Talk about HOBBIES Fluently in English

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

What are your hobbies?

سرگرمی های شما چیست؟

Let's talk about it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

What are you going to do this weekend?

این آخر هفته قراره چیکار کنی؟

Are you going to stay on the couch relaxing or are you going to have a lot of friends

آیا قرار است روی کاناپه استراحت کنید یا دوستان

and family over to your house for a big dinner?

و خانواده زیادی را برای یک شام بزرگ به خانه خود بیاورید؟

Everyone has different activities that they like to do in their free-time, and these activities

هرکسی فعالیت های متفاوتی دارد که دوست دارد در اوقات فراغت خود انجام دهد و این فعالیت

are a common topic in daily conversation.

ها موضوعی رایج در گفتگوهای روزانه است.

So, today I'm going to help you learn how to talk about your hobbies in English.

بنابراین، امروز قصد دارم به شما کمک کنم تا یاد بگیرید چگونه در مورد سرگرمی های خود به زبان انگلیسی صحبت کنید.

I have something that I need to get off my chest.

من چیزی دارم که باید از سینه ام جدا شود .

This means I have something important that has been weighing me down that I need to share

این بدان معنی است که من چیز مهمی دارم که من را سنگین کرده است که باید

with you.

با شما در میان بگذارم.

And that's this.

و این است.

In daily natural English conversations, we never use the word hobbies.

در مکالمات روزانه طبیعی انگلیسی، ما هرگز از کلمه سرگرمی استفاده نمی کنیم.

What?

چی؟

We never say, "What are your hobbies?"

ما هرگز نمی گوییم سرگرمی های شما چیست؟

"I have a lot of hobbies."

"من سرگرمی های زیادی دارم."

Nope.

جواب منفی.

Unfortunately, this is a common word that's used in English textbooks, but in real conversation,

متأسفانه، این یک کلمه رایج است که در کتاب های درسی انگلیسی استفاده می شود، اما در مکالمه واقعی،

we never use the word hobbies.

ما هرگز از کلمه سرگرمی استفاده نمی کنیم.

You might occasionally see this in news programs or some kind of situation like this, but in

ممکن است گهگاه این را در برنامه های خبری یا موقعیت هایی مانند این ببینید، اما در

daily conversation, we don't use hobbies.

گفتگوهای روزانه، ما از سرگرمی استفاده نمی کنیم.

In today's lesson, I'm going to use the word hobby as you can see up here in the title

در درس امروز، من از کلمه سرگرمی همانطور که در اینجا در عنوان می بینید، استفاده می کنم

because it's like a news article presenting about hobbies.

زیرا مانند یک مقاله خبری است که در مورد سرگرمی ها ارائه می شود.

But don't worry, I'm also going to share with you some natural ways that you can discuss

اما نگران نباشید، من همچنین راه‌های طبیعی را با شما به اشتراک می‌گذارم که می‌توانید در مورد

hobbies without actually using that word, but we'll get to that in a moment.

سرگرمی‌ها بدون استفاده از آن کلمه صحبت کنید، اما ما در یک لحظه به آن خواهیم رسید.

First, let's talk about how to describe your hobbies in English.

ابتدا، بیایید در مورد چگونگی توصیف سرگرمی های خود به زبان انگلیسی صحبت کنیم.

There are four common sentences that we use when we're talking about our hobbies and they're

چهار جمله رایج وجود دارد که وقتی در مورد سرگرمی های خود صحبت می کنیم از آنها استفاده می کنیم و

pretty simple.

بسیار ساده هستند.

They are, I like to, I love to, when I have time, I usually, I wish I had more time to.

آنها هستند، من دوست دارم، دوست دارم، وقتی وقت دارم، معمولاً، آرزو می کنم ای کاش وقت بیشتری داشتم.

They seem pretty simple, right?

آنها بسیار ساده به نظر می رسند، درست است؟

Well, I would like to present to you 20 common hobbies.

خوب، من می خواهم 20 سرگرمی رایج را به شما ارائه دهم .

We're going to be practicing these sentences.

ما قرار است این جملات را تمرین کنیم.

You're welcome to say these sentences out loud with me or after you watch the video,

می توانید این جملات را با صدای بلند با من بگویید یا پس از تماشای ویدیو،

you can go back and say them out loud with me to exercise your pronunciation muscles

می توانید به عقب برگردید و با صدای بلند آنها را با من بگویید تا عضلات تلفظ خود را تمرین دهید

and it's a great way to remember them by speaking out loud as well.

و این یک راه عالی برای به خاطر سپردن آنها با بلند صحبت کردن است.

All right, let's practice these sentences.

بسیار خوب، بیایید این جملات را تمرین کنیم.

I like to meet up with my friends.

من دوست دارم با دوستانم ملاقات کنم.

I love to have a good meal with my family.

من دوست دارم با خانواده ام یک غذای خوب بخورم.

When I have time, I usually have friends over.

وقتی وقت دارم، معمولاً دوستانی دارم.

I wish I had more time to just chill on the couch.

کاش وقت بیشتری داشتم تا روی مبل استراحت کنم.

I like to watch TV.

من دوست دارم تلویزیون تماشا کنم.

I love to go to the movie theater.

من عاشق رفتن به سینما هستم.

When I have time, I usually surf on the internet.

وقتی وقت دارم معمولا در اینترنت گشت و گذار می کنم.

I wish I had more time to play video games.

ای کاش زمان بیشتری برای انجام بازی های ویدیویی داشتم.

I like to play the piano.

من دوست دارم پیانو بزنم.

I like to play the guitar.

من دوست دارم گیتار بزنم.

I like to play the drums.

من دوست دارم درام بزنم.

Whatever instrument you like to play.

هر سازی که دوست داری بزن

I love to listen to music.

من عاشق اینم که موزیک گوش بدم.

When I have time, I usually sing, I usually dance.

وقتی وقت دارم معمولا می خوانم، معمولا می رقصم.

I wish I had more time to go to concerts.

کاش وقت بیشتری برای رفتن به کنسرت داشتم.

I like to learn English.

من دوست دارم انگلیسی یاد بگیرم.

I love to travel.

من عاشق سفرم.

When I have time, I usually take pictures of nature, of my friends, of my kids.

وقتی وقت دارم، معمولا از طبیعت، از دوستانم، از بچه هایم عکس می گیرم.

I wish I had more time to read books about self-improvement.

ای کاش زمان بیشتری برای خواندن کتاب های مربوط به خودسازی داشتم.

I wish I had more time to read something.

کاش وقت بیشتری برای خواندن چیزی داشتم.

I like to work in the garden.

من دوست دارم در باغ کار کنم.

Or just use garden as a verb, I like to garden.

یا فقط از باغ به عنوان فعل استفاده کنید، من دوست دارم باغبانی کنم.

I love to go for a hike.

من عاشق پیاده روی هستم.

I love to go for a walk.

من عاشق پیاده روی هستم.

You can say, "I love to hike."

می توانید بگویید "من عاشق کوهنوردی هستم."

"I love to walk," but it's a little bit more natural in conversation to say, "I love to

"من عاشق پیاده روی هستم"، اما در مکالمه کمی طبیعی تر است که بگوییم "من عاشق

go for a hike."

پیاده روی هستم."

"I love to go for a walk."

"من عاشق پیاده روی هستم."

When I have time, I usually play with my dog.

وقتی وقت دارم معمولا با سگم بازی می کنم.

When I have time, I usually play with my kids or I wish I had more time to play soccer.

وقتی وقت دارم، معمولاً با بچه هایم بازی می کنم یا آرزو می کنم زمان بیشتری برای بازی فوتبال داشتم.

I wish I had more time to play tennis.

ای کاش زمان بیشتری برای بازی تنیس داشتم.

We can also use the word do for some activities.

همچنین می توانیم از کلمه do برای برخی فعالیت ها استفاده کنیم.

