What's the difference between these English Verbs?

Hey there I'm Emma from mmmEnglish!

سلام من اِما هستم از mmmEnglish!

There are many different ways to express

راه های مختلفی برای بیان

a single idea in English and these verbs

یک ایده در زبان انگلیسی وجود دارد و این افعال

are a good example of that.

نمونه خوبی از آن هستند.

Knowing the subtle differences and understanding

دانستن تفاوت های ظریف و درک

how to use each of these verbs

نحوه استفاده از هر یک از این افعال به

accurately and naturally is a really good sign of

طور دقیق و طبیعی نشانه واقعا خوبی

the difference between an intermediate student

از تفاوت بین یک دانش آموز متوسطه

and an advanced English speaker because

و یک انگلیسی زبان پیشرفته است زیرا همه

these verbs can all be used in really

این افعال می توانند در

similar situations, they're synonyms.

موقعیت های واقعا مشابه استفاده شوند، آنها مترادف هستند.

I suppose it can be confusing to know when

فکر می کنم دانستن زمان

and how to use them.

و نحوه استفاده از آنها می تواند گیج کننده باشد.

I think you know what I mean right?

فکر می کنم منظورم را می دانید درست است؟

But I believe that by the end of watching this video

اما من معتقدم که در پایان تماشای این ویدیو

you'll be clear on how to use all of them correctly.

، نحوه استفاده صحیح از همه آنها را روشن خواهید کرد.

I anticipate you'll have some questions

من پیش بینی می کنم که شما چند سوال داشته باشید،

but I'll do my best to answer as many of them as I can.

اما من تمام تلاش خود را می کنم تا به بسیاری از آنها پاسخ دهم.

I predict that by the time we get to the mini quiz

من پیش‌بینی می‌کنم تا زمانی که به مسابقه کوچک

at the end, you'll have no trouble at all.

در پایان برسیم، اصلاً مشکلی نخواهید داشت.

Let's go!

بیا بریم!

Of all of these verbs, think is the one I'm certain

از بین همه این افعال، فکر می کنم که من مطمئن هستم که

you know and you feel comfortable using.

می شناسید و احساس راحتی می کنید که از آن استفاده کنید.

Suppose, believe, anticipate,

فرض کنید، باور کنید، پیش بینی کنید،

predict, they can all be synonyms of think.

پیش بینی کنید، همه آنها می توانند مترادف فکر باشند.

And think has quite a few meanings as well.

و فکر کردن نیز معانی بسیار کمی دارد.

It can be used in phrasal verbs and other expressions

می‌توان از آن در افعال عباراتی و سایر عبارات استفاده کرد،

but if we focus on the meaning that is

اما اگر بر معنایی متمرکز شویم که

similar to the verbs we've been talking about,

شبیه افعالی است که در مورد آن صحبت کردیم

then think means to feel that something is true,

، فکر می‌کنیم به این معنی که

based on facts or knowledge that you have.

بر اساس حقایق یا دانشی که دارید احساس کنید چیزی درست است.

So we use it to take an educated guess.

بنابراین ما از آن برای برداشتن یک حدس علمی استفاده می کنیم.

I think it's going to be a hot day tomorrow.

فکر کنم فردا روز گرمی باشه

So I'm making a guess and it's based on

بنابراین من یک حدس می زنم و بر

the weather that we've had in previous days this week

اساس آب و هوای است که در روزهای گذشته این هفته

and maybe I've seen the weather report so I'm not

داشتیم و شاید گزارش هواشناسی را دیده باشم،

a hundred per cent confident that it's going to be hot

بنابراین صد در صد مطمئن نیستم که هوا گرم باشد

but I'm using the information that I have

اما من من از اطلاعاتی که دارم

to make that guess.

برای حدس زدن استفاده می کنم.

And by using think, we're communicating

و با استفاده از فکر کردن، در حال برقراری ارتباط

that we're unsure.

هستیم که مطمئن نیستیم.

We're not a hundred per cent certain right?

ما صد در صد مطمئن نیستیم درست است؟

If I was certain then I would say:

اگر مطمئن بودم می گفتم

It will be a hot day tomorrow.

: فردا روز گرمی است.

I think we need to turn left but I'm a bit lost.

