USED TO vs BE USED TO: What's the difference?

Hi.

سلام.

I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

I used to study English.

من قبلا انگلیسی می خواندم.

I'm used to studying English.

من به مطالعه انگلیسی عادت کرده ام.

What's the difference?

تفاوت در چیست؟

Let's talk about it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

The two verbs used to and be used to are often confused by English learners.

دو فعل used to و be used to اغلب توسط زبان آموزان انگلیسی اشتباه گرفته می شود.

These expressions sound similar but they mean different things so today I'm going to help

این عبارات شبیه به نظر می‌رسند، اما معنی‌های متفاوتی دارند، بنابراین امروز به شما کمک می‌کنم تا

you learn when to use them and also how to create a sentence structure that's correct

یاد بگیرید که چه زمانی از آنها استفاده کنید و همچنین چگونه ساختار جمله‌ای درست

and that's also going to be commonly used in daily conversations.

کنید و معمولاً در مکالمات روزانه استفاده شود.

Let's start with the first one.

بیایید با اولی شروع کنیم.

Used to.

عادت داشتن.

If I said to you, "I used to go to bed late," what does this sentence mean?

اگر به شما می‌گفتم «من دیر به رختخواب می‌رفتم» این جمله به چه معناست؟

What does imply?

چه چیزی دلالت می کند؟

Well it implies two things.

خوب به دو چیز دلالت دارد.

The first one is that there's a continual action that happened in the past.

اولین مورد این است که یک عمل مستمر وجود دارد که در گذشته اتفاق افتاده است.

I used to go to bed late means that continually, in the past, I went to bed late.

من دیر به رختخواب می رفتم یعنی مدام در گذشته دیر به رختخواب می رفتم.

But it also implies something else that's really important.

اما به چیز دیگری نیز اشاره دارد که واقعاً مهم است.

It implies that I don't do this anymore.

این نشان می دهد که من دیگر این کار را نمی کنم.

This continual action has stopped.

این اقدام مستمر متوقف شده است.

My sentence was, "I used to go to bed late," but what it really means is, "I used to go

جمله من این بود: "قبلا دیر به رختخواب می رفتم" اما معنای واقعی آن این است: "قبلا

to bed late but now I don't."

دیر به رختخواب می رفتم اما الان نمی روم."

You don't need to say that final part because it is implied.

لازم نیست آن قسمت پایانی را بگویید زیرا ضمنی است.

Implied means that we understand what you mean, but we're not exactly specifically saying

ضمنی به این معنی است که ما منظور شما را می‌فهمیم، اما دقیقاً

it.

آن را نمی‌گوییم.

You could say, "I used to study English every day," and we understand in the past you continually

می توانید بگویید: "من قبلاً هر روز انگلیسی می خواندم " و می دانیم که در گذشته شما به طور مداوم

studied English every day but now you don't do that anymore.

هر روز انگلیسی می خواندید اما اکنون دیگر این کار را نمی کنید.

You're continual actions have stopped.

اقدامات مستمر شما متوقف شده است.

I just shared with you a positive sentence using used to.

من فقط یک جمله مثبت با استفاده از used to با شما به اشتراک گذاشتم.

I used to go to bed late.

من قبلا دیر به رختخواب می رفتم.

But what if we want to formulate a negative sentence?

اما اگر بخواهیم جمله منفی بنویسیم چه ؟

What will that mean?

این به چه معنا خواهد بود؟

What will that imply?

این چه معنایی خواهد داشت؟

If I said, "I never used to go to bed late," here we have a negative sentence.

اگر می‌گفتم «من هرگز دیر به رختخواب نمی‌رفتم»، در اینجا یک جمله منفی داریم.

Never.

هرگز.

I never used to go to bed late.

من هرگز دیر به رختخواب نمی رفتم.

What does this mean?

این یعنی چی؟

What does this imply?

این به چه معناست؟

What are we saying without saying it directly?

بدون گفتن مستقیم چه می گوییم؟

Well, if you remember from the positive sentences, it means that there was a continual action

خوب، اگر از جملات مثبت یادتان باشد، به این معنی است که یک عمل مستمر وجود داشته است

but now that action has stopped.

اما اکنون آن عمل متوقف شده است.

Here we have the opposite thing.

در اینجا ما خلاف آن را داریم.

There was not a continual action but now there is an action that's continuing to happen.

یک اقدام مستمر وجود نداشت اما اکنون یک عمل وجود دارد که ادامه دارد.

If I said to you, "I never used to go to bed late," this means in the past I didn't go

اگر به شما گفتم "من هرگز دیر به رختخواب نمی رفتم "، این بدان معناست که در گذشته

to bed late but it implies something has changed.

