Learn the English Phrases PICK YOUR BATTLES and HALF THE BATTLE

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn

می‌خواستم به شما کمک کنم

the English phrase pick your battles.

که عبارت انگلیسی pick your battles را یاد بگیرید.

We also sometimes say choose your battles.

ما گاهی اوقات می گوییم نبردهای خود را انتخاب کنید.

So a battle is a big fight.

بنابراین نبرد یک مبارزه بزرگ است.

I think you know that when there's a war, there's a battle,

فکر می‌کنم می‌دانی که وقتی جنگ است، یک نبرد نیز وجود دارد،

but in your life as well,

اما در زندگی‌ات

you might have a lot of little battles.

نیز ممکن است نبردهای کوچک زیادی داشته باشی.

And we say to people

و ما به مردم می گوییم که

sometimes you need to pick your battles.

گاهی لازم است نبردهای خود را انتخاب کنید.

What this means is you can't be upset about everything.

این به این معنی است که شما نمی توانید از همه چیز ناراحت باشید.

You can't be angry about everything.

شما نمی توانید برای همه چیز عصبانی باشید.

Sometimes it's important to pick your battles.

گاهی اوقات مهم است که نبردهای خود را انتخاب کنید.

It's important to decide

این مهم است که تصمیم بگیرید چه

when you are going to be upset about something,

زمانی قرار است از چیزی ناراحت شوید

and when you are just going to let it go.

و چه زمانی آن را رها کنید.

One of the things that I've noticed as a parent

یکی از چیزهایی که من به عنوان والدین به آن توجه کرده‌ام این

is oftentimes I'm saying to my children,

است که اغلب به فرزندانم می‌گویم:

"Hey, I understand you're upset

"هی، می‌دانم

about your bedtime being so early,

که از این که زمان خوابت خیلی زود است ناراحتی،

but you need to pick your battles.

اما باید درگیری‌هایت را انتخاب کنی

This may be isn't one of the things

. ممکن است اینطور نباشد. این یکی از چیزهایی است

you want to argue with me about.

که می خواهید با من در مورد آن بحث کنید

There are probably more important things in life

. احتمالاً چیزهای مهم تری در زندگی وجود دارد

that you will need to argue with me about than your bedtime.

که باید با من بحث کنید تا زمان خواب.

So you need to learn to pick your battles."

بنابراین باید یاد بگیرید که نبردهای خود را انتخاب کنید."

And the other phrase I wanted to teach you today

و جمله دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase half the battle.

بدهم عبارت نیمی از نبرد است.

When we talk about doing something big,

وقتی در مورد انجام یک کار بزرگ

like learning the English language,

مانند یادگیری زبان انگلیسی صحبت می کنیم،

you would say something like

می گویید چیزی مانند

finding time every day to study English is half the battle.

یافتن زمان برای مطالعه زبان انگلیسی نیمی از کار است.

So what that means is that if you can find some time

بنابراین معنای آن این است که اگر بتوانید زمانی

to study English,

برای مطالعه زبان انگلیسی پیدا کنید،

you've done most of the work.

بیشتر کار را انجام داده اید.

That's one of the hardest parts of this.

این یکی از سخت ترین قسمت های این است.

Another way to use it would be this.

راه دیگر استفاده از آن این خواهد بود.

Maybe you're looking for a job,

شاید شما به دنبال شغلی هستید،

and maybe you don't actually like driving around

و شاید واقعاً از رانندگی در اطراف

and dropping off resumes,

و گذاشتن رزومه خوشتان نمی آید،

or you might call it a CV in your language.

یا ممکن است آن را به زبان خود یک CV بنامید.

So what I would say is just getting out there

بنابراین چیزی که می‌خواهم بگویم این است که فقط بیرون آمدن

and dropping off a few resumes is half the battle.

و گذاشتن چند رزومه نیمی از کار است.

So again, in English,

بنابراین، دوباره به زبان انگلیسی،

if you have things in life that you don't enjoy,

اگر چیزهایی در زندگی دارید که از آنها لذت نمی برید

you should pick your battles.

، باید نبردهای خود را انتخاب کنید.

You should decide what you want to be upset about,

شما باید تصمیم بگیرید که می خواهید از چه چیزی ناراحت باشید، از

what you want to be angry about,

چه چیزی عصبانی باشید، و در مورد

and what you're just going to be

چه

a little bit more relaxed about.

چیزی کمی آرام تر باشید.

And then many times when you are doing something,

و بعد خیلی وقت ها وقتی دارید کاری انجام می دهید،

what I would say difficult,

چیزی که من می گویم سخت است،

sometimes you just have to figure out

گاهی اوقات فقط باید بفهمید

what would half the battle be?