فکر می کنم باید به چپ بپیچیم اما کمی گم شده ام.

Now if you're a regular student of mine,

حالا اگر دانش‌آموز همیشگی من

then you'll know that I'm often talking about

هستید، می‌دانید که من اغلب در مورد اهمیت ترکیب‌بندی‌ها صحبت می‌کنم

how important collocations are

and even with simple verbs like think,

و حتی با افعال ساده‌ای مانند think

it's often the words that are used with it

، اغلب کلماتی هستند که با آن استفاده می‌شوند،

where my students make mistakes.

جایی که دانش‌آموزانم اشتباه می‌کنند.

So collocations are words that are commonly

بنابراین collocations کلماتی هستند که معمولاً

used together in naturally spoken English.

در زبان انگلیسی به طور طبیعی با هم استفاده می شوند.

And with the verb think,

و با فعل think

the preposition of is often used.

اغلب از حرف اضافه of استفاده می شود.

When we think of something or someone, we're

وقتی به چیزی یا شخصی فکر می کنیم،

remembering them

آنها را به یاد می آوریم

and often

و اغلب

keeping their needs or their happiness in mind.

نیازها یا شادی آنها را در ذهن داریم.

Our neighbour is always thinking of us

همسایه ما همیشه به فکر ما است

and dropping home-baked goodies on our doorstep.

و غذاهای خانگی را در آستان ما می‌ریزد.

If I think of someone as something then

اگر من به کسی به عنوان چیزی

I have a specific opinion about them.

فکر کنم، نظر خاصی در مورد او دارم.

I always thought of him as a great athlete.

من همیشه به او به عنوان یک ورزشکار بزرگ فکر می کردم.

Or I've always thought of myself as a city person

یا همیشه خودم را یک شهروند می

but I really enjoyed the peace and quiet of the farm.

دانستم اما واقعا از آرامش و سکوت مزرعه لذت بردم.

If you think about something, then you're

اگر در مورد چیزی فکر می کنید، پس با دقت در حال

carefully considering it right? You're weighing up

بررسی آن هستید درست است؟ شما در حال بررسی

different options to make a decision.

گزینه های مختلف برای تصمیم گیری هستید.

I know I said I'd make the offer by the end of the week

می دانم که گفتم تا پایان هفته این پیشنهاد را ارائه خواهم کرد،

but I need more time to think about it.

اما به زمان بیشتری نیاز دارم تا در مورد آن فکر کنم.

It's a tough decision.

تصمیم سختی است.

Quick note. It is much more natural when you're

یادداشت سریع. خیلی طبیعی تر است وقتی

showing appreciation to someone to say:

از کسی قدردانی می کنید بگویید:

Thanks for thinking of me.

ممنون که به من فکر کردی.

Rather than: Thanks for thinking about me.

به جای: ممنون که به من فکر می کنید.

I suppose you've heard this verb before

فکر می‌کنم قبلاً این فعل را شنیده‌اید،

but I wonder

اما نمی‌دانم

if you are completely confident in how to use it.

که آیا کاملاً به نحوه استفاده از آن اطمینان دارید یا خیر.

We use the verb suppose when you generally

ما از فعل فرض کنید زمانی استفاده می کنیم که به طور کلی

believe or you think that something is true or possible

معتقد هستید یا فکر می کنید که چیزی درست یا ممکن است

but you're not completely sure.

اما کاملاً مطمئن نیستید.

So of course

پس البته

that sounds very similar to the definition of think, right?

که به نظر بسیار شبیه به تعریف فکر می‌شود، درست است؟

Let's look at an example.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم.

I suppose he's going to show up late again.

فکر می کنم او دوباره دیر حاضر می شود.

He always does.

او همیشه انجام می دهد.

I think he's going to show up again.

فکر می کنم او دوباره ظاهر می شود.

He always does.

او همیشه انجام می دهد.

So both of these examples are correct.

پس هر دوی این مثالها صحیح است.

You can use each of these verbs like this

شما می توانید از هر یک از این افعال به این صورت استفاده کنید

but there is a subtle difference.

اما یک تفاوت ظریف وجود دارد.

