Learn the English Phrases IMPULSE BUY and BUYER'S REMORSE - A Short English Lesson with Subtitles

So in this English lesson,

بنابراین در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase impulse buy.

می خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی Impulse buy را یاد بگیرید.

An impulse buy is when you buy something

خرید ناگهانی زمانی است که شما چیزی را می‌خرید

without actually planning to buy it

بدون اینکه واقعاً برای خرید آن برنامه‌ریزی کنید

or thinking about it a lot.

یا زیاد به آن فکر کنید.

Probably the best example would be

احتمالاً بهترین مثال

when you are at the grocery store,

زمانی است که در خواربارفروشی هستید،

and as you are going through the checkout,

و در حین انجام تسویه‌حساب،

there are all kinds of things that they have placed there

انواع چیزهایی وجود دارد که آن‌ها در آنجا قرار داده‌اند،

because they hope you will make an impulse buy.

زیرا امیدوارند شما خریدی فوری داشته باشید.

There's chocolate bars there.

اونجا شکلات تخته ای هست

There's candies there.

اونجا آب نبات هست

There are all kinds of small things right at the checkout

انواع چیزهای کوچک درست در صندوق وجود دارد

where you can just grab it quickly and buy it.

که می توانید آن را سریع بگیرید و بخرید.

So we would call that an impulse buy.

بنابراین ما آن را خرید ناگهانی می نامیم.

So again, an impulse buy is a purchase you make on impulse.

بنابراین باز هم، خرید آنی، خریدی است که شما به صورت آنی انجام می دهید.

It's not something you plan to do.

این چیزی نیست که شما قصد انجام آن را دارید.

It's something you do without thinking.

این کاری است که بدون فکر کردن انجام می دهید.

A lot of times when I'm at the grocery store,

خیلی وقت‌ها وقتی در خواربارفروشی

I do buy a chocolate bar on the way through the checkout.

هستم، در سر راه از صندوق، یک شکلات می‌خرم.

I do make an impulse buy.

من یک خرید فوری انجام می دهم.

I do purchase a chocolate bar

من یک شکلات می خرم

just because it's sitting there, and I can see it,

فقط به این دلیل که آنجا نشسته است ، و می توانم آن را ببینم،

and I want it, so I make an impulse buy,

و من آن را می خواهم، بنابراین یک خرید فوری انجام می دهم،

and then there's another thing

و بعد از آن چیز دیگری وجود دارد

that you can experience after that.

که می توانید آن را تجربه کنید.

Sometimes when you buy something, you have buyer's remorse.

گاهی اوقات وقتی چیزی می‌خرید، پشیمان خریدار می‌شوید.

Buyer's remorse is when you buy something,

عذاب وجدان خریدار زمانی است که چیزی را می‌خرید

and then a day or two later, you feel bad about buying it.

و یکی دو روز بعد از خرید آن احساس بدی پیدا می‌کنید.

So you might purchase a new computer

بنابراین ممکن است یک کامپیوتر جدید

that you really can't afford, and you order it online,

بخرید که واقعاً توانایی خرید آن را ندارید، و آن را به صورت آنلاین سفارش دهید،

and then you are really happy, and then a day later,

و سپس واقعاً خوشحال باشید، و یک روز بعد

you think why did I do that?

، فکر می کنید چرا من این کار را انجام دادم؟

I don't really have enough money to afford that computer,

من واقعاً پول کافی برای خرید آن رایانه ندارم،

and so you start to experience

و بنابراین شما شروع به تجربه

what's called buyer's remorse.

چیزی می کنید که به آن پشیمانی خریدار می گویند.

Sometimes, people have this after they buy a car or a home.

گاهی اوقات، افراد پس از خرید ماشین یا خانه دچار این مشکل می شوند.

It usually happens after you make a really large purchase,

معمولاً بعد از اینکه شما یک خرید واقعاً بزرگ انجام می‌دهید،

or sometimes, it happens after you make an impulse buy.

یا گاهی اوقات، پس از خرید ناگهانی اتفاق می‌افتد.

So sometimes after I buy a chocolate bar on impulse,

بنابراین گاهی اوقات پس از خرید ناگهانی یک شکلات،

I have buyer's remorse.

پشیمان خریدار می شوم.

Anyways, Bob the Canadian here.

به هر حال، باب کانادایی اینجاست.

You're learning English with me here.

شما اینجا با من انگلیسی یاد می گیرید.

Hoping you're having a good day,

امیدوارم روز خوبی را

and I'll see you in a couple days

سپری کرده باشید و من تا چند روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم.