.

You are incredible.

تو باور نکردنی هستی

I don't see I'm saying this now because

فکر نمی‌کنم الان این حرف را بزنم، زیرا

normally people say you're so rude to Mr.

معمولاً

Steve when he joins you on your livestream.

وقتی آقای استیو به شما در پخش زنده شما می‌پیوندد، می‌گویند که شما نسبت به آقای استیو خیلی بی‌ادب هستید.

So I'm going to say now, Mr. Steve, you are incredible.

بنابراین من اکنون می خواهم بگویم، آقای استیو، شما باورنکردنی هستید.

You are a wonderful human being, but most of all,

شما انسان فوق العاده ای هستید، اما مهمتر از همه،

you are a brilliant cook.

شما آشپزی باهوش هستید.

I mean, I'm going to show this later on, something that Mr.

منظورم این است که این را بعداً نشان خواهم داد، چیزی که آقای

Steve made last night and who

استیو دیشب درست کرد و

I tell you something I could eat

به شما می گویم که می توانم

that particular thing every single night.

آن چیز خاص را هر شب بخورم.

We will look at that later on.

بعداً به آن نگاه خواهیم کرد.

I will try my best not to embarrass Mr.

من تمام تلاشم را می کنم که

Steve with my praise and compliments.

با تعریف و تمجیدهایم باعث شرمساری آقای استیو نشوم.

Hello, Duong.

سلام، دوونگ.

Hello, Duong.

سلام، دوونگ.

To that Duong Dai, who apparently

به آن دوونگ دای که ظاهراً

had an accident last week at work.

هفته گذشته در محل کارش تصادف کرده است.

So I hope you're feeling better today.

پس امیدوارم امروز حالتون بهتر باشه

I really do.

من حتما انجام میدم.

Lena is here as well.

لنا هم اینجاست

Hello to Leena.

سلام به لینا

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Have you made any preparations for Christmas yet, Mr.

آقای دانکن، آیا هنوز برای کریسمس آماده شده اید

Duncan?

؟

I have put the lights outside on the house.

چراغ های بیرون را روی خانه گذاشته ام.

So they are there and they ready to be turned on at the start of December.

بنابراین آنها آنجا هستند و آماده هستند تا در ابتدای دسامبر روشن شوند.

I haven't put the Christmas tree up yet.

من هنوز درخت کریسمس را بالا نگذاشته ام.

It's a little bit too early, even though here now

هنوز کمی زود است، حتی اگر اینجا

in the UK, if you put on the television at night,

در بریتانیا، اگر شبانه تلویزیون را پخش کنید،

you will see lots and lots of Christmas adverts already

در حال حاضر تعداد زیادی تبلیغات کریسمس را خواهید دید

and I suppose it is mid-November so.

و فکر می کنم اواسط نوامبر است.

So we can't really complain about that.

بنابراین ما واقعا نمی توانیم در مورد آن شکایت کنیم.

I suppose so.

من هم همینطور فکر میکنم.

I think it's quite reasonable to have Christmas advertising

من فکر می کنم که داشتن تبلیغات کریسمس

from mid-November.

از اواسط نوامبر کاملاً منطقی است.

So, so I'm not really complaining but no I haven't,

بنابراین، من واقعاً شاکی نیستم، اما نه،

I haven't put the Christmas tree up yet.

من هنوز درخت کریسمس را بالا نگذاشته ام.

There is, there are no decorations in the house.

وجود دارد، هیچ تزئینی در خانه وجود ندارد.

However I have put the lights up on the front of the house for those wondering.

با این حال من چراغ ها را در جلوی خانه برای کسانی که تعجب می کنند روشن کرده ام.

Hello, eat it, eat it.

سلام، بخور، بخور.

Hello. Eat it. Galetti.

سلام. بخورش. گالتی.

I haven't seen you for a long time on the live chat as well.

مدت زیادی است که شما را در چت زنده ندیده ام.

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

Karim is here. Hello, Karim.

کریم اینجاست سلام کریم

I don't know where you're watching, but thank you very much for joining me again.

نمی دانم کجا را تماشا می کنید، اما از اینکه دوباره به من ملحق شدید بسیار متشکرم.

Ziad Seka.

زیاد سکا.

We also have he's a naughty boy.

ما همچنین داریم که او یک پسر شیطان است.

He's sometimes very naughty on the live chat.

او گاهی اوقات در چت زنده بسیار شیطون است.

Tomic Hello Tomic Nice to see you back as well.

Tomic سلام Tomic خوشحالم که شما را دوباره می بینم.

We also have Monica.

ما مونیکا را هم داریم.

Hello, Monica, nice to see you here as well.

سلام، مونیکا، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Lots of people joining already on the live chat.

افراد زیادی در حال پیوستن به چت زنده هستند.

You may have noticed on my thumbnail

ممکن است متوجه شده باشید که امروز روی تصویر

all today it is looking slightly different.

کوچک من کمی متفاوت به نظر می رسد.

The thing you can see is actually something called a QR code

چیزی که می توانید ببینید در واقع چیزی به نام کد QR است

and I have come up to date with all of the new technology.

و من با تمام فناوری های جدید به روز شده ام.

So the QR code that you can see on my thumbnail

بنابراین کد QR را که می توانید در تصویر کوچک من ببینید

and also I will show you now on the screen.

و همچنین اکنون روی صفحه نمایش به شما نشان خواهم داد.

So that particular thing is actually something you can scan.

بنابراین آن چیز خاص در واقع چیزی است که می توانید اسکن کنید.

And if you take a picture,

و اگر عکسی بگیرید،

if you try to take a picture of that with your phone,

اگر سعی کنید با گوشی خود از آن عکس بگیرید،

it will also give you a link to my YouTube channel.

لینک کانال یوتیوب من را نیز به شما می دهد.

So that is something that I've started doing.

بنابراین این کاری است که من شروع به انجام آن کرده ام.

It is called a QR code and it is a very convenient way of sending

این کد QR نامیده می شود و روشی بسیار راحت برای ارسال

or giving someone a website address

یا دادن آدرس وب سایت به شخصی است

so you can actually use QR codes for anything.

تا بتوانید در واقع از کدهای QR برای هر چیزی استفاده کنید.

And I was very lucky yesterday.

و من دیروز خیلی خوش شانس بودم.

I found a site that I'm already a member of

من سایتی را پیدا کردم که قبلاً در آن عضو هستم

and they've started allowing you to make your own QR codes,

و آنها شروع کرده اند به شما اجازه می دهند کدهای QR خود را بسازید،

so I might use those in the future

بنابراین

if I want to promote a certain video or maybe a certain website,

اگر بخواهم یک ویدیو یا وب سایت خاصی را تبلیغ کنم،

I can actually put a QR code on the screen.

ممکن است در آینده از آنها استفاده کنم. در واقع یک کد QR روی صفحه قرار دهید.

So I hope that will help you to find my material

بنابراین امیدوارم که به شما کمک کند مطالب من را

much easier.

بسیار آسان تر پیدا کنید.

I hope so.

امیدوارم.

Hello. Also Francesca.

سلام. همچنین فرانچسکا.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

We have a lot coming up today.

امروز چیزهای زیادی در پیش داریم.

Steve will be with us in around about 10 minutes from now.

استیو تا حدود 10 دقیقه دیگر با ما خواهد بود.

Around 10 minutes we have Mr.

حدود 10 دقیقه ما آقای

Steve also this week, another thing that people are talking about,

استیو را نیز در این هفته داریم، یکی دیگر از مواردی که مردم در مورد آن صحبت می کنند

a lot of people are rushing out to the shops

، بسیاری از مردم

to get their bargains every year.

هر سال به مغازه ها می روند تا قیمت های خود را دریافت کنند.

This happens around this time of year.

این در این زمان از سال اتفاق می افتد.

It always happens Black Friday.

همیشه جمعه سیاه اتفاق می افتد.

We will be looking at that in a few moments as well.

تا چند لحظه دیگر نیز به بررسی آن خواهیم پرداخت.

Can I say hello to go see?

می توانم سلام کنم تا بروم ببینم؟

Also, we have Olga as well.

همچنین، ما اولگا را نیز داریم.

Hello, Olga. Nice to see you back.

سلام، اولگا. خوشحالم می بینم برگشتی.

I like to see new faces here on the live chat,

من دوست دارم چهره های جدید را اینجا در چت زنده

but also I like to see some of the regular faces as well.

ببینم، اما همچنین دوست دارم برخی از چهره های معمولی را نیز ببینم.

Hello, Inaki.

سلام، ایناکی.

Hello, everyone.

سلام به همه

Hello to Lira.

سلام به لیرا.

Hello, Lira.

سلام لیرا

Very nice to see you back as well.

خیلی خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

We seem to have some new regular viewers,

به نظر می رسد که ما بینندگان ثابت جدیدی داریم،

so if it is your first time, I hope you will come back and watch again.

بنابراین اگر اولین بار است، امیدوارم برگردید و دوباره تماشا کنید.

This is an English lesson, but it is a little bit different

این یک درس انگلیسی است، اما صادقانه بگویم، کمی

from what we normally have on the Internet, to be honest.

با آنچه که ما معمولاً در اینترنت داریم متفاوت است.

So here it is.

Yesterday, I was out yesterday walking with Mr. Steve.

پس اینجاست.

دیروز، دیروز با آقای استیو بیرون رفتم.

We had a lovely little meal in town, just a snack, because when we got back home, Mr.

ما یک غذای کوچک و دوست‌داشتنی در شهر خوردیم، فقط یک میان وعده، زیرا وقتی به خانه برگشتیم، آقای

Steve made the most amazing meal.

استیو شگفت‌انگیزترین غذا را درست کرد.

So we did go into town yesterday and we had a cup of coffee and a little cake,

بنابراین ما دیروز به شهر رفتیم و یک فنجان قهوه و یک کیک کوچک خوردیم،

and during my walk back,

و در طول پیاده روی که برگشتم،

I decided to see if I could get

تصمیم گرفتم ببینم آیا می توانم

something to happen.

اتفاقی بیفتد یا خیر.

This is what happened.

این چیزی است که اتفاق افتاد.

Oh, hello there.

اوه، سلام.

Welcome to another live stream.

به پخش زنده دیگری خوش آمدید.

Here I am out and about at the moment on Saturday afternoon and you might notice

من در این لحظه شنبه بعدازظهر بیرون هستم و ممکن است متوجه شوید

that I am wearing more clothes today and that is because the temperature has plummeted.

که امروز لباس های بیشتری می پوشم و دلیلش این است که دما به شدت کاهش یافته است.

It has dropped quite a lot.

خیلی افت کرده

Also, another thing I'm doing today, besides wearing my lovely

همچنین، یکی دیگر از کارهایی که من امروز انجام می دهم، به غیر از پوشیدن کلاه پشمی دوست داشتنی ام

woolly hat is this Can you see what I have here?

این است که می توانید ببینید من اینجا چه دارم؟

I have some bird food and I'm hoping over the next few moments

من مقداری غذای پرنده دارم و امیدوارم در چند لحظه

that I will be able to get one of the robins around here

آینده بتوانم یکی از خروس های اطراف را

to feed from my hand.

برای تغذیه از دستم بیاورم.

Will I be successful?

آیا موفق خواهم شد؟

Find out in a moment.

در یک لحظه متوجه شوید.

There is always something to see on my live.

همیشه چیزی برای دیدن در لایو من وجود دارد.

And there yesterday I was out and about and I actually got one of the robins

و دیروز آنجا بیرون رفتم و در واقع یکی از رابین ها را

to feed from my hand.

برای تغذیه از دستم گرفتم.

I'm not going to lie.

من قرار نیست دروغ بگم.

It was quite a thrill.

این کاملا هیجان انگیز بود.

So isn't it amazing when you come into close contact with nature,

پس آیا وقتی با طبیعت در تماس نزدیک می‌شوید شگفت‌انگیز نیست،

something that you don't normally have contact with,

چیزی که معمولاً با آن تماس ندارید،

such as a little bird feeding from your hand?

مثلاً پرنده‌ای کوچک که از دست شما تغذیه می‌کند؟

So I must admit I was rather excited about that.

بنابراین باید اعتراف کنم که نسبت به آن هیجان زده بودم.

Now, that particular Robin

اکنون، آن رابین

is a bird that we've been seeing for the past few weeks.

خاص پرنده ای است که در چند هفته گذشته شاهد آن بوده ایم.

So now every time we walk past

بنابراین اکنون هر بار که از

that particular area, the Robin will come down

آن منطقه خاص عبور می کنیم، رابین پایین می آید

and wait for me to give it some food.

و منتظر می ماند تا من به آن غذا بدهم.

So I thought yesterday, I wonder if I put some food on my hand

بنابراین دیروز به این فکر کردم که آیا من مقداری غذا روی دستم بگذارم

whether the bird would come and actually take

که آیا پرنده می آید و

the food from my hand.

واقعاً غذا را از دست من می گیرد.

And it did.

و این کار را کرد.

I can't begin to tell you how how thrilled I was by it.

من نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که چقدر از آن هیجان زده بودم.

I have to say it was quite amazing.

باید بگویم که بسیار شگفت انگیز بود.

The live chat is here.

چت زنده اینجاست.

Can I send a special get well message to Federica,

آیا می توانم برای فدریکا

who apparently is not well at the moment.

که ظاهراً در حال حاضر خوب نیست، یک پیام ویژه برای سلامتی ارسال کنم.

Federica has COVID.

فدریکا مبتلا به کووید است.

Can I just say speedy recovery?

فقط می توانم بگویم بهبودی سریع؟

We are all sending our best wishes.

همه ما بهترین آرزوهایمان را می فرستیم.

I will wrap my hands together

من دستانم را به هم می‌پیچم

and send you some warm, positive vibes.

و برایت انبوهی گرم و مثبت می‌فرستم.

Can you feel them?

آیا می توانید آنها را احساس کنید؟

I can.

من میتوانم.

Hello. Also to who else?

سلام. همچنین به چه کسی دیگر؟

Oh, Claudia. Hello, Claudia.

اوه، کلودیا. سلام، کلودیا.

I was wondering where you were,

من فکر می کردم شما کجا هستید

and I'm just wondering right now, what is cooking in your pot today?

و فقط در حال حاضر به این فکر می کنم که امروز در قابلمه شما چه می پزید؟

What's cooking?

آشپزی چیست؟

Claudia, what have you got in the pot?

کلودیا، چه چیزی در گلدان داری؟

What's cooking?

آشپزی چیست؟

Claudia, Is it something spicy and hot?

کلودیا، چیزی تند و تند است؟

Is it something salty or not?

چیز نمکی هست یا نه؟

Or Claudia,

یا کلودیا،

what is in the pot?

چه چیزی در قابلمه است؟

So come on, Claudia, don't keep me in suspense.

پس بیا، کلودیا، مرا در تعلیق قرار نده.

Please let me know what is in your pot today.

لطفا به من اطلاع دهید که امروز در گلدان شما چیست.

Claudia says In the pot I have chicken.

کلودیا می گوید در قابلمه من مرغ دارم.

Oh. Fancy pants.

اوه شلوار فانتزی.

Very nice.

بسیار خوب.

Also some lettuce and tomato salad.

همچنین مقداری سالاد کاهو و گوجه فرنگی.

That's interesting.

جالبه.

I, i rather like cold chicken.

من مرغ سرد را بیشتر دوست دارم.

Some people don't.

بعضی ها این کار را نمی کنند.

They don't like to eat cold meat, but I do cold chicken.

آنها دوست ندارند گوشت سرد بخورند، اما من مرغ سرد مصرف می کنم.

Especially if you put chicken on a sandwich with some mayonnaise. Oh.

به خصوص اگر مرغ را با مقداری سس مایونز روی ساندویچ قرار دهید. اوه

Oh, wow.

اوه وای.

I have to say, I'm feeling a little bit hungry.

باید بگویم کمی احساس گرسنگی می کنم.

I've only had two pieces of toast this morning.

امروز صبح فقط دو تکه نان تست خوردم.

I haven't had much to eat, unfortunately,

متأسفانه من چیز زیادی برای خوردن نداشتم،

but it sounds as if you are having a salad today.

اما به نظر می رسد که امروز یک سالاد می خورید.

Are you? Are you eating salad?

شما هستید؟ سالاد میخوری؟

It sounds like it.

به نظر می رسد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

And yes, we have a lot of things still to come, so please don't go away.

و بله، ما هنوز چیزهای زیادی در پیش داریم، پس لطفا نروید.

And if you have a friend who loves the English language,

و اگر دوستی دارید که عاشق زبان انگلیسی است

tell them about this, because this is so different.

، در این مورد به او بگویید، زیرا این بسیار متفاوت است.

You are listening to two English being

شما در حال گوش دادن به دو زبان انگلیسی به صورت

spoken live and spontaneous.

زنده و خود به خود هستید.

So none of this has been rehearsed.

بنابراین هیچ کدام از اینها تکرار نشده است.

Nothing here is recorded.

اینجا چیزی ثبت نشده است.

It is now happening at 2:26 o'clock

اکنون در ساعت 2:26

on a Sunday afternoon.

بعد از ظهر یکشنبه اتفاق می افتد.

Who else is here Saturday?

چه کسی دیگر شنبه اینجاست؟

A RINO is here.

یک RINO اینجاست.

Thank you very much for joining me today, Senator Arena.

از اینکه امروز به من ملحق شدید بسیار متشکرم، سناتور آرنا.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Oh, apparently, Claudia

اوه، ظاهرا، کلودیا

is baking baking some bread.

در حال پختن مقداری نان است.

I haven't done that for years.

من سالهاست که این کار را انجام نداده ام.

Mr. Steve.

آقای استیو

A few years ago, we did start baking our own bread.

چند سال پیش، ما شروع به پخت نان خود کردیم.

The only problem is it's a

تنها مشکل این است

it's a very slow process because you have to get the flour

که فرآیند بسیار کندی است زیرا باید آرد

and the yeast and then you have to put it into some sort of container.

و مخمر را تهیه کنید و سپس آن را در ظرفی بریزید.

And then you have to wait.

و سپس باید منتظر بمانید.

You have to wait for it to rise, and then you have to put it in the oven.

باید صبر کنید تا دم بکشد و سپس آن را در فر قرار دهید.

And then you have to make sure that the bread does not burn in the oven.

و سپس باید مطمئن شوید که نان در فر نسوزد.

So I think it is a rather long process, to be honest.

بنابراین من فکر می کنم که این یک روند نسبتا طولانی است، صادقانه بگویم.

I'm not a big fan of baking bread.

من طرفدار پختن نان نیستم.

I would much rather go to the supermarket

من ترجیح می دهم به سوپرمارکت بروم

and buy the bread straight away

و نان را فوراً بخرم

and not have to bake it.

و مجبور نباشم آن را بپزم.

To be honest, I'm not a big fan of that.

راستش را بخواهید، من طرفدار آن نیستم.

Sue Katz Hello?

سو کاتز سلام؟

Sue Katz The Robin is so cute.

سو کاتز رابین خیلی بامزه است.

We often put water with sugar for some very tiny hummingbirds that come here every day.

ما اغلب برای چند مرغ مگس خوار بسیار ریز که هر روز به اینجا می آیند آب با شکر می گذاریم.

Yes, there is a special type of feeder that you can buy

بله، نوع خاصی از فیدر وجود دارد که می توانید بخرید

and they actually look like flowers, they look like flower cups,

و در واقع شبیه گل هستند، شبیه فنجان های گل هستند

and you can actually put water and a little bit of sugar inside.

و در واقع می توانید آب و کمی شکر را داخل آن بریزید.

And then the hummingbird will come down and it will take

و بعد مرغ مگس خوار پایین می آید و آب را می

the water, the sugary water from the plastic flower.

گیرد، آب شیرین گل پلاستیکی را.

Quite amazing.

کاملا شگفت انگیز.

Sadly, we don't have hummingbirds here.

متأسفانه ما اینجا مرغ مگس خوار نداریم.

We don't have hummingbirds.

ما مرغ مگس خوار نداریم

One of the smallest and I suppose one of the most attractive birds

یکی از کوچکترین و به نظر من یکی از جذاب ترین

is the Kingfisher.

پرندگان شاه ماهی است.

Kingfisher.

شاه ماهی.

So they are quite small birds and they often

بنابراین آنها پرندگان بسیار کوچکی هستند و اغلب

you can find them

می توانید آنها را

around rivers, streams, areas where there's lots of water.

در اطراف رودخانه ها، نهرها، مناطقی که آب زیادی وجود دارد پیدا کنید.

They often come down and they will pick at the water.

آنها اغلب پایین می آیند و آب را می چینند.

They're trying to get

آنها در حال تلاش برای بدست

the creatures that are living in the water.

آوردن موجوداتی هستند که در آب زندگی می کنند.

Can I say hello to God? Money.

آیا می توانم به خدا سلام کنم؟ پول

Hello, Gar. Money.

سلام گار. پول

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I hope you will stay here for a while.

امیدوارم مدتی اینجا بمانید.

We have Mr. Steve coming in a few moments.

چند لحظه دیگر آقای استیو را داریم.

I know there is always a lot of excitement when Mr.

من می دانم که وقتی آقای استیو می آید همیشه هیجان زیادی وجود دارد

Steve is coming and he will be here today.

و او امروز اینجا خواهد بود.

And what else are we doing today?

و ما امروز چه کار دیگری انجام می دهیم؟

Oh, we have something else that I want to show you as well.

اوه، ما چیز دیگری داریم که می خواهم به شما نشان دهم.

This week, a lot of people are getting excited

این هفته، بسیاری از مردم هیجان‌زده می‌شوند،

because Black Friday is approaching

زیرا جمعه سیاه نزدیک است

and quite often nowadays many shops will not just have one sale,

و امروزه اغلب مغازه‌ها فقط یک فروش

they will have many sales over a few days.

ندارند، بلکه در طی چند روز فروش زیادی خواهند داشت.

But just in case you don't know what Black Friday is, please

اما فقط در صورتی که نمی دانید جمعه سیاه چیست، لطفاً

let me explain.

اجازه دهید توضیح دهم.

So the holiday season is on its way once again,

بنابراین فصل تعطیلات یک بار دیگر در راه است،

which can only mean that Black Friday is also on its way.

که فقط می تواند به این معنی باشد که جمعه سیاه نیز در راه است.

With each year that comes around, we hear this phrase used more and more.

هر سال که از راه می رسد ، بیشتر و بیشتر از این عبارت استفاده می شود.

But what exactly is Black Friday?

اما جمعه سیاه دقیقا چیست؟

What does it mean?

چه مفهومی داره؟

Well, let me tell you, first of all,

خوب، اجازه دهید به شما بگویم، اول از همه،

there are many recorded events which have been given

بسیاری از رویدادهای ضبط شده وجود دارد که به آنها

the title of Black Friday.

عنوان جمعه سیاه داده شده است.

Many of these events are unhappy or tragic.

بسیاری از این رویدادها ناخوشایند یا غم انگیز هستند.

The name often relates to death or destruction taking place.

این نام اغلب به مرگ یا تخریب مربوط می شود.

However, this particular Black Friday is related to a holiday

با این حال، این جمعه سیاه خاص مربوط به تعطیلاتی

that is celebrated in the USA.

است که در ایالات متحده جشن گرفته می شود.

This particular Black Friday falls

این جمعه سیاه خاص

on the Friday after Thanksgiving.

در جمعه پس از روز شکرگزاری قرار می گیرد.

Thanksgiving itself occurs on the fourth Thursday of November,

روز شکرگزاری در چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر اتفاق می

and Black Friday falls on the day

افتد و جمعه سیاه در روز

after Thanksgiving, which is a Friday.

بعد از روز شکرگزاری که یک جمعه است.

Black Friday is not observed as a public holiday, although certain states in the US do

جمعه سیاه به‌عنوان تعطیل رسمی شناخته نمی‌شود، اگرچه برخی از ایالت‌های ایالات متحده

consider the day after Thanksgiving as a day off for those working in the government.

روز بعد از روز شکرگزاری را به عنوان روز تعطیل برای افرادی که در دولت کار می‌کنند در نظر می‌گیرند.

The term Black Friday began in Philadelphia

اصطلاح جمعه سیاه در فیلادلفیا شروع شد

and related to the swarms of pedestrians and traffic

و مربوط به انبوهی از عابران پیاده و ترافیکی بود

that would fill the streets right after the day of Thanksgiving.

که درست پس از روز شکرگزاری خیابان ها را پر می کردند .

Later, this phrase would relate to profits made by those

بعداً، این عبارت به سود کسانی مربوط می شود

who ran shops the time of year when shop

که در زمانی از سال که صاحبان مغازه در سیاهی بودند، مغازه ها را اداره می کردند

owners would be in the black.

.

This means that they make a profit.

این به این معنی است که آنها سود می کنند.

They are not in the red.

آنها در قرمز نیستند.

They have not made a loss.

ضرر نکرده اند.

They are in the black.

آنها در سیاهی هستند.

Nowadays, the term is used to describe

امروزه از این اصطلاح برای

the beginning of pre-Christmas trading.

توصیف آغاز تجارت قبل از کریسمس استفاده می شود.

The first day of Christmas trading is normally marked

اولین روز معاملات کریسمس معمولاً

with discounts and sales.

با تخفیف و فروش مشخص می شود.

This event grew in popularity during the 1970s.

این رویداد در طول دهه 1970 محبوبیت بیشتری پیدا کرد.

During these sales, many people will push

در طول این فروش ها، بسیاری از افراد

and fight each other for the discounted items.

برای اقلام تخفیف خورده با یکدیگر فشار می آورند و با یکدیگر مبارزه می کنند.

The Black Friday rush to buy something on offer has slowly

عجله جمعه سیاه برای خرید چیزی که عرضه می شود به آرامی

spread to other countries to Australia,

به کشورهای دیگر گسترش یافته است، استرالیا،

Brazil, Canada, India,

برزیل، کانادا، هند و

Mexico all have Black Friday sales.

مکزیک همگی فروش جمعه سیاه دارند.

Even here in the UK we have Black Friday events,

حتی در اینجا در بریتانیا، ما رویدادهای جمعه سیاه را داریم،

the first of which was held in 2003.

که اولین آن در سال 2003 برگزار شد.

It normally falls on the

معمولاً در

same day as the one in the USA.

همان روزی است که در ایالات متحده آمریکا برگزار می شود.

There is even an online version of Black Friday

حتی یک نسخه آنلاین از جمعه سیاه

called Cyber Monday.

به نام Cyber ​​Monday وجود دارد.

This relates to items purchased through the internet

این مربوط به اقلام خریداری شده از طریق اینترنت است

and occurs on the Monday after Thanksgiving,

و در دوشنبه پس از روز شکرگزاری رخ می دهد،

both Black Friday and Cyber Monday

هر دو جمعه سیاه و دوشنبه سایبری

are seen as important days for retailers.

به عنوان روزهای مهم برای خرده فروشان در نظر گرفته می شوند.

As for some, these are their best days of trading during the whole year.

در مورد برخی، این بهترین روزهای معاملاتی آنها در طول سال است.

So that is Black Friday.

پس آن جمعه سیاه است.

All explained.

همه توضیح داده شد

In. A nutshell, and that is it.

که در. خلاصه، و بس.

So now you know what Black Friday is, and now you know what

بنابراین اکنون می دانید جمعه سیاه چیست و اکنون می دانید که

it is all about.

در مورد چیست.

The most.

بیشترین.

And we are here.

و ما اینجا هستیم.

We are here. We are live.

ما اینجا هستیم. ما زنده هستیم - ما زندگی میکنیم.

Now, if you remember last Wednesday, we didn't have Mr.

حالا اگر چهارشنبه گذشته یادتان باشد، متاسفانه ما آقای

Steve here, unfortunately.

استیو را اینجا نداشتیم.

So instead we had to have this, which is not the real Mr.

بنابراین در عوض ما مجبور بودیم این را داشته باشیم، که آقای استیو واقعی نیست

Steve.

.

But fortunately today, yes, we do.

اما خوشبختانه امروز، بله، داریم.

We have him the real Mr. Steve.

ما او را آقای استیو واقعی داریم.

Oh. Well, is it really.

اوه خب واقعا اینطوره

The real Mr.

آقای

Steve is here.

استیو واقعی اینجاست.

Oh, Mr.

Duncan, I look funny.

اوه، آقای

دانکن، من بامزه به نظر می رسم.

Some people might say.

ممکن است برخی بگویند.

Well, I don't.

خوب، من نه.

I'm a bit an animated anyway, so am I any more animated than that?

به هر حال من کمی متحرک هستم، پس آیا من متحرک تر از این هستم؟

I can't believe you had me there on Wednesday, Mr.

من نمی توانم باور کنم که چهارشنبه مرا آنجا داشتی، آقای

Duncan. I did. It was it was all along.

دانکن. من کردم. تمام مدت این بود.

It was the fake Mr.

این آقای استیو جعلی بود

Steve.

In fact, a lot of people said they prefer having the fake Mr.

.

در واقع ، بسیاری از مردم گفتند که ترجیح می دهند آقای استیو جعلی را داشته باشند

Steve because who who will?

، زیرا چه کسی این کار را خواهد کرد؟

Actually, it was me.

در واقع من بودم

It was everyone else was missing you on Wednesday.

این بود که همه روز چهارشنبه دلتنگ تو بودند.

Don't worry.

نگران نباشید.

Steve will be with us today, but also on Wednesday as well.

استیو امروز و همچنین چهارشنبه با ما خواهد بود.

Next Sunday.

یکشنبه بعدی.

While I remember Steve. Yes, next Sunday.

در حالی که من استیو را به یاد دارم. بله یکشنبه آینده

Big news concerning this.

خبر بزرگ در این رابطه

Who next Sunday?

یکشنبه آینده کیست؟

Make sure you tune in next Sunday, huh?

حتما یکشنبه آینده را تنظیم کنید، نه؟

Big news.

خبر بزرگ

Oh, you're not going to reveal the news just yet.

اوه، شما هنوز این خبر را فاش نمی کنید.

So you're going to wait until next Thursday.

پس تا پنجشنبه آینده صبر کنید.

Thursday. Wednesday, I mean, Sunday.

پنج شنبه. چهارشنبه، یعنی یکشنبه.

I'm not with it today, Mr. Duncan. I'm not with it if.

من امروز با آن نیستم، آقای دانکن. من با آن نیستم اگر.

You're not with it, it means you can't quite grasp what is happening around you,

شما با آن نیستید، به این معنی است که نمی توانید کاملاً آنچه را که در اطراف شما اتفاق می افتد درک کنید

which, to be honest with you, is a normal day for Mr.

، که صادقانه بگویم، برای آقای استیو یک روز عادی است

Steve. By the way, Garcia or Garcia?

. راستی گارسیا یا گارسیا؟

Oh, no, I heard you saying hello to Luis with the echo we voice, okay?

اوه، نه، شنیدم که با صدای ما به لوئیس سلام می کنی، باشه؟

And he wants you to do the same for them.

و او از شما می خواهد که همین کار را برای آنها انجام دهید.

You do so.

شما این کار را انجام دهید.

You do realise there is an echo tax?

آیا متوجه هستید که مالیات اکو وجود دارد؟

Rishi Sunak not rishi sunak.

ریشی سوناک نه ریشی سوناک.

Who is it now?

الان کیه؟

Is it Jeremy Hunt?

آیا جرمی هانت است؟

You have to be careful how you say his name.

شما باید مراقب نحوه بیان نام او باشید.

Jeremy Hunt.

جرمی هانت

It's definitely Hunt.

قطعا هانت است.

Nothing else is to some people.

هیچ چیز دیگری برای برخی افراد نیست.

He's he's he's decided to bring in an echo tax.

او تصمیم گرفته است مالیات اکو را وارد کند.

So every time I have my echo,

بنابراین هر بار که من پژواک خود را دارم،

I have to pay tax to the British government.

باید به دولت بریتانیا مالیات بپردازم.

So let's have a look live.

پس بیایید نگاهی زنده داشته باشیم.

Are you still there?

هنوز آنجا هستی؟

Go see it or Garcia.

برو ببینش یا گارسیا

Go, go. See you. Go see. Yes, I'll see you.

برو برو. به امید دیدار. برو ببین. بله، شما را می بینم.

Go see. Okay.

برو ببین. باشه.

Here we go then.

پس ما اینجا می رویم.

Hello to go see.

سلام برو ببین

Everyone will be wanting that now.

اکنون همه آن را می خواهند.

No, I really. Have to restrict it because you know.

نه من واقعا باید محدودش کنی چون میدونی

I go tax

من مالیات

they've taxed

everything now in the UK everything is taxed even even farting.

می‌دهم، آنها از همه چیز مالیات گرفته‌اند اکنون در بریتانیا از همه چیز حتی حتی گوز هم مالیات می‌گیرند.

There's a fart tax now because of the environmental.

در حال حاضر به دلیل محیط زیست مالیات گوز وجود دارد.

I'm sorry, I just made myself left the environmental impact that farting has.

متاسفم، من فقط خودم را مجبور به ترک اثرات زیست محیطی که گوز دارد.

So it's not just the cows they have have wind

بنابراین فقط گاوهایی که دارند باد ندارند

and all sorts of horrible chemicals and methane coming out of both ends.

و انواع مواد شیمیایی وحشتناک و متان از هر دو سرشان خارج می شود.

But human beings also do the same thing as well.

اما انسان ها نیز همین کار را می کنند.

So they are introducing a farts tax

بنابراین آنها مالیات گوز را وضع می

and they I don't know how they had that,

کنند و من نمی دانم چگونه آن را داشتند،

how they know that you are breaking wind.

چگونه می دانند که شما باد را می شکنید.

But apparently that's that's a new tax eco tax

اما ظاهراً این یک مالیات زیست محیطی مالیاتی جدید است

and also using the word were as well he's joking.

و همچنین با استفاده از این کلمه نیز او شوخی می کند.

Well we hope that cheered you up goes is it kosher is that how your name is pronounced?

خوب ما امیدواریم که شما را تشویق کرده باشد، آیا خوب است که نام شما چگونه تلفظ می شود؟

Go see it or is it Garcia?

برو ببینش یا گارسیا هست؟

Number one, go see one of the to see Garcia.

شماره یک، برای دیدن گارسیا، یکی از آنها را ببینید.

Well number three. Apple nine. Going through.

خوب شماره سه اپل نه. در حال گذراندن

If you've got one, we know it's go see it.

اگر یکی دارید، ما می دانیم که آن را ببینید.

Okay, two, we know it's Garcia.

خوب، دو، ما می دانیم که گارسیا است.

I think I think you're right.

فکر کنم حق با شماست

Actually, Mr. Duncan, I think you're right, actually.

در واقع، آقای دانکن، فکر می کنم حق با شماست.

So we'll find out.

بنابراین ما متوجه خواهیم شد.

Apparently, there's a football match.

ظاهراً یک مسابقه فوتبال وجود دارد.

Is there?

Where? Well, you know the World Cup.

آیا وجود دارد؟

جایی که؟ خوب، شما جام جهانی را می شناسید.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

At 4 p.m.

ساعت 4 بعد از ظهر

UK time, according to Lewis. And who is playing?

به گفته لوئیس به وقت بریتانیا. و چه کسی بازی می کند؟

No idea.

نظری ندارم.

Oh, this is good this information is brilliant.

اوه، این خوب است این اطلاعات درخشان است.

I know it.

من آن را می دانم.

But what we're just telling people because Lewis was saying, I hope that you can stay

اما چیزی که ما فقط به مردم می‌گوییم چون لوئیس می‌گفت، امیدوارم که بتوانید

until right to the end because the match doesn't start until 4 p.m..

تا آخر بمانید زیرا بازی تا ساعت 4 بعد از ظهر شروع نمی‌شود.

Yes. UK time.

بله. به وقت انگلستان

So we could actually what we should have done, Mr.

بنابراین ما می‌توانیم در واقع کاری که باید انجام می‌دادیم، آقای

Duncan, is think about all the words that you could usefully use in football.

دانکن، این است که به همه کلماتی فکر کنیم که می‌توانی در فوتبال مفید استفاده کنی.

And then when people watched the World Cup, they would watch right up to that moment.

و سپس وقتی مردم جام جهانی را تماشا می کردند، تا آن لحظه تماشا می کردند.

Could they get all the interesting words about use of football?

آیا آنها می توانند تمام کلمات جالب در مورد استفاده از فوتبال را دریافت کنند؟

But of course we would be.

اما مطمئناً ما خواهیم بود.

Oh yeah. So you've got your England mug.

اوه بله. بنابراین شما لیوان انگلیس خود را دارید.

Is that coincidence?

آیا این تصادفی است؟

I was going to get my Qatar mug.

قرار بود لیوان قطری ام را بگیرم.

But we haven't got one, have we?

اما ما یکی نداریم، نه؟

I was going to have a Qatar mug and I was going to fill it with Budweiser.

قرار بود یک لیوان قطری داشته باشم و آن را با بودویزر پر کنم.

What? The non-alcoholic version?

چی؟ نسخه غیر الکلی؟

No. What?

نه. چی؟

Well, why?

خب چرا؟

Why would you have non-alcoholic beer?

چرا باید آبجو بدون الکل بخورید؟

That doesn't make any sense.

این هیچ معنایی ندارد.

It's banned, isn't it?

ممنوع است، اینطور نیست؟

Is banned unless you're very rich

ممنوع است مگر اینکه خیلی ثروتمند

and you have a special you're paid for one of those boxes,

باشید و برای یکی از آن جعبه‌ها

those expensive boxes in the stadium. Yeah.

، جعبه‌های گران‌قیمت در استادیوم، پول خاصی داشته باشید. آره

Well then you won't be able to to drink alcohol.

خوب پس شما نمی توانید الکل بنوشید.

Well it's not is anyone's surprised.

خوب این نیست کسی تعجب کرده است.

I said this weeks ago here on the live stream.

این را هفته‌ها پیش اینجا در پخش زنده گفتم.

I said this many weeks ago and I was talking about the Qatar World Cup

این را هفته ها پیش گفتم و داشتم در مورد جام جهانی قطر صحبت می

and I said alcohol is going to be a big problem and they probably won't be able to consume it.

کردم و گفتم مشروبات الکلی مشکل بزرگی خواهد بود و احتمالا نتوانند آن را مصرف کنند.

So you can't have it at the actual stadium.

بنابراین شما نمی توانید آن را در استادیوم واقعی داشته باشید.

There are places where you can go.

جاهایی هست که میتونید برید.

Small areas where they have bars are very carefully controlled,

مناطق کوچکی که میله‌ها در آن‌ها وجود دارد بسیار با دقت کنترل می‌شوند،

but I still don't know why would you have

اما من هنوز نمی‌دانم چرا

alcohol free beer now?

الان آبجوی بدون الکل می‌خورید؟

I don't mean about going to the Middle East, but generally why?

منظورم رفتن به خاورمیانه نیست، اما به طور کلی چرا؟

Why not just have some fizzy orange.

چرا فقط کمی پرتقال گازدار نخورید.

But it's revolting alcohol free be if anyone has ever drunk alcohol free beer.

اما اگر کسی تا به حال آبجوی بدون الکل نوشیده باشد، شرم آور است.

Yes, which I have it is revolting.

بله، که من آن را شورش است.

But I don't see the point anyway because if you drink beer, you drink beer.

اما به هر حال من هدف را نمی بینم زیرا اگر شما آبجو بنوشید، آبجو می نوشید.

So you consume alcohol to the point otherwise.

بنابراین شما تا حدی الکل مصرف می کنید در غیر این صورت.

Yes. So is anyone.

آره. هر کسی هم همینطور است.

Actually I don't suppose anybody watching is I don't think many people are that interested in the football.

در واقع فکر نمی‌کنم کسی که تماشا می‌کند، فکر نمی‌کنم خیلی‌ها به فوتبال علاقه‌مند باشند.

None certainly are.

هیچ کدام قطعا نیستند.

It's a go sheer, by the way, is how you pronounce

به هر حال، نام گارسیا را چگونه تلفظ می کنید

Garcia's name.

.

Go say good.

برو بگو خوب

And they don't see it as ghostly or ghost.

و آنها آن را شبح یا روح نمی بینند.

They're some.

Go, go.

آنها برخی هستند.

برو برو.

Oh, yes. This is much clearer. Gotcha.

آه بله. این خیلی واضح تر است. گوچا

Thank you for clearing that up.

از شما برای روشن کردن آن متشکرم

According to what is put on there.

با توجه به آنچه در آنجا گذاشته شده است.

So short in, Margaret, it's it's equivalent to Margaret's.

خیلی کوتاه مارگارت ، معادل مارگارت است.

Good.

خوب

So at least we know you're female now because we didn't know that before.

بنابراین حداقل ما می دانیم که شما در حال حاضر زن هستید زیرا قبلاً این را نمی دانستیم.

Okay, that's good to know.

بسیار خوب، دانستن آن خوب است.

Well, I'm assuming you're female, you know? Ooh.

خوب، من فرض می کنم شما زن هستید، می دانید؟ اوه

Did some of that sex that we, you know, we are lots of different sexes now.

آیا برخی از آن جنس که ما، می دانید، ما بسیاری از جنس های مختلف در حال حاضر.

This is great. Wish to offend.

این عالی است. آرزوی توهین کردن

We've got to be very careful what we talk about. Okay.

ما باید خیلی مراقب صحبت‌هایمان باشیم. باشه.

These don't talk about the things, says Bruno.

برونو می گوید: اینها در مورد چیزها صحبت نمی کنند.

Steve, can you please turn your brain on?

استیو، لطفاً می توانی مغزت را روشن کنی؟

It's an annoying topic.

موضوع آزار دهنده ای است.

Please find the button that turns your brain on.

لطفاً دکمه ای را پیدا کنید که مغز شما را روشن می کند.

It is on Mr.

Duncan.

مربوط به آقای

دانکن است.

You know how I start and then I get lively and lively. Yes.

شما می دانید که چگونه شروع می کنم و سپس سرزنده و سرزنده می شوم. آره.

So I think I'm

بنابراین فکر می‌کنم

probably correct in assuming that most people who are watching

در این فرض که اکثر افرادی که امروز تماشا

today are not are not interested, particularly in the football.

می‌کنند، به خصوص به فوتبال علاقه‌ای ندارند، احتمالاً درست می‌گویم.

Well, no, not everyone is interested in football.

خوب، نه، همه به فوتبال علاقه ندارند.

No, it's only a few million people.

نه، فقط چند میلیون نفر هستند.

You know, there's there's now 8 billion, by the way, 8 billion people on the planet.

می دانید، در حال حاضر 8 میلیارد، اتفاقاً، 8 میلیارد نفر روی این سیاره وجود دارد.

And it's only a small percentage that actually like football.

و این فقط درصد کمی است که واقعاً فوتبال را دوست دارند.

But it would appear that every person on the planet loves football, but they don't.

اما به نظر می رسد که همه افراد روی کره زمین عاشق فوتبال هستند، اما اینطور نیستند.

It's just promotion and marketing that makes everyone

فقط تبلیغ و بازاریابی است که باعث می شود همه

believe that everyone on the planet loves football.

باور کنند که همه روی کره زمین عاشق فوتبال هستند.

But there is a there is a big, big percentage that don't follow any sport.

اما درصد زیادی وجود دارد که هیچ ورزشی را دنبال نمی کنند.

The majority I'll only get interested if England get into the final

اکثریت من فقط در صورتی علاقه مند می شوم که انگلیس به فینال راه پیدا کند

and even then I'll only be mildly interested.

و حتی در آن زمان نیز فقط اندکی علاقه مند خواهم بود.

I don't want anything, anything to do with it.

من هیچ چیزی نمی خواهم، هیچ ربطی به آن ندارم.

No, anything to do with that.

نه، هیچ ربطی به اون نداره

A bunch of hypocrites.

یک مشت منافق.

Knows and says like alcohol is bad. Mr.

می داند و می گوید مثل الکل بد است. آقای

Duncan Yes, it certainly is in large quantities, yes.

دانکن بله، مطمئناً در مقادیر زیاد است، بله.

If you if you have too much.

اگر بیش از حد دارید.

But we appreciate different cultures.

اما ما از فرهنگ های مختلف قدردانی می کنیم.

Don't you know.

نمی دانی

Who said we. Didn't?

کی گفته ما نشد؟

And Holly isn't allowed, so.

و هالی مجاز نیست، بنابراین.

Yeah, that's. That's the world, isn't it?

آره همینه این دنیاست، اینطور نیست؟

Everybody's got different beliefs and different rules, and we all live happily together.

هرکسی عقاید و قوانین متفاوتی دارد و همه ما در کنار هم به خوشی زندگی می کنیم.

Calm down, Steve.

آرام باش استیو

No, I'm just saying.

نه، من فقط می گویم.

This isn't Twitter. I went to see a friend of mine.

این توییتر نیست به دیدن یکی از دوستانم رفتم.

This was a friend of my mother's.

این یکی از دوستان مادرم بود.

Okay, do you want me to talk about that or not?

باشه، میخوای در موردش حرف بزنم یا نه؟

Or have you got too much to do? Have you got a programme?

یا کارهای زیادی برای انجام دادن دارید؟ آیا برنامه ای دارید؟

Yes, I've already told you, we've got loads.

بله، قبلاً به شما گفته ام، ما بارهایی داریم.

We've got absolutely loads to talk about.

ما کاملاً بارهای زیادی برای صحبت داریم.

If we run out of things to say, I'll tell you about how I met my mother's friend.

اگر حرف‌هایمان تمام شد، نحوه آشنایی با دوست مادرم را به شما خواهم گفت.

Okay?

باشه؟

And she cooked me some delicious pakoras.

و او برای من پاکوراهای خوشمزه پخت.

You're telling us the story?

شما داستان را برای ما تعریف می کنید؟

Yeah, but anyway. Yes, yes, it.

بله، اما به هر حال. بله، بله، آن را.

I might tell you the story and then you start telling the story.

من ممکن است داستان را به شما بگویم و سپس شما شروع به گفتن داستان کنید.

So you met a friend,

پس با دوستی آشنا

your mum's friend, and you had some lovely Indian food? Yes.

شدی، دوست مادرت، و غذای هندی دوست داشتنی خوردی؟ آره.

And that's it, you know. That's it. That's it. You see?

و همین است، می دانید. خودشه. خودشه. می بینی؟

You see Rafferty.

رافرتی را می بینید.

Cutting me off already?

من را قطع کرده است؟

Although I think you are trying to get around me, Mr. Duncan.

اگرچه فکر می کنم شما سعی می کنید مرا دور بزنید، آقای دانکن.

Brevity is the soul of wit, as Shakespeare once said.

همانطور که شکسپیر زمانی گفته بود، ایجاز روح شوخ طبعی است.

Well, who cares about Shakespeare?

خوب، چه کسی به شکسپیر اهمیت می دهد؟

You know, we're trying to.

میدونی ما داریم سعی میکنیم

Trying to get rid of all this stuff.

تلاش برای خلاص شدن از شر همه این چیزها.

Aren't we, in the UK now.

مگر ما الان در بریتانیا نیستیم؟

Sorry, they're trying to decolonise everything

متأسفم، آنها در حال تلاش برای استعمارزدایی از همه چیز

in the UK at the moment aren't they.

در بریتانیا هستند، اینطور نیست.

Okay. What's that got to do with Shakespeare.

باشه. چه ربطی به شکسپیر داره

Well they'll probably try and get rid of Shakespeare because they're probably,

خوب، آنها احتمالاً تلاش خواهند کرد تا از شر شکسپیر خلاص شوند زیرا احتمالاً،

you know, left wing people in the UK

می دانید، افراد چپ در بریتانیا

who are in control of sort of education

هستند که کنترل نوعی از

universities will probably will probably make a statement that that Shakespeare

دانشگاه های آموزشی را در دست دارند ، احتمالاً بیانیه ای خواهند داشت که

has got something to do with colonisation and will therefore want to ban it from

شکسپیر کاری برای انجام دادن دارد. تصور می‌کنم با استعمار و بنابراین می‌خواهم

from from being taught in schools, I would imagine, because that's what's going on in the UK now.

تدریس آن را در مدارس ممنوع کنم، زیرا این چیزی است که اکنون در بریتانیا در حال وقوع است.

Well, not so much now.

خب الان نه خیلی

I think it's still going on. Mr. Duncan.

فکر می کنم هنوز ادامه دارد. آقای دانکن

I think I think I think the the the being

فکر می‌کنم فکر می‌کنم

overprotective of other people

محافظت بیش از حد از دیگران

has become less important over the past couple of weeks.

در چند هفته گذشته اهمیت کمتری پیدا کرده است.

Well, it has on Twitter anyway.

خوب، به هر حال در توییتر وجود دارد.

Ran up big alcohol drinkers.

دوید تا مشروب خواران بزرگ.

Anyway, we've got beer, but we never drink it.

به هر حال، ما آبجو داریم، اما هرگز آن را نمی نوشیم.

We've we've got three bottles of beer. Okay.

ما سه بطری آبجو داریم. باشه.

We've had it for about six months and we haven't even touched any of it yet.

حدود شش ماه است که آن را داریم و هنوز حتی به هیچ کدام از آن دست نزده ایم.

We just don't bother.

ما فقط اذیت نمی کنیم.

We don't really have any vices.

ما واقعاً هیچ رذیله ای نداریم.

We don't do drugs, we don't do alcohol, we don't really do anything.

ما نه مواد مخدر می کنیم، نه الکل می کنیم، نه واقعاً هیچ کاری انجام نمی دهیم.

We just have the. Idea that very boring.

ما فقط داریم. ایده ای که بسیار خسته کننده است.

As we're very boring, rarely talking of things that we love and enjoy having and doing.

از آنجایی که ما بسیار کسل کننده هستیم، به ندرت در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که دوست داریم و از داشتن و انجام آنها لذت می بریم.

Mr. Steve Some very worrying news.

آقای استیو چند خبر بسیار نگران کننده.

What's that here in the UK? Because

اینجا در بریتانیا چیست؟ زیرا

our favourite snack,

اسنک مورد علاقه ما

the Jaffa Cake, might be disappearing

، کیک یافا، ممکن است

from the shelves of the supermarket.

از قفسه های سوپرمارکت ناپدید شود.

Good grief, that's amazing.

غم خوب، این شگفت انگیز است.

US some good acting there.

ایالات متحده برخی از بازیگری خوب وجود دارد.

Yes, it might be happening.

بله، ممکن است اتفاق بیفتد.

So Christmas we might have no Jaffa cakes to eat at Christmas time.

بنابراین کریسمس ممکن است هیچ کیک یافای برای خوردن در زمان کریسمس نداشته باشیم.

And I think that is a big, big disaster.

و من فکر می کنم که این یک فاجعه بزرگ است.

I something interesting is going out to the store to buy some food.

من یک چیز جالب برای خریدن غذا به فروشگاه می روم.

See if you can buy Jaffa Cakes.

ببینید آیا می توانید کیک یافا بخرید.

I would buy them because if you buy, say, a room full of them,

من آنها را می خرم زیرا اگر مثلاً یک اتاق پر از آنها بخرید،

you can probably sell them back to the UK and make a big profit.

احتمالاً می توانید آنها را به بریتانیا بفروشید و سود زیادی به دست آورید.

Can I have a room full of Jaffa Cakes, please?

آیا می توانم یک اتاق پر از کیک یافا داشته باشم، لطفا؟

Yes, because they've gone on strike, haven't they, at the factory that make Jaffa Cakes?

بله، چون آنها اعتصاب کرده اند، مگر در کارخانه ای که کیک یافا می سازند، اعتصاب کرده اند؟

Yes. The factory in a place called Aintree Aintree.

آره. کارخانه در مکانی به نام Aintree Aintree.

Apparently they have gone on strike.

ظاهرا اعتصاب کرده اند.

They've been striking since September, but of course, it's taken a few weeks

آنها از سپتامبر شروع به اعتصاب کرده اند ، اما البته چند هفته ای طول کشید

for the Jaffa Cakes to start going down.

تا کیک های یافا شروع به پایین آمدن کنند.

So lot of people have been buying them panic buying

بنابراین بسیاری از مردم با خرید کیک یافا با وحشت آنها را می خریدند

Jaffa cakes,

،

because a lot of people like to eat Jaffa cakes at Christmas.

زیرا بسیاری از مردم دوست دارند در کریسمس کیک یافا بخورند.

Didn't they have loads of them in

آیا آنها بارهای زیادی از آنها در

these great big sort of yard or meat?

این حیاط بزرگ یا گوشت نداشتند؟

And then they were Oreos.

و سپس آنها Oreos بودند.

I realised that there was something else, some sugar jack.

فهمیدم یه چیز دیگه هم هست، یه جک قندی.

There was another

carton of something by the size of it, which

کارتن دیگری به اندازه آن چیزی بود که

I think, yeah.

فکر می کنم، بله.

Anyway, he has to hold Jaffa Cakes

به هر حال، او باید کیک های جافا را نگه دارد

and sell them while you've got the opportunity to make a quick profit.

و آنها را بفروشد در حالی که شما فرصت کسب سود سریع دارید.

So it looks as if there might be a shortage of my favourite sweets.

بنابراین به نظر می رسد که ممکن است کمبود شیرینی مورد علاقه من وجود داشته باشد.

My favourite

مورد علاقه من

that some people say is a Jaffa cake,

که بعضی ها می گویند کیک یافا

a cake or a biscuit.

، کیک یا بیسکویت است.

I would say it's a cake because it's very soft.

من می گویم کیک است چون بسیار نرم است.

Yes, it has. Sponge Biscuit is normally sort of hard,

بله، دارد. بیسکویت اسفنجی معمولاً نوعی سفت است،

but there's also a shortage of eggs in the UK.

اما کمبود تخم مرغ در بریتانیا نیز وجود دارد.

Yes, isn't there, Mr. Duncan?

بله، نیست، آقای دانکن؟

The shortage of eggs, we mentioned that last week.

کمبود تخم مرغ، هفته گذشته به آن اشاره کردیم.

So probably when the factory does well, no doubt the

بنابراین احتمالاً وقتی کارخانه به خوبی کار می کند، بدون

the managers or the owners, the factory give in

شک مدیران یا مالکان، کارخانه تسلیم می شوند

and or there's some compromise on their wages.

و یا در مورد دستمزد آنها سازش وجود دارد.

They will find that there's no eggs to make the Jaffa cakes,

آنها متوجه خواهند شد که هیچ تخم مرغی برای تهیه کیک یافا وجود ندارد

and they won't be able to produce any for Christmas anyway.

و به هر حال نمی توانند برای کریسمس تخم مرغی تولید کنند.

And then the bosses will have to get rid of the staff they've just given a pay rise to.

و سپس روسا باید از دست کارکنانی که به تازگی به آنها حقوق داده اند خلاص شوند.

Oh, so yes, a shortage of eggs

اوه، بله، کمبود تخم‌مرغ

because the feed is too expensive since

به دلیل گران بودن خوراک از آنجایی

you know, all the problems we've had with commodities recently.

که می‌دانید، همه مشکلاتی که اخیراً با کالاها داشتیم، وجود دارد.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

I'm just talking about what's going on.

من فقط در مورد آنچه اتفاق می افتد صحبت می کنم.

Are you trying to shut me up already?

آیا در حال حاضر سعی در بستن من دارید؟

Mr. Duncan is depressing me.

آقای دانکن مرا افسرده می کند.

It's bad enough that we might.

به اندازه کافی بد است که ما ممکن است.

Not know about what's going on in the world.

نمیدانم در دنیا چه میگذرد

Okay, Steve, we get it. We can find.

باشه، استیو، متوجه شدیم. ما میتوانیم پیدا کنیم.

I was going to say, I was still talking about my lovely Jaffa cakes.

میخواستم بگم هنوز داشتم در مورد کیک های یافای دوست داشتنی ام صحبت میکردم.

You say.

شما بگو.

Oh, how boring.

اوه چقدر خسته کننده

If you've just told the story now, why? Go on, Mr. Dunk.

اگر الان داستان را گفته اید ، چرا؟ برو آقای دانک

That's enough. Enough's enough.

بس است. بسه دیگه

Onto the next.

به بعدی.

Yeah. So that's what you do to me, Mr. Duncan.

آره پس این کاری است که شما با من می کنید، آقای دانکن.

Cut me off. I'm cutting you off.

حرفم را قطع کن من حرفت رو قطع میکنم

Cut, cut, cut, cut.

برش، برش، برش، برش.

Okay.

باشه.

What about the Jaffa Cakes?

در مورد کیک یافا چطور؟

Go on, I'll let you finish the story. The Geoff case.

ادامه بده، میذارم داستان رو تموم کنی. پرونده جف

We might have to go out and buy some.

شاید مجبور شویم بیرون برویم و مقداری بخریم.

Or we might need to do, you know.

یا شاید لازم باشد انجام دهیم، می دانید.

You know, sometimes people have fundraising.

می دانید، گاهی اوقات مردم جمع آوری کمک مالی می کنند.

We might need you to send some Jaffa cakes to us

ممکن است نیاز داشته باشیم که چند کیک یافا برای ما بفرستید

so we don't suffer during the Christmas period.

تا در طول دوره کریسمس دچار مشکل نشویم.

Talking of food now, this is where I'd be kind

حالا در مورد غذا صحبت می‌کنم، اینجا جایی است که

and this is where I'm going to be lovely in nice to Mr.

من مهربان باشم و اینجاست که قرار است با آقای استیو دوست‌داشتنی باشم

Steve.

.

Yesterday, Mr.

دیروز آقای

Steve made the most amazing meal, and he also made

استیو شگفت انگیزترین غذا را درست کرد و همچنین

his most delicious dish. Hmm.

خوشمزه ترین غذای خود را درست کرد. هوم

Oh, look at that.

اوه، به آن نگاه کنید.

Now, that is something called cauliflower cheese.

حالا این چیزی به نام پنیر گل کلم است.

It's very easy to make, isn't it.

درست کردنش خیلی راحته، اینطور نیست.

Really?

واقعا؟

No, it's extremely hard, Mr. Duncan.

نه، خیلی سخت است، آقای دانکن.

It's extreme.

افراطی است.

It would have been very easy to make.

درست کردنش خیلی راحت بود

Easy?

آسان؟

Well, why didn't you make it then?

خب پس چرا موفق نشدی؟

Now it's extremely hard.

الان خیلی سخته

I mean, it takes hours to prepare that.

منظورم این است که آماده سازی آن ساعت ها طول می کشد.

Okay, so what is it made of?

خوب، پس از چه ساخته شده است؟

It's that. Well, it's made of cauliflower.

خودشه. خب از گل کلم درست شده

And then you what everybody knows.

و سپس شما آنچه که همه می دانند.

Well, maybe not everybody knows what cauliflower cheese is.

خب، شاید همه ندانند پنیر گل کلم چیست.

So cauliflower a vegetable, a white pale

بنابراین گل کلم یک سبزی است، یک سبزی کم رنگ سفید

vegetable, which we know is a flour

، که می دانیم آردی

about six, eight inches across.

حدود شش، هشت اینچ است.

So you cook the cauliflower, break it up into into little bits

بنابراین گل کلم را می پزید، آن را به تکه های کوچک تقسیم می کنید

and then pour over a nice cheese sauce.

و سپس روی یک سس پنیر خوب بریزید.

So a white sauce that you put cheese in, I put a bit of.

پس یه سس سفید که توش پنیر میریزی ، من یه ذره میزارم.

No, I'm not going to reveal myself.

نه، من قصد ندارم خودم را فاش کنم.

Okay, Steve.

And then you bake it in the oven and you it goes very well with lamb.

باشه، استیو.

و سپس آن را در فر می پزید و با گوشت بره خیلی خوب می شود.

We don't know why.

Because cheese and lamb for some reason, fatty meat, cheese

ما نمی دانیم چرا.

چون پنیر و بره بنا به دلایلی، گوشت چرب، پنیر

all goes very well together.

همه با هم خیلی خوب می شوند.

So, yes, I cooked that yesterday.

خب، بله، دیروز پختم.

Extremely difficult to make.

ساختش فوق العاده سخته

I mean, I would need, you know, hours to tell somebody how to produce that particular dish.

منظورم این است که من به ساعت‌ها نیاز دارم تا به کسی بگویم چگونه آن غذای خاص را تولید کند.

The skill level is, you know, maximum

می‌دانید که سطح مهارت حداکثر

out of ten, I'd say with ten level ten of skill required.

از ده است، من می‌توانم بگویم با ده سطح ده مهارت لازم است.

That doesn't sound very high.

این صدا خیلی بالا نیست.

But it's out of ten.

اما از ده است.

So that's maximum, you know.

پس این حداکثر است، می دانید.

So what about a million?

پس یک میلیون چطور؟

Well, if it's a million, then you need a skill level of a million.

خوب، اگر یک میلیون است، پس به سطح مهارت یک میلیون نیاز دارید.

Okay. But you know.

باشه. اما میدونی.

So this is Mr.

پس این هم

Steve's delicious meal that he made last night.

غذای خوشمزه آقای استیو که دیشب درست کرد.

And I have to say, it was amazing, though.

و باید بگویم که شگفت انگیز بود.

It's so.

Yes, so yes.

آن چنان.

بله، پس بله.

So the people are asking about the ingredients.

بنابراین مردم در مورد مواد تشکیل دهنده می پرسند.

So, yeah, it's just cauliflower.

بنابراین، بله، این فقط گل کلم است.

So you boil the cauliflower till it's cooked, okay.

پس گل کلم را بجوشانید تا پخته شود، باشه.

And then you break it into its little florets.

و سپس آن را به گلچه های کوچکش می شکنند.

I would describe those as individual little florets on their stalks and then you make a white sauce.

من آنها را به عنوان گلچه های کوچک روی ساقه هایشان توصیف می کنم و سپس شما یک سس سفید درست می کنید.

So you just I use

بنابراین شما فقط از

corn flour

آرد ذرت

and milk to make a sort of a thick sauce and the.

و شیر برای درست کردن یک سس غلیظ استفاده می کنم.

Most important ingredient.

مهمترین ماده تشکیل دهنده

And then I add cheese to it,

و سپس پنیر را به آن اضافه می کنم،

mount it in nice, thick, cheesy sauce.

آن را در سس خوب، غلیظ و پنیری قرار می دهم.

I normally at a bit of a spice or a bit of what do I add to it?

من معمولاً مقداری ادویه یا کمی از چه چیزی به آن اضافه کنم؟

That mustard.

اون خردل

And then I pour it on the top and then put it in the oven for 20 minutes,

و بعد رویش میریزم و بعد میذارم تو فر به مدت 20 دقیقه

half an hour on a high heat

نیم ساعت با حرارت

and it goes very well with meat.

زیاد و با گوشت خیلی خوب میشه.

It goes well with beef, but particularly lamb.

این به خوبی با گوشت گاو، اما به خصوص گوشت بره سازگار است.

Um, peas.

ام، نخود

Nice gravy.

سس خوب

There we go.

ما میرویم آنجا.

So with it, we actually have the lamb shank last night

بنابراین با آن، ما در واقع دیشب ساق بره

and we had the cauliflower cheese with it.

را داریم و پنیر گل کلم را با آن می‌خوریم.

But I have to say, Mr.

اما باید بگویم آقای

Steve, I got very emotional earlier.

استیو، من زودتر خیلی احساساتی شدم.

Leanne is going, by the way, she's got snow all over the town. Oh.

لیان می رود، اتفاقاً، او سراسر شهر برف دارد. اوه

But Leanne has got to go.

اما لیان باید برود.

No doubt she's got to clear the snow.

بدون شک او باید برف را پاک کند.

So we'll see you next week.

بنابراین هفته آینده شما را می بینیم.

They're having a lot of snow in the United States.

آنها در ایالات متحده برف زیادی می بارند.

Have you seen that?

آیا شما آن را دیده اید؟

Five feet, five feet of snow.

پنج فوت، پنج فوت برف.

So people have been opening their doors

بنابراین مردم درهای خود را باز کرده‌اند

and the snow is right up to the top of the doorway.

و برف تا بالای در می‌رسد.

Yes, we have had no snow.

بله، ما برف نداشتیم.

We've had nothing. Lots of rain.

هیچی نداشتیم باران زیاد.

By the way, Saturday, you know, it's the cheese we put in.

در ضمن، شنبه، می دانید، این پنیر است که ما در آن قرار داده ایم.

It's not mozzarella because

این موزارلا نیست

it's cheddar cheese.

زیرا پنیر چدار است.

So it's a strong you want a strong taste in cheese

بنابراین می خواهید طعم قوی پنیر داشته باشید

because cauliflower is a bland vegetable. Yes.

زیرا گل کلم یک سبزی ملایم است. آره.

It doesn't have much flavour.

طعم زیادی نداره

So if you put mozzarella in it, mozzarella is a bit of a bland cheese.

بنابراین اگر موزارلا را در آن قرار دهید، موزارلا کمی پنیر ملایم است.

It doesn't really taste of much.

واقعا مزه اش زیاد نیست

So you want a strong cheese?

پس پنیر قوی می خواهید؟

We put cheddar in because that's a strong cheese extract.

ما چدار را داخل آن قرار دادیم زیرا عصاره پنیر قوی است.

Extra mature or just something with a strong flavour.

فوق العاده بالغ یا فقط چیزی با طعم قوی.

Cheese you want in that.

پنیر در آن می خواهید.

Oh, if I have cheese it's either

آه، اگر من پنیر داشته

got to be very strong or very savoury.

باشم باید خیلی قوی باشد یا بسیار خوش طعم.

And I have to say, if you're going to have cauliflower cheese,

و باید بگویم، اگر می خواهید پنیر گل کلم بخورید،

you have to use extra mature.

باید از رسیده اضافی استفاده کنید.

Francesca says.

فرانچسکا می گوید.

Do you use much cheese in England?

آیا در انگلستان از پنیر زیاد استفاده می کنید؟

Well, we certainly do.

In this house, yes.

خوب، ما قطعا انجام می دهیم.

در این خانه، بله.

Yes. Cheese is popular in the UK.

آره. پنیر در انگلستان رایج است.

Yeah, probably not as popular as, say, France or

بله، احتمالاً به اندازه فرانسه یا

Xavier Thomas.

خاویر توماس محبوب نیست.

It's actually it's quite popular there.

در واقع در آنجا بسیار محبوب است.

But and in a lot of countries in Europe they have cheese

اما و در بسیاری از کشورهای اروپایی

for breakfast and they. Do.

برای صبحانه پنیر می خورند و می خورند. انجام دادن.

Certainly in. Yeah.

مطمئناً وارد شده است.

So I wonder if Tomek has cheese for breakfast.

بنابراین من نمی دانم که آیا Tomek برای صبحانه پنیر دارد یا خیر.

I don't I'm not sure.

من مطمئن نیستم.

But you have cheese for breakfast.

اما شما برای صبحانه پنیر دارید.

The Netherlands cheese and ham, but they do in other sort of kind of.

پنیر هلندی و ژامبون، اما آنها در نوع دیگری.

Well in Sydney it's often seen as a continental breakfast.

در سیدنی اغلب به عنوان یک صبحانه قاره ای دیده می شود.

It is.

So when we go abroad to Europe,

این است.

بنابراین وقتی خارج از کشور به اروپا می رویم،

quite often the breakfast, the morning will actually be light meat,

اغلب صبحانه ، صبح در واقع گوشت سبک،

maybe cold meat and ham,

شاید گوشت سرد و ژامبون،

things like that, and cheese as well.

چیزهایی از این دست، و همچنین پنیر است.

It's very strange having cheese for breakfast, but continental, you see,

خوردن پنیر برای صبحانه بسیار عجیب است، اما می بینید که قاره ای،

when you go across across the English Channel, that's what they have for breakfast. Yes.

وقتی از کانال مانش عبور می کنید، این همان چیزی است که آنها برای صبحانه می خورند. آره.

If we think of a continental breakfast and the continent being Europe

اگر به یک صبحانه قاره ای فکر کنیم و قاره اروپا

is what we're talking about. Yes.

باشد همان چیزی است که در مورد آن صحبت می کنیم. آره.

It's it's cheeses and sort of sliced

این پنیرها و انواع گوشت های سرد برش خورده است

cold meats, things like that,

، چیزهایی از این قبیل،

which is a very would be very unusual in the UK to have that for breakfast.

که خوردن آن برای صبحانه در بریتانیا بسیار غیرعادی است .

However, the UK does consume a lot of cheese.

با این حال، بریتانیا پنیر زیادی مصرف می کند.

Dairy products are actually very popular

محصولات لبنی در واقع

here in England and across the UK, England especially,

در انگلستان و در سراسر انگلستان، به ویژه انگلیس بسیار محبوب هستند،

we do like lots of fatty food, cheese especially.

ما غذاهای چرب زیادی، به ویژه پنیر را دوست داریم.

And as Steve said, here in this house

و همانطور که استیو گفت، اینجا در این خانه

we do like cheese, especially things like pizza.

ما پنیر دوست داریم، به خصوص چیزهایی مانند پیتزا.

So that's why things like pizza are very popular here in this country because people like cheese.

به همین دلیل است که چیزهایی مانند پیتزا در اینجا در این کشور بسیار محبوب هستند زیرا مردم پنیر را دوست دارند.

They're crazy about cheese. Yes.

آنها دیوانه پنیر هستند. آره.

Palmira and Valeria have asks, do you boil the vegetables first? Yes.

پالمیرا و والریا سؤالاتی دارند، آیا ابتدا سبزیجات را می جوشانید؟ آره.

So the cauliflower.

پس گل کلم.

Yes, boil it first because it won't it won't cook in the oven

بله، ابتدا آن را بجوشانید، زیرا در فر پخته نمی شود،

because you only need to cook it in the oven for about 20 minutes. Yes.

زیرا فقط باید آن را حدود 20 دقیقه در فر بپزید. آره.

With the cheese on top, it's.

با پنیر در بالا، آن را.

Very easy to overcook. Yeah.

خیلی راحت پخته میشه آره

So you need to lucky.

پس باید خوش شانس باشید

Yeah. You can do this with broccoli as well.

آره می توانید این کار را با کلم بروکلی نیز انجام دهید.

You don't have to do it with

لازم نیست این کار را انجام دهید،

you can put the

cheese sauce on broccoli, which is obviously a green vegetable

می توانید

سس پنیر را روی کلم بروکلی قرار دهید، که مشخصا سبزی سبزی

similar to cauliflower, but a bit stronger tasting.

شبیه به گل کلم است، اما طعم آن کمی قوی تر است.

And I've done that several times before and this actually got a little bit more flavour.

و من قبلاً چندین بار این کار را انجام داده‌ام و در واقع طعم آن کمی بیشتر شد.

Yeah, it's incredible.

بله، باور نکردنی است.

You can do it with broccoli as well.

می توانید این کار را با کلم بروکلی نیز انجام دهید.

I can cook the vegetable too.

سبزی هم میتونم بپزم

I would say it's probably possible to

من می‌توانم بگویم احتمالاً می‌توان

to to cover anything

هر چیزی را

in melted cheese.

در پنیر آب‌شده پوشاند.

And it would be incredible.

و باور نکردنی خواهد بود.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I think it's safe to say béchamel.

من فکر می کنم می توان گفت بشامل راحت است.

So béchamel sauce.

پس سس بشامل.

Alexandra Yes, I think you could put that on.

الکساندرا بله، من فکر می کنم شما می توانید آن را بپوشید.

That's like a cheese sauce, isn't it? I think it is, yeah.

این مثل سس پنیر است، اینطور نیست؟ من فکر می کنم این است، بله.