Think is just a little bit more certain

فکر کردن کمی مطمئن‌تر است

like you feel that you are right

مثل اینکه شما احساس می‌کنید حق با شماست،

whereas suppose suggests that

در حالی که فرض کنید نشان می‌دهد

you're not quite convinced of your own feelings.

که شما کاملاً به احساسات خود متقاعد نشده‌اید.

Maybe you have some information,

شاید شما اطلاعات

enough to take a guess but you don't really have any

کافی برای حدس زدن داشته باشید، اما واقعاً هیچ

solid proof.

دلیل محکمی ندارید.

And when you're using think,

و هنگامی که از فکر استفاده می کنید،

well you might also have some information

ممکن است اطلاعاتی نیز داشته باشید

that helps you feel more confident about your feelings.

که به شما کمک می کند نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری داشته باشید.

Maybe someone has said to you that they

شاید یکی به شما گفته باشد که

hadn't seen him in the office all day.

تمام روز او را در دفتر ندیده اند.

Maybe he regularly turns up late

شاید او مرتباً دیر حاضر می شود،

so you're using the information that you've got

بنابراین شما از اطلاعاتی که دارید

to confidently take a guess.

برای حدس زدن با اطمینان استفاده می کنید.

When you're using suppose

هنگامی که از آن استفاده می کنید، فرض

it puts your feelings in a little more doubt.

کنید که احساسات شما را کمی بیشتر در معرض شک قرار می دهد.

Now you can also use suppose when you are

اکنون می‌توانید

being sarcastic when you

وقتی که

think that something is true or correct

فکر می‌کنید چیزی درست یا درست است،

but you're not really happy about it.

اما واقعاً از آن خوشحال نیستید، از فرض کنید که کنایه می‌زنید.

I suppose I should finish my homework

فکر می کنم قبل از آمدن باید تکالیفم را تمام کنم

before I come over.

.

You can also say

همچنین می‌توانید بگویید

I suppose so as a way to agree with someone

من فکر می‌کنم این‌طور است تا راهی برای توافق با کسی

and again to show that you have some

و دوباره برای نشان دادن

doubts or maybe that you're not loving the idea.

اینکه شک دارید یا شاید این ایده را دوست ندارید.

Could you help me to edit this

آیا می توانید به من کمک کنید تا این

report by the end of the day?

گزارش را تا پایان روز ویرایش کنم؟

I suppose so.

من هم همینطور فکر میکنم.

We use believe when we have an opinion

ما زمانی از باور استفاده می‌کنیم که عقیده‌ای

that something is true or that

داشته باشیم که چیزی درست است یا

what someone is saying is true.

آنچه کسی می‌گوید درست است.

But it doesn't have to be an opinion based on fact,

اما لزومی ندارد که نظری مبتنی بر واقعیت باشد،

it can simply be something that you feel is true.

بلکه می تواند به سادگی چیزی باشد که شما احساس می کنید درست است.

I believe that we'll find the right person for the job.

من معتقدم که ما فرد مناسب برای این کار را پیدا خواهیم کرد.

We can't give up yet.

ما هنوز نمی توانیم تسلیم شویم.

So again, it's a synonym of think right?

پس دوباره، این مترادف فکر است درست است؟

So the differences are really subtle

بنابراین تفاوت‌ها واقعاً ظریف هستند،

but like the verb suppose, when we use believe,

اما مانند فعل فرض کنید، وقتی از باور استفاده می‌کنیم،

it does sound a little less certain.

کمی مطمئن‌تر به نظر می‌رسد.

However it is a verb that has power like you

با این حال، این یک فعل است که مانند شما

trust in your instinct. You feel that you're correct

به غریزه خود اعتماد دارید. شما احساس می کنید که درست می گویید،

but perhaps you don't have the evidence to support it

اما شاید شواهدی برای حمایت از آن ندارید،

but you do have your faith or trust

اما ایمان یا اعتماد خود را دارید

that it will be.

که چنین خواهد شد.

Now believe is a verb that can be used and is often

اکنون ایمان یک فعل قابل استفاده است و

used in the passive voice.

اغلب در صدای مفعول استفاده می شود.

We say it is believed that...

ما می گوییم اعتقاد بر این است که ...

And you'll often hear the adverb widely used as well.

و شما اغلب می شنوید که قید به طور گسترده استفاده می شود.

