Meaning of NOTHING BUT TROUBLE - A Really Short English Lesson with Subtitles

So in English when we say that something, or someone is "nothing but trouble" it means

بنابراین در زبان انگلیسی وقتی می گوییم که چیزی، یا کسی "هیچ چیز جز مشکل نیست" به این معنی است

that they're only trouble.

که آنها فقط مشکل دارند.

It's kind of a funny phrase that we use.

این یک نوع عبارت خنده دار است که ما استفاده می کنیم.

Let's think of an example, maybe your cousin has a friend and that friend is always getting

بیایید به یک مثال فکر کنیم، شاید پسر عموی شما دوستی داشته باشد و آن دوست همیشه

into trouble, maybe they are always breaking the law, maybe they are always stealing things.

درگیر مشکل است ، شاید آنها همیشه قانون را زیر پا می گذارند، شاید همیشه چیزهایی را می دزدند.

You would say to your cousin, "Your friend is nothing but trouble!", and what you're

به پسر عمویت می‌گفتی: « دوستت چیزی جز دردسر نیست!» و آنچه در

saying there is that your friend is trouble.

آنجا می‌گویید این است که دوستت دردسر است.

Your friend is a bad person and maybe you shouldn't be hanging around with them.

دوست شما آدم بدی است و شاید نباید با او رفت و آمد داشته باشید.

We can also use this to describe things.

ما همچنین می توانیم از این برای توصیف چیزها استفاده کنیم.

You could say, "The car I bought has been nothing but trouble since the day I bought

می‌توانید بگویید، "ماشینی که من خریدم از روزی که آن را خریدم چیزی جز دردسر نداشته است

it.", and what you would mean then is that it's always breaking down.

."، و منظور شما این است که همیشه در حال خراب شدن است.

It's always broken and you're always needing to fix it.

همیشه خراب است و شما همیشه نیاز به تعمیر آن دارید.

We use the phrase "nothing but" in front of other things as well, not just the word trouble.

ما از عبارت "هیچ چیز جز" در مقابل چیزهای دیگر نیز استفاده می کنیم، نه فقط کلمه دردسر.

You could say, "I drove to work the other morning and there was lots of fog and I could

می توانید بگویید: "من صبح روز دیگر به سمت محل کار خود راندم و مه زیادی وجود داشت و

see nothing but fog on the way to work."

در مسیر کار چیزی جز مه نمی دیدم."

So that means you could only see fog.

بنابراین این بدان معنی است که شما فقط می توانید مه را ببینید.

So we do use the phrase "nothing but" in front of other things as well.

بنابراین ما از عبارت "هیچ چیز جز" در مقابل چیزهای دیگر نیز استفاده می کنیم.

Maybe you were down by the river and you were throwing some fish food in the river and you

شاید شما در کنار رودخانه بودید و مقداری غذای ماهی را در رودخانه می

could see nothing but fish in the water in front of you because so many of them were

انداختید و چیزی جز ماهی در آب در مقابل خود نمی دیدید زیرا تعداد زیادی از

coming to eat the fish food.

آنها برای خوردن غذای ماهی آمده بودند.

So we do use the phrase "nothing but" in front of other things as well.

بنابراین ما از عبارت "هیچ چیز جز" در مقابل چیزهای دیگر نیز استفاده می کنیم.