Meaning of IT DAWNED ON ME - A Really Short English Lesson with Subtitles

So dawn in English is the time of day when sun is just beginning to rise, when you can

بنابراین سپیده دم در زبان انگلیسی زمانی از روز است که خورشید تازه شروع به طلوع می کند، زمانی که

just start to see the first rays of the sun in the air and the sun starts to peek over

می توانید اولین پرتوهای خورشید را در هوا ببینید و خورشید شروع به نگاه کردن

the horizon.

به افق می کند.

Dawn is very, very early in the morning.

سحر خیلی خیلی زود صبح است.

But we have another phrase in English, it dawned on me, and this refers to when you

اما یک عبارت دیگر در زبان انگلیسی داریم، آن را به ذهنم خطور کرد و این به زمانی اشاره دارد که

suddenly realize what's wrong in a certain situation or you suddenly solve a problem

ناگهان متوجه می‌شوید در یک موقعیت خاص چه مشکلی وجود دارد یا

after thinking about it for a while.

بعد از مدتی فکر کردن به آن، ناگهان مشکلی را حل می‌کنید.

So a good example would be a couple of years ago my van wouldn't start.

بنابراین یک مثال خوب این است که چند سال پیش ون من روشن نمی شد.

So I would put the key and I would turn it and the van would go, werwerwerwerwa, werwerwerwerwa,

پس کلید را می گذاشتم و می چرخاندم و وانت می رفت، werwerwerwerwa، werwerwerwerwa،

and it wouldn't start.

و روشن نمی شد.

And then it dawned on me that I didn't have any gas in my van.

و بعد متوجه شدم که در وانتم بنزین ندارم.

So it was a moment where I realized all of the sudden what was wrong.

بنابراین لحظه ای بود که ناگهان متوجه شدم چه چیزی اشتباه است.

It dawned on me.

برایم روشن شد.