10 Phrasal Verbs with COME! English Lesson | New Vocabulary

Hello! I’m Emma from mmmEnglish!

سلام! من اِما هستم از mmmEnglish!

In this lesson you'll learn ten phrasal verbs

در این درس ده فعل عبارتی را

using the verb, 'come'.

با استفاده از فعل "come" یاد خواهید گرفت.

Now, phrasal verbs are groups of words in English

حال، افعال عبارتی گروهی از کلمات در زبان انگلیسی هستند

made up of a verb

که از یک فعل

and either one or two particles.

و یک یا دو ذره تشکیل شده اند.

Now, a particle can either be a preposition

اکنون، یک ذره می تواند یک حرف اضافه

like 'on'

مانند «روی»

or an adverb

یا یک قید

like 'together'.

مانند «با هم» باشد.

To learn more about phrasal verbs

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد افعال عبارتی

make sure you watch this video here because

، حتماً این ویدیو را در اینجا تماشا کنید زیرا

here, I share my top tips

در اینجا، نکات برتر خود را

for learning phrasal verbs

برای یادگیری افعال عبارتی به اشتراک

but I'll also link to it at the end of this lesson

می‌گذارم، اما همچنین در پایان این درس به آن پیوند خواهم داد

so you can keep watching!

تا بتوانید به تماشای آن ادامه دهید!

Now phrasal verbs are a challenge for you, aren't they?

حالا افعال عبارتی برای شما یک چالش هستند، اینطور نیست؟

They're hard for English learners!

آنها برای زبان آموزان انگلیسی سخت هستند!

Often one phrasal verb has

اغلب یک فعل عبارتی

more than one meaning.

بیش از یک معنی دارد.

They can often be idiomatic

آنها اغلب می توانند اصطلاحی

so the meaning isn't obvious

باشند، بنابراین معنی

from the words.

از کلمات واضح نیست.

And not every phrasal verb follows the same rules.

و هر فعل عبارتی از قوانین یکسانی پیروی نمی کند.

Some are transitive,

برخی

some are intransitive,

متعدی هستند، برخی ناگذر،

separable or inseparable

قابل تفکیک یا جدایی ناپذیر

or both!

یا هر دو!

But ignoring phrasal verbs is not an option for you

اما نادیده گرفتن افعال عبارتی برای شما گزینه ای

because they are so common!

نیست زیرا آنها بسیار رایج هستند!

They come up all the time in conversation.

آنها همیشه در گفتگو مطرح می شوند.

You'll hear me use them all the time

می شنوید که من همیشه از آنها

in my lessons.

در درس هایم استفاده می کنم.

Actually, make sure you go and have a look

در واقع، حتماً بروید و

at the transcript for this lesson on my blog

به متن این درس در وبلاگ من نگاهی بیندازید

to see just how many

تا ببینید

phrasal verbs I've used during this lesson.

من در طول این درس از چند فعل عبارتی استفاده کرده ام.

Okay let's dive into 10 common phrasal verbs

خوب، بیایید

using the verb 'come'.

با استفاده از فعل "come" به 10 فعل عبارتی رایج بپردازیم.

Now, I'm not going to include

اکنون، من قصد ندارم

all of the possible meanings for these phrasal verbs

تمام معانی ممکن برای این افعال عبارتی را درج کنم،

but the meanings I'm going to share

اما معانی که قرار است به اشتراک بگذارم، معانی

are the commonly used ones,

متداول هستند

the ones that you'll hear come up often in conversation.

، آنهایی که اغلب در مکالمه می شنوید.

So let's start with 'come up'.

پس بیایید با «بیا بالا» شروع کنیم.

'Come up' has a few different meanings.

"بیا بالا" معانی مختلفی دارد.

It can mean to be mentioned

می تواند به معنای ذکر

or talked about in a conversation.

یا صحبت در مورد آن در یک گفتگو باشد.

So..

بنابراین..

If anything important comes up during the meeting,

اگر نکته مهمی در جلسه مطرح شد،

I'll tell you about it later.

بعداً در مورد آن به شما خواهم گفت.

Every time I have dinner with my mum,

هر وقت با مامانم شام

the topic of marriage always comes up!

میخورم بحث ازدواج همیشه مطرح میشه!

