Learn The English Phrases TO DUMB DOWN and DUMB LUCK

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase to dumb down.

من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی to dumb down را یاد بگیرید.

Now I think you know what the word dumb means.

حالا فکر می‌کنم می‌دانید کلمه گنگ به چه معناست.

It's kind of an insult for someone who's not very smart.

این نوعی توهین به کسی است که خیلی باهوش نیست.

If you say he's dumb,

اگر می گویید او خنگ است،

you're saying that that person isn't intelligent.

می گویید که آن شخص باهوش نیست.

So it's not a nice thing to say.

پس گفتن این حرف قشنگ نیست.

But we do use the phrase to dumb down

اما ما

to talk about making something simpler,

برای صحبت در مورد

and easier to understand.

ساده‌تر کردن و درک آسان‌تر چیزی از این عبارت برای بی‌حوصلگی استفاده می‌کنیم.

Think about it this way.

اینگونه درباره اش فکر کن.

Sometimes you read a book, and it's a really good book,

گاهی اوقات شما یک کتاب را می خوانید، و آن کتاب واقعاً خوبی است،

and it's very complex, and a little bit hard to understand,

و بسیار پیچیده است، و درک آن کمی سخت است،

and then they make it into a movie,

و سپس آن را به فیلم تبدیل می کنند،

and then they dumb down the story a little bit,

و سپس داستان را کمی گنگ می کنند ،

so it's easier for people to understand.

بنابراین برای آن راحت تر است. مردم برای درک

Sometimes too they'll make instructions for something,

گاهی اوقات نیز آنها دستورالعمل هایی را برای چیزی تهیه می کنند

and the instructions might be really hard to understand.

و درک دستورالعمل ها ممکن است واقعاً سخت باشد.

So they might say to someone at that company,

بنابراین آنها ممکن است به کسی در آن شرکت بگویند،

hey, before we ship that product,

هی، قبل از اینکه آن محصول را ارسال کنیم،

someone needs to dumb down the instructions.

کسی باید دستورالعمل ها را نادیده بگیرد.

You need to make them simpler, and easier to understand.

شما باید آنها را ساده تر کنید و درک آنها را آسان تر کنید.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase dumb luck.

بدهم عبارت Dumb luck است.

So luck, when you're lucky,

پس شانس، زمانی که شما خوش شانس هستید

it's just means that something goes your way for no reason.

، فقط به این معنی است که چیزی بدون دلیل از راه شما پیش می رود.

And dumb luck is the same thing basically.

و شانس گنگ اساساً یکسان است.

A good example would be this.

یک مثال خوب این خواهد بود.

Normally I take a certain road to go to work,

به طور معمول من برای رفتن به سر کار جاده خاصی را انتخاب می کنم،

but the other day I took a different road,

اما روز دیگر مسیر دیگری را در پیش گرفتم،

and then I ended up finding out the road I normally take,

و بعد از آن راهی را که معمولاً طی می کنم، پیدا کردم،

there was an accident there, and I would've been stuck.

تصادفی در آنجا رخ داد و من گیر می کردم.

So it was just dumb luck that I took the right road.

بنابراین شانس احمقانه ای بود که راه درست را در پیش گرفتم.

There was no reason when I got to the end of my driveway,

هیچ دلیلی نداشت وقتی به انتهای جاده رسیدم،

I decided to go one way and not the other.

تصمیم گرفتم از یک طرف بروم و از طرف دیگر نه.

It ended up being dumb luck

در نهایت این یک خوش شانسی بود

that I just ended up going the way

که من فقط راهی را رفتم

where there was no traffic,

and no accident that would have held me up.

که در آن ترافیک وجود نداشت،

و هیچ حادثه ای من را متوقف نمی کرد.

So to review, when you dumb down something,

بنابراین، مرور کردن، وقتی چیزی را بی‌حوصله می‌کنید،

when you are going to dumb something down,

وقتی می‌خواهید چیزی را بی‌حساب کنید،

it means you're going to make it simpler,

به این معنی است که آن

and easier to understand.

را ساده‌تر و درک آن آسان‌تر می‌کنید.

And when you have dumb luck,

و زمانی که شانس بیهوده ای دارید،

it just means that things went your way for some reason,

این فقط به این معنی است که به دلایلی همه چیز بر وفق مراد شما پیش رفت،

usually just 'cause you got a little bit lucky.

معمولاً فقط به این دلیل که کمی خوش شانس بودید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Gill.

این نظر از گیل است.

Thanks, Bob, I like lilac.

ممنون، باب، من یاس بنفش را دوست دارم.

In Russian, we call it a bush, not a tree.

در روسی به آن بوته می گوییم نه درخت.

Could you tell me what you call

ممکن است به من بگویید

the color of that cat of yours

رنگ آن گربه تان را

in Canadian English, ginger or red?

به انگلیسی کانادایی چه می نامید، زنجبیلی یا قرمز؟

My response, we also sometimes call it a bush,

پاسخ من، ما هم گاهی به آن می گوییم بوته،

lilac tree, lilac bush.

درخت یاس بنفش، بوته یاس بنفش.

I think it depends on how tall it is.

فکر کنم بستگی به قدش داره

Also, we would say it is an orange cat.

همچنین، ما می گوییم این یک گربه نارنجی است.

So yeah, technically the lilac trees

بنابراین بله، از نظر فنی درختان یاسی

that I showed you in the last video,

که در آخرین ویدیو به شما نشان دادم، از نظر

technically I think they would be a lilac bush.

فنی فکر می کنم آنها یک بوته یاس بنفش هستند.

They look more like a bush than a tree,

آنها بیشتر شبیه بوته هستند تا درخت،

but we've always called them lilac trees,

اما ما همیشه آنها را درختان یاس بنفش نامیده ایم،

I think because they are taller than me.

فکر می کنم به این دلیل که آنها از من بلندتر هستند.

And the cat, yeah,

و گربه، بله،

we don't usually call a cat like that a ginger cat.

ما معمولاً به چنین گربه ای گربه زنجبیلی نمی گوییم.

We would usually just say it's an orange cat.

ما معمولاً فقط می گوییم این یک گربه نارنجی است.

And the other name we have for it is Tabby.

و نام دیگری که برای آن داریم Tabby است.

I think Tabby refers to

من فکر می کنم تابی

the pattern of the fur on the cat.

به الگوی خز روی گربه اشاره دارد.

So I would've called that an orange Tabby cat.

بنابراین من آن را گربه تابی نارنجی می نامم.

Hey, an interesting thing is happening at work.

هی، یک اتفاق جالب در محل کار در حال رخ دادن است.

For some reason, we are trying to figure out

بنا به دلایلی، ما در تلاشیم تا

how we used to do all kinds of things in May and in June.

بفهمیم که چگونه در اردیبهشت و خرداد انواع کارها را انجام می‌دادیم.

Last year in May and June, we were learning from home.

پارسال در اردیبهشت و خرداد از خانه یاد می گرفتیم.

Two years ago in May and June, we were learning from home.

دو سال پیش در ماه مه و ژوئن، ما از خانه یاد می گرفتیم.

So there's all these little activities,

بنابراین همه این فعالیت های کوچک

and things that we can do now that we can do in person.

و کارهایی که اکنون می توانیم انجام دهیم وجود دارد که می توانیم شخصاً انجام دهیم.

And as a staff, as teachers,

و به عنوان یک کارمند، به عنوان معلم،

we're trying to figure out how we used to do certain things.

ما سعی می کنیم بفهمیم که چگونه کارهای خاصی را انجام می دادیم.

I was in a meeting this morning

امروز صبح در جلسه ای بودم

where a lot of people were saying,

که خیلی ها می گفتند

well, how did we do it three years ago

خوب، آخرین باری که این کار را کردیم سه سال پیش چگونه این کار را

the last time we did it?

انجام دادیم؟

Or how did we do it three years ago?

یا سه سال پیش چگونه این کار را انجام دادیم؟

Who was in charge back then, and who organized it?

چه کسی مسئول آن زمان بود و چه کسی آن را سازماندهی کرد؟

So I'm sure similar things are happening for you.

بنابراین مطمئن هستم که موارد مشابهی برای شما اتفاق می افتد.

If you work at a school or at your place of business,

اگر در مدرسه یا محل کسب و کار خود کار می‌کنید،

there are things that we're able to do now,

کارهایی وجود دارد که اکنون می‌توانیم انجام دهیم،

because COVID seems to be going slowly away.

زیرا به نظر می‌رسد کووید به آرامی از بین می‌رود.

I don't think it's totally gone yet.

فکر نمی کنم هنوز کاملاً از بین رفته باشد.

And sometimes you end up sitting around asking each other,

و گاهی اوقات شما در نهایت دور هم می نشینید و از یکدیگر می پرسید،

well, how did we use to do it?

خوب، چگونه این کار را انجام دادیم؟

Who was in charge last time?

دفعه قبل چه کسی مسئول بود؟

Did anyone take notes?

کسی یادداشت برداری کرد؟

And thankfully, usually we do have notes on everything.

و خوشبختانه، معمولاً ما در مورد همه چیز یادداشت داریم.

That's where the using computers is really awesome.

اینجاست که استفاده از رایانه واقعاً عالی است.

You can go back and find out how you did it the last time.

می توانید به عقب برگردید و بفهمید آخرین بار چگونه این کار را انجام داده اید.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال، ممنون که تماشا کردید.

See you in a couple days

چند روز

with another short English lesson, bye.

دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر، خداحافظ.