Learn the English Phrases BEAR THE BRUNT OF and BEAR WITH ME

In this English lesson

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English phrase

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"to bear the brunt of."

"to bear the brunt of" را یاد بگیرید.

When you bear the brunt of something,

وقتی بار چیزی را تحمل می کنید، به

it means you get the worst part of the situation,

این معنی است که بدترین قسمت موقعیت

or the worst part of what's happening.

یا بدترین قسمت اتفاقی که در حال رخ دادن است را دریافت می کنید.

Here's a little story.

در اینجا یک داستان کوچک است.

When I was younger,

وقتی

I took my younger brother shopping with me

کوچکتر بودم، برادر کوچکترم را با خودم به خرید بردم

and we stayed out really late.

و خیلی دیر بیرون ماندیم.

And I knew when we came home

و وقتی به خانه آمدیم

that I was going to bear the brunt

می‌دانستم که قرار است بیشترین

of the punishment that my parents were going to give.

تنبیهی را که پدر و مادرم می‌دادند تحمل کنم.

Because my little brother didn't have any choice

چون برادر کوچکم چاره ای

but to stay out late.

جز بیرون ماندن تا دیروقت نداشت.

I was the one who was driving

من بودم که رانندگی

and so I knew when we came home late,

می‌کردم و می‌دانستم وقتی دیر به خانه می‌آییم،

my parents would be annoyed

پدر و مادرم اذیت

and that they would have some sort of punishment.

می‌شوند و به نوعی مجازات می‌شوند.

Probably I would get grounded,

احتمالاً زمینگیر می‌شدم،

but I knew that I would bear the brunt of that punishment.

اما می‌دانستم که بیشتر این مجازات را متحمل خواهم شد.

I would be the one who would get

من کسی بودم که

almost all of the punishment.

تقریباً تمام مجازات را می گرفتم.

I would bear the brunt of it.

من بار سنگین آن را تحمل خواهم کرد.

The second phrase I wanted to teach you today

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase "bear with me."

، عبارت «مرا تحمل کن» است.

This is a phrase we use when we want people to wait

این عبارتی است که زمانی استفاده می کنیم که می خواهیم مردم منتظر بمانند

while we do something else.

در حالی که ما کار دیگری انجام می دهیم.

A very common time for this to happen

یک زمان بسیار معمول برای این اتفاق

is during my live English lessons

در طول کلاس های زنده انگلیسی

when I have technical problems.

من است که مشکلات فنی دارم.

Sometimes I'll say, "Oh, something's not working right.

گاهی اوقات می گویم: "اوه، چیزی درست کار نمی کند.

Bear with me while I fix it."

تحمل کنید تا آن را درست کنم."

So it's simply a way in English to ask people

بنابراین به زبان انگلیسی به سادگی راهی است که از مردم

to just be patient and to wait

بخواهید فقط صبور باشند و منتظر بمانند تا

while you solve a problem or fix something.

مشکلی را حل کنید یا چیزی را برطرف کنید.

So to review, when you bear the brunt of something,

بنابراین، برای مرور، وقتی بار سنگین چیزی را تحمل می کنید، به

it means that you are getting the worst part

این معنی است که بدترین

of a situation that is happening, okay?

قسمت یک موقعیتی را که در حال رخ دادن است، دریافت می کنید، خوب؟

Sometimes in a city, people who don't have money

گاهی اوقات در یک شهر، افرادی که پول ندارند

bear the brunt of new changes

، بار تغییرات جدیدی را

that the government in the city might make,

که ممکن است دولت در شهر ایجاد کند، متحمل می‌شوند،

because, sometimes, they just don't have influence

زیرا، گاهی اوقات، آنها

over the decision-making process,

بر فرآیند تصمیم‌گیری تأثیری

and they bear the brunt of it.

ندارند و بار سنگین را متحمل می‌شوند. از آن

And two, when you say, "Bear with me,"

و دوم، وقتی می گویید "مرا تحمل کن"

it simply means, "Please be patient while I fix something,"

به سادگی به این معنی است که "لطفا تا زمانی که من چیزی را اصلاح می کنم صبور باشید"

or, "While I figure something out."

یا "در حالی که من چیزی را کشف می کنم."

And it does happen quite a bit...

و خیلی اتفاق می‌افتد...

Well, not quite a bit.

خوب، نه خیلی کم.

It does happen once in a while during my live streams.

هر چند وقت یکبار در جریان پخش زنده من اتفاق می افتد.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

If you sense that maybe I'm feeling a little off

اگر احساس می کنید که شاید من کمی از ساخت این ویدیو احساس ناراحتی می کنم

making this video, it's 'cause I'm standing in the rain.

، به این دلیل است که زیر باران ایستاده ام.

My camera is under the overhang of my barn,

دوربین من زیر طویله ام است،

but I'm actually standing out here in the rain,

اما در واقع اینجا زیر باران ایستاده ام،

the crazy things I do to make English lessons.

کارهای دیوانه کننده ای که برای ساختن درس های انگلیسی انجام می دهم.

Anyways, this is from Aleksey.

به هر حال این از الکسی است.

"This time, the lighting was perfect for filming.

"این بار، نورپردازی برای فیلمبرداری عالی بود

The depth of field allowed us to get a good look at the algae.

. عمق میدان به ما این امکان را داد که به خوبی جلبک ها را ببینیم.

Yeah, the temptation to swim has gone.

آره، وسوسه شنا از بین رفته است.

Hopefully it's temporary."

امیدوارم موقتی باشد."

And my response is, yes, I'm quite happy

و پاسخ من این است، بله،

with this camera I'm using for the short lessons.

من از این دوربینی که برای درس های کوتاه استفاده می کنم کاملا راضی هستم.

It has very nice stabilization when I walk and talk,

هنگام راه رفتن و صحبت کردن، تثبیت بسیار خوبی دارد

and it also has a really good depth of field

و همچنین عمق میدان بسیار خوبی

that has everything in focus

دارد که همه چیز را در فوکوس دارد

so people can see what's behind me. It's great.

تا مردم بتوانند آنچه را که پشت سر من است ببینند. عالیه.

So speaking of that,

let's take this camera for a little walk.

پس در مورد آن صحبت کنیم،

بیایید این دوربین را کمی پیاده روی کنیم.

I wanted to mention a couple things.

می خواستم به چند نکته اشاره کنم.

One is, yes, this camera has very nice depth of field.

یکی این است که بله، این دوربین عمق میدان بسیار خوبی دارد.

That means that, usually, as I walk,

این بدان معناست که معمولاً وقتی راه می‌روم،

you can see what's behind me relatively clearly.

می‌توانید آنچه را که پشت سر من است به طور نسبتاً واضح ببینید.

I'm quite happy with that.

من با آن کاملا راضی هستم.

Because as I've said to people before,

زیرا همانطور که قبلاً به مردم گفته ام،

either the lesson will be interesting

یا درس جالب خواهد بود

or the things that are behind me will be interesting.

یا چیزهایی که پشت سر من است جالب خواهد بود.

That's usually my goal

این معمولاً هدف من است

when I come out to make an English lesson for you,

وقتی بیرون می آیم تا برای شما یک درس انگلیسی درست کنم،

either I'll be entertaining,

یا سرگرم کننده خواهم بود

or the things you see behind me will be entertaining.

یا چیزهایی که پشت سر من می بینید سرگرم کننده خواهند بود.

One of the two will be true.

یکی از این دو درست خواهد بود.

Anyways, I wanted to show you this growing area today,

به هر حال، امروز می خواستم این منطقه در حال رشد را به شما نشان دهم،

because one of the things that we have on the farm is weeds.

زیرا یکی از چیزهایی که در مزرعه داریم علف های هرز است.

Weeds are kind of this thing, they're plants that just grow

علف های هرز نوعی از این چیزها هستند، آنها گیاهانی هستند که فقط در جایی رشد می کنند

where you don't want them to grow.

که شما نمی خواهید رشد کنند.

You can see a nice row of gourds here.

شما می توانید یک ردیف خوب از کدوها را در اینجا ببینید.

Actually, I think these might be small pumpkins.

در واقع، من فکر می کنم اینها ممکن است کدو تنبل های کوچک باشند.

And you can see over here, they're kind of small,

و شما می توانید در اینجا ببینید، آنها به نوعی کوچک هستند،

but you can see that we're growing what's called eucalyptus.

اما می توانید ببینید که ما در حال رشد چیزی هستیم که اکالیپتوس نامیده می شود.

But in between, you'll see this carpet

اما در این بین، این

of baby weeds that are growing.

فرش بچه علف های هرز را خواهید دید که در حال رشد هستند.

So my job this week will be to hoe this.

بنابراین کار من در این هفته این خواهد بود که این کار را انجام دهم.

The problem is it's been raining so much.

مشکل اینه که خیلی بارون اومده

This is actually quite muddy.

این در واقع کاملاً گل آلود است.

Anyways, Bob the Canadian here,

به هر حال، باب کانادایی اینجاست،

I hope you enjoyed this short lesson.

امیدوارم از این درس کوتاه لذت برده باشید.

I'll see you in a couple days with another one.

چند روز دیگه با یکی دیگه میبینمت