Learn the English Phrases IT'S MY TREAT and TO TREAT SOMEONE TO SOMETHING

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase "it's my treat."

که عبارت انگلیسی "it's my treat" را یاد بگیرید.

A couple of days ago we looked at the English phrase

چند روز پیش به عبارت انگلیسی

"it's on me"

"it's on me"

and "it's my treat" means the same thing.

و "it's my treat" نگاه کردیم به همین معنی است.

If you say to someone, "It's my treat,"

اگر به کسی بگویید "این غذای من است" به

it means you're going to pay for it.

این معنی است که هزینه آن را خواهید پرداخت.

I could say to a friend of mine,

می‌توانستم به یکی از دوستانم بگویم،

"Hey, let's go to Niagara Falls for the day

"هی، بیا برای یک روز به آبشار نیاگارا

and let's do all of the attractions.

برویم و همه جاذبه‌ها را انجام

Let's go on the zip line.

دهیم. بیا روی زیپ‌لاین

Let's go on the,"

برویم. بیایید ادامه دهیم. "

I was gonna say Maid of the Mist

می‌خواستم بگویم خدمتکار مه

but I think the boat has a different name now.

اما من فکر می کنم قایق اکنون نام دیگری دارد.

And then I could say, "It's my treat."

و سپس می‌توانم بگویم: "این لذت من است."

That means that I'm going to take my friend to Niagara Falls

یعنی من دوستم را به آبشار نیاگارا

and I'm gonna pay for everything.

می برم و هزینه همه چیز را می پردازم.

So if you say, "It's on me," or if you say, "It's my treat,"

بنابراین، اگر بگویید، "این بر عهده من است"، یا اگر بگویید، "این مورد من است"، به

it means that you're planning to pay

این معنی است که قصد دارید

for whatever activity you're going to do.

برای هر فعالیتی که قرار است انجام دهید، هزینه پرداخت کنید.

By the way, these videos, they're my treat to you, okay?

به هر حال، این ویدیوها، آنها برای من برای شما هستند، خوب؟

It's on me this time.

این بار بر عهده من است .

The second phrase I wanted to teach you today

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase "to treat someone to something."

، عبارت «به کسی رفتار کردن با چیزی است».

When you treat someone to something

وقتی با کسی با چیزی رفتار می کنید به

it means you are buying something for them.

این معنی است که برای او چیزی می خرید.

A great example of this would be sometimes

یک مثال عالی از این می‌تواند این باشد که گاهی اوقات

when we visit Jen's parents,

وقتی به والدین جن سر می‌زنیم،

Jen's dad will actually treat us to ice cream

پدر جن واقعاً از ما بستنی پذیرایی می‌کند

or he'll treat us to a meal

یا با ما غذا

or he'll treat us,

می‌پذیرد یا از ما پذیرایی می‌کند

a long time ago, he used to treat us to a round of golf.

، مدت‌ها پیش، او از ما پذیرایی می‌کرد. یک دور گلف

I'm not an avid golfer, but a long time ago,

من یک گلف باز مشتاق نیستم، اما خیلی وقت پیش، هر چند وقت

every once in a while, Jen's dad would treat us

یکبار، پدر جن

to a round of golf with him.

با او یک دور گلف از ما پذیرایی می کرد.

He would take us to the golf course

او ما را به زمین گلف

and he would pay for everything.

می برد و هزینه همه چیز را می داد.

We didn't have to pay for anything.

ما مجبور نبودیم برای هیچ چیزی هزینه کنیم.

It was really nice.

واقعا قشنگ بود

So to review, if I say, "It's on me,"

بنابراین، مرور کردن، اگر بگویم «برعهده من است»،

like we did a couple of days ago,

مانند چند روز پیش،

or if I say, "It's my treat,"

یا اگر بگویم «این کار من است»، به

it means that I'm going to pay for something.

این معنی است که برای چیزی هزینه خواهم کرد.

And if you say that you are going

و اگر می گویید قرار است با فلانی

to treat someone to something, it means the same thing.

رفتار کنید، به همین معناست.

It means that you are planning to pay for it.

این بدان معنی است که شما قصد دارید برای آن هزینه کنید.

So, often, as a parent, I do this.

بنابراین، اغلب، به عنوان یک والدین، این کار را انجام می دهم.

I often treat my children to different things.

من اغلب با فرزندانم با چیزهای مختلف رفتار می کنم.

In fact, we bought something the other day,

در واقع، ما یک روز دیگر چیزی خریدیم،

it's a bit of a surprise.

کمی تعجب آور است.

I can't tell you what it is right now

من نمی توانم به شما بگویم که در حال حاضر چیست،

but we are treating our kids

اما ما در چند روز آینده با بچه هایمان رفتار می کنیم

to something in the next few days.

.

I'll let you know what it is when it arrives.

وقتی رسید بهت میگم چیه

It's not a big thing, it's just a small thing.

این چیز بزرگی نیست ، فقط یک چیز کوچک است.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from the Qiu Park

این نظر از پارک کیو است

and Qiu Park wrote a little two-part conversation here.

و پارک کیو یک مکالمه کوچک دو قسمتی را اینجا نوشت.

The conversation is this:

مکالمه به این صورت است:

Person A says, "Hey I know a wonderful restaurant.

شخص A می گوید: "هی، من یک رستوران فوق العاده می شناسم.

Let's go out to eat there.

بیا بیرون برویم تا آنجا غذا بخوریم.

It's on me."

این بر عهده من است."

And person B says, "Oh, that's news to me.

و شخص B می گوید: "اوه، این برای من خبری است.

You've never treated me, have you?"

تو هرگز با من رفتار نکردی، نه؟"

And my response was this:

و پاسخ من این بود:

"Nice, I liked that you used the phrase to treat someone.

"خوب، دوست داشتم که از این عبارت برای رفتار با کسی استفاده کردی.

I should teach that phrase."

من باید آن عبارت را آموزش دهم."

I just did.

من فقط انجام دادم.

"Sometimes, after a long day of work on the farm,

"گاهی اوقات، پس از یک روز طولانی کار در مزرعه،

Jen and I will take the kids

من و جن بچه ها را می بریم

and treat them to an ice cream cone

و آنها را با یک بستنی

at the local ice cream shop."

در مغازه بستنی فروشی محلی پذیرایی می کنیم."

We used to do that more.

ما قبلا این کار را بیشتر انجام می دادیم.

There used to be an ice cream shop closer to us

قبلاً یک بستنی فروشی نزدیک ما بود،

but that one closed down.

اما آن یکی تعطیل شد.

Now we have to go quite a ways to find ice cream

اکنون باید راه های زیادی را برای یافتن بستنی طی کنیم،

but anyways, Qiu Park, thank you very much for that comment.

اما به هر حال، پارک کیو، از شما برای این نظر بسیار متشکرم.

And for kind of introducing me

و به نوعی به من معرفی کرد

or reminding me of another phrase,

یا عبارت دیگری را به من یادآوری کرد،

to treat someone to something, that I could teach.

رفتار کردن با کسی با چیزی، که می توانستم آن را آموزش دهم.

That was a lot of fun,

این خیلی سرگرم کننده بود،

but I talk a lot about going out to eat,

اما من در مورد بیرون رفتن برای غذا خوردن زیاد صحبت می کنم،

and I want to say a couple of things about that.

و می خواهم چند نکته در مورد آن بگویم.

One, Jen and I don't actually go out to eat a lot.

یکی، جن و من در واقع برای خوردن زیاد بیرون نمی رویم.

We don't actually treat our kids

ما در واقع خیلی وقت‌ها از بچه‌هایمان

to a meal in a restaurant very often

با یک وعده غذایی در رستوران پذیرایی نمی‌کنیم،

because it does cost quite a bit of money.

زیرا هزینه زیادی دارد.

And also right now, you can't actually do that.

و همچنین در حال حاضر، شما در واقع نمی توانید این کار را انجام دهید.

There aren't really any restaurants open.

واقعاً هیچ رستورانی باز نیست.

What I will say is this, though.

هر چند آنچه من خواهم گفت این است.

I do regularly go out and get pizza for the family.

من مرتبا بیرون می روم و برای خانواده پیتزا می گیرم.

In fact, we just did that yesterday.

در واقع، ما همین دیروز این کار را انجام دادیم.

There's a small pizza place in the town close to us

یک پیتزا فروشی کوچک در شهر نزدیک ما وجود دارد

which I like to buy pizza from

که من دوست دارم از آن پیتزا بخرم

because number one, it's delicious.

زیرا شماره یک، خوشمزه است.

Number two, they let me videotape in there once

شماره دو، آنها به من اجازه دادند یک بار

for the video on my other channel

برای ویدیوی کانال دیگرم

called Let's Learn English at the Restaurant.

به نام بیایید در رستوران انگلیسی یاد بگیریم، در آنجا نوار ویدیویی بگیرم.

They were very kind and very gracious.

آنها بسیار مهربان و بسیار مهربان بودند.

And so I feel like I owe them a bit of a thank you.

و بنابراین احساس می کنم کمی تشکر از آنها را مدیونم.

And so I, sounds kind of funny, right?

و بنابراین من، به نظر خنده دار می رسد، درست است؟

The thank you I give them as I buy more pizza from them.

تشکری که از آنها می کنم چون پیتزای بیشتری از آنها می خرم.

It's not really a true gift

این واقعاً یک هدیه واقعی نیست،

but we do regularly buy pizza from that restaurant

اما ما مرتباً برای تشکر از آن رستوران پیتزا

as a thank you because they were very gracious

می خریم زیرا آنها بسیار مهربان بودند

and let me make a video there.

و به من اجازه دادند یک ویدیو در آنجا تهیه کنم.

Anyways, bye, see you in a couple of days

به هر حال، خداحافظ، چند روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم.