PREPOSITIONS in English: under, below, beneath, underneath

Hi, everybody.

سلام به همه.

Welcome back to www.engvid.com.

به www.engvid.com بازگردید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

Today's video is about the prepositions: "under", "below", "beneath", and "underneath".

ویدیوی امروز درباره حروف اضافه است: "زیر"، "زیر"، "زیر" و "زیر".

Now, I know that some people have a problem distinguishing or knowing which one to use

اکنون، من می‌دانم که برخی از افراد در تشخیص یا دانستن اینکه کدام یک را

in what context, so we're going to look at all of them and see which situations call

در چه زمینه‌ای باید استفاده کنند، مشکل دارند، بنابراین ما همه آنها را بررسی می‌کنیم و ببینیم کدام موقعیت‌ها

for which prepositions, and which situations you can mix them up.

به کدام حروف اضافه نیاز دارند، و در کدام موقعیت‌ها می‌توانید آنها را با هم مخلوط کنید.

Because in many cases you can use "under" or "beneath", for example, or: "under" or

زیرا در بسیاری از موارد می توان از «زیر» یا «زیر» یا «زیر» یا

"below".

«زیر» استفاده کرد.

So, some situations you can mix them; other situations you can't.

بنابراین، برخی از موقعیت ها می توانید آنها را مخلوط کنید. موقعیت های دیگر شما نمی توانید.

So let's start with "under".

پس بیایید با "زیر" شروع کنیم.

When do I use "under"?

چه زمانی از "زیر" استفاده کنم؟

When we talk about a lower level or a lower layer, in terms of space, like...

وقتی از یک سطح پایین تر یا یک لایه پایین تر صحبت می کنیم، از نظر فضا، مانند ...

So, "spatial" is the adjective of "space", so when we're comparing space, one is lower

بنابراین، "مکانی" صفت "فضا" است، بنابراین وقتی فضا را مقایسه می کنیم، یکی

than the other.

از دیگری پایین تر است.

Okay?

باشه؟

But, so...

اما، بنابراین ...

"The ball rolled under the car."

"توپ به زیر ماشین غلتید."

Generally, when we have some sort of movement, we're going to use probably "under", although

به طور کلی، زمانی که ما نوعی حرکت داریم، احتمالاً از "under" استفاده

we can sometimes say: "The ball rolled beneath the car."

می کنیم، اگرچه گاهی اوقات می توانیم بگوییم: " توپ در زیر ماشین غلتید."

We're going to look at the difference between "under" and "beneath" after.

ما در ادامه به تفاوت بین "زیر" و "زیر" خواهیم پرداخت.

So, in this case, you can use: "under", you can use other ones.

بنابراین، در این مورد، می توانید از "تحت" استفاده کنید، می توانید از موارد دیگر استفاده کنید.

But in a situation...

اما در یک موقعیت...

Now, when I say: "situation" or "condition", it's usually about people.

حالا که می گویم: «وضع» یا «شرط» معمولاً مربوط به مردم است.

Okay?

باشه؟

When somebody is feeling a particular thing or is in a particular condition or state of

زمانی که کسی چیز خاصی را احساس می‌کند یا در شرایط یا وضعیت

mind, we're going to use "under".

ذهنی خاصی قرار دارد، از "تحت" استفاده می‌کنیم.

So: "He's under a lot of pressure", means it's the weight of the condition is making

بنابراین: "او تحت فشار زیادی است"، یعنی سنگینی شرایط

him down or is heavy on top of him.

او را پایین می آورد یا روی او سنگین است .

Okay?

باشه؟

So: "He's under a lot of pressure."

بنابراین: "او تحت فشار زیادی است."

Numbers.

شماره.

When we talk about age or quantity, we're going to use: "under", not the other prepositions.

وقتی در مورد سن یا کمیت صحبت می کنیم، از «زیر» استفاده می کنیم، نه از حروف اضافه دیگر.

"This bar is popular among the under-40 crowd."

این بار در میان جمعیت زیر 40 سال محبوب است.

Basically, "under" means less than or fewer than-right?-when we're talking about numbers.

اساساً، وقتی در مورد اعداد صحبت می کنیم، "زیر" به معنای کمتر یا کمتر از راست است؟

In terms of quantity: "Under 20 people actually showed up to the party", means less than;

از نظر کمیت: «زیر 20 نفر عملاً در مهمانی حاضر شدند» یعنی کمتر از;

fewer than 20 people showed up.

کمتر از 20 نفر حاضر شدند

We can also use "under" as a prefix, means we can add it to under...

ما همچنین می توانیم از "under" به عنوان پیشوند استفاده کنیم، یعنی می توانیم آن را به زیر اضافه کنیم ...

Other words.

کلمات دیگر.

Sorry.

متاسف.

We can use it to under...

ما می توانیم آن را به زیر ...

Other words...

واژه های دیگر ...

Not "underwear"; I have underwear on my mind.

نه "لباس زیر"; من لباس زیر در ذهنم است.

Other words, and basically mean make them less; weakened, or less than, or other situations.

کلمات دیگر، و اساسا به معنای آنها را کمتر; ضعیف شده، یا کمتر از یا موقعیت های دیگر.

So: "underweight".

بنابراین: "کم وزنی".

If someone is underweight, they are less than the healthy weight.

اگر فردی کم وزن باشد، وزن او کمتر از وزن سالم است.

Right?

درست؟

So this is the...

پس این همان

What you should be, and if you're underweight, you're pretty thin.

چیزی است که باید باشید، و اگر وزنتان کم است، بسیار لاغر هستید.

Right?

درست؟

You should eat more.

باید بیشتر بخوری

If you "underestimate"...

اگر "دست کم گرفتید"...

So, you notice I can use it with a noun or with a verb, or adjective.

بنابراین، متوجه شدید که می توانم آن را با یک اسم یا با یک فعل یا صفت استفاده کنم.

I'll give you other examples after.

بعد از آن مثال های دیگری برایتان می زنم .

If you underestimate something or someone, means you don't give them enough credit; you

اگر چیزی یا کسی را دست کم بگیرید، به این معنی است که اعتبار کافی برای او قائل نیستید. شما

don't appreciate them or it at the place where it should be.

قدر آنها و یا آن را در جایی که باید باشد نمی دانید.

So, again, not enough.

بنابراین، دوباره، کافی نیست.

"Under" can also mean not enough.

"زیر" همچنین می تواند به معنای کافی نیست.

Now, let's look at "below".

حالا بیایید به «زیر» نگاه کنیم.

So we looked about lower level, etc.

بنابراین ما به سطح پایین تر و غیره نگاه

When we use "below", we're still talking about relation of two things; one is lower than

کردیم. وقتی از "زیر" استفاده می کنیم، هنوز در مورد رابطه دو چیز صحبت می کنیم. یکی پایین تر

the other, but it's important to remember that usually it's on the same plane.

از دیگری است، اما مهم است که به یاد داشته باشید که معمولاً در همان صفحه است.

Now, "on the same plane" means the same spot in space.

حال «در همان صفحه» به معنای همان نقطه در فضا است.

So if something is here and something is here, we don't say: "This is below that."

پس اگر چیزی اینجا باشد و چیزی اینجا باشد، نمی گوییم: «این زیر آن است».

We can say: "It's under this", in terms of the rankings-okay?-but we don't say it's below.

می توانیم بگوییم: "زیر این است"، از نظر رتبه بندی - خوب است؟ - اما نمی گوییم زیر است.

So, the word "below" is written below the word "under", because why?

بنابراین، کلمه "زیر" زیر کلمه "زیر" نوشته شده است ، زیرا چرا؟

We're on the same plane; we're looking at the whiteboard.

ما در همان هواپیما هستیم. ما به وایت برد نگاه می کنیم.

It's the same space and I have the same line, so this is below that.

این همان فضا است و من همان خط را دارم، بنابراین این زیر آن است.

Okay?

باشه؟

It's not under it; it's below it, in terms of the plane.

زیر آن نیست؛ از نظر هواپیما زیر آن است.

We also can use "below" when we look at a reference point; in relation to a reference

هنگامی که به یک نقطه مرجع نگاه می کنیم، می توانیم از "زیر" استفاده کنیم . در رابطه با یک نقطه مرجع

point.

Now, what do I mean by "reference point"?

حال منظور من از «نقطه مرجع» چیست؟

Here's the point where things get compared to.

اینجا نقطه ای است که همه چیز با آن مقایسه می شود.

For example, average.

مثلا متوسط.

"Average" is a reference point; it is not the highest, it is not the lowest.

«میانگین» یک نقطه مرجع است. بالاترین نیست، پایین ترین نیست.

It is a combination of all the things on the spectrum or whatever, whatever you're comparing,

این ترکیبی از همه چیزهای موجود در طیف یا هر چیز دیگری است، هر آنچه که شما مقایسه می کنید،

and we take the average spot which is technically between highest and lowest.

و ما میانگین نقطه را که از نظر فنی بین بالاترین و پایین ترین است، می گیریم.

So, if we're talking about cars and I'm looking at buying a new car, and I'm looking at all

بنابراین، اگر ما در مورد خودرو صحبت می کنیم و من به دنبال خرید یک ماشین جدید هستم، و به تمام سازندگان مختلف نگاه می کنم

the different makers, like Mercedes, I'm looking at Toyota, whatever - I look at all the prices,

، مانند مرسدس، به تویوتا نگاه می کنم، هر چه باشد - به همه قیمت ها نگاه می کنم.

I add them all up, divide by the number of cars, and that's the average price of a new

من همه آنها را جمع می کنم، بر تعداد ماشین ها تقسیم می کنم و این میانگین قیمت یک

car.

ماشین جدید است.

So, now, do I want to spend somewhere below average or somewhere above average?

خب، حالا، آیا می‌خواهم جایی زیر متوسط ​​هزینه کنم یا جایی بالاتر از میانگین؟

So we use "below" with the reference point.

بنابراین ما از "زیر" با نقطه مرجع استفاده می کنیم.

More than this point, less than.

بیشتر از این نقطه، کمتر از.

"Below standards", so every company or every product has a certain standard; it must be

"زیر استانداردها"، بنابراین هر شرکت یا هر محصول دارای استاندارد خاصی است. باید

at least this good.

حداقل به این خوبی باشد.

If it is below standard means it's not very good; it needs to be fixed, or replaced, or

اگر زیر استاندارد باشد به این معنی است که خیلی خوب نیست. باید تعمیر شود، یا تعویض شود، یا

just thrown out.

فقط بیرون انداخته شود.

Okay?

باشه؟

Now, another...

حالا یکی دیگه...

Going back to the same plane, I forgot to mention: "The apartment below".

با برگشتن به همون هواپیما یادم رفت بگم : «آپارتمان پایین».

So if I...

پس اگر من...

Talking about my neighbour: "below".

صحبت از همسایه ام: "زیر".

Why?

چرا؟

Because we're on the same plane in the building.

چون ما در یک هواپیما در ساختمان هستیم.

Right?

درست؟

We're in the same line, and he is below me; there is a space between us.

ما در یک خط هستیم و او پایین تر از من است. بین ما فاصله هست

Okay?

باشه؟

Okay.

باشه.

Sometimes...

گاهی...

Sorry.

ببخشید.

I just will say, you can say: "The people in the apartment underneath", but we're going

من فقط می گویم، شما می توانید بگویید: "مردم در آپارتمان زیر"، اما ما

to talk about "underneath" in a second.

در یک ثانیه در مورد "زیر" صحبت خواهیم کرد.

Let's talk about "beneath" first.

بیایید ابتدا در مورد "زیر" صحبت کنیم.

In many cases, "beneath" and "under" can be mixed; are interchangeable.

در بسیاری از موارد، «زیر» و «زیر» را می توان مخلوط کرد; قابل تعویض هستند

You can use either one.

می توانید از هر کدام استفاده کنید.

"Beneath" is just considered more formal than "under".

"زیر" فقط رسمی تر از "زیر" در نظر گرفته می شود.

It's a little bit prettier, it's a little bit more sophisticated; they mean the same

کمی زیباتر است، کمی پیچیده تر است. معنی آنها

thing.

یکسان است

But generally speaking, when we're talking about something is a lower level, but it is

اما به طور کلی، هنگامی که ما در مورد چیزی صحبت می کنیم سطح پایین تری است، اما

touching, then we're going to use "beneath", if there's a certain touch.

لمس کننده است ، اگر لمس خاصی وجود داشته باشد، از "زیر" استفاده می کنیم.

Or if we're talking about the surface and something is under that surface, we're going

یا اگر در مورد سطح صحبت می کنیم و چیزی زیر آن سطح است،

to use "beneath".

از "زیر" استفاده می کنیم.

So: "Beneath the sea".

پس: «زیر دریا».

Beneath...

زیر

The wire for this microphone is beneath my shirt.

... سیم این میکروفون زیر پیراهن من است.

It's also under my shirt; we can use either way.

زیر پیراهن من هم هست. ما می توانیم از هر راه استفاده کنیم

But, generally, if it's under a surface or if it's touching, we use "beneath".

اما، به طور کلی، اگر زیر یک سطح باشد یا اگر در حال لمس باشد، از "زیر" استفاده می کنیم.

Something...

یه چیزی...

Like something that is masked, like we're talking about, again, people, they have emotions,

مثل چیزی که نقاب داره، مثل اینکه داریم راجع بهش حرف میزنیم، دوباره آدما، عواطف دارن

their feelings - they have...

، احساساتشون -

They're hiding them, and what they have in the front for people to see is like a mask.

دارن... مخفیشون میکنن، و اون چیزی که جلو دارن تا مردم ببینن. مانند یک ماسک است

Okay?

باشه؟

That's why I said: "mask".

برای همین گفتم: نقاب.

So when we're talking about: "What's behind the mask?" we generally use "beneath".

بنابراین وقتی در مورد این موضوع صحبت می کنیم: "چه چیزی پشت نقاب است؟" ما به طور کلی از "زیر" استفاده می کنیم.

"There's a sad person beneath that happy face."

"یک فرد غمگین زیر آن چهره شاد وجود دارد."

Sometimes you can use "behind", sometimes you can use "beneath" because it's really

گاهی اوقات می توانید از "پشت" استفاده کنید، گاهی اوقات می توانید از "زیر" استفاده کنید زیرا واقعاً

under the skin; beneath the skin, beneath the surface.

زیر پوست است. زیر پوست، زیر سطح.

Okay?

باشه؟

And when we're talking about level in terms of status.

و وقتی در مورد سطح از نظر وضعیت صحبت می کنیم.

So, I am a politician and somebody accuses me of doing something, and I think that is

بنابراین، من یک سیاستمدار هستم و کسی مرا متهم به انجام کاری می‌کند و فکر می‌کنم

such a crazy accusation, I'm not even going to answer.

این اتهام دیوانه‌کننده‌ای است، حتی نمی‌خواهم پاسخ بدهم .

That's beneath me.

این زیر من است.

It's beneath my social level.

این زیر سطح اجتماعی من است.

If I go beneath my level, that means I'm coming to that person's level, which is really bad.

اگر من به زیر سطح خودم بروم، به این معنی است که به سطح آن شخص می‌رسم، که واقعاً بد است.

So if something is beneath me, it is beneath my social level.

بنابراین اگر چیزی زیر من است ، زیر سطح اجتماعی من است.

If something is beneath contempt, or beneath my dignity, or beneath dignity, it means it

اگر چیزی زیر خوار و ذلیل، یا زیر شأن من، یا زیر حیثیت باشد، به این

is not worth my time; not only to answer it, or to even think about it.

معناست که ارزش وقت من را ندارد. نه تنها برای پاسخ دادن به آن، یا حتی فکر کردن به آن.

I'm not...

من نیستم...

I'm not even going to get angry at the accusation because that's...

حتی قرار نیست از این اتهام عصبانی شوم، زیرا

That would make me as guilty as the person who made the accusation.

این باعث می شود که من به اندازه فردی که این اتهام را مطرح کرده، مقصر باشم.

So, this is a very common use of "beneath".

بنابراین، این یک استفاده بسیار رایج از "زیر" است.

Now, "underneath" is not a combination of "under" and "beneath".

حال «زیر» ترکیبی از «زیر» و «زیر» نیست.

It's basically a more formal way of saying "under"; it is more emphatic.

این اساساً یک روش رسمی تر برای گفتن "زیر" است. تاکید بیشتری دارد.

Okay?

باشه؟

So if I say: "The ball rolled under the car", I could say: "The ball rolled underneath the

بنابراین اگر بگویم: «توپ زیر ماشین غلتید»، می‌توانم بگویم: «توپ زیر

car", but I wouldn't normally.

ماشین غلتید»، اما معمولاً این کار را نمی‌کردم.

People don't use "underneath" as often as they use "under".

مردم به همان اندازه که از «زیر» استفاده می کنند از «زیر» استفاده نمی کنند .

Okay?

باشه؟

Now, you can say underneath, something is touching, so: The puppy or the...

حالا می تونی زیرش بگی یه چیزی تاثیر گذاره، پس: توله سگ یا...

I have a puppy and he jumped on to my bed, and: "Oh, where is he?

من یه توله دارم و پرید روی تختم، و: "اوه، کجاست؟

I can't find him.

من پیداش نمی کنم.

Oh, he's underneath the blanket."

اوه، او زیر پتو است."

Okay.

باشه.

"He's under the blanket" also works.

«او زیر پتو است» هم کار می کند.

It's a bit more formal.

کمی رسمی تر است.

So, now that we have the general idea of when to use these words, let's look at some sample

بنابراین، اکنون که ایده کلی در مورد زمان استفاده از این کلمات داریم، بیایید به چند جمله نمونه نگاهی بیندازیم

sentences where you can mix them up.

تا بتوانید آنها را با هم ترکیب کنید.

Okay, so we're going to look at a few sample sentences.

خوب، بنابراین ما قصد داریم به چند جمله نمونه نگاه کنیم.

Now, what I want you to see is that these words are sometimes interchangeable; and I

حال، آنچه من می خواهم شما ببینید این است که این کلمات گاهی اوقات قابل تعویض هستند. و من

can write many, many more samples, but they will all basically say the same thing.

می توانم نمونه های بسیار بسیار بیشتری بنویسم، اما همه آنها اساساً یک چیز را می گویند.

So: "He has five layers on under that jacket/beneath that jacket/underneath that jacket".

پس: «پنج لایه زیر آن کاپشن/زیر آن کاپشن/زیر آن کاپشن دارد».

So imagine you're in...

بنابراین تصور کنید که شما در ...

Living in Canada in the winter, you have a jacket, under the jacket you have a sweater,

زندگی در کانادا در زمستان، شما یک ژاکت دارید، زیر ژاکت شما یک ژاکت دارید،

under the sweater you have a turtle neck, under the turtle neck you have a t-shirt,

زیر ژاکت شما یک یقه لاک پشت دارید، زیر یقه لاک پشت شما یک تی شرت دارید،

under the t-shirt you have a tank top.

زیر ژاکت دارید. تی شرتی که یک تاپ دارید.

In Canada, you have to layer; you have to have many layers to keep all the heat inside.

در کانادا، شما باید لایه بندی کنید. شما باید چندین لایه داشته باشید تا تمام گرما را در داخل نگه دارید.

So: "He has five layers under that jacket", because it's underneath/beneath/underneath.

پس: «پنج لایه زیر آن ژاکت دارد»، چون زیر/زیر/زیر است.

All of them mean basically the same thing; you can use any one you like.

همه آنها اساساً به یک معنا هستند. می توانید از هر کدام که دوست دارید استفاده کنید

"Beneath/underneath" more formal; this one, a little bit more emphasis.

"زیر/زیر" رسمی تر. این یکی، کمی تاکید بیشتر.

"The people in the apartment underneath", means directly underneath because it's touching;

"افراد در آپارتمان زیر" به معنای مستقیماً زیر است زیرا لمس می کند.

or: "The people in the apartment under us", because technically it's lower level; "The

یا: "افراد در آپارتمان زیر ما"، زیرا از نظر فنی سطح پایین تر است. "

people in the apartment below us", because we're on the same plane - we're on the same

افراد در آپارتمان زیر ما"، زیرا ما در یک هواپیما هستیم -

area in terms of space...

از نظر فضا در یک منطقه هستیم ...

Vertical space.

فضای عمودی.

So: "The people in the apartment underneath us are so noisy."

بنابراین: "مردم در آپارتمان زیر ما بسیار پر سر و صدا هستند."

Any one of these will work.

هر کدام از اینها کار خواهد کرد.

And, again, the key is to remember that it's about the person who is listening to you,

و باز هم، نکته کلیدی این است که به یاد داشته باشید که این موضوع مربوط به شخصی است که به شما گوش می دهد،

or the person who is reading what you're writing.

یا شخصی که در حال خواندن مطالبی است که شما می نویسید.

As long as they understand it, there's no such thing as right or wrong answer.

تا زمانی که آنها آن را درک کنند، چیزی به نام پاسخ درست یا غلط وجود ندارد.

"Did you deliver the message clearly?

"آیا پیام را به وضوح ارائه کردید؟

Yes or no?"

بله یا خیر؟"

That's what you need to worry about.

این چیزی است که شما باید نگران آن باشید.

So, if you use either one, in this case, you're okay.

بنابراین، اگر از یکی از آنها استفاده کنید، در این مورد، مشکلی ندارید.

"Tom is below Jane in the rankings."

"تام در رتبه بندی پایین تر از جین است ."

Now, notice I only used "below".

اکنون، توجه کنید که من فقط از "زیر" استفاده کردم.

Can I say: "under", can I say: "beneath"?

آیا می توانم بگویم: «زیر»، می توانم بگویم: «زیر»؟

No.

خیر.

In this case, rankings is basically a socially ranking; or in terms of sports, it's a placement.

در این مورد، رتبه بندی اساساً یک رتبه بندی اجتماعی است. یا از نظر ورزشی، جایگذاری است.

So in this case it's "below" because they're on the same list; they're on the same plane.

بنابراین در این مورد "زیر" است زیرا آنها در یک لیست هستند. آنها در همان هواپیما هستند

Okay?

باشه؟

Where are we?

ما کجا هستیم؟

"You might find the book under that pile of laundry/beneath that pile of laundry/underneath

"شما ممکن است کتاب را در زیر آن انبوه لباس های شسته شده / زیر آن انبوه لباس های شسته شده / زیر

that pile of laundry".

آن انبوه لباس های شسته شده پیدا کنید."

So, here's the laundry, all piled up, and under it or beneath it because it's touching,

بنابراین، اینجا لباس‌های شسته‌شده است، همه روی هم انباشته شده‌اند، و زیر آن یا زیر آن چون لمس می‌کنند،

or underneath it because it's touching, are the books.

یا زیر آن چون لمس می‌کنند، کتاب‌ها هستند.

Go digging, and you'll find them.

به حفاری بروید، آنها را پیدا خواهید کرد.

So, again, in most cases, you can interchange.

بنابراین، دوباره، در بیشتر موارد، شما می توانید مبادله کنید.

If you want to be very, very precise and very, very specific, figure out which situations

اگر می‌خواهید بسیار، بسیار دقیق و بسیار بسیار خاص باشید، بفهمید که کدام موقعیت‌ها

calls for which situations, which prepositions, and use those.

به چه موقعیت‌هایی نیاز دارند، کدام حروف اضافه و از آن‌ها استفاده کنید.

So, I hope this was all very clear, and I hope you understood it and liked this lesson.

بنابراین، امیدوارم همه اینها بسیار واضح بوده باشد، و امیدوارم که آن را درک کرده باشید و این درس را دوست داشته باشید.

If you did, please subscribe to my YouTube channel.

اگر این کار را کردید، لطفا در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

And if you have any questions, please go to www.engvid.com.

و اگر سوالی دارید، لطفا به www.engvid.com مراجعه کنید.

There's a forum there; you can ask me all the questions you have and I'll be happy to

یک انجمن در آنجا وجود دارد. شما می توانید تمام سوالات خود را از من بپرسید و من خوشحال خواهم شد که به

answer them.

آنها پاسخ دهم.

There's also a quiz on the engVid site where you can test your knowledge of these words.

همچنین یک مسابقه در سایت engVid وجود دارد که می توانید دانش خود را در مورد این کلمات آزمایش کنید.

And yeah, come back again; see us soon, and we'll learn some more English together.

و بله، دوباره برگرد. به زودی ما را ببینید و با هم انگلیسی بیشتری یاد خواهیم گرفت.

Bye-bye.

خداحافظ.