Learn the English term PEP TALK and the phrase PEPS ME UP

In this English lesson,

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English term, pep talk.

می‌خواستم به شما در یادگیری اصطلاح انگلیسی، pep talk کمک کنم.

A pep talk is a talk that someone gives you

یک سخنرانی هیجان انگیز صحبتی است که کسی به شما می دهد و

that makes you more excited about something.

باعث می شود شما در مورد چیزی هیجان زده تر شوید.

As the new school year approaches,

با نزدیک شدن به سال تحصیلی جدید،

we find that we are giving each of our children

متوجه می‌شویم که به هر یک از

a little pep talk.

فرزندانمان کمی صحبت می‌کنیم.

We're just kind of encouraging them

ما فقط به نوعی آنها را تشویق می

that we think they'll do well

کنیم که فکر می کنیم وقتی به مدرسه

when they get back to school

برگردند عملکرد خوبی خواهند داشت

because we want them to be excited.

زیرا می خواهیم آنها هیجان زده باشند.

So again, when you give someone a pep talk,

بنابراین، دوباره، هنگامی که به کسی صحبتی سریع می‌کنید،

it's a conversation that you have with them

این مکالمه‌ای است که با او

where you are trying to make sure

انجام می‌دهید و سعی می‌کنید مطمئن

that they are excited about something that they are doing

شوید که او در مورد کاری که انجام می‌دهد

or that they are going to do.

یا قرار است انجام دهد هیجان‌زده است.

Often, coaches of sports teams

اغلب، مربیان تیم های ورزشی

will give their team a pep talk before they play a game.

قبل از انجام یک بازی به تیم خود صحبت می کنند.

If you watch my video from earlier last week,

اگر ویدیوی من را از اوایل هفته گذشته تماشا کنید،

where I was encouraging you to keep working hard

جایی که من شما را تشویق می کردم

as you continue to learn English,

که در ادامه یادگیری زبان انگلیسی به سختی کار کنید،

you could say that that video was a pep talk.

می توانید بگویید که آن ویدیو یک سخنرانی جدی بود.

In that video, I was giving you a pep talk

در آن ویدئو، من به شما یک سخنرانی سریع ارائه می‌دادم که

encouraging you to do well

شما را تشویق می‌کرد تا با

as you continue to learn English.

ادامه یادگیری زبان انگلیسی، خوب عمل کنید.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase peps me up.

بدهم عبارت peps me up است.

So we have this word pep,

بنابراین ما این کلمه پپ را داریم

and when we say that something peps me up

و وقتی می گوییم چیزی مرا خوشحال می کند

or when I say that something peps me up,

یا وقتی می گویم چیزی من را خوشحال می کند، به

it means it gives me energy or it makes me excited.

این معنی است که به من انرژی می دهد یا من را هیجان زده می کند.

When I drink coffee in the morning, it peps me up.

وقتی صبح قهوه می‌نوشم ، به من دلگرمی می‌دهد.

It literally gives me energy.

به معنای واقعی کلمه به من انرژی می دهد.

I think the caffeine in coffee

من فکر می‌کنم کافئین موجود در قهوه

is known to do that in people.

این کار را در افراد انجام می‌دهد.

So if I say that something peps me up,

بنابراین، اگر بگویم چیزی مرا خوشحال می‌کند، به

it means that it gives me energy

این معنی است که به من انرژی می‌دهد

and makes me more energetic,

و من را پرانرژی می‌کند،

makes me more excited to do what I'm doing.

برای انجام کاری که انجام می‌دهم هیجان‌زده‌ترم می‌کند.

If I was talking about another person,

اگر در مورد شخص دیگری صحبت

I could say, "When he drinks a can of Coke, it peps him up."

می کردم، می توانستم بگویم: "وقتی او یک قوطی کوکاکولا می نوشد، او را خوشحال می کند."

So notice I changed it from peps me up to peps him up.

بنابراین توجه کنید که من آن را از peps me up به او را تشویق کردم.

So again, if you give someone a pep talk,

بنابراین باز هم، اگر به کسی یک سخنرانی سریع ارائه می‌کنید،

it's a conversation or a talk that you give

این یک مکالمه یا صحبتی است که انجام می‌دهید

to get them excited for something they are doing

تا او را برای کاری که انجام می‌دهد

or going to do.

یا قرار است انجام دهد هیجان زده کنید.

And if you say that something peps you up

و اگر می گویید چیزی شما را خوشحال می کند

or if I was to say that something peps me up,

یا اگر می خواستم بگویم که چیزی من را خوشحال می کند، به

it means that it is something that gives me energy

این معنی است که این چیزی است که به من انرژی

or gives me excitement

می دهد یا به من هیجان می دهد

or it makes me just super energetic

یا

to do what I'm going to do.

من را برای انجام کاری که قرار است انجام دهم بسیار پرانرژی می کند. انجام دادن.

Let's look at a comment from a previous video.

بیایید به نظری از ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Lolly Lolly,

این نظر از Lolly Lolly است

and it's from the video I did on bear a grudge,

و از ویدیویی است که من در مورد bear a grudge انجام دادم

and Lolly Lolly says, "Hello from France.

و Lolly Lolly می گوید: "سلام از فرانسه

"Bear a grudge and hold a grudge equals the same meaning?

" .

"Thanks, Bob."

"متشکرم، باب."

And my response was, "Yes, I should have mentioned that.

و پاسخ من این بود: "بله، باید این را ذکر می کردم

"Oops, it didn't occur to me at the time."

. اوه، در آن زمان به ذهنم خطور نکرد."

So yes, it's weird in English.

بنابراین بله، در انگلیسی عجیب است.

Sometimes we have two phrases

گاهی اوقات دو عبارت داریم

that mean exactly the same thing.

که دقیقاً به یک معنا هستند.

If you bear a grudge or if you hold a grudge,

اگر شما کینه دارید یا اگر کینه

it means you are annoyed with somebody

دارید به این معنی است که از دست کسی

because of something that they did.

به خاطر کاری که او انجام داده است دلخور شده اید.

I think I might bear a grudge or hold a grudge

من فکر می کنم ممکن است کینه داشته باشم یا

against the bird that keeps chirping over there

از پرنده ای کینه داشته باشم که مدام در آنجا غوغا می کند

while I'm trying to make my video.

در حالی که من تلاش می کنم ویدیوی خود را بسازم.

In my area of Ontario, Canada,

در منطقه من در انتاریو، کانادا،

I think we use the phrase bear a grudge more often,

فکر می‌کنم ما بیشتر از عبارت bear a grudge استفاده می‌کنیم،

so I didn't think of the phrase to hold a grudge

بنابراین در آن زمان به این عبارت برای نگه داشتن کینه فکر نکردم

at the time.

.

It might be more American.

ممکن است بیشتر آمریکایی باشد.

I know I've heard it many, many times on television shows

می‌دانم که من بارها و بارها در برنامه‌های تلویزیونی شنیده‌ام که در

where somebody does something to someone

آن شخصی با کسی کاری انجام می‌دهد

and then the other person will hold a grudge

و سپس آن شخص از او کینه

or bear a grudge against them.

یا کینه به دل می‌گیرد.

So, yeah, I think I said that, right?

بنابراین، بله، فکر می‌کنم این را گفتم، درست است؟

I think say bear a grudge,

کینه،

but I think hold a grudge might actually be more common.

اما من فکر می‌کنم کینه نگه داشتن ممکن است در واقع رایج‌تر باشد.

So anyways, just a little bit of,

I'm just gonna talk a little bit

about the river behind me.

مانع من

It's a beautiful day here.

اینجا روز زیبایی است.

And I have to say,

و باید بگویم که

I feel very lucky to live beside a river.

من خیلی خوش شانس هستم که در کنار رودخانه زندگی می کنم.

I think that all of the people in the world

من فکر می کنم که همه مردم دنیا

that live beside a body of water,

که در کنار یک مجموعه آبی زندگی می کنند،

like the ocean or a lake or a river or even a stream,

مانند اقیانوس، دریاچه ، رودخانه یا حتی یک نهر،

there's something really special about water.

چیزی واقعاً خاص در مورد آب وجود دارد.

Water's just really cool.

آب واقعاً خنک است.

There's something peaceful about this for me.

چیزی صلح آمیز در این مورد برای من وجود دارد.

When I come out here and I see the river,

وقتی از اینجا بیرون می آیم و رودخانه را می بینم،

it's easy to calm down.

به راحتی آرام می شوم.

It's easy to just feel better about life.

این آسان است که فقط نسبت به زندگی احساس بهتری داشته باشید.

It says if the river just quietly gives me a pep talk

می‌گوید اگر رودخانه

every time I'm out here looking at it.

هر بار که بیرون می‌روم و به آن نگاه می‌کنم، بی‌صدا به من صحبت می‌کند.

So that's my little poetic image for the day for you.

پس این تصویر کوچک شاعرانه من برای آن روز برای شماست.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

See you tomorrow in another little English lesson.

فردا در یک درس کوچک انگلیسی دیگر می بینمت.