Learn the English Phrases "to back off" and "to go back on"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase to back off.

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را برای عقب نشینی یاد بگیرید.

Now, when you back off,

حالا، وقتی عقب نشینی می کنید، به

it means you stop arguing with someone.

این معنی است که دیگر با کسی بحث نمی کنید.

It means you stop trying to convince them

این بدان معناست که از تلاش برای متقاعد کردن آنها

that you are right.

که حق با شماست دست بردارید.

Let's say that Jen and I are having an argument.

بیایید بگوییم که من و جن در حال دعوا هستیم.

At a certain point, I might back off

در یک نقطه خاص، من ممکن است عقب نشینی

because I might be starting to say things

کنم، زیرا ممکن است شروع کنم به گفتن چیزهایی

that are a little bit mean.

که کمی بد است.

Maybe we're trying to decide what to have for supper

شاید ما در حال تلاش برای تصمیم گیری برای خوردن شام هستیم

and I really want pizza, and Jen really wants hamburgers

و من واقعاً پیتزا می‌خواهم، و جن واقعاً همبرگر می‌خواهد

and I just keep saying things like, "We should have pizza.

و من فقط می‌گویم: "ما باید پیتزا بخوریم.

We never have pizza.

ما هرگز پیتزا نداریم.

Pizza is the best thing in the world."

پیتزا بهترین چیز در جهان است. "

Eventually, Jen might get a little bit tired

در نهایت، جن ممکن است کمی

of my behavior and it might be important for me to back off.

از رفتار من خسته شود و ممکن است برای من مهم باشد که عقب نشینی کنم.

When you're arguing with someone, if you don't back off

وقتی با کسی بحث می‌کنید، اگر عقب‌نشینی نکنید

or if the other person doesn't back off, sometimes,

یا طرف مقابل عقب ننشیند

you can start to have hard feelings for each other.

، گاهی اوقات ممکن است احساسات سختی نسبت به یکدیگر داشته باشید.

You can start to be annoyed with each other.

می توانید شروع به دلخوری از یکدیگر کنید.

So, sometimes it's just good to back off.

بنابراین، گاهی اوقات خوب است که عقب نشینی کنید.

The other phrase I wanted to teach you today is

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است که

to go back on.

به عقب برگردید.

Now we usually use this phrase when talking about a promise.

حالا ما معمولاً وقتی در مورد قول صحبت می کنیم از این عبارت استفاده می کنیم .

Sometimes, you can go back on something that you've said

گاهی اوقات می توانید به چیزی که گفته اید بازگردید

and it means, you don't do it anymore.

و به این معنی است که دیگر آن را انجام نمی دهید.

Let's say I promised Jen that I'm going to put gas

فرض کنید به جن قول داده بودم که

in the van today and then when I get home,

امروز در وانت بنزین بزنم و بعد که به خانه

I say to Jen, "You know what?

رسیدم به جن می گویم: "میدونی چیه؟

I promised to put gas in the van, but I didn't.

قول داده بودم تو ون بنزین بزنم، اما نکردم

She could say, Hey, you went back on your promise.

. می‌توانست بگوید، هی، تو به قولت برگشتی.

Notice I had to go to the past tense here.

توجه کن که اینجا باید به زمان گذشته بروم.

You went back on your promise.

تو به قولت برگشتی.

That's not fair."

این عادلانه نیست.

When people go back on their word

وقتی مردم

or go back on their promise, it's not a nice thing.

از قول خود عقب نشینی می کنند یا به قول خود عمل می کنند، کار خوبی نیست. فکر می کنم

If you promise to do something, you should do it, I think.

اگر قول می دهید کاری را انجام دهید ، باید آن را انجام دهید.

I think that's always the best thing to do.

من فکر می کنم این همیشه بهترین کار است.

Anyways, to review, to back off means to stop arguing

به هر حال، مرور کردن، عقب نشینی به معنای دست کشیدن از مشاجره

or stop fighting with someone.

یا توقف دعوا با کسی است.

Sometimes, it's important for you to back off so that

گاهی اوقات، برای شما مهم است که عقب نشینی کنید تا

your relationship is good and to go back on something,

رابطه تان خوب شود و به چیزی برگردید،

to go back on your word or to go back on a promise

به قول خود بازگردید یا از قول خود عقب نشینی کنید،

simply means to not keep it.

