Meaning of FAR-FETCHED and TALL TALE - A Really Short English Lesson with Subtitles

So do you know someone who whenever they tell you things you think it sounds a little bit

پس آیا کسی را می شناسید که هر وقت چیزهایی به شما می گوید فکر می کنید کمی

far-fetched?

دور از ذهن به نظر می رسد؟

In English when we say something is far-fetched it means that the details of the story are

در زبان انگلیسی وقتی می گوییم چیزی دور از ذهن است ، به این معنی است که باور کردن جزئیات

a little bit hard to believe.

داستان کمی سخت است.

We often, in English, we'll say this about people who go fishing and they'll come back

ما اغلب، به زبان انگلیسی، این را در مورد افرادی که به ماهیگیری می‌روند

and they'll say, you know, they caught a fish that was this big and they'll hold up their

می‌گوییم و آنها برمی‌گردند و می‌گویند، می‌دانی، آنها ماهی به این بزرگی را گرفتند و دستان خود را بالا می‌گیرند

hands and it'll sound a little bit far-fetched.

و آن را می‌گیرند. کمی دور از ذهن به نظر می رسد.

It sounds a little bit untrue.

کمی نادرست به نظر می رسد.

I mean, you believe that they caught a fish and you believe that it was a big fish but

منظورم این است که شما معتقدید که آنها ماهی گرفتند و معتقدید که ماهی بزرگی بود

the story sounds a little bit far-fetched when they say it was as big as they say it

اما داستان کمی دور از ذهن به نظر می رسد وقتی می گویند به اندازه ای که می گویند بزرگ

was.

بوده است.

Some people whenever they tell a story it sounds far-fetched.

برخی افراد هر وقت داستانی را تعریف می کنند، دور از ذهن به نظر می رسد.

I actually have an uncle and whenever he tells stories there's little parts that seem untrue.

من در واقع یک عمو دارم و هر وقت او داستان می گوید ، قسمت های کوچکی وجود دارد که نادرست به نظر می رسد.

It seems far-fetched.

دور از ذهن به نظر می رسد.

We have another phrase in English when someone tells a story that's hard to believe and that's

ما در زبان انگلیسی عبارت دیگری داریم که وقتی کسی داستانی را تعریف می کند که باورش سخت است و آن

"a tall tale".

«داستان بلند» است.

So if someone, again we'll use the fishing example, if someone tells you a story about

بنابراین اگر کسی، دوباره از مثال ماهیگیری استفاده می کنیم، اگر کسی برای شما داستانی در مورد

going fishing and they, you know they caught a fish this big but they tell everyone they

رفتن به ماهیگیری بگوید و او، شما می دانید که ماهی به این بزرگی صید کرده است، اما به همه می گوید که

caught a gigantic fish, you could say that they're telling a tall tale.

یک ماهی غول پیکر صید کرده است، می توانید بگویید که آنها ماهیگیری هستند. گفتن یک داستان بلند

So in some ways it is lying to tell a tall tale, but usually when people tell stories

بنابراین از برخی جهات، گفتن یک داستان بلند دروغ است، اما معمولاً وقتی مردم داستان

they exaggerate a little bit and we would call that a tall tale.

می گویند، کمی اغراق می کنند و ما آن را داستان بلند می نامیم.