I wish I had more time to do yoga.

ای کاش زمان بیشتری برای انجام یوگا داشتم.

I wish I had more time to do aerobics.

ای کاش زمان بیشتری برای انجام ایروبیک داشتم.

The difference between play and do has a lot of different rules.

تفاوت بین بازی و انجام قوانین بسیار متفاوتی دارد.

That's another video for another time, but you can use this to talk about your hobbies.

این یک ویدیوی دیگر برای زمان دیگری است، اما می توانید از آن برای صحبت در مورد سرگرمی های خود استفاده کنید.

Now that you know how to talk about free time activities, let's go back to the problem of

اکنون که می دانید چگونه در مورد فعالیت های اوقات فراغت صحبت کنید ، اجازه دهید به

the word hobby.

مشکل کلمه سرگرمی برگردیم. اگر نمی توانید از کلمه سرگرمی استفاده کنید،

How can you ask someone about their hobby if you can't use the word hobby?

چگونه می توانید از شخصی در مورد سرگرمی خود بپرسید ؟

Well, I'd like to tell you four common questions that we use to bring up the topic of free

خوب، من می خواهم به شما چهار سوال رایج را بگویم که ما از آنها برای مطرح کردن مبحث

time activities.

فعالیت های اوقات فراغت استفاده می کنیم.

Question number one, "What did you do this weekend?"

سوال شماره یک، "این آخر هفته چه کردید؟"

This is not a specific question.

این سوال خاصی نیست.

This is not directly asking, "What activities do you like to do?"

این سؤال مستقیماً این نیست که "چه فعالیت هایی را دوست دارید انجام دهید؟"

This is indirect, but when I say, "I went to an outdoor skating rink because it was

این غیرمستقیم است، اما وقتی می‌گویم: "من به یک پیست اسکیت در فضای باز رفتم زیرا

freezing outside and it was a lot of fun."

بیرون یخ می‌زد و بسیار سرگرم کننده بود."

You learned something about me.

چیزی در مورد من یاد گرفتی

You learned about an activity that I like, skating.

شما در مورد فعالیتی که من دوست دارم، اسکیت، یاد گرفتید.

Ooh, you've taken that information now.

اوه، شما اکنون آن اطلاعات را گرفته اید.

This shows that we often ask about hobbies or about free time activities in an indirect

این نشان می دهد که ما اغلب در مورد سرگرمی ها یا در مورد فعالیت های اوقات فراغت به روش غیر مستقیم

way.

می پرسیم.

Let's take a look at the next question.

بیایید به سوال بعدی نگاهی بیندازیم.

When someone asks you, "What did you do this weekend?"

وقتی کسی از شما می پرسد: "این آخر هفته چه کار کردی؟"

Or, "What did you do yesterday?"

یا "دیروز چه کار کردی؟"

You might say, "I went for a hike.

ممکن است بگویید، "من برای پیاده روی رفتم.

Have you ever been to Craggy Gardens?"

آیا تا به حال به باغ کرگی رفته اید؟"

This is a common popular hiking destination in my city, Craggy Gardens.

این یک مقصد رایج پیاده‌روی در شهر من، باغ کرگی است.

When you ask, "Have you ever?"

وقتی می پرسی "تا حالا؟"

Related to something that you've done, you're trying to find something in common, and this

در رابطه با کاری که انجام داده‌اید، سعی می‌کنید چیز مشترکی پیدا کنید، و

is a really popular way to ask someone if you share the same hobbies without using the

این یک روش واقعاً محبوب برای پرسیدن از کسی است که آیا همان سرگرمی‌ها را بدون استفاده از کلمه سرگرمی‌ها به اشتراک می‌گذارید

word hobbies.

.

So you might ask, "Have you ever read science fiction?"

بنابراین ممکن است بپرسید: "آیا تا به حال داستان های علمی تخیلی خوانده اید؟"

If you mention, "Oh yeah, I just read a great book, this science fiction book."