It can also mean to approach

همچنین می تواند به معنای نزدیک شدن

or to go towards someone,

یا رفتن به سمت کسی باشد،

especially if they are on a higher level than you are.

به خصوص اگر در سطحی بالاتر از شما باشد.

Come up on stage and collect your award!

روی صحنه بیایید و جایزه خود را بگیرید!

Come up to my apartment, it's on the fourth floor.

به آپارتمان من بیا، طبقه چهارم است.

She came up to meet me at a party

او آمد تا در یک مهمانی با من ملاقات کند

and we've been friends ever since.

و ما از آن زمان با هم دوست هستیم.

Now if something like a job or an opportunity comes up,

حالا اگر چیزی مثل شغل یا فرصت پیش بیاید،

it becomes available.

در دسترس می شود.

This new opportunity has come up

این فرصت جدید به وجود آمده است

and we need to take it.

و ما باید از آن استفاده کنیم.

Now if a problem

حال اگر مشکل

or an issue comes up,

یا مشکلی پیش بیاید،

it happens and it needs to be dealt with immediately.

این اتفاق می افتد و باید سریعا با آن برخورد شود.

Something's just come up,

چیزی پیش آمده است،

so I need to cancel my appointment.

بنابراین باید قرارم را لغو کنم.

Every time I take a day off,

هر بار که یک روز مرخصی می‌گیرم،

something always comes up

همیشه چیزی پیش می‌آید

and I'm needed back at the office.

و دوباره به دفتر نیاز دارم.

To 'come up with',

برای «پیدا کردن»،

Now, this phrasal verb is transitive

اکنون، این فعل عبارتی متعدی است

and if you're not exactly sure what that means,

و اگر دقیقاً از معنای

make sure you watch this lesson up here

آن مطمئن نیستید، حتماً این درس را از اینجا تماشا کنید

because I'll explain it for you there.

زیرا من در آنجا برای شما توضیح خواهم داد.

But when a phrasal verb is transitive,

اما زمانی که یک فعل عبارتی متعدی است

you need to include something.

، باید چیزی را وارد کنید.

You can't just say..

فقط نمیشه گفت..

Yesterday I came up with.

دیروز به ذهنم رسید.

Came up with what?

به چی رسید؟

I came up with a plan.

من یک طرحی در نظر گرفتم.

I came up with a new idea.

من به یک ایده جدید رسیدم.

I came up with a solution.

راه حلی به ذهنم رسید.

For this phrasal verb to make sense,

برای اینکه این فعل عبارتی معنی پیدا کند

you must always include

، باید همیشه

what you have come up with.

آنچه را که به ذهنتان رسیده است، درج کنید.

'Come in'.

'بفرمایید تو، بیا تو'.

Well you've probably heard this one

خب احتمالا این یکی را شنیده اید

and it means to enter a building or a room.

و به معنای وارد شدن به یک ساختمان یا اتاق است.

The TV was so loud, he didn't notice me come in.

صدای تلویزیون انقدر زیاد بود که متوجه ورود من نشد،

Are you busy? Can I come in?

سرت شلوغه؟ آیا می توانم وارد شوم؟

But it can also mean

اما می تواند به معنای رسیدن نیز باشد

arrive.

.

The train comes in at 3 o'clock.

قطار ساعت 3 وارد می شود.

News is coming in that they found

خبرهایی در راه است که آنها

survivors in the crash!

در این تصادف جان سالم به در برده اند!

But it can also be used when talking about clothing

اما هنگام صحبت در مورد لباس یا مد نیز می توان از آن استفاده

or fashion.

کرد.

These shirts come in three colours.

این پیراهن ها در سه رنگ هستند.

Another common use for this phrasal verb

یکی دیگر از کاربردهای رایج این فعل عبارتی

is when you're talking about the ocean

زمانی است که در مورد اقیانوس

or specifically, the tide.

یا به طور خاص جزر و مد صحبت می کنید.

When the tide comes in, the water rises

وقتی جزر و مد می آید، آب بالا

and it covers more of the beach.

می آید و قسمت بیشتری از ساحل را می پوشاند.

The tide will come in at about 6 o'clock this evening.

جزر و مد در حدود ساعت 6 عصر امروز وارد خواهد شد.

To 'come out'.

بیرون آمدن'.

