Learn the English Phrases SPOKEN FOR and YOU'RE SPEAKING MY LANGUAGE

In this English lesson I wanted

در این درس انگلیسی می‌خواستم

to help you learn the English phrase, "spoken for."

به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی "spoken for" را یاد بگیرید.

If something is "spoken for,"

اگر چیزی "گفته" باشد، به

it means that someone has claimed it

این معنی است که شخصی آن را ادعا کرده

or someone has said that they want it.

یا شخصی گفته است که آن را می خواهد.

Here's a good example.

در اینجا یک مثال خوب است.

If I had two cookies on a plate,

اگر دو تا کلوچه در بشقاب

and if my son said, "I would like the cookie on the left,

داشتم، و اگر پسرم گفت: "من شیرینی سمت چپ را

but I need to do some homework first

دوست دارم، اما ابتدا باید تکالیفم را انجام

I'll come back and get it later."

دهم، بعداً برمی گردم و آن را می گیرم."

And then if my daughter came and said,

و بعد اگر دخترم می‌آمد و می‌گفت:

"I want the cookie on the left," I would say,

«من کوکی سمت چپ را می‌خواهم»، می‌گفتم «

"you can't have it."

نمی‌توانی آن را داشته باشی».

It is spoken for.

برای آن صحبت می شود.

What I mean by that is my son already said

منظور من از آن این است که پسرم قبلاً گفته است

he wanted it.

که آن را می خواهد.

So he has claimed it or asked for it for himself.

پس ادعا کرده یا برای خود خواسته است.

So when something is spoken for,

بنابراین وقتی برای چیزی صحبت می شود، به

it means that someone has said that they want it

این معنی است که شخصی گفته است که آن را می خواهد

and someone just can't take it at that point in time.

و کسی نمی تواند آن را در آن مقطع زمانی قبول کند.

When we sell things at market,

وقتی در بازار اجناس می فروشیم،

sometimes someone is interested in a bouquet

گاهی شخصی به دسته گل علاقه دارد

and as they're looking for other things,

و چون به دنبال چیزهای دیگر است،

someone else wants it.

دیگری آن را می خواهد.

But we say, no, no, that one's spoken for.

اما ما می گوییم، نه، نه، آن شخص برای آن صحبت کرده است.

Someone else has already said that they want it.

شخص دیگری قبلاً گفته است که آنها آن را می خواهند.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase "speaking my language."

بدهم عبارت "Speaking Language My" است.

When you say that someone is "speaking your language,"

وقتی می گویید کسی به زبان شما صحبت می کند، به

it means that they are agreeing with you,

این معنی است که با شما موافق است

or they're saying something you like.

یا چیزی را می گوید که شما دوست دارید.

It doesn't mean that

این بدان معنا نیست که

they're actually speaking your language.

آنها واقعاً به زبان شما صحبت می کنند.

I mean it can mean that.

منظورم این است که می تواند به این معنی باشد.

If I hear someone speaking English,

اگر بشنوم که کسی انگلیسی صحبت می کند،

I can say, hey, you're speaking my language.

می توانم بگویم، هی، شما به زبان من صحبت می کنید.

But what we usually use this for

اما چیزی که ما معمولاً برای آن استفاده می کنیم این

is if someone says something we agree with.

است که کسی چیزی بگوید که ما با آن موافقیم.

If someone says to me, "Bob, we should go have something

اگر کسی به من گفت: "باب، باید بریم

to eat, I'm hungry."

چیزی بخوریم، گرسنه هستم."

I could say, "ah, you're speaking my language."

می توانستم بگویم، "آه، تو داری به زبان من صحبت می کنی."

If someone said, "Bob,

اگر کسی می گفت، "باب،

we should maybe go and visit Niagara Falls sometime,

شاید باید زمانی برویم و از آبشار نیاگارا دیدن

and we should spend a good day there looking

کنیم، و باید یک روز خوب را در آنجا سپری

at all of the sites."

کنیم و همه سایت ها را نگاه کنیم."

I could say, "ah, you're speaking my language."

می توانستم بگویم، "آه، تو داری به زبان من صحبت می کنی."

So in English,

بنابراین در زبان انگلیسی،

when you say that someone is speaking your language,

وقتی می گویید که شخصی به زبان شما صحبت می کند،

or if you say you're speaking my language,

یا اگر می گویید به زبان من صحبت می کنید، به

it means that you agree with them,

این معنی است که با او موافقید،

that they are saying something

که او چیزی می گوید

that you are also excited about.

که شما نیز از آن هیجان زده شده اید.

So to review, if something is spoken for,

بنابراین بررسی، اگر چیزی برای آن صحبت شده است، به

it means that someone has claimed it.

این معنی است که کسی آن را ادعا کرده است.

Someone has already said that they want it.

