Learn the English Phrases "to book it" and "to close the book on"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase, to book it.

می خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید ، آن را رزرو کنید.

Now, this has nothing to do with books.

حالا این ربطی به کتاب ندارد.

It's kind of an informal slang phrase

این یک نوع عبارت عامیانه غیر رسمی است

that we use to talk about driving quickly

که ما از آن برای صحبت در مورد رانندگی سریع

or running quickly.

یا دویدن سریع استفاده می کنیم.

Sometimes when I'm late for work,

گاهی که دیر سر کار می

I have to book it in order to make it to work on time.

آیم، باید آن را رزرو کنم تا به موقع سر کار بروم .

Sometimes when I'm late for class,

گاهی که دیر سر کلاس می‌روم،

I have to book it from my work area to my classroom

مجبور می‌شوم آن را از محل کارم به کلاس درس رزرو کنم،

because I want to get to class on time.

زیرا می‌خواهم به موقع به کلاس برسم.

So anytime you drive fast

بنابراین هر زمان که سریع رانندگی می کنید

or anytime you run fast,

یا هر زمان که سریع می دوید،

because you're a little bit late,

چون کمی دیر کرده اید،

we sometimes use the English phrase, to book it.

گاهی اوقات از عبارت انگلیسی برای رزرو آن استفاده می کنیم.

It's not good when you're late for work to book it,

وقتی دیر سر کار می آیید خوب نیست که آن را رزرو کنید،

because there's a good chance

زیرا احتمال زیادی

you're going to get a speeding ticket.

وجود دارد که یک بلیط سرعت دریافت کنید.

But sometimes I do have to book it to get to work on time.

اما گاهی اوقات مجبور می شوم آن را رزرو کنم تا به موقع به محل کار برسم.

The other phrase I wanted to teach you today is

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

the phrase, to close the book on.

بدهم عبارت است از کتاب را ببندید.

When you close the book on something,

وقتی کتاب را روی چیزی می بندید، به

it means you're no longer talking about it,

این معنی است که دیگر درباره آن صحبت نمی کنید،

you're no longer discussing it.

دیگر درباره آن بحث نمی کنید.

Let's say you're having a fight with a friend

فرض کنید با یکی از دوستانتان دعوا

and you've decided to kind of come to an agreement.

دارید و تصمیم گرفته اید به نوعی به توافق برسید.

You decide that you're going to close the book

شما تصمیم می گیرید که کتاب را

on your disagreement.

در مورد اختلاف خود ببندید.

When the government is talking to another government,

وقتی دولت با دولت دیگری صحبت می کند،

when a country talks to another country,

وقتی کشوری با کشور دیگری صحبت می کند،

if they disagree,

اگر آنها مخالف باشند،

eventually they might come to an agreement,

در نهایت ممکن است به توافق

and then they'll close the book on their disagreement.

برسند و سپس کتاب اختلاف خود را ببندند.

That means they won't talk about the things

این بدان معناست که آنها دیگر در مورد چیزهایی که در مورد

that they disagree on anymore.

آنها اختلاف نظر دارند صحبت نمی کنند.

So to review, when you have to book it,

بنابراین برای مرور، وقتی باید آن را رزرو کنید، به

it means you have to go really fast.

این معنی است که باید واقعا سریع بروید.

Sometimes I do need to book it.

گاهی اوقات لازم است آن را رزرو کنم.

There's just no choice.

فقط چاره ای نیست

If you're late for work,

اگر دیر سر کار

you gotta drive a little bit faster,

هستید، باید کمی تندتر رانندگی کنید،

not too much over the speed limit though.

البته نه بیش از حد مجاز.

Just a little bit, a tiny bit.

فقط کمی، کمی کوچک.

And when you close the book on something,

و وقتی کتاب را روی چیزی می بندید، به

it means you no longer talk about it.

این معنی است که دیگر در مورد آن صحبت نمی کنید.

It means that everyone has come to an agreement

یعنی همه به توافق رسیده اند

and the discussion is over.

و بحث تمام شده است.

But, hey, let's look at a comment from a previous video.

اما، هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Konstantin.

این نظر از کنستانتین است.

Warming up three times,

سه بار گرم کردن،

right you are,

درست است،

winter has hit us a couple times here but has withdrawn now.

زمستان چند بار اینجا به ما رسیده است اما اکنون عقب نشینی کرده است.