اگر بگویید، "اوه، بله، من همین الان یک کتاب عالی خواندم ، این کتاب علمی تخیلی."

You might ask someone, "Oh, have you ever read science fiction?"

ممکن است از کسی بپرسید: "اوه، آیا تا به حال داستان های علمی تخیلی خوانده اید؟"

If they say, "No."

اگر بگویند «نه».

Okay, you know you don't share a hobby, but they might say, "Yeah, I read this once,"

خوب، می دانید که سرگرمی مشترکی ندارید، اما آنها ممکن است بگویند، "آره، این را یک بار خواندم"

and you can talk about it.

و شما می توانید در مورد آن صحبت کنید.

Or you might say, "This weekend I went to the movie theater and I saw Toy Story 4.

یا ممکن است بگویید، "این آخر هفته به سینما رفتم و Toy Story 4 را دیدم.

Have you ever seen Toy Story 4?"

آیا تا به حال Toy Story 4 را دیده اید؟"

Or, "Have you seen Toy Story 4?"

یا «داستان اسباب‌بازی 4 را دیده‌اید؟»

You're trying to find a connection with them and it's an indirect way to ask about their

شما در حال تلاش برای یافتن ارتباط با آنها هستید و این یک راه غیرمستقیم برای پرسیدن در مورد

hobbies, but you're trying to find something in common.

سرگرمی های آنها است، اما شما سعی می کنید چیزی مشترک پیدا کنید .

The third question is, "What kind of things do you like to do?"

سوال سوم این است که "دوست داری چه کارهایی انجام دهی؟"

You're not asking what kind of hobbies do you like to do?

نمی پرسی چه نوع سرگرمی هایی را دوست داری انجام دهی؟

We're using the general word things, which is certainly less exciting than the word hobby,

ما از کلمه کلی چیزها استفاده می کنیم که مطمئناً از کلمه سرگرمی کمتر هیجان انگیز است،

but it's more natural and that's what I want to help you speak is natural English.

اما طبیعی تر است و این چیزی است که می خواهم به شما کمک کنم انگلیسی طبیعی صحبت کنید.

This question is more direct.

این سوال مستقیم تر است.

What kind of things do you like to do?

دوست دارید چه نوع کارهایی انجام دهید؟

It feels like it's better to use this question in a more structured situation.

به نظر می رسد بهتر است از این سوال در موقعیت ساختارمندتری استفاده کنید.

So, if you're on a date and you want to get to know someone else, the other person, you

بنابراین، اگر در یک قرار ملاقات هستید و می‌خواهید با شخص دیگری آشنا شوید،

could use this kind of structured question as you're getting to know them, but if you're

می‌توانید از این نوع سؤال ساختاریافته در هنگام آشنایی با او استفاده کنید، اما اگر

in the office and your boss introduces you to your new coworker and you're just having

در دفتر هستید و رئیس شما را به همکار جدیدتان معرفی می‌کند و شما فقط در

some small talk, you probably wouldn't use this direct question because it feels a little

حال صحبت کردن هستید، احتمالاً از این سؤال مستقیم استفاده نمی‌کنید زیرا شاید

bit like an interview maybe, but when you're on a date that's fine, right?

کمی شبیه به مصاحبه باشد، اما وقتی در یک قرار ملاقات هستید که خوب است، درست است؟

You want to get to know more information about the other person directly.

شما می خواهید مستقیماً اطلاعات بیشتری در مورد شخص دیگر بدانید.

So, you can use this in more structured situations.

بنابراین، می‌توانید در موقعیت‌های ساختارمندتر از آن استفاده کنید.

When you're having that conversation with a coworker, a new coworker you've never met,

وقتی با یک همکار صحبت می کنید، همکار جدیدی که هرگز ندیده اید،

you can use those first two questions.

می توانید از دو سوال اول استفاده کنید.

On the other hand, you can use this more direct question with a really casual tone so that

از طرفی می توانید از این سوال مستقیم تر با لحنی واقعاً معمولی استفاده کنید تا

it doesn't feel like an interview.

شبیه مصاحبه نباشد.

For example, recently my husband and I went on a hike with a friend who we don't know

به عنوان مثال، اخیراً من و شوهرم با دوستی که خیلی نمی شناسیم به پیاده روی

very well, we just talked with him a couple of times.

رفتیم، فقط چند بار با او صحبت کردیم .

But we went on a hike together and as we were driving to that hike I said, "What other things

اما ما با هم به پیاده روی رفتیم و همانطور که به سمت آن پیاده روی می رفتیم، گفتم: "

do you like to do besides hiking?"

به جز پیاده روی چه کارهای دیگری را دوست داری؟"

I know that he already likes hiking because we're going hiking together, but I want to

من می دانم که او قبلاً کوهنوردی را دوست دارد زیرا ما با هم به پیاده روی می رویم، اما می خواهم

know what other activities, what other hobbies does he have?

بدانم چه فعالیت های دیگری دارد، چه سرگرمی های دیگری دارد؟

So, I'm just asking this in a really casual way just to dig deeper and get to know more

بنابراین، من این را به روشی واقعاً معمولی می‌پرسم، فقط برای اینکه عمیق‌تر بگردم و بیشتر

about him without it being like an interview.

درباره او بدونم که شبیه مصاحبه باشد.

"Oh, what other kinds of things do you like to do besides hiking?"

"اوه، به جز پیاده روی چه کارهای دیگری را دوست دارید؟"

Very casual if you ask it with that casual tone.

اگر با آن لحن معمولی بپرسید خیلی معمولی است.

The fourth question is also for structured situations and that is, "What do you like

سوال چهارم نیز برای موقعیت های ساختار یافته است و آن این است که "

to do in your free time?"

دوست داری در اوقات فراغت چه کار کنی؟"

This is similar in that it's better for maybe a date when you're really trying to get to

این شبیه به این است که شاید برای قرار ملاقاتی که واقعاً در تلاش برای

know someone else or maybe for an interview in a structured situation because it is direct

شناختن شخص دیگری هستید یا شاید برای مصاحبه ای در یک موقعیت ساختاریافته بهتر است، زیرا

to usually in daily conversation, we're not so direct about getting to know someone else

معمولاً در مکالمات روزانه مستقیم است، ما آنقدرها در مورد ملاقات مستقیم نیستیم. برای شناختن شخص دیگری

in this interview type of way.

در این نوع مصاحبه.

Instead, we'll ask more indirectly like, "What did you do this weekend?"

در عوض، به طور غیرمستقیم تر می پرسیم، " این آخر هفته چه کار کردی؟"

Or, "I like to do this.

یا "من دوست دارم این کار را انجام دهم.

Have you ever done this?"

آیا تا به حال این کار را انجام داده ای؟"

Those first two questions are going to be much more indirect for daily conversation,

این دو سوال اول برای مکالمه روزانه بسیار غیرمستقیم تر خواهند بود،

but the second two questions can be used in structured situations, which we all do encounter

اما دو سوال دوم را می توان در موقعیت های ساختاری استفاده کرد، که همه ما در زندگی با آن مواجه می شویم

in life.

.

They're just in different places.

آنها فقط در مکان های مختلف هستند.

Let's go to the final and possibly the most important section, how to ask follow up questions.

بیایید به آخرین و احتمالاً مهم ترین بخش، نحوه پرسیدن سؤالات بعدی برویم.

When someone shares a free time activity with you and they say, "Yeah, when I have time,

وقتی کسی یک فعالیت اوقات فراغت را با شما به اشتراک می گذارد و می گوید: "آره، وقتی وقت دارم،

I like to garden."

دوست دارم باغبانی کنم."

Oh, great.

اوه، عالی

This is your chance.

این شانس شماست

Don't lose it.

از دستش نده

You have received a key piece of information.

شما یک اطلاعات کلیدی دریافت کرده اید.

This is your mission impossible, except it's not impossible because you've watched this

این ماموریت شما غیرممکن است، با این تفاوت که غیرممکن نیست زیرا شما این درس را تماشا کرده اید

lesson.

.

You've received the information that this person likes to garden.

شما اطلاعاتی دریافت کرده اید که این شخص دوست دارد باغبانی کند.

All right, it's time to dig deeper.

بسیار خوب، وقت آن است که عمیق تر بگردیم.

Dig deeper in the garden, yes, but dig deeper and get to know more about this interest that

در باغ عمیق تر حفاری کنید، بله، اما عمیق تر حفاری کنید و در مورد این علاقه ای که آنها دارند بیشتر بدانید

they have.

.

Don't just nod your head and say, "Oh, cool."

فقط سر خود را تکان ندهید و بگویید: "اوه، عالی."

No.

نه.

If that's all you do, you're losing an opportunity to get to know someone else.

اگر این تنها کاری است که انجام می دهید، فرصت آشنایی با شخص دیگری را از دست خواهید داد .

So, here are four common followup questions that you can ask to continue the conversation

بنابراین، در اینجا چهار سؤال متداول بعدی وجود دارد که می‌توانید

after someone has shared some kind of free time activity that they like to do.

پس از اینکه شخصی نوعی فعالیت وقت آزاد را که دوست دارد انجام دهد به اشتراک گذاشت، برای ادامه مکالمه بپرسید.

Number one, "How did you get into that?"

شماره یک، "چگونه وارد آن شدید؟"

We can substitute that for their hobby.

ما می توانیم آن را جایگزین سرگرمی آنها کنیم.

You could say, "How did you get into gardening?"

می توانید بگویید: "چگونه وارد باغبانی شدید؟"

But because they've already mentioned gardening, you don't need to say it again.

اما از آنجایی که قبلاً به باغبانی اشاره کرده‌اند ، لازم نیست دوباره آن را بگویید.

You could just say, "How did you get into that?"

شما فقط می توانید بگویید: "چطور وارد این موضوع شدید؟"

That means, how did you start your interest in this hobby?

یعنی چگونه علاقه خود را به این سرگرمی شروع کردید؟

And they might say, "Oh, well I wanted to spend more time outside, so I just went for

و آنها ممکن است بگویند، "اوه، خوب من می خواستم زمان بیشتری را بیرون بگذرانم، بنابراین فقط دنبال

it."

آن رفتم."

Cool, you're asking a followup question.

خیلی خوب، یک سوال بعدی می پرسی.

Let's look at the next one.

بیایید به مورد بعدی نگاه کنیم.

"How long have you been doing that?"

"چند وقت است که این کار را می کنی؟"

"How long have you been gardening?"

"چند وقت است که باغبانی می کنی؟"

They might say, "Well, it's just my second year, so my garden's not that big, but I really

آنها ممکن است بگویند، "خب، این تازه سال دوم است ، بنابراین باغ من آنقدر بزرگ نیست، اما من واقعا

enjoy it."

از آن لذت می برم."

"How long have you been doing," whatever the activity is?

"چه مدت است که انجام می دهید"، هر فعالیتی که باشد؟

"Did you grow up doing that?"

"با این کار بزرگ شدی؟"

"Did you grow up gardening?"

"آیا شما باغبانی بزرگ شده اید؟"

They might say, "Well, yeah, my dad had a vegetable garden when I was growing up, but

آنها ممکن است بگویند: "خب، بله، پدرم وقتی من بزرگ شدم باغ سبزی داشت، اما

I didn't really help him that much with it."

من واقعاً در این زمینه به او کمک زیادی نکردم."

This question doesn't apply of course to every activity, but it's a common one, especially

این سوال البته برای هر فعالیتی صدق نمی کند ، اما یک سوال رایج است، به خصوص

for something that you might have learned as you were growing up.

برای چیزی که ممکن است در دوران رشد یاد گرفته باشید.

The fourth question is, "Do you usually do it alone or do you have friends who do it

سوال چهارم این است که آیا معمولا این کار را به تنهایی انجام می دهید یا دوستانی دارید که این کار را

with you?"

