100 Weather Expressions in English: Advanced Vocabulary Lesson

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from, SpeakEnglishWithVanessa.com.

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Are you ready to talk about the weather?

آیا برای صحبت در مورد آب و هوا آماده اید؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Vanessa: Have you ever felt like you use the same words

ونسا: آیا تا به حال احساس کرده اید که از همان کلمات

again and again?

بارها و بارها استفاده می کنید؟

It's a sunny day.

یک روز آفتابی است.

I think it's going to rain.

فکر کنم قراره بارون بباره

Those are great, but do you know what, there are so many more natural expressions to describe

اینها عالی هستند، اما آیا می دانید چه، عبارات طبیعی بسیار بیشتری برای

the weather and because weather is one of the most common small talk topics, this is

توصیف آب و هوا وجود دارد و از آنجا که آب و هوا یکی از رایج ترین موضوعات گفتگوی کوچک است، این

a great way to master something and feel confident in it.

یک راه عالی برای تسلط بر چیزی و احساس اطمینان در آن است.

Every day, you can just look outside, look out the window, describe the weather in English

هر روز فقط می توانید به بیرون نگاه کنید، از پنجره به بیرون نگاه کنید، آب و هوا را به انگلیسی توصیف

and you're building your vocabulary step by step.

کنید و قدم به قدم دایره لغات خود را ایجاد می کنید .

Some English websites and textbooks use hundreds of weather expressions, but we don't really

برخی از وب‌سایت‌ها و کتاب‌های درسی انگلیسی از صدها عبارت آب‌وهوا استفاده می‌کنند، اما ما واقعاً

use those in daily life, unless your job is to be the weatherman on TV.

از آن‌ها در زندگی روزمره استفاده نمی‌کنیم، مگر اینکه وظیفه شما هواشناسی در تلویزیون باشد.

So I have good news, today I'm going to share with you 100 real English weather expressions

بنابراین من یک خبر خوب دارم، امروز قصد دارم 100 اصطلاح واقعی آب و هوای انگلیسی را با شما به اشتراک بگذارم

that we definitely use in daily life and I hope that you can too.

که ما قطعاً در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنیم و امیدوارم شما هم بتوانید.

Vanessa: I broke down these 100 expressions into some

ونسا: من این 100 عبارت را به

different categories.

چند دسته تقسیم کردم.

So today we're going to talk about how to describe the sun, sky, air, rain, cold, temperature,

بنابراین امروز قصد داریم در مورد چگونگی توصیف خورشید، آسمان، هوا، باران، سرما، دما

and some common questions that you're going to hear and you can ask to talk about the

و برخی از سوالات رایجی که قرار است بشنوید و می‌توانید درباره

weather.

آب و هوا بپرسید صحبت کنیم.

All right, let's get started by talking about the sun.

بسیار خوب، بیایید با صحبت در مورد خورشید شروع کنیم.

There are three common sentence structures that we use to talk about the weather.

سه ساختار جمله رایج وجود دارد که ما از آنها برای صحبت در مورد آب و هوا استفاده می کنیم.

You could say, "It's sunny, it's a sunny day or more casually, it's a sunny one today."

می توانید بگویید: "آفتاب است، یک روز آفتابی است یا به طور معمولی تر، امروز آفتابی است."

I'm going to be using those three pretty simple sentence structures throughout this lesson,

من قصد دارم از این سه ساختار جمله بسیار ساده در طول این درس استفاده کنم،

so I hope that you'll feel confident and comfortable using them yourself.

بنابراین امیدوارم که خودتان با استفاده از آنها احساس اطمینان و راحتی داشته باشید.

Let's change out that word sunny.

بیایید آن کلمه آفتابی را تغییر دهیم.

Sunny is just a generic term for the sun is shining, but what else could you say to be

Sunny فقط یک اصطلاح عمومی برای خورشید می درخشد است، اما چه چیز دیگری می توانید بگویید

a little bit more specific?

که کمی دقیق تر باشد؟

"It's nice and warm today.

"امروز خوب و گرم است.

It's March now, so at the end of winter, it's really nice to have a day that is nice and

اکنون مارس است، بنابراین در پایان زمستان، داشتن یک روز خوب و گرم واقعاً خوب است

warm."

."

Vanessa: Those two words usually go together or you

ونسا: این دو کلمه معمولاً با هم همخوانی دارند یا

might say, "Oh, it's a bright one today.

ممکن است بگویید: "اوه، امروز خیلی روشن است

The sun is really bright."

. خورشید واقعاً درخشان است."

Great expression.

بیان عالی

"Oh man, it's hot.

"اوه مرد، هوا گرم است.

It's a hot one today."

امروز هوا گرم است."

All of these expressions are getting stronger and stronger.

همه این عبارات قوی تر و قوی تر می شوند.

They're getting warmer and warmer, hotter and hotter.

آنها گرمتر و گرمتر می شوند، گرمتر و گرمتر می شوند.

Or you could say, "It's boiling."

یا می توانید بگویید: «در حال جوشیدن است».

When you boil water, bubbles form in the water and that is extremely hot.

وقتی آب را می جوشانید، حباب هایی در آب ایجاد می شود که بسیار داغ است.

Of course, this is an exaggeration, but you're probably going to see that in a lot of these

البته، این یک اغراق است، اما احتمالاً خواهید دید که در بسیاری از این

weather expressions, they are exaggerations, "It's boiling."

عبارات آب و هوایی، اغراق آمیز هستند، "جوش می آید".

Or you can say, "It's scorching.

یا می‌توانید بگویید، "سوزان است.

And this kind of feels like your in an oven.

و این نوع احساس می‌کنید که در اجاق هستید.

"It is scorching or it's a scorching one today."

"امروز سوزان است یا سوزان است."

Or you could say, "It's a scorcher."

یا می‌توانید بگویید: "سوزاننده است."

That means it's really hot.

یعنی واقعاً گرم است. گاهی اوقات گرم است.

Sometimes when it's hot outside, the air texture is also different, so you might say, "It's

وقتی بیرون گرم است، بافت هوا نیز متفاوت است، بنابراین ممکن است بگویید، "این هوا

muggy, it's humid, it feels like you're swimming outside."

کثیف است، مرطوب است، احساس می‌کند در حال شنا کردن در بیرون هستید."

Vanessa: You can get the sense that the air is thick

ونسا: می‌توانید احساس کنید که هوا با رطوبت غلیظ است

with moisture.

It's not because it's raining, but just because it feels like a swimming pool.

. نه به این دلیل که باران می بارد، بلکه فقط به این دلیل که احساس می کنم یک استخر شنا می کند.

You're sweating, the air is thick.

عرق می کنید، هوا غلیظ است.

If you've experienced weather like this, you definitely know what it's like.

اگر چنین هوایی را تجربه کرده اید، قطعاً می دانید که چگونه است.

Here where I live, in the summer, it's pretty common to have humid weather.

اینجا جایی که من زندگی می کنم، در تابستان، خیلی معمول است که هوای مرطوب داشته باشد.

The air is humid or it just feels muggy.

هوا مرطوب است یا فقط احساس می کند که گل آلود است.

It's kind of miserable in my opinion, but that's pretty common when you have hot weather,

به نظر من این یک جور بدبختی است، اما زمانی که هوای گرم دارید بسیار معمول است

it's sometimes also muggy.

، گاهی اوقات هم سرد است. ونسا

Vanessa: All right.

: باشه

What we're going to do now is I have a special segment for you.

. اکنون می خواهم این کار را انجام دهم این است که من یک بخش ویژه برای شما دارم.

You're going to be seeing my husband, Dan and I looking at some weather pictures that

شما شوهرم، دن و من را در حال تماشای چند عکس آب و هوا خواهید دید. که

have to do with vocabulary we just talked about and Dan and I are going to briefly have

مربوط به واژگانی است که ما در مورد آن صحبت کردیم و من و دن قصد داریم به طور خلاصه در

a quick conversation about those pictures describing the weather.

مورد آن تصاویری که آب و هوا را توصیف می کنند گفتگو کنیم.

So you're going to hear us naturally describe them.

بنابراین شما خواهید شنید که ما به طور طبیعی آنها را توصیف می کنیم.

You might hear some of the same words, you might hear different new words, but I hope

ممکن است برخی از کلمات مشابه را بشنوید، ممکن است کلمات جدید متفاوتی بشنوید، اما

that you'll be able to see that, yeah, we really use these in daily life.

امیدوارم که بتوانید ببینید، بله، ما واقعاً از آنها در زندگی روزمره استفاده می کنیم.

All right, let's go.

باشه بریم

I'm here with my husband, Dan.

من اینجا با شوهرم دن هستم.

Dan: Hello.

دن: سلام.

Vanessa: If you can see us small in the little corner

ونسا: اگر می‌توانید ما را در گوشه‌ای کوچک

over here and we're going to be talking about these four pictures that have to do with the

اینجا ببینید و ما در مورد این چهار تصویر صحبت خواهیم کرد که مربوط به

words that you just learned or maybe you'll learn some new words.

کلماتی هستند که شما به تازگی یاد گرفته‌اید یا شاید چند کلمه جدید یاد بگیرید.

So when you look at this first picture of the guy snowboarding, how would you describe

بنابراین وقتی به اولین عکس مرد اسنوبورد نگاه می کنید،

the weather of that picture?

حال و هوای آن عکس را چگونه توصیف می کنید؟

Dan: Well, I'd probably say first it's a really

دن: خب، احتمالاً اول می گویم که روز واقعاً

clear and sunny day.

صاف و آفتابی است.

Honestly, I'd probably say it's cold first, just because there's snow, but then I'd follow

راستش را بخواهید، احتمالاً اول می گویم هوا سرد است، فقط به دلیل اینکه برف آمده است، اما بعد آن را

it up with, it's very clear and sunny or I'd say it's a perfect day for snowboarding.

پیگیری می کنم، هوا بسیار صاف و آفتابی است یا می گویم روز مناسبی برای اسنوبورد است.

Vanessa: Oh yeah.

ونسا: اوه بله.

It looks really bright, the way the sun is reflecting, especially off the camera.

به نظر می رسد واقعاً روشن است، نحوه انعکاس خورشید ، به خصوص از دوربین.

It looks like a bright day, clear, sunny.

به نظر می رسد یک روز روشن، روشن، آفتابی است.

But compared to that, what about the next picture of the boat?

اما در مقایسه با آن، در مورد تصویر بعدی قایق چطور؟

Dan: The top right one?

دن : بالا سمت راست؟

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Dan: Yeah, the picture of the boat, I would say

دن: آره، عکس قایق، می‌توانم

it's misty, although I suppose it could be pretty humid.

بگویم مه‌آلود است، اگرچه فکر می‌کنم می‌تواند خیلی مرطوب باشد.

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

What would you say?

تو چی میگفتی؟

Vanessa: Yeah, I would say misty, humid, muggy.

ونسا: آره، من می گویم مه آلود، مرطوب، گل آلود.

If this is in the South of the US, I imagine that it's pretty muggy, even if this is the

اگر اینجا در جنوب ایالات متحده باشد، تصور می‌کنم که بسیار سرد است، حتی اگر این

early morning hours.

ساعات اولیه صبح باشد.

Dan: Yeah, muggy is like when you walk outside

دن: آره، ماگی مثل وقتی است که بیرون

and you feel the water on your body, it's basically the same thing as humid.

راه می روی و آب را روی بدنت حس می کنی، اساساً همان رطوبت است.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Which might relate to the next picture in the jungle.

که ممکن است مربوط به تصویر بعدی در جنگل باشد.

Dan: Yeah, in that jungle, I would definitely say

دن: آره، در آن جنگل، قطعاً می گویم

humid.

مرطوب است.

It just looks really wet in there and you could probably feel the water.

فقط در آنجا خیس به نظر می رسد و احتمالاً می توانید آب را احساس کنید.

When you breathe, you feel like you're breathing in thick air.

وقتی نفس می‌کشید، احساس می‌کنید در هوای غلیظ نفس می‌کشید .

Could even say, thick.

حتی می توان گفت، ضخیم.

Thick and muggy.

ضخیم و ضخیم.

Vanessa: Thick, muggy, humid.

ونسا: ضخیم، ضخیم، مرطوب.

Usually this is not ideal conditions for me, but some of you that might be the norm.

معمولا این شرایط برای من ایده آل نیست، اما برخی از شما ممکن است عادی باشد.

What about the last picture, which is kind of the opposite of what we just talked about?

در مورد آخرین تصویر، که به نوعی برعکس چیزی است که ما در مورد آن صحبت کردیم، چطور؟

Dan: Yeah, so the first word I would use to describe

دن: آره، پس اولین کلمه ای که برای توصیف

this would just be dry, but it's because of all that broken ground there, but you could

این مورد استفاده می کنم خشک است، اما این به خاطر آن همه زمین شکسته است، اما می توان

say it's scorched, scorched earth, or scorching hot.

گفت که زمین سوخته، زمین سوخته یا داغ داغ است.

Vanessa: Ah, yes.

ونسا: آه، بله.

We can use the word scorched in a couple of different ways.

ما می توانیم از کلمه Scorched به چند روش مختلف استفاده کنیم.

It's scorched earth.

زمین سوخته است

It's scorching outside.

بیرون می سوزد

The weather's scorchy.

هوا داغه

It's a scorcher.

سوزاننده است.

Sure, we can say all of those things.

مطمئناً، ما می توانیم همه آن چیزها را بگوییم.

Dan: It's a scorcher, that's more slang.

دن: این یک آتش سوزی است، این بیشتر عامیانه است.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Great.

عالی.

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

Dan: You're welcome.

دن : خوش اومدی.

Vanessa: I hope you enjoyed that special segment.

ونسا: امیدوارم از آن بخش ویژه لذت برده باشید.

Now we're going to go onto the next category, which is describing types of sky or air.

اکنون به سراغ دسته بعدی می رویم که انواع آسمان یا هوا را توصیف می کند.

It's clear.

واضح است.

It's a clear day, not a cloud in the sky.

این یک روز صاف است، نه یک ابر در آسمان.

That's a common expression that we use to talk about a clear day, not a cloud in the

این یک عبارت رایج است که ما از آن برای صحبت در مورد یک روز صاف استفاده می کنیم، نه ابری در

sky.

آسمان.

You could add there's, at the beginning, there's not a cloud in the sky, but if you just want

می‌توانید اضافه کنید که در ابتدا، ابری در آسمان وجود ندارد، اما اگر می‌خواهید

it to be more casual, cut it off and say, "Whoa, not a cloud in the sky today."

ساده‌تر باشد، آن را قطع کنید و بگویید: "اوه، امروز ابری در آسمان نیست."

Perfectly fine.

کاملا خوب.

But what if there are some clouds?

اما اگر چند ابر وجود داشته باشد چه؟

You could simply say, "It's cloudy or it's partially cloudy."

می توانید به سادگی بگویید: "این هوا ابری است یا نیمه ابری است."

That means that there's some clouds, but it's not completely cloudy.

این بدان معناست که مقداری ابر وجود دارد، اما کاملاً ابری نیست.

It's cloudy, it's partially cloudy, or it's overcast.

هوا ابری است، نیمه ابری است، یا هوا ابری است .

This kind of has a dark feeling to this word, it's overcast.

این نوع حس تاریکی به این کلمه دارد ، ابری است.

That means that you can't see any sky at all.

این بدان معناست که شما اصلاً نمی توانید آسمانی را ببینید.

Vanessa: In fact, today, it is completely overcast.

ونسا: در واقع امروز هوا کاملاً ابری است.

There is no sun.

خورشیدی وجود ندارد.

It's overcast.

هوا ابری است

It's kind of darker than it would normally be because you can't see the sun through the

تاریک‌تر از حالت عادی است زیرا نمی‌توانید خورشید را از میان

clouds.

ابرها ببینید.

Or you might say, "It looks threatening."

یا ممکن است بگویید: "به نظر تهدید آمیز می رسد."

Threatening.

تهدید کننده.

What is threatening you here?

اینجا چه چیزی شما را تهدید می کند؟

Are the clouds coming down and saying, "Vanessa, you better behave."

آیا ابرها پایین می آیند و می گویند: "ونسا ، بهتر است رفتار کنی."

No.

نه.

In this situation, it looks like rain is most definitely going to happen, or some kind of

در این شرایط، به نظر می رسد که باران قطعاً اتفاق می افتد، یا نوعی

storm is coming.

طوفان در راه است.

You can imagine dark clouds, maybe they're moving quickly.

می توانید ابرهای تیره را تصور کنید، شاید آنها به سرعت در حال حرکت هستند.

Maybe the shape of the clouds makes you think, ah, there's probably going to be a big storm.

شاید شکل ابرها شما را به فکر وادار کند، آه، احتمالاً طوفان بزرگی رخ خواهد داد.

So if you're hiking and you look up and you see threatening clouds, you can use this expression,

بنابراین اگر در حال پیاده‌روی هستید و به بالا نگاه می‌کنید و ابرهای تهدیدکننده را می‌بینید، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید،

"It looks threatening.

"به نظر می‌رسد تهدیدکننده است.

I think we should turn back."

من فکر می‌کنم باید به عقب برگردیم."

Threatening.

تهدید کننده.

Vanessa: In the spring especially, it's pretty common

ونسا: مخصوصاً در بهار،

for it to be windy.

وزش باد بسیار معمول است.

It's a windy day or, oh, it's pretty breezy.

این یک روز بادی است یا، اوه، بسیار نسیم است.

I need to tie my hair back, it's breezy.

باید موهایم را به عقب ببندم، هوا باد می کند.

What about the word blustery?

در مورد کلمه بلوستری چطور؟

Now this is a little bit more formal and I feel like you're more likely to hear this

حالا این کمی رسمی‌تر است و من احساس می‌کنم احتمالاً شما این را

on a TV weather program, it's a blustery day today.

در یک برنامه هواشناسی تلویزیون می‌شنوید، امروز یک روز غم انگیز است.

But you might hear some people use this in daily life.

اما ممکن است بشنوید که برخی افراد از این در زندگی روزمره استفاده می کنند.

It's a blustery one today, just kind of in a casual way to say, "Oh, it's really windy.

امروز یک طوفان است، فقط به شکلی معمولی می‌گوییم: "اوه، واقعا باد می‌وزد

The wind is blowing pretty strongly.

. باد بسیار شدیدی می‌وزد.

It's not a hurricane or anything, but it's still a blustery day.

این طوفان یا هر چیز دیگری نیست، اما هنوز یک روز

It's a breezy day or it's simply windy."

طوفانی است. یک روز نسیم است یا این به سادگی باد."

Now it's time to go onto the special section with my husband, Dan, where we're going to

حالا وقت آن است که با شوهرم، دن، به بخش ویژه برویم، جایی که می

be describing some pictures of the sky or of the wind.

خواهیم چند عکس از آسمان یا باد را توصیف کنیم.

Let's go.

بیا بریم.

Here we have four new pictures talking about the sky or the air.

در اینجا چهار عکس جدید داریم که در مورد آسمان یا هوا صحبت می کنند.

Dan: Lots of mountains in these pictures.

دن: تعداد زیادی کوه در این تصاویر.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

When I was looking at pictures- Dan:

وقتی داشتم به عکس ها نگاه می کردم - دن:

I want to go to these places, it looks really pretty.

می خواهم به این مکان ها بروم، واقعاً زیبا به نظر می رسد .

Vanessa: A lot of them had mountains or the ocean.

ونسا : بسیاری از آنها کوه یا اقیانوس داشتند.

I guess that's kind of the most picturesque places to take pictures.

حدس می‌زنم این مکان از زیباترین مکان‌ها برای عکس گرفتن است.

But what would you say about this top left picture?

اما در مورد این تصویر بالا سمت چپ چه می گویید ؟

The one that has some houses in it.

آن که چند خانه در آن است.

Dan: There's some a wispy clouds in this photograph.

دن: در این عکس ابرهای نازکی وجود دارد.

But just in general, I'd say it's partly cloudy.

اما به طور کلی، می توانم بگویم که هوا نیمه ابری است.

That's what I would say.

این چیزی است که من می گویم.

Vanessa: It's not completely clear.

ونسا: کاملاً مشخص نیست.

It's just partly cloudy.

هوا فقط نیمه ابری است.

I think that's exact expression I would use as well.

فکر می‌کنم این دقیقاً عبارتی است که من نیز از آن استفاده خواهم کرد.

Dan: That's what the weatherman would say.

دان: این چیزی است که هواشناس می گوید.

Vanessa: Yeah and us.

ونسا: آره و ما.

What about the next one with these rugged mountains?

در مورد بعدی با این کوه های ناهموار چطور؟

This is actually in Hawaii.

این در واقع در هاوایی است.

Super cool.

خیلی باحال.

Dan: I would just keep it simple again and just

دن: بازم ساده میگم و فقط

say cloudy, it's a cloudy day.

میگم ابری، یه روز ابریه.

Vanessa: I would say it's overcast because there's

ونسا: می‌توانم بگویم هوا ابری است زیرا

no sun.

آفتاب نیست.

It's kind of dreary and dark.

یه جورایی دلگیر و تاریکه

And when you have an overcast day, you can't see any sun.

و وقتی روزی ابری دارید، هیچ خورشیدی نمی توانید ببینید.

But in that first picture you can see some sun, you can see the blue sky through the

اما در اولین تصویر می توانید مقداری خورشید را ببینید ، می توانید آسمان آبی را از میان

clouds, but when it's overcast it's just completely covered in clouds, like that picture.

ابرها ببینید، اما زمانی که هوا ابری است، کاملاً پوشیده از ابر است، مانند آن تصویر.

Dan: Yeah.

دن: آره

And if you get a few days of that in a row, some people might say it's just miserable

و اگر چند روز متوالی از آن دریافت کنید، ممکن است برخی افراد بگویند که بیرون بدبخت است

outside and they're probably talking about a sky that's gray.

و احتمالاً در مورد آسمانی خاکستری صحبت می کنند.

Vanessa: Yeah, a gray sky.

ونسا: بله، یک آسمان خاکستری.

Dan: So it's a gray sky.

دن: پس این یک آسمان خاکستری است.

Vanessa: What about the next one?

ونسا : در مورد بعدی چطور؟

Where the clouds are a little bit darker?

جایی که ابرها کمی تیره تر هستند؟

Dan: Yeah, I would again probably say cloudy first,

دن: آره، دوباره احتمالاً اول می گویم ابری است،

but I could say it looks potentially stormy, like it might rain soon.

اما می توانم بگویم که احتمالاً طوفانی به نظر می رسد، مثل اینکه ممکن است به زودی باران ببارد.

Vanessa: I would use the word threatening because if

ونسا: من از کلمه تهدید استفاده می‌کنم، زیرا اگر

I was hiking and I saw the clouds roll in like this, I would probably say, "Oh, I should

پیاده‌روی می‌کردم و می‌دیدم که ابرها به این شکل در می‌آیند، احتمالاً می‌گفتم: "اوه،

find some shelter or we should find our way back to our car."

باید پناهگاهی پیدا کنم یا باید راه برگشت به ماشین خود را پیدا کنیم."

Dan: Do you think you'd say the clouds look threatening

دن: فکر می‌کنید می‌گویید ابرها تهدیدآمیز به نظر می‌رسند

or would you just say it looks threatening out there?

یا فقط می‌گویید که آنجا تهدیدآمیز به نظر می‌رسد ؟

Vanessa: Oh, I think you could say either, the clouds

ونسا: اوه، فکر می‌کنم می‌توانی بگوییم،

looked threatening or just it looks threatening, simply it.

ابرها تهدیدآمیز به نظر می‌رسند یا فقط تهدید به نظر می‌رسند .

The weather.

آب و هوا.

The sky looks threatening.

آسمان تهدید آمیز به نظر می رسد.

What about the last one though?

اما آخری چطور؟

Beautiful day.

روز زیبا.

Dan: Well, again, it's a partly cloudy day, but

دن: خوب، دوباره، یک روز نیمه ابری است، اما

it looks quite windy.

به نظر می رسد کاملاً باد باشد.

It looks very windy or breezy.

به نظر می رسد بسیار باد یا نسیم است.

I'm not in the photograph, so I don't know how strong the wind is blowing, but usually

من در عکس نیستم، بنابراین نمی دانم باد با چه شدتی می وزد، اما معمولاً

when you're standing near a body of water, the wind is coming in your face.

وقتی نزدیک یک آب ایستاده اید ، باد به صورت شما می آید.

Kind of refreshing.

نوعی طراوت.

Vanessa: It's a little bit breezy, a little bit windy.

ونسا: کمی باد است، کمی باد.

I probably wouldn't say that this is blustery.

من احتمالاً نمی گویم که این مبهم است.

Dan: Could be though.

دن: هرچند ممکن است.

Vanessa: I feel like blustery is a little bit more

ونسا: احساس می‌کنم غوغایی کمی آشفته‌تر است

chaotic, it's not a comfortable wind.

، باد راحت نیست.

But this is a beautiful water beach scene that might be a little more comfortable.

اما این یک صحنه زیبا از ساحل آبی است که ممکن است کمی راحت تر باشد.

Dan: Certainly not raging.

دن: مطمئناً عصبانی نیست.

Vanessa: Yeah, not a raging wind.

ونسا: آره، باد خشمگین نیست.

Dan: Do you say raging winds?

دن : میگی بادهای خشمگین؟

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Dan: Some people might.

دن: برخی از مردم ممکن است.

Vanessa: Or a raging storm.

ونسا: یا یک طوفان خشمگین.

Well, thanks so much for your help with these words.

خوب، خیلی ممنون از کمک شما با این کلمات.

Dan: You're welcome.

دن : خوش اومدی.

Vanessa: I hope you enjoyed that segment where we talked

ونسا: امیدوارم از آن قسمتی که در مورد آسمان صحبت کردیم لذت برده باشید

about the sky.

.

Next we're going to be talking about types of rain.

در ادامه در مورد انواع باران صحبت خواهیم کرد.

I noticed when I was writing and trying to do some research for this lesson, that there

وقتی داشتم می نوشتم و سعی می کردم برای این درس تحقیق کنم، متوجه شدم

are a lot of descriptions for rain and cold weather.

که توضیحات زیادی برای باران و هوای سرد وجود دارد .

Maybe it's because English originated in England and it's pretty common weather to have lots

شاید به این دلیل است که زبان انگلیسی در انگلستان نشات گرفته است و هوای بسیار معمولی است که

of rain.

باران زیادی می بارد.

But there are significantly more expressions to talk about, downfall, things that are coming

اما عبارات به طور قابل توجهی بیشتر از یک روز آفتابی یا ابری برای صحبت کردن وجود دارد، سقوط، چیزهایی که

out of the sky, precipitation, than just a sunny or a cloudy day.

از آسمان بیرون می آیند، بارندگی .

So let's get started.

پس بیایید شروع کنیم.

A common sentence structure that you might hear is, they're calling for rain or they

یک ساختار جمله رایجی که ممکن است بشنوید این است که باران را صدا می کنند یا

said it's going to rain.

می گویند باران خواهد آمد.

Who is they?

آنها کی هستند؟

They here is simply the weather channel, maybe even the app on your phone.

آنها در اینجا به سادگی کانال آب و هوا هستند، شاید حتی برنامه روی تلفن شما.

A lot of people don't even watch the weather on TV anymore, they just look on an app on

بسیاری از مردم دیگر حتی آب و هوا را از تلویزیون تماشا نمی کنند، آنها فقط به یک برنامه در تلفن خود نگاه می

their phone, but you can still use they, they're calling for rain.

کنند، اما هنوز هم می توانید از آنها استفاده کنید، آنها برای باران صدا می کنند.

Somebody, maybe some program wrote that on your phone and it's just that you're not the

یکی، شاید فلان برنامه این را روی گوشی شما نوشته است و فقط شما نیستید

one deciding it, they are calling for rain.

که تصمیم می گیرید، آنها صدای باران می کنند.

They said it's going to rain.

گفتند باران می بارد.

Vanessa: Now let's talk about different levels of precipitation.

ونسا: حالا بیایید در مورد سطوح مختلف بارش صحبت کنیم.

Precipitation could be anything falling from the sky, but in this section, we're talking

بارش می تواند هر چیزی باشد که از آسمان می بارد، اما در این بخش، ما در

about rain.

مورد باران صحبت می کنیم.

What about if it's just a little bit, you can say it's foggy.

اگر فقط کمی باشد، می توان گفت که مه گرفته است.

It's foggy.

هوا مه آلود است.

When it's foggy, you don't need a rain jacket, you don't need an umbrella.

وقتی هوا مه است، نه به ژاکت بارانی نیاز دارید، نه به چتر.

It's just a little bit difficult to see outside.

فقط دیدن بیرون کمی سخت است.

It's foggy or it's hazy.

مه است یا مه آلود.

Hazy is pretty much the same thing as foggy.

Hazy تقریباً همان مه‌آلود است.

There is a dense moisture in the air.

رطوبت متراکمی در هوا وجود دارد.

It's not muggy because here it's a little bit closer to rain, but you still probably

گل آلود نیست زیرا اینجا کمی به باران نزدیک‌تر است، اما هنوز هم احتمالاً

will get a little bit moist, but it's not going to be rain.

کمی مرطوب خواهید شد، اما باران نخواهد بود.

Then we have misty.

سپس ما مه آلود داریم.

It's misty outside today.

امروز بیرون مه آلود است

This, in my opinion, is kind of the most annoying rain because you don't really need an umbrella,

به نظر من این آزاردهنده ترین باران است زیرا واقعاً نیازی به چتر ندارید،

but you're still going to get wet.

اما همچنان خیس خواهید شد.

It's just misty.

