Meaning of IT'S A SMALL WORLD and FANCY MEETING YOU HERE - A Short English Lesson with Subtitles

So sometimes you're talking to someone

بنابراین گاهی اوقات شما با کسی صحبت می کنید

and they mention that they know someone that you also know.

و آنها می گویند که شخصی را می شناسند که شما نیز می شناسید.

When this happens, often in English we will say,

وقتی این اتفاق می افتد، اغلب در زبان انگلیسی می گوییم:

"Wow, it's a small world!"

"وای، دنیای کوچکی است!"

Because we are surprised that the person we are talking to

زیرا از این که شخصی که با او صحبت

knows someone that we also know.

می کنیم، کسی را می شناسد که ما هم می شناسیم، تعجب می کنیم.

I had this happen once a long time ago

من خیلی وقت پیش چنین اتفاقی افتاد،

where someone new started at work and they were talking

جایی که یک نفر تازه کار شروع به کار کرد و آنها در

about the person who their daughter had married

مورد شخصی صحبت می کردند که دخترشان با او ازدواج کرده بود

and that person ended up being the son of someone

و آن شخص در نهایت پسر کسی بود

that I knew growing up, so I said them,

که من در حال رشد می شناختم، بنابراین به آنها گفتم:

"Wow, it's a small world!"

"وای ، دنیای کوچکی است!"

Sometimes you don't realize how interconnected people are.

گاهی اوقات متوجه نمی شوید که افراد چقدر به هم مرتبط هستند.

Sometimes the world is much smaller than we think

گاهی اوقات دنیا بسیار کوچکتر از آن چیزی است که ما فکر

and we end up finding out that people know

می کنیم و در نهایت متوجه می شویم که

the same people that we do.

مردم همان افرادی را می شناسند که ما می شناسیم.

I'm sure if any of us ever met in real life

من مطمئن هستم که اگر هر یک از ما در زندگی واقعی همدیگر را

we would soon realize that we know some of the same people

ببینیم، به زودی متوجه می‌شویم که برخی از افراد مشابه را می‌شناسیم

and then we could say to each other,

و سپس می‌توانیم به یکدیگر بگوییم:

"Wow, it's a small world."

"وای، این دنیای کوچکی است."

We have another phrase that we say when we meet someone

ما عبارت دیگری داریم که وقتی با کسی

in a place we aren't expecting to meet them

در مکانی ملاقات می کنیم که انتظار

and we say, "Fancy meeting you here."

ملاقاتش را نداریم می گوییم و می گوییم: "خیلی دوست دارم اینجا با شما ملاقات کنم."

Sometimes we even say, "Fancy seeing you here."

حتی گاهی اوقات می گوییم: "دوست دارم شما را اینجا ببینم."

This happened once to me when I was young.

این یک بار در جوانی برای من اتفاق افتاد.

My family went on a trip, we went on vacation

خانواده من به مسافرت رفتند، ما به تعطیلات

and we ended up meeting people

رفتیم و در نهایت با افرادی آشنا

that lived just around the corner from us.

شدیم که در گوشه و کنار ما زندگی می کردند.

So even though we were over 1,000 kilometers from home

بنابراین، با وجود اینکه بیش از 1000 کیلومتر از خانه فاصله

we ended up running into, or meeting,

داشتیم، در نهایت با

people that lived just a kilometer from us at our home.

افرادی برخورد کردیم که فقط در یک کیلومتری ما در خانه ما زندگی می کردند.

So when we saw them we probably said this, I don't remember,

بنابراین وقتی آنها را دیدیم احتمالاً این را گفتیم، یادم نیست،

but we probably said, "Wow, fancy meeting you here!"

اما احتمالاً گفتیم: "وای، دوست دارم اینجا با شما ملاقات کنم!"

Because we did not expect to meet people who lived so close

زیرا زمانی که در مکانی بسیار دور بودیم انتظار نداشتیم با افرادی که اینقدر نزدیک ما زندگی می کردند ملاقات

to us when we were in a place that was so far away.

کنیم .

Anyways, Bob the Canadian here,

به هر حال، باب کانادایی اینجا،

and it's a small world, it's getting smaller every day

و این یک دنیای کوچک است ، هر روز کوچکتر می شود

and I hope you are having a good day

و امیدوارم روز

and have a good weekend.

خوبی داشته باشید و آخر هفته خوبی داشته باشید.