Okay,

خوب،

so 'come out' must be the opposite of 'come in',

پس «بیا بیرون» باید مخالف «بیا داخل» باشد،

right?

درست است؟

No!

نه!

This is one of the tricky things about phrasal verbs.

این یکی از چیزهای پیچیده در مورد افعال عبارتی است.

Logical opposites are not always correct.

متضادهای منطقی همیشه درست نیستند.

The opposite of 'come in' is

نقطه مقابل "بیا داخل"

'go out'.

"برو بیرون" است.

If some information comes out,

اگر اطلاعاتی منتشر شود،

something that was previously unknown

چیزی که قبلاً ناشناخته بود

becomes known.

، مشخص می شود.

After ten years,

بعد از ده سال

the truth finally came out.

بالاخره حقیقت آشکار شد.

Now it can also be a synonym for 'appear'.

اکنون می تواند مترادفی برای "ظاهر" نیز باشد.

There was a dead tree coming out of the water.

درخت مرده ای از آب بیرون می آمد.

And of course, after a big thunderstorm,

و البته بعد از یک طوفان بزرگ

the sun always comes out from behind the clouds.

، خورشید همیشه از پشت ابرها بیرون می آید.

We use this phrasal verb to say that

ما از این فعل عبارتی استفاده می کنیم تا

the sun or the moon or the stars

بگوییم خورشید یا ماه یا ستارگان

have appeared in the sky.

در آسمان ظاهر شده اند.

If your favourite band is working on a new album,

اگر گروه مورد علاقه شما روی یک آلبوم جدید کار می کند،

they'll probably tell you when it's going to come out.

احتمالاً به شما خواهند گفت که چه زمانی قرار است منتشر شود.

The new album will come out in June.

آلبوم جدید در ژوئن منتشر خواهد شد.

My sister's new book comes out in December.

کتاب جدید خواهرم در دسامبر منتشر می شود.

It can also mean to

همچنین می تواند به معنای

go somewhere with someone for a social event.

رفتن به جایی با کسی برای یک رویداد اجتماعی باشد.

Do you want to come out with us on Friday night?

آیا می خواهید جمعه شب با ما بیرون بیایید؟

He's not coming out with us tonight because he's unwell.

او امشب با ما بیرون نمی آید زیرا حالش خوب نیست.

Come on!

بیا دیگه!

'Come on' is an expression that you'll hear all the time!

"بیا" عبارتی است که همیشه می شنوید!

It can mean hurry up.

می تواند به معنای عجله باشد.

Come on, we're going to be late!

بیا دیر میرسیم

Or you could use it to encourage

یا می توانید از آن برای تشویق

or support someone.

یا حمایت از کسی استفاده کنید.

Come on, you can do it!

عجله کن، شما می توانید آن را انجام دهید!

It can also be used when you

همچنین می تواند زمانی استفاده شود که شما

don't believe something that someone said.

چیزی را که کسی گفته است باور نمی کنید.

Oh come on! That's not true!

اوه بیا! این درست نیست!

'Come on' can also mean to

"بیا" همچنین می تواند به معنای

start working.

شروع کار باشد.

The light in the bathroom just came on.

چراغ حمام تازه روشن شد.

The hot water isn't coming on.

آب گرم نمی آید

Are you sure it's working?

آیا مطمئن هستید که کار می کند؟

It can also be used when you're referring to a sickness

همچنین زمانی که به بیماری اشاره می کنید

that is just starting to develop,

که به تازگی شروع به توسعه کرده است،

usually with a common cold.

معمولاً با سرماخوردگی معمولی نیز می توان از آن استفاده کرد.

I think I've got a cold coming on.

فکر کنم سرما خورده ام

To 'come down'.

برای "پایین آمدن".

Now generally, this phrasal verb is a synonym

اکنون به طور کلی، این فعل عبارتی

for reduce or fall.

مترادف کاهش یا سقوط است.

It's used when something moves in a

هنگامی که چیزی در جهت پایین حرکت می کند استفاده می

downwards direction.

شود.

There was a big storm last night

دیشب طوفان بزرگی رخ داد

and many of the trees came down.

و بسیاری از درختان پایین آمدند.

Come down here now!

همین الان بیا اینجا!

You can use this when you're talking to someone

وقتی با کسی

who's higher than you,

که بالاتر از شماست،

perhaps they're upstairs

شاید در طبقه بالا

or in a tree.

یا روی درخت صحبت می کنید، می توانید از این استفاده کنید.

Come down here!

بیا پایین!

Now, this phrasal verb actually

حالا، اگر به مثال آپارتمان فکر کنید، این فعل عبارتی در

is the opposite of 'come up'

واقع مخالف «بیا بالا» است

if you think back to the apartment example.

.

Your friend might invite you to come up.

ممکن است دوستتان از شما دعوت کند که بیایید.

Or you could tell them to come down.

یا می توانید به آنها بگویید بیایند پایین.

'Come down' is also used something reduces,

"بیا پایین" نیز استفاده می شود چیزی را کاهش می دهد،

so often the price.

بنابراین اغلب قیمت.

After Christmas, the price of the sofa

بعد از کریسمس احتمالا قیمت مبل

will probably come down.

پایین میاد.

'Come down' is also used when someone travels

"بیا پایین" همچنین زمانی استفاده می شود که شخصی به جنوب سفر می کند

south, to meet you

، تا شما را ملاقات کند

or to visit you.

یا از شما دیدن کند.

He came down from Sydney last night.

دیشب از سیدنی آمد.

Their family comes down for the Easter holidays

خانواده آنها هر سال برای تعطیلات عید پاک می آیند

every year.

.

But what about to 'come down on'?

اما در مورد "پایین آمدن" چیست؟

Now, to come down on someone is

حالا، سرزنش کردن به کسی

a really negative thing.

واقعاً یک چیز منفی است.

It means to punish someone

به این معنی است که کسی را تنبیه کنید

because they didn't perform as expected.

زیرا آنطور که انتظار می رفت عمل نکرده است.

My boss came down on me really hard

رئیسم خیلی سخت

because I didn't finish the report in time.

به من برخورد کرد زیرا گزارش را به موقع تمام نکردم.

To 'come across'.

برای "در سراسر".

Again, this phrasal verb has multiple meanings.

باز هم این فعل عبارتی معانی متعددی دارد.

Firstly, it can be used to describe your characteristics

اولاً، می توان از آن برای توصیف ویژگی های شما

or the characteristics of someone.

یا خصوصیات شخصی استفاده کرد.

Often when you first meet them,

اغلب هنگامی که برای اولین بار آنها را ملاقات می

or you first see them,

کنید یا برای اولین بار آنها را می بینید،

to say that they seem to be a particular type of person.

می گویید که به نظر می رسد نوع خاصی از افراد هستند.

When we first met, he came across as quite arrogant.

وقتی برای اولین بار با هم آشنا شدیم، او کاملاً مغرور بود.

So when you met her, how did she come across?

پس وقتی او را ملاقات کردید، او چگونه برخورد کرد؟

What was she like?

او چگونه بود؟

She comes across really well on television.

او در تلویزیون واقعاً خوب برخورد می کند.

So that means she creates a really positive image,

پس این بدان معناست که او یک

you know, for the station, for the company.

تصویر واقعاً مثبت برای ایستگاه، برای شرکت ایجاد می کند.

Now, a lot depends

اکنون، خیلی چیزها به

on how you come across in an interview.

نحوه برخورد شما در مصاحبه بستگی دارد.

Note that some native English speakers

توجه داشته باشید که برخی از انگلیسی زبانان بومی

use the phrasal verb 'come over'

از فعل عبارتی 'come over'

in this way too.

در این روش نیز استفاده می کنند.

He came over really arrogant.

او واقعاً مغرور آمد.

It means he seemed really arrogant.

یعنی واقعاً مغرور به نظر می رسید.

To 'come across' something can also mean

«برخورد» با چیزی می‌تواند به معنای

to meet someone

ملاقات با کسی

or to find something, by chance,

یا یافتن چیزی، تصادفی،

without expecting to.

بدون انتظار باشد.

When we were walking in the forest,

وقتی در جنگل قدم می

we came across an old abandoned house.

زدیم با یک خانه متروکه قدیمی مواجه شدیم.

'Come over'

Again, this phrasal verb has multiple meanings

باز هم، این فعل عبارتی معانی متعددی دارد،

but the most commonly used one is used to describe

اما متداول‌ترین آن برای توصیف

movement.

حرکت استفاده می‌شود.

The movement from one place to another.

حرکت از یک مکان به مکان دیگر.

Come over here!

بیا اینجا!

Why don't you come over to my house for dinner?

چرا برای شام به خانه من نمی آیی؟

My brother is coming over from Melbourne

برادرم

for the weekend.

برای آخر هفته از ملبورن می آید.

Now, it can also be used when someone

در حال حاضر، همچنین می توان از آن برای زمانی استفاده کرد که فردی

suddenly feels a strong emotion or feeling.

به طور ناگهانی احساس یا احساس قوی کرد.

I came over a little dizzy.

کمی سرگیجه آمدم.

When I saw him do it,

وقتی دیدم او این کار را می کند،

a huge wave of anger came over me.

موج عظیمی از عصبانیت بر من وارد شد.

Now, this can also be expressed with the verb

اکنون، این را می توان با فعل

'overcome'.

'غلبه' نیز بیان کرد.

You can be overcome with an emotion.

می توان با یک احساس غلبه کرد.

'Come at'.

'بیا به'.

Now this phrasal verb is transitive

اکنون این فعل عبارتی متعدی است

and it usually involves a person or an animal

و معمولاً شامل شخص یا حیوانی می شود

coming towards someone in

که به

an aggressive or physical way.

صورت تهاجمی یا فیزیکی به سمت کسی می آید.

As soon as I opened the gate, the dog came at me.

به محض باز کردن دروازه، سگ به سمتم آمد.

I wasn't expecting him to come at me with a knife.

انتظار نداشتم با چاقو به سمتم بیاید.

To 'come back'.

برای برگشتن'.

Now, most commonly

در حال حاضر، معمولاً از

this phrasal verb is used when somebody or something

این فعل عبارتی زمانی استفاده می‌شود که کسی یا چیزی

returns to a place or

به مکانی برمی‌گردد یا

returns to an original state.

به حالت اولیه بازمی‌گردد.

I'll come back in half an hour and get you.

نیم ساعت دیگه میام و میام.

I thought I got rid of my cold,

فکر میکردم از شر سرماخوردگی خلاص

but I think it's coming back.

شدم ولی فکر کنم داره برمیگرده.

When are you coming back home?

کی برمیگردی خونه؟

Now as a compound noun,

اکنون به عنوان یک اسم مرکب،

it can mean to attempt to

می تواند به معنای تلاش برای

return to former glory.

بازگشت به شکوه سابق باشد.

To try to become famous or important again

تلاش برای مشهور شدن یا مهم شدن دوباره

after a period of being less so.

پس از مدتی که کمتر شناخته شده است.

The wrestler is making a comeback!

کشتی گیر در حال بازگشت است!

She hasn't released a book in over ten years,

او بیش از ده سال است که کتابی منتشر نکرده است،

so I guess now she's making a comeback!

بنابراین حدس می‌زنم اکنون او در حال بازگشت است!

Well

خوب

how many of those phrasal verbs did you know?

چند تا از آن افعال عبارتی را می دانستید؟

Perhaps you knew all of them

شاید شما همه آنها را می دانستید

but maybe you'd learnt some new ways to use them.

اما شاید راه های جدیدی برای استفاده از آنها یاد گرفته باشید.

I hope you did!

امیدوارم انجام داده باشید!

Make sure you subscribe to my channel

اطمینان حاصل کنید که

by clicking the red button right there

با کلیک کردن روی دکمه قرمز در همانجا عضو کانال من شوید

and turn on the notifications

و اعلان‌ها

so that you know when I upload a new lesson.

را روشن کنید تا از زمان آپلود یک درس جدید مطلع شوید.

If you want my top tips and recommendations for

اگر نکات و توصیه‌های برتر من را برای

learning and using phrasal verbs,

یادگیری و استفاده از افعال عبارتی

make sure you watch this lesson right here!

می‌خواهید، حتماً این درس را همین‌جا تماشا کنید!

And you can check out some of my other lessons

و می‌توانید برخی از درس‌های دیگر من

right here in this playlist.

را همین‌جا در این فهرست پخش بررسی کنید.

Thanks for watching

از تماشای شما متشکرم

and I will see you again next week for a new lesson

و هفته آینده دوباره شما را برای یک درس جدید

here on mmmEnglish.

در اینجا در مورد mmmEnglish می بینم.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!