که نیمی از نبرد چیست؟

For me, getting out of bed in the morning

برای من صبح از رختخواب بلند شدن

and going for a walk is half the battle for the day.

و پیاده روی نیمی از کار روز است.

If I can get up and get out of bed,

اگر بتوانم بلند شوم و از رختخواب بلند شوم

the rest of my day goes really, really well,

، بقیه روزم واقعاً خیلی خوب می گذرد،

because I've already fought half the battle.

زیرا قبلاً نیمی از جنگ را انجام داده ام.

I have a comment from yesterday's video.

من یک نظر از ویدیوی دیروز دارم.

Actually, I had several comments.

در واقع من چندین نظر داشتم.

Yesterday's lesson was on the phrase throw in the towel,

درس دیروز عبارت پرتاب کن بود

and I forgot to mention

و یادم رفت

that it came from the world of boxing.

بگم از دنیای بوکس اومده.

You know, boxing.

میدونی بوکس

So when a boxer decides that the match is over,

بنابراین وقتی یک بوکسور تصمیم می‌گیرد که مسابقه تمام شده است،

I think usually when the trainer decides,

من فکر می‌کنم معمولاً وقتی مربی تصمیم می‌گیرد

they throw in the towel,

، حوله را پرتاب می‌کنند

and Counter Tenor pointed out in the comments,

و کنتر تنور در کامنت‌ها اشاره می‌کند،

"Throw in the towel comes from boxing."

"پرتاب حوله از بوکس می‌آید."

And I responded with the word correct.

و من با کلمه صحیح پاسخ دادم.

In fact, it wasn't just Counter Tenor that mentioned this.

در واقع، این فقط کانتر تنور نبود که به این موضوع اشاره کرد.

Qiu Park mentioned it as well,

پارک کیو نیز به آن اشاره کرد،

Francisco Vietnam mentioned it,

فرانسیسکو ویتنام به آن اشاره کرد،

and I think a couple other people did as well.

و فکر می کنم چند نفر دیگر نیز به آن اشاره کردند.

So sorry about that.

پس برای آن متاسفم.

I forgot to mention where the phrase came from.

یادم رفت بگویم این عبارت از کجا آمده است.

Every English phrase has some kind of origin.

هر عبارت انگلیسی نوعی ریشه دارد.

Yesterday's phrase to throw in the towel, remember,

عبارت دیروز به خاطر بسپار

means to quit or to stop doing something,

به معنای دست کشیدن یا دست کشیدن از انجام کاری است

and it originally comes from the world of boxing.

و در اصل از دنیای بوکس آمده است.

So if I was a trainer and my boxer who I trained

بنابراین اگر من یک مربی بودم و بوکسور من که تمرین کردم

was fighting in the ring,

در رینگ می جنگید،

and let's say he was having trouble getting back up,

و فرض کنید او برای برگشتن مشکل داشت،

I guess I would throw in the towel.

حدس می‌زنم حوله را کنار بگذارم.

I think in French you say something about l'eponge.

فکر می کنم به زبان فرانسوی شما چیزی در مورد l'eponge می گویید.

I forget what Francisco Vietnam mentioned.

فراموش کردم که فرانسیسکو ویتنام به آن اشاره کرد.

But anyways, hey,

اما به هر حال، هی

you might've noticed that yesterday,

، شاید متوجه شده باشید که دیروز

the video was really, really crisp,

، ویدیو واقعاً واضح بود،

and today, it's just normal-looking again.

و امروز، دوباره ظاهری عادی دارد.

I was trying out a new camera, but I had to return it

داشتم دوربین جدیدی را امتحان می کردم، اما مجبور شدم آن را برگردانم

because it wasn't quite working well.

زیرا کاملاً خوب کار نمی کرد.

I was kind of disappointed actually,

من واقعاً ناامید شدم،

because I'm looking to

زیرا به دنبال

upgrade my camera equipment a little bit,

ارتقاء کمی تجهیزات دوربین خود

and I bought a camera.

هستم و یک دوربین خریدم.

I won't say what brand I bought,

من نمی گویم چه مارکی خریدم

and it didn't work as well as I wanted it to.

و آنطور که می خواستم کار نکرد.

It was actually a little bit glitchy in the corners.

در واقع در گوشه ها کمی پرگل بود.

It would actually shake when I was making a video.

وقتی داشتم ویدیو می ساختم واقعا می لرزید.

So that wasn't very good.

پس این خیلی خوب نبود.

So anyways, I'm still on the lookout for a new camera.

بنابراین به هر حال، من همچنان در جستجوی یک دوربین جدید هستم.

Bob the Canadian here. You're learning English with me.

باب کانادایی اینجا شما با من انگلیسی یاد می گیرید.

Hope you're having a good day.

امیدوارم روز خوبی داشته باشید