Learn the English Phrase TO HAVE A KNACK and the Term KNICK-KNACK

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase, to have a knack.

که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید تا مهارت داشته باشید.

When you have a knack for something,

وقتی در کاری مهارت دارید، به

it means you have a natural ability to do it.

این معنی است که توانایی طبیعی برای انجام آن دارید.

Some people have a knack for playing certain sports.

برخی از افراد در انجام برخی ورزش ها استعداد دارند.

Some people have a knack

برخی از افراد در

for playing certain musical instruments.

نواختن برخی آلات موسیقی مهارت دارند.

Some people have a knack for just talking to people.

برخی از افراد فقط در صحبت کردن با مردم مهارت دارند.

You probably know someone

احتمالاً فردی را می‌شناسید

who, if they're somewhere out in public,

که اگر در مکان‌های عمومی باشد

they just have a knack for meeting new people

، فقط در ملاقات با افراد جدید

and talking to new people.

و صحبت کردن با افراد جدید مهارت دارد.

I don't have a knack for that.

من استعدادی برای آن ندارم.

It takes me a while to get to know people

مدتی طول می کشد تا مردم را بشناسم

and to enjoy talking to them.

و از صحبت کردن با آنها لذت ببرم.

But certainly, if you say that somebody

اما مطمئناً، اگر می گویید که کسی

has a knack for something,

در چیزی مهارت دارد، به

it means that they're really good at it.

این معنی است که آنها واقعاً در آن مهارت دارند.

My brother has a real knack for programming computers.

برادر من در برنامه نویسی کامپیوتر مهارت واقعی دارد.

He's just really good at using computers.

او فقط در استفاده از رایانه بسیار خوب است.

He has a real knack for it.

او استعداد واقعی در این کار دارد.

My sister has a real knack for taking care of people.

خواهر من در مراقبت از مردم استعداد واقعی دارد.

She's actually a nurse.

او در واقع یک پرستار است.

I don't know if I've ever mentioned that before.

نمی دانم قبلاً به آن اشاره کرده ام یا نه .

The other phrase I wanted to teach you today,

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

it's actually more of a term,

بدهم، در واقع بیشتر یک اصطلاح

is the term knick-knack.

است، اصطلاح knick-knack است.

Knick-knacks are a little things

گیلاس‌ها چیزهای کوچکی هستند

that people keep in their houses, usually on shelves.

که مردم در خانه‌هایشان معمولاً در قفسه‌ها نگه می‌دارند.

My mom has a lot of knick-knacks.

مامان من استعدادهای زیادی داره

She has small figurines.

او مجسمه های کوچکی دارد.

I'll put some pictures up here.

چندتا عکس اینجا میذارم

She has some nice rocks that she found.

او چند سنگ زیبا دارد که پیدا کرده است.

Knick-knacks are just little things,

خوش دستی چیزهای کوچکی هستند،

you might even use the word trinkets.

حتی ممکن است از کلمه ریزه کاری استفاده کنید.

They're just little things that people have either bought

آنها فقط چیزهای کوچکی هستند که مردم یا خریده اند

or that they've found that they kind of keep.

یا دریافته اند که به نوعی نگه می دارند.

Sometimes when people go on a trip,

گاهی اوقات وقتی مردم به سفر می روند،

they'll buy a souvenir,

یک سوغاتی

they'll buy some kind of small thing to remember their trip.

می خرند، یک چیز کوچک می خرند تا سفرشان را به یاد بیاورند.

And we might also call that a knick-knack.

و ما همچنین ممکن است آن را یک نابغه بنامیم.

You could say, "Oh, she has a lot of knickknacks

می توانید بگویید: "اوه، او

on her shelf.

She has a mug from Niagara falls

در قفسه اش چیزهای زشت زیادی دارد.

او یک لیوان از آبشار نیاگارا

and various other things."

و چیزهای مختلف دیگر دارد."

So to review, when you have a knack for something,

بنابراین برای مرور، وقتی شما در کاری مهارت

when you say that someone has a knack for something,

دارید، وقتی می گویید کسی در کاری مهارت دارد، به

it means that they have a natural ability to do it, okay?

این معنی است که او توانایی طبیعی برای انجام آن کار را دارد، خوب؟

Different from, well, they could also learn to do it,

متفاوت از، خوب، آنها همچنین می توانند انجام آن را یاد بگیرند،

but usually it means they're learning to do it,

اما معمولاً به این معنی است که آنها در حال یادگیری انجام آن هستند،

but they also have a natural ability to do it.

اما آنها همچنین توانایی طبیعی برای انجام آن را دارند.

Like they were born to do it.

مثل اینکه برای انجام این کار به دنیا آمده اند.

And then knick-knacks, or a knick-knack,

و پس از آن گیفت‌ها، یا یک چیز کوچک،

is just some kind of small thing

فقط نوعی چیز کوچک است

that someone keeps on their shelf

که کسی در قفسه‌اش

or somewhere else in their house, just because they like it.

یا جای دیگری در خانه‌اش نگه می‌دارد، فقط به این دلیل که آن را دوست دارد.

But hey, let's look at a comment from a previous video here.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی در اینجا نگاه کنیم.

This comment is from Vito.

این نظر از ویتو است.

Let me get it out and read it to you.

بذار بیرونش کنم و برات بخونم

Vito says to work as hard as you

ویتو می گوید گاهی اوقات به اندازه خودت سخت کار

is sometimes not a good idea.

کردن ایده خوبی نیست.

I know that we need to try our best to be better

می دانم که باید تمام تلاش خود را بکنیم تا

at something, but we can also lose energy and enthusiasm.

در کاری بهتر باشیم، اما همچنین می توانیم انرژی و اشتیاق خود را از دست بدهیم.

I know the term burnout.

من اصطلاح فرسودگی شغلی را می شناسم.

These two phrases are new for me. Thanks Bob.

این دو عبارت برای من تازگی دارد. ممنون باب

So thanks Vito for that comment.

بنابراین از ویتو برای این نظر تشکر می کنم.

My reply was, I have in my life experienced burnout

پاسخ من این بود که من در زندگی خود فرسودگی شغلی

or near burnout.

یا نزدیک به فرسودگی را تجربه کرده ام.

It is not fun.

سرگرم کننده نیست.

The first time it happened

اولین باری که این اتفاق افتاد

I ended up being so worn down from work,

من به قدری از کار خسته شدم،

I was working 70 hours per week in my thirties,

در سی سالگی 70 ساعت در هفته کار می

that I ended up getting pneumonia.

کردم که در نهایت به ذات الریه مبتلا شدم.

It wasn't fun.

جالب نبود

So Vito, thanks for that comment.

بنابراین ویتو، از این نظر متشکرم.

What Vito's talking about here is something called burnout.

چیزی که ویتو در اینجا درباره آن صحبت می کند چیزی به نام فرسودگی شغلی است.

Burnout is when you work so much

فرسودگی زمانی است که شما آنقدر کار می کنید

or you're so busy in life

یا در زندگی آنقدر مشغول

that you just wake up one day

هستید که یک روز از خواب بیدار می شوید

and you just can't do it anymore.

و دیگر نمی توانید این کار را انجام دهید.

You have run out of energy

and you've run out of a desire to do it.

انرژی شما تمام شده است و میل به انجام آن تمام شده است.

It's not a good feeling.

حس خوبی نیست

As I mentioned, I've experienced, I would say near burnout

همانطور که اشاره کردم، من تجربه کرده ام، می توانم بگویم نزدیک به

a couple of times in my life.

فرسودگی چند بار در زندگی ام.

The first time was after our third child was born,

اولین بار بعد از تولد فرزند سوم ما بود

and Jen was in the hospital

و جن

for a few extra days, and I was working full time,

چند روز اضافی در بیمارستان بستری بود و من تمام وقت

or more than full-time,

یا بیشتر از تمام وقت کار می کردم

taking care of the two older kids.

و از دو بچه بزرگتر مراقبت می کردم.

Jen recovered, but it was kind of serious

جن بهبود یافت، اما

after our third child was born.

بعد از به دنیا آمدن فرزند سوم ما، وضعیت به نوعی جدی بود.

So I was even stressed a bit.

بنابراین حتی کمی استرس داشتم.

By the way, this is like, 17 or 18 years ago.

به هر حال، این مانند 17 یا 18 سال پیش است.

It's a long time ago.

خیلی وقت پیش است.

But yeah, and then I ended up being so worn out.

اما آره، و بعد من خیلی فرسوده شدم.

I just, I got physically sick. I got pneumonia.

من فقط، از نظر جسمی بیمار شدم. من ذات الریه گرفتم

That was not fun.

این سرگرم کننده نبود.

I don't know if any of you have ever had pneumonia.

من نمی دانم که آیا هیچ یک از شما تا به حال ذات الریه داشته است یا خیر.

It is not a fun thing to have.

داشتن آن چیز جالبی نیست.

So Vito, I promise you this and everyone else,

پس ویتو، من به شما قول می‌دهم این و همه،

I will keep my work schedule

برنامه کاری‌ام را

such that I do not burn out, okay?

طوری حفظ کنم که فرسوده نشوم، باشه؟

I promise I will keep doing these videos

قول می دهم به انجام این ویدیوها ادامه دهم

and I won't work too hard.

و خیلی سخت کار نخواهم کرد.

Anyways, have a good day everybody. Bye.

به هر حال روز همگی خوش. خدا حافظ.