با شما انجام می دهند؟

You might add the activity here.

می توانید فعالیت را در اینجا اضافه کنید.

"Do you usually garden alone" Or, "Do you have friends who garden with you?"

"آیا معمولا به تنهایی باغبانی می کنید" یا "آیا دوستانی دارید که با شما باغبانی کنند؟"

The other person might say, "Yeah, sometimes my kids help to pick the tomatoes, but they

شخص دیگر ممکن است بگوید: "بله، گاهی اوقات بچه های من در چیدن گوجه فرنگی ها کمک می کنند، اما

mysteriously disappear when it's time to weed the garden."

وقتی زمان علف های هرز باغ فرا می رسد، به طور مرموزی ناپدید می شوند ."

Of course, you don't want to ask those four questions like a rapid-fire interrogation.

البته، شما نمی خواهید آن چهار سوال را مانند یک بازجویی سریع بپرسید.

This isn't really mission impossible, but it's a great way to continue the conversation

این واقعاً یک مأموریت غیرممکن نیست، اما راهی عالی برای ادامه گفتگو

and dig a little bit deeper.

و کاوش کمی عمیق تر است.

I mentioned in one of my previous videos how to use English and make friends in English

من در یکی از ویدیوهای قبلی خود به نحوه استفاده از انگلیسی و دوستیابی در انگلیسی اشاره کردم

that when you find something in common with someone else, don't lose that piece of information.

که وقتی چیزی مشترک با شخص دیگری پیدا کردید، آن اطلاعات را از دست ندهید.

Tell them that you have something in common.

به آنها بگویید که یک چیز مشترک دارید.

So, if you also like gardening or if you had a garden 10 years ago, okay, share this information

بنابراین، اگر شما نیز به باغبانی علاقه دارید یا اگر 10 سال پیش باغی داشتید، بسیار خوب، این اطلاعات را به اشتراک بگذارید

so that you can connect with them.

تا بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید.

"Yeah, I used to have a garden and I worked really hard on it and then when the day came

"آره، من قبلا یک باغ داشتم و خیلی روی آن کار کردم و بعد که

to pick all of the tomatoes, I went outside and the deer had eaten all of them."

روز چیدن همه گوجه فرنگی ها فرا رسید، بیرون رفتم و آهو همه آنها را خورده بود."

This is a true story, it was very sad.

این یک داستان واقعی است، بسیار غم انگیز بود.

But it's a way to connect because you have, maybe you're not a gardener now, but you have

اما این یک راه برای اتصال است زیرا شما دارید، شاید الان باغبان نیستید، اما یک

something in common.

چیز مشترک دارید.

You're trying to find some way to connect.

شما در حال تلاش برای یافتن راهی برای اتصال هستید.

That's a wonderful basis for a friendship.

این یک پایه عالی برای یک دوستی است.

And now I have a question for you.

و حالا من یک سوال از شما دارم.

"What do you like to do in your free time?"

"دوست داری در اوقات فراغت چه کار کنی؟"

I talked about just a few activities in this lesson, but of course, there are 100s more,

من فقط در مورد چند فعالیت در این درس صحبت کردم ، اما مطمئناً 100 مورد دیگر نیز وجود دارد،

so make sure that you check the comments to see what friends from around the world like

پس حتما نظرات را بررسی کنید تا ببینید دوستان از سراسر جهان

to do in their free time.

در اوقات فراغت خود دوست دارند چه کاری انجام دهند.

It's a great way to expand your vocabulary beyond what you've learned in this lesson.

این یک راه عالی برای گسترش دایره لغات خود فراتر از آنچه در این درس آموخته اید است.

Thanks so much for learning English with me and I'll see you again next Friday for another

از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم و جمعه آینده دوباره شما را برای

lesson here on my YouTube channel.

درس دیگری در کانال یوتیوب من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free ebook, Five Steps to Becoming a Confident English

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است

Speaker.

.

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.