Learn English: 9 basic phrases for CLEANING UP

[Sings] What the #*$%! Jesus Christ. This place has been -- E! You trashed the place

[آواز می خواند] چه #*$٪! عیسی مسیح این مکان بوده است -- E! شما دوباره مکان را سطل زباله کردید

again! It's a disaster area! I'm going to get FEMA in here. Damn it. Oh, hi. James from

! این یک منطقه فاجعه است! من می خواهم FEMA را در اینجا بیاورم. لعنتی. اوه، سلام. جیمز از

EngVid. Yeah. A little mess here. E! Excuse me. What the hell. This is my chess set. He's

EngVid. آره اینجا کمی شلوغی E! ببخشید. چه جهنمی این ست شطرنج من است. او در

been having -- oh, Arabic coffee. It's the good stuff. E! You've got my Arabic coffee?

حال خوردن -- آه، قهوه عربی. این چیزهای خوب است. E! قهوه عربی من را دارید؟

You made a mess of everything. Oh, God. Listen. This place is a mess. I'm very sorry. It's

همه چیز را به هم ریختی اوه خدا گوش بده. این مکان آشفته است. من خیلی متاسفم. اینجا

a pigsty, literally, a pigsty in here. It's totally trashed. I mean, there's no tidying

یک خوک‌خانه است، به معنای واقعی کلمه، یک خوک‌خانه. کلا سطل زباله شده منظورم این است که هیچ کاری برای مرتب

this up. There's no way you can tidy something like -- E, I'm tired of picking up after you,

کردن این موضوع وجود ندارد. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید چیزی مانند -- E، من از برداشتن شما خسته شده ام،

man! I'm tired! Guys, we're going to go to the board. This was going to be about spring

مرد! خسته ام! بچه ها، ما می رویم به هیئت مدیره. این قرار بود در مورد

cleaning. No. No. It's going to be about clean up after yourself, okay? Let's go to the board.

نظافت بهاره باشد. نه. بریم سراغ هیئت.

Jesus Christ.

عیسی مسیح

Hi. Welcome to the EngVid disaster area, area, area. I'm not happy. I might seem to be happy,

سلام. به منطقه، منطقه، منطقه فاجعه EngVid خوش آمدید . من خوشحال نیستم. شاید به نظر می رسد خوشحال هستم،

but I'm not. I mean, I just came into work to start. I thought I might do a little bit

اما نیستم. یعنی من تازه وارد کار شدم تا شروع کنم. فکر کردم ممکن است کمی

of spring cleaning, you know? It's getting to be spring. Flowers are coming out and whatnot.

تمیز کردن فنری انجام دهم، می دانید؟ داره بهار میشه گل ها بیرون می آیند و چه چیز دیگری.

And I walk into this pigsty. Let's get started.

و من وارد این خوک‌خانه می‌شوم. بیایید شروع کنیم.

Today's lesson is going to be on cleaning -- something you should do at home regularly.

درس امروز قرار است در مورد نظافت باشد -- کاری که باید به طور مرتب در خانه انجام دهید.

Okay? E, clean this crap up. "Crap" means "stuff" -- not a nice word to use, but "stuff".

باشه؟ E، این مزخرفات را پاک کنید. "Crap" به معنای "مواد" است - یک کلمه خوب برای استفاده نیست، بلکه "مواد".

It's actually another word, but you get the idea. Clean this crap up. So we're going to

این در واقع یک کلمه دیگر است، اما شما ایده را دریافت می کنید . این مزخرفات رو پاک کن بنابراین ما

work on eight different phrases for cleaning your house.

بر روی هشت عبارت مختلف برای تمیز کردن خانه شما کار خواهیم کرد.

We're going to start off with a negative because right now I'm in a negative mood. Then, we'll

ما با یک منفی شروع می کنیم زیرا در حال حاضر من در روحیه منفی هستم. سپس، ما

move to a more positive frame of mind, okay? So let's clean up a little bit.

به یک چارچوب ذهنی مثبت تر حرکت می کنیم، خوب؟ پس بیایید کمی تمیز کنیم.

So the first one we're going to start with, okay, is a "pigsty". A "pigsty". Oink! Oink!

بنابراین اولین موردی که با آن شروع می کنیم، بسیار خوب، یک "خوکدان" است. یک "خوکدان". اوینک! اوینک!

Oink! It's where pigs live. If you know anything about pigs, pork, bacon -- Mmm! Delicious!