صرفاً به معنای عمل نکردن به آن است.

It means that you say you're going to do something

یعنی شما می گویید قرار است کاری انجام دهید

and then you don't.

و بعد انجام نمی دهید.

Hey, let's look at a comment from a previous video.

سلام، اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Lorenzo.

این نظر از لورنزو است.

"Hi, teacher Bob, still no snow in Canada

"سلام، معلم باب، هنوز برف در کانادا نیست

and my response just a tiny bit now, hopefully more

و پاسخ من فقط کمی در حال حاضر است، امیدوارم

in the weeks ahead."

در هفته های آینده بیشتر شود."

So yes, thanks, Lorenzo.

پس بله، ممنون، لورنزو.

What's happening here is at night, it goes below zero.

آنچه اینجا اتفاق می افتد شب است، زیر صفر می رود.

So every night, the temperature goes down

بنابراین هر شب دمای هوا

to minus four or minus five, and sometimes it snows.

به منفی چهار یا منفی پنج می رسد و گاهی اوقات برف می بارد.

But if you look around me, you'll see

اما اگر به اطرافم نگاه کنی، می بینی

that there isn't any snow on the ground at all.

که اصلا برفی روی زمین نیست.

There is no snow to speak of, we might say in English.

ممکن است به انگلیسی بگوییم برفی وجود ندارد که بتوان از آن صحبت کرد.

So, yeah.

پس آره.

Oh wait, I think I found some.

اوه صبر کنید، فکر کنم چند مورد پیدا کردم.

Let's look.

بیایید نگاه کنیم.

If you look the back of this bench down here,

اگر به پشت این نیمکت در اینجا نگاه کنید،

you could see a little bit of snow,

می توانید کمی برف ببینید،

so we do not sure what my lens is doing.

بنابراین ما مطمئن نیستیم که لنز من چه کار می کند.

It's going crazy now.

الان داره دیوونه میشه

Let me see if I can get it to, there we go, my ca-

بگذار ببینم آیا می توانم به آن برسم یا نه، ما می رویم، کا-

Apparently my camera's not used

ظاهراً دوربین من هم

to making English lessons either, but yes,

عادت به آموزش زبان انگلیسی ندارد، اما بله،

so there's a little bit of snow on our vehicles

بنابراین صبح ها روی وسایل نقلیه ما کمی برف می بارد

in the morning.

.

There's a little bit of snow on the ground sometimes

گاهی اوقات کمی برف روی زمین

but then by midday, it's plus three or plus four

می‌بارد، اما بعد از ظهر، به اضافه سه یا به علاوه چهار می‌رسد

and most of it has melted, so just kind of sad.

و بیشتر آن آب شده است، بنابراین تا حدی غم انگیز است.

Hey, you know what I was gonna talk

سلام، می دانید

about for the end of this video?

در پایان این ویدیو در مورد چه چیزی صحبت می کردم؟

This is something I mentioned every, every December I think.

این چیزی است که من فکر می کنم هر دسامبر به آن اشاره کردم.

I can't wait for school to be done.

من نمی توانم صبر کنم تا مدرسه تمام شود.

I have over a week and a half left of school

بیش از یک هفته و نیم از مدرسه باقی مانده است

and I can't wait for Christmas break.

و نمی توانم برای تعطیلات کریسمس صبر کنم.

It is one of my favorite times of year.

یکی از زمان های مورد علاقه من در سال است.

I get to slow down a bit.

یه کم سرعتم کم میشه

Obviously, I don't have to work, but I should stay focused.

بدیهی است که من مجبور نیستم کار کنم، اما باید تمرکز داشته باشم.

I should stay focused, do my job well,

من باید متمرکز بمانم، کارم را به خوبی انجام دهم

and eventually, it will be next week, Friday

و در نهایت هفته آینده، جمعه

and I will be on break.

خواهد بود و من در تعطیلات خواهم بود.

So, I'll just try to be patient.

بنابراین، من فقط سعی می کنم صبور باشم.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

Thanks for hanging out and learning a little bit of English.

ممنون که وقت گذاشتید و کمی انگلیسی یاد گرفتید.

I hope you have a good week.

امیدوارم هفته خوبی داشته باشید.

I'll see you in a couple days

چند روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم.

Bye.

خدا حافظ.