Learn the English Phrases TO MAKE LIGHT OF and TO FEEL LIGHT-HEADED

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase to make light of.

که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید.

When you make light of a situation,

وقتی موقعیتی را ساده جلوه می دهید، به

it means you are less serious than you should be

این معنی است که در آن موقعیت کمتر از آن چیزی که باید جدی باشید

in that situation.

.

You might say things that you even think are funny

ممکن است

when something serious has just happened,

وقتی یک اتفاق جدی رخ داده است،

you make light of the situation.

چیزهایی بگویید که حتی فکر می کنید خنده دار هستند، موقعیت را کمرنگ می کنید.

Again, it's not always a good thing

باز هم، همیشه

to make light of a situation.

روشن کردن یک موقعیت خوب نیست.

Here's an example of a bad situation.

در اینجا یک مثال از یک وضعیت بد است.

My dad, when I was young,

پدرم، وقتی جوان بودم،

my dad backed into my uncle's car in the driveway

پدرم به ماشین عمویم در خیابان رفت

and put a big dent in it.

و یک فرورفتگی بزرگ در آن فرو کرد.

So we all got in the car, my dad put the car in reverse

بنابراین همه سوار ماشین شدیم، پدرم ماشین را به عقب گذاشت

and he didn't know my uncle's car was behind us.

و او نمی دانست ماشین عمو پشت سر ما است.

So he backed into it and he put a big dent in it.

بنابراین او به داخل آن برگشت و یک فرورفتگی بزرگ در آن ایجاد کرد.

And I tried to make light of the situation.

و من سعی کردم شرایط را روشن کنم.

I said, at that point in time, I said,

گفتم در آن مقطع زمانی

"You know what they say,

گفتم: می‌دانی چه می‌گویند،

accidents always happen close to home."

تصادفات همیشه نزدیک خانه اتفاق می‌افتد.

Let's just say that my dad didn't think that was funny.

بیایید بگوییم که پدرم این را خنده دار نمی دانست.

It wasn't a good time to make light of the situation.

زمان خوبی برای روشن کردن اوضاع نبود.

He thought it was pretty serious.

فکر کرد خیلی جدی است.

For some reason, I thought it was funny.

بنا به دلایلی به نظرم خنده دار بود.

The second phrase I wanted to teach you today

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase to feel light-headed.

بدهم عبارت احساس سبکی سر است.

This is something that happens sometimes

این چیزی است که گاهی اوقات اتفاق می‌افتد

when you stand up really quickly,

که وقتی خیلی سریع بلند می‌شوید،

you feel a little bit dizzy.

کمی احساس سرگیجه می‌کنید.

I had this once when I didn't eat for most of the day

من این را یک بار داشتم که بیشتر روز غذا نمی

because I was really busy,

خوردم چون واقعاً مشغول بودم،

and then when I stood up really quickly,

و بعد که خیلی سریع بلند شدم،

because I hadn't eaten, and because I stood up quickly,

چون غذا نخورده بودم، و چون سریع ایستادم،

I felt a little bit dizzy,

کمی احساس سرگیجه داشتم. ،

I felt a little bit light-headed.

کمی احساس سبکی سر کردم.

So it's not a nice feeling to feel light-headed.

بنابراین احساس سبکی احساس خوبی نیست.

You can also feel light-headed just before you pass out

همچنین می توانید درست قبل از بیهوش شدن

or before you faint.

یا قبل از غش احساس سبکی سر کنید.

I've only fainted once in my life,

من فقط یک بار در زندگی

I fainted when I was a teenager once,

ام غش کردم، در نوجوانی یک بار غش کردم،

I still don't know why.

هنوز نمی دانم چرا.

I got out of the shower and I fainted,

از حمام بیرون آمدم و بیهوش

and I woke up or I came back to,

شدم و بیدار شدم یا برگشتم،

that's what we say after you faint, you come to,

این را می گوییم بعد از اینکه بیهوش شدی، به خود آمدی

and I was laying on the bathroom floor.

و من دراز کشیده بودم کف حمام.

It was a weird experience.

تجربه عجیبی بود.

I still don't know why that happened.

من هنوز نمی دانم چرا این اتفاق افتاد.

Anyways, to review, when you make light of something,

به هر حال، برای مرور، وقتی چیزی را سبک جلوه می دهید، به

it means you tell jokes or you are less serious

این معنی است که جوک می گویید یا کمتر

than you should be in a serious situation.