یک نفر قبلاً گفته است که آن را می خواهد.

And if you say that someone is, if you say, hey,

و اگر بگویید که کسی هست، اگر بگویید هی،

you're speaking my language.

شما به زبان من صحبت می کنید.

It means that someone is saying something

به این معنی است که شخصی چیزی می گوید

that makes you excited and that you agree with.

که شما را هیجان زده می کند و شما با آن موافق هستید.

Hey, let's look at a comment from a previous video.

سلام، اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Jil or J-I-L

این نظر از Jil یا J-I-L است

and Jil says, "does keep up refer exclusively

و جیل می گوید: "آیا نگه داشتن به طور انحصاری

to physical speed?

به سرعت فیزیکی اشاره دارد؟

I mean, could I use it to tell someone

منظورم این است که آیا می توانم از آن استفاده کنم تا به کسی بگویم

to work as hard as I do or do as I do?"

به اندازه من سخت کار کند یا مانند من انجام دهد؟"

And my response was this.

و پاسخ من این بود

It can refer to other things as well.

می تواند به موارد دیگری نیز اشاره داشته باشد.

If two people are doing the same job,

اگر دو نفر کار یکسانی را انجام می‌دهند،

one can try to keep up with, with the other.

یکی می‌تواند تلاش کند تا با دیگری همگام شود.

So that was from J-I-L.

پس از J-I-L بود.

Thank you so much for that comment.

خیلی ممنون از این نظر

And this was from the lesson on the phrase to keep up.

و این از درس عبارت نگه داشتن بود.

Again when you try to keep up with someone,

دوباره وقتی سعی می‌کنید با کسی همگام شوید،

you try to go the same speed as them,

سعی می‌کنید به همان سرعت او بروید

and it can apply to a whole bunch of things.

و این می‌تواند برای یک سری چیزها صدق کند.

It can, of course apply to walking.

البته می تواند برای پیاده روی صدق کند.

If I'm walking fast,

اگر تند راه می روم،

I can tell someone to try to keep up with me.

می توانم به کسی بگویم سعی کند با من همراهی کند.

If I am working fast on a job, I could say to someone,

اگر من روی کاری سریع کار می کنم، می توانم به کسی بگویم،

Hey, work a little bit faster.

هی، کمی سریعتر کار کن.

Try to keep up with me.

سعی کن با من همراهی کنی

If I am learning something like the English language

اگر من در حال یادگیری چیزی مانند زبان انگلیسی

and my friend is learning it as well.

هستم و دوستم نیز آن را یاد می گیرد.

And my friend is going too slow.

و دوست من خیلی کند پیش می رود.

I could say, hey, try to keep up.

می توانم بگویم، هی، سعی کن ادامه بدهی.

We decided we were going to go the same speed

ما تصمیم گرفتیم که با همان سرعت حرکت کنیم

and now you're going slower.

و حالا شما آهسته تر می روید.

So when you say that someone should keep up with you,

بنابراین وقتی می گویید کسی باید با شما همراه باشد،

it can mean physical speed,

می تواند به معنای سرعت فیزیکی باشد،

but it can also mean their progress on other things as well.

اما همچنین می تواند به معنای پیشرفت او در موارد دیگر باشد.

So anyways hopefully that made some sense to you.

بنابراین به هر حال امیدوارم که برای شما منطقی باشد.

I'm just sitting here thinking

من اینجا نشسته ام و فکر

that we have really strange weather in Canada.

می کنم که ما واقعاً آب و هوای عجیبی در کانادا داریم.

This morning I went for a walk wearing just a t-shirt.

امروز صبح فقط با یک تی شرت رفتم پیاده روی.

It's November 29th today.

امروز 29 نوامبر است.

I know you're watching this on November 30th.

من می دانم که شما این را در 30 نوامبر تماشا می کنید.

It was just a really nice warm day.

فقط یک روز گرم واقعا خوب بود.

When I got up, I said to Jen, "I'm gonna to go for a walk.

وقتی بلند شدم به جن گفتم: "می‌خواهم برم پیاده‌روی. تو

Have you checked the weather on the internet?

اینترنت آب و هوا رو چک کردی؟

What should I wear?"

چی بپوشم؟"

And she said,

و او گفت:

"I think you can just go in a short sleeve shirt."

"من فکر می کنم شما فقط می توانید با یک پیراهن آستین کوتاه بروید."

So I did.

من هم همین کار را کردم.

I was a little bit cold at first, but as I walked,

من اول کمی سرد بودم، اما همینطور که راه می رفتم،

I warmed up and it was actually quite comfortable.

خودم را گرم کردم و در واقع کاملاً راحت بودم.

So anyways, have a great day.

پس به هر حال روز خوبی داشته باشید

I'll see you tomorrow with another short English lesson.

فردا با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.