10 ways to say 'NO' in English (politely!)

Hello, and welcome to another engVid video.

سلام، و به یکی دیگر از ویدیوهای engVid خوش آمدید.

Today is a conversational class. We're looking at how the British say: "No".

امروز کلاس مکالمه است. ما نگاه می کنیم که چگونه انگلیسی ها می گویند: "نه".

Now, how could today's lesson be useful to you?

حال، چگونه درس امروز می تواند برای شما مفید باشد؟

Well, it's a cultural difference how we accept or refuse invitations, and getting it right is quite

خوب، این یک تفاوت فرهنگی است که ما چگونه دعوت‌ها را می‌پذیریم یا رد می‌کنیم، و درست کردن آن

important to making sure you don't upset someone when they do put an invitation out there to you.

برای اطمینان از اینکه کسی وقتی دعوتی را برای شما ارسال می‌کند ناراحت نمی‌شوید بسیار مهم است.

The situation which we find ourselves in is the following:

موقعیتی که ما در آن قرار داریم به شرح زیر است

A friend of ours has asked me to go for a powerwalking weekend in Skegness,

: یکی از دوستانمان از من خواسته است که برای یک آخر هفته با قدرت پیاده روی در Skegness،

which is not one of the nicest parts of England.

که یکی از زیباترین نقاط انگلستان نیست، بروم.

Apologies if you are from Skegness, of course. Now, powerwalking, it's a... I'm more into

البته اگر اهل Skegness هستید عذرخواهی می کنم. حالا، پاورواکینگ، این یک چیز است... من بیشتر به

sort of windsurfing, or surfing, or sailing something in the water, but you know, two

نوعی موج سواری با باد یا موج سواری یا قایقرانی در آب علاقه مندم، اما می دانید،

poles striding up a mountain is a little bit... I'm not quite ready for that. I'm a little

بالا رفتن دو قطب از یک کوه کمی... آماده برای آن من

bit too juvenile. So, how do I politely decline this fantastic invitation? I could say:

کمی بیش از حد جوان هستم. بنابراین، چگونه می توانم مودبانه این دعوت فوق العاده را رد کنم؟ می توانم بگویم:

"Well, thank you so much. That's such a kind invitation, but..." Okay? So we can preface this with:

"خب، خیلی ممنون. این یک دعوت مهربانانه است ، اما..." باشه؟ بنابراین می‌توانیم این جمله را با این جمله پیش‌گفتار کنیم:

"Thank you so much. That is such a kind invitation, but I'm not particularly keen on... I'm not

"خیلی از شما متشکرم. این یک دعوت مهربانانه است، اما من علاقه خاصی به آن ندارم... من

particularly keen on..." What it actually means is I hate powerwalking, but we're going

علاقه خاصی به آن ندارم..." معنای واقعی آن این است که من از پاورواکینگ متنفرم. ، اما ما می

to say: "I'm not particularly keen..." Okay? "Keen" means enthusiastic. Okay?

خواهیم بگوییم: "من علاقه خاصی ندارم..." باشه؟ "Keen" به معنای مشتاق است. باشه؟

"I'm not particularly keen on powerwalking or Skegness."

"من علاقه خاصی به پاورواکینگ یا Skegness ندارم."

"That's such a wonderfully kind invitation, but it's not really my idea of how I'd like to spend a weekend."

این یک دعوت فوق‌العاده مهربانانه است، اما این واقعاً تصور من نیست که می‌خواهم آخر هفته را چگونه بگذرانم.»

This is quite rude. This is quite: "Oo, okay. Steady on.", "It's not really my idea of..."

این کاملا بی ادبانه است. این کاملاً است: "اوه، باشه. ادامه بده ."، "این واقعاً تصور من نیست..."

So, you know, if you know the person really well and you've got

بنابراین، می دانید، اگر آن شخص را به خوبی می شناسید و

that level of honesty in your friendship, then try this.

در دوستی خود آن سطح از صداقت را دارید ، سپس این را امتحان کنید

If you don't know the person so well, maybe try this one instead:

اگر آن شخص را به خوبی نمی‌شناسید ، ممکن است به جای آن این یکی را امتحان کنید:

"I'm so sorry, but it's just not my idea of..."

"من خیلی متاسفم، اما تصور من از... نیست"

Or you could use, instead of: "My idea of...", "It's just not my cup of tea",

یا می‌توانید به جای: "ایده من از... "، "این فقط فنجان چای من نیست"،

because we all like to have a cup of tea here in the UK.

زیرا همه ما دوست داریم اینجا در بریتانیا یک فنجان چای بنوشیم.

"I'm so sorry. I'm so sorry", okay? This "so" really gives the impression that we really care.

"خیلی متاسفم. خیلی متاسفم" باشه؟ این "پس" واقعاً این تصور را ایجاد می کند که ما واقعاً اهمیت می دهیم.

"I'm so sorry, but it's just not my idea of..." or "it's just not my cup of tea". I don't really

"من خیلی متاسفم، اما این فقط تصور من از... نیست" یا "این فقط فنجان چای من نیست". من واقعاً

like these activities.

از این فعالیت ها خوشم نمی آید.

"Well, thank you so much. I'd actually much rather..." or: "I'd actually much rather..."

"خب، خیلی ممنون. من واقعاً ترجیح می دهم ..." یا: "در واقع خیلی ترجیح می دهم..."

So, "actually" doesn't really mean anything here. It's just... It's a filler word that

بنابراین، "در واقع" واقعاً در اینجا معنایی ندارد. فقط... این یک کلمه پرکننده است که

helps us seem polite. "I'd actually much rather do anything else apart from that.",

به ما کمک می کند مؤدب به نظر برسیم. "در واقع ترجیح می دهم به غیر از این کار دیگری انجام دهم."،

"I'd much rather..." Okay? So this is a little bit like the second one there. If you know the person

"خیلی ترجیح می دهم..." باشه؟ بنابراین این کمی شبیه دومی است. اگر شخص را به

reasonably well and you've got that level of honesty in your friendship.

خوبی می شناسید و در دوستی خود آن سطح از صداقت را دارید.

"I'd actually much rather be cracking on with something else.", "Cracking on", funny, English phrase

«در واقع ترجیح می‌دهم با چیز دیگری دست و پنجه نرم کنم»

meaning doing, getting on with. "Cracking on". "I'd actually much rather be..." It's

. " شکستن". «در واقع ترجیح می‌دهم باشم...» این

quite a posh phrase. "...be cracking on with...", "I'd much rather be cracking on with..."

یک عبارت بسیار شیک است. "...با..."، "من ترجیح می دهم با..."

Okay. Next option: "I'm afraid I'm not really interested in..." Okay? Quite similar to some

بسیار خوب. گزینه بعدی: "میترسم واقعاً به... علاقه ای نداشته باشم" باشه؟ کاملا مشابه برخی

of these others in... These other options. "I'm afraid I'm not available then. I'm afraid

از این موارد دیگر در ... این گزینه های دیگر.

I just can't do it on those dates", would be another way if you don't want to offend

اگر نمی‌خواهید

them by saying that you don't like powerwalking.

با گفتن اینکه از پاورواکینگ خوشتان نمی‌آید، آنها را آزار دهید، "می‌ترسم آن وقت در دسترس نباشم. می‌ترسم نتوانم در آن تاریخ‌ها این کار را انجام دهم"، راه دیگری است. .

You'll notice some red followed by the blue. Obviously, the colours of the Union Jack,

مقداری قرمز و سپس آبی را متوجه خواهید شد. بدیهی است که رنگ های یونیون جک،

feeling patriotic today and enthusiastic about our strange ways of talking.

امروز احساس میهن پرستی و مشتاق روش های عجیب و غریب ما در صحبت کردن است.

Option number six: "That's fantastic, but I'm perfectly happy with..." So let's have a different scenario

گزینه شماره شش: "این فوق العاده است، اما من کاملا از آن راضی هستم..." پس بیایید اکنون یک سناریوی متفاوت داشته باشیم

now. Let's say that we are in the west end, and we're going between places and an enthusiastic,

. بیایید بگوییم که ما در انتهای غربی هستیم، و ما بین مکان‌ها می‌رویم و یک

young rickshaw driver, a cycle rickshaw comes up and offers us a lift for a ridiculous amount

راننده ریکشا جوان مشتاق، یک ریکشا دوچرخه‌سواری بالا می‌آید و به ما پیشنهاد می‌کند در ازای مبلغ مسخره‌ای یک دستگاه آسانسوری به ما

of money to go about a hundred yards. So you say:

بدهد تا حدود صد یاردی را طی کنیم. بنابراین شما می گویید:

"That's fantastic, but I'm perfectly happy with walking. Thank you.",

"این فوق العاده است، اما من از راه رفتن کاملا راضی هستم. متشکرم."،

"I'm perfectly happy with walking.", "I'm perfectly happy to walk",

"من از راه رفتن کاملا راضی هستم."، "من کاملاً از راه رفتن خوشحالم"،

so you could have a "to" there, infinitive verb. "That's fantastic" or "That's so kind".

بنابراین می توانید یک "به" داشته باشید. «آنجا، فعل مصدر. "این فوق العاده است" یا "خیلی مهربان است".

Next way of saying: "No". "I'll", short for "I will": "I'll have to think about that.

روش بعدی گفتن: "نه". "I'll"، مختصر "I will": "من باید در مورد آن فکر کنم.

Thank you so much for asking. The rickshaw driver comes up. "I'll have to think about that."

خیلی ممنون که پرسیدید. راننده ریکشا می آید. "من باید در مورد آن فکر کنم."

Quite why... It's just something we say. We're not actually going to think about

کاملاً چرا. .. این فقط چیزی است که ما می گوییم. ما در واقع به آن فکر

it. We already know that the answer is: "No". We're not going to go in the rickshaw.

نمی کنیم. ما از قبل می دانیم که پاسخ این است: "نه". ما قرار نیست در ریکشا برویم.

"I'll have to think about it. Thank you so much for asking." Or if you want to press pause

"من باید به آن فکر کنم. آی تی. خیلی ممنون که پرسیدید.» یا اگر می‌خواهید مکث را فشار دهید

and give yourself time to think, you could say: "I'll have to check with the management."

و به خودتان فرصت فکر کردن بدهید، می‌توانید بگویید: «باید با مدیریت بررسی کنم.

The management here is... If you're a guy it's your partner. Okay? So this is the wife

» مدیریت اینجاست... اگر پسر این شریک زندگی شماست. باشه؟ پس این همسر

or girlfriend. It's a way of saying: "I don't really want to make a decision. I'm going to talk to her.",

یا دوست دختر است. این راهی است برای گفتن: "من واقعاً نمی خواهم تصمیمی بگیرم. من می خواهم با او صحبت کنم."،

"I'll have to check with the management." Okay?

"باید با مدیریت چک کنم." باشه؟

So, we've agreed to sort of say: "No". We're not going to get into... This one is probably

بنابراین، ما توافق کردیم که به نوعی بگوییم: "نه". ما وارد این موضوع نمی شویم. احتمالاً این یکی

better for the Skegness powerwalking weekend. We're not going to go powerwalking in Skegness,

برای آخر هفته پاورواکینگ اسکگنس بهتر است. ما در اسکگنس پاور واک نخواهیم کرد

and the other person says: "Oh, but we must have a weekend on the Lake District."

و طرف مقابل می گوید: "اوه، اما ما باید آخر هفته را در منطقه دریاچه داشته باشیم."

So we say: "Yes, yes, we must do that." It's all words... Okay? We're not actually saying we're

بنابراین می گوییم: "بله". بله، ما باید این کار را انجام دهیم.» این همه حرف است... خوب؟

definitely doing this, so we say: "Yes, we must do that. We must make a plan.

ما باید برنامه ریزی کنیم.

We must put something in the diary."

ما باید چیزی را در دفتر خاطرات بگذاریم.»

Back to cycle rickshaw guy: "I think I'll leave it. Thank you." Okay? So this heavy

بازگشت به دوچرخه سواری مرد ریکشا: «فکر می کنم آن را ترک کنم. متشکرم." باشه؟ پس این

punctuation here, these two full stops make it quite final. Okay?

علامت نگارشی سنگین اینجا، این دو نقطه نقطه را کاملاً نهایی می کند. باشه؟

"No, thank you. I'm going off and doing something else."

"نه، متشکرم. من می روم و کار دیگری انجام می دهم."

Before you go off and do something else, I'd like you to have a go at today's quiz

قبل از اینکه بروید و کار دیگری انجام دهید، می خواهم در مسابقه امروز شرکت کنید

to test your knowledge on these phrases for saying: "No" politely in a British manner.

تا دانش خود را در مورد این عبارات برای گفتن: "نه" مودبانه به شیوه انگلیسی آزمایش کنید. .

Do you think you can give it a go? Can you get 10 out of 10?

فکر می کنید می توانید آن را انجام دهید؟ آیا می توانید از 10 امتیاز 10 بگیرید؟

Well, let's see. Until next time,

خب، بیایید ببینیم. تا دفعه بعد،

stay well, stay healthy, and remember to subscribe to this YouTube channel.

خوب بمانید، سالم بمانید و فراموش نکنید که در این کانال YouTube مشترک شوید.

Bye.

خداحافظ.