50 Important Phrasal Verbs in English

442,749 views ・ 2022-12-16

Speak English With Vanessa


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Vanessa: Have you ever been  
0
0
1260
ونسا: آیا تا به
00:01
listening to an English conversation and you  just can't figure out what they're saying? You  
1
1260
5640
حال به مکالمه انگلیسی گوش کرده اید و نمی توانید بفهمید که آنها چه می گویند؟ شما
00:06
understand the individual words, but the overall  meaning just doesn't add up. Well, I have some bad  
2
6900
6000
تک تک کلمات را می‌فهمید، اما معنای کلی آن جمع نمی‌شود. خب، من یک
00:12
news. You have been blowing off phrasal verbs for  too long and it's time to stop. Hi, I'm Vanessa  
3
12900
6780
خبر بد دارم. شما برای مدت طولانی افعال عبارتی را حذف کرده اید و وقت آن رسیده است که متوقف شوید. سلام، من ونسا هستم
00:19
from SpeakEnglishWithVanessa.com, and today you  are going to learn one of the most difficult  
4
19680
6180
از SpeakEnglishWithVanessa.com، و امروز قرار است یکی از سخت
00:25
but most important parts of the English language.  What's that, you might ask. It's the phrasal verb.  
5
25860
7200
ترین اما مهم ترین بخش های زبان انگلیسی را یاد بگیرید. ممکن است بپرسید این چیست. این فعل عبارتی است.
00:33
What's a phrasal verb? It is a two or three part  verb. Let's take a look at a few that I just used,  
6
33060
5940
فعل عبارتی چیست؟ این یک فعل دو یا سه بخشی است . بیایید نگاهی به چند مورد از آنها بیندازیم،
00:39
"to figure out," "to add up," "to blow off." Each  of these is a phrasal verb. It has two parts,  
7
39000
9180
"برای فهمیدن"، "جمع کردن"، "برای منفجر کردن". هر کدام از اینها یک فعل عبارتی هستند. دارای دو قسمت است
00:48
it has a regular verb and then it has a  second part. We could call this a preposition  
8
48180
6540
،   یک فعل منظم دارد و سپس یک قسمت دوم دارد. ما می‌توانیم آن را حرف اضافه
00:54
or you can call this a participle. Sometimes there's also three parts,  
9
54720
4440
یا شما می‌توانید آن را مضارع بنامیم. گاهی اوقات نیز سه بخش وجود دارد،
00:59
like you'll see in this lesson, and when you use  a phrasal verb, it has a different meaning than  
10
59160
5820
مانند آنچه در این درس خواهید دید، و وقتی از یک فعل عبارتی استفاده می‌کنید، معنای متفاوتی
01:04
just using the verb by itself. So let's take  a look at that last one. What does it mean to  
11
64980
5400
با استفاده از فعل به تنهایی دارد. بنابراین بیایید نگاهی به آخرین مورد بیاندازیم.
01:10
blow something? You go like this, and some dust  blows away, but when you blow off something,  
12
70380
7020
منفجر کردن چیزی به چه معناست؟ شما اینگونه می روید، و مقداری گرد و غبار از بین می رود، اما وقتی چیزی را از بین می برید،
01:18
this is not a good thing. You'll find out what  it means in just a minute. So today I'm going to  
13
78240
5940
این چیز خوبی نیست. معنی آن را فقط در یک دقیقه خواهید فهمید. بنابراین امروز می‌خواهم به
01:24
help you expand your vocabulary and expand your  English-speaking knowledge. Like always. I've  
14
84180
5880
شما کمک کنم دایره لغات خود را گسترش دهید و دانش انگلیسی‌زبان خود را گسترش دهید . مثل همیشه.
01:30
created a free PDF worksheet with all of today's  expressions, ideas, sample sentences, and you can  
15
90060
7680
من   یک کاربرگ PDF رایگان با تمام عبارات، ایده‌ها، جملات نمونه امروزی ایجاد کرده‌ام، و شما می‌توانید
01:37
answer Vanessa's challenge question at the bottom  of the free PDF worksheet. So click on the link in  
16
97740
6360
به سؤال چالشی ونسا در پایین  کاربرگ PDF رایگان پاسخ دهید. بنابراین روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید
01:44
the description to download that worksheet today.  Never forget what you are about to learn. Let's  
17
104100
6000
تا امروز آن کاربرگ را دانلود کنید. هرگز آنچه را که قرار است یاد بگیرید را فراموش نکنید. بیایید
01:50
get started with the first phrasal verb. I'm going  to tell you what it is, then tell you a sample  
18
110100
4800
با اولین فعل عبارتی شروع کنیم. می‌خواهم به شما بگویم که چیست، سپس یک جمله نمونه را به شما بگویم
01:54
sentence, and I want you to guess what the meaning  is because I will tell you the meaning last, like  
19
114900
5160
، و می‌خواهم معنی آن را حدس بزنید ، زیرا در آخر به شما می‌گویم، مانند
02:00
a little test. Let's get started with number one. Important phrasal verb number one is, "to account  
20
120060
5580
یک آزمایش کوچک. بیایید با شماره یک شروع کنیم. فعل عبارتی مهم شماره یک این است که "to account
02:05
for." Take a look at these two sample sentences.  "I think the cold weather accounted for the low  
21
125640
6780
for." به این دو جمله نمونه نگاه کنید. "فکر می‌کنم هوای سرد دلیل حضور کم
02:12
attendance at the game." "I can't account for the  missing money. I don't know where it went." What  
22
132420
6960
در بازی بود." "من نمی توانم پول گم شده را حساب کنم. نمی دانم کجا رفت."
02:19
do you think this means? It means that there  is an explanation or a cause. So what is the  
23
139380
7140
فکر می کنی این چه معنایی دارد؟ این بدان معناست که یک توضیح یا علت وجود دارد. بنابراین
02:26
explanation for low attendance at the game?  Well, it's that it was cold weather. People  
24
146520
5520
توضیح  برای حضور کم در بازی چیست؟ خوب، این که هوا سرد بود. مردم
02:32
didn't want to sit outside in the cold weather. Do  I have an explanation or a cause for the missing  
25
152040
6300
نمی‌خواستند در هوای سرد بیرون بنشینند. آیا توضیح یا دلیلی برای پول گم شده دارم
02:38
money? Nope, I think I'm going to be in trouble. Phrasal verb number two is, "to act out." "The  
26
158340
6780
؟ نه، فکر می کنم به دردسر می افتم. فعل شماره دو عبارت است از "عمل کردن". «
02:45
child acted out when her mom wouldn't  give her any candy," or we could say,  
27
165120
5700
کودک زمانی که مادرش آب نباتی به او نمی‌داد دست به بازی زد» یا می‌توانیم بگوییم،
02:50
"She was so hungry that she started to act  out." What does this mean? It usually means  
28
170820
6660
«آنقدر گرسنه بود که شروع به رفتار کردن کرد». این یعنی چی؟ معمولاً به این معنی است
02:57
that you start to act in a disruptive way.  For a child, maybe that means that they start  
29
177480
5340
که شما شروع به رفتار مخرب می کنید. برای یک کودک، شاید این بدان معناست که شروع
03:02
hitting something, or yelling, or pulling on  you. It's really not a good thing to act out. 
30
182820
5640
به ضربه زدن به چیزی، یا فریاد زدن، یا کشیدن شما می کند. عمل کردن واقعاً چیز خوبی نیست.
03:08
Phrasal verb number three, "To act up." Take a  look at this. "He always used to act up in class,  
31
188460
6840
فعل عبارتی شماره سه، "فعال کردن". یه نگاهی به این بنداز. "او همیشه سر کلاس بازی می کرد،
03:15
but guess what? Now he's a doctor." Or you could  say, "My car battery has been acting up. I think  
32
195300
7800
اما حدس بزنید؟ حالا او یک دکتر است." یا می‌توانید بگویید: "باطری ماشینم کار کرده است. فکر
03:23
I need to get a new one." Do you think this is  a good thing or a bad thing to act up? Well,  
33
203100
7200
می‌کنم باید یک باتری جدید تهیه کنم." فکر می‌کنید این کار خوب است یا بد؟ خب،
03:30
it's not a good thing. Just like to act  out, this means to cause trouble. He used  
34
210300
6060
این چیز خوبی نیست. درست مثل انجام دادن، این به معنای ایجاد مشکل است. او قبلاً
03:36
to cause trouble in class, but somehow  he got his life together and now he's a  
35
216360
4800
در کلاس مشکل ایجاد می کرد، اما به نوعی زندگی اش را جمع کرد و اکنون
03:41
doctor. Or my car battery is causing trouble.  I think I'm going to have to get a new one. 
36
221160
5760
پزشک است. یا باتری ماشینم مشکل ایجاد میکنه. فکر کنم باید یکی جدید بگیرم
03:46
To allow for. "When you create a budget, you  should allow for emergencies." "I didn't allow  
37
226920
7560
برای اجازه دادن. "وقتی بودجه ای ایجاد می کنید، باید برای موارد اضطراری اجازه دهید." «
03:54
for traffic this morning, so I think I'm going  to be late." What does this lovely phrasal verb  
38
234480
5940
امروز صبح اجازه ترافیک را ندادم، بنابراین فکر می‌کنم دیر می‌رسم.» این فعل عبارتی دوست داشتنی
04:00
mean? It means that you're taking something  into consideration. When you create a budget,  
39
240420
4800
به چه معناست؟ به این معنی است که شما چیزی را در نظر می گیرید. وقتی بودجه ایجاد
04:05
you should think about, you should take  into consideration some emergencies  
40
245220
4860
می‌کنید،   باید در مورد آن فکر کنید، باید  برخی موارد اضطراری
04:10
that might happen. When you commute to  work, you should take into consideration  
41
250080
4500
که ممکن است اتفاق بیفتد را در نظر بگیرید. وقتی به سر کار رفت و آمد می کنید، باید ترافیک را در نظر بگیرید
04:14
traffic or else you'll probably be late. To answer for. "You will have to answer for  
42
254580
6720
وگرنه احتمالاً دیر خواهید آمد. برای پاسخگویی. "شما باید روزی پاسخگوی
04:21
your actions someday." "He had to answer for his  crimes." Ooh, this sounds very serious, and it is.  
43
261300
7680
اعمال خود باشید." او باید پاسخگوی جنایاتش بود.» اوه، این خیلی جدی به نظر می رسد، و همینطور است.
04:28
It means to be held responsible for something. If  he is a criminal, he has to answer for his crimes,  
44
268980
7680
به معنای مسئول دانستن چیزی است. اگر او مجرم است، باید پاسخگوی جنایاتش باشد
04:36
he has to be held responsible for his crimes. On a less serious note is the phrasal verb to  
45
276660
6660
، باید پاسخگوی جنایاتش باشد. نکته کمتر جدی، فعل عبارتی
04:43
apply for. "My parents encouraged me to apply for  every scholarship possible." Or you could say,  
46
283320
7080
برای درخواست است. "والدینم مرا تشویق کردند که برای هر بورسیه تحصیلی ممکن درخواست دهم." یا می‌توانید بگویید،
04:50
"Even if you don't meet the qualifications,  you should apply for the job anyway." What does  
47
290400
5820
"حتی اگر شرایط لازم را ندارید، به هر حال باید برای این شغل درخواست دهید."
04:56
that mean? It means that you're making a formal  request. You are trying to get a scholarship.  
48
296220
5040
معنی آن چیست؟ به این معنی است که شما در حال ارائه یک درخواست رسمی هستید . شما در حال تلاش برای گرفتن بورسیه هستید.
05:01
You are trying to apply for the job to get the  job a formal request. I would like this job. 
49
301260
6180
شما سعی می‌کنید برای این کار درخواست دهید تا شغل یک درخواست رسمی باشد. من این شغل را دوست دارم.
05:07
To back down. "The stray cat wasn't going to back  down. He was ready to fight." Or you could say,  
50
307440
8760
عقب نشینی کردن. "گربه ولگرد قرار نبود عقب نشینی کند. او آماده جنگ بود." یا می‌توانید بگویید،
05:16
"When she knew that she wasn't going to win  the argument, she decided to back down."  
51
316200
6240
«وقتی او می‌دانست که در این بحث پیروز نمی‌شود، تصمیم گرفت عقب‌نشینی کند.»
05:22
What does this mean? It means that you are  withdrawing your position. So for the cat,  
52
322440
5400
این یعنی چی؟ به این معنی است که شما در حال پس گرفتن موقعیت خود هستید. بنابراین برای گربه
05:27
the cat is not withdrawing. The cat is ready to  fight, but if you're not going to win an argument,  
53
327840
6000
، گربه عقب نشینی نمی کند. گربه آماده دعوا است، اما اگر نمی‌خواهید در یک بحث پیروز شوید،
05:33
you can withdraw and say, "I'm done arguing."  "I don't want to talk about this anymore."  
54
333840
6000
می‌توانید کنار بکشید و بگویید: «مشاهده‌ام تمام شد». "من دیگر نمی خواهم در این مورد صحبت کنم."
05:40
"Maybe you're right." You can back down. A similar phrasal verb is, "To back off." You  
55
340680
6480
"شاید حق با تو است." شما می توانید عقب نشینی کنید. یک فعل عبارتی مشابه این است: "برگشت کردن".
05:47
can say, "I could tell he was getting upset so I  decided to back off and give him some space." Or,  
56
347160
8100
می‌توانید بگویید: «می‌توانم بگویم که او ناراحت می‌شود، بنابراین تصمیم گرفتم عقب‌نشینی کنم و کمی به او فضا بدهم». یا،
05:55
"They decided to back off their threats after  someone called the cops." Do you get a similar  
57
355260
7440
«بعد از اینکه شخصی با پلیس تماس گرفت، تصمیم گرفتند از تهدیدات خود عقب نشینی کنند .» آیا
06:02
feeling here? This generally means you are  becoming less aggressive. They are backing  
58
362700
6360
در اینجا احساس مشابهی دارید؟ این به طور کلی به این معنی است که شما کمتر تهاجمی می شوید. آنها
06:09
off their threats. Maybe someone's arguing in  the streets when they hear that someone called  
59
369060
4800
از تهدیدات خود عقب نشینی می کنند. شاید وقتی می شنود که کسی به پلیس زنگ زده است در خیابان ها دعوا می کند
06:13
the cops. Well, it means you should probably chill  out a bit back off and go about your daily life. 
60
373860
7080
. خوب، به این معنی است که احتمالاً باید کمی آرام شوید و به زندگی روزمره خود بپردازید.
06:20
To back out of. This is a three part phrasal  verb, "back out of." You could say, "They  
61
380940
7860
برای عقب نشینی از. این یک فعل عبارتی سه قسمتی ، "back out of" است. می‌توانید بگویید: «آنها
06:28
decided to back out of the cease-fire agreement,"  or "She decided to back out of the vacation plans  
62
388800
10020
تصمیم گرفتند از توافق آتش‌بس عقب نشینی کنند» یا «او تصمیم گرفت از برنامه‌های تعطیلات
06:38
when she realized how much it cost." This means  that you're withdrawing from something that you  
63
398820
6660
زمانی که متوجه هزینه آن شد، کنار بکشد». این بدان معناست که شما از کاری که
06:45
previously agreed to do. So two countries agreed  to have a cease-fire agreement and then they said,  
64
405480
6900
قبلاً با آن موافقت کرده‌اید کنار می‌روید. بنابراین دو کشور توافق کردند که یک توافق آتش‌بس داشته باشند و سپس گفتند:
06:52
"We're not going to do it." So they backed out  of that agreement. Or maybe this person said,  
65
412380
5340
«ما این کار را انجام نمی‌دهیم». بنابراین آنها از آن توافق عقب نشینی کردند. یا شاید این شخص گفت:
06:57
"Yep, I'll go on that vacation," and then she  realized how expensive it was. So she's going  
66
417720
5040
"بله، من به آن تعطیلات می روم" و سپس متوجه شد که چقدر گران است. بنابراین او
07:02
to withdraw that agreement. "No, I'm  not going to go. It's too expensive." 
67
422760
4680
این توافق را پس می‌گیرد. "نه، من نمی روم. خیلی گران است."
07:07
The last back phrasal verb is, "To back up."  And you could say, "You need to back up. You  
68
427440
6420
آخرین فعل عبارتی پشتیبان «پشتیبان گیری» است. و می‌توانید بگویید: "تو باید پشتیبان
07:13
parked way too close to me." Or, Everyone back  up. Give me some space." So here we're talking  
69
433860
7740
بگیری. خیلی نزدیک من پارک کردی." یا، همه پشتیبان گیری کنند. کمی فضا به من بدهید." بنابراین اینجا
07:21
about physically going backwards, and you'll  hear this a lot in crowded places. "Back up,  
70
441600
5580
درباره عقب رفتن فیزیکی صحبت می کنیم، و این را در مکان های شلوغ زیاد خواهید شنید. "
07:27
everyone. Back up. Someone's coming through." "To bank on." "Clark is banking on his holiday  
71
447180
8580
همه پشتیبان بگیرید. پشتیبان گیری. کسی در راه است." "برای سرمایه گذاری." "کلارک در حال پرداخت
07:35
bonus this year." Or, "He is banking on her saying  yes to his proposal of marriage." Ooh, what does  
72
455760
9120
پاداش تعطیلات خود
07:44
this mean? It means you are basing your hopes and  dreams in something. So he has his hopes and his  
73
464880
7260
است. امیدها و رویاهای خود را بر چیزی استوار می‌کنید. بنابراین او امیدها و
07:52
dreams tied up in her saying yes to his marriage  proposal. He's banking on her saying yes. Or maybe  
74
472140
7380
رویاهایش را به این گره می‌زند که او به پیشنهاد ازدواجش بله می‌گوید . او از بله گفتن او حمایت می‌کند. یا شاید
07:59
poor Clark has already bought Christmas presents  for his whole family even though he doesn't have  
75
479520
5040
کلارک بیچاره قبلاً برای تمام خانواده‌اش هدایای کریسمس خریده باشد. او به
08:04
enough money. So he is banking on his company  giving him a holiday bonus. I hope they do. 
76
484560
6240
اندازه کافی پول ندارد. بنابراین او در حال بانکداری از شرکتش است که به او پاداش تعطیلات می دهد. امیدوارم که آنها این کار را انجام دهند
08:10
"To boil down to." This is a fun one. You can  say, "A successful organization boils down to  
77
490800
8100
. این یک سرگرمی است. می توانید بگویید: «یک سازمان موفق به این نتیجه می رسد.
08:18
trust and leadership. Or, "In politics, it all  boils down to who has the most money and power."  
78
498900
9240
اعتماد و رهبری یا، "در سیاست، همه چیز به این خلاصه می شود که چه کسی بیشترین پول و قدرت را دارد."
08:28
We use this phrasal verb when we're talking about  a summary of things. So a good organization, yes,  
79
508140
7080
وقتی درباره خلاصه‌ای از چیزها صحبت می‌کنیم، از این فعل عبارتی استفاده می‌کنیم . بنابراین یک سازمان خوب، بله،
08:35
there are many moving parts, but what are the key  elements? We can summarize by saying trust and  
80
515220
6900
قطعات متحرک زیادی وجود دارد، اما عناصر کلیدی کدامند؟ می‌توانیم با گفتن اعتماد و رهبری خلاصه کنیم
08:42
leadership. And unfortunately for politics,  what is the summary of politics? Money and  
81
522120
5640
. و متأسفانه برای سیاست ، خلاصه سیاست چیست؟ پول و
08:47
power. It boils down to those two things. "To block off." "The police had to block off  
82
527760
5820
قدرت. به این دو چیز خلاصه می شود. "برای مسدود کردن." "پلیس مجبور
08:53
a few streets while they were clearing the wreck."  Or you could say, "I need to block off a few hours  
83
533580
6720
شد چند خیابان را در حین پاکسازی خرابه مسدود کند." یا می‌توانید بگویید، "من باید چند ساعت
09:00
in my schedule so that I can study English With  Vanessa." This means that you are separating  
84
540300
6120
را در برنامه‌ام ببندم تا بتوانم با ونسا انگلیسی مطالعه کنم ." این به این معنی است که شما در حال جدا کردن
09:06
or closing something. It could be physical like  the street, the police closed the street, or it  
85
546420
5760
یا بستن چیزی هستید. می‌تواند فیزیکی باشد، مانند خیابان، پلیس خیابان را بسته، یا
09:12
could be a little more metaphorical. That you are  blocking off. You're separating some time in your  
86
552180
6960
می‌تواند کمی استعاری‌تر باشد. که شما در حال مسدود کردن آن هستید. شما در حال تفکیک زمانی در برنامه خود هستید
09:19
schedule. And you say, "This is the hour that I  will watch Vanessa's phrasal verb lesson." Great. 
87
559140
5400
. و شما می گویید، "این ساعتی است که من درس فعل عبارتی ونسا را ​​تماشا خواهم کرد." عالی.
09:24
"To blow up." "Don't blow up at me. I told  you this would happen." Or you could say,  
88
564540
7140
"بادکردن." "به من منفجر نشو. به شما گفتم که این اتفاق خواهد افتاد." یا می‌توانید بگویید،
09:31
"Don't light a match near the gasoline. It'll blow  up." One of these is more figurative. One's a much  
89
571680
7380
"کبریت را نزدیک بنزین روشن نکنید، منفجر می‌شود." یکی از اینها بیشتر تصویری است. یکی خیلی
09:39
more literal, but this means to explode. So yes,  if you have a match near gasoline, there will be a  
90
579060
6540
بیشتر به معنای واقعی کلمه است، اما این به معنای منفجر شدن است. بنابراین بله، اگر یک کبریت نزدیک بنزین داشته باشید، یک
09:45
big explosion. Do not do this. But we can also use  this for people. So in my first sentence I said,  
91
585600
6060
انفجار بزرگ رخ خواهد داد. این کار را نکن. اما می‌توانیم از این برای افراد نیز استفاده کنیم. بنابراین در اولین جمله‌ام گفتم،
09:51
"Don't blow up at me." This means don't get  angry at me. I told you this would happen. 
92
591660
6120
"به من منفجر نکن." این یعنی از دست من عصبانی نشو. من به شما گفتم که این اتفاق خواهد افتاد.
09:59
To blow off. Do you remember this from the  beginning of this lesson? We could say, "Ugh,  
93
599280
5220
منفجر کردن. آیا این را از ابتدای این درس به خاطر دارید؟ می‌توانیم بگوییم، "اوه،
10:04
I really just wanted to blow off work today and  go do something fun." Or, "She didn't even say hi  
94
604500
6480
من واقعاً می‌خواستم امروز کار را به پایان برسانم و بروم یک کار سرگرم کننده انجام دهم." یا، "او حتی به من سلام نکرد
10:10
to me. She just blew me off." So rude. What does  this mean? Well, it means that you are ignoring  
95
610980
8460
. او فقط من را منفجر کرد." خیلی بی ادب این یعنی چی؟ خوب، به این معنی است که شما
10:19
something usually of responsibility. So it's  not a good thing. If you are ignoring your work,  
96
619440
6840
معمولاً مسئولیتی را نادیده می‌گیرید. پس چیز خوبی نیست. اگر کارتان را نادیده
10:26
you are blowing off your work, and don't blow  off a friend. Instead, you should pay attention  
97
626280
6420
می‌گیرید، کارتان را به باد می‌دهید و دوستتان را منفجر نکنید. در عوض، باید
10:32
to them at least say hi. "She just blew me  off and didn't even say hi." The gall of her. 
98
632700
5400
به آنها توجه کنید که حداقل سلام کنند. "او فقط مرا هول کرد و حتی سلام نکرد." صفرای او
10:38
To blow over. "I'm waiting for the storm to  blow over before I go on a hike." "Once the  
99
638880
7740
منفجر کردن. "من منتظرم تا قبل از اینکه به پیاده روی بروم، طوفان ببارد." "وقتی
10:46
argument blows over, we'll be able to come to an  agreement." This phrasal verb means to go down  
100
646620
6480
بحث‌ها تمام شد، می‌توانیم به توافق برسیم ." این فعل عبارتی به معنای پایین رفتن
10:53
or settle or just go away. Once the storm goes  away, I can go on a hike. Once we stop arguing,  
101
653100
7260
یا مستقر شدن یا فقط رفتن است. وقتی طوفان از بین رفت، می‌توانم پیاده‌روی کنم. وقتی بحث را متوقف کنیم،
11:00
well we can come to an agreement. To be blown away. "She was blown away by  
102
660360
8040
خوب می توانیم به توافق برسیم. منفجر شدن. "او
11:08
how amazing the artwork was." "I'm blown away by  how much money we raised for charity." This means  
103
668400
7500
از شگفت‌انگیز بودن این اثر هنری شگفت‌زده شد." "من از مقدار پولی که برای خیریه جمع آوری کردیم متحیر شدم." این
11:15
to be shocked by something. I can't believe we  raised so much money for charity. I'm blown away. 
104
675900
6060
به معنای شوکه شدن از چیزی است. من نمی توانم باور کنم که ما این همه پول برای امور خیریه جمع آوری کرده ایم. من به باد رفته ام.
11:21
To break even. "They thought they would make money  on the sale, but they just broke even." "Once we  
105
681960
9060
حتی برای شکستن. "آنها فکر می کردند که از فروش پول به دست می آورند، اما به همین سادگی شکست خوردند." "وقتی
11:31
account for the cost of materials, we will break  even." This means that you don't gain money and  
106
691020
7380
هزینه مواد را محاسبه کنیم، به حدی می رسیم ." این بدان معناست که شما پول به دست نمی آورید و
11:38
you don't lose money. You just break even.  Notice that irregular past tense verb broke..  
107
698400
6960
پولی را از دست نمی دهید. شما فقط به هم میزنید توجه کنید که فعل زمان گذشته نامنظم شکست..
11:45
Once they finished the sale, they broke even.  They didn't make money. They didn't lose money.  
108
705360
5880
وقتی فروش را تمام کردند، یکنواخت شدند. پول در نیاوردند. آنها پول را از دست ندادند.
11:51
They just had the same amount of money. To bring up. "Don't bring up her ex in  
109
711240
6360
فقط همین مقدار پول داشتند. مطرح کردن. "او را در مکالمه مطرح نکنید
11:57
conversation. It's still a really sensitive  subject." "He tried to bring up the possibility  
110
717600
6180
. این هنوز یک موضوع بسیار حساس است." "او سعی کرد احتمال
12:03
of a raise and his boss just blew him off." What  does this mean? To bring up means to mention  
111
723780
7500
افزایش حقوق را مطرح کند و رئیسش او را منفجر کرد." این یعنی چی؟ مطرح کردن به معنای ذکر
12:11
something. He tried to mention a raise and did  his boss listen? Nope, his boss just blew him off. 
112
731280
6540
چیزی است. او سعی کرد افزایش حقوق را ذکر کند و آیا رئیسش گوش داد؟ نه، رئیسش او را منفجر کرد.
12:18
To call for. "This recipe calls for chicken, but  I'm using pork instead." Or this wonderful fixed  
113
738540
8400
برای تماس گرفتن. "این دستور غذا به مرغ نیاز دارد، اما من به جای آن از گوشت خوک استفاده می کنم." یا این ضرب‌المثل ثابت شگفت‌انگیز
12:26
proverb, "Desperate times call for desperate  measures." What does this phrasal verb,  
114
746940
7440
، "زمان ناامیدانه به اقدامات ناامیدکننده نیاز دارد ." این فعل عبارتی،
12:34
"to call for," mean? It means require.  So if you are having desperate times,  
115
754380
5940
«تحکیم کردن» به چه معناست؟ به معنای نیاز است. بنابراین اگر اوقات ناامیدانه
12:40
maybe your house burns down, you lose your job.  Well, you are going to have to do something. You  
116
760320
5880
ای را سپری می کنید، شاید خانه شما سوخته، شغل خود را از دست بدهید. خب باید یه کاری بکنی از شما
12:46
will be required to do something desperate. Maybe  you'll have to take a job that you would've never  
117
766200
6180
خواسته می شود کاری ناامیدکننده انجام دهید. شاید مجبور شوید شغلی را انتخاب کنید که قبلاً هرگز
12:52
taken before because you're desperate. You need  money. You need to find somewhere to live. So  
118
772380
5340
آن را انتخاب نمی‌کردید زیرا ناامید هستید. تو به پول نیاز داری . شما باید جایی برای زندگی پیدا کنید. بنابراین
12:57
you're going to have to do something desperate.  It is required. This phrasal verb is often used  
119
777720
5220
باید کاری ناامیدکننده انجام دهید. این لازم است. این فعل عبارتی اغلب
13:02
in recipes. So like my first sentence, "The  recipe calls for chicken." Or you could say,  
120
782940
6300
در دستور العمل ها استفاده می شود. بنابراین مانند جمله اول من، " دستور پخت مرغ را می طلبد." یا می‌توانید بگویید،
13:09
"It calls for 10 milliliters of..." whatever. But  this is a phrasal verb, often used in recipes. 
121
789240
6960
"به 10 میلی‌لیتر... نیاز دارد." اما این یک فعل عبارتی است که اغلب در دستور العمل ها استفاده می شود.
13:16
"To call on." "They called on all the available  staff to help with the event." Or you could say,  
122
796200
7800
"برای تماس." آنها از همه کارکنان موجود برای کمک به این رویداد دعوت کردند.» یا می‌توانید بگویید،
13:24
"I know I can always call on her when  I need something." This means that  
123
804000
5160
«می‌دانم که همیشه می‌توانم وقتی به چیزی نیاز دارم با او تماس بگیرم». این بدان معناست که
13:29
you're asking someone to do something.  Usually a little favor. I'm calling on  
124
809160
5160
از کسی می‌خواهید کاری انجام دهد. معمولا لطف کمی دارد.
13:34
my friend when I have something that I need. To call out is quite different. You could say,  
125
814320
6900
وقتی چیزی که لازم دارم با دوستم تماس می‌گیرم. صدا زدن کاملا متفاوت است. می‌توانید بگویید،
13:41
"He called me out for eating the last cookie." Or,  "The politician called out his opponent for lying  
126
821220
9000
"او مرا برای خوردن آخرین کلوچه دعوت کرد." یا، «سیاستمدار مخالف خود را به خاطر دروغ گفتن
13:50
to the people." This means that you're pointing  out or denouncing some kind of problem. So,  
127
830220
5820
به مردم صدا زد.» این بدان معناست که شما به نوعی مشکل را نشان می‌دهید یا تقبیح می‌کنید. بنابراین،
13:56
"Sorry, I ate the last cookie." And he says,  "Hey, you ate the last cookie. Everyone. Vanessa  
128
836040
5820
"ببخشید، آخرین کوکی را خوردم." و او می‌گوید: "هی، تو آخرین شیرینی را خوردی. همه. ونسا
14:01
ate the last cookie." He is calling me out. This  often happens in politics that a politician will  
129
841860
8040
آخرین شیرینی را خورد." داره منو صدا میکنه بیرون این اغلب در سیاست اتفاق می‌افتد که یک سیاستمدار
14:09
call out someone else and say, "Hey, he lied to  you last year. Don't vote for him this year." 
130
849900
5880
شخص دیگری را صدا می‌کند و می‌گوید: "هی، او سال گذشته به شما دروغ گفته است . امسال به او رای ندهید."
14:15
To carry over. For anything that didn't get done  today, you'll need to carry it over tomorrow." Or  
131
855780
9780
برای حمل. برای هر کاری که امروز انجام نشد ، باید فردا
14:25
you can say, "If you don't pay your bill this  month, it will carry over into the next bill."  
132
865560
6480
آن را حمل کنید.
14:32
This means that you're just transferring something  to a later point in time. If you don't pay your  
133
872040
6540
" که شما فقط چیزی را به زمان دیگری منتقل می‌کنید. اگر صورت‌حساب خود را پرداخت نکنید
14:38
bill, well, it's not going to go away. Instead,  your bill next month is going to be double  
134
878580
4860
، خوب، از بین نمی‌رود. در عوض ، صورت‌حساب ماه آینده شما دوبرابر می‌شود،
14:43
because you'll still need to pay the last bill. To check out. "Did you check out that article I  
135
883440
5760
زیرا همچنان باید این کار را انجام دهید. آخرین صورتحساب را بپردازید. برای بررسی. "آیا مقاله ای را که برایتان
14:49
sent you? I thought it was pretty interesting."  Or you can say, "I'm going to check out the new  
136
889200
4680
فرستادم بررسی کردید؟ فکر کردم خیلی جالب بود." یا می‌توانید بگویید: «من می‌خواهم کتاب‌فروشی جدید را بررسی کنم
14:53
bookstore. I wonder what they have." And this  means that you are investigating something.  
137
893880
6000
. من متعجبم که آنها چه دارند." و این به این معنی است که شما در حال بررسی چیزی
14:59
You're reading an article, you're checking out  the article, you're checking out the bookstore,  
138
899880
4680
هستید
15:04
you're investigating. What's it like  there? You're checking out something. 
139
904560
3780
. در حال بررسی چیزی هستم.
15:08
To check up on. Another three part phrasal  verb check up on. You can say, "I need to  
140
908340
7020
برای بررسی. یک فعل عبارتی سه قسمتی دیگر check up on. می‌توانید بگویید، "باید
15:15
check up on my grandpa because he has the flu."  Or, "The kids seem mysteriously quiet, I should  
141
915360
8280
پدربزرگم را چک کنم زیرا او آنفولانزا دارد." یا، "بچه‌ها به طرز مرموزی ساکت به نظر می‌رسند، من باید
15:23
check up on them." And this means you're seeing if  someone is okay. "Is my grandpa okay? He has the  
142
923640
6600
آنها را بررسی کند." و این بدان معناست که شما می بینید که آیا کسی خوب است یا خیر. "آیا پدربزرگ من خوب است؟ او
15:30
flu." "Are the kids okay? They're too quiet." To come around. "I know you don't agree with  
143
930240
8040
آنفولانزا دارد." "بچه ها خوب هستند؟ آنها خیلی ساکت هستند." برای آمدن به اطراف. "می دانم که در این مورد با من موافق نیستید
15:38
me on this, but I think you'll come around." Or  you can say, "I used to not like sci-fi movies,  
144
938280
6300
، اما فکر می کنم شما بیایید." یا می توانید بگویید: "من قبلاً فیلم های علمی تخیلی را دوست نداشتم،
15:44
but I'm starting to come around." What  do you think this means? This means  
145
944580
5580
اما من شروع به آمدن می کنم." فکر می کنید این به چه معناست؟ این بدان معنی است
15:50
that you're changing your opinion. "Well,  maybe now I kind of like sci-fi movies. I  
146
950160
6060
که شما نظر خود را تغییر می دهید.
15:56
didn't like them before, but I'm coming around." To come after. "That bear was coming after me." Or  
147
956220
9180
قبلاً آنها را دوست نداشتم، اما می‌آیم ." برای
16:05
you could say, "Dan, I swear I thought that spider  was coming after me. That's why I screamed."  
148
965400
5160
اینکه بیام. به همین دلیل جیغ زدم."
16:11
"To come after," means to pursue or to  chase something. So that bear was very  
149
971220
6060
"به دنبال آمدن" به معنای تعقیب یا تعقیب چیزی است. بنابراین آن خرس بسیار
16:17
scary. It was coming after me. That spider  was very scary. It was coming after me. 
150
977280
5100
ترسناک بود. دنبال من می آمد. آن عنکبوت بسیار ترسناک بود. دنبال من می آمد.
16:22
To crack down on. And you can imagine from  this hand emotion, to crack down on something,  
151
982380
6360
سرکوب کردن. و می‌توانید از روی این احساس دست، تصور کنید که چیزی را سرکوب کنید،
16:28
maybe what this could mean. You might say, "The  police are cracking down on speeding through the  
152
988740
7200
شاید این به چه معنا باشد. ممکن است بگویید، " پلیس در حال سرکوب سرعت در
16:35
neighborhood." Or you could say, "The library is  cracking down on people who lose or damage books."  
153
995940
6900
محله است." یا می‌توانید بگویید، "کتابخانه در حال سرکوب است." افرادی که کتاب‌ها را گم می‌کنند یا به آنها آسیب می‌رسانند."
16:43
This means that they're enforcing a law more  severely than before. Maybe the librarians  
154
1003860
6540
این بدان معناست که آنها قوانینی را با جدیت‌تر از قبل اجرا می‌کنند. شاید
16:50
are saying, "I'm sorry, you can't check out  any more books until you pay for the book  
155
1010400
5100
کتابداران   می‌گویند: "متاسفم، تا زمانی که هزینه کتاب را پرداخت نکنید، نمی‌توانید کتاب
16:55
that you lost or damaged. Sorry, but  we have to crack down on that rule." 
156
1015500
5220
دیگری را بررسی کنید. شما از دست داده اید یا آسیب دیده اید متأسفم، اما ما باید این قانون را زیر پا بگذاریم.
17:00
To crack up. Very different than, "To crack down  on." You could say, "My son cracks up every time  
157
1020720
6780
برای سرکوب کردن. بسیار متفاوت از «سرکوب کردن » است. می‌توانید بگویید، «پسرم هر بار
17:07
he plays with our chickens. He thinks they are  so funny." Ooh, a little hint. Or you could say,  
158
1027500
5340
که با جوجه‌های ما بازی می‌کند، این کار را می‌کند. او فکر می‌کند که آن‌ها خیلی خنده‌دار هستند." اوه، یک اشاره کوچک.
17:12
"I know that TV show is old, but it cracks me up  every time I watch it." And this simply means that  
159
1032840
6900
17:19
you think something is funny. It makes you laugh.  Notice the construction of that last sentence. It,  
160
1039740
5640
. باعث خنده شما می شود. به ساخت جمله آخر توجه کنید. آن،
17:25
the TV show. The TV show cracks me up. We can  split this phrasal verb with a pronoun like  
161
1045380
7500
برنامه تلویزیونی. برنامه تلویزیونی من را به هم می ریزد. می توانیم این فعل عبارتی را با ضمیری مانند
17:32
this. "It cracks me up." Or if you think  someone is really funny, you could say,  
162
1052880
4500
این تقسیم کنیم. "I cracks me up." یا اگر فکر می کنید یک نفر واقعاً خنده دار است، می توانید بگویید،
17:37
"You crack me up. You're always saying funny  things. I love it. It helps my difficult  
163
1057380
5220
«شما مرا به هم می ریزید. شما همیشه چیزهای خنده‌داری می‌گویید . عاشقشم. کمک می‌کند
17:42
days become brighter. You crack me up." To cut back on. "Ugh, I need to cut back  
164
1062600
7620
روزهای سخت من روشن‌تر شوند. تو مرا شکست می دهی." برای کاهش دادن. "اوه، باید
17:50
on sweets. The dentist said I might be getting a  cavity." Or you could say, "I really need to cut  
165
1070220
7320
شیرینی ها را کم کنم. دندانپزشک گفت ممکن است حفره ای ایجاد کنم." یا می توانید بگویید: "من واقعاً باید
17:57
back on my spending and save more money." What  does this mean? To cut back on something means  
166
1077540
6540
هزینه هایم را کم کنم و پول بیشتری پس انداز کنم." این به چه معناست؟ کاهش چیزی به این معنی است
18:04
you're reducing something or lowering something.  "I should eat less sweets. I should spend less  
167
1084080
6960
که شما چیزی را کاهش می دهید یا کاهش می دهید. چیزی. «باید کمتر شیرینی بخورم. باید
18:11
money. I should cut back on spending money." Next is a fun one. To be cut out for something.  
168
1091040
7080
پول کمتری خرج کنم. من باید از خرج کردن پول کم کنم." بعد یک سرگرمی است. برای چیزی کوتاهی می کند.
18:18
"I think she is cut out for teaching. She's  just a natural teacher." Or you could say,  
169
1098120
6660
"فکر می کنم او برای تدریس کوتاهی کرده است. او فقط یک معلم
18:24
"I am not cut out for construction. I hate loud  noises." This means that you are naturally good  
170
1104780
7500
طبیعی است." من از صداهای بلند متنفرم ." این به این معنی است که شما به طور طبیعی
18:32
at something. So if someone is a naturally good  teacher, you could say they are cut out for  
171
1112280
5640
در چیزی خوب هستید. بنابراین اگر کسی به طور طبیعی معلم خوبی است، می توانید بگویید که برای تدریس از کار افتاده است
18:37
teaching. It's almost as if the universe used some  scissors and cut them into the perfect shape of a  
172
1117920
7140
. تقریباً مانند این است که جهان از چند قیچی استفاده کرده و آنها را به شکل کامل بریده است. شکل یک
18:45
teacher or the perfect shape of a mother. This is  what you were meant to do. You are naturally good  
173
1125060
6540
معلم یا شکل کامل یک مادر. این همان کاری است که شما قرار بود انجام دهید. شما طبیعتاً
18:51
at it. And you know what? I think you were cut out  for learning English. So thanks for being here. 
174
1131600
5220
در آن مهارت دارید. و می‌دانید چیست؟ فکر می‌کنم به خاطر یادگیری زبان انگلیسی دلسرد شده‌اید. بنابراین از حضورتان متشکرم
18:56
To cut up. "My son helps with dinner by  cutting up the vegetables." Or you can say,  
175
1136820
5940
. «پسرم با بریدن سبزی‌ها به شام ​​کمک می‌کند .» یا می‌توانید بگویید،
19:02
"I cut up the meat to put it in the stew."  And this means you're using a knife or  
176
1142760
5820
«گوشت را برش دادم تا در خورش بریزم.» و این بدان معناست که شما از چاقو یا
19:08
maybe scissors to cut something. It's a very  straightforward, phrasal verb to cut up something. 
177
1148580
5760
شاید قیچی برای بریدن چیزی استفاده می‌کنید. . این یک فعل ساده و ساده برای بریدن چیزی است.
19:14
To fall for something. Be careful with this  phrasal verb. You could say, "I can't believe  
178
1154340
6480
به دام افتادن چیزی. مراقب این فعل عبارتی
19:20
that you fell for that scam. They're just trying  to take your money." Or, "Don't fall for his  
179
1160820
7680
باش. آن‌ها فقط سعی می‌کنند پول شما را بگیرند.» یا «
19:28
tough guy act. He's really a sensitive guy."  This means to be deceived by something. So a  
180
1168500
7320
به دنبال رفتار سخت‌گیرانه‌اش نخورید. او واقعاً مرد حساسی است." این به معنای فریب خوردن توسط چیزی است. بنابراین یک
19:35
company is trying to deceive you to take your  money. It's a scam. Don't fall for the scam.  
181
1175820
6240
شرکت سعی می کند شما را فریب دهد تا پول شما را بگیرد . این یک کلاهبرداری است. گرفتار کلاهبرداری نشوید.
19:42
It's not real. Or if someone is pretending to  be tough, that they don't care about something,  
182
1182060
6240
سرسخت باشید، که آنها به چیزی اهمیت نمی‌دهند،
19:48
well really don't fall for that. It's just an act.  Inside, they're really a sensitive teddy bear. 
183
1188300
6120
خوب واقعاً درگیر آن نشوید. این فقط یک عمل است. از درون، آنها واقعاً یک خرس عروسکی حساس هستند.
19:54
To fall in with. We could say, "My parents  always warned me about falling in with the  
184
1194420
9540
برای درگیر شدن با آنها. به من درباره افتادن با
20:03
wrong crowd." Or you could say, "I fell in with  the protestors as I was walking down the street."  
185
1203960
7140
جمعیت اشتباه هشدار داد.» یا می‌توانید بگویید، « وقتی داشتم در خیابان راه می‌رفتم با تظاهرکنندگان درگیر شدم.»
20:11
This kind of has the sense that you are not  in control, that something is just happening,  
186
1211100
5940
این نوع حس این است که شما کنترل ندارید، چیزی در حال رخ دادن است. ،
20:17
that you're taking part in a group, maybe just  kind of by accident. The most common way to use  
187
1217040
7440
اینکه شما در یک گروه شرکت می کنید، شاید تصادفاً. رایج ترین روش استفاده از
20:24
this is that first phrase that I used, because  parents often say this to children, "Don't fall  
188
1224480
5340
این اولین عبارتی است که من استفاده کردم، زیرا والدین اغلب به کودکان این جمله را می گویند: "درگیر اشتباه نشوید.
20:29
in with the wrong crowd. Don't accidentally get  pulled in to the wrong crowd." This means mean  
189
1229820
6960
جمعیت به طور تصادفی وارد جمعیت اشتباهی نشوید." این به این معنی است که
20:36
friends, maybe friends who are doing drugs  or doing something too risky. Don't fall in  
190
1236780
4920
دوستان، شاید دوستانی که مواد مخدر مصرف می‌کنند یا کارهای بسیار خطرناکی انجام می‌دهند.
20:41
with the wrong crowd. Instead, make good friends. To fall down. "Please don't fall down the stairs.  
191
1241700
6840
با جمعیت اشتباه وارد نشوید. در عوض، دوستان خوبی پیدا کنید . "لطفا از پله ها نیفتید.
20:48
Hold on to the railing." Or you can say, "My  stocks really fell down over the last quarter."  
192
1248540
6960
نرده را نگه دارید." یا می توانید بگویید: " سهام من واقعاً در سه ماهه گذشته سقوط کرد."
20:55
What's this mean? Well, it means that something is  decreasing, usually in a bad way. Well, of course,  
193
1255500
7680
این به چه معناست؟ خوب، به این معنی است که چیزی در حال کاهش است، معمولاً به طرز بدی. خب، البته،
21:03
I don't want my son to fall down the stairs. I  don't want my stocks to fall down. Instead, I want  
194
1263180
6900
من نمی دانم. نمی‌خواهم پسرم از پله‌ها بیفتد. من نمی‌خواهم سهامم پایین بیاید. در عوض، می‌خواهم
21:10
everyone to be safe and my money to be secure. To fall back on. This is an important phrasal  
195
1270080
6540
همه در امان باشند و پولم در امان باشد. عقب افتادن. این یک فعل مهم عبارتی است
21:16
verb. You could say, "Well, when I lost my job, I  had to fall back on my savings." Or you could say,  
196
1276620
9000
. شما می‌توانست بگوید، "خب، وقتی شغلم را از دست دادم، مجبور شدم پس‌اندازم را پس بدهم." یا می‌توانید بگویید،
21:25
"If you lose your job, well, you can  always fall back on joining the circus."  
197
1285620
4920
"اگر شغل خود را از دست بدهید، خوب، همیشه می‌توانید دوباره به سیرک بپیوندید."
21:31
Maybe if you're really good at juggling something,  and this means that you have a backup plan. Well,  
198
1291200
7680
واقعاً در دستکاری چیزی خوب هستید، و این به این معنی است که شما یک برنامه پشتیبان دارید. خوب،
21:38
when you lost your job, you didn't have any money,  so you had some savings. Or if you lost your job,  
199
1298880
6420
وقتی شغل خود را از دست دادید، هیچ پولی نداشتید، بنابراین مقداری پس انداز داشتید. یا اگر شغل خود را از دست دادید،
21:45
well, you could do another career in  the circus. Kind of unusual but cool. 
200
1305300
4800
خوب، شما می تواند یک حرفه دیگر در سیرک انجام دهد. نوعی غیرمعمول اما جالب.
21:50
To fall out. "He left home after falling  out with his parents." Or you could say,  
201
1310940
8460
به هم افتادن. "او پس از درگیری با پدر و مادرش خانه را ترک کرد." یا می توانید بگویید:
21:59
"They had fallen out over whose fault it was and  now they don't talk to each other anymore." Do  
202
1319400
7260
"آنها به خاطر تقصیر چه کسی درگیر شده بودند و اکنون آنها دیگر با یکدیگر صحبت نمی کنند.» آیا فکر
22:06
you get the sense this is a negative thing? This  means that you had a disagreement and you just  
203
1326660
5460
می کنید این یک چیز منفی است؟ این به این معنی است که شما با هم اختلاف نظر داشتید و
22:12
couldn't agree with each other in the end, so your  relationship has been broken. We sometimes use the  
204
1332120
6600
در نهایت نتوانستید با یکدیگر به توافق برسید، بنابراین رابطه شما به هم خورده است. ما گاهی اوقات از عبارت کامل استفاده می کنیم
22:18
full expression, "To have a falling out." This is  using this phrasal verb as a noun. "Yeah, we had a  
205
1338720
7380
، "برای داشتن یک درگیری." این از این فعل عبارتی به عنوان اسم استفاده می‌کند. "آره، ما
22:26
falling out a couple years ago and I haven't seen  him since." This is breaking of a relationship. 
206
1346100
5460
چند سال پیش با هم اختلاف داشتیم و از آن زمان دیگر او را ندیدم." این قطع رابطه است
22:31
To fill in. "You need to fill in the correct  answers on a test if you want to get a good  
207
1351560
7080
برای تکمیل. " اگر می‌خواهید نمره خوب بگیرید، باید پاسخ‌های صحیح را در یک آزمون پر کنید
22:38
score." Or you could say, "Oh, you missed class  yesterday, don't worry, I will fill you in.  
208
1358640
6480
." یا می‌توانید بگویید، "اوه، شما دیروز کلاس را از دست دادید ، نگران نباشید، من شما را تکمیل می‌کنم.
22:45
This means that you're putting some information  somewhere where there wasn't information before,  
209
1365120
5640
این به این معنی است که شما اطلاعاتی را در جایی قرار می‌دهید که قبلاً اطلاعاتی وجود نداشت،
22:51
maybe it's on a piece of paper, or maybe  it's in someone's mind. You're telling them  
210
1371300
4620
شاید روی یک تکه کاغذ باشد. یا شاید در ذهن کسی باشد. شما به آنها می گویید
22:55
what happened while they weren't there.  "Don't worry, I'll fill you in on what  
211
1375920
4260
در حالی که آنها نبودند چه اتفاقی افتاده است. "نگران نباش، من در مورد
23:00
happened during class while you weren't here." A similar but slightly different phrasal verb is,  
212
1380180
4800
اتفاقاتی که در حین کلاس رخ داده در حالی که اینجا نبودی، توضیح خواهم داد. " مشابه، اما کمی فعل عبارتی مختلف این است،
23:04
"To fill out." "Don't forget to fill out every  section on the job application." Or you could say,  
213
1384980
6840
«برای تکمیل کردن.» «فراموش نکنید که همه بخش‌های درخواست شغل را پر کنید.» یا می‌توانید بگویید،
23:11
"You need to fill out these forms before the  doctor will see you." And this means that  
214
1391820
5400
«قبل از اینکه پزشک شما را ببیند، باید این فرم‌ها را پر کنید.» و این به این معنی است که
23:17
you're adding information to a form. Usually  we use to fill out for something larger,  
215
1397220
4980
شما در حال اضافه کردن اطلاعات به یک فرم هستید. معمولاً ما برای پر کردن موارد بزرگتر استفاده می‌کنیم،
23:22
fill out a section, fill out a form, and to  fill in is just one line. You need to fill  
216
1402200
6660
یک بخش را پر می‌کنیم، یک فرم را پر می‌کنیم، و پر کردن فقط یک خط است. شما باید
23:28
in each answer. You need to fill in that spot. The next phrasal verb is, "To fill up." "I made  
217
1408860
7740
هر پاسخ را پر کنید. شما نیاز دارید برای پر کردن آن نقطه. فعل عبارت بعدی این است: "To
23:36
the mistake of filling up on free bread before  our meal came." Or you could say, "I need to  
218
1416600
7020
fill up." بگویید، "من باید
23:43
fill up my gas tank," and this means that you're  adding something to it. I added too much bread  
219
1423620
6720
باک بنزینم را پر کنم" و این بدان معنی است که شما چیزی به آن اضافه می کنید. نان زیادی
23:50
to my stomach. I need to add some more gas to  my car. I need to fill up the gas in my car. 
220
1430340
6600
به شکمم اضافه کردم. باید مقداری بنزین دیگر به ماشینم اضافه کنم. باید بنزین ماشینم را پر کنم.
23:56
To give out. "They were giving out free samples of  cheese at the grocery store. Yum." Or you can say,  
221
1436940
8520
برای دادن. "آنها نمونه های رایگان پنیر را در خواربارفروشی می دادند. یام." یا می‌توانید بگویید:
24:05
"I like to give out presents for Christmas.  It's so fun to see people's reactions and  
222
1445460
5460
«من دوست دارم برای کریسمس هدایایی بدهم. دیدن عکس‌العمل‌های مردم و
24:10
think about if they'll like it or not." This  means that you're distributing something.  
223
1450920
5160
فکر کردن به این که آیا آن را دوست دارند یا نه، بسیار سرگرم‌کننده است.» این به این معنی است که شما چیزی را توزیع می‌کنید.
24:16
They were distributing free cheese samples.  And I like to give out presents. I like to  
224
1456080
5340
آنها نمونه های پنیر را رایگان توزیع می کردند. و من دوست دارم هدیه بدهم. من دوست دارم
24:21
distribute presents at Christmas. To give up on. Kind of a sad,  
225
1461420
5280
در کریسمس هدیه توزیع کنم. برای تسلیم شدن. نوعی
24:26
phrasal verb. "I give up on eating healthy during  the holidays. There's so many good things to eat,  
226
1466700
7140
فعل عبارتی غمگین. "من از خوردن سالم در طول تعطیلات صرف نظر می کنم. چیزهای خوب زیادی برای خوردن وجود دارد،
24:33
I just can't stop." Or we could say,  "He didn't want to give up on his team,  
227
1473840
7140
فقط نمی توانم آن را متوقف کنم." یا می‌توانیم بگوییم: «او نمی‌خواست تیمش را رها کند،
24:40
but he knew that they definitely would not win."  This means that you are admitting defeat. There is  
228
1480980
7440
اما می‌دانست که قطعاً برنده نمی‌شوند». این به این معنی است که شما شکست را پذیرفته اید.
24:48
no way that I can eat healthy during the holiday  season because there's just too many sweets and  
229
1488420
5040
هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم در طول فصل تعطیلات سالم غذا بخورم زیرا شیرینی‌ها و
24:53
yummy things to eat. Or you're admitting defeat  that, "My team will not win. I'm just giving  
230
1493460
5760
چیزهای خوشمزه زیادی برای خوردن وجود دارد. یا شکست را می پذیرید که "تیم من برنده نخواهد شد. من فقط از
24:59
up on my team." Kind of sad, but it happens. To give way. "Be careful. Don't step on that  
231
1499220
7980
تیمم تسلیم می شوم." تا حدی غم انگیز است، اما این اتفاق می افتد. راه دادن. "مراقب باش. روی آن
25:07
floor. It might give way." Or you could say, "I'm  worried that that old bridge might give way before  
232
1507200
7020
طبقه پا نگذار. ممکن است جا بنشیند." یا می‌توانید بگویید، "من نگرانم که آن پل قدیمی قبل از اینکه آن را تعمیر کنند، جای خود را از دست بدهد
25:14
they repair it." And this means something is  collapsing or breaking because of physical  
233
1514220
4800
." و این بدان معنی است که چیزی به دلیل استرس فیزیکی در حال فروپاشی یا شکستن است
25:19
stress. "Don't step on those old floorboards.  They might collapse. They might give way" 
234
1519020
6120
. «روی آن تخته‌های کف قدیمی پا نگذارید . ممکن است فرو بریزند. ممکن است جای خود را بدهند»
25:25
To hang on. We're not talking about physically  hanging on. Instead we can say, "Hang on,  
235
1525140
6720
برای ماندن. ما در مورد معطل ماندن فیزیکی صحبت نمی کنیم. در عوض می‌توانیم بگوییم، "صبر کن،
25:31
I'll be right there." Or, "If you want to hang on  a minute, I can walk with you to the park." And  
236
1531860
5700
من همانجا خواهم بود." یا «اگر می‌خواهید یک دقیقه صبر کنید، می‌توانم با شما تا پارک قدم بزنم». و
25:37
this simply means wait. If you're willing to wait  a couple minutes while I finish what I'm doing,  
237
1537560
5160
این به سادگی به معنای صبر است. اگر می‌خواهید چند دقیقه صبر کنید تا من کارم را تمام کنم،
25:42
I can walk with you to the park and  it might be nice to go together. 
238
1542720
3360
می‌توانم با شما تا پارک قدم بزنم و شاید خوب باشد که با هم برویم.
25:46
To hold out. "He's holding out on buying a new  car because he thinks he can get a good deal  
239
1546080
7920
برای نگه داشتن. او در حال خرید یک ماشین جدید است زیرا فکر می‌کند می‌تواند در جای دیگری معامله خوبی دریافت کند
25:54
somewhere else." Or you could say, "The troops  held out the attacks because they knew that  
240
1554000
5580
.» یا می‌توانید بگویید: « نیروها حملات را متوقف کردند زیرا می‌دانستند که
25:59
reinforcements were on their way." This means  that you're waiting. But there's also a kind of  
241
1559580
4980
نیروهای کمکی در راه هستند». این بدان معنی است که شما منتظر هستید. اما نوعی
26:04
nuance here that you're hoping things will get  better. You have an expectation that the future  
242
1564560
5220
تفاوت ظریف نیز در اینجا وجود دارد که امیدوارید اوضاع بهتر شود. شما انتظار دارید که
26:09
will be better than now. So he's not buying any  old car that he sees. Instead, he's holding out,  
243
1569780
6720
آینده بهتر از الان باشد. بنابراین او هیچ ماشین قدیمی ای را که می بیند نمی خرد. در عوض، او مقاومت می‌کند،
26:16
he has hope in his heart that there is a better  deal out there somewhere. The troops are not  
244
1576500
5700
او در دلش امیدوار است که در جایی معامله بهتری وجود دارد. نیروها
26:22
just giving into the attacks, instead they're  holding out because they know reinforcements,  
245
1582200
5700
فقط تسلیم حملات نمی‌شوند، در عوض آنها مقاومت می‌کنند زیرا می‌دانند نیروهای کمکی
26:27
more troops, are coming soon to help them. To hold up. "The weather is holding up our  
246
1587900
6840
،   نیروهای بیشتری به زودی برای کمک به آنها خواهند آمد. برای نگه داشتن. "آب و هوا
26:34
project that we were trying to do outside." Or  we could say, "The wreck held up traffic for  
247
1594740
6780
پروژه ما را که می‌خواستیم در بیرون انجام دهیم، متوقف می‌کند." یا می‌توانیم بگوییم، "این کشتی برای ساعت‌ها ترافیک را متوقف کرد
26:41
hours." This is talking about a delay. "Well,  we couldn't do our project outside because it  
248
1601520
5820
." این صحبت از تاخیر است. "خب، ما نمی‌توانستیم پروژه خود را در خارج از خانه انجام دهیم، زیرا به دلیل
26:47
was delayed by the weather." Or, "The traffic was  delayed by the wreck. The wreck held up traffic."  
249
1607340
7380
آب و هوا تاخیر داشت." یا، "ترافیک توسط کشتی به تأخیر افتاد. خرابی ترافیک را متوقف کرد."
26:54
A beautiful phrasal verb to use. All right,  we have four frail verbs left. Are you ready? 
250
1614720
4980
یک فعل عبارتی زیبا برای استفاده. بسیار خوب، چهار فعل ضعیف داریم. اماده ای؟
26:59
The next one is, "To keep off." "The sign says  keep off the grass, but everyone is ignoring it."  
251
1619700
7020
مورد بعدی این است: "برای ادامه دادن." «این علامت می‌گوید از چمن دوری کنید، اما همه آن را نادیده می‌گیرند.»
27:07
Or you can say, "I wear a sun hat during the  summer to keep the sun off my face." And this  
252
1627440
7860
یا می توانید بگویید: "من در طول تابستان کلاه آفتابی می پوشم تا نور خورشید از صورتم دور نشود." و این
27:15
is talking about avoiding touching something,  avoid touching the grass. And I don't want the  
253
1635300
5520
در مورد اجتناب از دست زدن به چیزی است، از دست زدن به چمن‌ها. و من نمی‌خواهم که
27:20
sun burning my face every day, so I wear  a sun hat to keep the sun off my face. 
254
1640820
5760
خورشید هر روز صورتم را بسوزاند، بنابراین کلاه آفتابی بر سر می‌گذارم تا نور خورشید از صورتم دور نشود.
27:26
The next phrasal verb is, "To keep on." "I know  it's hard to practice, but keep on practicing and  
255
1646580
6780
فعل عبارت بعدی «به ادامه دادن» است. "می دانم که تمرین کردن سخت است، اما به تمرین ادامه
27:33
you'll get better." Or you could say, "My dad  always told me to keep on keeping on." This is  
256
1653360
7140
دهید تا بهتر شوید." یا می‌توانید بگویید: «پدرم همیشه به من می‌گفت که ادامه بدهم». این
27:40
a fun fixed phrase that's supposed to encourage  someone. And how can it encourage someone? Well,  
257
1660500
5820
یک عبارت ثابت سرگرم کننده است که قرار است کسی را تشویق کند. و چگونه می تواند کسی را تشویق کند؟ خوب،
27:46
this phrasal verb means to continue doing  something. So continue continuing, keep on,  
258
1666320
6840
این فعل عبارتی به معنای ادامه دادن به انجام کاری است. بنابراین ادامه دهید، ادامه دهید،   ادامه دهید
27:53
keeping on, and that's my encouragement for you.  Some days learning English will feel great. "Yes.  