دیر به رختخواب نمی رفتم، اما به این معنی است که چیزی تغییر کرده است.

Now I continually go to bed late.

حالا من مدام دیر به رختخواب می روم.

You could say, "I never used to go to bed late but now I do."

می توانید بگویید: "من هرگز دیر به رختخواب نمی رفتم اما اکنون می روم."

Both of these positive and negative sentences show that something has changed.

هر دوی این جملات مثبت و منفی نشان می دهد که چیزی تغییر کرده است.

An action that was continual has now stopped or an action that wasn't continual is now

اقدامی که مستمر بود اکنون متوقف شده است یا اقدامی که مستمر نبود اکنون

starting.

شروع می شود.

There is a change in something that's happening.

در چیزی که در حال وقوع است تغییری وجود دارد.

Now that you know what this expression means, let's talk about the sentence structure.

اکنون که معنی این عبارت را می دانید، بیایید در مورد ساختار جمله صحبت کنیم.

How can you formulate and create a sentence that's accurate and correct with used to.

چگونه می توانید جمله ای درست و دقیق با استفاده از آن فرمول بندی و ایجاد کنید.

Well, the best way is to use used to plus an infinitive.

خوب، بهترین راه استفاده از used to plus مصدر است.

I used to go to bed late.

من قبلا دیر به رختخواب می رفتم.

I used to study English.

من قبلا انگلیسی می خواندم.

I used to play with my sister.

من با خواهرم بازی می کردم.

Here we have used plus to play, to go, to study.

در اینجا ما از پلاس برای بازی کردن، رفتن، مطالعه استفاده کرده ایم.

You're using these two parts together to create a beautifully grammatically correct sentence.

شما از این دو قسمت با هم استفاده می کنید تا یک جمله زیبا از نظر گرامری درست بسازید.

Before we go to the second expression I want to ask you a question.

قبل از اینکه به عبارت دوم برویم می خواهم از شما یک سوال بپرسم.

What is something that you used to do when you were a child?

در دوران کودکی چه کاری انجام می دادید؟

What did you used to do?

قبلا چیکار میکردی؟

Now you might remember, this means something that was a continual action in your childhood

اکنون ممکن است به یاد داشته باشید، این به معنای چیزی است که در دوران کودکی شما یک عمل مستمر بود

but now it doesn't happen anymore.

اما اکنون دیگر اتفاق نمی افتد.

It has stopped.

متوقف شده است.

You might say, "I used to do my homework every day."

ممکن است بگویید: "من هر روز تکالیفم را انجام می دادم ."

"I used to climb trees."

"من از درختان بالا می رفتم."

"I used to call me friends."

"من قبلاً من را دوست صدا می کردم."

And that means those things don't happen anymore.

و این بدان معناست که آن چیزها دیگر اتفاق نمی افتد.

They were continual in the past but now they're not.

آنها در گذشته مستمر بودند اما اکنون نیستند.

Take some time.

کمی وقت بگذارید.

Pause this video if you need to to write a sentence, to think of a sentence, to say a

اگر برای نوشتن یک جمله، فکر کردن به یک جمله، برای گفتن یک

sentence out loud using used to.

جمله با صدای بلند با استفاده از عادت به استفاده نیاز دارید، این ویدیو را مکث کنید.

Now we're going to move onto be used to.

حالا ما به سمت عادت کردن حرکت می کنیم.

How can you make accurate sentences using this?

چگونه می توانید با استفاده از این جملات دقیق بسازید ؟

When can you use them?

چه زمانی می توانید از آنها استفاده کنید؟

And also what are the difference between used to and be used to.

و همچنین چه تفاوتی بین used to و be used to وجود دارد.

Let's talk about it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

I'm used to drinking tea every morning.

من عادت دارم هر روز صبح چای بنوشم.

Are you used to drinking tea?

آیا به نوشیدن چای عادت کرده اید؟

Or maybe you're used to drinking coffee.

یا شاید به نوشیدن قهوه عادت کرده اید.

What are you used to drinking every morning?

هر روز صبح به نوشیدن چه چیزی عادت دارید؟

This is using be used to.

این مورد استفاده قرار می گیرد.

We're not using the first expression, which is used to, we're adding a be verb.

ما از اولین عبارت استفاده نمی کنیم، ما یک فعل be اضافه می کنیم.

I am used to drinking tea every morning.

من عادت دارم هر روز صبح چای بنوشم.

Here our key expression, be used to, is linked with every morning.