It is widely believed that

به طور گسترده ای این باور وجود دارد

and that's to emphasise that it's thought to be true

و این برای تأکید بر این است که بسیاری از مردم تصور می کنند که درست است

by many people.

.

So we use the passive voice when

بنابراین زمانی

we don't know or maybe we don't want to say

که نمی‌دانیم یا شاید نمی‌خواهیم بگوییم

who believes that so it's a really great

چه کسی به آن اعتقاد دارد، از صدای غیرفعال استفاده می‌کنیم، بنابراین این یک

sort of collocation, chunk of words

نوع ترکیب بسیار عالی است، تکه‌ای از کلمات

to learn and practise using together.

برای یادگیری و تمرین با هم.

Now we use the verb anticipate when we

اکنون از فعل anticipate زمانی استفاده می

think that something will probably happen

کنیم که فکر می کنیم احتمالاً چیزی اتفاق می افتد

so you believe

بنابراین شما معتقدید

that something is coming in the future.

که چیزی در آینده در راه است.

You can't anticipate that something has happened

شما نمی توانید پیش بینی کنید که چیزی

in the past or the present, we anticipate the future, right?

در گذشته یا حال اتفاق افتاده است، ما آینده را پیش بینی می کنیم، درست است؟

We anticipate our sales will triple by next year.

ما پیش بینی می کنیم که فروش ما تا سال آینده سه برابر شود.

So if I say that I believe our sales will triple,

بنابراین اگر بگویم که معتقدم فروش ما سه برابر خواهد شد،

well it's just my own personal opinion or my

خوب این فقط نظر شخصی من است یا

feelings right?

احساسات من درست است؟

However, if I use the verb anticipate

با این حال، اگر از فعل پیش بینی به

well then I usually have some kind of information

خوبی استفاده کنم، معمولاً نوعی اطلاعات

or facts to back that up.

یا حقایق برای پشتیبان آن دارم.

I've got reasons to believe that something

دلایلی دارم که باور کنم

is going to happen in the future.

در آینده قرار است اتفاقی بیفتد.

And when we anticipate something we usually prepare

و زمانی که چیزی را پیش بینی می کنیم، معمولا خود

ourselves to deal with it too.

را برای مقابله با آن نیز آماده می کنیم.

We know or we think that we know that something

ما می دانیم یا فکر می کنیم که می دانیم چیزی

is coming so we can prepare

در راه است تا بتوانیم

for that moment or that event in the future.

برای آن لحظه یا آن رویداد در آینده آماده شویم.

I anticipated the test would be difficult

من پیش‌بینی می‌کردم که آزمون سخت باشد،

so I studied extra hard.

بنابراین بیشتر سخت مطالعه کردم.

It's a good thing that we anticipated such a large crowd

این خیلی خوب است که ما انتظار چنین جمعیت زیادی را داشتیم

and provided the extra parking.

و پارکینگ اضافی را فراهم کردیم.

And last but not least, we use the verb predict

و در آخر، ما از فعل predict استفاده می کنیم

which is actually quite similar to anticipate

که در واقع کاملاً شبیه به پیش بینی است،

because we use predict to guess or to explain

زیرا از پیش بینی برای حدس زدن یا توضیح

what we think will happen in the future before it actually

آنچه که فکر می کنیم در آینده اتفاق می افتد قبل از اینکه واقعاً

does happen.

اتفاق بیفتد استفاده می کنیم.

But the very subtle difference is that we use

اما تفاوت بسیار ظریف این است که ما از

anticipate when the event that will happen in the future

پیش بینی زمانی استفاده می کنیم که رویدادی که در

is going to happen at a specific time

آینده اتفاق می افتد قرار است در یک زمان خاص اتفاق بیفتد

and we usually use predict when the event will happen

و معمولاً از پیش بینی زمان وقوع رویداد

further into the future or we don't know

در آینده یا نمی

what time it's going to happen.

دانیم ساعت چند است استفاده می کنیم. اتفاق خواهد افتاد

Scientists predict that machines will be quicker

دانشمندان پیش بینی می کنند که ماشین ها

in learning and predicting the future than humans!

در یادگیری و پیش بینی آینده سریعتر از انسان ها خواهند بود!