259
1673160
5940
، و این تشویق من برای شما است. برخی از روزها یادگیری زبان انگلیسی احساس خوبی خواهد داشت. "بله.
27:59
This is so fun. I got this. Oh, I watched a  new lesson. Oh, I spoke with someone." But  
260
1679100
4260
این خیلی سرگرم کننده است. من این را دریافت کردم. اوه، یک درس جدید را تماشا کردم. اوه، با کسی صحبت کردم." اما
28:03
some days it's not going to feel like that.  Some days you'll be in a slump. You'll feel  
261
1683360
4500
بعضی روزها اینطوری نمی شود. بعضی روزها دچار رکود می شوید. احساس دلسردی خواهید کرد
28:07
discouraged. So my advice for you is keep on  keeping on. Continue and continue. Don't stop.  
262
1687860
7920
. بنابراین توصیه من به شما این است که ادامه دهید . ادامه دهید و ادامه دهید. متوقف نشو
28:15
Even just do a little bit. Listen to a song, watch  a little video. Maybe just take a deep breath and  
263
1695780
6480
حتی فقط کمی انجام دهید. به یک آهنگ گوش دهید، یک ویدیوی کوچک تماشا کنید. شاید فقط یک نفس عمیق بکشید و
28:22
encourage yourself in English. Keep on keeping on. To keep up with. "When we go running, I can never  
264
1702260
7020
خودتان را به زبان انگلیسی تشویق کنید. ادامه بده برای همگام شدن با. "وقتی می‌رویم دویدن، من هرگز نمی‌توانم
28:29
keep up with my friend. She runs so fast." "When  I went to the new college, I could not keep up  
265
1709280
7500
با دوستم همگام باشم. او خیلی سریع می‌دود." "وقتی به کالج جدید رفتم، نمی‌توانستم
28:36
with the professor. His ideas were just way over  my head." This means to move at the same rate as  
266
1716780
8040
با استاد پیش بروم. ایده‌های او خیلی بیشتر از ذهنم بود." این به این معنی است که با سرعت یک نفر حرکت کنید
28:44
someone. It could be physically like keeping up  with a friend while they're running. You're at  
267
1724820
4560
. از نظر فیزیکی می‌تواند مانند نگه داشتن یک دوست در حین دویدن باشد. شما
28:49
the same pace, but it could be intellectually as  well. So if you watch an English movie or TV show  
268
1729380
5940
در همان سرعت هستید، اما می‌تواند از نظر فکری نیز باشد. بنابراین اگر یک فیلم یا برنامه تلویزیونی انگلیسی
28:55
and it's just boom, boom, boom, so fast, you might  say, "I cannot keep up with that movie. It is too  
269
1735320
6600
را تماشا می‌کنید و آنقدر سریع است، می‌توانید بگویید: "من نمی‌توانم آن فیلم را ادامه دهم. خیلی
29:01
fast." So this is not moving at the same rate as  what you can understand. It's moving too fast. 
270
1741920
6960
سریع است." بنابراین، با همان سرعتی که شما می‌توانید درک کنید، حرکت نمی‌کند. خیلی سریع حرکت میکنه
29:09
And our last phrasal verb is finally  here. It is, "To keep to yourself."  
271
1749540
5040
و آخرین فعل عبارتی ما بالاخره اینجاست. این است، "برای خود نگه داشتن."
29:15
"My neighbors just kind of keep to themselves."  Or you could say, "When you're sick, it's a  
272
1755480
6060
"همسایگان من فقط به نوعی خود را نگه می دارند." یا می‌توانید بگویید: "وقتی بیمار هستید،
29:21
good idea to keep to yourself so that other  people don't get sick." Do you get the sense  
273
1761540
5160
بهتر است خودتان را حفظ کنید تا دیگران مریض نشوند." آیا
29:26
for what this means? It means to be private. My  neighbors are pretty private. They don't really  
274
1766700
5460
معنای این را می‌دانید؟ یعنی خصوصی بودن. همسایگان من خیلی خصوصی هستند. آنها واقعاً
29:32
talk with other people. But when you're sick, you  probably should be private and stay to yourself.  
275
1772160
5520
با افراد دیگر صحبت نمی کنند. اما وقتی مریض هستید، احتمالاً باید خصوصی باشید و پیش خودتان بمانید.
29:37
So note that this word has to match with the  subject. "My neighbors keep to themselves," or,  
276
1777680
8280
بنابراین توجه داشته باشید که این کلمه باید با موضوع مطابقت داشته باشد. «همسایه‌های من به خودشان نگاه می‌کنند» یا،
29:45
"You should keep to yourself." Those need  to match when you use this phrasal verb. 
277
1785960
5220
«شما باید خودتان را حفظ کنید». وقتی از این فعل عبارتی استفاده می‌کنید، باید آن‌ها مطابقت داشته باشند.
29:51
Well, congratulations. You have learned  these top 50 phrasal verbs in English. And  
278
1791180
6000
خب تبریک میگم شما این 50 فعل عبارتی برتر را در انگلیسی یاد گرفته‌اید. و
29:57
if you feel like this is too much to remember,  well remember that learning new vocabulary in  
279
1797180
5940
اگر فکر می‌کنید این برای به خاطر سپردن خیلی زیاد است، خوب به یاد داشته باشید که یادگیری واژگان جدید در
30:03
English boils down to keep on, keeping on. You  have to continue practicing to remember them,  
280
1803120
7200
انگلیسی برای ادامه و ادامه دادن خلاصه می‌شود. برای به خاطر سپردن آنها باید به تمرین ادامه دهید،
30:10
and you can do it. And now I have a question  for you, using one of these fun phrasal verbs.  
281
1810320
4740
و می توانید این کار را انجام دهید. و اکنون من یک سوال از شما دارم، با استفاده از یکی از این افعال عبارتی سرگرم کننده.
30:15
I want to know in the comments, what is a  job that you are not cut out for? So for me,  
282
1815060
6780
من می خواهم در نظرات بدانم، شغلی که برای آن کوتاهی نکرده اید چیست؟ بنابراین، برای من،
30:21
I would say I know that I am not cut out  for being a paramedic. There's just too  
283
1821840
6480
می‌توانم بگویم می‌دانم که به خاطر امدادگر بودن ناامید نیستم. فقط
30:28
much stress and too much blood. I can't handle  it. I am not cut out for being a paramedic.  
284
1828320
6240
استرس زیاد و خون زیاد است. من نمی توانم آن را اداره کنم. من به خاطر امدادگر بودن خسته نیستم.
30:34
What about you? Let me know in the comments.  And don't forget to download the free PDF  
285
1834560
4860
تو چطور؟ در نظرات به من اطلاع دهید. و فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان
30:39
worksheet for this lesson. It's a big one. All  of the phrasal verbs, all of the definitions,  
286
1839420
4020
این درس را دانلود کنید. این یک بزرگ است. تمام افعال عبارتی، همه تعاریف،
30:43
all of the sample sentences and ideas we  talked about today, plus you can answer  
287
1843440
4200
همه جملات و ایده‌های نمونه که امروز درباره آن صحبت کردیم، به علاوه می‌توانید
30:47
Vanessa's challenge question at the bottom of  that free PDF worksheet. You can click on the  
288
1847640
5700
به سؤال چالشی ونسا در پایین آن کاربرگ PDF رایگان پاسخ دهید.
30:53
link in the description to download that today. Well, thank you so much for learning English with  
289
1853340
4260
برای بارگیری امروز می‌توانید روی پیوند   در توضیحات کلیک کنید. خوب، از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم
30:57
me and I'll see you again next Friday for a  new lesson here on my YouTube channel. Bye. 
290
1857600
5760
و جمعه آینده دوباره شما را برای یک درس جدید در اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ.
31:03
But wait. Do you want more? I recommend  watching this video next, where you will  
291
1863360
5280
اما صبر کن آیا بیشتر می خواهی؟ توصیه می کنم این ویدیوی بعدی را تماشا کنید، جایی که
31:08
learn a very important difference between to  break and to break down. Don't mix them up.  
292
1868640
5820
تفاوت بسیار مهمی بین شکستن و شکستن را یاد خواهید گرفت. آنها را با هم قاطی نکنید
31:14
I wonder what the difference is. Well,  I'll see you in that video to find out.
293
1874460
4140
من تعجب می کنم که تفاوت چیست. خب، من شما را در آن ویدیو می‌بینم تا بفهمم.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7