Learn the English Phrases TO KEEP IT TOGETHER and TO EARN YOUR KEEP

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase,

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"To keep it together."

«To keep it together» را یاد بگیرید.

If you say to someone, "Hey, you need to keep it together,"

اگر به کسی بگویید: "هی ، باید آن را با هم حفظ کنی"، به

it means that that person is having

این معنی است که آن فرد

some kind of emotional outburst.

نوعی طغیان عاطفی دارد.

Maybe you play on a sports team,

شاید شما در یک تیم ورزشی بازی می کنید

and you've won the championship,

و قهرمانی را به دست آورده اید ،

and you're cheering and shouting and you're super happy,

و تشویق می کنید و فریاد می زنید و فوق العاده خوشحال هستید،

but one of your teammates starts to cry a little bit.

اما یکی از هم تیمی های شما کمی شروع به گریه می کند.

They're so overcome with emotion.

آنها بسیار غرق در احساسات هستند.

They're starting to cry.

آنها شروع به گریه می کنند.

You might say, "Hey, keep it together.

ممکن است بگویید: "هی، آن را با هم حفظ کن.

"We need to go and get the trophy.

" ما باید برویم و جام را بگیریم.

"Don't start crying now.

حالا شروع به گریه نکنید .

"You need to keep it together, smile,

"and show a positive, happy face."

So when you say to someone

بنابراین وقتی به کسی

that they need to keep it together,

می گویید که باید آن را با هم حفظ کند،

you're telling them to stop being emotional.

به او می گویید احساساتی نشوید.

The other phrase that I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase, "To earn your keep."

بدهم عبارت "برای کسب نگه داشتن خود" است.

When you earn your keep, it means you do work

وقتی پول خود را به دست می آورید، به این معنی است که کار می کنید

so that people appreciate having you around.

تا مردم از بودن شما در کنار شما قدردانی کنند.

The best example I can give for this

بهترین مثالی که می‌توانم برای این

is when my son comes home from university,

موضوع بزنم این است که وقتی پسرم از دانشگاه به خانه می‌آید،

he helps do certain jobs on the farm

او به انجام کارهای خاصی در مزرعه کمک می‌کند،

because we want him to earn his keep.

زیرا ما می‌خواهیم او حقوقش را به دست آورد.

Sorry, I changed the word your to his in that situation,

متأسفم، من در آن موقعیت کلمه شما را به او تغییر دادم،

but we want him to earn his keep.

اما ما می‌خواهیم که او حفظش کند.

We don't want him to come home

ما نمی خواهیم او به خانه بیاید

and just eat our food and lay on the couch and use our Wi-Fi

و فقط غذای ما را بخورد و روی کاناپه دراز بکشد و بدون انجام کاری از وای فای ما استفاده

without doing something in return.

کند.

So when you have a situation

بنابراین زمانی که شما موقعیتی دارید

where someone is earning their keep,

که در آن شخصی در حال دریافت نفقه خود است،

or where you say to someone, "You need to earn your keep,"

یا جایی که شما به کسی می گویید: "تو باید نفقه خود را به دست بیاوری"، به

it means that they need to do some things to contribute

این معنی است که او باید برخی کارها را انجام دهد تا

to whatever the living arrangement is.

به هر ترتیب زندگی کمک کند.

So let's review.

پس بیایید مرور کنیم.

When you say to someone that they need to keep it together,

وقتی به کسی می گویید که باید آن را با هم حفظ کند، به

it means that they need to calm down,

این معنی است که او باید آرام شود

they need to stop being emotional,

، باید احساساتی نباشد،

and they need to be a little more serious

و باید کمی جدی تر

or a little more happy.

یا کمی شادتر باشد.

You need to keep it together.

شما باید آن را با هم نگه دارید.

Stop crying, Jim.

گریه نکن جیم

Just because we won the championship

فقط به این دلیل که ما قهرمانی را بردیم به این

doesn't mean you should get all emotional.

معنی نیست که شما باید احساساتی شوید.

Try to keep it together.

سعی کنید آن را با هم نگه دارید.

And then the second phrase, "To earn your keep,"

و سپس عبارت دوم، "برای به دست آوردن سرمایه خود"

is simply when someone does a little bit of work

، به سادگی زمانی است که کسی کمی کار

to help pay for food and lodging and all of the other things

می کند تا به پرداخت هزینه غذا و مسکن و همه چیزهایی

that go along with living somewhere.

که همراه با زندگی در جایی است کمک کند.

