Learn the English Phrases "to fall into your lap" and "a falling out"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase,

من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"To fall into your lap."

"To fall into your lap" را یاد بگیرید.

When something falls into your lab

وقتی چیزی در آزمایشگاه شما می افتد به

it means you get it or it happens to you suddenly,

این معنی است که آن را دریافت می کنید یا به طور ناگهانی برای شما اتفاق می افتد

and it's usually a good thing.

و معمولاً چیز خوبی است.

Someone might say something like this to you,

ممکن است کسی به شما چیزی شبیه به این بگوید:

"Oh, I hear you got a job at the new factory.

"اوه، شنیدم در کارخانه جدید شغلی پیدا

Did that just fall into your lap?"

کردی. آیا این به دامان تو افتاد؟"

That would mean you didn't apply for the job,

این بدان معناست که شما برای این کار درخواست نداده

you weren't looking for the job.

اید، شما به دنبال کار نبوده اید.

They just called you and asked if you wanted to work there.

آنها فقط با شما تماس گرفتند و پرسیدند که آیا می خواهید در آنجا کار کنید؟

The job just kind of fell into your lap.

کار به نوعی به دامان شما افتاد.

So again, when something falls into your lap

بنابراین دوباره، وقتی چیزی در دامان شما می افتد به

it means you get it for free or unexpectedly.

این معنی است که شما آن را به صورت رایگان یا غیرمنتظره دریافت می کنید.

This sometimes happens with things as well.

این گاهی اوقات در مورد چیزها نیز اتفاق می افتد.

You might get a car

ممکن است شما یک ماشین

because your aunt all of the sudden didn't need it anymore,

بگیرید زیرا خاله شما ناگهان دیگر به آن نیاز نداشت

and she just gives it to you.

و فقط آن را به شما می دهد.

And you would say, "Well, the car just kind of fell

و شما می گویید: "خب ، ماشین به نوعی

into my lap."

به دامان من افتاد."

And the other term I wanted to teach you today is the term,

و اصطلاح دیگری که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم، اصطلاح

"A falling out."

«افتادن» است.

When you have a falling out with someone

وقتی با کسی درگیری

it means you no longer get along.

دارید به این معنی است که دیگر با هم کنار نمی آیید.

Sometimes in a family,

گاهی اوقات در یک خانواده،

two brothers might not enjoy talking to each other anymore.

دو برادر ممکن است دیگر از صحبت کردن با یکدیگر لذت نبرند.

They might have a big fight,

ممکن است دعوای بزرگی با هم داشته باشند

and then we say that they had a falling out.

و بعد ما بگوییم که آنها با هم درگیر شدند.

When you have a falling out, it's not a nice thing.

وقتی درگیری دارید، چیز خوبی نیست.

It's not nice when two people, two friends,

وقتی دو نفر، دو دوست

or two members of a family

یا دو نفر از اعضای یک خانواده با

have a falling out

هم درگیر می شوند، خوب

because it just makes things very uncomfortable

نیست، زیرا این کار

for everyone else in the family,

برای همه افراد خانواده بسیار ناراحت کننده است،

and I think families should get along.

و به نظر من خانواده ها باید با هم کنار بیایند.

So to review, when something,

بنابراین برای مرور، وقتی چیزی،

when you say that something fell into your lap

وقتی می گویید چیزی به دامان شما افتاده

or when you say something is going to fall into your lab,

یا وقتی می گویید چیزی قرار است در آزمایشگاه شما بیفتد، به

it means you're going to get it unexpectedly or for free.

این معنی است که به طور غیرمنتظره یا رایگان آن را دریافت خواهید کرد.

And when you have a falling out with someone

و وقتی با کسی

it means that you had a big argument,

درگیری دارید به این معنی است که دعوای بزرگی

you had a big fight,

داشتید، دعوای بزرگی داشتید

and now you no longer talk to each other.

و حالا دیگر با هم صحبت نمی کنید.

I guess you could say you don't see eye to eye anymore.

من حدس می زنم می توانید بگویید که دیگر چشم به چشم نمی بینید.

It's just not a nice situation.

فقط وضعیت خوبی نیست.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Judit.

این نظر از جودیت است.

"Come to think of it,

فکرش را بکنید،

I may not have heard this phrase before."

شاید قبلاً این عبارت را نشنیده باشم.

And my reply, "Well, I'm glad I could teach it to you then."

و پاسخ من، "خب، خوشحالم که توانستم آن را به شما آموزش دهم."

So thanks for that comment, Judit.

پس از این نظر، جودیت، متشکرم.

Yeah, sometimes I do find phrases

بله، گاهی اوقات عباراتی را پیدا می کنم

that people have not heard before.

که مردم قبلاً نشنیده اند.

That's always an exciting time for me.

آن زمان برای من همیشه یک زمان هیجان انگیز است.

I'm always happy when I find things,

من همیشه وقتی چیزهایی را پیدا می کنم خوشحال می شوم

and in the comments people let me know

و در نظرات مردم به من می

that it was somewhat of a new phrase for them.

گویند که تا حدودی عبارت جدیدی برای آنها بود.

Because some of the phrases I teach are rather familiar.

زیرا برخی از عباراتی که من تدریس می کنم آشنا هستند.

So thanks for that comment, Judit.

پس از این نظر، جودیت، متشکرم.

Well I'm out here walking on a path,

خوب، من اینجا هستم و در مسیری قدم می زنم،

we've been out on this path before on these lessons,

قبلاً در این درس ها در این مسیر رفته بودیم،

but I thought I would come out here today

اما فکر کردم امروز اینجا بیایم

because you can now see

زیرا اکنون می توانید

the fall colors are in full display or on full display.

رنگ های پاییز را به صورت کامل یا نمایش کامل ببینید.

A little mistake there, on full display.

یک اشتباه کوچک در آنجا، در نمایش کامل.

As we go into the middle of October

همانطور که به اواسط اکتبر می رویم،

you can see that the leaves have turned from green

می بینید که برگ ها از سبز

to some yellows, some nice dark, burnt red,

به زرد تبدیل شده اند، برخی از آنها به رنگ قرمز تیره و سوخته،

we would probably call this.

احتمالاً این را می نامیم.

It's just a beautiful time of year out here.

اینجا فقط یک زمان زیبا از سال است.

And you can also see

و همچنین می توانید ببینید

that when you walk along the paths,

که وقتی در مسیرها قدم می زنید

there's nice leaves on the ground.

، برگ های زیبایی روی زمین وجود دارد.

It's a nice, beautiful display as well.

این یک صفحه نمایش خوب و زیبا نیز هست.

It's just a really cool time here in Ontario, Canada.

اینجا در انتاریو، کانادا، زمان بسیار خوبی است.

The weather is still really nice though.

با این حال هوا هنوز واقعا خوب است.

It's a little chilly.

کمی سرد است.

You can see I'm wearing layers.

می بینید که من لایه ها را می پوشم.

Good morning, sir.

صبح بخیر آقا.

I'm recording myself.

دارم از خودم ضبط میکنم

You're not on the video, okay?

تو در ویدیو نیستی، باشه؟

Just so you know.

فقط برای اینکه بدانی.

So you can see I'm wearing layers.

بنابراین می توانید ببینید که من لایه ها را پوشیده ام.

It's always good to wear a shirt, and then a sweater,

پوشیدن پیراهن و سپس ژاکت

and then a jacket around this time of year.

و سپس ژاکت در این فصل از سال همیشه خوب است.

It'll probably be somewhere around six

احتمالا امروز حدود شش

or seven degrees today,

یا هفت درجه خواهد بود،

just a little bit chilly.

فقط کمی سرد.

Yeah, I do like to mention to people

بله، من دوست دارم به مردم اشاره

that I'm not recording them when I'm recording in public,

کنم که وقتی در حال ضبط در ملاء عام هستم آنها را ضبط نمی کنم،

especially early in the morning

مخصوصاً در اوایل صبح

if they look a little bit grouchy.

اگر کمی خشن به نظر می رسند.

I like to make sure they know

من دوست دارم مطمئن شوم که آنها می دانند

that I'm just out making an English lesson

که من فقط یک درس انگلیسی

for all of you,

برای همه شما درست می کنم

and not recording them as well.

و آنها را نیز ضبط نمی کنم.

So I think that man

بنابراین من فکر می کنم که آن مرد

maybe got up on the wrong side of the bed.

ممکن است در سمت اشتباهی از تخت بلند شود.

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

He looked a little grouchy, but anyways,

او کمی بداخلاق به نظر می رسید، اما به هر حال،

I'm just gonna keep walking so you can keep seeing.

من فقط به راه رفتن ادامه می دهم تا شما بتوانید به دیدن ادامه دهید.

I just have a few more seconds,

من فقط چند ثانیه دیگر

a couple of more things to say.

فرصت دارم، چند چیز دیگر برای گفتن.

I enjoy this time of year a lot

من از این فصل سال بسیار لذت می برم

because it's nice and cool

زیرا زیبا و باحال است

and there's a lot to look at.

و چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد.

Anyways, thanks for watching this English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس انگلیسی متشکرم.

I'll see you in a couple of days with another one.

یکی دو روز دیگه با یکی دیگه میبینمت

Bye.

خدا حافظ.