But we could equally say:

اما می‌توانیم به همان اندازه بگوییم:

We anticipate that machines will be quicker

ما پیش‌بینی می‌کنیم که ماشین‌ها تا سال آینده سریع‌تر

and faster at learning than humans by next year.

و سریع‌تر از انسان‌ها یاد بگیرند.

Now remember that in many situations,

اکنون به یاد داشته باشید که در بسیاری از موقعیت ها،

you could use several of these verbs correctly but

می توانید از چندین مورد از این افعال به درستی استفاده کنید،

the meaning of each of those sentences

اما معنای هر یک از آن جملات

would be slightly different.

کمی متفاوت خواهد بود.

Let's just look at a comparison.

بیایید فقط به مقایسه نگاه کنیم.

She believes that 2021 will be a great year.

او معتقد است که سال 2021 سال بسیار خوبی خواهد بود.

She predicts that 2021 will be a great year.

او پیش بینی می کند که سال 2021 سال بسیار خوبی خواهد بود.

She thinks that 2021 will be a great year.

او فکر می کند که سال 2021 سال بسیار خوبی خواهد بود.

She anticipates that 2021 will be a great year.

او پیش بینی می کند که سال 2021 سال بسیار خوبی خواهد بود.

And she supposes that 2021 will be a great year.

و او تصور می کند که سال 2021 سال بسیار خوبی خواهد بود.

So all of these sentences make sense

بنابراین همه این جملات منطقی هستند،

but there are some really subtle differences.

اما تفاوت های واقعاً ظریفی وجود دارد.

In the first example, by using the verb believe,

در مثال اول، با استفاده از فعل باور،

well it doesn't sound very factual, right? She

خوب خیلی واقعی به نظر نمی رسد، درست است؟ او

might not have much information to back up that belief

ممکن است اطلاعات زیادی برای حمایت از این باور نداشته باشد،

but she has faith,

اما ایمان دارد،

she has the feeling that 2021 is going to be great.

او این احساس را دارد که سال 2021 عالی خواهد بود.

So in the second example,

بنابراین در مثال دوم،

she not only believes but she's told someone

او نه تنها معتقد است، بلکه به کسی گفته است

that she believes. She's announced her belief, right?

که معتقد است. او اعتقاد خود را اعلام کرده است، درست است؟

In the third example, if she thinks that 2021 will be great

در مثال سوم، اگر او فکر می کند که سال 2021 عالی خواهد بود

then she's formed that opinion based on some

، بر اساس برخی اطلاعات این نظر

information. Maybe she's

را شکل داده است. شاید

considered some facts or some ideas, right?

او حقایق یا ایده هایی را در نظر گرفته باشد، درست است؟

We know that coronavirus vaccine is coming right so

ما می دانیم که واکسن کرونا درست در راه است،

we think next year is going to be better.

بنابراین فکر می کنیم سال آینده بهتر خواهد بود.

When we use anticipate, well we can assume that she's

وقتی از پیش بینی استفاده می کنیم، خوب می توانیم فرض کنیم که او

planning for 2021 to be great.

برای سال 2021 عالی برنامه ریزی می کند.

She's based her belief on some information

او اعتقاد خود را بر برخی اطلاعات استوار کرده است

and she's organising or she's preparing everything

و در حال سازماندهی است یا همه چیز

to make that happen.

را برای تحقق آن آماده می کند.

In this example, think and anticipate can be used

در این مثال، فکر کردن و پیش‌بینی را می‌توان

pretty interchangeably but anticipate is definitely a more

تقریباً به جای هم استفاده کرد، اما پیش‌بینی قطعاً

advanced way of expressing that idea. It also

راه پیشرفته‌تری برای بیان آن ایده است. همچنین

suggests more specific and more formal language.

زبان خاص تر و رسمی تر را پیشنهاد می کند.

And lastly, well she's got some doubts about

و در آخر، خوب او در مورد

2021 being great. She's not sure.

عالی بودن سال 2021 تردید دارد. او مطمئن نیست.

The facts and the ideas, maybe they suggest that it's

حقایق و ایده ها، شاید آنها نشان می دهند که

gonna be great but she's not totally convinced so she's

عالی خواهد بود، اما او کاملاً متقاعد نشده است، بنابراین

really expressing her doubt by using the word suppose.

او واقعاً شک خود را با استفاده از کلمه فرض کنید ابراز می کند.

I suppose it's gonna be good.

فکر کنم خوب بشه

All right as always, we've got a little quiz to help you

بسیار خوب مثل همیشه، ما یک مسابقه کوچک داریم که به شما کمک می

test what you've learned. Are you ready to get started?

کند آنچه را که یاد گرفته اید آزمایش کنید. برای شروع آماده اید؟

I've got some sentences for you

من جملاتی برای شما

and I want you to do your best just to pick the best fit

دارم و می‌خواهم تمام تلاش خود را بکنید تا بهترین مناسب را

for the space.

برای فضا انتخاب کنید.

Don't forget that you need to change the

فراموش نکنید که باید شکل فعل را تغییر دهید

form of the verb

to make sure that the sentence is correct

تا مطمئن شوید جمله صحیح است،

so that might mean

به طوری که ممکن است به معنای صیغه

conjugating the verb so the grammar's accurate.

کردن فعل باشد تا گرامر دقیق باشد.

Most of these examples are really common expressions

بیشتر این مثال‌ها واقعاً عبارات

or collocations where

یا ترکیب‌هایی رایج هستند که در آن

one verb fits better than the others so think about

یک فعل بهتر از بقیه جا می‌گیرد، بنابراین

the meaning and the intention of that verb first

ابتدا به معنی و هدف آن فعل فکر کنید

and look for clues in the prepositions and words

و به دنبال سرنخ‌ها در حروف اضافه و کلمات

around that verb, those collocations.

اطراف آن فعل، آن ترکیب‌ها باشید.

We're not

ما

any major issues will be raised at the meeting

هیچ موضوع مهمی در جلسه فردا مطرح نخواهد شد

tomorrow.

.

Anticipating is correct.

پیش بینی درست است.

Everybody likes her and

همه او را دوست دارند و به

highly of her.

شدت او را دوست دارند.

Now the clue is here.

حالا سرنخ اینجاست.

Thinks.

فکر می کند.

If you had asked me to

اگر از من می پرسیدید

how I would spend the year 2020 last year,

که سال 2020 را چگونه می گذرانم،

I would have been wrong.

اشتباه می کردم.

Predict.

پیش بینی.

Since you have been so good today, I

از آنجایی که امروز خیلی خوب بودی، من

we can stop for ice cream on the way home.

می توانیم در راه خانه برای بستنی توقف کنیم.

Suppose.

فرض کنید.

After watching a few sci-fi documentaries, he now

او پس از تماشای چند مستند علمی تخیلی، اکنون

in aliens.

در بیگانگان است.

So again, look at that preposition for a clue.

پس دوباره برای سرنخ به آن حرف اضافه نگاه کنید.

Believe, you're right.

باور کن حق با توست

So how did you do?

خب چکار کردی؟

Tell me down in the comments especially if

در نظرات به من بگویید به خصوص اگر

any of them were quite challenging for you

هر یک از آنها برای شما کاملاً چالش برانگیز بود

and can you think of any other synonyms of the word

و آیا می توانید مترادف دیگری برای کلمه

think?

فکر کنید؟

If you can, share them down in the comments below,

اگر می توانید، آنها را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

there are definitely a few more to explore.

، قطعاً چند مورد دیگر برای بررسی وجود دارد.

I love that you have stuck with me all the way through

من دوست دارم که تا پایان درس با من همراه

to the end of the lesson and you've done the hard work.

بودی و کار سختی را انجام دادی.

You're awesome! Well done.

تو فوق العاده ای! آفرین.

And if you haven't subscribed

و اگر

to the mmmEnglish channel yet,

هنوز در کانال mmmEnglish مشترک نشده اید

well hit that button down there and do it.

، آن دکمه را فشار دهید و این کار را انجام دهید.

You don't want to miss out on any more lessons right?

شما نمی خواهید دروس دیگری را از دست بدهید درست است؟

Speaking of more lessons,

در مورد دروس بیشتر صحبت می

we've got one pronunciation lesson right here

کنیم، ما یک درس تلفظ را در اینجا

ready to go. Let's do it!

آماده کرده ایم. بیایید آن را انجام دهیم!