Learn the English Phrases "to die for" and "to die of boredom"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase, to die for.

من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی، to die for را یاد بگیرید.

When you describe something as being to die for,

وقتی چیزی را به عنوان موجودی برای مردن توصیف می کنید،

it just means it's really, really good.

فقط به این معنی است که واقعاً بسیار خوب است.

I know it has the word die in it, which is a sad word,

می دانم که کلمه مرگ در آن وجود دارد که کلمه غم انگیزی است،

but if you were to go to a restaurant

اما اگر می خواهید به رستوران بروید

and order a chocolate dessert and it was amazing,

و یک دسر شکلاتی سفارش دهید و شگفت انگیز بود،

you might tell your friend, "You need to order

ممکن است به دوست خود بگویید: "شما باید

the chocolate dessert, it is to die for."

دسر شکلاتی را سفارش دهید. برای آن مردن است."

It just means that it's really, really good,

این فقط به این معنی است که واقعاً، واقعاً خوب است،

it's like the best chocolate dessert

مانند بهترین دسر شکلاتی است که

you've ever had in your life, it's to die for.

تا به حال در زندگی خود خورده اید ، این است که برای آن بمیرید.

The second English phrase I wanted to teach you today

دومین عبارت انگلیسی که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase, to die of boredom.

عبارت to die of bordom است.

We sometimes use the word die, and I'm not sure why,

ما گاهی از کلمه مردن استفاده می کنیم و من مطمئن نیستم که چرا،

because obviously death and dying is a very serious thing,

زیرا بدیهی است که مرگ و مردن یک چیز بسیار جدی است،

but sometimes people will describe something

اما گاهی اوقات مردم چیزی را به

as it was so bad that they were going to die of boredom.

قدری بد توصیف می کنند که قرار بود از خستگی بمیرند.

Sometimes I think my students

گاهی اوقات فکر می کنم شاگردانم

might describe my classes this way.

ممکن است کلاس های من را اینگونه توصیف کنند.

I hope you don't find my English video lessons this way,

امیدوارم درس‌های ویدیویی انگلیسی من را به این شکل پیدا نکنید،

where you're thinking, "Oh, I'm gonna die of boredom,

جایی که فکر می‌کنید، "اوه، من از خستگی می‌میرم،

if I sit and watch this whole lesson."

اگر بنشینم و کل این درس را تماشا کنم."

But I know there have been times in my life,

اما می‌دانم که در زندگی‌ام مواقعی وجود داشته است

where maybe I've gone to see a movie,

که شاید برای دیدن فیلمی رفته‌ام،

that someone said was to die for

که یکی می‌گوید باید برای آن بمیرم

and I actually find it extremely boring

و در واقع آن را بسیار کسل‌کننده می‌دانم

and I would say, "You know what?

و می‌گفتم، "می‌دانی چیست؟

I almost died of boredom while I was watching that movie."

من تقریباً به خاطر آن بمیرم. وقتی داشتم آن فیلم را تماشا می کردم، حوصله ام سر رفت.»

Anyways, to review, when you say something is to die for,

به هر حال، برای مرور، وقتی می گویید چیزی برای آن باید بمیرید، می

you are saying that it is amazing,

گویید شگفت انگیز است،

when you say that you're going to die of boredom,

وقتی می گویید از خستگی می میرید، به این

it means you're at something or watching something

معنی است که در چیزی هستید یا چیزی را تماشا می کنید

and it's just not interesting,

و جالب نیست. ،

you feel like you're so bored

احساس می کنید آنقدر بی حوصله هستید

that you're going to die, not literally.

که قرار است بمیرید، نه به معنای واقعی کلمه.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Anaya.

این نظر از آنایا است.

"Hi Bob, iconic place, love it so much.

"سلام باب، مکان نمادین، آن را بسیار دوست دارم.

The greenery and daylight boosted my mood way too much.

فضای سبز و روشنایی روز روحیه من را بسیار تقویت کرد. از

Thanks for that."

این بابت متشکرم."

And my response, "You're welcome, Anaya.

و پاسخ من، "خوش اومدی، آنایا.

I'm always happy to share the view."

من همیشه خوشحالم که این دیدگاه را به اشتراک می‌گذارم."

And I am, I'm always happy to share the view

و من همیشه خوشحالم که این دیدگاه را به اشتراک می‌گذارم

and some of you noted as well,

و برخی از شما نیز اشاره کردید

that it has turned quite green here.

که اینجا کاملاً سبز شده است.

It happens rather quickly,

خیلی سریع اتفاق می‌افتد،

I'm always a little bit shocked at how quickly

من همیشه از اینکه چقدر سریع

we go from winter and cold to things looking quite green.

از زمستان و سرما به چیزهایی که کاملاً سبز به نظر می‌رسند، کمی شوکه می‌شوم.

I'll spin you around in a sec to see the other side here.

من شما را در یک ثانیه می چرخانم تا طرف مقابل را اینجا ببینید.

Yes, I still have to fix this picnic table, (laughing)

بله، من هنوز باید این میز پیک نیک را درست کنم، (با خنده)

I'll get to it eventually, but if we walk over here,

بالاخره به آن می رسم، اما اگر به اینجا برویم،

I'll spin you around and you'll see

شما را دور می چرخانم و می بینید که

we do not have leaves on the trees yet,

هنوز برگ روی درختان نداریم،

but we do have the grass turning nice and green.

اما ما چمن را زیبا و سبز می کنیم.

You'll notice that the daffodils over here

متوجه خواهید شد که نرگس ها در اینجا

are starting to bloom

شروع به شکوفه دادن کرده اند

and just all in all,

و در مجموع،

it is a nice spring day.

این یک روز خوب بهاری است.

I really enjoy this, if I'm quiet once again,

من واقعا از این کار لذت می برم، اگر یک بار دیگر ساکت باشم،

I just hear birds chirping.

فقط صدای جیر جیر پرندگان را می شنوم.

It is a nice time.

زمان خوبی است.

I should show you this though.

من باید این را به شما نشان دهم.

Last fall, Jen and I, our order for tulips didn't come in

پاییز گذشته، من و جن، سفارش ما برای لاله ها وارد نشد

and so we only ended up with a small amount of tulips.

و بنابراین فقط با مقدار کمی گل لاله به پایان رسیدیم.

Usually we have a lot more,

معمولاً ما چیزهای بیشتری داریم، می

you can see that they're in

توانید ببینید که آنها در جایی هستند که

what we would call a raised bed here

ما اینجا آن را تخت بلند می نامیم

and they are starting to pop out of the ground

و شروع به بیرون آمدن از زمین می کنند

and they will bloom in a bit,

و کمی بعد شکوفا می شوند،

but usually this is much longer,

اما معمولاً این مدت طولانی تر است،

it's usually about four or five times longer than this.

معمولاً حدود چهار یا پنج برابر بیشتر از این.

But yeah, a little bit of a mix up last fall, that's okay.

اما آره، پائیز گذشته کمی مخلوط شد، اشکالی ندارد.

If we look here, you can see that on the maple trees,

اگر به اینجا نگاه کنیم، می بینیم که روی درختان افرا،

we are close to the leaves popping out.

نزدیک به بیرون ریختن برگ ها هستیم.

So anyways, beautiful spring day, it's to die for this day.

پس به هر حال، روز زیبای بهاری ، برای این روز مردن است.

(laughing) Anyways, thanks for watching.

(با خنده) به هر حال، ممنون که تماشا کردید.

I'll see you in a couple days, sorry, this one's late.

چند روز دیگه میبینمت، ببخشید این یکی دیر شد.

I'll get back on track eventually, hopefully, bye.

من در نهایت به مسیر باز خواهم گشت ، امیدوارم خداحافظ.