Improve your Vocabulary: Stop saying VERY!

"Getting from here to there, it's been a long while."

"از اینجا به آنجا رسیدم ، مدت زیادی است."

Oh, hi.

اوه، سلام.

My time is finally here.

بالاخره وقت من رسید

James from engVid.

جیمز از engVid.

I can't believe this, this is like the Mirror Universe.

من نمی توانم این را باور کنم، این مانند جهان آینه است.

If you watch Star Trek, you'll understand; if not, go watch Mirror Universe with Star

اگر Star Trek را تماشا کنید، متوجه خواهید شد. اگر نه، به تماشای Mirror Universe با Star

Trek.

Trek بروید.

I have two, look at them, I have two Mr. Es.

من دوتا دارم، بهشون نگاه کن، من دوتا آقای Es دارم.

In the first one Mr. E is hot, and the first one Mr. E is cold.

در اولی آقای E گرم است و اولی آقای E سرد است.

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

E, what's up?

E، چه خبر؟

"It's very hot.

"خیلی گرم است.

35 degrees centigrade."

35 درجه سانتیگراد."

You're right.

حق با شماست.

I see you're wearing your Bermuda shorts.

میبینم که داری شورت برموداتو پوشیده ای

And the second E is saying he's very cold: "It's minus 30 degrees centigrade."

و E دوم می گوید که او بسیار سرد است: "دمای منفی 30 درجه سانتیگراد است."

Ow, this isn't good.

اوه، این خوب نیست

I feel for you.

من برای شما احساس می کنم.

But don't you think there are better ways to say it's very hot or it's very cold?

اما به نظر شما راه های بهتری برای گفتن اینکه خیلی گرم است یا خیلی سرد وجود ندارد؟

I think so, and in today's lesson I'm going to teach some of you...

من فکر می کنم اینطور است و در درس امروز به برخی از شما آموزش خواهم داد...

Not some of you.

نه برخی از شما.

I'm going to teach all of you how to get rid of the word "very" to describe everything,

من قصد دارم به همه شما یاد بدهم که چگونه برای توصیف همه چیز از شر کلمه "خیلی" خلاص شوید

and use other words which give more information, which will make you sound more like a native

و از کلمات دیگری استفاده کنید که اطلاعات بیشتری به شما می دهد، که باعث می شود بیشتر شبیه یک زبان مادری به نظر برسید

speaker and make your writing phenomenal.

و نوشتن شما فوق العاده شود.

Oh, "phenomenal"?

اوه، "فوق العاده"؟

That's a word for "very good".

این کلمه برای "خیلی خوب" است.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So, today's lesson is on "very".

بنابراین، درس امروز در مورد "خیلی" است.

"Very" is a very good word, that's why we use it, but when you're writing, to hear somebody

"بسیار" کلمه بسیار خوبی است، به همین دلیل است که ما از آن استفاده می کنیم، اما زمانی که شما در حال نوشتن هستید، شنیدن اینکه کسی

say: "Very, very, very, very, very, very, very, very" is what we call monotonous, it

می گوید: "خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی خیلی خیلی" یکنواخت می گوییم. این

means "mono" as one, "tonous", one tone, one sound - very boring.

به معنای "تک" به عنوان یک، "تونیک"، یک تن، یک صدا - بسیار خسته کننده است.

So let's change that from you being...

پس بیایید این را از شما تغییر دهیم...

You know, using "very" because I teach and I notice a lot of students saying things,

می دانید، از "بسیار" استفاده می کنید، زیرا من تدریس می کنم و متوجه می شوم که دانش آموزان زیادی می

like: "Teacher, today it's very cold outside."

گویند: "استاد، امروز بیرون خیلی سرد است."

I'm like: -"Yeah, it is."

من می گویم: -"آره، همینطور است."

-"And I'm very tired and very hungry."

-"و من خیلی خسته و خیلی گرسنه هستم."

I'm like: "Okay, okay."

من می گویم: "باشه، باشه."

It's like being punched in the face again and again, and I just want to say: "Stop with

مثل این است که بارها و بارها به صورتم مشت بزنند، و من فقط می خواهم بگویم: "بسیار" را بس کن

the 'very'.

.

Use a different word."

از یک کلمه متفاوت استفاده کن."

But it's not fair because "very" is a very good word-there, I did it again-we just need

اما منصفانه نیست زیرا "بسیار" کلمه بسیار خوبی است - در آنجا، من دوباره این کار را انجام دادم - فقط باید

to find other words to make your language sound richer to improve it so you sound more

کلمات دیگری را پیدا کنیم تا زبان شما غنی تر به نظر برسد تا آن را بهبود ببخشیم تا بیشتر

like a native English speaker, and to make it more interesting for you because it will

شبیه یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید. برای شما جالب تر است، زیرا

express more of who you are and your ideas in a better way.

بیشتر شخصیت شما و ایده های شما را به روشی بهتر بیان می کند.

It makes you unique.

این شما را منحصر به فرد می کند.

You ready?

آماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

You'll notice I put "very" in red because this is something we don't want to do, we

متوجه خواهید شد که من "بسیار" را به رنگ قرمز قرار می دهم زیرا این چیزی است که ما نمی خواهیم انجام دهیم، ما

don't want to keep saying: "very".

نمی خواهیم مدام بگوییم: "بسیار".

We want to change that up.

ما می خواهیم آن را تغییر دهیم.

And I'm going to give you a list of words that people or students usually say when they

و من قصد دارم فهرستی از کلماتی را که مردم یا دانش‌آموزان معمولاً هنگام

say "very" that I've heard many, many times.

گفتن «خیلی» می‌گویند و من بارها و بارها شنیده‌ام به شما ارائه کنم.

And maybe you've done this.

و شاید شما این کار را کرده باشید.

And today I'm going to give you singular words to use instead.

و امروز به شما لغات مفرد می دهم تا بجای آن استفاده کنید.

I'll explain them, just in case they're difficult.

من آنها را توضیح خواهم داد، فقط در صورتی که مشکل باشند.

Let's start with the first one.

بیایید با اولی شروع کنیم.

People say: "Very rude", instead of saying that, you can say: "vulgar".

مردم می گویند: «خیلی بی ادب»، به جای این که بگویید، می توانید بگویید: «مبتذل».

"Vulgar" means very rude, and if somebody says to me: "Your language is vulgar", I'll

" مبتذل " به معنای بسیار بی ادب است و اگر کسی به من بگوید: "زبان تو مبتذل است"،

probably stop talking because it means it's not right, it's inappropriate, it's very bad.

احتمالاً دیگر حرف نمی زنم، زیرا به این معنی است که درست نیست، نامناسب است، بسیار بد است.

Vulgar.

مبتذل.

"I don't like your vulgar tone", your rude tone.

«لحن مبتذل تو را دوست ندارم »، لحن بی ادب تو.

It's strong.

قوی است.

"Very short", another word we say is "brief", which means small.

«بسیار کوتاه»، کلمه دیگری که می گوییم «مختصر» است که به معنای کوچک است.

We had a very brief...

خیلی مختصر

We had a very brief conversation, a very short conversation.

بودیم... خیلی کوتاه صحبت کردیم ، خیلی کوتاه گفت و گو کردیم.

Cool?

سرد؟

"Boring".

"حوصله سر بر".

When you say: "Class was very boring today", you can say: "dull".

وقتی می گویید: "کلاس امروز خیلی کسل کننده بود" می توانید بگویید: "خسته".

"Dull" means very boring.

"خسته" به معنای بسیار خسته کننده است.

It also means... See?

همچنین به این معنی است که ... ببینید؟

Here's a bonus when you use these words, stupid.

وقتی از این کلمات استفاده می کنید، این یک امتیاز است، احمقانه.

If you say someone is dull, you can say they're very boring, or dull meaning they're stupid.

اگر می گویید کسی کسل کننده است، می توانید بگویید که بسیار کسل کننده است یا کسل کننده است به این معنی که احمق است.

Don't use it like that too often; people don't like being called stupid.

آن را به همین شکل اغلب استفاده نکنید. مردم دوست ندارند آنها را احمق خطاب کنند.

And if you say: "He's rather dull, isn't he?"

و اگر بگویید: "او نسبتاً کسل کننده است، اینطور نیست؟"

I have to listen for context to mean stupid or boring.

من باید به متن به معنای احمقانه یا خسته کننده گوش دهم.

Next one, everybody's favourite: "Very good".

مورد بعدی، مورد علاقه همه: "بسیار خوب".

"Teacher, the food is very good.

"استاد، غذا خیلی خوب است

The lesson is very good.

. درس خیلی خوب است.

I like this, it's very good."

من این را دوست دارم، خیلی خوب است."

Why don't we change that to the word "superb"?

چرا آن را به کلمه "عالی" تغییر نمی دهیم؟

Look carefully at the word "superb", you have the word "super" written inside it.

با دقت به کلمه "superb" نگاه کنید، داخل آن کلمه "super" نوشته شده است.

"Super" means what?

"سوپر" یعنی چی؟

Above average, excellent, or superb, very good.

بالاتر از حد متوسط، عالی، یا عالی، بسیار خوب.

"The food was superb."

"غذا فوق العاده بود."

People don't usually use this word, so if you tell me when I cook for you that it's

مردم معمولاً از این کلمه استفاده نمی‌کنند، بنابراین اگر وقتی برای شما آشپزی می‌کنم به من بگویید که

superb, I'm telling you right now I will take that as such an amazing compliment.

عالی است، همین الان به شما می‌گویم که این یک تعریف شگفت‌انگیز است.

Gentlemen, if you tell a woman she looks superb, she'll be like: "Thank you.

آقایان، اگر به زنی بگویید که عالی به نظر می رسد، اینطور خواهد بود: "ممنون.

Really?"

واقعا؟"

Because no one says it.

چون کسی نمی گوید.

All right?

خیلی خوب؟

"Freezing", you can say: "It's very cold outside", but in minus 35, it's freezing.

"یخ زدن"، می توانید بگویید: "خیلی سرد است "، اما در منفی 35، یخ می زند.

I can put meat outside and it will turn to ice, it's freezing, that's how cold it is.

می توانم گوشت را بیرون بگذارم و تبدیل به یخ شود، یخ می زند، اینقدر سرد است.

And if you tell me it's freezing, I'm going to get a jacket and another coat, and a hat,

و اگر به من بگویید یخ می زند، من یک ژاکت و یک کت دیگر و یک کلاه

and a scarf because I know it's very, very cold.

و یک شال گردن می گیرم زیرا می دانم که هوا بسیار بسیار سرد است.

You don't have to say: "It's very, very cold today."

لازم نیست بگویید: "امروز خیلی خیلی سرد است."

Say: "It's freezing."

بگو: یخ می زند.

Next, here's a nice word, this is what we call a $10 word.

بعد، اینجا یک کلمه خوب است، این همان چیزی است که ما کلمه 10 دلاری می نامیم.

Cha-ching.

چاچینگ.

"Ravenous".

"بسیار گرسنه".

Even when you say it, there's: "Arr, arr".

حتی وقتی آن را می گویید، وجود دارد: "Arr, Arr".

When you're ravenous, you're not hungry.

وقتی درنده هستید، گرسنه نیستید.

If you walk into a restaurant and say: "I'm ravenous", they will get all the cooks together

اگر وارد رستورانی شوید و بگویید: «من هوس‌باز هستم»، همه آشپزها را جمع می‌کنند

and start cooking right away, immediately, knowing that they have to feed you because

و بلافاصله شروع به آشپزی می‌کنند، زیرا می‌دانند که باید به شما غذا بدهند، زیرا

you'll eat everything.

همه چیز را خواهید خورد.

You can use this about l'amour, the love.

شما می توانید از این در مورد عشق، عشق استفاده کنید.

"I'm ravenous for l'amour.

"من

I love it.

مشتاق عشق هستم. دوستش دارم.

I'm hungry for it.

تشنه آن

I want it desperately."

هستم. من آن را به شدت می خواهم."

It's a great word.

این یک کلمه عالی است.

You can be ravenous about reading, it means: "I want to eat it and take all of it."

شما می توانید در مورد خواندن هوسباز باشید، یعنی: "من می خواهم آن را بخورم و همه آن را بگیرم."

Nice word, I like this word, even the: "Arr", it's so sexy.

کلمه خوبی است، من این کلمه را دوست دارم، حتی "آر"، خیلی سکسی است.

Sorry.

متاسف.

"Sluggish".

"تنبل".

In the morning when I get up I move very slowly, you know?

صبح که بیدار می شوم خیلی آهسته حرکت می کنم، می دانید؟

Like, real, word, if you're in Toronto the TTC is rather sluggish in the morning.

مثلاً اگر در تورنتو هستید، TTC در صبح نسبتاً تنبل است.

You know what I'm saying?

میدونی چی میگم؟

You're always late.

تو همیشه دیر میرسی

It means very slow.

یعنی خیلی کند.

But in the morning I'm usually sluggish, I'm moving slow, you know?

اما صبح ها معمولاً تنبل هستم، آهسته حرکت می کنم، می دانید؟

Slow, sluggish, like a slug, like a bug.

آهسته، تنبل، مثل حلزون، مثل یک حشره.

Slow.

آهسته. تدریجی.

His sluggish reaction.

واکنش کند او.

Slow reaction.

واکنش آهسته

This one has an asterisk: "Very fast", when something's very fast.

این یکی دارای یک ستاره است: "خیلی سریع"، وقتی چیزی خیلی سریع است.

I read many of your comments and it's like: "He speaks: 'Blah-blah-blah-blah'.

من بسیاری از نظرات شما را خواندم و مانند: "او صحبت می کند: "بله-بله-بله-بله".

He speaks so quickly, so rapidly.

او خیلی سریع صحبت

I don't understand anything."

می کند.

Yes, James is a rapid speaker.

بله، جیمز یک سخنران سریع است.

I speak very quickly or I speak very fast.

من خیلی سریع صحبت می کنم یا خیلی سریع صحبت می کنم.

They moved quickly or you say they moved at a rapid pace, very quickly, very fast.

آنها به سرعت حرکت کردند یا شما می گویید با سرعتی سریع حرکت کردند، خیلی سریع، بسیار سریع.

So, instead of saying: "Very quickly, very fast", you can use the word: "rapid" or "rapidly".

بنابراین، به جای گفتن: "خیلی سریع، بسیار سریع" می توانید از کلمه: "سریع" یا "سریع" استفاده کنید.

Right?

درست؟

Adverb.

قید.

You can say: "rapidly".

می توانید بگویید: "به سرعت".

Okay?

باشه؟

I told you I'm going to give you lots of information so you can really change up your vocabulary

من به شما گفتم که اطلاعات زیادی به شما می دهم تا بتوانید دایره لغات خود را تغییر دهید

and sound amazing.

و صدایی شگفت انگیز داشته باشید.

Sound superb.

صدا فوق العاده

When you're tired, you're coming home from work, you can say: "I'm so tired.

وقتی خسته هستید، از سر کار به خانه می آیید ، می توانید بگویید: "خیلی خسته

I'm very, very tired.

هستم، خیلی خسته

I'm always very tired."

هستم، همیشه خیلی خسته هستم."

Use the word "exhausted".

از کلمه "فرسوده" استفاده کنید.

That means done, finished, totalled, toast, no more.

این یعنی انجام شد، تمام شد، کامل شد ، نان تست شد، دیگر نه.

I'm exhausted.

من خسته ام

Cool?

سرد؟

It means you want to go to sleep now.

یعنی الان میخوای بخوابی

Or if you're exhausted of this conversation, then no more, I can't do any more, I'm done,

یا اگر از این مکالمه خسته شده اید، دیگر نه، دیگر نمی توانم، کارم تمام شد

it's over.

، تمام شد.

"Poor", a lot of people like to use the word "poor".

"فقیر"، بسیاری از مردم دوست دارند از کلمه "فقیر" استفاده کنند.

Most native speakers don't even use the word I'm going to teach you because it's so strong.

اکثر افراد بومی زبان حتی از کلمه ای که قرار است به شما یاد بدهم استفاده نمی کنند زیرا این کلمه بسیار قوی است.

If you say: "I'm very poor" it means I have no money.

اگر بگویید: «من خیلی فقیر هستم » یعنی پول ندارم.

If I'm destitute, you live on the street, my friend, you eat with the rats.

اگر من فقیر باشم تو کوچه زندگی می کنی دوست من با موش ها غذا می خوری.

Okay?

باشه؟

You and the rats share Kentucky Fried Chicken out of garbage at night.

شما و موش‌ها، مرغ سرخ‌شده کنتاکی را از زباله‌های شبانه به اشتراک می‌گذارید.

All right?

خیلی خوب؟

I'm just saying.

من فقط می گویم.

But if you say: "I'm destitute", it means: "I'm very poor."

ولي اگر بگوييد: «من فقيرم» يعني: «بسيار فقيرم».

You want to remember this word for the next time your English friend says: -"Hey, Jimmy.

شما می خواهید این کلمه را برای دفعه بعد که دوست انگلیسی شما می گوید به خاطر بسپارید: -"هی، جیمی.

Can I borrow 5 dollars?"

آیا می توانم 5 دلار قرض کنم؟"

-"Sorry, dude.

-"ببخشید رفیق.

I'm destitute."

من فقیر هستم."

He will give you 5 dollars and be like: "I didn't know it was so bad.

او به شما 5 دلار می دهد و می گوید : "نمی دانستم اینقدر بد است.

You're so poor, you're destitute?"

It means my house is...

یعنی خونه من...

I live on the street.

من تو خیابون زندگی میکنم.

My house, I have nothing.

خونه من هیچی ندارم

I'm destitute.

من فقیر هستم

After the divorce, most people are destitute.

بعد از طلاق بیشتر مردم فقیر هستند.

Don't get divorced.

طلاق نگیرید

Okay, next.

باشه بعد

"Rich", "very rich".

"ثروتمند"، "بسیار ثروتمند".

I know, students love to: "I'm studying English because one day I hope to be very, very rich.

من می دانم که دانش آموزان دوست دارند: "من در حال مطالعه زبان انگلیسی هستم، زیرا امیدوارم یک روز خیلی خیلی پولدار

I'm telling you I'm going to be rich.

شوم. به شما می گویم که ثروتمند خواهم شد.

You know?

می دانید؟

I'm going to be very rich."

من بسیار ثروتمند خواهم شد. "

And I go: "You want to be rich?

و من می گویم: "تو می خواهی پولدار شوی؟

I want to be wealthy."

من می خواهم پولدار شوم."

And they say: "Teacher, what's the difference?

و آنها می گویند: "معلم، چه تفاوتی دارد؟

'Very rich' means I have everything."

"بسیار ثروتمند" یعنی من همه چیز دارم."

So I say: "Okay, so, you know Michael Jordan?"

بنابراین من می گویم: "خوب، پس، شما مایکل جردن را می شناسید؟"

They go: "Yes, yes, he's a very rich man", I go: -"Yeah, he's very rich."

می روند: آره آره خیلی پولداره من میرم: -آره خیلی پولداره.

-"They pay him millions of dollars."

-"میلیون ها دلار به او می پردازند ."

I go: "Yeah, yeah, yeah."

می روم: "آره، آره، آره."

I say: "I want to be the man who pays Michael Jordan -- that guy's wealthy."

من می گویم: "من می خواهم مردی باشم که به مایکل جردن پول می دهد -- آن مرد ثروتمند است."

Sudden silence, and then their vocabulary changes instantly: "I would like to be wealthy,

سکوت ناگهانی و سپس دایره لغات آنها فوراً تغییر می کند: "من دوست دارم ثروتمند

yes, I think it would be superb to be wealthy.

باشم، بله، فکر می کنم ثروتمند شدن عالی است.

In fact, I'm looking for a rapid change in my environment so I can become wealthy."

در واقع، من به دنبال تغییر سریع در محیط خود هستم تا بتوانم ثروتمند شوم. "

I go: "Oh, you understand."

می گویم: اوه، می فهمی.

Change your vocabulary, change your brain, change your life.

دایره لغات خود را تغییر دهید، مغز خود را تغییر دهید، زندگی خود را تغییر دهید.

Right?

درست؟

Okay, anyway, before I go on that, I don't want to become dull going over the same points

خوب، به هر حال، قبل از اینکه به این موضوع ادامه دهم، نمی‌خواهم که بارها و بارها درباره همان نکات کسل‌کننده باشم

again and again.

.

I'm going to try to keep it brief, okay?

سعی می کنم مختصر بنویسم، باشه؟

Ah, I do want to talk about one difference here, that's why I have it.

آه، من می خواهم در مورد یک تفاوت اینجا صحبت کنم، به همین دلیل است که آن را دارم.

We talked about hot, "scalding" and "scorching", they're not quite the same.

ما در مورد داغ، "سوختن" و "سوزاننده" صحبت کردیم، آنها کاملاً یکسان نیستند.

These both mean very hot, but usually we use "scolding" for liquids, like water.

این هر دو به معنای بسیار گرم هستند، اما معمولاً ما از "سرزنش" برای مایعات مانند آب استفاده می کنیم.

Right?

درست؟

The water is scolding, it will burn you it's so hot.

آب سرزنش می کند، شما را می سوزاند، آنقدر گرم است.

And we say "scorching" for hot for heat like the summer sun.

و ما می گوییم "سوزاننده" برای گرما مانند آفتاب تابستان.

So you say, if the water...

پس شما می گویید، اگر آب...

If the coffee is scolding, it will burn you because it's a liquid; but it's scorching

اگر قهوه سرزنش کند، شما را می سوزاند چون مایع است. اما بیرون سوزان است

outside, it's hot from the fire or the sun.

، از آتش یا خورشید گرم است.

They're similar, it's just we use it a little differently.

آنها شبیه به هم هستند، فقط ما از آن کمی متفاوت استفاده می کنیم.

Okay?

باشه؟

You wouldn't probably say: "It's scolding outside."

احتمالاً نمی گویید: "بیرون دارد سرزنش می کند."

People would go: "Huh?

مردم می‌گفتند: "ها،

Is there water that I'm going to step in?"

آیا آبی هست که من وارد آن شوم؟"

You go: "No, no, no.

تو برو: "نه نه نه

It's scorching, very hot, 35 degrees.

، داغه، خیلی گرمه، 35 درجه.

But don't go and put your foot in the water, it's scolding.

اما نرو پاتو تو آب نذار، سرزنش می کنه، می سوزه و می فرسته

It will burn you and send you to the hospital."

بیمارستان."

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

I'll see you in a second.

یه ثانیه دیگه میبینمت

[Snaps]

[عکس می گیرد]

Okay, so if you're ready, I want you to pay attention.

بسیار خوب، پس اگر آماده هستید، می خواهم توجه کنید.

Remember I taught you a lot of words, you know: "very happy", "very tired", and we're

به یاد داشته باشید که من کلمات زیادی را به شما یاد دادم، می دانید: "بسیار خوشحال"، "خیلی خسته"، و ما می

going to see how well you understood it by two speeches that I have on the board.

خواهیم ببینیم که شما چقدر آن را با دو سخنرانی که من در هیئت دارم درک کرده اید.

And the first speech I'm going to read it to you and I want you to identify where I've

و اولین سخنرانی را که قرار است آن را برای شما بخوانم و از شما می خواهم که مشخص کنید کجا

used "very" and another word together, like an adjective like "hot" or "cold", and tell

از "خیلی" و کلمه دیگری مانند صفتی مانند "گرم" یا "سرد" استفاده کرده ام و به

me where they are.

من بگویید کجا هستند. .

Because if you can't identify them, we can't fix them and use the new vocabulary.

زیرا اگر نتوانید آنها را شناسایی کنید، نمی توانیم آنها را تعمیر کنیم و از واژگان جدید استفاده کنیم.

You will probably also notice that the story seems or the speech seems very repetitive

احتمالاً متوجه خواهید شد که داستان به نظر می رسد یا سخنرانی بسیار تکراری به نظر می رسد،

as I keep saying "very, very", and why I said that, once we get rid of that word and use

زیرا من مدام می گویم "خیلی، خیلی"، و چرا این را گفتم، وقتی از شر آن کلمه خلاص شدیم و از کلمات دیگر استفاده می کنیم

other words, not only your writing because this is writing, but your vocabulary and speech

، نه تنها نوشته شما، زیرا این نوشتن، اما واژگان و گفتار

will seem much more natural and fluent.

شما بسیار طبیعی تر و روان تر به نظر می رسد .

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

Okay, so: "My name is Tiago."

خوب، پس: "اسم من تیاگو است."

By the way, Tiago is James in Brazil, so my Brazilian friends and the three Tiagos I've

در ضمن، تیاگو جیمز در برزیل است، پس دوستان برزیلی من و سه تیاگو که من

met, how you doing?

ملاقات کردم، حال شما چطور است؟

Okay, so: "My name is Tiago.

خوب، پس: "اسم من تیاگو است.

I live in a very poor"...

من در یک منطقه بسیار فقیر زندگی می کنم"...

Or, sorry.

یا، متاسفم.

"...a very poor part of Toronto.

"...بخش بسیار فقیرانه ای از تورنتو.

I have to work long hours, so I am usually very tired.

من باید ساعت های طولانی کار کنم، بنابراین معمولاً بسیار خسته هستم.

My home has a very good view of the city, but my apartment is often very cold in the

خانه من منظره بسیار خوبی از شهر دارد، اما آپارتمان من اغلب در زمستان بسیار سرد و در آن

winter and very hot in the summer.

بسیار گرم است. تابستان.

I work hard so one day I will be very rich."

من سخت کار می کنم تا یک روز خیلی پولدار شوم."

It's not a bad speech or story, but I would say that's about a grade 3 or grade 4, that's

این سخنرانی یا داستان بدی نیست، اما می‌توانم بگویم که مربوط به کلاس 3 یا کلاس 4 است،

children's classes in Canada.

کلاس‌های کودکان در کانادا.

You don't want to sound like that.

شما نمی خواهید اینطور صدا کنید.

So why don't we add a few words, some seasoning, some masala?

پس چرا چند کلمه، مقداری چاشنی، مقداری ماسالا اضافه نمی کنیم؟

Make it same thing, but now we'll sound much more interesting to the ear.

همین کار را انجام دهید، اما اکنون به نظر ما بسیار جالب تر خواهد بود.

You'll notice you'll have to work a little harder with your vocabulary so you'll get

متوجه خواهید شد که باید کمی بیشتر با دایره لغات خود کار کنید تا

better at speech, and people will like what...

در گفتار بهتر شوید و مردم از چه چیزی خوششان

You know, like listening to you more.

می آید... می دانید، دوست دارند بیشتر به شما گوش دهند.

Are you ready?

اماده ای؟

Now let's go to the board.

حالا بریم سراغ تابلو.

The first thing we're going to do is identify the parts that we want to change.

اولین کاری که می خواهیم انجام دهیم این است که قسمت هایی را که می خواهیم تغییر دهیم شناسایی کنیم.

So, again, we go: "My name is Tiago", got it.

بنابراین، دوباره، ما می‌رویم: « اسم من تیاگو است»، فهمیدم.

"I live in a very poor", see?

"من در یک منطقه بسیار فقیر زندگی می کنم"، ببینید؟

We have this and we did learn another word to say it for that.

ما این را داریم و کلمه دیگری برای گفتن آن برای آن یاد گرفتیم.

Right?

درست؟

What's the next one?

مورد بعدی چیست؟

"I have to work long hours so I'm usually very tired", there's another one we want to

"من باید ساعت های طولانی کار کنم، بنابراین معمولاً خیلی خسته هستم"، یکی دیگر از مواردی که می خواهیم

change.

تغییر دهیم وجود دارد.

"My home has a very good view", oh, I think we've said two sentences and "very" three

"خانه من منظره بسیار خوبی دارد"، اوه، فکر می کنم ما دو جمله و "خیلی" سه

times.

بار گفتیم.

Okay? "...but my apartment is often very cold in the winter and very hot"-there we go-"in

باشه؟ "...اما آپارتمان من اغلب در زمستان بسیار سرد و بسیار گرم است" - آنجا که می رویم - "

the summer.

در تابستان.

And I work very hard because I..."

و من خیلی سخت کار می کنم زیرا ..."

Or, sorry.

یا متاسفم.

"I work hard because I want to be very rich."

"من سخت کار می کنم زیرا می خواهم بسیار ثروتمند باشم."

That's a lot of them.

این تعداد زیادی از آنهاست.

So, take a look and you can see how we use the word "very" a lot of times in a very small

بنابراین، نگاهی بیندازید و می بینید که چگونه ما در یک منطقه بسیار کوچک بارها از کلمه "خیلی" استفاده می کنیم

area.

.

Right?

درست؟

Let's change it up now that we have identified what we want to change, and look for better

بیایید اکنون که آنچه را که می خواهیم تغییر دهیم، تغییر دهیم و به دنبال کلمات بهتر باشیم

words.

.

Well, I've taught you the better words, so why don't we just...?

خوب، من کلمات بهتری را به شما یاد داده ام ، پس چرا ما فقط...؟

Why don't we just put them in there?

چرا آنها را در آنجا قرار نمی دهیم؟

You ready?

آماده ای؟

So the first part is: "My name is Tiago.

بنابراین قسمت اول این است: "اسم من تیاگو است.

I live in a _________ poor part of Toronto."

من در یک بخش فقیرانه _________ تورنتو زندگی می کنم ."

What was the word we used for "very poor", almost homeless?

کلمه ای که برای «بسیار فقیر» تقریباً بی خانمان به کار بردیم چه بود؟

That's right: "destitute".

درست است: «فقیر».

When you're destitute, you're very poor, so in this case: "I live in a very poor part

وقتی فقیر هستید، خیلی فقیر هستید، بنابراین در این مورد: "من در یک بخش بسیار فقیرانه تورنتو زندگی می کنم

of Toronto".

".

"I have to work long hours, so I am usually _________..."

"من باید ساعت های طولانی کار کنم، بنابراین من معمولا _________..."

Another word for "very tired".

کلمه دیگری برای "خیلی خسته" است.

"Exhausted", that's right, I'm very tired, exhausted.

"خسته"، درست است، من بسیار خسته، خسته هستم.

"My home has a _________ view of the city."

"خانه من نمای _________ از شهر دارد."

Do you know what my favourite...?

میدونی مورد علاقه من چیه...؟

Well, my favourite hero is this guy here, the bat, but his best friend is who?

خوب، قهرمان مورد علاقه من این مرد اینجاست ، خفاش، اما بهترین دوست او کیست؟

Ah, remember I told you, "superb"?

آه، یادت هست بهت گفتم "عالی"؟

"Super" is in that word because it's super.

"Super" در این کلمه است زیرا فوق العاده است.

"A superb view of the city."

"منظره ای عالی از شهر."

"...but my apartment is often _________ in the winter..."

"...اما آپارتمان من اغلب در زمستان _________ است..."

What would it be in the winter?

در زمستان چه می شود؟

Not "very cold"...

نه «خیلی سرد»...

"freezing", it means very cold.

«یخ زدن» یعنی خیلی سرد.

"...and in the summer _________..."

"...و در تابستان _________..."

You have to be careful because I taught you two words, remember?

باید مراقب باشی چون دو کلمه به تو یاد دادم، یادت هست؟

Both start with S. Which one would it be?

هر دو با S شروع می شوند. کدام یک خواهد بود؟

Not "scolding", but "scorching".

نه "سرزنش"، بلکه "سوزاندن".

Scorching hot, scorching.

سوزان داغ، سوزان.

And finally, do you remember I told you the story about Michael Jordan and the man who

و در آخر، یادتان هست داستان مایکل جردن و مردی که به

pays Michael Jordan, or the woman?

مایکل جردن پول می دهد یا زن را برایتان تعریف کردم؟

Oprah's rich, she can pay him, too.

اپرا پولدار است، او هم می تواند به او پول بدهد.

I don't want to be a rich man, I want to be a wealthy man.

من نمی خواهم یک مرد ثروتمند باشم، می خواهم یک مرد ثروتمند باشم.

Now, if you look at the story now...

حالا اگر الان به داستان نگاه کنید...

Let's read it.

بیایید بخوانیم.

"My name is Tiago.

"اسم من تیاگو است.

I live in a destitute part of Toronto.

من در یک منطقه فقیرنشین تورنتو زندگی می

I have to work long hours, so I am usually exhausted.

کنم. باید ساعت های طولانی کار کنم، بنابراین معمولا خسته هستم.

My home has a superb view of the city, but my apartment is often freezing in the winter

خانه من منظره ای فوق العاده از شهر دارد، اما آپارتمان من اغلب در زمستان یخ می زند و در آن می

and scorching in the summer.

سوزد. تابستان.

I work hard because one day I want to be a wealthy man."

من سخت کار می کنم زیرا یک روز می خواهم یک مرد ثروتمند باشم."

Sounds a little better, doesn't it?

کمی بهتر به نظر می رسد، اینطور نیست؟

Yeah, I thought so.

آره فکر کردم

Good.

خوب

So, you...

پس، شما...

You know me, I'm not doing this for free.

شما مرا می شناسید، من این کار را مجانی انجام نمی دهم.

I have a bonus for you.

من یک جایزه برای شما دارم.

I'll teach you the bonus, but you notice that we can change the statement and make it much

من پاداش را به شما آموزش می دهم، اما متوجه شدید که می توانیم بیانیه را تغییر دهیم و آن را بسیار

more interesting, okay?

جالب تر کنیم، باشه؟

You're going to work your tongue to work on better pronunciation and vocabulary, saying

قرار است زبان خود را به کار ببندید تا روی تلفظ و واژگان بهتر کار کنید و

words like: "superb", "destitute", okay?

کلماتی مانند: "عالی"، "فقیر"، خوب؟

Much better than: "very", "very".

خیلی بهتر از: "خیلی"، "خیلی".

But as a bonus because I like you so much, I'm going to go through another five words.

اما به عنوان یک امتیاز، چون شما را خیلی دوست دارم، پنج کلمه دیگر را مرور خواهم کرد.

Now, I call these level two words.

حالا من به این سطح دو کلمه می گویم.

And you're saying: "Level two, what?"

و شما می گویید: "سطح دو، چه؟"

Well, level two because these are words Canadians don't even use a lot of the time, so when

خب، سطح دو چون اینها کلماتی هستند که کانادایی ها حتی خیلی وقت هم از آنها استفاده نمی کنند، پس وقتی

you pull out this word, let's say you're speaking like this, see?

این کلمه را بیرون می آورید، فرض کنید دارید اینطور صحبت می کنید، ببینید؟

And you say: "I'm rather jubilant about this situation", people will go: "What the hell?"

و شما می گویید: "من نسبت به این وضعیت خوشحالم"، مردم خواهند گفت: "چه لعنتی؟"

like that.

مانند آن

"You know, I'm very happy about what's going on here.

"میدونی، من از اتفاقی که اینجا میگذره خیلی خوشحالم.

How are you feeling about it, huh?"

چه حسی داری، هان؟"

You know?

میدونی؟

"I see you seem very anxious about what's going to go on, but don't worry, I'm rather

"من می بینم که به نظر می رسد شما در مورد آنچه قرار است پیش بیاید بسیار مضطرب هستید، اما نگران نباشید، من کاملاً

parched.

خشک شده ام.

Could you please get me a beer?"

می توانید لطفاً برای من یک آبجو بیاورید؟"

They're going to go: "Whoa.

آنها می روند: "اووو.

Where's this person coming from, so educated, so eloquent?"

This will be you, so let's go to level two.

این شما خواهید بود، پس بیایید به سطح دو برویم.

"Jubilant" means very happy.

«شاد» به معنای بسیار خوشحال است.

If you're feeling jubilant, you're very happy.

اگر احساس شادی می کنید، بسیار خوشحال هستید.

I'm telling you right now: 90% of Canadians don't use this word at all.

همین الان به شما می گویم: 90 درصد کانادایی ها اصلا از این کلمه استفاده نمی کنند.

They know it, but they don't use it.

آنها می دانند، اما از آن استفاده نمی کنند.

How about you?

در مورد شما چطور؟

When you're very nervous, you're very nervous, you say: "anxious".

وقتی خیلی عصبی هستید، خیلی عصبی هستید ، می گویید: «اضطراب».

It means I'm waiting for something to happen and I feel very strongly about it in a nervous

یعنی منتظر اتفاقی هستم و به شکلی عصبی به شدت احساس می کنم

way.

.

"Parched", it's a nice word, use it at a bar.

"Parched" کلمه خوبی است، آن را در یک بار استفاده کنید.

You get points for that one.

شما برای آن امتیاز می گیرید.

"I'm rather parched", very thirsty.

"من نسبتاً خشک شده ام"، بسیار تشنه هستم.

The earth can be parched, and when you see the earth is parched there's usually holes

زمین می تواند خشک شود، و وقتی می بینید زمین خشک شده است، معمولاً سوراخ ها

or cracks in the ground, it means it needs water.

یا شکاف هایی در زمین وجود دارد، به این معنی است که به آب نیاز دارد.

You know where you put your flowers, and it's like cracks?

می‌دانی گل‌هایت را کجا گذاشته‌ای و مثل ترک است؟

You say the water...

می گویید آب

The earth is parched, it means it's extremely thirsty.

... زمین خشک شده، یعنی به شدت تشنه است.

So, trust me, when you go to the bar and say: "parched", they'll get you drinks right away.

بنابراین، به من اعتماد کنید، هنگامی که به بار می روید و می گویید: "پاک شده"، آنها بلافاصله برای شما نوشیدنی می گیرند.

"Squalid", this means very dirty.

"Squalid"، این به معنای بسیار کثیف است.

And believe me, if an English person walks in your house and says: "Your house is squalid"...

و باور کنید اگر یک انگلیسی در خانه شما راه می رود و می گوید: "خانه شما محقر است" ...

Let me rephrase that.

اجازه دهید این را دوباره بیان کنم.

If an English person says your house is squalid, they will not walk in your house.

اگر یک انگلیسی بگوید خانه شما محقر است، در خانه شما راه نمی رود.

They might call people to come and take you out and take down the building.

ممکن است مردم را صدا کنند که بیایند و شما را بیرون بیاورند و ساختمان را پایین بیاورند.

Okay?

باشه؟

So when you say that, someone might cry, you're like: "Your place is squalid and you live

بنابراین وقتی شما این را می گویید، ممکن است کسی گریه کند، چنین می گویید: "جای شما محقر است و

in a destitute fashion."

به شکلی فقیرانه زندگی می کنید."

I mean that's going to make me cry, because that's worse than saying bad words, trust

منظورم این است که من را به گریه می اندازد، زیرا این از گفتن کلمات بد بدتر است، به

me.

من اعتماد کنید.

Okay?

باشه؟

And if you...

و اگر شما...

If you have kids you can use this or if you're an employer at work, or you know, anyone's

اگر بچه دارید، می توانید از این استفاده کنید یا اگر در محل کار کارفرما هستید، یا می دانید،

getting on your nerves, you can say: "I need this place spotless before you go."

کسی اعصاب شما را خراب می کند، می توانید بگویید: "من قبل از رفتن به این مکان بدون لک نیاز دارم."

That's not just clean, that means nothing exists in that area; there's not germs, nothing.

این فقط تمیز نیست، یعنی چیزی در آن منطقه وجود ندارد. نه میکروب وجود دارد، نه چیزی

Spotless.

بی عیب.

Do you understand me?

مرا درک می کنی؟

Very strong.

بسیار قوی.

All right?

خیلی خوب؟

So these are your bonus level two words, save them, put them in your back pocket for when

بنابراین اینها کلمات سطح دو امتیاز شما هستند، آنها را ذخیره کنید، آنها را در جیب پشتی خود قرار دهید تا زمانی

you have to correct some English speaker.

که مجبور به اصلاح برخی از انگلیسی زبانان هستید.

Okay?

باشه؟

Show them you do speak English and you know it well.

به آنها نشان دهید که انگلیسی صحبت می کنید و آن را خوب می دانید.

Of course we have homework.

البته تکلیف داریم.

So, before you go, I want you to do this, I want you to think of five other "very" collocations,

بنابراین، قبل از رفتن، از شما می‌خواهم این کار را انجام دهید، می‌خواهم به پنج هم‌آهنگی «بسیار» دیگر فکر کنید،

because this is collocations, words that go with "very" that you use, and I want you to

زیرا این ترکیب‌بندی‌ها است، کلماتی که با «بسیار» استفاده می‌کنید، و می‌خواهم

share them on engVid.

آنها را در آن به اشتراک بگذارید. engVid.

Do you say: "very cheap", do you say: "very..."?

می گویید: «خیلی ارزان» ، می گویید: «خیلی...»؟

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know what you say, that's the whole point.

من نمی دانم شما چه می گویید ، تمام موضوع همین است.

After you do the quiz there's usually comments, go there, leave a comment and say: "I use

بعد از اینکه امتحان را انجام دادید، معمولاً نظراتی وجود دارد، به آنجا بروید، یک نظر بگذارید و بگویید: "من از این ها استفاده می کنم

these ones", and see what other people say, maybe they have another word that can help

" و ببینید دیگران چه می گویند، شاید آنها کلمه دیگری دارند که می تواند به شما کمک کند

you improve your English or maybe you'll surprise people, and maybe even someone like myself

زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید یا ممکن است شگفت زده شوید. مردم، و شاید حتی یکی مثل من

will stop by and go: "Whoa, you can't say that.

بایستد و بگوید: "وای، تو نمی توانی آن را بگویی.

You have to say that" or: "That's not even English."

باید آن را بگویی" یا: "این حتی انگلیسی هم نیست."

Community is a good thing.

اجتماع چیز خوبی است.

Anyway, I got to go.

به هر حال باید برم

I need you to subscribe, there's something around here, the "Subscribe" button, press

من باید مشترک شوید، چیزی در اطراف وجود دارد، دکمه "اشتراک"،

it.

آن را فشار دهید.

A bell should come up.

یک زنگ باید بلند شود.

You know, a little bell?

میدونی یه زنگ کوچولو؟

Like Taco Bell.

مثل تاکو بل.

Just ding that bell and you'll get the latest and greatest that comes out from engVid from

فقط آن زنگ را به صدا درآورید و جدیدترین و بهترین مطالب را از engVid از

myself and other teachers.

من و معلمان دیگر دریافت خواهید کرد.

You won't have to worry, it'll come on your cellphone, or your laptop, or what have you.

نیازی نیست نگران باشید، روی تلفن همراه یا لپ‌تاپ شما می‌آید یا چه چیزی دارید.

Anyway, you have a good one.

به هر حال شما یکی خوب دارید.

I have probably given you something to be jubulous about.

من احتمالا چیزی به شما داده ام که در مورد آن شاد باشید.

Jubulous...

شادی...

Jubilant about, and I'll see you soon.

خوشحالم، و به زودی می بینمت.

Thanks a lot.

خیلی ممنون.