از آن چیزی که باید در یک موقعیت جدی جدی باشید.

And when you feel light-headed,

و هنگامی که احساس سبکی می کنید، به

it means that you feel a little bit dizzy

این معنی است که کمی احساس سرگیجه

and it can happen just before you faint or pass out.

می کنید و ممکن است درست قبل از غش یا بیهوش شدن اتفاق بیفتد.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Padma.

این نظر از پادما است.

"Waste not, want not. What a wonderful saying.

هدر ندهید، نمی خواهید. چه جمله شگفت انگیزی.

I think very much needed in today's use-and-throw era."

And my response was,

و پاسخ من این بود:

"It seems like we live in a world

"به نظر می رسد ما در دنیایی زندگی می کنیم

where everything is disposable, it's kind of sad."

که همه چیز یکبار مصرف است، به نوعی غم انگیز است."

Yeah, you know, I do sometimes worry that we live in a world

بله، می دانید، من گاهی نگران این هستم که در دنیایی زندگی می کنیم که در

where we buy things and we use them for a few months

آن چیزهایی می خریم و چند ماه یا یک سال از آنها استفاده می

or a year, and then we throw them away.

کنیم و سپس آنها را دور می اندازیم.

In particular, right now I'm a little bit sad

به ویژه، در حال حاضر کمی غمگین هستم،

because there are so many masks in the ditch

زیرا

when I go for a walk.

وقتی برای پیاده روی می روم، ماسک های زیادی در خندق وجود دارد.

So the ditch is the area along the road.

پس خندق ناحیه کنار جاده است.

When I go for a walk, you know, before the pandemic,

وقتی برای پیاده‌روی می‌روم، می‌دانید، قبل از همه‌گیری،

(chuckles) there were no masks in the ditch,

(می‌خندد ) ماسکی در خندق

but now there are a lot of masks in the ditch

نبود، اما اکنون

when I go for a walk.

وقتی برای پیاده‌روی می‌روم، ماسک‌های زیادی در خندق وجود دارد.

It's really, really sad.

واقعاً واقعاً غم انگیز است.

Yeah, I wish we didn't live in a world

آره، ای کاش در دنیایی زندگی نمی

where things were so disposable.

کردیم که وسایل آنقدر دور ریختنی بود.

I think sometimes even I'm at fault.

من فکر می کنم گاهی اوقات حتی من مقصر هستم.

You know, sometimes I buy a new phone and then very quickly,

می دانید، گاهی اوقات من یک گوشی جدید می خرم و سپس خیلی سریع،

within two years, I feel like I need a new phone.

در عرض دو سال، احساس می کنم به یک گوشی جدید نیاز دارم.

I don't always buy one though.

من همیشه یکی نمیخرم

Usually I hold onto my phones for quite a while,

معمولاً مدت زیادی گوشی‌هایم را نگه می‌دارم ،

but when I get a new phone,

اما وقتی یک گوشی جدید می‌گیرم

it's not because the old phone is broken,

، دلیلش خرابی گوشی قدیمی نیست، که تا حدی

which is kind of sad.

ناراحت‌کننده است.

Anyways, I wanted to show you this tree.

به هر حال می خواستم این درخت را به شما نشان دهم.

Let me spin you around.

بگذار دورت بچرخم

As I showed you in the last video,

همانطور که در ویدیو آخر به شما نشان دادم،

we have a lot of trees where the leaves are falling off,

ما درختان زیادی داریم که در آن برگ ها می ریزند،

but we also have trees that are called evergreen trees.

اما درختانی نیز داریم که به آنها درختان همیشه سبز می گویند.

This tree we planted many, many years ago,

این درخت را سال‌ها پیش کاشتیم،

and sometimes in the winter,

و گاهی در زمستان

we will put Christmas lights on this tree

، چراغ‌های کریسمس را روی این درخت می‌گذاریم،

because it's a good tree to light up,

زیرا درخت خوبی برای روشنایی است،

but it's gotten a little bit tall for that.

اما برای این کار کمی بلند شده است.

If I do that this year, I'll be sure to put it in a video,

اگر امسال این کار را انجام دهم، مطمئناً آن را در یک ویدیو قرار

but I think I'm going to have to get a ladder

خواهم داد، اما فکر می کنم اگر بخواهم این کار را انجام دهم، باید یک نردبان

if I want to do that.

بگیرم.

See you in a couple of days

یکی دو روز

with another short English lesson, bye.

دیگر با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی، خداحافظ.