اوینک! جایی که خوک ها زندگی می کنند. اگر چیزی در مورد خوک، گوشت خوک، بیکن می دانید -- Mmm! خوشمزه - لذیذ!

They don't live in a very nice environment. There's lots of mud. "Mud" is earth and water

آنها در محیط بسیار خوبی زندگی نمی کنند. گل و لای زیاد است «گل» خاک و آب است

mixed together. Okay? It's very dirty. When we say, "Your room is a pigsty", we're saying,

که با هم مخلوط شده اند. باشه؟ خیلی کثیف است. وقتی می گوییم "اتاق شما خوک فروشی است"، می گوییم:

"Your room is messy." Right? Not organized and dirty. You go, "Ew! It's dirty." Okay?

"اتاق شما به هم ریخته است." درست؟ منظم و کثیف نیست. تو برو، "ای! کثیف است." باشه؟

And messy. Everything is everywhere. That's a pigsty. Think of a pig -- oink! Oink -- -or

و به هم ریخته همه چیز همه جا هست. اونم خوکخونه به یک خوک فکر کنید -- اوینک! اوینک ---یا

your local policeman, and that's what you've got. Okay?

پلیس محلی شما، و این چیزی است که شما دارید. باشه؟

"Trashed", I like this word. You can hear lots of noise because I'm really stepping

"سطل زباله"، من این کلمه را دوست دارم. شما می توانید سر و صدای زیادی بشنوید زیرا من واقعاً روی چیزها پا می گذارم

on things. "Trash", in North America means "garbage". It means "garbage". When somebody

. "سطل زباله" در آمریکای شمالی به معنای "زباله" است. به معنای "زباله" است. وقتی کسی

has "trashed" your house, it means they -- like, throwing everything everywhere. Usually, a

خانه شما را "سطل زباله" کرده است، به این معنی است که او - دوست دارد همه چیز را همه جا پرت کند. معمولاً یک

house gets "trashed" for two reasons. That's why it's on the negative clean list. No. 1,

خانه به دو دلیل "سطل زباله" می شود. به همین دلیل در لیست پاک منفی قرار دارد. شماره 1،

"Party man! Woo! Party!" People are drinking. They get drunk. They drop things. They break

"مرد مهمانی! وو! پارتی!" مردم در حال نوشیدن هستند. مست می شوند. چیزها را رها می کنند.

things. They kick things. You come home. "My house is trashed! My house is garbage because

چیزها را می شکنند. به چیزها لگد می زنند. تو بیا خونه " خانه من آشغال است! خانه من زباله است، زیرا

people have put everything on the floor like it's garbage." It's terrible.

مردم همه چیز را مانند زباله روی زمین گذاشته اند." این وحشتناک است.

"Pigsty", by the way, is usually for a room. We usually say a room is a "pigsty". "Trashed"

اتفاقاً "خوک" معمولاً برای یک اتاق است. معمولاً می گوییم اتاق «خوکخانه» است. "Trashed"

could be your whole house. Right? The whole house. They trashed my house or my office.

می تواند کل خانه شما باشد. درست؟ کل خونه خانه یا دفترم را زباله کردند.

Now, another reason something may be trashed is a break-in. What? If somebody comes into

اکنون، دلیل دیگری که ممکن است چیزی به زباله دانی شود، نفوذ به داخل است. چی؟ اگر کسی

your house to steal, usually they will throw everything down looking for things. Okay?

برای دزدی به خانه شما بیاید، معمولاً همه چیز را به دنبال چیزهایی می‌اندازد. باشه؟

So they will trash your house and throw everything everywhere. Now, remember: "Trash" and "pigsty"

بنابراین آنها خانه شما را زباله می کنند و همه چیز را به همه جا می ریزند. حالا به یاد داشته باشید: «سطل زباله» و «خوک‌خانه

are similar, but a little different. "Pigsty", we're talking about dirt. There has to be

» شبیه هم هستند، اما کمی متفاوت هستند. "Pigsty"، ما در مورد خاک صحبت می کنیم. باید

dirt everywhere. It's dirty. "Trashed" means disorganized, but seriously disorganized.

همه جا خاک باشد. این کثیفه. تراش به معنای بی نظم، اما به طور جدی بی نظم است.

Maybe dirty, but mostly things are everywhere. Okay?