It's a spectrum of sorts, which is nice with potatoes.

این طیفی از انواع است که با سیب زمینی خوب است.

Of course you put that on on your potatoes.

البته شما آن را روی سیب زمینی های خود قرار دهید.

So yes, it's similar, but I don't put any extra fat in the sauce.

پس بله، مشابه است، اما من چربی اضافی در سس نمی زنم.

So I make a white sauce just from milk and I use cornflour because it doesn't go lumpy,

بنابراین من فقط از شیر یک سس سفید درست می کنم و از آرد ذرت استفاده می کنم زیرا گلوله نمی شود،

but I don't put any margarine

اما مارگارین

or butter into it because the cheese has got lots of fat. Yes.

یا کره را داخل آن نمی زنم زیرا پنیر چربی زیادی دارد. آره.

So I just make a very simple, plain white sauce and then put the cheese in afterwards

بنابراین من فقط یک سس سفید ساده و ساده درست می کنم و سپس پنیر را داخل آن می زنم

until it tastes nice and cheesy.

تا طعم خوبی پیدا کند و پنیری شود.

And then I pour it over there. Yes, it.

و سپس آن را در آنجا می ریزم. بله آن.

Inaki says maybe the tradition

ایناکی می گوید شاید

of having cheese for breakfast originated in France.

سنت خوردن پنیر برای صبحانه از فرانسه سرچشمه گرفته است.

So I know if you go to a French French cafe

بنابراین می دانم که اگر به یک کافه فرانسوی فرانسوی بروید

or maybe in the morning that quite often they will serve cheese.

یا شاید صبح، اغلب پنیر سرو می کنند.

And of course you stay in the hotel, quite often they will offer cheese,

و البته شما در هتل می مانید، اغلب آنها پنیر،

cold ham or as they call it, cold cuts, I believe they call it.

ژامبون سرد یا به قول خودشان کلمد ارائه می دهند، من معتقدم که آنها به آن می گویند.

So any any meat that has been served

بنابراین هر گوشتی که سرد سرو شده باشد

cold, they often call them cold cuts.

، اغلب به آن گوشت سرد می گویند.

And of course, I mentioned earlier, chicken is quite nice.

و البته قبلا هم گفتم مرغ خیلی خوبه.

Cold as well on a sandwich with some mayonnaise.

همچنین روی یک ساندویچ با مقداری سس مایونز سرد کنید.

In the UK, not many people would have cheese and ham.

در بریتانیا، افراد زیادی پنیر و ژامبون نخواهند خورد.

For example, for breakfast

به عنوان مثال، برای صبحانه

it's quite popular on the continent.

در این قاره بسیار محبوب است.

Don't know why.

نمی دانم چرا.

In the UK most people would just eat cereal

در بریتانیا اکثر مردم فقط غلات را

for breakfast porridge or any type of cereal

برای فرنی صبحانه یا هر نوع غلات

or toast. Yes.

یا نان تست می خورند. آره.

And traditionally in the UK, people probably think people

و به طور سنتی در بریتانیا، مردم احتمالاً فکر می‌کنند که مردم

of having having a traditional English breakfast that's it.

یک صبحانه سنتی انگلیسی صرف می‌کنند.

Of sausages and tomatoes and bacon and baked beans.

از سوسیس و گوجه فرنگی و بیکن و لوبیا پخته.

Baked beans.

لوبیای پخته.

But not many people have that everyday.

اما افراد زیادی روزانه چنین چیزی را ندارند.

We used to when we grew up.

وقتی بزرگ شدیم عادت داشتیم

My mum always did that for breakfast.

مادرم همیشه این کار را برای صبحانه انجام می داد.

If you had. Breakfast. You had a fatty breakfast.

اگر داشتی. صبحانه. صبحانه چرب خوردی

If you had a lot of calories for breakfast every morning, you would

اگر هر روز صبح برای صبحانه کالری زیادی مصرف می‌کردید،

you would probably have a heart attack by the time you are in your thirties.

احتمالاً در سی سالگی دچار حمله قلبی می‌شوید.

Well, I think, Michelle, I think I need more sort of protein in the morning

خب، فکر می‌کنم، میشل، فکر می‌کنم صبح‌ها به پروتئین بیشتری نیاز دارم،

because I have porridge and I don't you know, I don't feel,

زیرا فرنی دارم و نمی‌دانی، احساس نمی‌کنم،

you know, if I if I have a good hearty breakfast with a bit of meat in there, a bit of protein,

می‌دانی، اگر یک صبحانه مقوی و مقوی بخورم. کمی گوشت، کمی پروتئین،

you feel better?

احساس بهتری دارید؟

I think I might start changing my breakfast because they say they do say breakfast is

من فکر می کنم ممکن است شروع به تغییر صبحانه کنم زیرا آنها می گویند که می گویند صبحانه

should be one of the most important deals of the day

باید یکی از مهم ترین معاملات روز

if you few after not eating for 8 hours you know.

باشد اگر کمی بعد از 8 ساعت نخوردن می دانید.

Can I say how big thing can I say a big hello to Giovani?

آیا می توانم بگویم چقدر می توانم یک سلام بزرگ به جیوانی بگویم؟

We haven't seen you here for a very long time.

خیلی وقت است که شما را اینجا ندیده ایم.

Gina Olivetti. Yes. Hello, Giovanni.

جینا اولیوتی. آره. سلام، جووانی.

Nice to see you. And hello, Mr.

از دیدن شما خوشحالم. و سلام، آقای

Duncan and Mr. Steve, how are you?

دانکن و آقای استیو، چطورید؟

Long time no see. Hello to all the English.

کم پیدایید. سلام به همه انگلیسی ها

Alex Giovanni It seems like a very long time

الکس جیووانی زمان زیادی به نظر می رسد

because I know that you you were one of our regular viewers, so welcome back.

زیرا می دانم که شما یکی از بینندگان همیشگی ما بودید، پس خوش آمدید.

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

The few people actually have noticed

تعداد کمی از مردم متوجه شده

you have come back, haven't, as it were, saying hello in the in the start.

اند که شما برگشته اید، در ابتدا سلام نکرده اند.

Yes, sir.

بله قربان.

Catarina has steamed steamed cauliflower.

کاتارینا گل کلم بخار پز شده دارد.

That's a good way to cook cauliflower.

این یک راه خوب برای پختن گل کلم است.

Yes. Steam it because you keep all the all the vitamins

آره. آن را بخارپز کنید زیرا تمام ویتامین ها را

with some olive chilli and capers.

با مقداری فلفل زیتون و کیپر حفظ می کنید.

I like a nice caper.

من یک کپر خوب دوست دارم.

Isn't capers is it a type of fish.

آیا کپر یک نوع ماهی است.

I think it is, yeah. I'm not keen on it.

من فکر می کنم این است، بله. من مشتاق آن نیستم.

I don't like I don't like those small sort of pungent fish, you know.

من دوست ندارم من آن نوع کوچک ماهی تند را دوست ندارم، می دانید.

I'm sure it's nice. They like anchovies.

مطمئنم خوبه آنچو را دوست دارند.

Oh no, I don't like that parmesan a bit.

اوه نه، من آن پارمزان را کمی دوست ندارم.

Just likes parmesan.

فقط پارمزان را دوست دارد.

Roquefort, blue cheese, cheddar and all the cheeses.

روکفور، بلوچیز، چدار و همه پنیرها.

All the cheeses, basically, you just you can't go wrong.

همه پنیرها، اساسا، شما فقط نمی توانید اشتباه کنید.

It's very hard to go wrong with all the cheeses.

اشتباه کردن با همه پنیرها بسیار سخت است.

Alessandra says.

الساندرا می گوید.

We have thousands of different types of cheese in Italy.

ما هزاران نوع پنیر مختلف در ایتالیا داریم.

Yes, I think most people in the UK

بله، من فکر می کنم بیشتر مردم در بریتانیا

only really eat cheddar.

فقط چدار می خورند.

It's probably the only cheese that most English people eat.

این احتمالا تنها پنیری است که اکثر مردم انگلیسی می خورند.

I would say.

من می خواهم بگویم.

Yeah, it's well, there are lots of varieties of cheese that you can buy

بله، خوب است، انواع مختلفی از پنیر وجود دارد که می توانید آن ها را بخرید

so, so from different parts of the UK in different parts of England.

، بنابراین از مناطق مختلف بریتانیا در مناطق مختلف انگلستان.

So there are lots of different cheeses, but I would say the most popular one is cheddar.

بنابراین پنیرهای مختلف زیادی وجود دارد، اما من می توانم بگویم که محبوب ترین آنها چدار است.

Cheddar, but, but of course it has lots of different string

چدار، اما، البته، پنیر رشته های مختلف زیادی دارد

cheese.

.

You like that sort of a more sort of flaky cheese. Cheshire.

شما این نوع پنیر پوسته پوسته را دوست دارید. چشایر.

Cheshire, yes.

چشایر، بله.

Cheshire cheese.

Cheshire and Wensleydale are very similar cheeses.

پنیر چشایر.

Cheshire و Wensleydale پنیرهای بسیار مشابهی هستند.

So the only difference in the name is where they are actually made.

بنابراین تنها تفاوت در نام این است که آنها در واقع در کجا ساخته می شوند.

That's that's basically it really.

این است که اساسا آن را واقعا.

And blue cheese is popular around Christmas time like gorgonzola or what's that other one.

و پنیر آبی در زمان کریسمس مانند گورگونزولا یا همان پنیر دیگر محبوب است.

Stilton. Stilton.

استیلتون. استیلتون.

It's very popular particularly around Christmas time.

به خصوص در زمان کریسمس بسیار محبوب است.

Anyway, Steve, we're going to have a quick break.

به هر حال استیو، ما یک استراحت سریع خواهیم داشت.

We haven't done this for a long time. We're having a little break.

ما خیلی وقت است که این کار را انجام نداده ایم. ما کمی استراحت می کنیم.

And for those around the world who think that

و برای کسانی که در سراسر جهان فکر می کنند

we have forgotten about you, I can say that we haven't.

ما شما را فراموش کرده ایم، می توانم بگویم که ما شما را فراموش نکرده ایم.

And just to prove it, guess what's coming up?

و فقط برای اثبات آن، حدس بزنید چه چیزی در راه است؟

No idea.

نظری ندارم.

Well, what do we used to do at 3:00? Um.

خوب، ما قبلاً ساعت 3:00 چه کار می کردیم؟ ام

Play a game now, huh?

حالا یک بازی بازی کن، ها؟

Oh, flags the world. Yes.

آه، پرچم جهان آره.

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Was Pedro there? I doubt it. He's missed it.

پدرو اونجا بود؟ من شک دارم. دلش تنگ شده

Okay. People are talking a lot about cheese.

باشه. مردم در مورد پنیر زیاد صحبت می کنند.

Cheese. Yes, yes.

پنیر. بله بله.

Who would have thought that?

چه کسی فکرش را می کرد؟

The hottest topics today would be cheese?

داغ ترین موضوعات امروز پنیر است؟

Well, Palmira likes a Greek salad.

خوب، پالمیرا یک سالاد یونانی را دوست دارد.

Yes. Feta cheese.

آره. پنیر فتا.

Yes. With salad, tomatoes, olives and olive oil.

آره. با سالاد، گوجه فرنگی، زیتون و روغن زیتون.

Healthy, simple. Delicious. Yes.

سالم، ساده خوشمزه - لذیذ. آره.

Is that goat's goat's cheese?

آیا آن پنیر بزی است؟

Isn't it. Fatter?

اینطور نیست چاق تر؟

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

I think it's.

من فکر می کنم آن.

It's very light cheese.

خیلی پنیر سبکه

Uh, it's normally floating in fluid.

اوه، معمولاً در سیال شناور است.

I think it's.

من فکر می کنم آن.

I think it's cheese quite young cheese.

من فکر می کنم این پنیر کاملا جوان است.

It hasn't had doesn't have a chance to mature.

تا به حال فرصتی برای بالغ شدن ندارد.

And Leary said that he likes Roquefort.

و لیری گفت که روکفور را دوست دارد.

Mm hmm.

مم هوم

With a good wine. Oh, okay. Yes.

با یک شراب خوب اوه، باشه آره.

Well, Stilton, a blue cheese Stilton in the UK

خوب، استیلتون، یک پنیر آبی استیلتون در بریتانیا

is traditionally drunk with Port

به طور سنتی با پورت

Stilton and port. Hmm.

استیلتون و پورت نوشیده می شود. هوم

Go very round together, a little bite of port,

خیلی دور هم بروید، یک لقمه بندری،

a bite Stilton and a drink of port.

یک گاز استیلتون و یک نوشیدنی از بندر.

Some reason the flavours go well together. Sort of.

دلایلی وجود دارد که طعم ها به خوبی با هم هماهنگ می شوند. به نوعی

I think Roquefort is a blue cheese, isn't it?

من فکر می کنم روکفور یک پنیر آبی است، اینطور نیست؟

So I can imagine that going with a nice red wine, it that's very similar.

بنابراین من می توانم تصور کنم که با یک شراب قرمز خوب، آن را بسیار شبیه است.

You often think of wine and cheese going together.

اغلب به این فکر می کنید که شراب و پنیر با هم می روند.

You do wine and cheese parties.

شما مهمانی های شراب و پنیر می کنید.

People used to have those in the 1970s

مردم در دهه 1970 کسانی

it very popular to have a a wine and cheese party.

را داشتند که برگزاری یک مهمانی شراب و پنیر بسیار محبوب بود.

And if you did that, you were very sophisticated in the UK

و اگر این کار را می کردید، در بریتانیا بسیار پیچیده بودید،

people would put cheese on sticks, wouldn't they?

مردم پنیر را روی چوب می گذاشتند، اینطور نیست؟

Cheese on sticks.

پنیر روی چوب.

And then you would eat the cheese and the wine

و سپس پنیر و شراب را می‌خوردید

and you all felt very high class and sophisticated.

و همه احساس می‌کردید که بسیار عالی و پیچیده هستید.

See, that's, that's UK people for you.

ببینید، اینها برای شما مردم بریتانیا هستند.

In the seventies we were trying to become very continental and trying to become very sophisticated.

در دهه هفتاد ما سعی می‌کردیم خیلی قاره‌ای شویم و بسیار پیچیده شویم.

It's a very sad indictment on the culture

این یک کیفرخواست بسیار غم انگیز در مورد

of the UK, where the height is sophisticated, Asian,

فرهنگ انگلستان است، جایی که قدش پیچیده است، آسیایی،

who with a cocktail stick with a piece of cheese and quite often

که با یک کوکتل چوبی با یک تکه پنیر و اغلب

a piece of pineapple as well, which I don't know why it's disgusting.

یک تکه آناناس نیز، که نمی دانم چرا منزجر کننده است.

Yes, we always put pineapple with the cheese, because I think that was too,

بله، ما همیشه آناناس را با پنیر می‌گذاریم، چون فکر می‌کنم همینطور بود،

because most people didn't like to eat cheese just on its own, because it was a bit strong.

زیرا بیشتر مردم دوست نداشتند پنیر را به تنهایی بخورند، زیرا کمی قوی بود.

So if you add a bit of pineapple to it sort of adds a bit of sweetness to it.

بنابراین اگر کمی آناناس به آن اضافه کنید، کمی شیرینی به آن اضافه می شود.

So yeah, in the 1970s we were, the UK was trying to become more sophisticated wasn't it.

بنابراین بله، در دهه 1970 که ما بودیم، بریتانیا تلاش می کرد پیچیده تر شود، نه.

So you would hold a wine and cheese party?

پس یک مهمانی شراب و پنیر برگزار می کنید؟

The piece. Of cheese and the.

قطعه. از پنیر و.

Stick and wine of course wasn't very popular in the UK until the sort of eighties and nineties.

چوب و شراب البته تا دهه هشتاد و نود در بریتانیا بسیار محبوب نبود.

It became much more popular then.

آن زمان بسیار محبوب تر شد.

People just used to drink beer.

مردم فقط آبجو می نوشیدند.

I mean, they didn't.

یعنی نداشتند.

I mean, wine has become a lot more popular now than it was, say,

منظورم این است که شراب در حال حاضر بسیار محبوب تر از مثلاً

30 years ago due to its promotion.

30 سال پیش به دلیل تبلیغ آن شده است.

Yeah,

آره

it's also cheaper.

ارزان تر هم هست

It. It was always seen as an extravagance.

آی تی. همیشه به عنوان یک اسراف تلقی می شد.

Yes. In the 1970s, if you had wine, it was like you were.

آره. در دهه 1970، اگر شراب داشتید، مثل شما بود.

You were a military.

تو نظامی بودی

You're posh, you're a millionaire. Are you?

شما شیک پوش هستید، شما یک میلیونر هستید. شما هستید؟

Yes. It's always seen if you even even today.

آره. حتی امروز هم همیشه دیده می شود.

But if you say you're drinking wine, it's sort of almost seen as a sort of an elitist drink.

اما اگر می گویید شراب می نوشید، به نوعی به نوعی نوشیدنی نخبه گرایانه تلقی می شود.

It's sort of, you know, if somebody says, what do you like to drink?

یه جورایی، میدونی، اگه یکی بگه دوست داری چی بنوشی؟

Yes. I'm just telling people, if you say beer, they go if you say wine, oh,

آره. من فقط به مردم می گویم، اگر می گویید آبجو، اگر بگویید شراب می روند، آه،

why do people think they feel a bit posh in the UK

چرا مردم فکر می کنند اگر شراب بنوشند در بریتانیا کمی شیک

if they drink wine, which must seem a bit strange to somebody that lives in France where,

هستند، که برای کسی که در فرانسه زندگی می کند باید کمی عجیب به نظر برسد. می دانید که در آن

you know, wine is very probably probably be more popular than beer.

شراب احتمالاً محبوب تر از آبجو است.

I don't know.

من نمی دانم.

Or water maybe it maybe maybe in Paris

یا آب شاید شاید در پاریس

that you turn the tap on in the kitchen and just wine comes out.

باشد که در آشپزخانه شیر آب را باز می کنید و فقط شراب می آید.

Well, it's like it's like the fact that everybody used to drink tea in the UK

خوب، مثل این است که همه در بریتانیا چای می‌نوشیدند

and not many people drink coffee.

و افراد زیادی قهوه نمی‌نوشیدند.

But now it's reversed because we've become, you

اما اکنون برعکس شده است زیرا می

know, coffee is seen as more sophisticated than tea.

دانید قهوه پیچیده تر از چای است.

You now you drink tea, you tea.

تو الان چای میخوری، چایی.

You're a bit common if you drink coffee.

اگر قهوه بنوشید کمی معمولی هستید.

Oh yes.

آه بله.

Because there's lots of different types of coffee.

زیرا انواع مختلفی از قهوه وجود دارد.

Strange isn't it. Culture how it works.

عجیبه نه فرهنگ چگونه کار می کند.

It really is very neutral since the World Cup 2022

از زمانی که مورگان فریمن در مراسم افتتاحیه جام جهانی 2022 حضور داشت، واقعاً بسیار خنثی است

Opening Ceremony Featured Morgan Freeman.

.

Hello. Hello.

سلام. سلام.

I am Morgan Freeman and I am being paid millions to say

من مورگان فریمن هستم و میلیون‌ها دلار حقوق می‌گیرم تا بگویم

the World Cup is great everything is great.

جام جهانی عالی است همه چیز عالی است.

There is nothing to worry about.

هیچ موردی برای نگرانی نیست.

Qatar is your friend.

قطر دوست شماست.

Your friend, your friend.

دوست شما، دوست شما.

Talking about the emotions that connect us all.

صحبت کردن در مورد احساساتی که همه ما را به هم متصل می کند.

Yes, that type of rubbish.

بله، از این نوع زباله ها.

People will start coming out with this nonsense and just football,

مردم با این مزخرفات و فقط فوتبال بیرون می آیند،

you know.

می دانید.

Yes, people are connected by sports.

بله، مردم با ورزش به هم مرتبط هستند.

You don't have to dig too deeply into the reasons.

لازم نیست خیلی عمیق به دلایل آن بپردازید.

But we always like to put something up as being more than it actually is.

اما ما همیشه دوست داریم چیزی را بیش از آنچه هست مطرح کنیم.

I suppose music has been elevated to this very high status

فکر می‌کنم موسیقی به این جایگاه بسیار

of of solving all of the problems of humanity.

عالی برای حل همه مشکلات بشریت ارتقا یافته است.

But in reality, music has solved nothing.

اما در واقعیت، موسیقی چیزی را حل نکرده است.

There is there is moment of history of the human race

لحظه ای از تاریخ نژاد بشر

where music has been responsible

وجود دارد که در آن موسیقی

for the ending of war or famine.

مسئول پایان جنگ یا قحطی بوده است.

And I know what you're going to say, Mr. Duncan.

و من می دانم که شما چه خواهید گفت، آقای دانکن.

You are wrong because of Live Aid in the 1980s.

به خاطر Live Aid در دهه 1980 اشتباه می کنید.

But but nothing really changed.

اما واقعا هیچ چیز تغییر نکرد.

It was only a short solution.

این فقط یک راه حل کوتاه بود.

And then. And then there was lots of famine.

و سپس. و بعد قحطی زیاد شد.

There is now.

در حال حاضر وجود دارد.

There is now.

در حال حاضر وجود دارد.

Where is Bob Geldof and Bono?

باب گلدوف و بونو کجا هستند؟

Now they're on their lovely tropical islands.

اکنون آنها در جزایر گرمسیری دوست داشتنی خود هستند.

Now they it's all a lot of sort of media hype.

در حال حاضر آنها همه اینها یک نوع تبلیغات رسانه ای است.

But I think you're right.

اما فکر می کنم حق با شماست.

I Don't know unless somebody can give us an example.

نمی دانم مگر اینکه کسی بتواند برای ما مثال بزند.

I don't think wars have ever been stopped by by this sort of thing. No.

من فکر نمی‌کنم جنگ‌ها هرگز با چنین چیزهایی متوقف شده باشند. نه.

But yes.

اما بله.

So, yeah. Anyway.

پس آره. به هر حال.

I just I just have that lovely

من فقط در

thought now of a war ending because they heard a nice piece of music.

حال حاضر آن فکر دوست داشتنی از پایان جنگ را دارم زیرا آنها یک قطعه موسیقی زیبا را شنیدند.

Oh, well, I was going to launch a nuclear missile, but.

اوه، خوب، من می خواستم یک موشک هسته ای شلیک کنم، اما.

But now I've heard that lovely song.

اما الان آن آهنگ دوست داشتنی را شنیدم.

Something about imagining a better world.

چیزی در مورد تصور دنیای بهتر.

Oh, no, I won't do that then.

اوه، نه، آن موقع این کار را نمی کنم.

Now I won't blow the world up.

حالا دنیا را منفجر نمی کنم.

It's never happened.

هرگز اتفاق نیفتاده است

So that's it.

پس همین است.

You see, we make everything seem to be more than it actually is,

می بینید، ما کاری می کنیم که همه چیز بیشتر از آنچه هست به نظر برسد،

and then it will appeal to us up here and here as well.

و سپس اینجا و اینجا نیز برای ما جذاب خواهد بود.

But quite often it's all just about making money.

اما اغلب همه چیز فقط به خاطر کسب درآمد است.

That's what it's all about.

این چیزی است که همه چیز در مورد آن است.

It's all about the money.

همه چیز به پول مربوط می شود.

I really wish I was getting some of it. Mr.

من واقعاً ای کاش مقداری از آن را دریافت می کردم. آقای

Duncan Well, I should be about something I can do now, Mr.

دانکن خب، من باید الان در مورد کاری باشم که بتوانم انجام دهم، آقای

Duncan, because I'm unemployed now.

دانکن، چون الان بیکارم.

Maybe I could become a football player.

شاید بتوانم فوتبالیست شوم.

Why? Well, because I make millions.

چرا؟ خوب، چون من میلیون ها درآمد دارم.

Won't I get paid something like, I think £20,000 a week?