When my son comes home, we make sure that he earns his keep.

وقتی پسرم به خانه می‌آید، مطمئن می‌شویم که پولش را به دست می‌آورد.

Se doesn't just get to sit around.

سه فقط به نشستن نمی رسد.

That wouldn't be very good anyways, would it?

به هر حال این خیلی خوب نیست، اینطور نیست؟

But anyways, let's look at a comment from a previous video,

اما به هر حال، اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم،

and this comment is from Benoit.

و این نظر از Benoit است.

And Benoit says, "It doesn't matter if it's three

و بنوا می‌گوید: " مهم نیست که سه

"or four a week."

"یا چهار در هفته" باشد."

Benoit is talking about the number of lessons

بنوا در مورد تعداد درس‌هایی

I do each week.

که در هفته انجام می‌دهم صحبت می‌کند

"As we all say, what matters is not the quantity

. همانطور که همه ما می‌گوییم، چیزی که اهمیت دارد کمیت

"but the quality.

نیست، بلکه کیفیت است.

"Anyway, Bob usually does a great job.

"به هر حال، باب معمولاً یک کار عالی انجام می دهد.

"Thanks a million."

"یک میلیون متشکرم."

And my response was, "I'll keep the quality high."

و پاسخ من این بود: "من کیفیت را بالا نگه خواهم داشت."

So two words in there that Benoit has shared with us.

بنابراین دو کلمه وجود دارد که بنوا با ما در میان گذاشته است.

Thanks for the comment, Benoit.

ممنون از نظرت، بنوا.

Quantity and quality.

کمیت و کیفیت.

So quantity refers to the amount of something,

بنابراین مقدار به مقدار چیزی اشاره دارد،

like how many videos did I make a week?

مثلاً چند ویدیو در هفته ساختم؟

Well, the quantity of videos I made per week was four.

خوب، تعداد ویدیوهایی که من در هفته می ساختم چهار بود.

And quality refers to how good something is.

و کیفیت به خوب بودن چیزی اشاره دارد.

So the quality of the videos I made each week,

بنابراین، کیفیت ویدیوهایی که هر هفته می‌سازم،

well, I thought it was okay

خوب، فکر می‌کردم خوب است

and most of you think was really good.

و بیشتر شما فکر می‌کنید واقعاً خوب است.

But the quality let's just agree was high, okay.

اما کیفیت اجازه دهید فقط قبول کنیم بالا بود، خوب.

I'm a little embarrassed saying that.

من کمی خجالت می کشم این را بگویم.

I think it was medium-high, okay.

فکر کنم متوسط ​​به بالا بود، باشه.

So the quantity was four a week and the quality was okay.

بنابراین کمیت چهار در هفته بود و کیفیت خوب بود.

Now, I'm gonna do three videos a week,

حالا، من هفته‌ای سه ویدیو می‌گذارم،

so the quantity has gone down,

بنابراین کمیت آن کاهش یافته است،

but the quality, I guarantee you,

اما به شما تضمین می‌کنم که کیفیت

will stay absolutely the same.

آن کاملاً ثابت خواهد ماند.

Hey, the snow is melting a little bit

سلام، برف

out here in Ontario, Canada.

در اینجا در انتاریو، کانادا کمی در حال آب شدن است.

And what that means is the snow is packy.

و این بدان معناست که برف انبوه است.

If you look behind me,

اگر به پشت سرم نگاه کنید، دیدنش

it's kind of hard to see because it's white,

سخت است چون سفید است،

but my kids have started,

اما بچه‌های من شروع کرده‌اند،

I'm slipping here,

من اینجا می‌لزم،

my kids have started building

بچه‌هایم شروع به ساختن

what you would call a snow fort.

چیزی کرده‌اند که شما می‌گویید قلعه برفی.

Let me run behind it for a sec.

بگذار یک ثانیه پشت سرش بدوم.

(snow crunching)

(خرد کردن برف) ها ها

Ha ha.

.

(snow crunching)

(خرد کردن برف)

Glad I didn't hit the camera with that snowball.

خوشحالم که با آن گلوله برفی دوربین را نخوردم.

Anyways, the snow is melting.

به هر حال برف در حال آب شدن است.

Spring is just around the corner.

بهار نزدیک است.

It's actually like a month away,

در واقع مثل یک ماه دیگر است،

but in my mind I'm thinking it's just around the corner.

اما در ذهنم فکر می‌کنم همین نزدیکی است.

Anyways, see you in a couple of days

به هر حال، یکی دو روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم.