Learn the English Phrases "a piece of my mind" and "in one piece"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase

من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"a piece of my mind."

"a piece of my mind" را یاد بگیرید.

Now, we usually use this phrase

در حال حاضر، ما معمولا از این عبارت

with the verb to give

با فعل دادن استفاده می کنیم

and I could say,

و می توانم بگویم،

"I'm going to give someone a piece of my mind."

"من می خواهم به کسی بخشی از ذهن خود را بدهم."

That means I'm angry with them

یعنی من از دست آنها عصبانی

and I'm going to tell them exactly what I think.

هستم و دقیقاً به آنها می گویم که چه فکری می کنم.

If you were angry with your boss at work, you could say,

اگر در محل کار از رئیس خود عصبانی بودید، می توانید بگویید:

"Tomorrow I'm going to give my boss

"فردا می خواهم به

a piece of my mind."

رئیسم بخشی از ذهنم را بدهم."

I'm going to tell him or her exactly

قرار است دقیقاً به او بگویم

what I don't like about my job

چه چیزهایی را در شغلم دوست ندارم

or exactly what I don't like about

یا دقیقاً چه چیزهایی را در مورد

how things are going.

اینکه اوضاع پیش می‌رود دوست ندارم.

I'm going to give them a piece of my mind.

من می خواهم به آنها بخشی از ذهن خود را.

So again, it means you're angry, it means you're upset

بنابراین باز هم به این معنی است که شما عصبانی هستید، به این معنی است که شما ناراحت

and you're going to tell someone exactly how you feel.

هستید و قرار است دقیقاً به کسی بگویید که چه احساسی دارید.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت

"in one piece."

"در یک تکه" است.

Now, this is kind of a weird phrase.

حالا این یک جمله عجیب است.

"We just had a storm here,

ما فقط در اینجا طوفان داشتیم،

but we made it through in one piece."

اما یک تکه از آن عبور کردیم.»

"The other day I heard on the news

روز گذشته در اخبار

that someone had a car accident,

شنیدم که یک نفر تصادف کرده است،

but they made it through in one piece."

اما آنها یکپارچه از آن عبور کردند.

So what I mean by it being a weird phrase is

بنابراین منظور من از یک عبارت عجیب این است

it kind of sounds weird

که اگر به گزینه جایگزین فکر کنید، به نوعی عجیب به نظر می رسد

if you think about the alternative.

.

We don't think about that

با این حال،

when we use it in English, though.

وقتی از آن به زبان انگلیسی استفاده می کنیم، به آن فکر نمی کنیم.

We use it to mean when something bad has happened

ما از آن برای زمانی استفاده می کنیم که اتفاق بدی افتاده است

and we are still feeling good

و ما هنوز احساس خوبی داریم

and no one was hurt.

و به کسی آسیب نرسیده است.

"So we had a bad snowstorm,

"بنابراین ما یک طوفان برفی بد داشتیم،

but Jen and I made it through in one piece."

اما من و جن در یک قطعه از آن عبور کردیم."

The alternative, I'm not gonna talk about the alternative.

جایگزین، من در مورد جایگزین صحبت نمی کنم.

We made it through in one piece.

ما آن را در یک تکه عبور دادیم.

And again, when we use this in English

و دوباره، وقتی از این در انگلیسی استفاده می

we aren't thinking about something gruesome.

کنیم، به چیز وحشتناکی فکر نمی کنیم.

We're just saying that everything is okay.

ما فقط می گوییم همه چیز خوب است.

So to review, "a piece of my mind",

بنابراین برای مرور «تکه‌ای از ذهنم»،

if I was to give you a piece of my mind

اگر بخواهم بخشی از

I would tell you exactly

ذهنم را به شما بدهم، دقیقاً به شما می‌گویم

what I think about something

که درباره چیزی چه فکر می‌کنم

and I might even be angry while I'm doing it.

و حتی ممکن است در حین انجام آن عصبانی باشم.

And when you make it through something in one piece,

و وقتی از چیزی به صورت یکپارچه عبور می کنید، به

it means that everything went well

این معنی است که همه چیز به خوبی پیش رفت

and everyone is doing okay.

و همه به خوبی پیش می روند.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Judit.

این نظر از جودیت است.

"Nowadays, I drink a cup of hot chocolate every day.

"این روزها، من هر روز یک فنجان شکلات داغ می نوشم.

I love it too.

من هم آن را دوست دارم.

Snowstorm?

طوفان برفی؟

Wow, I hope you and Brent will survive."

وای، امیدوارم شما و برنت زنده بمانید."

And then I said,

و بعد گفتم:

"We all made it through intact."

"همه ما دست نخورده از آن عبور کردیم."

And when I replied to this comment, Judit

و وقتی به این کامنت پاسخ دادم، جودیت

that's when I thought of the phrase in one piece.

این بود که به این عبارت به صورت یکپارچه فکر کردم.

We all made it through intact.

همه ما دست نخورده از آن عبور کردیم.

We all made it through in one piece.

همه ما در یک قطعه از آن عبور کردیم.

Let's have a look around though.

بیایید نگاهی به اطراف داشته باشیم.

You might be surprised to know

ممکن است تعجب کنید اگر بدانید

that we went through what they were calling a blizzard,

که ما از آنچه آنها کولاک می نامیدند گذشتیم،

but we don't actually have

اما در واقع

that much snow on the ground.

آنقدر برف روی زمین نداریم.

The snow was everywhere.

برف همه جا را گرفته بود.

You couldn't see across the river,

آن طرف رودخانه

you couldn't even see across the road.

را نمی توانستی ببینی، حتی آن طرف جاده را هم نمی توانستی ببینی.

I went out to check our mailbox that day

آن روز بیرون رفتم تا صندوق پستی خود را چک کنم

and there was so much snow blowing

و آنقدر برف در حال باریدن بود

I couldn't see in either direction.

که نمی‌توانستم هر دو طرف را ببینم.

So I actually decided to just not cross the road.

بنابراین در واقع تصمیم گرفتم از جاده عبور نکنم.

It was far too dangerous.

خیلی خطرناک بود

But if you look, you'll see

اما اگر نگاه کنید،

that you can still see little blades

می‌بینید که هنوز هم می‌توانید تیغه‌های

of grass sticking up.

کوچک علف را ببینید که به بالا چسبیده‌اند.

You can see that we did get snow,

می بینید که برف آمدیم،

my camera,

دوربین من،

my camera doesn't like the cold.

دوربین من سرما را دوست ندارد.

We did get snow, but not an outrageous amount.

ما برف باریدیم، اما این مقدار ظالمانه نبود.

Let's spin this way a bit

بیایید کمی به این سمت بچرخیم

so you can see the farm yard a bit better.

تا بتوانید حیاط مزرعه را کمی بهتر ببینید.

So you can see my tracks,

بنابراین می‌توانید ردهای من را

you can see the grass,

ببینید، می‌توانید علف‌ها

you can see the peonies still sticking up,

را ببینید، می‌توانید گل صد تومانی‌ها را ببینید که هنوز بالا می‌آیند

the little stubble from the peonies.

، کلش‌های کوچک گل صد تومانی‌ها.

If you look in the distance

اگر به دوردست نگاه

you can see an ominous sky, though,

کنید، می توانید آسمانی شوم را ببینید، هر چند

the sun above,

، خورشید در بالا،

but this very very dark cloud.

اما این ابر بسیار بسیار تاریک.

It's not coming this way.

از این طرف نمیاد

When I looked on the radar this morning

وقتی امروز صبح به رادار نگاه کردم،

that storm is actually moving that way,

طوفان در واقع به آن سمت حرکت می کند،

so it's not coming here.

بنابراین به اینجا نمی آید.

But yep, we had two days of really really bad weather

اما بله، روز قبل دو روز واقعاً آب و هوای بدی داشتیم

the day before,

،

so it was the 23rd and the 24th, yes.

بنابراین 23 و 24 بود، بله.

Our power went out.

برق ما قطع شد

We ran the generator for a bit,

ما ژنراتور را برای مدتی روشن کردیم،

so we were all safe and sound.

بنابراین همه سالم و سلامت بودیم.

We made it through in one piece.

ما آن را در یک تکه عبور دادیم.

We made it through intact.

ما آن را از طریق دست نخورده گذراندیم.

But my brother who lives further south of me

اما برادرم که در جنوب من زندگی می کند

actually had it worse.

در واقع وضعیت بدتری داشت.

Their electricity was out for 48 hours,

برق آنها به مدت 48 ساعت،

almost two days straight,

تقریباً دو روز متوالی قطع بود

and it snowed there the entire time.

و تمام مدت آنجا برف بارید.

Whereas here, it eventually stopped snowing a little bit

در حالی که اینجا، در نهایت برف کمی متوقف

and it wasn't too bad.

شد و خیلی هم بد نبود.

Let me check my time here.

اجازه بدهید زمانم را اینجا چک کنم.

I still can't see it.

من هنوز نمی توانم آن را ببینم.

It's very, oh, I went overtime, didn't I?

خیلی آخه من رفتم اضافه کار، نه؟

Oh, well, sometimes I talk too long

اوه، خوب، گاهی اوقات من بیش از حد طولانی صحبت می کنم

and that's just the way it goes.

و به همین ترتیب است.

Anyways, it's a beautiful day.

به هر حال روز زیبایی است.

I'm off to dinner at my siblings,

من برای شام در خواهر و برادرم، امروز

with my siblings at my sister's house today.

با خواهر و برادرم در خانه خواهرم هستم.

That should be fun

and I'll see you in a couple days

این باید سرگرم کننده باشد

و من تا چند روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم.

Bye.

خدا حافظ.