آیا چیزی شبیه به 20000 پوند در هفته حقوق دریافت نمی کنم؟

I think you have to be good at it.

من فکر می کنم شما باید در آن خوب باشید.

I can pretend I'm an actor, Mr. Duncan.

من می توانم وانمود کنم که یک بازیگر هستم، آقای دانکن.

I think I could pretend I'm good at it. Don't think.

فکر می کنم می توانم وانمود کنم که در آن خوب هستم. فکر نکن

I don't think it works like that.

فکر نمیکنم اینطوری کار کنه

I'm definitely not too old.

من قطعا سنم زیاد نیست.

I'm just waiting for some some lovely compliments about my Morgan Freeman impression.

من فقط منتظر چند تعریف دوست داشتنی در مورد برداشت مورگان فریمن هستم.

I thought it was very good. Morgan Freeman.

من فکر کردم آن بسیار خوب بود. مورگان فریمن.

What a joke.

چه شوخی.

Once he went, you know, they're always trying to. Exactly.

وقتی او رفت، می دانید، آنها همیشه در تلاش هستند. دقیقا.

They're always trying to make it more than.

آنها همیشه در تلاش هستند تا آن را بیشتر از.

It is.

این است.

It's a football, if you like.

اگر دوست دارید فوتبال است.

Football's great people like sport. Great. Enjoy it.

بزرگان فوتبال ورزش را دوست دارند. عالی. از آن لذت ببرید.

It's always been the way they.

همیشه همین طور بوده است.

Actually to make it more than it actually.

در واقع برای اینکه آن را بیشتر از آن چیزی که واقعاً دارد بسازید.

Is because I'm very old.

چون من خیلی پیرم

You see, I remember when Russia held the Olympics in the mid 1980s

ببینید، من به یاد دارم زمانی که روسیه المپیک را در اواسط دهه 1980 برگزار کرد

and a lot of people said, we're not going there, we're not going to Russia, we are going to stay away.

و بسیاری از مردم گفتند، ما به آنجا نمی رویم، ما به روسیه نمی رویم، ما دور خواهیم بود.

America, the USA boycott it,

آمریکا، آمریکا تحریمش کردند،

they stayed away from the Olympics, I think it was was 84 or 85.

از المپیک دور ماندند، فکر کنم سال 84 یا 85 بود،

I think it was 84. I want to say 84.

فکر کنم سال 84 بود، می خواهم بگویم 84.

I know I'm wrong because I always am, but I thought it was.

می دانم که اشتباه می کنم چون همیشه هستم، اما فکر کردم بود.

So it's a very similar situation.

بنابراین وضعیت بسیار مشابه است.

We've seen all this before, Mr. Steve and myself.

ما همه اینها را قبلا دیده بودیم، آقای استیو و من.

We've this so many times in the past.

ما در گذشته بارها این را داشته ایم.

We are old and cynical

ما امروز پیر و بدبین

today.

هستیم.

We have some very interesting things to look at and you are not going to believe it.

ما چیزهای بسیار جالبی داریم که باید به آنها نگاه کنیم و شما آن را باور نمی کنید.

Mr. STEVE We have some sounds, some noises.

آقای استیو ما صداها و صداهایی داریم.

Noises.

صداها

Noises, sound effects.

نویزها، جلوه های صوتی.

Well, I've been very busy this morning.

خب امروز صبح خیلی سرم شلوغ بود

I've been shuffling around on the floor.

من در حال چرخیدن روی زمین هستم.

I've been under the table.

من زیر میز بوده ام

I've been on the roof getting all of my lovely sound effects today, because today

من امروز روی پشت بام بوده‌ام و تمام جلوه‌های صوتی دوست‌داشتنی‌ام را دریافت کرده‌ام ، زیرا امروز

we are talking all about sound, sound

همه چیز در مورد صدا صحبت می‌کنیم،

English words that can be used

کلمات انگلیسی سالمی که می‌توانند

to describe sounds, noises.

برای توصیف صداها، صداها استفاده شوند.

So some people say sound.

بنابراین برخی می گویند صدا.

Sound is a generic term for anything that is audible noises.

صدا یک اصطلاح عمومی برای هر چیزی است که صداهای قابل شنیدن است.

We often use noise to describe something

ما اغلب از نویز برای توصیف چیزی

that is loud or annoying,

که بلند یا آزاردهنده است

so we often use noise to mean something that is loud

استفاده می کنیم، بنابراین اغلب از نویز به معنای چیزی بلند

or maybe something that is just irritating, like the sound of voice.

یا شاید چیزی که فقط تحریک کننده است، مانند صدای صدا استفاده می کنیم.

Some people say that.

بعضی ها این را می گویند.

So here we are.

بنابراین ما اینجا هستیم.

Steve Well, let's have a look at it.

استیو خب، بیایید نگاهی به آن بیندازیم.

Today's subject is all about

موضوع امروز همه چیز در مورد

ding dong.

دینگ دونگ است.

Don't get excited.

هیجان زده نشو

Ding dong sounds and noises

صداها و صداهای دینگ دانگ

and we have some lovely sounds coming up.

و ما صداهای دوست داشتنی داریم.

Some of them might be loud.

برخی از آنها ممکن است بلند باشند.

So if you are listening with headphones,

بنابراین اگر با هدفون گوش می‌دهید،

you might need to turn the volume down

ممکن است لازم باشد صدا را

just a little bit, turn the sound down just a little bit.

فقط کمی کم کنید ، صدا را فقط کمی کم کنید.

So we do have some noises coming, some some very loud noises.

بنابراین ما صداهایی داریم و برخی صداهای بسیار بلند.

Bruno makes a good point. Music can be noise. Yes.

برونو به نکته خوبی اشاره می کند. موسیقی می تواند نویز باشد. آره.

If it's something that grates on your ear, something you don't like it.

اگر چیزی است که روی گوش شما رنده می شود، چیزی است که آن را دوست ندارید.

You know, something can become noise and it's like when you're driving along in the car

می دانید، چیزی می تواند به صدا تبدیل شود و مانند زمانی است که در ماشین رانندگی می کنید

and you've got the radio on, sometimes you listen to a particular channel and it's fine.

و رادیو را روشن کرده اید، گاهی اوقات به یک کانال خاص گوش می دهید و خوب است.

Then another time you listen to it, and for some reason it causes you a bit of distress.

سپس یک بار دیگر به آن گوش می دهید و به دلایلی باعث ناراحتی شما می شود.

You know that that sound, it becomes noise, then it becomes annoying. Hmm.

می دانی که آن صدا، نویز می شود، سپس آزاردهنده می شود. هوم

Maybe the sound of our voice is annoying to some people.

شاید صدای ما برای بعضی ها آزاردهنده باشد.

That says some people might hear this coming out of my mouth and go, Oh, what a terrible noise.

این می گوید که برخی از مردم ممکن است این را از دهان من بشنوند و بروند، اوه، چه صدای وحشتناکی.

What a horrible sound.

چه صدای وحشتناکی

Yes, I mean, some don't like sort of rock

بله، منظورم این است که برخی از موسیقی راک

and roll music or they don't like heavy metal music.

اند رول یا موسیقی هوی متال را دوست ندارند.

To them, it's a noise jazz.

برای آنها، این یک موسیقی جاز است.

They might like classical music that might be relaxing or jazz.

آنها ممکن است موسیقی کلاسیک را که ممکن است آرامش بخش یا جاز باشد دوست داشته باشند.

Jazz, I think jazz is is probably one of the worst types of music,

جاز، من فکر می کنم جاز احتمالاً یکی از بدترین انواع موسیقی است،

especially when they improvise, as anyone ever heard.

به خصوص وقتی که آنها بداهه می گویند، همانطور که هر کسی تا به حال شنیده است.

Jazz It's I think they have.

جاز این است که فکر می کنم آنها دارند.

No well, I'm not saying I'm not saying nobody has I'm just asking

نه خوب، نمی گویم نمی گویم هیچ کس ندارد، فقط

a rhetorical question.

یک سوال بلاغی می پرسم.

Improvised jazz is the worst thing.

جاز بداهه بدترین چیز است.

It's literally where you just go to a piano

به معنای واقعی کلمه جایی است که شما فقط به سراغ پیانو

or you pick up a trumpet and you just blow random sounds.

می روید یا ترومپت را برمی دارید و فقط صداهای تصادفی را می نوازید.

I always remember seeing there's a famous actor I'm sure you know who I'm on about.

من همیشه به یاد دارم که دیدم یک بازیگر مشهور وجود دارد که مطمئنم شما می دانید با چه کسی هستم.

Jeff Goldblum.

جف گلدبلوم

He he really likes to think that he's a jazz pianist,

او واقعاً دوست دارد فکر کند که یک پیانیست جاز است،

but he he does this syncopation,

اما او این ترکیب را انجام می دهد،

I think it's called it's where you just make up the tune.

فکر می کنم به این می گویند جایی که شما فقط آهنگ را درست می کنید.

And we heard it constantly and it is the worst sound I've ever heard in my life.

و ما دائماً آن را می شنیدیم و این بدترین صدایی است که در عمرم شنیده ام.

It was awful.

خیلی بد بود.

So jazz is okay, but not not improvised jazz.

بنابراین جاز اشکالی ندارد، اما جاز بداهه نیست.

It's it's the worst sound.

این بدترین صداست

It's well, it's like somebody dropping a piano down the stairs anyway.

خوب است، مثل این است که کسی پیانو را از پله ها پایین بیاورد.

Steve, that's I think that is, you know, other people might disagree.

استیو، فکر می‌کنم این است، می‌دانی، دیگران ممکن است مخالف باشند.

Well, it's the way they can.

خوب، این راهی است که آنها می توانند.

That's why we call. It noise to you.

به همین دلیل تماس می گیریم. برای شما سروصدا می کند

But music to others. Yes. Well, that's that's okay.

اما موسیقی برای دیگران. آره. خوب، این اشکالی ندارد.

Good.

خوب

So here's the first sound.

بنابراین این اولین صدا است.

Well, you ready for the sound, Steve Because there is a sound.

خوب، شما برای صدا آماده اید، استیو چون یک صدا وجود دارد.

You see, you have to listen carefully there.

ببینید، آنجا باید با دقت گوش کنید.

So here is the sound.

پس صدا اینجاست.

The first sound is Screech.

صدای اول Screech است.

That sounds like the screech of car tires

این صدای جیغ لاستیک ماشین

on a road. Yes.

در جاده است. آره.

Yes, sir.

بله قربان.

Yes. Yeah, exactly.

آره. بله دقیقا.

That sounded like me

این صدا شبیه

when I was driving back from rehearsal the other night.

من بود که دیشب از تمرین برمی گشتم.

Screech.

جیغ.

The word screech

کلمه

is a high pitched and often distressing sound.

جیغ یک صدای بلند و اغلب ناراحت کننده است.

It can be very distressing to listen to the sound

گوش دادن به صدای

screeching brakes or screeching tires

جیغ ترمز یا صدای جیغ لاستیک

like that.

مانند آن می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

You expect to hear a crash after that? Mr..

انتظار دارید بعد از آن صدای تصادف بشنوید؟ آقای.

Yes, well, that would be another sound

بله، خب، این می تواند یک صدای دیگر باشد

or of course, a screech

یا البته، یک جیغ

can also be the sound of someone screaming, especially you.

هم می تواند صدای جیغ یک نفر باشد، مخصوصا شما.

Be very popular after this, Mr. Duncan.

بعد از این خیلی محبوب باش آقای دانکن.

Especially a screeching woman.

مخصوصا زنی که جیغ میکشه

But it

اما

I did warn you, I.

من به شما هشدار دادم، ای

Wish I could reach high notes like that, Mr. Duncan.

کاش می توانستم به این نت های بلند برسم، آقای دانکن.

A screeching woman, maybe a woman who's

زنی که جیغ می کشد، شاید زنی که به

just tuned in to this live stream.

تازگی با این پخش زنده همراه شده است.

And the first thing she does is.

و اولین کاری که او انجام می دهد این است.

Yes, well, we can understand why it's so.

بله، خوب، ما می توانیم بفهمیم که چرا اینطور است.

The word screech is a high pitched and often distressing.

کلمه screech یک کلمه بلند و اغلب ناراحت کننده است.

So we often use this.

بنابراین ما اغلب از این استفاده می کنیم.

Would you say we use this negatively?

آیا می گویید ما از این موضوع منفی استفاده می کنیم؟

Normally, yes. Yes.

به طور معمول، بله. آره.

Yes it is.

It's usually I mean, some birds have a screeching cold and they do.

بله همینطور است.

معمولاً منظورم این است که برخی از پرندگان سرمای شدیدی دارند و دارند.

I'm trying to think of one that's got a loud screech.

دارم سعی می کنم به یکی فکر کنم که جیغ بلندی داشته باشد.

Well.

خوب.

There are certain owls that sound awful

جغدهای خاصی وجود دارند که صدای افتضاحی دارند

because we often think that owls have a nice sound.

زیرا اغلب فکر می کنیم که جغدها صدای خوبی دارند.

But there is only a couple of types of owl that does the does the

اما فقط چند نوع جغد وجود دارد که این کار را انجام می

there's only a couple that do that.

دهد، فقط یک زوج این کار را انجام می دهند.

All the rest of them make a sort of.

بقیه آنها یک جورهایی درست می کنند.

Grab or

چنگ زدن یا

will.

اراده کردن.

Sound.

صدا.

A screeching. Man Yes.

یک جیغ مرد بله.

Yeah.

آره

My ear my ear is still ringing from the sound, so.

گوش من گوش من هنوز از صدا زنگ می زند، بنابراین.

Oh, thank you, Bruno.

اوه، متشکرم برونو.

Bruno, 25, has sent a super sticker.

برونو، 25 ساله، یک برچسب فوق العاده ارسال کرده است.

Thank very much for your super sticker.

خیلی ممنون از استیکر فوق العاده شما.

I do appreciate it.

من از آن قدردانی می کنم.

So we often use the word screech

بنابراین ما اغلب از کلمه screech

as a negative phrase or a negative

به عنوان یک عبارت منفی یا یک

word screech, especially when we're talking about something

کلمه منفی جیغ استفاده می کنیم، به خصوص زمانی که در مورد چیزی صحبت می کنیم

making a sound in an emergency.

که در شرایط اضطراری صدا ایجاد می کند.

And Steve was right quite often you will hear the sound of brakes

و استیو درست می گفت اغلب صدای ترمز

or tires screeching.

یا جیغ لاستیک ها را می شنوید.

Yeah, you're right.

درسته حق با تو هست.

I keep expecting the crash conference.

من همچنان منتظر کنفرانس سقوط هستم.

Have you got shriek as a word coming up as well?

آیا شما هم به عنوان کلمه ای که می آید جیغ می زنید؟

Maybe not.

شاید نه.

Okay.

Because that's shriek is a similar word to Screech, isn't it?

باشه.

چون این جیغ کلمه ای شبیه به Screech است، اینطور نیست؟

Would you say should we mention that at this point?

آیا می‌گویید آیا در این مرحله باید به آن اشاره کنیم؟

You can, because it basically a synonym.

شما می توانید، زیرا اساساً یک مترادف است.

You're right.

حق با شماست.

So that's good.

پس این خوب است.

Screech. You've got shriek as well.

جیغ. تو هم جیغ زدی

Shriek.

گریه کن.

A person's voice can shriek if it becomes high pitched

اگر صدای یک فرد بلند و آزاردهنده شود می تواند فریاد بزند

and annoying. Yes.

. آره.

And some birds have a shrieking.

و برخی از پرندگان فریاد می کشند.

Cool. Yeah.

سرد. آره

So again, it's a type of screech. Yes.

پس دوباره، این یک نوع جیغ است. آره.

I think screech and shriek are actually very good.

من فکر می کنم جیغ و جیغ در واقع بسیار خوب است.

That's, that's a good choice actually. Yeah.

این در واقع انتخاب خوبی است. آره

I didn't even think of that.

من حتی به آن فکر هم نمی کردم.

But a nice nasty shriek is shriek, nasty screech shriek.

اما یک فریاد تند و زننده خوب، فریاد جیغ زننده است.

Get in the mix. That shriek, yes.

وارد ترکیب شوید. آن فریاد، بله.

Is a similar thing to a screech.

چیزی شبیه به جیغ است.

Here's another one, Steve with the right.

اینم یکی دیگه، استیو با سمت راست.

Can I quickly say yes?

آیا می توانم سریع بگویم بله؟

Some actors say they do have lots of cheese for breakfast in the Netherlands.

برخی از بازیگران می گویند که در هلند برای صبحانه پنیر زیادی می خورند.

Yeah, well, that's another reason to visit.

بله، خوب، این یک دلیل دیگر برای بازدید است.

And people are talking about wanting to meet up.

و مردم در مورد تمایل به ملاقات صحبت می کنند.

Alessandra mentioned it earlier.

الساندرا قبلاً به آن اشاره کرد.

A few people have said yes.

چند نفر گفته اند بله.

And Louise said, come to Paris for a weekend.

و لوئیز گفت، برای یک آخر هفته به پاریس بیا.

We are going to do it. Definitely.

قرار است این کار را انجام دهیم. قطعا.

Absolutely, definitely. Yes.

قطعا، قطعا. آره.

Next year kind of on with this because I want I can often edit this down.

سال آینده تا حدودی با این کار ادامه می‌دهم، زیرا می‌خواهم اغلب بتوانم این را ویرایش کنم.

It's just fun. To do.

این فقط سرگرم کننده است. انجام دادن.

So it is a separate lesson.

بنابراین یک درس جداگانه است.

It's sort of spoiling the flow. But there you go. Anyway,

این به نوعی جریان را خراب می کند. اما شما بروید. به هر حال،

here's another good joint.

این یک مفصل خوب دیگر است.

Another sound. Steve. Yes, it's oh, I like this one.

صدایی دیگر استیو بله، اوه، من این یکی را دوست دارم.

So again, as you probably

بنابراین، همانطور که

probably realised already, there is going to be a noise.

احتمالاً قبلاً متوجه شده اید، دوباره سر و صدایی به وجود خواهد آمد.

So this noise is boom.

بنابراین این سر و صدا بوم است.

It's a short one.

این یک کوتاه است.

It's a short. Sound. Again, Mr. Duncan, just.

کوتاه است. صدا. باز هم آقای دانکن، فقط.

One more time.

یک بار دیگر

Put your fingers in your ears.

انگشتان خود را در گوش خود قرار دهید.

Here it comes.

اینجا می آید.

That's not a sound you want to hear very often, is it?

این صدایی نیست که بخواهید اغلب بشنوید، درست است؟

Boom.

رونق.

A sudden and quite often low frequency sound.

صدای ناگهانی و اغلب با فرکانس پایین.

So we often think of boom as being low frequency.

بنابراین ما اغلب به بوم به عنوان فرکانس پایین فکر می کنیم.

There is a lot of low resonance and quite often

رزونانس بسیار کمی وجود دارد و

you will have maybe some sort vibration as well.

اغلب اوقات ممکن است نوعی لرزش نیز داشته باشید.

I remember remember in Beirut, that terrible explosion.

آن انفجار مهیب را در بیروت به یاد دارم.

I've never seen anything like it.

من هرگز چنین چیزی را ندیده ام.

Remember when when that I think there was was it

به یاد بیاورید زمانی که فکر می کنم وجود داشت،

explosives and fertiliser and all sorts of things were being stored.

مواد منفجره و کود و انواع چیزها ذخیره می شد.

And that huge explosion and the

و آن انفجار بزرگ و

I still remember the video image of that huge explosion.

من هنوز تصویر ویدیویی آن انفجار بزرگ را به یاد دارم.

And it was almost like it was almost like a sonic boom taking place.

و تقریباً مثل یک بوم صوتی در حال وقوع بود.

It didn't look real.

واقعی به نظر نمی رسید.

It almost looked like a nuclear bomb going off.

تقریباً شبیه یک بمب هسته ای در حال انفجار بود.

It was amazing.

شگفتآور بود.

But well, when I say amazing, it was it was it was certainly something I don't want to see again.

اما خوب، وقتی می‌گویم شگفت‌انگیز بود ، مطمئناً چیزی بود که نمی‌خواهم دوباره ببینم.

And I can't imagine what it must have been like to see it for real.

و من نمی توانم تصور کنم که واقعاً دیدن آن چگونه بوده است.

So the word there is boom.

بنابراین کلمه وجود دارد رونق است.

Did you?

آیا تو؟

I think. So.

من فکر می کنم. بنابراین.

A thunder can hear.

یک رعد می تواند بشنود.

The distant sound of a thunder can be like a boom context you said.

صدای رعد و برق از دور می تواند مانند یک زمینه بوم باشد که شما گفتید.

And the crack.

و کرک.

Yes, that can be a boom clap often.

بله، این اغلب می‌تواند یک دست زدن برای بوم باشد.

Loud, very loud sound.

صدای بلند، بسیار بلند.

Normally explosions, as you say.

همانطور که شما می گویید معمولاً انفجارها.

Yes, a boom. Yes.

بله، یک رونق. آره.

Another one.

A boom box, by the way.

یکی دیگه.

به هر حال یک جعبه بوم.

Yes. Is is a type of

آره. آیا یک نوع

radio amplifier boom box, isn't it?

بوم باکس تقویت کننده رادیویی است، اینطور نیست؟

It's not something you'd.

این چیزی نیست که شما بخواهید.

See in the eighties, portable stereo. Portable stereo.

در دهه هشتاد، استریو قابل حمل را ببینید. استریو قابل حمل.

That's it. Mr. Duncan.

خودشه. آقای دانکن

They call it a boom box because it makes lots of annoying low frequency sounds.

آنها آن را جعبه بوم می نامند زیرا صداهای آزاردهنده زیادی با فرکانس پایین تولید می کند.

Sometimes a car comes by, let a young a young person driving a car

گاهی اوقات ماشینی از راه می رسد، اجازه دهید یک جوان جوانی که ماشین می رانند

and they've got high amplified

و موسیقی با تقویت بالایی

music and it's making a booming sound.

دارند و صدایی پررونق می دهد.

Is it because they they like the low frequencies they've got they've got

آیا به این دلیل است که آنها فرکانس های پایینی را که دارند دوست دارند،

something in the car that makes the low frequency sound.

چیزی در ماشین دارند که صدای فرکانس پایین را ایجاد می کند.

What's that cool?

Yes, that would be a subwoofer.

چه باحاله؟

بله، این یک ساب ووفر خواهد بود.

Subwoofer makes a loud booming sound. Yes.

ساب ووفر صدای بلندی ایجاد می کند. آره.

As it goes by in the car.

همانطور که در ماشین می گذرد.

Yes. The thing I.

Remember the boom box, you could actually put it on your shoulder

آره. چیزی که I.

جعبه بوم را به خاطر بسپارید، در واقع می‌توانید آن را روی شانه‌های خود

and you'd walk around and you would annoy every single person

بگذارید و راه بروید و هر فردی را

that you walk by with your loud music,

که از کنار آن عبور می‌کنید با موسیقی بلند خود آزار می‌دهید،

normally it would be something from the charts

معمولاً چیزی از نمودارها خواهد بود

and everyone would hate you even though you thought

و همه این کار را انجام می‌دهند. ازت متنفرم با اینکه فکر

you were the coolest person ever,

میکردی باحال ترین آدمی هستی

everyone else was thinking, I wish he would shut that stupid music off a.

، بقیه فکر میکردن کاش اون موسیقی احمقانه رو خاموش کنه.

Man with a loud voice in a room

مردی با صدای بلند در یک

is often described as having a booming voice.

اتاق اغلب به عنوان صدایی پررونق توصیف می شود.

It's a loud voice.

صدای بلندی است.

It's a low frequency sound, and everyone can hear it.

این صدایی با فرکانس پایین است و همه می توانند آن را بشنوند.

If you're in a restaurant, you might say, He was that man

اگر در یک رستوران هستید، ممکن است بگویید، او همان

over there, really loud, booming voice.

مرد آنجا بود، صدایی واقعا بلند و پررونق.

It means it sort of resonating in an in an annoying way all around the room.

این بدان معناست که به نوعی در سراسر اتاق طنین انداز می کند .

So, yes, it's very common to describe somebody as having a booming voice if it's a man.

بنابراین، بله، بسیار معمول است که کسی را با صدایی پررونق توصیف کنیم، اگر مرد باشد.

So you might say man, you might say the distant boom of explosions in the distance.

پس ممکن است بگویید مرد، ممکن است بگویید انفجارهای دوردست در دوردست ها.

Maybe if a war is taking place, you might hear the distant boom.

شاید اگر جنگی در حال وقوع است ، ممکن است صدای رونق دوردست را بشنوید.

Of his head.

از سرش

Yes. Yes.

آره. آره.

But you have a person could have a booming voice. Yes.

اما شما فردی دارید که می تواند صدایی پررونق داشته باشد. آره.

As well.

The building exploded with an almighty boom.

همچنین.

ساختمان با رونق کامل منفجر شد.

Yeah, I think we get it, Mr. Duncan.

بله، من فکر می کنم متوجه شدیم، آقای دانکن.

Yes, yes. Okay. Well, we're talking about sounds.

بله بله. باشه. خوب، ما در مورد صداها صحبت می کنیم.

I can't talk about sounds without actually having the sounds.

من نمی توانم در مورد صداها بدون داشتن صداها صحبت کنم.

You're saying. So it would be.

شما می گویید. پس می شود.

It'd be very silly otherwise, wouldn't it?

در غیر این صورت خیلی احمقانه خواهد بود، اینطور نیست؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Another one.

I can't believe we're arguing over that

یکی دیگه.

من نمی توانم باور کنم که ما در حال بحث بر سر آن هستیم

anyway. Right, right, right.

. درست، درست، درست است.

Here is another one.

اینم یکی دیگه

I like this word. Steve.

من این کلمه را دوست دارم. استیو

Bang. Yes.

انفجار. آره.

So what's the difference between a bang and a boom?

بنابراین تفاوت بین انفجار و بوم چیست؟

I'm going to show you.

من به شما نشان خواهم داد.

Oh, right. That's

درسته.

okay. Here we go.

اشکالی ندارد. در اینجا ما می رویم.

Here is here is the bang.

انفجار اینجاست.

That sounds like the farmer chasing

به نظر می رسد که کشاورز در حال تعقیب

one of the trespassers away from his field.

یکی از متجاوزان از مزرعه خود است.

And here is the boom.

و اینجا رونق است.

So, yes, you can you can tell the difference.

بنابراین، بله، شما می توانید تفاوت را تشخیص دهید.

So that that is a much lower sound, lots and lots more low frequency.

به طوری که صدای بسیار پایین تر، فرکانس بسیار پایین تر است.

And the bang more.

و انفجار بیشتر.

Yes, it's it's

بله، این

more of a sudden, very loud noise,

بیشتر یک صدای ناگهانی و بسیار بلند است،

like a gunshot or two cars colliding bang.

مثل صدای شلیک گلوله یا برخورد دو ماشین.

Or if you were to bang your head against the wall, that would make a certain sound.

یا اگر بخواهید سر خود را به دیوار بکوبید، صدای خاصی تولید می شود.

That's more that's more of an action, though, isn't it?

این بیشتر یک عمل است، اینطور نیست؟

It's the it's the striking of something, not necessarily the sound.

این ضربه زدن به چیزی است، نه لزوماً صدا.

If you bang your head, it means you've just come into contact with something.

اگر سر خود را بکوبید به این معنی است که به تازگی با چیزی در تماس بوده اید.

Suddenly.

ناگهان.

Yeah, but if I was to bang my head against, say, a door, it would make a banging sound.

آره، اما اگر بخواهم سرم را مثلاً به یک در بکوبم، صدای کوبیدن در می آید.

Yeah. You could have planks of wood.

آره شما می توانید تخته های چوبی داشته باشید.

You could if we if we had things and we have them

اگر ما چیزهایی داشتیم و

bang them together, it would make that's the action.

آنها را به هم می زدیم، می توانستیم این کار را انجام دهیم.

Yeah.

But it's also would make a specific sound.

آره

اما صدای خاصی نیز تولید می کند.

It's sort of a sudden percussive sort of noise.

این یک نوع سر و صدای ضربی ناگهانی است.

So the sound of an impact taking place, a sudden loud noise,

بنابراین صدای در حال وقوع یک ضربه ، صدای بلند ناگهانی

the two cars collide, collided with a loud bang.

، برخورد دو خودرو، با یک انفجار شدید با هم برخورد کردند.

So two things hit each other.

بنابراین دو چیز به یکدیگر ضربه می زند.

You might have a sudden bang.

ممکن است ناگهان یک انفجار داشته باشید.

I heard two loud bangs that sounded like gunshots.

دو صدای بلند شنیدم که شبیه شلیک گلوله بود.

If you if you have a paper bag and you blow it up and then you

اگر یک کیسه کاغذی داشته باشید و آن را منفجر کنید و سپس

press it hard

آن را محکم

against your other hand, it will explode in a bang, a balloon.

به دست دیگر خود فشار دهید ، به صورت یک بادکنک منفجر می شود.

If you put a pin in a balloon. Bang.

اگر سنجاق را در بادکنک قرار دهید. انفجار.

Yeah, it's a sound that suddenly

بله، این صدایی است که ناگهان

very loud sound. It disappears very quickly.

صدای بسیار بلندی دارد. خیلی سریع ناپدید می شود.

So a short sudden, loud noise.

بنابراین یک صدای کوتاه ناگهانی و بلند.

Doesn't last very.

خیلی دوام نمیاره

Long is a bit.

طولانی کمی است.

And I know what you're probably thinking out there, Mr.

و من می دانم که احتمالاً به چه چیزی فکر می کنید، آقای

Duncan. There are other uses of the word bang.

دانکن. کاربردهای دیگری نیز از کلمه بنگ وجود دارد.

Well, do your own research.

خوب خودت تحقیق کن

Where Mr.

Ham says he plays a game called bang, or at least he has a game called bang.

جایی که آقای

هام می گوید یک بازی به نام بنگ انجام می دهد یا حداقل یک بازی به نام بنگ دارد.

Is that, you know, is that.

آیا می دانید، همین است.

A. Clean game or is that something quite naughty?

A. بازی تمیز یا این چیزی کاملا شیطان است؟

I don't know.

من نمی دانم.

Yeah. Carry on.

آره ادامه دادن.

Then.

Another sound. Here we go. Oh, I like this one.

سپس.

صدایی دیگر در اینجا ما می رویم. اوه من این یکی را دوست دارم

I like this one because it's for sound

من این یکی را دوست دارم زیرا برای صدایی

that is made when you are frying something.

است که هنگام سرخ کردن چیزی ایجاد می شود.

Maybe a nice piece of bacon.

شاید یک تکه بیکن خوب.

Some bacon.

مقداری بیکن

Or a sausage.

یا سوسیس

Or something. That's fine.

یا چیزی خوبه.

It's not lovely who you go into the kitchen and.

این دوست داشتنی نیست که شما به آشپزخانه بروید و.

Your wife is there making your breakfast in the morning.

همسرت اونجا هست صبحونه ات رو درست میکنه

Some.

Some sausages and some bacon.

مقداری.

مقداری سوسیس و مقداری بیکن.

Without a bang.

بدون ضربه.

Mr. Duncan, that noise from his mind, that loud sound.

آقای دانکن، آن صدای ذهنش، آن صدای بلند.

Described that as annoying.

آن را آزاردهنده توصیف کرد.

I've been coming on for about 10 minutes.

من حدود 10 دقیقه است که می آیم.

I've been trying to. Yeah.

من سعی کرده ام. آره

A sizzle. Yes.

صدای هیس آره.

Not a high, high frequency sound.

صدای فرکانس بالا نیست.

A high frequency sound which you normally hear during cooking

صدایی با فرکانس بالا که معمولاً هنگام پخت

or heating with certain types of food.

و پز یا گرم کردن با انواع خاصی از غذا می شنوید.

Yes. So anything in a frying pan.

آره. بنابراین هر چیزی در ماهیتابه است.

And if the oil is very hot

و اگر روغن خیلی داغ است

and you put something in whatever that might be meat or could be anything

و شما چیزی در هر چیزی که ممکن است گوشت یا

vegetables, I mean, by Chinese cookery.

سبزیجات باشد بریزید، منظور من از آشپزی چینی است.

You've got the hot wok, haven't you?

شما واک داغ دارید، نه؟

And then you put all the vegetables in and they make it sizzling.

و سپس تمام سبزیجات را داخل آن بریزید و آن را داغ می کنند.

No worries.

As it's cooking.

جای نگرانی نیست.

همانطور که در حال پختن است.

Yes, that would be that would be the sound you're making.

بله، این همان صدایی است که شما می سازید.

So you'd have to you'd have to have very hot for you to get the sizzle. Mm.

بنابراین شما باید به شما می خواهم به شما می خواهم بسیار داغ برای شما به صدای هیس کردن. مم

I like the sound of the sizzle.

من صدای قیچی را دوست دارم.

Yeah.

I can hear the bacon sizzling

آره

in the kitchen when you hear the meat sizzle,

وقتی صدای خرچنگ گوشت را می شنوید صدای بیکن در آشپزخانه را می شنوم،

then it is time to take it out.

آن وقت وقت آن است که آن را بیرون بیاورید.

We're not saying that's an instruction. We just said.

ما نمی گوییم که این یک دستورالعمل است. فقط گفتیم

Well, it is a no.

خوب، این یک نه است.

It's just an example of a sentence.

این فقط یک مثال از یک جمله است.

Not to matter.

مهم نیست.

That sound.

آن صدا.

Oh. Oh, right.

اوه درسته.

Oh, Mr. Duncan, you have to do it. It's not lovely.

اوه، آقای دانکن، شما باید این کار را انجام دهید. دوست داشتنی نیست

Listen, I am hungry, Mr.

گوش کن، من گرسنه هستم، آقای

Duncan, but it could also be an old gramophone record

دانکن، اما می تواند یک صفحه گرامافون قدیمی در

being played.

حال پخش باشد.

It could be so quite often we use the word sizzle

ممکن است خیلی اوقات از کلمه سیزل

to mean something that's cooking or something that is hot

به معنای چیزی که در حال پختن است یا چیزی که

maybe on a stove, something that is frying.

شاید روی اجاق داغ است، چیزی که در حال سرخ شدن است استفاده می کنیم.

I like that one very much.

من اون یکی رو خیلی دوست دارم

Here's another one, Steve.

اینم یکی دیگه، استیو.

We'll move on because we are running out of time.

ما ادامه خواهیم داد زیرا زمان ما در حال اتمام است.

Once again, I.

یک بار دیگر، I.

We need to play the the game.

ما باید بازی را انجام دهیم.

Don't play the. Game.

بازی نکن بازی.

The missing word game.

بازی کلمات گمشده

Like.

پسندیدن.

The fill in the blank.

جای خالی را پر کنید

Yes, fill in the blanks.

بله، جاهای خالی را پر کنید.

Which is very similar to a game that was very popular before. Yes.

که بسیار شبیه به یک بازی است که قبلا بسیار محبوب بود. آره.

And we're going to be playing in about 10 minutes time.

و ما تا 10 دقیقه دیگر بازی خواهیم کرد.

Okay.

15 minutes time, hopefully 10 minutes time.

باشه.

زمان 15 دقیقه، امیدوارم 10 دقیقه زمان.

Here's another one.

Oh, I like this one.

اینم یکی دیگه

اوه من این یکی را دوست دارم

Steve Inaki fritters sizzle in the frying pan.

سرخ کردنی های استیو ایناکی در ماهیتابه می جوشد.

Fritters I Potato fritters. Yes.

سرخ کن سیب زمینی سرخ کرده. آره.

All last week, Louis Luis Mendez was making cod fritters

تمام هفته گذشته، لوئیس لوئیس مندز در حال درست کردن ماهی

or fried cod with potato, and they looked quite nice, actually.

کاد یا ماهی سرخ شده با سیب زمینی بود، و در واقع بسیار زیبا به نظر می رسیدند.

I saw a picture of them. Here's another one, Steve.

من عکس آنها را دیدم. اینم یکی دیگه، استیو.

Someone is coming to your door and.

یک نفر به در خانه شما می آید و.

They want to get your attention.

آنها می خواهند توجه شما را جلب کنند.

They will normally press the doorbell,

آنها معمولاً زنگ در را فشار می دهند،

which often makes this sound

که اغلب این صدا را ایجاد

and say.

می کند و می گوید.

That you you're going to repeat it.

که میخوای تکرارش کنی

Oh, okay.

اوه، باشه

I kind of feel so there is someone at the door.

به نوعی احساس می کنم که یک نفر پشت در است.

I better get it.

بهتره بگیرمش

Oh, he got me there, Mr..

اوه، او مرا به آنجا رساند، آقا

I did. I got you. That there was someone at the door.

. گرفتمت اینکه یک نفر دم در بود.

Oh brother, we haven't actually got a doorbell so I don't know why I would react to that.

اوه برادر، ما در واقع زنگ در نداریم، بنابراین نمی دانم چرا باید به آن واکنش نشان دهم.

Anyway, we. Don't have a doorbell. Now.

به هر حال ما زنگ در نداشته باشید اکنون.

You just got to bang the door.

فقط باید در را بکوبی

We have got a knocker.

ما یک کوبنده داریم.

We have a large knocker. To.

ما یک کوبنده بزرگ داریم. به.

What is.

چیست.

No, it also sounds like, you know, in an airport they often do the announcement.

نه، به نظر می رسد که، می دانید، در یک فرودگاه اغلب اعلامیه را انجام می دهند.

Okay, so.

باشه پس

So first of all, you'd hear this sound

بنابراین اول از همه، می‌شنوید که این

of light waiting at gate 14

صدای نور در انتظار دروازه 14

is the 850 to Singapore

است که 850 به سنگاپور

boarding now at the gate,

سوار می‌شود، اکنون در دروازه،

please have your ticket ready.

لطفا بلیط خود را آماده کنید.

And remember, no drugs or we will kill you.

و به یاد داشته باشید، بدون مواد مخدر وگرنه شما را خواهیم کشت.

I remember

یادم می آید

when I used to go to France. Yes.

زمانی که به فرانسه می رفتم. آره.

Many, many years ago.

خیلی خیلی سال پیش.

20 years ago, something like that.

20 سال پیش یه همچین چیزی

The sound of the

the sound that preceded the announcement

صدای صدایی که قبل از اعلام

in the airports in, France

در فرودگاه های فرانسه

was a it was unlike any other sound,

شنیده می شد صدایی بود که شبیه هیچ صدای دیگری نبود،

the bell sound that came before the announcement to Louis when no one noticed

صدای زنگی که قبل از اعلام به لویی آمد وقتی کسی متوجه نشد

and it was said when you heard it, it just made me feel excited.

و وقتی آن را شنیدی گفته شد. باعث شد من احساس هیجان کنم

It had a particular

یک

ring to it, a particular.

حلقه خاص داشت، یک حلقه خاص.

And then many years later, I went back to probably Charles

و سالها بعد، به

de Gaulle Airport, I think is the main airport in Paris.

فرودگاه شارل دوگل بازگشتم، فکر می کنم فرودگاه اصلی پاریس است.

And I was so disappointed they changed the sound

و من خیلی ناامید شدم که

of the announcements in the in the airport.

صدای اعلامیه ها را در فرودگاه تغییر دادند.

What was it now? It was it.

حالا چی بود؟ این بود.

I don't know.

من نمی دانم.

But it's sort of back in the sort of eighties and nineties, there was a particular sound they had.

اما به نوعی به دهه هشتاد و نود برمی گردد، صدای خاصی داشتند.

And it was a love.

It was it sounded so

و این یک عشق بود

صدای آن بسیار

French and so sophisticated.

فرانسوی و پیچیده بود.

Was it the airport? Was it.

فرودگاه بود؟ بود.

Oh, no.

وای نه.

But it wasn't.

اما اینطور نبود.

It was a sort of a sort of a bells.

یه جورایی زنگوله بود.

And then they changed it.

و سپس آن را تغییر دادند.

They changed it, Louis.

عوضش کردند لویی

And maybe they've changed the. Seriousness of experts.

و شاید آنها را تغییر داده اند. جدیت کارشناسان

Oh, well, there was on alert France for notifications and announcements in.

اوه، خوب، فرانسه برای اعلان ها و اطلاعیه ها در حالت آماده باش بود.

Airports, as I'm sure.

همانطور که مطمئن هستم فرودگاه ها.

You know, my favourite, the one in Kuala Lumpur.

می دانید، مورد علاقه من، یکی در کوالالامپور.

Kuala Lumpur has. Favourite, is it? Yes.

کوالالامپور دارد. مورد علاقه، آیا؟ آره.

Kuala Lumpur has the most amazing tone when they give the announcements.

کوالالامپور وقتی اعلامیه می دهد شگفت انگیزترین لحن را دارد.

It's it's bang, bang, bang, bang, bang.

این بنگ، بنگ، بنگ، بنگ، بنگ است.

Do you remember it?

این را به یاد می آوری؟

Yes, I do.

بله، من انجام می دهم.

It was lovely when you arrived in Kuala Lumpur

زمانی که به کوالالامپور رسیدید بسیار زیبا بود

and you would hear that sound you knew you had arrived. Yes.

و آن صدایی را می شنیدید که می دانستید وارد شده اید. آره.

It's the most beautiful.

این زیباترین است.

It was sort of bum, bum, bum, bum. But

یه جورایی ادم بود اما

yes, it was like a friendly sound, very friendly.

بله، مثل یک صدای دوستانه بود، بسیار دوستانه.

And the French horn used to be just sounded sophisticated.

و بوق فرانسوی قبلاً پیچیده به نظر می رسید.

But they changed it last time I went to to France, you know.

اما آخرین باری که من به فرانسه رفتم، آن را تغییر دادند .

Let me just tell you.

بذار فقط بهت بگم

I know.

میدانم.

But, you know, maybe maybe Louis can can start a petition

اما، می دانید، شاید لویی بتواند طوماری را

to get the old sort of seventies eighties announcements

برای دریافت اطلاعیه های قدیمی دهه هفتاد دهه هشتاد

in airports, French airports, such as Charles de Gaulle, what it was before.

در فرودگاه ها، فرودگاه های فرانسه، مانند شارل دوگل، آغاز کند، همان چیزی که قبلا بود.

It sounds like this sounds like a lot of work.

به نظر می رسد این کار زیاد است.

Just so that when I go back, it sounds like it did back in the 1980s.

فقط به این دلیل که وقتی به عقب برمی گردم، به نظر می رسد که در دهه 1980 بود.

I don't think that's going to happen now.

فکر نمی کنم الان این اتفاق بیفتد.

I think France has more important things to worry about

فکر می کنم فرانسه در حال حاضر چیزهای مهم تری

at the moment than the sound of their announcement in the airport.

نسبت به صدای اعلامیه آنها در فرودگاه دارد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So so your doorbell.

پس زنگ در خانه شما هم همینطور.

Your doorbell might make a happy

وقتی زنگ در خانه شما به صدا در می‌آید ممکن است صدای شادی از

ding dong sound when it rings.

دنگ دانگ ایجاد کند.

There's somebody at the door.

یک نفر دم در است

Also, we can the word ding dong as a metaphor

همچنین، می‌توانیم کلمه دینگ دونگ را به عنوان استعاره‌ای

for the sound of an argument or a fight taking place.

از صدای مشاجره یا دعوا در حال وقوع باشد.

You might hear a ding dong next door.

ممکن است صدای دینگ دونگ همسایه را بشنوید.

Oh, the neighbours are having a bit of a ding dong.

آه، همسایه ها کمی دینگ دانگ دارند.

Yes, it means they're having a, you know, a fight.

بله، به این معنی است که آنها در حال دعوا هستند.

I can hear the furniture being thrown around.

می توانم اثاثیه را که به اطراف پرت می شوند بشنوم.

But it would indicate not a particularly serious

اما این نشان دهنده یک اختلاف خاص نیست

dispute.

.

A ding dong, you would say, oh, those two people are having bit of a ding dong.

یک دینگ دانگ، شما می گویید، اوه، آن دو نفر کمی دینگ دانگ دارند.

That might be that might be just sort of talking and arguing

این ممکن است فقط نوعی صحبت و مشاجره

with each other, but not physically fighting.

با یکدیگر باشد، اما نه دعوای فیزیکی.

No, that wouldn't be a ding dong.

نه، این یک دینگ دونگ نیست.

That would be, you know, be something else.

می دانید، این چیز دیگری خواهد بود.

An altercation. Yes. So a ding dong is just

یک درگیری آره. بنابراین یک دینگ دانگ

a couple of people having a bit of an argument.

فقط چند نفری است که کمی مشاجره دارند.

Yes. It's an argument or a fight taking place of two people disagreeing maybe.

آره. این یک مشاجره یا دعوای دو نفری است که ممکن است اختلاف نظر داشته باشند.

But not too seriously.

اما نه خیلی جدی

Maybe they're disagreeing about Brexit.

شاید آنها در مورد برگزیت اختلاف نظر دارند.

Here's another one, Steve.

اینم یکی دیگه، استیو.

We've got still got loads left.

ما هنوز بارهای زیادی داریم.

Have I once again, I think we're going to run out of time.

آیا یک بار دیگر، من فکر می کنم که ما در حال تمام شدن زمان.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Steve Oh, I like this one. Steve I like this one.

استیو اوه، من این یکی را دوست دارم. استیو من این یکی را دوست دارم

I like this one a lot.

من این یکی را خیلی دوست دارم.

For those who are into the equine,

برای کسانی که اهل اسب هستند

the equine pursuits

، اسب به دنبال

equine, of course, we're talking about horses.

اسب است، البته، ما در مورد اسب صحبت می کنیم.

Only three are.

فقط سه نفر هستند.

Horses. Things to do with horses.

اسب ها کارهایی که با اسب انجام می شود.

Clip clop, click clop.

کلیپ کلوپ، کلپ کلیک کنید.

Would you like to hear a clip? Clop. Go on. Here we go.

دوست داری یه کلیپ بشنوی؟ کلوپ ادامه دادن. در اینجا ما می رویم.

Here the horse down the road

در اینجا اسب در جاده در

marching the two horses march.

حال راهپیمایی دو اسب راهپیمایی می کنند.

There's a horse. Coming. Mr. Duncan. There's the horse.

اسبی هست آینده. آقای دانکن اسب آنجاست

Oh, no.

وای نه.

It's left a great big poop.

این یک مدفوع بزرگ باقی مانده است.

This horse poop is awful.

این مدفوع اسب افتضاح است

It really is the worst thing next to cow poop.

این واقعاً بدترین چیز در کنار مدفوع گاو است.

I think the two the two poops

من فکر می کنم این دو دو

that are the to clean up horse poop and cow poop.

مدفوع هستند که برای پاک کردن مدفوع اسب و گاو هستند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Yours is quite bad to clean up.

تمیز کردن مال شما خیلی بد است.

I must admit, Mr. Duncan, I don't enjoy doing that.

باید اعتراف کنم، آقای دانکن، من از انجام این کار لذت نمی برم.

I mean, he's out on the kitchen floor.

منظورم این است که او در کف آشپزخانه است.

Yes, the sound effects, of course, horses hooves are hard

بله، جلوه های صوتی ، البته، سم اسب ها سخت است

and they might have a horse shoe, a metal on it.

و ممکن است یک نعل اسب، یک فلز روی آن باشد.

So it makes that particular salmon.

بنابراین آن سالمون خاص را می سازد.

It strikes the the the tarmac. Yes.

به آسفالت ضربه می زند. آره.

Oh, of course.

So the clip clop of horses hooves, but also the clip clop

اوه البته.

بنابراین گیره گیره سم اسب، بلکه گیره ای

made by a woman in high heeled shoes.

که توسط زنی با کفش پاشنه بلند ساخته شده است.

You might hear the clip clop.

ممکن است صدای کلیپ را بشنوید.

So very similar sound.

خیلی شبیه صدای

It also it also indicates a certain rhythm to the sound as well.

همچنین ریتم خاصی را به صدا نیز نشان می دهد.

Clop It's got a certain rhythm.

Clop ریتم خاصی دارد.

Flip flop, flip flop, flip flop.

فلیپ فلاپ، فلیپ فلاپ، فلیپ فلاپ.

Flip flop.

دمپایی صندل لا انگشتی.

It indicates the rhythm there to move

این ریتم را برای حرکت آن یکی نشان می دهد

that one, hasn't it.

، نه.

Normally a horse will have a because of the way

به طور معمول یک اسب به دلیل نحوه

the feet strike the floor it have a rhythm to it.

برخورد پاها به زمین دارای ریتمی است.

Tip clop, clip klutz clop. Yes.

تیپ کلوپ، کلیپ کلوتز کلوپ. آره.

And that's I think that's the important thing with a clip clop.

و این چیزی است که من فکر می کنم با یک کلیپ کلوپ مهم است.

It's going to have a bit of rhythm clipped.

قرار است کمی ریتم داشته باشد.

Otherwise it's just becomes a noise of noise.

در غیر این صورت فقط به یک سر و صدا تبدیل می شود.

So a clip clop is a sound of something striking, a hard surface.

بنابراین یک کلیپ کلاپ صدای چیزی قابل توجه است، یک سطح سخت.

Normally we think of horses hooves or a lady walking along the road

معمولاً ما به سم اسب‌ها فکر می‌کنیم یا خانمی که با کفش‌های بسیار بلند خود در امتداد جاده

on hard surface with her

روی سطح سخت راه می‌رود

very high shoes, making a flip flop sound.

و صدای فلیپ فلاپ می‌دهد.

As you as you go along.

همانطور که شما پیش می روید.

I think so. Here's another one, Steve.

من هم اینچنین فکر میکنم. اینم یکی دیگه، استیو.

Oh, we're really going fast now.

اوه، ما الان داریم سریع می رویم.

Suddenly we're going fast.

ناگهان به سرعت می رویم.

Everyone squeak, squeak, squeak Would you like to hear it?

همه جیغ می زنند، جیغ می زنند، می خواهید آن را بشنوید؟

Use a squeaking sound?

از صدای جیر جیر استفاده کنید؟

Yes. Oh.

آره. اوه

Actually, that sounds like me.

در واقع، به نظر من شبیه است.

First thing in the morning when I get out of bed, that's the

اولین چیزی که صبح از رختخواب بلند می‌شوم،

that's literally the sound that my bones and my joints make

به معنای واقعی کلمه صدایی است که استخوان‌ها و مفاصل من

something something like that.

چیزی شبیه به آن می‌سازند.

Anyway,

به هر حال

so squeak the metallic sound

، صدای متالیک تولید

made by a rusty an oiled wheel is a good example of that.

شده توسط یک چرخ روغنی زنگ زده، نمونه خوبی از آن است.

So something metallic normally,

بنابراین چیزی فلزی به طور معمول،

maybe two things that are moving together

شاید دو چیز که با هم حرکت می

and, they produce a metallic sound.

کنند و صدایی فلزی تولید می کنند.

It's sometimes it's quite, quite an annoying sound as well.

گاهی اوقات صدای آن کاملاً آزاردهنده است.

A squeaky gate? Yes.

دروازه جیرجیر؟ آره.

A squeaky gate or a squeaky door.

دروازه جیرجیر یا دری جیرجیر.

If the hinges haven't been oiled, then they will make an annoying

اگر لولاها روغن کاری نشده باشند،

and it's an annoying high pitched noise.

صدای آزاردهنده ای ایجاد می کنند و صدای آزاردهنده ای با صدای بلند است.

There's a gate that we walked through on the way into town,

دروازه ای هست که در مسیر ورود به شهر از آن رد شدیم

which every week I go, I say to Duncan, Oh,

که هر هفته که می روم به دانکن می گویم، اوه،

I've forgotten because I want to take some oil. Yes.

فراموش کردم چون می خواهم روغن ببرم. آره.

And put some oil on this gate, on this public footpath,

و روی این دروازه، در این مسیر عمومی، مقداری روغن بریزید،

because it makes this annoying squeaking noise when you open it. Yes.

زیرا وقتی آن را باز می کنید، صدای جیر جیر مزاحم را ایجاد می کند. آره.

Yes. So I'm going to I've got.

آره. بنابراین من می روم به من دارم.

How can I remember Mr. Duncan?

چگونه می توانم آقای دانکن را به یاد بیاورم؟

I'm going to put some three in one oil. Okay.

من میخوام سه تا روغن بریزم. باشه.

Into my rucksack into town.

به کوله پشتی من به شهر.

Can I just say other brands and other

فقط می توانم بگویم مارک های دیگر و

types of oil are available

انواع روغن های دیگر موجود است

and. You're going to have squeaky joints.

و. مفاصل جیرجیر خواهید داشت.

People often referred to literally saying, well, I've got squeaky joints.

مردم اغلب به معنای واقعی کلمه می گفتند، خوب، من مفاصل جیرجیر دارم.

If the joints make a noise when they move, sometimes your knees might make a noise.

اگر مفاصل هنگام حرکت صدا ایجاد می کنند، گاهی اوقات ممکن است زانوهای شما صدا ایجاد کنند.

Of course, a lot of people also say creak.

البته خیلی ها هم می گویند کرک.

Yes, it's not quite the same thing.

بله، کاملاً یکسان نیست.

So Squeak is normally a very high frequency.

بنابراین Squeak معمولا یک فرکانس بسیار بالا است.

Creak is quite often a much lower frequency.

کرک اغلب فرکانس بسیار پایین تری دارد.

You might think of a door opening.

ممکن است به باز شدن در فکر کنید.

So normally the tone or the sound is slightly different.

بنابراین معمولاً لحن یا صدا کمی متفاوت است.

CREAKING floorboards.

شکستن تخته های کف.

Yes, creak is normally the sound that wood makes

بله، کرک معمولاً صدایی است که

when it's when wood is rubbing against other other wood.

وقتی چوب به چوب های دیگر ساییده می شود، تولید می کند.

It's like,

مثل این است

how often have you rubbed wood together?

که چند بار چوب را به هم مالیده اید؟

Been a long time.

خیلی وقته.

It's been a long time since I've had any rub, any wood

خیلی وقت است که هیچ مالشی، هیچ چوبی

rub against any other wood, hoping to be honest.

به چوب دیگری مالش نمی‌دهم، به امید اینکه صادق باشم.

Or against any other part of your body.

یا در برابر هر قسمت دیگری از بدن شما.

Yeah.

So yeah.

آره

پس آره.

If, if like floorboards, if you walk on on a floorboards

اگر مانند تخته‌های کف، اگر روی تخته‌ها راه می‌روید

and they make that creaking sound, that's the sound of wood rubbing against.

و صدای جیرجیر را می‌دهند، این صدای مالش چوب است.

Would say my ear might you could use squeak.

می توان گفت گوش من ممکن است شما می توانید از جیر جیر استفاده کنید.

You kind of have a squeaky floorboard. Yes.

یه جورایی یه تخته جیر جیر داری آره.

That makes that sound quite often.

این باعث می شود که آن صدا اغلب.

You would use creak when in reference

هنگامی که به حرکت چوب در برابر چوب دیگر اشاره می کنید، از کرک استفاده می کنید

to wood moving against other wood, it's a slightly different sense.

، این حس کمی متفاوت است.

It's creak.

این کرک است.

Friction between metal parts might create a squeak.

اصطکاک بین قطعات فلزی ممکن است صدای جیر جیر ایجاد کند.

And of course, let's not forget the lovely mouse with its little sound squeak.

و البته ماوس دوست داشتنی را با صدای جیر جیر کوچکش فراموش نکنیم.

If you test the sound of of a pheasant.

اگر صدای قرقاول را تست کنید

Yes, well, we would probably describe the sound of a pheasant as more like a screech.

بله، خوب، احتمالاً صدای قرقاول را بیشتر شبیه جیغ توصیف می کنیم.

Yes, you would.

بله، شما.

Yeah, we would say use the screech for a pheasant.

بله، ما می گوییم از جیغ برای قرقاول استفاده کنید.

Even though it does have a metallic sound.

با اینکه صدای فلزی داره

It has a metallic sound.

صدایی متالیک دارد.

But you would you would actually use the word screech

اما شما در واقع از کلمه screech

in reference to

در اشاره به

that particular bird.

آن پرنده خاص استفاده می کنید.

And there are other birds that make a similar pheasant, similar sound to that.

و پرندگان دیگری هستند که قرقاول مشابهی دارند، صدایی شبیه به آن.

But yes, but thank you for that.

اما بله، اما از این بابت متشکرم.

That's that's very useful.

این خیلی مفیده

Another one because we are, as usual, running out of time.

یکی دیگر به این دلیل که طبق معمول وقتمان در حال تمام شدن است.

Oh, scrape.

اوه، خراش دادن.

So this is very simple.

بنابراین این بسیار ساده است.

Sorry, primroses can squeak use the chalk against a blackboard again.

با عرض پوزش، پامچال ها می توانند دوباره از گچ در مقابل تخته سیاه جیرجیر کنند.

That would would that be screech.

این می تواند فریاد زدن باشد.

No squeak. Squeak is a good yes weak.

بدون صدای جیر جیر Squeak خوب بله ضعیف است.

So something is squeaking two things rubbing together.

بنابراین چیزی در حال خراشیدن است که دو چیز به هم می مالند.

The other one, of course, is the sound of a person running their fingernails

صدای دیگر، البته، صدای کسی است که ناخن‌هایش

down a blackboard that is almost like a squeak.

را روی تخته سیاه می‌کشد که تقریباً شبیه صدای جیر جیر است.

But also, I suppose you could use the word screech as well,

اما همچنین، گمان می‌کنم می‌توانید از کلمه جیغ نیز استفاده کنید،

but it's more of a scraping sound, which is what we have now scrape.

اما این بیشتر یک صدای خراشیدن است، این همان چیزی است که ما اکنون خراش داریم.

Right. That interesting.

درست. جالبه

So here we had the word scrape.

بنابراین در اینجا ما کلمه Scrape را داشتیم.

Now I'm just trying to find have got scrape here.

حالا من فقط در حال تلاش برای پیدا کردن خراش در اینجا هستم.

I hope so.

امیدوارم.

Scrape.

خراش دادن.

Oh yes. There it is.

آه بله. ایناهاش.

Scrape, scrape.

خراش دادن، خراش دادن.

Something being moved against another surface.

چیزی روی سطح دیگری حرکت می کند.

So the sound of one thing being dragged

بنابراین صدای کشیده شدن یک چیز

across another scrape

روی یک خراش دیگر

or to force an object against a hard, hard

یا فشار دادن یک شی به یک سطح سخت و سخت

surface using a tool scrape.

با استفاده از خراش ابزار.

Yes, you can scrape your fingernails across a blackboard.

بله، می توانید ناخن های خود را روی تخته سیاه بکشید.

So, Bruno.

بنابراین برونو.

Yes, that would be if you scrape fingernails against a blackboard.

بله، اگر ناخن‌ها را روی تخته سیاه بتراشید.

It makes a particular sound that everybody

صدای خاصی تولید می کند که همه

hates.

از آن متنفرند.

Yes, it makes your teeth go on edge.

بله، این باعث می شود دندان های شما روی هم بیفتد.

Yeah, it's a horrible sound.

آره صدای وحشتناکیه

It goes right through your head.

درست از سر شما می گذرد.

Yes. It's we don't have that sound.

آره. این است که ما آن صدا را نداریم.

If you use if you use a spade just to to

اگر از بیل استفاده می‌کنید

to remove some dog poo

تا مقداری مدفوع سگ را

from a floor, you would scrape it up,

از روی زمین جدا کنید، آن را

scrape, and it would make a particular

می‌خراشید، می‌تراشید، و

sound as as the, as, as the shovel

صدای خاصی مانند صدای بیل

came against the hard floor surface.

در برابر سطح سخت زمین ایجاد می‌کند. .

But yeah.

ولی آره.

So also raping sound.

صدای تجاوز هم همینطور.

Also we have a phrase as well.

همچنین ما یک عبارت نیز داریم.

Scrimp and scrape.

خراشیده و خراشیده شود.

Scrimp and scrape.

خراشیده و خراشیده شود.

If you scrimp and scrape, it means you struggle to survive.

اگر می خراشید و می خراشید، به این معنی است که برای زنده ماندن تلاش می کنید.

You are trying to to survive by scrimping and scraping.

شما سعی می کنید با خراشیدن و خراشیدن زنده بمانید.

Scrimp means you are cutting back.

Scrimp به این معنی است که شما کاهش می دهید.

Maybe you are trying to find a way

شاید در حال تلاش برای یافتن

of trying to save money, or maybe you don't have much money.

راهی برای پس انداز پول هستید، یا شاید پول زیادی ندارید.

And of course scrape means you are trying to to gather

و البته خراش دادن به این معنی است که شما سعی می

or get whatever you can as well. Yeah.

کنید هر چیزی را که می توانید جمع آوری یا بدست آورید. آره

A suggestion is that you're having to use fairly drastic means

یک پیشنهاد این است که

to get food, for example.

برای مثال برای تهیه غذا باید از وسایل نسبتاً شدید استفاده کنید.

Yes, that my, my.

بله، من، من.

I don't get paid for another week.

من یک هفته دیگر حقوق نمی گیرم.

I'm going to have to scrimp and scrape.

مجبور می شوم خراشیده و خراش دهم.

Yeah. For the next few days.

آره برای چند روز آینده.

Meaning that you're going to have to sort of use leftover

به این معنی که شما مجبور خواهید بود از باقیمانده آن

to eat or beg for food or something.

برای خوردن یا گدایی غذا یا چیزی دیگر استفاده کنید.

Yeah, that's it. Here's another one.

درسته خودشه. اینم یکی دیگه

We've got one more.

ما یکی دیگه داریم

This is the last one, Steve.

این آخرین مورد است، استیو.

And then it's the missing word game.

و سپس آن بازی با کلمات گم شده است.

Yes, it

بله،

Steve.

استیو.

It here.

آن اینجا.

It is, Tinker.

این است، تینکر.

Can't really hear it. Mr..

واقعا نمیشه شنید آقا

Go. Okay.

برو باشه.

Russell. Russell. Russell.

راسل راسل راسل

The sound made by the movement of paper.

صدایی که از حرکت کاغذ ایجاد می شود.

Plastic.

پلاستیک.

So maybe

پس شاید

Russell

the wind caused the leaves to rustle.

راسل باد باعث خش خش برگ ها شده است.

So we can also have the sound of leaves blowing as well.

بنابراین می توانیم صدای دمیدن برگ ها را نیز داشته باشیم.

Some very relaxed and sound.

برخی بسیار آرام و سالم.

Wind rustling through the trees.

خش خش باد از میان درختان.

Yes, it's a relaxing a lesson is this sort of

بله، این یک درس آرامش بخش است، این نوع

it's almost like white noise.

آن تقریباً مانند نویز سفید است.

It's sort of you can't define it.

یه جورایی نمیتونی تعریفش کنی

It's a mixture of frequencies, but it's very sort of low

این ترکیبی از فرکانس است، اما به نوعی حجم پایینی

volume.

دارد.

As you say,

همانطور که شما می گویید

the sound a little bit like the sea.

، صدا کمی شبیه دریا است.

Yes. That's almost not white noise.

آره. این تقریباً نویز سفید نیست.

Might help you get to sleep at night

ممکن است به شما کمک کند شب‌ها بخوابید،

so you can put this on a loop if you can't sleep tonight.

بنابراین اگر امشب نمی‌توانید بخوابید، می‌توانید آن را به حالت عادی درآورید.

Yes. A lot of people. Have watched Mr.

آره. بسیاری از مردم.

Duncan's live stream.

پخش زنده آقای دانکن را تماشا کرده اید.

A lot of people have.

بسیاری از مردم دارند.

They they they make a lot of money out of just playing.

آنها فقط از بازی کردن پول زیادی به دست می آورند.

Sounds like like this.

به نظر می رسد مانند این.

And that's all they do and they make millions

و این تمام کاری است که آنها انجام می دهند و میلیون ها دلار به دست می آورند

that's a I'm getting too relaxed

که من خیلی آرام می شوم،

so the wind cause the leaves to rustle

بنابراین باد باعث خش خش برگ ها

also maybe the sound of newspaper as well.

می شود و شاید صدای روزنامه نیز بیاید.

The person who is reading the newspaper and they keep making a noise.

فردی که روزنامه می خواند و مدام سروصدا می کنند.

Do you have to keep rustling your news page.

آیا باید به خش خش صفحه اخبار خود ادامه دهید؟

Turn the pages just makes a wrestling very annoying.

ورق بزنید فقط کشتی را بسیار آزاردهنده می کند.

Yes, that can be.

بله، این می تواند باشد.

It can be very annoying.

می تواند بسیار آزاردهنده باشد.

Very, very annoying.

خیلی خیلی آزاردهنده

I've started many fights that have ended

من دعواهای زیادی را شروع کرده ام که

in at least one person being hospitalised.

حداقل یک نفر در بیمارستان بستری شده است.

Me, me.

من، من

Of course.

البته.

I don't know if it's not the same but if you if you if a cattle wrestler. Hmm.

من نمی دانم که آیا این یکسان نیست اما اگر شما یک کشتی گیر گاو هستید. هوم

If you wrestle cattle it means you're stealing it.

اگر با گاو کشتی می گیرید به این معنی است که دارید آن را می دزدید.

Mean that's it to round up an animal and steal it.

یعنی جمع کردن یک حیوان و دزدیدن آن است.

Is to rustle something, but it's nothing to do with it.

خش خش کردن چیزی است، اما ربطی به آن ندارد.

But the no worries. It just it's just a different meaning.

اما جای نگرانی نیست فقط معنای دیگری دارد.

That's of the sound of the same.

این از صدای همان است.

I don't know. I'm presuming it spelt the same. Yes.

من نمی دانم. من فرض می کنم که املای آن یکسان است. آره.

Right.

درست.

So we've got 10 minutes left. Yes.

پس 10 دقیقه فرصت داریم. آره.

So the bell will ring.

پس زنگ به صدا در خواهد آمد.

Ding dong and

دینگ دونگ

was the last of our words connected to sounds today.

و آخرین کلمه ما بود که امروز با صداها مرتبط بود.

I hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

We'll have a couple of moments to some water.

چند لحظه آب خواهیم داشت.

I need to grab some water. By the way, I'm very thirsty.

باید کمی آب بردارم اتفاقا من خیلی تشنه ام.

Can you grab water? I don't think you can wait.

میتونی آب بگیری؟ فکر نمی کنم بتوانید صبر کنید.

You can grab water if it's in a glass.

اگر آب در لیوان باشد، می توانید آب بگیرید.

Yes, it's a phrase, but you

بله، این یک عبارت است، اما شما

can't actually grab water because, you know, it was you know, no, it's not a literal phrase.

در واقع نمی توانید آب بگیرید، زیرا، می دانید، آن را می دانید، نه، این یک عبارت تحت اللفظی نیست.

It just means you're grabbing a drink.

این فقط به این معنی است که شما در حال خوردن یک نوشیدنی هستید.

It's a. Phrasal verb.

این یک. فعل چند قسمتی.

Yes. It's a strange one because you can't grab water.

آره. عجیب است زیرا نمی توانید آب بگیرید.

Can't it means that you're grabbing it within a container.

آیا به این معنی نیست که شما آن را در یک ظرف می گیرید.

Yeah. Oh, yeah. You're just taking a quick drink. Yes.

آره اوه، آره شما فقط یک نوشیدنی سریع می خورید. آره.

It's a drink, which is what I'm trying to do now.

این یک نوشیدنی است، چیزی که من اکنون سعی می کنم انجام دهم.

I'm going to have a quick drink of water and we will be right back.

من می روم یک نوشیدنی سریع آب بخورم و بلافاصله برمی گردیم.

What about.

چه در مورد.

Noon?

ظهر؟

Coming up in a few moments, we have super duper game.

تا چند لحظه دیگر، ما یک بازی فوق العاده دوپر داریم.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

Did you have something to show me? Yes.

چیزی داشتی به من نشون بدی؟ آره.

Inaki says, what would what would you call the noise of flames and a bomb fire crackle.

ایناکی می‌گوید، صدای شعله‌های آتش و انفجار بمب را چه می‌توان نامید.

You'd normally call that a crackle, wouldn't you?

شما معمولاً آن را تروق صدا می‌زنید، اینطور نیست؟

Crackling fire.

آتش ترقه.

The fire is crackling.

آتش در حال ترقه است.

Yes. Over to you, Mr.

آره. پیش شما، آقای

Duncan. And the missing word game? Yes.

دانکن. و بازی کلمات گمشده؟ آره.

Otherwise known as Fill in the blanks in the blank.

در غیر این صورت به عنوان پر کردن قسمت های خالی شناخته می شود.

I'm going to have some some music maybe next week to play for this.

شاید هفته آینده کمی موسیقی برای این کار داشته باشم.

But yes, we are now going to fill in the blanks.

اما بله، اکنون می خواهیم جاهای خالی را پر کنیم.

Fill in the blanks. Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید. جاهای خالی را پر کنید.

It's time to fill in the blanks.

وقت آن است که جاهای خالی را پر کنید.

All you have to do is look at the sentence that I'm going to put on the screen,

تنها کاری که باید انجام دهید این است که به جمله ای که قرار است روی صفحه بگذارم نگاه کنید

and you have to decide what the words are that are missing.

و باید تصمیم بگیرید که چه کلماتی از دست رفته اند.

It's very simple, really.

خیلی ساده است، واقعا.

But the important thing is the grammar.

اما نکته مهم گرامر است.

Yes, the grammar must be correct for you to win a prise.

بله، گرامر باید درست باشد تا بتوانید جایزه بگیرید.

And the prise is a case.

و جایزه یک مورد است.

Then one of us.

Don't forget to phone your grammar and make sure she's all right.

بعد یکی از ما

فراموش نکنید که با گرامر خود تماس بگیرید و مطمئن شوید که او خوب است.

Here we go, Steve. The first one. The first.

ما به اینجا می رویم، استیو. اولی. اولین.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

My something is to something.

چیزی من به چیزی است.

The something.

چیزی

So is a personal thing.

یه چیز شخصی هم همینطوره

Quite often when we say something relating to our personal feelings,

معمولاً وقتی چیزی در رابطه با احساسات شخصی خود می گوییم،

maybe it is an opinion

شاید این یک نظر

or feeling and there are many words that you can use.

یا احساس باشد و کلمات زیادی وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید.

So there it is, the first fill in the blank that we have on the screen.

بنابراین اینجاست ، اولین چیزی که جای خالی ما را روی صفحه پر می کنیم.

And we know that you're going to come up with probably many of the suggestion

و ما می دانیم که احتمالاً بسیاری از پیشنهادات

suggestions that we haven't thought about, but think about the grammar.

پیشنهادی را ارائه خواهید کرد که ما به آنها فکر نکرده ایم، اما به دستور زبان فکر می کنیم.

Don't just put in words that seem to fit.

فقط کلماتی را که به نظر می رسد مناسب هستند بیان نکنید.

Try and get the grammar correct as well.

سعی کنید گرامر را نیز به درستی دریافت کنید.

Yes, just have some fun look at the view outside whilst people are looking at that.

بله، فقط کمی سرگرم کننده به منظره بیرون نگاه کنید در حالی که مردم به آن نگاه می کنند.

It's not lovely.

دوست داشتنی نیست

It's getting dark already.

دیگه داره تاریک میشه

Mr. Duncan.

آقای دانکن

You can see that the sun is already starting set.

می بینید که خورشید در حال غروب است.

It's not even 4:00 yet. It's not amazing.

