Learn the English Phrases TO TAKE THE HEAT and CAN'T TAKE THE HEAT

In this English lesson I wanted to help you

در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase to take the heat.

که عبارت انگلیسی را برای گرفتن گرما یاد بگیرید.

When you take the heat for something,

وقتی برای چیزی گرم می شوید، به

it means you're the one who deals with people's anger

این معنی است که شما کسی هستید که

or criticism in a certain situation.

در موقعیت خاصی با عصبانیت یا انتقاد مردم مقابله می کنید.

Sometimes at work, because I work at a school,

گاهی اوقات در محل کار، چون من در مدرسه کار می کنم،

parents might be angry with a certain teacher,

والدین ممکن است از معلم خاصی عصبانی شوند،

but my boss decides to take the heat.

اما رئیس من تصمیم می گیرد گرما را تحمل کند.

That means he'll be the person that talks to the parents.

این بدان معناست که او فردی خواهد بود که با والدین صحبت می کند.

He'll explain to them what happened.

او برای آنها توضیح می دهد که چه اتفاقی افتاده است.

And instead of the parents talking directly to the teacher,

و به جای اینکه والدین مستقیماً با معلم صحبت کنند،

he'll take the heat, especially if it's something

او گرما را تحمل می کند، به خصوص اگر چیزی باشد

where the teacher really didn't do something wrong.

که معلم واقعاً کار اشتباهی انجام نداده باشد.

Sometimes with Jen and I, our children are angry with us,

گاهی اوقات با جن و من بچه هایمان از دست ما عصبانی می شوند

and I say to Jen, "Hey, I'll take the heat on this one.

و من به جن می گویم: "هی، من گرما را روی این یکی می

I'll go and talk to them.

گیرم. می روم با آنها صحبت می کنم.

They're really annoyed about something.

آنها واقعاً از چیزی

I'll go and see what's wrong, listen to them,

عصبانی هستند. من می روم و می بینم چه مشکلی دارد، به آنها گوش می دهم

and hopefully I can fix it."

و امیدوارم بتوانم آن را برطرف کنم."

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase can't take the heat.

بدهم عبارت can't take the heat است.

When you say someone can't take the heat,

وقتی می گویید کسی نمی تواند گرما

it means they can't handle criticism.

را تحمل کند، به این معنی است که نمی تواند انتقاد را تحمل کند.

It means they don't like it when people are angry with them

این بدان معناست که وقتی مردم با آنها عصبانی هستند

or when people are very, very critical.

یا زمانی که مردم خیلی خیلی انتقاد می کنند، دوست ندارند.

Sometimes when you make a mistake,

گاهی اوقات وقتی اشتباه می کنید،

it can be hard to take the heat.

تحمل گرما ممکن است سخت باشد.

It's not nice when you do something

وقتی کاری را انجام می‌دهی

and then people get really annoyed,

و مردم واقعاً اذیت می‌شوند، خوب نیست،

and then maybe at some point you're like,

و شاید در نقطه‌ای به این فکر کنی که

"I'm gonna quit doing this job

"من این کار را رها

because I can't take the heat.

می‌کنم چون نمی‌توانم گرما

I can't take people getting angry with me all the time."

را تحمل کنم. همیشه با من عصبانی است."

This happens sometimes with professional athletes.

این اتفاق گاهی در مورد ورزشکاران حرفه ای می افتد.

Sometimes people get really annoyed

گاهی اوقات مردم واقعاً اذیت

and they write mean comments online,

می شوند و نظرات بدی را به صورت آنلاین می نویسند

and eventually they retire or they quit playing the game

و در نهایت بازنشسته می شوند یا بازی را رها

because they can't take the heat.

می کنند زیرا نمی توانند گرما را تحمل کنند.

And I don't blame them.

و من آنها را سرزنش نمی کنم.

It's not very nice when people are really, really critical.

خیلی خوب نیست وقتی مردم واقعاً انتقاد می کنند.

Anyways, to review, to take the heat

به هر حال، مرور کردن، گرما

means to kind of take the blame, to take the criticism,

گرفتن به معنای تقصیر گرفتن، پذیرش انتقاد،

to handle the angry people if you're in a certain situation.

رسیدگی به افراد عصبانی اگر در موقعیت خاصی هستید.

If you're the person who takes the heat,

اگر شما فردی هستید که گرما را تحمل می کنید،

you're the one who talks to them.

شما هستید که با آنها صحبت می کنید.

And when you say that someone can't take the heat,

و وقتی می گویید کسی نمی تواند گرما را تحمل کند،

it simply means that in a stressful situation,

به سادگی به این معنی است که در یک موقعیت استرس زا،

it's not very good for them.

برای او خیلی خوب نیست.

They eventually leave that situation

آنها در نهایت این وضعیت را ترک می کنند

because they just can't take the heat.

زیرا نمی توانند گرما را تحمل کنند.

But, hey, let's look at a comment from a previous video.

اما، هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Unsal.

این نظر از Unsal است.

"Hi, Teacher Bob, how are you doing?