شاید کثیف، اما بیشتر چیزها همه جا هستند. باشه؟

So a break-in, which is a criminal comes into your house. Or you can just trash your office

بنابراین یک سرقت که یک جنایتکار است وارد خانه شما می شود. یا فقط می توانید دفتر

or apartment looking for things. "He trashed it looking." It means you threw everything

یا آپارتمان خود را به دنبال چیزهایی بیاندازید. "او آن را سطل زباله به دنبال." یعنی همه چیز را همه

everywhere. Okay? So maybe you're searching for something. You might end up trashing your

جا انداختی. باشه؟ بنابراین شاید شما به دنبال چیزی هستید. ممکن است در نهایت اتاق یا فایل‌هایتان را سطل زباله کنید

room or your files.

.

"Disaster area" -- what's a "disaster"? Let's put it this way. A "disaster area" -- think

"منطقه فاجعه" -- "فاجعه" چیست؟ بیایید آن را اینگونه بیان کنیم. یک "منطقه فاجعه" -

of your desk or your office environment, working environment. Okay. We talked about a house,

به میز خود یا محیط اداری خود، محیط کاری فکر کنید . باشه. ما در مورد یک خانه

and we talked about a room. Let's talk about your desk or working environment. When you

صحبت کردیم و در مورد یک اتاق صحبت کردیم. بیایید در مورد میز یا محیط کار شما صحبت کنیم. وقتی شما

say that, we usually say it's "disorganized". Okay? It's "disorganized". Everything is everywhere.

این را می گویید، معمولاً می گوییم "بی نظم" است. باشه؟ "بی نظم" است. همه چیز همه جا هست.

So when something is a "disaster area", think of tornados, earthquakes, tsunamis, snow storms

بنابراین، وقتی چیزی «منطقه فاجعه‌بار» است، به گردبادها، زلزله‌ها، سونامی‌ها، طوفان‌های برفی فکر کنید

-- everything gets disorganized, thrown about in a messy way. And that's what we talk about

-- همه چیز بهم ریخته و به شکلی نامرتب به اطراف پرتاب می‌شود. و این چیزی است که ما در اینجا در مورد آن صحبت می

here. So we talk about your desk is disorganized. Look. What is all this stuff doing here? Right?

کنیم. بنابراین ما در مورد میز خود صحبت می کنیم که سازماندهی نشده است. نگاه کن این همه چیز اینجا چه کار می کند؟ درست؟

You can use it for a house, but then, the house should be, what we say, "pulled down".

شما می توانید آن را برای خانه استفاده کنید، اما پس از آن، خانه باید، همان چیزی که ما می گوییم، "کشیده شود".

You should get rid of the house. It's terrible. But usually, we go from here. A "pigsty" for

باید از خونه خلاص بشی این وحشتناک است. اما معمولاً از اینجا می رویم. یک "خوکدان" برای

a localized room. Your room. Right?

یک اتاق محلی. اتاق شما. درست؟

The house gets trashed" -- it means things are thrown all over the place. As I said also

خانه سطل آشغال می شود" -- یعنی اشیا همه جا پرت می شوند. همانطور که گفتم در اثر نفوذ

from a break-in, right? Or you could trash things while looking for it. And when we say

نیز درست است؟ یا می توانید در حین جستجوی آن چیزها را زباله کنید. و وقتی می گوییم

"disaster area", usually used in the office. You'll say, "This is a disaster area. Clean

"منطقه فاجعه" معمولاً استفاده می شود. در دفتر خواهید گفت: "این منطقه فاجعه است.

it up." Your boss might say that to you. Right? Or your wife, millions and millions of times

آن را پاک کن

every day." Just joking. Okay. Anyway. Where were we?

." شوخی می کنم. باشه. به هر حال. کجا بودیم؟

Okay. So we're going to go from here, which is negative. People are never happy when they

باشه. بنابراین ما از اینجا می رویم که منفی است. مردم وقتی می گویند هرگز خوشحال نمی شوند

say -- if you hear these words and they're used in your environment, this is not a happy

-- اگر این کلمات را می شنوید و در محیط شما استفاده می شود، این وضعیت خوشحال کننده ای

situation. Okay?

نیست. باشه؟

Now, let's go to neutral. Neutral -- kind of, you know, we're going to step over here.

حالا بریم سراغ خنثی. خنثی -- به نوعی، می دانید، ما از اینجا گام برداریم.

Blue. "Blue" is usually for sadness, but today, it's better than red. Okay? [Makes farting

آبی. "آبی" معمولا برای غم و اندوه است، اما امروز، بهتر از قرمز است. باشه؟ [

sound] E! Damn! That smells. We need to air out the room. What that means is there's a

صدای گوز می دهد] E! لعنتی! که بو می دهد. باید اتاق را تهویه کنیم. معنی آن این است که

bad smell or maybe the room hasn't been used in a while. So you let fresh air in. If somebody,

بوی بدی وجود دارد یا شاید مدتی است که از اتاق استفاده نشده است. بنابراین شما اجازه می دهید هوای تازه وارد

[makes farting sound] you know -- E! Air out the room, brother! It means you have to let

شود. اتاق را هوا بده برادر! این بدان معناست که باید

new air in. So let the air -- bad air out. Let good air in. Or if you have a room that

هوای جدید را وارد کنید. بنابراین اجازه دهید هوا -- هوای بد خارج شود. بگذارید هوای خوب وارد شود. یا اگر اتاقی

you haven't used in a long time and you have clothes there and it's a little stuffy, a

دارید که مدت زیادی است از آن استفاده نکرده اید و لباس دارید و کمی خفه است،

little hot. Air it out. Let air out meaning let the bad air out. Okay?

کمی گرم است. هواش کن بگذار هوا بیرون بیاید یعنی هوای بد را بیرون بگذار. باشه؟

"Clean out" -- this is an interesting one. Because "clean" -- you know "clean" -- make

"پاک کردن" -- این یک مورد جالب است. زیرا "تمیز" -- شما "تمیز" را می دانید --

better -- out. What that means is -- when you "clean out" something, it means to take

بهتر است -- بیرون. معنی آن این است که - وقتی چیزی را "پاکسازی" می کنید، به این معنی است که

everything out of it. But we really mean to clean out all of the bad things. Get rid of

همه چیز را از آن خارج کنید. اما ما واقعاً می خواهیم همه چیزهای بد را پاک کنیم. از شر

things. Throw it in the garbage. Because you can organize things once, twice, three times.

چیزها خلاص شوید. بیندازش تو زباله زیرا می توانید یک، دو بار، سه بار چیزها را سازماندهی کنید.

But sometimes, you just need to throw it in the garbage. You know what I mean? So we're

اما گاهی اوقات، شما فقط باید آن را در زباله بیندازید. شما می دانید منظورم چیست؟ بنابراین ما می

going to clean out the room. Excuse me. We're going to clean out the room. You see what

خواهیم اتاق را تمیز کنیم. ببخشید. قراره اتاقو تمیز کنیم دیدی چی

I'm saying! It's got to go. Okay? So when we "clean out", it means "empty". You clean

میگم! باید رفت باشه؟ بنابراین وقتی "پاکسازی" می کنیم، به معنای "خالی" است.

out your closets. Maybe you have too many old blankets, too many old towels, too many

کمدهایت را تمیز می کنی شاید پتوهای کهنه زیاد، حوله‌های کهنه زیاد،

old cans of soup. Clean it out, and throw them away. You don't want them anymore. All

قوطی‌های قدیمی سوپ زیاد داشته باشید. آن را تمیز کنید و دور بیندازید. تو دیگر آنها را نمیخواهی خیلی

right? "Clean out".

خوب؟ "تمیز کردن".

"Chores". "Chore" -- a "chore" is a job that you have to do. So when you have "chores",

"کارها". "کار سخت" -- "کار" کاری است که باید انجام دهید. بنابراین وقتی "کارهای خانه"

you have jobs. But your chores are usually -- we say household in nature. I have one

دارید، شغل دارید. اما کارهای شما معمولاً - ما می گوییم ماهیتی خانگی دارند. من یک

chore -- washing the dishes. Washing the clothes. Sweeping the floor. If you're crying, I am,

کار دارم -- شستن ظرفها. شستن لباس. زمین را جارو زدن. اگر شما گریه می کنید، من هم

too. All right? Making dinner can be a chore. Usually, when we say "chore", it's not a job

هستم. خیلی خوب؟ درست کردن شام می تواند یک کار طاقت فرسا باشد. معمولاً وقتی می گوییم «کار سخت»، کاری نیست

you want to do. Okay? If you enjoy making dinner, then, it's not a chore. You go, "What?

که بخواهید انجام دهید. باشه؟ اگر از درست کردن شام لذت می برید ، پس کار سختی نیست. تو برو، "چی

You just told me cooking is a chore." Nope. Some people like to cook. I like to cook.

؟ فقط به من گفتی آشپزی یک کار طاقت فرسا است." جواب منفی. بعضی ها دوست دارند آشپزی کنند. من دوست دارم آشپزی کنم.

I don't think of it as a chore. It's a joy. But if you have work you have to do in your

من به آن به عنوان یک کار طاقت فرسا فکر نمی کنم. این یک شادی است. اما اگر کاری دارید که باید در

house and you don't like doing it, then it's called a "chore". Okay? Cool. Because you

خانه تان انجام دهید و دوست ندارید آن را انجام دهید، به آن کار می گویند. باشه؟ سرد. زیرا

don't get paid for it, and it must be done. Usually, we tell children they have chores

برای آن پولی دریافت نمی کنید و باید انجام شود. معمولاً به بچه ها می گوییم که

to do. "When you get home, do your chores. Take out the garbage. Sweep the floor. Pick

کارهایی برای انجام دادن دارند. "وقتی به خانه رسیدید، کارهایتان را انجام دهید. زباله ها را بیرون بیاورید. زمین را جارو

up your clothes." Okay?

کنید. لباس هایتان را بردارید." باشه؟

And now, last one -- you'll like this one. For the neutral one, "pick up after somebody".

و حالا، آخرین مورد -- شما این یکی را دوست خواهید داشت. برای خنثی، "به دنبال کسی بردارید".

When you're "picking up after somebody" -- "s/b" means "somebody" here. Sorry. "Else's". You're

هنگامی که شما "به دنبال کسی بلند می شوید" - "s/b " در اینجا به معنای "کسی" است. متاسف. "دیگری". شما معمولاً در حال

usually cleaning up after somebody else. What that means is Mr. E takes this and drops it

تمیز کردن پس از دیگری هستید. معنی آن این است که آقای E این را می گیرد و رها می کند

and then walks away. Then you have to pick it up. And that's what we mean by "pick up

و سپس می رود. سپس شما باید آن را بردارید. و این همان چیزی است که ما از "به

after somebody". Literally, they drop it. They walk away. You have to clean it. Right?

دنبال کسی بردارید". به معنای واقعی کلمه، آن را رها می کنند. آنها دور می شوند. باید تمیزش کنی درست؟

Washing the dishes. Picking up their clothes. These are forms of "picking up after somebody".

شستن ظرف ها. لباس هایشان را برمی دارند. اینها اشکالی از "به دنبال کسی برداشتن" هستند.

Right? Doing somebody else's chores. "I don't want to pick up after you. Your clothes, your

درست؟ انجام کارهای دیگران "من نمی‌خواهم دنبالت بیاورم. لباس‌هایت،

socks, your papers, your books." All right?

جوراب‌هایت، کاغذهایت، کتاب‌هایت." خیلی خوب؟

Now, finally, the piece de resistance. All right. This is a happy, smiley face. "Spring

حالا بالاخره قطعه مقاومت. خیلی خوب. این یک چهره شاد و خندان است. "

cleaning". Why? Because, well, to be honest, when I came here, I wanted to do a bit of

تمیز کردن بهاره". چرا؟ چون خب راستش وقتی اومدم اینجا میخواستم یه

spring cleaning, and I was really happy. Because usually, spring cleaning, it's seasonal. "Seasonal"

نظافت بهاره انجام بدم و واقعا خوشحال شدم. چون معمولا نظافت بهاره فصلی است. "فصلی"

-- it happens once a year. The sun a coming out after a long, cold winter. You want to

-- این یک بار در سال اتفاق می افتد. خورشید بعد از یک زمستان طولانی و سرد بیرون می آید. می‌خواهید اتاق‌هایتان را

air out your rooms, right? Let fresh air in. Let the sun in. And you take things out. [Sings

تهویه کنید، درست است؟ اجازه دهید هوای تازه وارد شود. اجازه دهید خورشید وارد شود و شما همه چیز را بیرون بیاورید. [

Smurfs theme song] Smurfs! You clean up the place, okay? You clean up because it's happy.

آهنگ تم اسمورف ها را می خواند] اسمورف ها! شما محل را تمیز می کنید ، باشه؟ شما پاک می کنید چون خوشحال است.

You like the new season coming of growth and living. So spring cleaning is always a good

شما فصل جدید رشد و زندگی را دوست دارید. بنابراین تمیز کردن بهاره همیشه چیز خوبی

thing. It makes people happy, believe it or not. Even though we're talking about cleaning,

است. چه باور کنید چه نه، مردم را خوشحال می کند . با وجود اینکه ما در مورد تمیز کردن

we're talking about sunshine and flowers and rainbows. You get the point. Okay? So people

صحبت می کنیم، اما در مورد آفتاب و گل و رنگین کمان صحبت می کنیم . نکته را متوجه شدید. باشه؟ بنابراین

like a little spring cleaning.

مردم کمی تمیز کردن بهاری را دوست دارند.

And the last one, "tidy up". When you're "tidying up", I know it's cleaning, but it's different.

و آخرین مورد، "نظم کردن". وقتی در حال "تمیز کردن" هستید، می دانم که تمیز کردن است، اما متفاوت است.

"Tidying up" means there's not much work to do. Move a paper here. Move a book there,

"تمیز کردن" به این معنی است که کار زیادی برای انجام دادن وجود ندارد. یک کاغذ را به اینجا منتقل کنید. یک کتاب را به آنجا منتقل کنید،

you know, close your computer. It's not so bad. If you have to tidy up, it's not a disaster

می دانید، کامپیوتر خود را ببندید. خیلی هم بد نیست. اگر مجبورید وسایل را مرتب کنید، منطقه فاجعه نیست

area. Okay? The government's not coming to clean your room. Right? Nor are you picking

. باشه؟ دولت برای تمیز کردن اتاق شما نمی آید. درست؟

up after someone else usually. It means, "I'm going to organize my things to make it a little

معمولاً دنبال شخص دیگری هم نمی روید. این به این معنی است که "من قرار است وسایلم را مرتب کنم تا برای دیگران کمی

neater or nicer for other people to look at."

تمیزتر یا زیباتر شود."

Now, E, are you going to do this pigsty? Because I've got other lessons to do. My friends,

حالا، ای، می‌خواهی این خوک‌خانه را انجام دهی؟ چون دروس دیگری برای انجام دادن دارم. دوستان

I'm sure after this lesson, you'll not be in the red. Right? No pigsties, no trashing

من مطمئنم بعد از این درس شما در قرمزی قرار نخواهید داشت. درست؟ بدون خوک‌خانه، بدون سطل زباله

rooms, no disaster areas. If you have done this or caused this mess, you need to do some

، بدون مناطق فاجعه. اگر این کار را انجام داده اید یا باعث ایجاد این آشفتگی شده اید، باید کارهایی را انجام دهید

chores and pick up after yourself, okay? Air out the room a little bit, because after you've

و دنبال خودتان بروید، خوب؟ اتاق را کمی هوا دهید، زیرا بعد از اینکه

trashed it, it smells like, well, cigarettes and beer, E. Right? Clean out your closets

آن را سطل زباله کردید، بوی سیگار و آبجو می دهد، درست است؟ کمدهای خود را تمیز کنید

and whatnot.

و غیره.

Now, in Canada right now, it's springtime. I'm enjoying the sun. So I've got to get going.

اکنون، در کانادا همین الان، فصل بهار است. من از آفتاب لذت می برم پس من باید راه بیفتم

I'm stepping out. I hope you enjoyed this lesson. And I'd like you to go to www.engvid.com,

من دارم میرم بیرون امیدوارم از این درس لذت برده باشید . و من از شما می خواهم که به www.engvid.com بروید،

"eng" as in "English", "vid" as in "video". All right? Clean out that other old English

"eng" در "انگلیسی"، "vid" مانند "video". خیلی خوب؟ آن چیزهای قدیمی انگلیسی

stuff that wasn't working for you. You know? Time to spruce up, some spring cleaning. Get

دیگر را که برای شما کار نمی کنند، پاک کنید. میدونی؟ وقت آن است که صنوبر، کمی تمیز کردن بهار.

some new stuff. Every week, we have it for you. All right? Don't forget to click "like"

چیزهای جدید بگیر هر هفته، ما آن را برای شما داریم. خیلی خوب؟ فراموش نکنید که روی "لایک"

and "subscribe". Have a good one. Damn you, E. Trash this place one more time, I swear

و "اشتراک" کلیک کنید. یک خوب. لعنت به تو، ای. یک بار دیگر این مکان را سطل زباله کن، قسم

I'm getting me another worm. Jesus.

می خورم که یک کرم دیگر برای من می آورم. عیسی.