هنوز ساعت 4:00 نشده است. این شگفت انگیز نیست.

Wow, it's beautiful.

وای قشنگه

Yes. The sun sets here now around 430 in the UK.

آره. اکنون خورشید در اینجا در حدود ساعت 430 در انگلستان غروب می کند.

Hmm. So already we are preparing for sunset

هوم بنابراین در حال حاضر ما برای غروب آفتاب آماده می

and it's so early in the day.

شویم و در روز خیلی زود است.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

Today is first fill in the blanks.

امروز ابتدا جاهای خالی را پر کنید.

I'm expecting stellar performances.

من منتظر اجراهای درخشان هستم.

We are certain members of the people that are watching.

ما اعضای خاصی از مردمی هستیم که در حال تماشا هستند.

If you put in a stellar performance, it means that you do very well here.

اگر عملکرد فوق العاده ای داشته باشید، به این معنی است که در اینجا خیلی خوب عمل می کنید.

Excellent performance. Excellent. Why?

اجرای فوق العاده. عالی چرا؟

That you've done something, a stellar performance.

اینکه شما کاری انجام داده اید، یک عملکرد خیره کننده.

You could say that a particular footballer who scored

می توان گفت که یک فوتبالیست خاص که گل

lots of lots of goals

های زیادی به ثمر رساند

and helped his team win put in a stellar performance.

و به پیروزی تیمش کمک کرد، عملکرد فوق العاده ای داشت.

Salah Yeah.

صلاح آره

I think he relates to stars. Yes.

من فکر می کنم او با ستاره ها ارتباط دارد. آره.

So here we go.

پس بزن که بریم.

Oh, we have one already.

اوه، ما قبلا یکی داریم.

Oh, job.

اوه، شغل

Chloe, those doors.

کلویی، آن درها.

My job is to close the doors.

کار من بستن درهاست.

Oh, yes. Yeah, I guess I get the firm.

آه بله. آره، حدس میزنم شرکت رو بگیرم.

Yeah.

آره

If you were a doorman or a door woman in a hotel.

اگر دربان یا دربانی هتل بودید.

At all. The job would be to close the doors. Yes.

اصلا کار بستن درها خواهد بود. آره.

A door.

در.

A door posts a.

تیرهای درب a.

Very specific use of that phrase.

استفاده بسیار خاص از آن عبارت.

Oh, that's good.

آه آن خوب است.

Not many.

If it's. If it's so. Yeah. Thank you.

نه زیاد.

اگر این است. اگر اینطور است. آره متشکرم.

That area, a person's job could be to open and close the door.

در آن منطقه، کار یک فرد می تواند باز و بسته کردن در باشد.

You might be working at a hotel as a door person.

ممکن است در هتلی به عنوان درب منزل کار کنید.

I just said that. Yes.

من فقط همین را گفتم. آره.

So you open the door and you close all like.

بنابراین شما در را باز می کنید و همه را می بندید.

Was it was it Tim Curry?

آیا این تیم کاری بود؟

Tim Curry in the second Home Alone

تیم کاری در دومین فیلم تنها در خانه

film, which also has a character called Mr.

که شخصیتی به نام آقای

Duncan. Did you know that Home Alone, too?

دانکن نیز دارد. آیا می دانستید که تنها در خانه هم؟

There is a character in that movie called Mr.

در آن فیلم شخصیتی به نام آقای

Duncan.

دانکن وجود دارد.

Is one from Natrium.

یکی از ناتریوم است.

My goal is to rob the rich.

هدف من غارت ثروتمندان است.

That might get you sent to prison.

این ممکن است شما را به زندان بفرستد.

Just me. A lot of people are thinking that at the moment.

فقط من. در حال حاضر بسیاری از مردم به این فکر می کنند.

Of course, it's this is the goal of our government is to tax the rich.

البته، این هدف دولت ما مالیات بر ثروتمندان است.

Hmm. My go.

هوم برو من

You could say that they are current

شما می توانید بگویید که آنها

finance bloke guy.

مرد جوان مالی فعلی هستند.

What's his name. Is that Mr..

اسم او چیست. آیا آن

Mr. Hunt.

آقای هانت است.

You mean the Chancellor. Chancellor yes.

منظورت صدراعظم هست صدراعظم بله

He's well he might say my job is to

او خوب است شاید بگوید کار من

is to tax the rich. Yes.

مالیات دادن به ثروتمندان است. آره.

He might say.

او ممکن است بگوید.

As you mentioned earlier, yes we are being taxed,

همانطور که قبلاً اشاره کردید، بله، ما مالیات می‌گیریم

they, they're making us pay for everything.

، آنها ما را مجبور می‌کنند برای همه چیز پرداخت کنیم.

If we break wind, if we let out a little fart, they will they will tax us.

اگر باد را بشکنیم، اگر کمی گوز بزنیم، از ما مالیات خواهند گرفت.

Have to send the government building.

باید ساختمان دولت را بفرستید.

Yes. All the trees are looking red. Yes.

آره. همه درختان قرمز به نظر می رسند. آره.

Because the sun is setting and it's creating a red glow in the background.

زیرا خورشید در حال غروب است و درخششی قرمز در پس زمینه ایجاد می کند.

Alessandra says,

الساندرا می گوید،

My desire is to meet the English and people.

آرزوی من ملاقات با انگلیسی ها و مردم است.

Oh, yes. I mean, that's three words at the end.

آه بله. منظورم این است که این سه کلمه در پایان است.

But that doesn't. Matter.

اما اینطور نیست. موضوع.

You could you could also say viewers.

شما همچنین می توانید بگویید بینندگان.

Viewers. Yes.

My aim is to meet the.

بینندگان آره.

هدف من ملاقات با

Well, my desire.

خب آرزوی من

For you is all students.

برای شما همه دانش آموزان هستند.

So, yes, you don't need to actually have more than one word.

بنابراین، بله ، در واقع نیازی نیست بیش از یک کلمه داشته باشید.

There at the end.

آنجا در پایان.

You can just say my dream or my aim.

شما فقط می توانید رویای من یا هدف من را بگویید.

That's something you want to do is.

این چیزی است که شما می خواهید انجام دهید.

A good one. From Garcia.

یکی خوبه از گارسیا

My job is to fill the blanks.

کار من پر کردن جاهای خالی است.

Very good.

خیلی خوب.

Very clever. That that gets a firm.

بسیار باهوش. که می شود یک شرکت.

Definitely my goal you could have actually would have been better.

قطعا هدف من که شما می توانستید داشته باشید در واقع بهتر بود.

My goal or my aim is to fill the blanks.

هدف یا هدف من پر کردن جاهای خالی است.

Very good.

خیلی خوب.

I like that.

Indicating what you need to do to be successful at this particular game.

من آن را دوست دارم.

نشان می دهد که برای موفقیت در این بازی خاص چه کاری باید انجام دهید .

That's good.

خوبه.

That's very clever.

That's very clever.

این خیلی هوشمندانه است.

این خیلی هوشمندانه است.

That deep thinking. Very.

این تفکر عمیق خیلی

Because we've got I like that one.

چون ما آن را دوست دارم.

We've got some smart cookies watching.

ما چند کوکی هوشمند در حال تماشا داریم.

Inaki says My fate is to take the nap.

ایناکی می گوید سرنوشت من چرت زدن است.

Now is to take.

حالا باید بگیریم

Well you would, you wouldn't say the nap, you would say a nap. Mhm.

خوب می خواستی، چرت نمی گفتی، می گفتی چرت. مهم

So yes.

درنتیجه بله.

And I don't know.

و من نمی دانم.

Okay then another one.

باشه پس یکی دیگه

My job is to clean the office job so you can see that the word

کار من تمیز کردن کار اداری است تا بتوانید ببینید که کلمه

my is often relating to something personal.

من اغلب به چیزی شخصی مربوط می شود.

So anything that begins with my is normally a personal thing

بنابراین هر چیزی که با من شروع می شود معمولاً یک چیز شخصی است،

so it can be my goal, my

بنابراین می تواند هدف،

aim, my wish.

هدف، آرزوی من باشد.

My dream

رویای من

is a good one from flower espoir.

یک رویای خوب از اسپویر گل است.

My goal is to help the needy.

هدف من کمک به نیازمندان است.

That's good.

That's a very that's a very

خوبه.

این یک

noble goal.

هدف بسیار عالی است.

My goal is to help the needy. Yes.

هدف من کمک به نیازمندان است. آره.

And this is. Before you could say.

و این است. قبل از اینکه بتوانید بگویید.

This is what I've got.

این چیزی است که من دارم.

I've got my dream

من رویای من

is is to win the lottery.

برنده شدن در لاتاری است.

So again, it's another thing that it's personal.

پس باز هم این یک چیز دیگر است که شخصی است.

It is your desire is something that you want or

این خواسته شما چیزی است که شما می خواهید

or dream about.

یا در مورد آن آرزو می کنید.

You dream to win the lottery.

شما رویای برنده شدن در لاتاری را دارید.

We're going to squeeze one more.

یکی دیگه رو فشار میدیم

Telmex says my objective is to cheat the tax office.

تلمکس می گوید هدف من فریب دادن اداره مالیات است.

Oh, yes.

آه بله.

Well, I think you might find a lot of people doing that these days.

خوب، فکر می کنم ممکن است این روزها افراد زیادی را پیدا کنید که این کار را انجام می دهند.

So here you go, Steve.

پس اینجا برو، استیو.

I want to I want to squeeze another one in.

می‌خواهم یکی دیگر را بفشارم.

As the vicar said to the actress, oh, this is good.

همانطور که نائب به خانم بازیگر گفت، اوه، این خوب است.

This I like this one.

این یکی را دوست دارم

Very simple, a nice, easy one to finish with.

بسیار ساده، زیبا و آسان برای اتمام.

I'm something to something you.

من چیزی به چیزی شما هستم.

Rise.

بالا آمدن.

So this might be something you are

بنابراین این ممکن است کاری باشد که

you are going to do.

شما می خواهید انجام دهید.

So you might say that these words that are showing

بنابراین ممکن است بگویید که این کلماتی که

are showing some sort of intention

نشان می دهند نوعی قصد

or some sort of action.

یا نوعی عمل را نشان می دهند.

I'm something to something you and we start with

من چیزی به چیزی هستم که شما و ما با آن شروع می

I am again personal but also we have you at the end.

کنیم من دوباره شخصی هستم اما همچنین در پایان شما را داریم.

So that shows that something is happening

بنابراین نشان می دهد که چیزی در حال رخ دادن است

or is going to happen.

یا قرار است اتفاق بیفتد.

Let's say a matter the last one.

بیایید یک مورد آخر را بگوییم.

Thomas says. My task is to annoy.

توماس می گوید. وظیفه من اذیت کردن است.

If you would put presenters,

اگر شما مجریان را قرار می دهید،

that would if it's it perfectly referring to us as the presenters.

در صورتی که کاملاً به ما به عنوان مجریان اشاره می کند.

My task is to annoy the presenters would have

وظیفه من این است که مجریان را اذیت کنم که

would have created quite a laugh.

می توانستند خنده زیادی ایجاد کنند.

That's anyway for the chatters.

این به هر حال برای چترهاست.

Yeah.

آره

Anyway we've got the new one now.

به هر حال ما الان جدید را داریم.

We've got the new one that there were a lot of other correct ones

ما نسخه جدید را داریم که بسیاری از موارد صحیح دیگر

as well.

نیز وجود دارد.

So thank you for that one.

پس برای آن یکی از شما متشکرم.

I'm going to help you.

من قصد دارم به شما کمک کنم.

Thank you, Beatrice.

متشکرم، بئاتریس.

I'm going to help you.

من قصد دارم به شما کمک کنم.

I'm going to help you.

من قصد دارم به شما کمک کنم.

So you can see in this sentence we are stating intention something.

بنابراین می بینید که در این جمله ما قصد داریم چیزی را بیان کنیم.

We are going to.

ما می خواهیم.

Do what Siddiqa is about to kill you.

کاری کن که صدیقه تو را بکشد.

So that is an intention.

پس این یک نیت است.

I hope you're not referring to us.

امیدوارم به ما اشاره نکرده باشید

It's a strange thing to.

چیز عجیبی است که

To actually say to.

So the first thing that came to your mind. I'm going.

در واقع به.

بنابراین اولین چیزی که به ذهن شما رسید. من دارم میروم.

I'm going to kill you.

میکشمت.

To whom are you referring?

به چه کسی اشاره می کنید؟

It's not a sentence that you would ever say, because then the person would probably run away or.

این جمله ای نیست که شما هرگز بگویید، زیرا در این صورت فرد احتمالاً فرار می کند یا.

Or draw their gun.

یا اسلحه آنها را بکشید.

I'm going to speak you.

من قصد دارم با شما صحبت کنم.

Is not correct grammar, unfortunately.

گرامر درست نیست متاسفانه

You could say address.

میشه بگی آدرس

Address.

نشانی.

I'm going to address you.

من به شما خطاب می کنم.

So That means you are going to hold some sort of conversation

بنابراین این بدان معناست که شما قصد دارید نوعی مکالمه داشته

or you are going to make a speech or a statement.

باشید یا قرار است سخنرانی یا بیانیه ای داشته باشید.

I'm going to address you refusing to talk to you if.

من قصد دارم به شما خطاب کنم که اگر با شما صحبت نمی کنم.

You wanted to.

You use the word speak, you would have to add an extra word in that.

تو خواستی

شما از کلمه صحبت کردن استفاده می کنید، باید یک کلمه اضافی به آن اضافه کنید.

I'm going to speak to you.

من قصد دارم با شما صحبت کنم.

No, speak you isn't correct or.

نه، حرف شما درست نیست یا.

With. You address. Or with you.

با. شما آدرس. یا با تو

If you address somebody, it means you're talking to them.

اگر کسی را خطاب می‌کنید، به این معنی است که دارید با او صحبت می‌کنید.

So, yes, it's confusing. I know.

بنابراین، بله، گیج کننده است. میدانم.

I'm happy to see you.

از دیدنتان خوشحالم.

I'm happy to see Valentyn.

از دیدن والنتین خوشحالم.

Yes. I'm ready to meet you.

آره. من آماده ملاقات با شما هستم.

I'm ready to meet you. Yep. That fits as well.

من آماده ملاقات با شما هستم. بله این هم مناسب است.

I'm here.

من اینجا هستم.

I'm going to surprise you, says Olga. Ooh.

اولگا می گوید من شما را غافلگیر خواهم کرد. اوه

What with? It would be my question.

با چی؟ سوال من خواهد بود

But I agree.

I like a nice surprise.

اما من موافقم.

من یک سورپرایز خوب را دوست دارم.

I really do. Uh.

من حتما انجام میدم. اوه

I'm cooking to invite you.

دارم آشپزی میکنم تا دعوتت کنم

Not that doesn't make grammatical sense.

نه این از نظر گرامری معنا ندارد.

Unfortunately, I Know what you're trying to say?

متأسفانه، من می دانم چه می خواهید بگویید؟

I wish to invite you.

من می خواهم شما را دعوت کنم.

Would would have.

خواهد داشت.

I want to.

من می خواهم.

Yeah, I'm glad to hear you.

بله، خوشحالم که شما را می شنوم.

Yes, that fits. Inaki,

بله، مناسب است.

I'm going to marry you, says Garcia. Hmm.

گارسیا می گوید ایناکی، من با تو ازدواج می کنم. هوم

Maybe You'll making a meal and you want the other person to be happy about it.

شاید شما یک وعده غذایی درست می کنید و می خواهید طرف مقابل از آن خوشحال شود.

I'm hoping to satisfy you.

امیدوارم رضایت شما را جلب کنم

See, that would be a good one as well.

ببینید، آن نیز خوب خواهد بود.

I'm going to marry you, Fitz.

من با تو ازدواج می کنم، فیتز.

I'm going to marry you. I'm going to marry you.

من باهات ازدواج میکنم من باهات ازدواج میکنم

Or I'm intending to marry you.

یا من قصد ازدواج با شما را دارم.

Yes, I'm going to tell.

بله، من می خواهم بگویم.

Mike says I'm going to do you.

مایک می گوید من می خواهم شما را انجام دهم.

Okay. Which of course.

باشه. که البته.

Yeah, I think that's good.

آره فکر کنم خوبه

Maybe when we meet up, maybe make okay.

شاید وقتی همدیگر را می بینیم، شاید خوب شویم.

Steve maybe filter sometimes was a good idea.

استیو شاید گاهی اوقات فیلتر کردن ایده خوبی بود.

I've got. I'm sorry

من دارم.

to bother you.

ببخشید مزاحمتون شدم

I'm sorry I babysitter's sorry.

من متاسفم من پرستار بچه متاسفم.

I'm sorry to bother you.

ببخشید مزاحمتون شدم

I do apologise.

من عذرخواهی میکنم

I have bothered you.

من شما را اذیت کرده ام.

I've disturbed to you.

مزاحم شما شدم

I've maybe annoyed you.

شاید اذیتت کردم

Well, Thomas says I'm here to annoy you.

خب توماس میگه من اینجام تا اذیتت کنم

Yeah.

So again, just what we would expect. And

آره

بنابراین باز هم همان چیزی که ما انتظار داریم. و

I prefer the first one today.

من امروز اولی را ترجیح می دهم.

Good.

خوب

I'm happy to meet you.

خوش حالم که با شما اشنا شدم.

Yes, I'm happy to meet you.

بله، از آشنایی با شما خوشحالم.

Yeah,

آره درسته

of the correct one.

Hello.

Hello.

سلام.

سلام.

A.C.T., who says I am an English teacher?

A.C.T کی گفته من معلم انگلیسی هستم؟

That is. It.

به این معنا که. آی تی.

That doesn't fit in there.

که در آنجا جا نمی شود.

Oh, I see you. Are you right? Lovely.

اوه، من تو را می بینم. راست میگی؟ دوست داشتني.

Hello to. Yes.

سلام به. آره.

So we have.

پس ما داریم.

Yes, I'm a C t who says I am also an ESL teacher.

بله، من C t هستم که می گوید من همچنین یک معلم ESL هستم.

Nice to see you.

از دیدن شما خوشحالم.

Yeah, we are going.

آره ما داریم میریم

Now. I'm determined to join you.

اکنون. من مصمم هستم به شما بپیوندم.

There's another one that fits since Inaki. Yes.

یکی دیگر از ایناکی مناسب است. آره.

So many variances. Olga.

خیلی واریانس ها اولگا.

Yes. Well, that's it.

That's the beauty of this game.

آره. خب همین.

زیبایی این بازی همین است.

Yes. The new game. You don't have to get an exact words.

آره. بازی جدید. شما مجبور نیستید کلمات دقیقی را بدست آورید.

No, you can use lots of words.

نه، شما می توانید از کلمات زیادی استفاده کنید.

It's getting your brain thinking more about different words. Yes.

این باعث می شود مغز شما بیشتر به کلمات مختلف فکر کند. آره.

And it's also a good way of showing that

و همچنین راه خوبی برای نشان دادن اینکه

the English language is a variation

زبان انگلیسی تنوعی

of different different meanings or different phrases.

از معانی مختلف یا عبارات مختلف است.

And even if you're only using maybe two or three

و حتی اگر فقط از دو یا سه

words with spaces in between,

کلمه با فاصله بین آنها استفاده می کنید،

there are many choices that you can make.

انتخاب های زیادی وجود دارد که می توانید انجام دهید.

A Giovanni says, I'm amazed to teach you

جیوانی می‌گوید، من شگفت‌زده هستم که به شما چیزهایی

some quite dizzy.

کاملاً سرگیجه می‌آموزم.

You might say. I'm happy to talk.

ممکن است بگویید. من خوشحالم که صحبت می کنم.

To. You.

I'm happy that I'm pleased to teach you.

به. شما.

خوشحالم که از آموزش شما راضی هستم.

Yes, I'm pleased to teach you.

بله، خوشحالم که به شما آموزش می دهم.

You can say I'm amazed to teach you.

می توانید بگویید من از اینکه به شما یاد می دهم شگفت زده هستم.

I could say I'm here to teach you.

می توانم بگویم اینجا هستم تا به شما آموزش دهم.

I'm here to teach you that my job.

من اینجا هستم تا به شما یاد بدهم که کار من است.

Anyway, Steve, it's time to go.

به هر حال، استیو، وقت رفتن است.

Yes, we've. Got to go. Steve.

بله، داریم. باید برم. استیو

Okay, right.

باشه، درسته

We're going to go.

Yes, you're right.

قراره بریم

بله حق با شماست.

Yeah, I'm going to shock you. That's another one.

آره من شوکهت میکنم اون یکی دیگه

Tell me what's another one.

یکی دیگه چیه بهم بگو

Okay, so we are going on there.

خوب، پس ما به آنجا می رویم.

It becomes too long and and everyone complains.

خیلی طولانی می شود و همه شکایت می کنند.

That's too. Long.

All right, then. I'll go first.

آن هم همینطور. طولانی.

باشه پس من اول میرم

Mr. Duncan, lovely to see you all.

آقای دانکن، از دیدن همه شما خوشحالم.

Good. And I'll

خوب و

probably see you on Wednesday.

احتمالا چهارشنبه میبینمت

Probably be here.

احتمالا اینجا باشه

I Will be okay.

من خوب خواهم شد

Well, I will be here on Wednesday, so that means you

خوب، من چهارشنبه اینجا خواهم بود، بنابراین این بدان معناست که

probably will get a lot less people watching than you otherwise would have done.

احتمالاً تعداد تماشاگران کمتری نسبت به آنچه که در غیر این صورت انجام می‌دادید، خواهید داشت.

But anyway, I'm going to put the T on and see you see Wednesday C Wednesday.

اما به هر حال، من T را می گذارم و چهارشنبه C چهارشنبه را می بینید.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

See you later.

بعدا میبینمت.

That's as they say, is almost that for today.

همانطور که می گویند، تقریباً برای امروز است.

I hope you've enjoyed this stream

امیدوارم از این جریان لذت برده باشید

and I hope it has been fun for you.

و امیدوارم برای شما سرگرم کننده بوده باشد.

Thank you for joining us today.

از اینکه به ما پیوستید، از شما ممنونم.

It's been a lot of fun here from my end and I hope you've enjoyed it as well.

از پایان من اینجا بسیار سرگرم کننده بوده است و امیدوارم شما نیز از آن لذت برده باشید.

Here is the QR code that I showed earlier,

این کد QR است که قبلا نشان دادم،

so that will allow you to go straight to my YouTube channel.

به طوری که به شما امکان می دهد مستقیماً به کانال YouTube من بروید.

If you take a picture of that, the QR code

اگر از آن عکس می‌گیرید، کد QR

should then show you the link

باید پیوند

to my YouTube channel to make it much easier for you to find it.

کانال یوتیوب من را به شما نشان دهد تا پیدا کردن آن را برای شما آسان‌تر کند.

And there is the code and now it has gone.

و کد وجود دارد و اکنون رفته است.

I will back with you on Wednesday from 2 p.m.

چهارشنبه از ساعت 2 بعدازظهر با شما خواهم آمد.

UK time. I hope you've enjoyed today's live stream.

به وقت انگلستان امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

It has been a lot of fun and I hope that you have

بسیار سرگرم کننده بوده است و امیدوارم

everything that has been contained within it.

همه چیزهایی که در آن گنجانده شده است را داشته باشید.

It would be lovely to see you again very soon.

خوشحال میشم خیلی زود دوباره ببینمت

Thanks for joining us.

از اینکه به ما پیوستید متشکریم.

This is Mr.

Duncan in the birthplace of English, saying

این آقای

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید

thank you very much for spending time with us.

از اینکه وقت خود را با ما سپری کردید بسیار متشکرم.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Stay happy.

شاد بمان.

Stay safe, please.

ایمن بمان لطفا

Wherever you happen to be.

هر جا که اتفاقا باشی

And of course, until the next time we meet...

و البته، تا دفعه بعد که ملاقات کنیم...

ta ta for now.

تا تا فعلا.