"سلام، معلم باب، حال شما چطور است

The plate that appears on the pipe behind you

؟ صفحه ای که در انتهای ویدیو روی لوله پشت شما ظاهر می شود

at the end of the video, is the solar panel?

، پنل خورشیدی است؟

Have a great day, thank you for all your amazing lessons,

روز خوبی داشته باشید، از شما برای همه درس های شگفت انگیز شما،

loves from Istanbul."

عشق های استانبولی سپاسگزارم."

And my response, "You're welcome.

و پاسخ من، "خوش آمدید.

No, it's not a solar panel.

نه، این یک پنل خورشیدی نیست.

It's actually the bottom of a birdhouse.

در واقع پایین یک خانه پرنده است

The rest of the house rotted and fell off

. بقیه خانه پوسیده و سقوط کرده است

and we just haven't replaced it yet."

و ما هنوز آن را تعویض نکرده ایم."

So, yeah, at the end of the last video,

بنابراین، بله، در پایان آخرین ویدیو

there's a pipe in the ground with a flat board on top.

، یک لوله در زمین با یک تخته صاف در بالا وجود دارد.

There used to be an entire birdhouse up there,

قبلاً یک پرنده‌خانه کامل آن بالا وجود داشت،

but at one point the birdhouse kind of rotted

اما در یک لحظه خانه پرنده پوسیده شد

and the wind blew it off.

و باد آن را از بین برد.

And we picked it up,

و ما آن را

and we were gonna put another birdhouse on top,

برداشتیم، و می‌خواستیم یک پرنده‌خانه دیگر را بالای سر

and we just haven't done that yet.

بگذاریم، و هنوز این کار را نکرده‌ایم.

It's just kind of sitting there, so, oh, well.

فقط یه جورایی اونجا نشسته، پس، اوه، خب.

Maybe that's something I'll do this summer.

شاید این کاری باشد که در تابستان امسال انجام خواهم داد.

But thanks, Unsal, for that comment.

اما متشکرم، اونسال، برای این نظر.

You might have noticed

شاید متوجه شده باشید

that I'm sitting in my studio right now.

که من الان در استودیوی خود نشسته ام.

I call it a studio, it used to be the living room,

من آن را استودیو می‌نامم، قبلاً اتاق نشیمن بود،

I guess it's really just my office,

حدس می‌زنم واقعاً فقط دفتر کار من است،

but studio sounds kind of cool, doesn't it?

اما استودیو به نظر جالب می‌رسد، اینطور نیست؟

It's too hot outside, we're in the middle of a heat wave.

بیرون خیلی گرم است، ما در وسط موج گرما هستیم.

That's how I came up with using the word heat

اینگونه بود که

in my first two phrases.

در دو عبارت اولم از کلمه گرما استفاده کردم.

It's over 30 degrees here.

اینجا بیش از 30 درجه است.

That's not super hot, but for this time of year,

خیلی گرم نیست، اما برای این فصل از سال،

it feels a little bit early for it to be this hot.

کمی زود به نظر می رسد که این گرما باشد.

So I thought I would do a lesson inside

بنابراین فکر کردم در جایی که تهویه مطبوع کار می‌کند، درس

where I have the air conditioning running.

بخوانم.

And I'm actually the only one home right now,

و در واقع من در حال حاضر تنها خانه

so that makes it a little easier too, to make a video.

هستم، بنابراین ساختن یک ویدیو نیز کمی آسان تر می شود.

I don't have to worry about sounds

من لازم نیست نگران صداها

and children fighting and all of the background noises

و دعوای کودکان و تمام صداهای پس زمینه

that you might hear when you make a video inside.

ای باشم که ممکن است هنگام ساختن ویدیو در داخل آن بشنوید.

So anyways, yes, I'm home right now making this video,

بنابراین به هر حال، بله، من در حال حاضر در خانه هستم و این ویدیو را می سازم،

it's just too hot outside.

بیرون خیلی گرم است.

As I look outside right now,

همین الان که به بیرون نگاه

it just looks really, really warm.

می کنم، واقعاً خیلی گرم به نظر می رسد.

So I'm inside.

پس من داخل هستم.

I guess I've mentioned that a few times now, haven't I?

حدس می‌زنم چند بار به آن اشاره کرده‌ام، اینطور نیست؟

Anyways, maybe I'll wrap this video up early.

به هر حال، شاید زودتر این ویدیو را جمع بندی کنم. وقتی

There's definitely more to talk about

در بیرون قدم می زنم، قطعاً چیزهای بیشتری برای صحبت وجود دارد

when I walk around outside,

،

and when I'm inside, there's not.

و وقتی در داخل هستم، وجود ندارد.

But I did clean my office. I'm not sure if you can tell.

اما من دفترم را تمیز کردم. من مطمئن نیستم که بتوانید بگویید.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال، ممنون که تماشا کردید.

I'll see you in a few days

چند روز

with another short English lesson.

دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.

Have a great weekend. Bye.

آخر هفته ی خیلی خوبی داشته باشید. خدا حافظ.