Meaning of GET WIND OF and GET THE WIND KNOCKED OUT OF YOU - A Short English Lesson with Subtitles

So it's quite windy out here today, and it's cold again.

بنابراین امروز اینجا کاملاً باد است و دوباره سرد است.

That's kind of how the month of April goes in Canada,

ماه آوریل در کانادا اینگونه می گذرد،

so I'm wearing my winter coat,

بنابراین من کت زمستانی ام را پوشیده ام

and it's really, really windy,

، و واقعاً باد می وزد،

so I thought I should teach you a couple phrases

بنابراین فکر کردم باید چند عبارت

with the word wind in it.

با کلمه باد را به شما یاد بدهم.

The first phrase is get wind of.

اولین عبارت get wind of است.

When you get wind of something,

وقتی چیزی به شما می رسد، به

it means that you hear about it.

این معنی است که در مورد آن چیزی می شنوید.

It could be something that is supposed to be a secret,

این می تواند چیزی باشد که قرار است یک راز باشد،

but you start to hear little pieces of information,

اما شما شروع به شنیدن تکه های کوچک اطلاعات

and you get wind of something that's going to happen.

می کنید و از چیزی که قرار است اتفاق بیفتد آگاه می شوید.

Maybe your friends are planning to go to a movie

شاید دوستان شما قصد رفتن به سینما

and they haven't told you,

را دارند و به شما نگفته اند

and you notice that your friend has a couple movie tickets

و متوجه شده اید که دوستتان چند بلیط سینما

on their desk.

روی میز خود دارد.

You might say that you are now

ممکن است بگویید که الان دارید متوجه

starting to get wind of the fact

می شوید

that they are going to see a movie.

که آنها قرار است یک فیلم ببینند.

So when you get wind of something,

بنابراین وقتی چیزی را متوجه می شوید، به

it means that you start to figure out a secret.

این معنی است که شروع به کشف یک راز می کنید.

Hopefully your friends aren't mean like that.

امیدوارم دوستان شما اینطوری بد نباشند.

Hopefully your friends just invite you to the movie

امیدوارم دوستان شما به جای مخفی نگه داشتن آن فقط شما را به فیلم دعوت کنند

instead of keeping it a secret.

.

But yes, get wind of.

اما بله، باد از.

The other phrase I wanted to look at was

عبارت دیگری که می‌خواستم ببینم این بود

to get the wind knocked out of you.

که باد را از تو دربیاورم.

When I was a kid,

وقتی بچه بودم،

I actually fell out of a window on that barn

در واقع از پنجره آن انبار

and I landed on my back,

افتادم و روی پشتم

and when I landed on my back,

فرود آمدم، و وقتی روی پشتم فرود

I got the wind knocked out of me.

آمدم، باد از من بیرون زد.

Notice I went to the past tense there.

توجه کنید من آنجا به زمان گذشته رفتم.

When you get the wind knocked out of you,

وقتی باد از سرت کوبیده می شود، به

it means that you can't breathe for a little bit.

این معنی است که نمی توانی برای یک ذره نفس بکشی.

I don't know if you have ever fallen

نمی‌دانم تا به حال

and landed on your back, or on your stomach,

به پشت یا روی شکمتان زمین خورده‌اید یا روی شکمتان،

but sometimes when that happens,

اما گاهی که این اتفاق می‌افتد،

you get the wind knocked out of you,

باد از سرتان بیرون می‌آید

and you sit there for a bit

و کمی آنجا می‌نشینید

and you can't breathe for a few seconds.

و نمی‌توانید نفس بکشید. چند ثانیه.

So when you get the wind knocked out of you,

بنابراین وقتی باد را از سرتان بیرون کرد، به

it means that you can't breathe for a little bit,

این معنی است که نمی توانید برای یک لحظه نفس بکشید،

and when you get wind of something,

و وقتی از چیزی باد می کنید، به

it means that you are starting to figure out

این معنی است که شما شروع به کشف

something that is a secret.

چیزی می کنید که یک راز است.

Anyways, Bob the Canadian here.

به هر حال، باب کانادایی اینجاست.

It's a Friday.

روز جمعه است.

It's a cold Friday here in Canada.

اینجا در کانادا یک جمعه سرد است.

I hope you're having a good day,

امیدوارم روز خوبی

and I'll see you on Monday with another video.

را سپری کرده باشید و دوشنبه با یک ویدیو دیگر شما را می بینم.