And my response is it will probably hit you hard

و پاسخ من این است که احتمالاً چند هفته دیگر به شما ضربه سختی خواهد زد

in a few weeks.

.

So thanks, Konstantin, for that comment.

بنابراین، کنستانتین، برای آن نظر متشکرم.

At the end of the last video, I said,

آخر ویدیوی آخر گفتم

when you get firewood, it warms you up three times.

وقتی هیزم میگیری سه بار گرمت میکنه.

And what I meant by that is...

و منظور من از آن این است که ...

Good morning.

صبح بخیر.

What I meant by that is

منظور من از آن این است

when you cut firewood,

که وقتی هیزم می برید،

because it's physical activity,

چون فعالیت بدنی است،

it warms you up.

شما را گرم می کند.

The act of actually cutting it warms you up,

عمل بریدن آن شما را گرم می کند،

because when you work hard, it warms you up.

زیرا وقتی سخت کار می کنید، شما را گرم می کند.

And then when you stack it, it warms you up again.

و سپس وقتی آن را روی هم می گذارید، دوباره شما را گرم می کند.

And then when you burn it in your stove,

و سپس وقتی آن را در اجاق گاز خود می سوزانید،

it warms you up one more time.

یک بار دیگر شما را گرم می کند.

By the way, I came out here in the middle of nowhere

اتفاقاً، من

to make a video,

برای ساختن یک ویدیو از اینجا بیرون آمدم،

and still somebody walked by.

و هنوز کسی از آنجا رد شد.

I didn't expect that.

من این انتظار را نداشتم.

Anyways, so when you use firewood to heat your home,

به هر حال، بنابراین وقتی از هیزم برای گرم کردن خانه خود استفاده می کنید،

it warms you up three times.

شما را سه بار گرم می کند.

I brought you out here to show you this field

من شما را به اینجا آوردم تا این مزرعه را

where the crop is harvested.

که در آن محصول برداشت می شود به شما نشان دهم.

This was a field of soybeans,

این مزرعه سویا بود،

and then to show you this field

و سپس این مزرعه را به شما نشان دهم

where the soybeans were harvested,

که در آن سویا برداشت می‌شد

and then they actually planted winter wheat.

و سپس در واقع گندم زمستانی را کاشتند.

We have a crop here in Canada called winter wheat.

ما اینجا در کانادا محصولی به نام گندم زمستانه داریم.

Instead of planting wheat in the spring,

به جای اینکه در بهار گندم بکاریم،

we most often...

ما اکثرا...

Let me turn so you can see it again.

بزار برگردم تا دوباره ببینیش.

We most often plant our wheat in the fall.

ما اغلب گندم خود را در پاییز می کاریم.

It germinates. It grows a little bit.

جوانه می زند. کمی رشد می کند.

And when winter comes, it goes dormant.

و وقتی زمستان می آید، خواب می رود.

When you say something goes dormant,

وقتی می گویید چیزی خفته است، به

it means that it stops growing.

این معنی است که رشد آن متوقف می شود.

It goes into a state of rest for a little while.

مدتی به حالت استراحت می رود.

So quite often in Canada,

بنابراین اغلب در کانادا،

you'll see fields like this

مزارعی مانند این را خواهید دید

where the farmer harvested soybeans

که در آن کشاورز دانه‌های سویا برداشت می‌کند

and decided not to grow wheat.

و تصمیم می‌گیرد گندم بکارد.

And then you'll see fields like this

و سپس مزارعی مانند این را خواهید دید

where the farmer decided to harvest soybeans early

که در آن کشاورز تصمیم به برداشت زودهنگام سویا گرفت

and then they decided to plant wheat.

و سپس آنها تصمیم گرفتند گندم بکارند.

Maybe I should show you a little bit what it looks like.

شاید بهتر باشد کمی به شما نشان دهم که چه شکلی است.

Just little rows of wheat out here in the field,

فقط ردیف‌های کوچک گندم اینجا در مزرعه،

just starting to grow

تازه شروع به رشد کرده‌اند

and probably just getting ready to go to sleep

و

when it gets cold in a bit.

احتمالاً وقتی کمی سرد می‌شود، برای خوابیدن آماده می‌شوند.

Anyways, thanks for watching this little English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوچک انگلیسی متشکرم.

I hope you enjoyed the lady and her dog that walked by.

امیدوارم از حضور خانم و سگش لذت برده باشید.

And I'll see you in a couple days with another one. Bye.

و چند روز دیگه با یکی دیگه میبینمت خدا حافظ.