در اینجا عبارت کلیدی ما، که به آن عادت می شود، با هر صبح مرتبط است.

You can kind of have a sense of something that is a habit.

شما می توانید به نوعی احساس چیزی داشته باشید که یک عادت است.

Something that right now is continuing now.

چیزی که در حال حاضر ادامه دارد.

It hasn't stopped.

متوقف نشده است.

It is continuing.

ادامه دارد.

Every morning I drink tea.

هر روز صبح چای می نوشم.

And that's exactly what be used to means.

و این دقیقاً همان چیزی است که استفاده می شود.

It's something that is continuing now.

این چیزی است که اکنون ادامه دارد.

It is your habit now.

حالا این عادت شماست.

You might say, "I'm accustomed to drinking tea every morning."

ممکن است بگویید: "من عادت دارم هر روز صبح چای بنوشم."

But this expression, accustomed to is pretty formal and it's not really common in daily

اما این عبارت، که به آن عادت کرده‌اید، بسیار رسمی است و در مکالمه‌های روزانه رایج

conversation so instead you can say, "I'm used to studying English every morning."

نیست، بنابراین می‌توانید بگویید: "من عادت دارم هر روز صبح انگلیسی مطالعه کنم."

"I'm used to watching Vanessa's videos."

"من به تماشای ویدیوهای ونسا عادت دارم."

"I'm used to doing something."

"من به انجام کاری عادت دارم."

Let's talk about how you can make be used to sentences grammatically correct.

بیایید در مورد چگونگی استفاده از جملات از نظر دستوری صحبت کنیم.

Well, if you said, "I am used to sleeping late," here we have our key expression be

خوب، اگر گفتید، "من به دیر خوابیدن عادت دارم "، در اینجا ما عبارت کلیدی خود

used to plus sleeping.

را به + خوابیدن عادت داده ایم.

Sleeping.

خوابیدن.

This is an I-N-G verb so you need to have an I-N-G verb directly after this expression.

این یک فعل I-N-G است، بنابراین شما باید یک فعل I-N-G را مستقیماً بعد از این عبارت داشته باشید.

I'm used to studying English with Vanessa.

من به یادگیری زبان انگلیسی با ونسا عادت دارم.

I'm used to drinking tea.

من به نوشیدن چای عادت کرده ام.

Make sure that you used that I-N-G verb.

مطمئن شوید که از آن فعل I-N-G استفاده کرده اید.

Now I want to know for you, what's something that you're used to doing every morning?

حالا می خواهم برای شما بدانم، کاری که عادت دارید هر روز صبح انجام دهید چیست؟

You might say, "I'm used to hitting snooze on my alarm clock."

ممکن است بگویید: "من عادت دارم ساعت زنگ دار خود را به تعویق بیندازم."

"I'm used to eating toast."

"من به خوردن نان تست عادت دارم."

"I'm used to running out the door because I'm always late."

من عادت دارم از در بیرون بدوم چون همیشه دیر می‌رسم.»

What are you used to doing?

به چه کاری عادت داری؟

This is a habitual action that happens all the time.

این یک عمل عادی است که همیشه اتفاق می افتد.

It happens continually.

به طور مداوم اتفاق می افتد.

Before we go, let's do a quick recap.

قبل از رفتن، بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.

A recap is a review.

خلاصه یک بررسی است.

If you say, "I used to study English every day," this means that it was continual but

اگر می گویید "من قبلاً هر روز انگلیسی می خواندم " به این معنی است که پیوسته بود

now it has changed.

اما اکنون تغییر کرده است.

Now you don't study English every day.

حالا شما هر روز انگلیسی نمی خوانید.

Or if you say, "I am used to studying English every day," this means that right now it is

یا اگر بگویید "من عادت دارم هر روز انگلیسی بخوانم"، این بدان معناست که در حال حاضر این

a continual habit.

یک عادت مداوم است.

You're continuing to do it.

شما به انجام آن ادامه می دهید.

I hope that that second one is true for you but let me know in the comments, what is something

امیدوارم که مورد دوم برای شما صادق باشد، اما در نظرات به من اطلاع دهید، کاری

that you are used to doing.

که شما به انجام آن عادت دارید.

Thanks so much for studying English with me and I'll see you again next Friday for a new

از اینکه با من انگلیسی مطالعه کردید بسیار سپاسگزارم و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

free English lesson here on my YouTube channel.

درس رایگان جدید انگلیسی در اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Thanks so much.

خیلی ممنون.

I'll see you later.

من بعدا می بینمت.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free e-book, Five Steps To Becoming a Confident English

مرحله بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است

Speaker.

.

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.