فقط مه آلود است

Vanessa: It kind of feels like your walking close to

ونسا: به نوعی احساس می‌کنید که نزدیک

a waterfall and the waterfall is kind of pushing some moisture out at you.

آبشار راه می‌روید و آبشار به نوعی رطوبت را به سمت شما می‌برد.

You're not getting soaked, but you're still getting wet.

شما خیس نمی شوید، اما همچنان خیس می شوید.

This is kind of typical British weather, in my opinion, misty, or you could say it's drizzling.

این یک نوع آب و هوای معمولی بریتانیا است، به نظر من، مه آلود، یا می توان گفت که باران می بارد.

Now here we're getting a little bit more serious.

حالا اینجا داریم کمی جدی‌تر می‌شویم.

When it's drizzling outside, you look outside and say, "Oh, it's drizzling.

وقتی بیرون باران می بارد، به بیرون نگاه می کنید و می گویید: "اوه، نم نم باران است.

I definitely need an umbrella."

من حتماً به یک چتر نیاز دارم."

And you can't really do an awful lot outside, in my opinion, when it's drizzling.

و به نظر من وقتی نم نم باران می بارد بیرون نمی توانید خیلی کار افتضاحی انجام دهید.

It's not exploding out of the sky, it's just drizzling, but it's stronger than mist.

از آسمان منفجر نمی شود، فقط نم نم باران است، اما از مه قوی تر است.

You might hear in some formal situation someone say, "Oh, they're calling for a rain shower,

ممکن است در برخی موقعیت‌های رسمی بشنوید که کسی می‌گوید: "اوه، آنها برای یک باران بارانی صدا می‌زنند،

or I think there's going to be a rain shower today."

یا فکر می‌کنم امروز یک بارش باران خواهد بود ."

I feel like this is a little bit too formal for casual conversation.

من احساس می کنم این برای مکالمه معمولی کمی رسمی است .

Vanessa: If my husband asked me, "Do you know what

ونسا: اگر شوهرم از من بپرسد: "آیا می

the weather's going to be like today?"

دانی امروز هوا چگونه خواهد بود؟"

I wouldn't say, "They're calling for a rain shower."

من نمی گویم، "آنها برای باران باران صدا می زنند ."

You might say, "There's going to be showers in the afternoon."

ممکن است بگویید: " بعدازظهر باران خواهد بود."

But to say a rain shower feels a little bit formal, so I recommend using some of these

اما اگر بگوییم یک دوش باران کمی رسمی به نظر می رسد، بنابراین توصیه می کنم از برخی از این

other expressions too.

عبارات دیگر نیز استفاده کنید.

What happens if it's more than hazy, more than misty, more than drizzling?

اگر بیش از مه آلود، بیش از مه آلود، بیش از نم نم باران باشد، چه اتفاقی می افتد؟

You could say it's pouring.

می توان گفت در حال باریدن است.

You can imagine you have a cup of water and you just pour it into another container.

می توانید تصور کنید که یک فنجان آب دارید و آن را در ظرف دیگری می ریزید.

There is a lot of water.

آب زیاد است.

It's pouring outside or you might use a noun and say there's a downpour.

بیرون در حال باریدن است یا ممکن است از یک اسم استفاده کنید و بگویید بارانی است.

There is a downpour.

باران می آید.

These are both pretty strong.

این هر دو بسیار قوی هستند.

There's a lot of rain coming out of the sky.

از آسمان باران زیادی می بارد.

Vanessa: A common expression that you might hear is

ونسا: یک عبارت رایج که ممکن است بشنوید این است که

simply it's coming down or it's really coming down.

به سادگی در حال پایین آمدن است یا واقعاً پایین می آید.

Or you could say it's really coming down out there.

یا می توانید بگویید که واقعاً دارد بیرون می آید.

If you look out the window and it's just a wall of water because there's so much rain,

اگر از پنجره به بیرون نگاه کنید و فقط یک دیوار از آب است، زیرا باران بسیار زیاد است

you might say, "Oh, it's really coming down out there."

، ممکن است بگویید: "اوه، واقعاً از آنجا پایین می آید."

And that just means it's raining a lot.

و این فقط به این معنی است که باران زیادی می بارد.

Here in the US and maybe where you're from too, people tend to have kind of negative

اینجا در ایالات متحده و شاید جایی که شما هم اهل آن هستید ، مردم تمایل دارند که در

attitudes about rainy days like, ah, it's so rainy.

مورد روزهای بارانی نگرش منفی داشته باشند، مانند، آه، خیلی بارانی است.

It's not a positive or happy day.

روز مثبت یا شادی نیست.

It's just a rainy day.

فقط یک روز بارانی است.

So we also have some kind of negative sentences that you can use to talk about what it's like

بنابراین ما همچنین نوعی جملات منفی داریم که می توانید از آنها برای صحبت در مورد اینکه

when it's raining.

هنگام بارندگی چگونه است استفاده کنید.

Vanessa: You might say, "Oh, it's just a wet day.

ونسا : ممکن است بگویید، "اوه، این فقط یک روز مرطوب است

It's just a wet day.

. فقط یک روز مرطوب است.

Everything outside is wet.

همه چیز بیرون مرطوب است

The moment I go outside, I'm wet, everything's wet.

. لحظه ای که بیرون می روم، خیس هستم، همه چیز خیس است.

It's just a wet day."

این فقط یک روز مرطوب است."

Or you could say, "It's a nasty day to day.

یا می توانید بگویید: "روز روز

It's a gross day today."

بدی است. امروز روز بدی است."

Maybe if you had plans to do something outside and then you look outside and you can tell

شاید اگر برنامه‌ای برای انجام کاری در بیرون داشتید و سپس به بیرون نگاه می‌کردید و می‌توانید بگویید

that the rain isn't going to stop anytime soon.

که باران به این زودی‌ها قطع نمی‌شود.

It's just pouring and it's probably a little bit cold.

فقط در حال باریدن است و احتمالاً کمی سرد است.

It's not a nice warm spring rain, it's just cold pouring rain.

باران گرم بهاری خوب نیست، فقط باران سردی است.

That is the perfect time to say, "Oh, it's just nasty out there.

آن زمان بهترین زمان برای گفتن است، "اوه، اینجا خیلی بد است.

Oh, what gross weather today."

اوه، چه هوای بدی امروز."

Saying nasty and gross to describe the weather.

گفتن تند و زننده و ناخوشایند برای توصیف آب و هوا.

Sorry weather.

متاسفم هوا

All right, let's go to our special segment with Dan where you're going to see us describing

بسیار خوب، بیایید به بخش ویژه خود با دن برویم، جایی که ما را در توصیف

some pictures of rain.

برخی از تصاویر باران مشاهده خواهید کرد.

All right.

خیلی خوب.

Now we have four more pictures talking about types of rain.

اکنون چهار تصویر دیگر داریم که در مورد انواع باران صحبت می کنند.

Dan: wetness.

دان: خیسی.

Vanessa: Yes.

ونسا: بله.

Type of liquid or something that's in the air.

نوع مایع یا چیزی که در هوا است.

What would you say about this first picture that has this nice cliff?

درباره اولین تصویری که این صخره زیبا را دارد چه می گویید؟

Dan: I would say it's foggy.

دن: من می گویم مه گرفته است.

It's just a very foggy day.

فقط یک روز بسیار مه آلود است.

There's not good visibility out there.

دید خوبی در بیرون وجود ندارد.

Vanessa: Not good visibility.

ونسا: دید خوب نیست.

It's foggy.

هوا مه آلود است.

Yep.

بله

I think people say that as well.

فکر می کنم مردم هم همین را می گویند.

Dan: People say low visibility as well.

دن: مردم می گویند دید کم هم هست.

Vanessa: There's low visibility, especially if you're

ونسا : دید کم است، به خصوص اگر در

giving a warning about driving, like, "Be careful driving.

مورد رانندگی هشدار می دهید، مانند " مراقب رانندگی باشید

There's low visibility because it's really foggy."

. دید کم است زیرا واقعا مه است."

What about the next picture, this couple with the umbrella?

در مورد عکس بعدی، این زوج با چتر چطور؟

Dan: Yeah.

دن: آره

It's kind of hard to tell how hard it's raining in this picture, but it's certainly raining.

به نوعی سخت است که بگوییم در این تصویر چقدر باران می بارد ، اما مطمئناً باران می بارد.

It doesn't look like a downpour.

به نظر نمی رسد باران باشد.

I would say it might be drizzling perhaps.

می توانم بگویم شاید نم نم باران باشد.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

I think drizzling, maybe a light shower.

فکر می کنم نم نم باران، شاید یک دوش سبک.

Dan: Light shower, yes.

دن: دوش سبک، بله.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

They're still walking.

آنها هنوز در حال راه رفتن هستند.

They have an umbrella, but they're not trying to hide inside.

آنها یک چتر دارند، اما سعی نمی کنند در داخل خود پنهان شوند.

Dan: Yeah, do you think they're happy?

دن: آره، به نظرت اونا خوشحالن؟

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

They're in nature, why not?

آنها در طبیعت هستند، چرا که نه؟

Dan: They seem happy, they're holding arms.

دان: به نظر می رسد خوشحال هستند، آنها دست در دست دارند.

This is a beautiful afternoon.

این یک بعد از ظهر زیبا است.

Vanessa: I think if that were us, I'd be pretty happy.

ونسا: فکر می کنم اگر ما بودیم، خیلی خوشحال می شدم.

Dan: Yeah, they're definitely going to kiss soon,

دن: آره، به نظر من، قطعاً به زودی می‌بوسند

I think.

.

That's my feeling.

این احساس من است.

Vanessa: Oh, I see.

ونسا: اوه، می بینم.

What about the third picture?

عکس سوم چطور؟

The girl with the umbrella inside on this kind of blue gloomy day.

دختری با چتر داخل در این روز غم انگیز آبی.

Dan: Yeah, it does look gloomy.

دن: آره، غم انگیز به نظر می رسد.

I would definitely say it's raining.

قطعاً می گویم باران می بارد.

It just looks generally raining, although it might be pouring.

به نظر می رسد که به طور کلی باران می بارد، اگرچه ممکن است بارانی باشد.

Vanessa: I would say this is the perfect example of

ونسا: می‌توانم بگویم این نمونه‌ای عالی از

a gross day.

یک روز بد است.

It's just gross outside.

بیرون خیلی بد است

It's nasty.

این زننده است.

You don't want to go outside for more than three seconds.

شما نمی خواهید بیش از سه ثانیه بیرون بروید.

Just run to the next place that you have to go to.

فقط به سمت مکان بعدی که باید بروید بدوید.

It's not like the other picture, you're not going to take a nice walk with an umbrella.

مثل عکس دیگر نیست، قرار نیست با چتر قدم بزنی.

No, it's just full of those kind of bad feelings that you get when you have a completely overcast

نه، فقط پر از آن نوع احساسات بدی است که وقتی

sky, it's raining, there's a lot of water on the ground.

آسمان کاملاً ابری دارید، باران می بارد، آب زیادی روی زمین وجود دارد.

It's a gross day.

روز بدی است.

Dan: Yeah.

دن: آره

It looks like the kind of day where the rain is just kind of continuing all day.

به نظر می رسد روزی باشد که باران فقط در تمام طول روز ادامه دارد.

It's not a shower because usually if you say it's a shower, it comes and goes.

دوش نیست چون معمولاً اگر بگویید دوش است، می آید و می رود.

I would say the rain shower is for an hour, two hours, less, who knows?

من می گویم رگبار باران برای یک ساعت، دو ساعت، کمتر است، چه کسی می داند؟

Vanessa: This is a continual rain all day.

ونسا: این یک باران مداوم در تمام روز است.

It's a gross day.

روز بدی است.

What about the last picture?

عکس آخر چطور؟

Dan: Yeah, that looks like the strongest rain of

دن: آره، به نظر قوی ترین باران از

all of them.

همه آنهاست.

I'd say this is a downpour or if you're inside and somebody asks you what's what the weather

من می گویم این یک باران است یا اگر در داخل باشی و کسی از شما بپرسد که

is like outside, you would say it's pouring.

هوای بیرون چگونه است، می گویید باران می بارد.

Vanessa: Yep.

ونسا: بله.

It's pouring.

داره می ریزه

Someone has just poured their cup from the sky down and it's pouring, continuous rain.

یک نفر فنجان خود را از آسمان به پایین ریخته است و باران می بارد.

Would you ever say it's raining cats and dogs?

آیا هرگز می گویید که باران گربه و سگ می بارد؟

Have you ever said that in real life?

آیا تا به حال این را در زندگی واقعی گفته اید؟

Dan: I have said that but only as a joke, maybe

دان: من این را گفته ام اما فقط به عنوان شوخی، شاید

I was a kid.

من بچه بودم.

Vanessa: This is kind of like one of the first idioms

ونسا: این یکی از اولین اصطلاحاتی است

that English learners learn, I feel like native speakers never or hardly ever use that to

که زبان آموزان انگلیسی می آموزند، من احساس می کنم که افراد بومی هرگز یا به سختی هرگز از آن برای

describe whether like that.

توصیف اینگونه استفاده نمی کنند.

Dan: You might get a smile if you said it's raining

دن: اگر بگویی

cats and dogs outside.

بیرون گربه ها و سگ ها می بارد، ممکن است لبخند بزنی.

People might, they might laugh a little bit.

مردم ممکن است، ممکن است کمی بخندند.

Vanessa: But that's the only context when you'll actually

ونسا: اما این تنها زمینه‌ای است که

hear people use that in real life, is just as a little joke.

می‌شنوید مردم از آن در زندگی واقعی استفاده می‌کنند، فقط یک شوخی کوچک است.

Well thanks for talking about these rain pictures with me.

خوب ممنون که در مورد این عکس های بارانی با من صحبت کردید.

Dan: You're welcome.

دن : خوش اومدی.

Vanessa: Did you hear some of those expressions that

ونسا: آیا برخی از آن عباراتی را که

we just talked about to do with the rain?

ما در مورد باران صحبت کردیم شنیدید؟

I hope so.

امیدوارم.

Let's go to our next category, which is describing types of cold.

بیایید به دسته بعدی خود برویم که انواع سرماخوردگی را توصیف می کند.

There are two sentences that you can use to talk about the changing of time, the changing

دو جمله وجود دارد که می توانید در مورد تغییر زمان،

of temperature, especially between seasons.

تغییر دما، به خصوص بین فصول صحبت کنید.

You could say, "It's getting cooler outside or it's getting colder outside."

می توانید بگویید: "بیرون هوا خنک تر می شود یا بیرون سردتر می شود."

You usually use this maybe between summer and fall, it's getting cooler outside, but

معمولاً ممکن است بین تابستان و پاییز از این استفاده کنید، بیرون هوا خنک‌تر می‌شود، اما

you could even use this right before a rainstorm in the summer.

حتی می‌توانید قبل از طوفان باران در تابستان از آن استفاده کنید.

Maybe it's extremely hot and you're excited that it's getting cooler outside.

شاید هوا به شدت گرم است و از اینکه هوا در بیرون سردتر می شود هیجان زده هستید .

Finally, it's getting cooler outside.

بالاخره بیرون هوا خنک تر می شود.

And we're using that verb, get, to talk about some kind of action that's happening.

و ما از فعل get استفاده می کنیم تا در مورد نوعی عملی که در حال وقوع است صحبت کنیم.

It's getting or becoming cooler.

در حال سرد شدن یا سرد شدن است.

But the verb get, is a little bit more natural in this situation.

اما فعل get, در این شرایط کمی طبیعی تر است.

It's getting colder.

داره سردتر میشه

It's getting cooler.

داره خنک تر میشه

Vanessa: Especially now that we can almost predict

ونسا: به خصوص اکنون که تقریباً

the weather using different apps and looking at the weather on TV, you'll probably going

می‌توانیم آب و هوا را با استفاده از برنامه‌های مختلف و تماشای آب و هوا در تلویزیون پیش‌بینی کنیم، احتمالاً

to hear and you could say, "There's a cold front coming up next week."

خواهید شنید و می‌توانید بگویید: " هفته آینده یک جبهه سرد در راه است."

A cold front means just there's going to be a lot of cold weather coming in next week.

یک جبهه سرد به این معنی است که هفته آینده هوای سرد زیادی در راه است.

It could be because of some Arctic winds or maybe it's just something that's happening

این ممکن است به دلیل برخی بادهای قطبی باشد یا شاید فقط چیزی است که در منطقه اتفاق می افتد

regionally, but that's a common expression you'll hear.

، اما این یک عبارت رایج است که می شنوید.

There's a cold front coming in.

یک جبهه سرد وارد می شود.

Or if it is actually getting quite cold, you might say, "Make sure you bundle up."

یا اگر واقعاً هوا کاملاً سرد است، ممکن است بگویید، "مطمئن شوید که بسته بندی کنید."

This is a great phrasal verb that means wear your hat, scarf, gloves, winter coat, winter

این یک فعل عبارتی عالی است که به معنای پوشیدن کلاه، روسری، دستکش، کت زمستانی،

boots.

چکمه های زمستانی است.

Make sure you bundle up.

مطمئن شوید که بسته بندی کنید.

Vanessa: When it gets really cold, not fall weather,

ونسا: وقتی هوا خیلی سرد می شود، نه هوای پاییزی،

but winter weather, you can say, "I can see my breath."

بلکه هوای زمستانی، می توانید بگویید: "من می توانم نفسم را ببینم."

This is a great way to kind of judge the temperature.

این یک راه عالی برای قضاوت در مورد دما است.

When you go outside and you breathe out, if you can see your breath, then it means it's

وقتی بیرون می روید و نفس خود را بیرون می دهید، اگر می توانید نفس خود را ببینید، به این معنی است که

pretty cold.

هوا بسیار سرد است.

The air is cooler than your body temperature, than the air coming out.

هوا سردتر از دمای بدن شماست، از هوای خارج شده.

And then sometimes something that we say when we're talking about judging the weather, the

و سپس گاهی اوقات چیزی که ما در مورد قضاوت درباره آب و هوا،

temperature, "Oh, I could see my breath in the car or is the heat on in our house?

درجه حرارت، می گوییم، "اوه، من می توانستم نفسم را در ماشین ببینم یا گرما در خانه ما روشن است؟

I can see my breath."

من می توانم نفسم را ببینم."

That means it's still a little bit cold.

یعنی هنوز کمی سرد است.

And what's a common precipitation when it's cold outside?

و زمانی که هوا سرد است، بارندگی معمولی چیست؟

Snow.

برف.

So you might say, "It's freezing.

بنابراین ممکن است بگویید، "یخ می زند.

Oh, it's freezing."

اوه، یخ می زند."

It just means it's extremely cold.

فقط به این معنی است که هوا به شدت سرد است.

Vanessa: But what comes after freezing?

ونسا: اما بعد از انجماد چه چیزی می آید؟

It's snowing.

برف می بارد.

Usually, at least where I live in the South of the US, the first snow is pretty exciting.

معمولاً، حداقل در جایی که من در جنوب ایالات متحده زندگی می کنم ، اولین برف بسیار هیجان انگیز است.

If you live in the North somewhere where snow is extremely common, maybe the first snow

اگر در شمال جایی زندگی می‌کنید که برف بسیار رایج است، شاید اولین

is exciting, but then two months later, if you've had continuous snow for two months,

برف هیجان‌انگیز باشد، اما دو ماه بعد، اگر دو ماه مداوم برف داشته‌اید

it's not so exciting anymore.

، دیگر چندان هیجان‌انگیز نیست.

But where I live, it's not common to get snow, maybe three times in the winter we'll have

اما جایی که من زندگی می کنم، برف نمی آید، شاید سه بار در زمستان

a couple of days with snow.

یکی دو روز با برف داشته باشیم.

So it's really exciting.

بنابراین واقعا هیجان انگیز است.

So whenever there's snow, everyone shouts, "It's snowing, look outside, it's snowing."

بنابراین هر وقت برف می‌بارد، همه فریاد می‌زنند: «برف می‌بارد، بیرون را نگاه کن، برف می‌بارد».

When it's not too cold outside, but it's still snowing, you might describe this by saying,

وقتی بیرون هوا خیلی سرد نیست، اما هنوز برف می بارد، ممکن است این را با گفتن این جمله توصیف کنید:

"There are just a few flurries."

«فقط چند بار وجود دارد».

Flurries means occasional snowflakes.

Flurries به معنای دانه های برف گاه به گاه است.

It's not pouring from the sky with snowflakes, but instead there's just a few flurries.

از آسمان با دانه‌های برف نمی‌بارد، اما در عوض فقط چند رگبار وجود دارد.

Vanessa: Or when you look at the ground, you might

ونسا: یا وقتی به زمین نگاه می‌کنید، ممکن است

say, "Yeah, it's snowing, but it's not sticking."

بگویید: "آره، برف می‌بارد، اما نمی‌چسبد."

This means it's not staying on the ground.

این یعنی روی زمین نمی ماند.

The ground is warmer than the snow, so it's just melting the moment that it hits the ground.

زمین گرمتر از برف است، بنابراین فقط لحظه ای که به زمین برخورد می کند آب می شود.

This is every child's sad moments that, "Oh, it's snowing.

این لحظه های غمگین هر کودکی است که، "اوه ، برف می بارد.

Oh, and then it's not sticking.

اوه، و بعد نمی چسبد.

I can't go sledding.

من نمی توانم سورتمه سواری

I can't make a snowman.

کنم. من نمی توانم آدم برفی بسازم.

I can't throw snowballs."

نمی توانم گلوله های برفی پرتاب کنم."

Because it's not sticking, I can just look outside and see snow.

چون نمیچسبه فقط میتونم بیرون رو نگاه کنم و برف رو ببینم.

But some snow does stick and the way that we can describe this type of snow, there's

اما مقداری برف می‌چسبد و روشی که ما می‌توانیم این نوع برف را توصیف کنیم،

a lot of different words that you might see online, but some of the most common ways is

کلمات مختلفی وجود دارد که ممکن است در اینترنت مشاهده کنید ، اما برخی از رایج‌ترین راه‌ها این است که

just to say, "Wow, this is great snowball snow.

فقط بگویید: "وای، این برف گلوله برفی عالی است .

Or you can pack the snowballs really easily with this."

یا می توانید به راحتی با این گلوله های برفی را بسته بندی کنید."

So you might be talking about the texture of the snow.

بنابراین ممکن است در مورد بافت برف صحبت کنید.

Vanessa: When you pick up snow, sometimes it's powdery.

ونسا: وقتی برف می‌چینی، گاهی اوقات برف پودری است.

So you might say the snow is powdery.

بنابراین ممکن است بگویید برف پودری است.

It just kind of falls apart like flour or sugar in your hands.

مثل آرد یا شکر در دستان شما از هم می پاشد.

But if it is good for making snowballs, you could say, "Oh, I can pack it really well.

اما اگر برای ساخت گلوله های برفی خوب است، می توانید بگویید: "اوه، من می توانم آن را خیلی خوب بسته بندی کنم

It's great for making snowballs."

. برای ساخت گلوله های برفی عالی است."

After the snow melts a little bit, there is a not so beautiful thing that happens and

بعد از کمی آب شدن برف، اتفاقی نه چندان زیبا می افتد و

on the roads and maybe on the sidewalks, maybe in your yard, it is slushy or it's icy.

در جاده ها و شاید پیاده روها، شاید در حیاط خانه شما، لجن آلود است یا یخبندان.

Slushy means that it's not hard ice, but it's kind of broken up ice, it's wet ice and usually

لجن به این معنی است که یخ سخت نیست، اما به نوعی یخ شکسته است، یخ مرطوب است و معمولاً

if it's on the road it's kind of black or gray because of all the cars.

اگر در جاده باشد، به دلیل همه ماشین ها، به نوعی سیاه یا خاکستری است.

It's not beautiful, but it's a common thing that happens.

این زیبا نیست، اما یک اتفاق رایج است .

It's slushy, it's icy, watch out where you walk because the sidewalk is pretty slushy

لجن است، یخ است، مراقب باشید کجا راه می روید زیرا پیاده رو خیلی لجن است

or the sidewalk is icy.

یا پیاده رو یخ زده است.

Whenever there's a lot of ice outside, you'll definitely hear warnings about ice, such as

هر زمان که بیرون یخ زیاد باشد، قطعاً هشدارهایی در مورد یخ می‌شنوید، مانند

watch out for black ice on the road.

مراقب یخ سیاه در جاده باشید.

Vanessa: What is black ice?

ونسا: یخ سیاه چیست؟

Well, because the road is made of asphalt, which is a black color, sometimes the ice

خب چون جاده آسفالته که رنگش مشکیه بعضی وقتا یخ آب میشه

melts and it becomes what they call black ice and it's not completely melted, it's still

و میگن یخ سیاه و کاملا ذوب

icy but you can't see it, so it's kind of like invisible ice.

نشده هنوز یخه ولی نمیتونی ببینیش یه جورایی مثل یخ نامرئی

So basically this warning, watch out for black ice, means just be careful while you're driving

بنابراین اساساً این هشدار، مراقب یخ سیاه باشید، به این معنی است که فقط در حین رانندگی مراقب

because you might not see all of the ice that's actually there.

باشید زیرا ممکن است تمام یخ موجود در آنجا را نبینید.

Watch out for black ice.

مراقب یخ سیاه باشید

Have you ever experienced icy conditions in the summer?

آیا تا به حال شرایط یخبندان در تابستان را تجربه کرده اید؟

I have and it is so weird, especially because I live in the South.

من دارم و خیلی عجیب است، مخصوصاً چون در جنوب زندگی می کنم.

This is called hail.

به این میگن تگرگ.

Vanessa: Hail can happen at any time during the year

ونسا: تگرگ ممکن است در هر زمانی از سال

and it can even happen in this summer.

اتفاق بیفتد و حتی ممکن است در تابستان امسال اتفاق بیفتد.

Hail is like a ball of ice falling from the sky and if it's small, it's not so terrible,

تگرگ مانند یک توپ یخی است که از آسمان می افتد و اگر کوچک باشد خیلی وحشتناک نیست،

but if it's big, sometimes they describe this as golf ball sized hail or baseball sized

اما اگر بزرگ باشد، گاهی اوقات آن را به عنوان تگرگ به اندازه توپ گلف یا

hail or softball size hail.

تگرگ به اندازه بیسبال یا تگرگ اندازه سافت بال توصیف می کنند.

I have never heard basketball sized hail, maybe because that's kind of impossible.

من هرگز تگرگ به اندازه بسکتبال نشنیده ام، شاید به این دلیل که این غیرممکن است.

But if you have golf ball sized hail falling from the sky and it's hitting your car, it's

اما اگر تگرگ به اندازه توپ گلف دارید که از آسمان می‌بارد و با ماشین شما برخورد می‌کند،

hitting your plants, it's hitting your roof, that can be extremely damaging.

به گیاهان شما برخورد می‌کند، به سقف شما برخورد می‌کند، که می‌تواند بسیار آسیب‌رسان باشد.

So at least whenever there's a hail warning, people usually try to put their cars under

بنابراین حداقل هر زمان که هشدار تگرگ وجود دارد، مردم معمولاً سعی می‌کنند خودروهای خود را تحت

cover or cover up their plants or do something to protect their property because hail can

پوشش قرار دهند یا گیاهان خود را بپوشانند یا کاری برای محافظت از اموال خود انجام دهند زیرا تگرگ

be pretty dangerous.

می‌تواند بسیار خطرناک باشد.

Vanessa: And finally, before we get to the extra section

ونسا: و در نهایت، قبل از اینکه

with my husband, Dan, you might say, "It's the dead of winter."

با شوهرم، دن، به بخش اضافی برسیم، ممکن است بگویید: «زمستان تمام شده است».

It's the dead of winter.

این مرده زمستان است.

You can also use this for summer.

برای تابستان هم می توانید از آن استفاده کنید.

It's the dead of summer, but I feel like it's more common about winter.

تابستان پایان یافته است، اما احساس می کنم در زمستان بیشتر رایج است.

That means it's maybe January or the end of January, you feel like it's the middle of

یعنی شاید ژانویه یا آخر ژانویه باشد، شما احساس می کنید که

the winter.

وسط زمستان است.

It's been the winter for so long.

خیلی وقت است که زمستان است.

You feel like it's going to be winter for so much longer in the future.

احساس می کنید در آینده برای مدت طولانی تری زمستان خواهد بود.

It's the dead of winter.

این مرده زمستان است.

I feel so sad, which is a common condition that happens during the winter.

من بسیار غمگین هستم، که یک بیماری رایج است که در زمستان اتفاق می افتد.

You're not outside that much.

تو اونقدرا بیرون نیستی

You don't get as much sunshine, so you could say, "It's the dead of winter."

شما آنقدر آفتاب نمی گیرید، بنابراین می توانید بگویید: «زمستان تمام شده است».

Vanessa: All right, let's go to the extra section where

ونسا: بسیار خب، بیایید به بخش اضافی برویم، جایی

you're going to see us describing some pictures that have to do with snow and ice.

که می‌خواهیم ما را در توضیح برخی از تصاویر مربوط به برف و یخ ببینیم.

All right.

خیلی خوب.

Now we have four more pictures of cold weather.

اکنون چهار عکس دیگر از هوای سرد داریم.

How would you describe this picture of a horse?

این تصویر اسب را چگونه توصیف می کنید؟

Dan: Well, he looks kind of sad out there, doesn't

دن: خوب، اون بیرون یه جورایی غمگین به نظر میرسه،

he?

نه؟

You can see his breath, so it's probably pretty cold.

می توانید نفس او را ببینید، بنابراین احتمالاً هوا بسیار سرد است.

It doesn't look like it's that humid out there, although there's a lot of snow on the ground

به نظر نمی رسد هوا آنقدر مرطوب باشد، اگرچه برف زیادی روی زمین

or some snow on the ground.

یا مقداری برف روی زمین وجود دارد.

It could potentially even be freezing out there.

حتی ممکن است در آنجا یخ بزند .

If you walk outside and it's so cold, then you can just describe it as freezing.

اگر بیرون راه می روید و هوا خیلی سرد است، می توانید آن را یخبندان توصیف کنید.

Vanessa: It's freezing.

ونسا: داره یخ میزنه.

Yeah.

آره

I think there's kind of a light dusting of snow on the ground, it's not thick packed

من فکر می کنم نوعی گرد و غبار خفیف برف روی زمین وجود دارد، این برف ضخیم

with several feet of snow, but just the light dusting of snow.

با چندین فوت برف نیست، بلکه فقط گرد و غبار ملایم برف است.

Probably not a terrible day, bundle up and you'll be fine.

احتمالاً روز وحشتناکی نیست، جمع کنید و خوب خواهید شد.

What about the next picture, the city picture?

در مورد عکس بعدی، تصویر شهر چطور؟

Dan: Yeah.

دن: آره

This one looks maybe a little more risky if you're on the road driving, so I might describe

اگر در جاده رانندگی می کنید، این یکی ممکن است کمی خطرناک تر به نظر برسد، بنابراین ممکن است

the ground as icy or potentially slushy.

زمین را یخ زده یا بالقوه لجن توصیف کنم.

It's hard to tell exactly how hard the ice is, but if it's not solid ice, if it's a little

سخت است که دقیقاً تشخیص دهید که یخ چقدر سخت است، اما اگر یخ جامد نباشد، اگر

bit wet than you call it slush.

کمی مرطوب باشد از آن چیزی است که شما آن را لجن می نامید.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Especially after it snowed for a while and cars have driven on it or people have walked

مخصوصاً بعد از اینکه مدتی برف بارید و ماشین‌ها روی آن رفتند یا مردم روی آن راه رفتند

on it, it gets kind of gross, kind of gray snow, that's not so pretty anymore.

، برف درشت و خاکستری می‌آید ، که دیگر آنقدرها هم زیبا نیست.

Dan: It looks like a pretty big snow though too.

دن: به نظر می رسد که یک برف بسیار بزرگ هم باشد.

So I might say the snow is deep or the ground is covered.

بنابراین ممکن است بگویم برف عمیق است یا زمین پوشیده شده است.

Vanessa: Yep.

ونسا: بله.

Yep.

بله

What about a picture of this guy throwing a snowball?

در مورد عکس این مرد که یک گلوله برفی پرتاب می کند چطور؟

Dan: He looks like he's having fun.

دن: انگار داره خوش میگذره.

Actually, he doesn't look like he's having fun, it's like, you're dead.

در واقع، او به نظر نمی رسد که او در حال تفریح ​​است، مثل این است که شما مرده اید.

Vanessa: I'm going to throw this snowballing and get

ونسا: من این گلوله برفی را پرت می کنم و

you.

تو را می آورم.

Dan: Well anyways, I mean obviously it's snowy,

دن: خب به هر حال، منظورم واضح است که برف است،

but the snow, you might say it's powdery snow and it can form a snowball really well.

اما برف، ممکن است بگویید برف پودری است و می تواند به خوبی یک گلوله برفی تشکیل دهد.

Vanessa: Easy to pack.

ونسا: بسته بندی آسان.

Dan: Yeah.

دن: آره

Or the ground is covered.

یا زمین پوشیده شده است.

Again, these are things I might say.

باز هم اینها چیزهایی است که ممکن است بگویم.

Vanessa: I would say that he's really bundled up.

ونسا: من می‌توانم بگویم که او واقعاً یکدست است.

He has a hat.

او کلاه دارد.

The hat is also covering his ears.

کلاه هم گوش هایش را می پوشاند.

He's got a coat and gloves, so he's completely bundled up.

او یک کت و دستکش دارد، بنابراین او کاملاً بسته شده است.

He might even be able to pull a scarf over his face or over his nose, to bundle up more,

او حتی ممکن است بتواند روسری را روی صورت یا روی بینی‌اش بکشد تا بیشتر ببندد،

but that's a common expression that people might use to tell you it's really cold out

اما این یک عبارت رایج است که ممکن است مردم از آن استفاده کنند تا به شما بگویند آنجا واقعاً سرد

there.

است.

Bundle up.

بسته بندی.

What about the picture with these poor sheep?

عکس با این گوسفندان بیچاره چطور؟

Dan: They do look a little lonely and sad out there.

دن: آنها کمی تنها و غمگین به نظر می رسند.

Vanessa: They've got a lot of wool though.

ونسا: آنها پشم زیادی دارند.

Dan: Maybe not lonely, but cold.

دن: شاید نه تنها، اما سرد.

Vanessa: Pretty cold.

ونسا: خیلی سرد.

Dan: You would just say it's snowing first of all,

دن : اول از همه می‌گویید برف می‌بارد،

but they're pretty big snow flurries and it's kind of low visibility.

اما برف‌های بسیار بزرگی هستند و دید کمی دارند.

So you might say it's snowing hard.

بنابراین ممکن است بگویید برف سختی می بارد.

I think people say it's snowing hard a lot when it snows that much.

من فکر می کنم مردم می گویند که برف شدیدی می بارد وقتی اینقدر برف می بارد.

Vanessa: It's really coming down out there.

ونسا : واقعاً دارد بیرون می آید.

Dan: Ooh, it's really coming down.

دن: اوه، واقعا داره پایین میاد.

Which you can also use for rain, I believe too.

من همچنین معتقدم که می توانید از آن برای باران استفاده کنید.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Yeah.

آره

Dan: But yeah, I would say it's not quite a blizzard.

دن: اما بله، من می‌توانم بگویم این یک کولاک نیست.

So a blizzard, you couldn't see a thing and it would be probably nighttime and the wind

بنابراین یک کولاک، شما نمی‌توانید چیزی را ببینید و احتمالاً شب می‌شود و

would be blowing all over the place.

باد در همه جا می‌وزید.

Vanessa: You probably would put your animals in some

ونسا: امیدوارم حیوانات خود را

kind of shelter, I hope.

در پناهگاهی قرار دهید.

Well, I've never had sheep, so maybe they're really hardy.

خب، من هرگز گوسفند نداشتم، پس شاید آنها واقعاً سرسخت باشند.

But in this situation I would also say that it seems like the flurries are just sticking

اما در این شرایط این را هم می گویم که به نظر می رسد تلاطم ها فقط

to the ground.

به زمین می چسبند.

It's not thick with snow yet, but they're just sticking.

هنوز از برف غلیظ نشده است، اما آنها فقط می چسبند.

So we don't know if they're going to melt when they touch the ground or if they're going

بنابراین ما نمی دانیم که وقتی زمین را لمس می کنند ذوب می شوند یا قرار

to stick, but they seem to be just sticking.

است بچسبند، اما به نظر می رسد فقط می چسبند.

It's recently happened.

اخیرا اتفاق افتاده است.

Great.

عالی.

Thanks so much for talking about this.

خیلی ممنون که در این مورد صحبت کردید.

Dan: You're welcome.

دن : خوش اومدی.

Vanessa: I hope you caught some of those great cold

ونسا: امیدوارم برخی از آن عبارات سرد عالی را گرفته باشید

expressions.

.

Next we're going to be talking about how to talk about temperature specifically.

در ادامه در مورد چگونگی صحبت در مورد دما به طور خاص صحبت خواهیم کرد.

What about these two sentences?

در مورد این دو جمله چطور؟

How could you say these?

چطور تونستی اینها رو بگی؟

Well, you might say, "It's 20 degrees."

خوب، ممکن است بگویید: "20 درجه است."

But what about that second one?

اما در مورد دومی چطور؟

You could say, "It's minus 20 degrees or it's negative 20 degrees or it's 20 degrees below

می توانید بگویید: "منهای 20 درجه است یا منفی 20 درجه یا 20 درجه زیر

zero."

صفر."

There are a lot of more various ways to talk about negative temperatures than positive

روش‌های بسیار متنوع‌تری برای صحبت در مورد دمای منفی نسبت به دمای مثبت وجود دارد

temperatures, so you could simply say, "It's 20 degrees.

، بنابراین می‌توانید به سادگی بگویید: "این 20 درجه است.

Okay, that's a beautiful day.

بسیار خوب، روز زیبایی است

It's 20 degrees."

. 20 درجه است."

But if it is minus 20 degrees, you probably need to bundle up.

اما اگر منفی 20 درجه است، احتمالاً باید بسته بندی کنید.

You got to watch out for some black ice while you're driving.

هنگام رانندگی باید مراقب مقداری یخ سیاه باشید.

It is negative 20 degrees.

منفی 20 درجه است.

It's minus 20 degrees or it's 20 degrees below zero.

منفی 20 درجه یا 20 درجه زیر صفر است.

Vanessa: If you want it to be a little bit more general

ونسا: اگر می‌خواهید کمی

about the weather, you could say, "It's above freezing."

در مورد آب و هوا کلی‌تر باشد، می‌توانید بگویید: «بیش از انجماد است».

Which could be like three degrees or it's below freezing, which is negative three degrees,

که می تواند مثل سه درجه باشد یا زیر صفر باشد که منفی سه درجه

minus three degrees.

منهای سه درجه است.

Or you could just say, "It's below zero."

یا فقط می توانید بگویید: "زیر صفر است."

And that means the temperature is negative.

و این یعنی دما منفی است.

Those three expressions are pretty common.

این سه عبارت بسیار رایج هستند.

And of course I need to mention that in the US we use Fahrenheit and in pretty much the

و البته لازم است اشاره کنم که در ایالات متحده ما از فارنهایت استفاده می کنیم و تقریباً در

rest of the world you use Celsius.

بقیه جهان شما از درجه سانتیگراد استفاده می کنید.

So just be aware if you are listening to maybe an American weather channel, they're probably

بنابراین فقط حواستان باشد که اگر به یک کانال آب و هوای آمریکایی گوش می دهید، احتمالاً

going to tell the temperature in Fahrenheit.

دما را به فارنهایت می گویند.

Or if you're watching a movie and they're talking about the temperature, if they're

یا اگر در حال تماشای یک فیلم هستید و آنها در مورد دما صحبت می کنند، اگر

American, it's most definitely going to be in Fahrenheit.

آمریکایی هستند، قطعاً در فارنهایت خواهد بود.

Vanessa: For me, I feel a little bit ashamed because

ونسا: برای من، کمی احساس شرمندگی

I've lived in a lot of other countries around the world where they use Celsius, but I still

می‌کنم، زیرا در بسیاری از کشورهای دیگر در سراسر جهان زندگی کرده‌ام که از درجه سانتیگراد استفاده می‌کنند، اما

struggle with converting the two.

هنوز با تغییر این دو مشکل دارم.

I know that 20 degrees Celsius is generally a good temperature, 30 is really hot.

من می دانم که 20 درجه سانتیگراد به طور کلی دمای خوبی است، 30 واقعا گرم است.

I know zero is freezing, but between that I have difficulty converting because it's

من می‌دانم که صفر انجماد است، اما در بین آن‌ها در تبدیل مشکل

something that comes so natural for me to use Fahrenheit.

دارم زیرا استفاده از فارنهایت برای من بسیار طبیعی است .

So just be aware whoever you're talking with that you use the correct version.

بنابراین فقط حواستان باشد که با هر کسی که در حال صحبت هستید از نسخه صحیح استفاده کنید.

Let's go to the extra section where you're going to see Dan and I describing the temperature.

بیایید به بخش اضافی برویم که در آن من و دن را در حال توصیف دما خواهید دید.

All right.

خیلی خوب.

Here we have two pictures from our life.

در اینجا دو تصویر از زندگی خود داریم.

Dan: I know these people.

دان: من این افراد را می شناسم.

Vanessa: Yeah, this is a year ago, I guess, a little

ونسا: آره، این یک سال پیش است، حدس می‌زنم،

bit more than a year ago.

کمی بیشتر از یک سال پیش.

Dan: Yeah a little over a year.

دن: آره کمی بیشتر از یک سال.

Vanessa: When we built the snowman, there was a fun

ونسا: وقتی آدم برفی را ساختیم، یک

snow that happened in our city and the other picture's a little bit more recent, when it

برف سرگرم‌کننده در شهر ما اتفاق افتاد و عکس دیگر کمی جدیدتر است، زمانی

was just kind of a cold day.

که فقط یک روز سرد بود.

So how would you describe specifically the temperature of the first picture with the

بنابراین چگونه دمای اولین عکس با

snowman?

آدم برفی را به طور خاص توصیف می کنید؟

Dan: Yeah, so it's 28 degrees Fahrenheit, but it's

دان: آره، پس 28 درجه فارنهایت است، اما

minus two degrees Celsius.

منفی دو درجه سانتیگراد است.

And it's interesting because in America we don't use Celsius.

و جالب است زیرا در آمریکا از درجه سانتیگراد استفاده نمی کنیم.

Vanessa: I wish we did.

ونسا : کاش این کار را می کردیم.

Dan: So we rarely say minus for a temperature.

دن: بنابراین ما به ندرت برای درجه حرارت منفی می گوییم.

So if it's a minus temperature, you're really like, it's minus five out there.

بنابراین اگر دمای آن منهای باشد، شما واقعاً مانند منهای پنج است.

It's so cold.

خیلی سرد است.

But in other countries it might just be like it's a little below freezing.

اما در کشورهای دیگر ممکن است فقط کمی زیر صفر باشد.

It's minus two.

منهای دو است.

Vanessa: Yeah, it's not so bad, but if it's actually

ونسا: آره، خیلی بد نیست، اما اگر

going to be minus in Fahrenheit, it is extremely cold.

واقعاً در فارنهایت منفی باشد، هوا بسیار سرد است.

So it's just the difference between Fahrenheit and Celsius.

بنابراین فقط تفاوت فارنهایت و سانتیگراد است.

Dan: Yeah.

دن: آره

And I would also say, you probably wouldn't say this unless somebody asked you what the

و من همچنین می گویم، احتمالاً این را نمی گویید مگر اینکه کسی از شما بپرسد که

temperature is.

درجه حرارت چقدر است.

You wouldn't come inside and be like, "It's 28 degrees out there."

شما نمی توانید به داخل بیایید و بگویید: "در بیرون 28 درجه است."

You would probably be like, "It's freezing out there."

احتمالاً اینگونه خواهید بود که "آن بیرون یخ می زند."

If you're talking casually, you're just going to say the general feeling, not necessarily

اگر معمولی صحبت می کنید، فقط احساس کلی را می گویید، نه لزوما

the specific temperature.

دمای خاص را.

Vanessa: Yeah, but often I like to look at my phone

ونسا: بله، اما اغلب دوست دارم به تلفنم نگاه کنم

and look at the weather app to see what the temperature is.

و به برنامه هواشناسی نگاه کنم تا ببینم دما چقدر است.

So if I look at the temperature and I want to tell Dan what that temperature specifically

بنابراین اگر به دما نگاه کنم و بخواهم به دان بگویم که آن دما به طور خاص

is, then I could say, "Oh, it's 40 degrees or it says it's 40 but it feels like 35 or

چقدر است، می توانم بگویم: "اوه، 40 درجه است یا می گوید 40 است، اما مانند 35 یا

feels like 30."

30 احساس می شود."

And that means, usually we call that the wind chill because of the wind, it feels colder

و این بدان معناست که معمولاً ما آن را سرمای باد به دلیل وزش باد می‌نامیم، سردتر

than it actually is.

از آنچه هست احساس می‌کند.

And that's usually how it is around here, it usually feels colder than it actually is.

و معمولاً اینجا همینطور است ، معمولاً سردتر از آنچه هست احساس می‌شود.

What about that second picture with the log, with our two year old son?

در مورد عکس دوم با چوب، با پسر دو ساله ما چطور؟

Dan: Well as you can see, it's above freezing out

دن: خوب همانطور که می بینید، در آنجا بیش از حد صفر

there.

است.

It's 38 degrees Fahrenheit or three degrees Celsius.

38 درجه فارنهایت یا سه درجه سانتیگراد است.

It's not very comfortable unless you're wearing a nice big coat.

خیلی راحت نیست مگر اینکه یک کت بزرگ زیبا بپوشید.

Vanessa: Yep.

ونسا: بله.

You've got a bundle up and he is the definition of bundled up in this picture.

شما یک بسته نرم افزاری دارید و او تعریف باندل تا در این تصویر است.

Well, we still had a good time, even though it was around freezing, it was above freezing,

خوب، ما هنوز به ما خوش گذشت، با وجود اینکه هوا تقریباً انجماد بود، بیش از انجماد بود،

but it still felt pretty cold.

اما هنوز خیلی سرد بود.

I remember on that day, even though it felt like, even though it was 38 degrees, it still

به یاد دارم در آن روز، با وجود اینکه هوا به نظر می رسید، با وجود اینکه 38 درجه بود، هنوز

felt like it was below freezing.

احساس می کردم که زیر صفر است.

Dan: With the wind chill and whatnot.

دن: با سرمای باد و اینها.

Vanessa: Yeah, with the wind chill.

ونسا: آره، با باد سرد.

Great.

عالی.

Well thanks so much for talking to me about these weather pictures.

خوب خیلی ممنون که در مورد این تصاویر آب و هوا با من صحبت کردید.

Dan: You're welcome.

دن : خوش اومدی.

Vanessa: Did you hear some of those temperature expressions

ونسا: آیا برخی از آن عبارات دمایی را

with Dan?

با دن شنیدی؟

I hope so.

امیدوارم.

Let's go on to our final category, which are four common questions that you will hear and

بیایید به دسته بندی نهایی خود برویم، که چهار سؤال متداول است که می شنوید و

that you can also ask to talk about the weather.

همچنین می توانید برای صحبت در مورد آب و هوا بپرسید.

What's the weather like today?

هوا امروز چطوره؟

What's the temperature today?

دمای هوا امروز چقدر است؟

How's the weather?

هوا چطور است؟

What's it like outside.

بیرون چطوره

Those final two, I feel like those are generally when you want some advice about how you should

دو مورد آخر، من احساس می‌کنم معمولاً زمانی است که می‌خواهید درباره نحوه لباس پوشیدنتان راهنمایی بخواهید

dress.

.

Should I bring my umbrella?

آیا باید چترم را بیاورم؟

Should I put on my snow boots?

آیا باید چکمه های برفی خود را بپوشم؟

How's the weather?

هوا چطور است؟

What's the weather like outside?

هوای بیرون چگونه است؟

Okay, well I need some advice for what I should wear.

خوب، من به راهنمایی نیاز دارم که چه لباسی بپوشم.

These are common questions that you can ask other people.

اینها سوالات رایجی هستند که می توانید از افراد دیگر بپرسید.

They will ask you and I hope that this lesson prepared you with some great specific answers

آنها از شما می پرسند و من امیدوارم که این درس شما را با چند پاسخ خاص آماده کرده باشد

that you can give.

که می توانید بدهید.

Vanessa: And now I have a question for you, in the

ونسا: و حالا من یک سوال از شما دارم، در

comments, let me know what's the weather like today in your city?

نظرات به من بگویید که هوای امروز شهر شما چگونه است؟

Let us know and make sure you look through all of the comments because you'll probably

به ما اطلاع دهید و مطمئن شوید که تمام نظرات را بررسی می کنید زیرا

see some of these expressions used.

احتمالاً برخی از این عبارات را خواهید دید.

It's a great way to just refresh your memory and remember all of the things that you learned.

این یک راه عالی برای تازه کردن حافظه و به خاطر سپردن همه چیزهایی است که آموخته اید.

Thanks so much for learning English with me and I'll see you again next Friday for a new

از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel.

درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free ebook, five steps to becoming a confident English

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من است، پنج مرحله برای تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان مطمئن

speaker.

.

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.