Learn the English Phrases QUIT WHILE YOU'RE AHEAD and DOESN'T KNOW WHEN TO QUIT

In this English lesson I wanted to help you learn

در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم

the English phrase, quit while you're ahead.

که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید تا زمانی که جلو هستید را ترک کنید.

When we say to someone,

وقتی به کسی می گوییم:

"You should quit while you're ahead,"

«تا زمانی که جلوتر هستی باید دست از کار بکشی »،

we're basically saying things are going good for you

اساساً می گوییم که در حال حاضر همه چیز برای شما خوب پیش می رود

right now, but they might start to go badly.

، اما ممکن است شروع به بدی کند.

So you should quit while the thing

بنابراین باید تا زمانی که کاری

that you're doing is going good.

که انجام می‌دهید خوب پیش می‌رود، دست از کار بکشید.

Probably the best example of this

احتمالاً بهترین مثال برای

is someone who is gambling,

این، کسی است که در حال قمار است،

someone who is betting money, maybe at a casino.

کسی که پول شرط بندی می کند، شاید در یک کازینو.

Maybe they've won some money,

شاید آنها مقداری پول برنده شده باشند،

but you would go up to them and say, "Hey, you know what?

اما شما به آنها می‌روید و می‌گویید: "هی، می‌دانی چیست؟

Maybe you should quit while you're ahead."

شاید باید تا زمانی که جلوتر هستید، دست از کار بکشید."

Because we all know with gambling,

زیرا همه ما می دانیم که در قمار،

if you win some money eventually,

اگر در نهایت مقداری پول برنده شوید

you're probably going to lose it.

، احتمالاً آن را از دست خواهید داد.

Generally, the casino has the odds in their favor.

به طور کلی، کازینو شانس به نفع خود را دارد.

That's why I don't go to casinos.

به همین دلیل من به کازینو نمی روم.

So when you tell someone to quit

بنابراین وقتی به کسی

if you say, "You should quit while you're ahead,"

می گویید که ترک کند اگر می گویید "تا زمانی که جلوتر هستید باید استعفا دهید"،

basically you're saying things are going good now,

اساساً می گویید همه چیز اکنون خوب پیش می رود،

maybe it's time to stop.

شاید زمان آن رسیده است که متوقف شوید.

The other phrase I want it to teach you is the phrase,

عبارت دیگری که می‌خواهم به شما یاد بدهم عبارت است،

doesn't know when to quit.

نمی‌داند کی باید ترک کند.

When someone doesn't know when to quit, it means

وقتی کسی نمی داند چه زمانی باید ترک کند، به این معنی است

maybe they're doing something that's bothering someone

که ممکن است کاری را انجام می دهد که باعث ناراحتی کسی می شود

and the person they're bothering

و شخصی که او را اذیت می کند

is eventually going to get angry.

در نهایت عصبانی می شود.

Or maybe they're just telling little jokes about someone

یا شاید آنها فقط جوک های کوچکی در مورد کسی می گویند

or making fun of someone and that person

یا کسی را مسخره می کنند و آن شخص

is starting to get a little bit angrier and angrier.

کمی عصبانی تر و عصبانی تر می شود.

We would say the person who is telling the jokes,

ما می گوییم شخصی که جوک ها را می گوید

the person who is bugging them,

، شخصی که آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهد،

maybe doesn't know when to quit.

شاید نمی داند چه زمانی باید دست از کار بکشد.

And the risk here is that the person they are bugging

و خطر در اینجا این است که شخصی که مورد آزار و اذیت قرار

might get angry, might get really angry.

می گیرد ممکن است عصبانی شود، ممکن است واقعاً عصبانی شود.

I see this sometimes with students.

من این را گاهی اوقات در دانش آموزان می بینم.

I see it sometimes with my own children,

من گاهی اوقات آن را با بچه های خودم می بینم،

where one person is bothering another person

جایی که یک نفر در حال اذیت کردن شخص دیگری

or bugging another person and then,

یا آزار دادن شخص دیگری است و بعد،

they don't know when to quit.

آنها نمی دانند چه زمانی باید آن را ترک کنند.

If someone doesn't know when to quit, they push it too far

اگر کسی نداند چه زمانی باید آن را ترک کند، آن را بیش از حد جلو می

and then eventually the other person

اندازد و در نهایت طرف مقابل

gets really, really angry.

واقعاً عصبانی می شود.

That's not very nice.

این خیلی خوب نیست.

So to review, when we say that you should quit

بنابراین برای مرور، وقتی می گوییم باید

while you're ahead, it means things are going good,

در حالی که جلوتر هستید دست از کار بکشید، به این معنی است که همه چیز خوب پیش می رود،

but you should probably stop before they start going badly.

اما احتمالاً باید قبل از شروع بدشان متوقف شوید.

And if you know someone who doesn't know when to quit

و اگر کسی را می‌شناسید که نمی‌داند چه زمانی باید دست از

they do kind of little things to bother people

کار بکشد، کارهای کوچکی برای اذیت کردن

or to make fun of people.

یا مسخره کردن مردم انجام می‌دهد.

But they go a little bit too far.

اما آنها کمی زیاده روی می کنند.

They go too far and they make someone really upset.

آنها زیاده روی می کنند و کسی را واقعاً ناراحت می کنند.

So those are those two phrases.

پس آن دو عبارت هستند.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Yaroslaw.

این نظر از یاروسلاو است.

and the comment is this.

و نظر این است

"Hi teacher, Bob.

"سلام معلم، باب.

Does this phrase up to also mean that something,

آیا این عبارت به این معنی است که

often, some decision depends on somebody's choice?

اغلب، برخی تصمیمات به انتخاب کسی بستگی دارد؟

For example, I could call for help, but it's up to you."

به عنوان مثال، من می توانم برای کمک تماس بگیرم ، اما این به شما بستگی دارد."

And my response is this.

و پاسخ من این است

Yes, that is another meaning.

بله این معنای دیگری است.

If someone said, "Which movie do you want to go see?"

اگه یکی گفت کدوم فیلمو میخوای ببینی؟

I could say, "It's up to you."

من می توانم بگویم: "این به شما بستگی دارد."

This means the other person can decide.

این بدان معنی است که شخص دیگر می تواند تصمیم بگیرد.

So thanks Yaroslaw for that comment.

بنابراین از یاروسلاو برای این نظر تشکر می کنم.

That was from yesterday's lesson

آن هم از درس دیروز

or the lesson from two days ago, with the phrase up to,

یا درس دو روز پیش، با عبارت تا،

where I talked about a different meaning of it.

جایی که در مورد معنای دیگری از آن صحبت کردم.

But it also can certainly mean that.

اما مطمئناً می تواند به این معنی نیز باشد.

Sometimes when Jen and I go to buy groceries,

گاهی که من و جن برای خرید مواد غذایی می‌رویم،

I'll say to Jen, "Which store do you wanna go to?"

به جن می‌گویم: «به کدام فروشگاه می‌خواهی بروی؟»

And she'll say, "Oh, it's up to you,"

و او خواهد گفت: "اوه، این به شما بستگی دارد"

and that means it doesn't matter to her.

و این بدان معنی است که برای او مهم نیست.

And I can simply decide to go to whichever store

و من به سادگی می توانم تصمیم بگیرم به هر فروشگاهی

I want to go to.

که می خواهم بروم.

So sometimes it's up to me, sometimes it's up to Jen.

بنابراین گاهی اوقات به من بستگی دارد، گاهی اوقات به جن.

We often make decisions like that.

ما اغلب چنین تصمیماتی می گیریم.

We often let the other person decide

ما اغلب اجازه می دهیم طرف مقابل تصمیم

'cause it can be polite.

بگیرد، زیرا ممکن است مؤدبانه باشد.

When you always want to get your own way in a relationship,

وقتی همیشه می خواهید در یک رابطه راه خود را پیدا کنید،

it's not always the best thing.

همیشه بهترین چیز نیست.

Now I'm giving marriage advice (laughs)

الان دارم نصیحت ازدواج می کنم (می خندد)

or just relationship advice.

یا فقط توصیه رابطه.

It's really nice when you have

وقتی با کسی رابطه دارید واقعاً خوب است که هر چند وقت یکبار

a relationship with someone to kind of

let the other person decide every once in a while

اجازه دهید طرف مقابل تصمیم بگیرد

when you're going to do things.

که چه کاری را انجام می دهید.

When we go to a restaurant,

وقتی به یک رستوران می رویم،

when life is normal and not COVID,

وقتی زندگی عادی است و کووید نیست،

sometimes Jen will say, "Hey, let's go out to eat,"

گاهی اوقات جن می گوید: "هی، بیا بریم بیرون غذا بخوریم"

and I'll say, "Where do you wanna go?"

و من می گویم: "کجا می خواهی بروی؟"

And she'll say, "Hey, it's up to you."

و او خواهد گفت: "هی، این به شما بستگی دارد."

And sometimes I'll say, "Hey, it's up to you.

و گاهی می گویم: "هی، این به خودت بستگی دارد.

It doesn't matter to me.

برای من مهم نیست.

We can go anywhere you want."

ما می توانیم هر کجا که بخواهی برویم."

And that works out really, really well.

و این واقعاً خوب عمل می کند.

Hey, anyways, that's it for today.

هی، به هر حال، این برای امروز است.

As you can see, it's getting brighter and brighter.

همانطور که می بینید، روشن تر و روشن تر می شود.

My eyes are closing more and more as I make this lesson.

با ساختن این درس چشمانم بیشتر و بیشتر بسته می شود.

It wasn't sunny when I came out, but it looks like

وقتی بیرون آمدم آفتابی نبود ، اما به

it's going to be an awesome, beautiful day.

نظر می رسد که روز عالی و زیبایی خواهد بود.

Can't wait for stuff to turn green.

نمی توانید صبر کنید تا چیزها سبز شوند.

That will be really cool.

این واقعا عالی خواهد بود.

See you in a couple days with another short English lesson.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم.