How to INVITE in English: Daily life English lesson

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

You're invited to a party. Let's talk about it. Vanessa: 

شما به یک مهمانی دعوت شده اید. بیایید در مورد آن صحبت کنیم. ونسا:

Oh, hey, are you free this weekend? We're going  to have a party and I would love to hang out.  

اوه، هی، این آخر هفته آزاد هستی؟ ما می‌رویم  یک مهمانی داشته باشیم و من دوست دارم با هم وقت بگذاریم.

Huh? We're free. We don't cost anything.  I want to hang out. Are we monkeys?  

متعجب؟ ما آزادیم ما هیچ هزینه ای نداریم من میخواهم بنشینم. آیا ما میمون هستیم؟

No. If you've ever been invited to a party in  English, well, you've probably heard these words  

نه. اگر تا به حال به یک مهمانی به انگلیسی دعوت شده اید، خوب، احتمالاً قبلاً این کلمات را شنیده

before, but can you use them yourself? Do you know  how they're used in real English conversations.  

اید، اما آیا می توانید خودتان از آنها استفاده کنید؟ آیا می‌دانید چگونه در مکالمات واقعی انگلیسی استفاده می‌شود؟

Well, never fear. Today, I would like  to bring you in to a moment where I  

خب هرگز نترس امروز، می‌خواهم شما را به لحظه‌ای بیاورم که

invite two of my friends to my son's birthday  party. You're going to see me give them a call,  

دو تا از دوستانم را به جشن تولد پسرم دعوت کنم . خواهی دید که من با آنها تماس

invite them to his birthday party. And you're  going to hear someone say no, and someone say yes,  

می‌گیرم،   آنها را به جشن تولدش دعوت می‌کنم. و شما می‌شنوید که کسی می‌گوید نه، و کسی می‌گوید بله،

and some of the important daily expressions  that we use when declining an invitation and  

و برخی از عبارات مهم روزانه که هنگام رد کردن دعوت و

when accepting an invitation. Like always, I've  created a free PDF worksheet with all of today's  

هنگام پذیرش دعوت استفاده می‌کنیم. مثل همیشه، من یک کاربرگ PDF رایگان با تمام

expressions, ideas, sample sentences. And you can  answer Vanessa's challenge question at the bottom  

عبارات، ایده ها، جملات نمونه امروزی ایجاد کرده ام. و می‌توانید به سؤال چالشی ونسا در

of the free PDF worksheet. So click on the link in  the description to download that worksheet today.  

پایین   کاربرگ PDF رایگان پاسخ دهید. بنابراین برای دانلود آن کاربرگ امروز، روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید.

Never forget what you are about to learn. Vanessa: 

هرگز آنچه را که قرار است یاد بگیرید را فراموش نکنید. ونسا:

Let's start by watching the clip  of me inviting my brother-in-law,  

بیایید با تماشای کلیپی از دعوت من از برادر شوهرم،

Ben, to my son's birthday party. You're going to  see me give him a call. You're going to hear his  

بن، به جشن تولد پسرم شروع کنیم. می‌خواهی ببینی که با او تماس می‌گیرم. شما پاسخ‌های او را می‌شنوید

responses and we're going to go over it expression  by expression so that you can speak like this too.  

و ما بیان آن را با بیان مرور می‌کنیم تا شما هم بتوانید اینگونه صحبت کنید.

All right. Let's watch the first clip and then  I'll talk about it. Let's watch. All right. Let's  

خیلی خوب. بیایید اولین کلیپ را ببینیم و سپس درباره آن صحبت خواهم کرد. بیایید تماشا کنیم. خیلی خوب. بیایید

call Ben and see if he can come. Ben: 

با بن تماس بگیریم و ببینیم که آیا او می تواند بیاید. بن:

Hello? Vanessa: 

سلام؟ ونسا:

Hi, Ben. This is Vanessa. Ben: 

سلام، بن. این ونسا است. بن:

Oh, hey, Vanessa. Vanessa: 

اوه، هی، ونسا. ونسا:

Hey, I was just calling because I was wondering  if, by any chance, you are free on Saturday. We're  

هی، من فقط تماس می‌گرفتم، چون فکر می‌کردم به‌طور شانسی، شنبه آزاد هستی.

having a little birthday party for Freddie. Ben: 

ما یک جشن تولد کوچک برای فردی داریم. بن:

Oh, Freddie's birthday party. Yeah, let me check  my schedule. Yeah, I think we're free. I can bring  

اوه، جشن تولد فردی. بله، اجازه دهید برنامه‌ام را بررسی کنم. آره، من فکر می کنم ما آزاد هستیم. من می‌توانم

the whole family. Vanessa: 

کل خانواده را بیاورم. ونسا:

You just heard me say, "I was wondering if by  any chance, are you free on Saturday?" Here I'm  

شما همین الان شنیدید که گفتم: "می‌خواستم به‌طور تصادفی ببینم آیا شنبه آزاد هستی؟" در اینجا من

using a couple expressions to make this a little  bit softer. "I was wondering if by any chance,  

از چند عبارت استفاده می‌کنم تا کمی نرم‌تر شود. "می‌خواستم بدونم که آیا تصادفاً،

are you free on Saturday?" I didn't say,  "Hey, are you free on Saturday?" I could  

آیا شما شنبه آزاد هستید؟" نگفتم "هی، شنبه آزاد هستی؟" می

have said this. It would be direct. It would  be fine. He's my brother-in-law. This is not  

توانستم این را بگویم. مستقیم خواهد بود. خوب می شود. او برادر شوهر من است. این

a professional invitation. This is  just inviting someone from my family.  

یک دعوت نامه حرفه ای نیست. این فقط دعوت از فردی از خانواده من است.

But instead I decided to make it a little bit  more indirect. "I was wondering if by any chance,  

اما در عوض تصمیم گرفتم آن را کمی غیرمستقیم تر کنم. "می‌خواستم بدونم که آیا تصادفاً،

are you free on Saturday?" Let's see how we  can use by any chance in another context. 

آیا شما شنبه آزاد هستید؟" بیایید ببینیم چگونه می‌توانیم به‌طور تصادفی در زمینه دیگری از آن استفاده کنیم.

Vanessa: By any chance,  

ونسا: به هر حال،

can I borrow $10? I forgot my wallet. So you're  probably assuming that the other person has  

آیا می توانم 10 دلار قرض کنم؟ کیف پولم را فراموش کردم بنابراین احتمالاً فرض می‌کنید که طرف مقابل

$10 that you can borrow, but you want to be  polite. You're a little bit hesitant to ask and  

10 دلار دارد که می‌توانید قرض بگیرید، اما می‌خواهید مودب باشید. شما کمی مردد هستید که بپرسید و

you want to just be kind about it. By any chance,  can I borrow $10? I forgot my wallet. Thank you. 

می خواهید فقط در مورد آن مهربان باشید. به هر حال، آیا می توانم 10 دلار قرض کنم؟ کیف پولم را فراموش کردم متشکرم.

Vanessa: And next you heard Ben say this,  

ونسا: و بعد شنیدی که بن این را گفت:

"Let me check my schedule." This is extremely  common and it's pretty straightforward. So you can  

«بگذار برنامه‌ام را بررسی کنم.» این بسیار رایج است و بسیار ساده است. بنابراین می‌توانید

just copy and paste this into your own vocabulary.  If someone invites you to a coffee shop with them,  

این را کپی و در واژگان خود جای‌گذاری کنید. اگر کسی شما را با او به یک کافی‌شاپ دعوت کرد،

you could say, "Oh, I'd love to have  coffee with you. Let me check my schedule,  

می‌توانید بگویید: "اوه، دوست دارم با شما قهوه بخورم. اجازه دهید برنامه‌ام را بررسی کنم،

but I think I am free tomorrow." Though you  still want to check, but you kind of think,  

اما فکر می‌کنم فردا آزاد هستم." اگرچه هنوز می‌خواهید بررسی کنید، اما به نوعی فکر می‌کنید،

"I'll probably be available. Let me check my  schedule, but I think I will be free tomorrow."  

«احتمالاً در دسترس خواهم بود. اجازه دهید برنامه‌ام را بررسی کنم ، اما فکر می‌کنم فردا آزاد باشم.»

You just heard me use the word free. And that's  also what Ben used. He said, "I think we're free."  

شما فقط شنیدید که من از کلمه رایگان استفاده کردم. و این همان چیزی است که بن استفاده کرد. گفت: فکر می کنم ما آزادیم.

This is not talking about payment. You might say  that item costs $5 and that item is free. This  

اینجا صحبت از پرداخت نیست. ممکن است بگویید این مورد 5 دلار قیمت دارد و آن مورد رایگان است. این

is not what we're talking about. We're talking  about available. I'm available, it's kind of a  

چیزی نیست که ما در مورد آن صحبت می کنیم. ما در مورد موجود صحبت می کنیم. من در دسترس هستم، این به نوعی یک

professional way to say this, but you can just say  it in daily conversation. I'm free. I'm available. 

روش حرفه ای برای گفتن این است، اما شما فقط می توانید آن را در مکالمه روزانه بگویید. من آزادم. من در دسترس هستم.

Vanessa: Let's watch the next  

ونسا: بیایید

clip of my phone conversation where you're going  to hear three lovely expressions. Let's watch. 

کلیپ بعدی مکالمه تلفنی من را تماشا کنیم که در آن سه عبارت دوست داشتنی را خواهید شنید. بیایید تماشا کنیم.

Vanessa: Oh, great. Well, it's going to be  

ونسا: اوه، عالی. خب،

in the morning. I thought before nap time would  probably be best. So it'll be 10:30 to noon-ish.  

صبح می شود. فکر می‌کردم قبل از چرت زدن احتمالاً بهترین باشد. بنابراین ساعت 10:30 تا ظهر خواهد بود.

We'll probably have some lunch at the end. Ben: 

احتمالاً در پایان ناهار خواهیم خورد. بن:

Okay, that sounds great. We're open  the whole day, so we'll be there. 

خیلی خوب به نظر می رسد. ما تمام روز باز هستیم، پس آنجا خواهیم بود.

Vanessa: When I was telling Ben the time of the party,  

ونسا: وقتی ساعت مهمانی را به بن

I said it'll be 10:30 to noon-ish. This little  add-on, ish, is common in daily conversation  

می‌گفتم، گفتم ساعت 10:30 تا ظهر خواهد بود.

when we're talking about something approximate.  You might say, "That shirt is red-ish." Maybe  

وقتی در مورد چیزی تقریبی صحبت می‌کنیم، این افزونه کوچک، در مکالمات روزانه رایج است. ممکن است بگویید، "آن پیراهن مایل به قرمز است." شاید

it's kind of pink. Maybe it's kind of a slightly  brownish red. It could be somewhere in between.  

به نوعی صورتی باشد. شاید کمی قرمز مایل به قهوه‌ای باشد. ممکن است جایی در این بین باشد.

It's red-ish, but we often use this for time  as well. The party will end at noon-ish.  

مایل به قرمز است، اما ما اغلب از آن برای زمان نیز استفاده می‌کنیم. مهمانی تا ظهر به پایان می رسد.

If you want to leave early, it's okay. If you  stay a little longer, it's okay, but this is the  

اگر می خواهید زودتر بروید، اشکالی ندارد. اگر کمی بیشتر بمانید، اشکالی ندارد، اما این

general time for the party. 10:30 to noon-ish. Vanessa: 

زمان کلی برای مهمانی است. ساعت 10:30 تا ظهر ونسا:

Then Ben said, "We're open the whole day." He's  not talking about a business that's open. You can  

سپس بن گفت: "ما تمام روز را باز هستیم." او درباره کسب‌وکاری که باز است صحبت نمی‌کند. می‌توانید این را

also say this. If you are running a business and  you say, "My shop or my business will be open the  

هم بگویید. اگر کسب‌وکاری را اداره می‌کنید و می‌گویید: «فروشگاه یا کسب‌وکار من تمام روز باز خواهد بود

whole day." That means customers can come and  go, but he's not a business. He's just a guy.  

». یعنی مشتریان می‌توانند بیایند و بروند، اما او یک تجارت نیست. او فقط یک پسر است.

So he said, "We are open the whole day." That  means we are free. The expression we talked  

پس گفت: ما تمام روز باز هستیم. این یعنی ما آزاد هستیم. عبارتی که

about before, or we're available. We have  nothing going on, nothing on the schedule,  

قبلاً درباره آن صحبت کردیم یا در دسترس هستیم. ما هیچ چیزی در حال انجام، هیچ چیز در برنامه،

nothing on our calendar. We are free  the whole day. We're open the whole day. 

هیچ چیز در تقویم خود نداریم. ما تمام روز آزاد هستیم. ما تمام روز باز هستیم

Vanessa: And then he sealed the deal by saying, "We'll be  

ونسا: و سپس با گفتن این جمله، "ما آنجا خواهیم بود

there." Great. This is an affirmative yes. "We'll  be there." It kind of shows also that you're  

." عالی. این یک بله مثبت است. "ما آنجا خواهیم بود." این همچنین نشان می دهد که شما

committing to this. You're excited about this.  "Oh, I'm so excited that you invited me to  

به این امر متعهد هستید. شما در مورد این هیجان زده اید. "اوه، من خیلی هیجان زده هستم که شما مرا به

your wedding. I'll be there. I feel so privileged  that you asked me to be part of that special day.  

عروسی خود دعوت کردید. من آنجا خواهم بود. احساس افتخار می کنم که از من خواستید بخشی از آن روز خاص

I'll be there." A great phrase. Vanessa: 

باشم. من آنجا خواهم بود." یک عبارت عالی ونسا

All right, let's go on to the next clip where  we'll hear some more wonderful expressions and  

: خیلی خب، بیایید به کلیپ بعدی برویم که در آن عبارات فوق‌العاده دیگری می‌شنویم و

then talk about them. Vanessa: 

سپس در مورد آنها صحبت می‌کنیم. ونسا:

Cool, cool. And no pressure, you don't need to  bring a present or anything. If you really want  

باحال، باحال. و بدون فشار، نیازی نیست هدیه یا چیز دیگری بیاورید. اگر واقعاً می

to, Freddie loves food and snacks. You're welcome  to bring him like a little snack, but no pressure  

خواهید، فردی عاشق غذا و تنقلات است. خوش آمدید برای او مانند یک میان وعده کوچک بیاورید، اما فشار

to bring presents. We'd just love to see you guys. Ben: 

برای آوردن هدیه ندارید. ما فقط دوست داریم شما را ببینیم. بن:

Okay, that sounds good. I might bring some donuts.  

خوب، به نظر خوب می رسد. شاید دونات بیاورم

My favorite donut shop is  down the road, but, you know. 

مغازه دونات فروشی مورد علاقه من در پایین جاده است، اما، می دانید.

Vanessa: Okay. 

ونسا: باشه.

Ben: I won't bring too much. 

بن: من زیاد نمی آورم.

Vanessa: Okay, well, more the merrier. And we'll be glad to  

ونسا: باشه، خوب، بیشتر بهتر. و از دیدن شما خوشحال خواهیم شد

see you. Thanks so much for being able to come. Ben: 

. خیلی ممنون که تونستی بیای بن

You're welcome. All right, see you later. Vanessa: 

: خوش آمدید. باشه بعدا میبینمت ونسا: خیلی

All right. See you Saturday. Bye. Ben: 

خب. شنبه میبینمت. خدا حافظ. بن:

Bye. Vanessa: 

خداحافظ. ونسا:

In this final clip of our conversation, you  heard three wonderful phrases. You heard us say  

در این کلیپ پایانی گفتگوی ما، سه عبارت فوق العاده شنیدید. شنیدید که ما

this sentence, "No pressure, you don't need  to bring a present or anything." No pressure.  

این جمله را گفتیم: "بدون فشار، نیازی به آوردن هدیه یا چیز دیگری ندارید." بدون فشار.

Well, if you have ever been a parent who has  been invited to many birthday parties for your  

خوب، اگر تا به حال والدینی بوده‌اید که به جشن‌های تولد زیادی برای دوستان بچه‌تان دعوت شده‌اند

kids' friends, it can sometimes be a lot of  pressure to choose a present, to always have a  

، گاهی اوقات فشار زیادی برای انتخاب یک هدیه، برای همیشه آماده داشتن یک

present ready. And oh, you got invited to a party  that's tomorrow. "Oh, I don't have a present."  

هدیه وجود دارد. و اوه، شما به مهمانی دعوت شده‌اید که فردا برگزار می‌شود. "اوه، من هدیه ای ندارم."

This could be kind of stressful, but really the  most important thing is that you are at the party.  

این می تواند به نوعی استرس زا باشد، اما واقعاً مهم ترین چیز این است که شما در مهمانی هستید.

Your presence is the most important present. So  usually when I invite someone to one of my kids'  

حضور شما مهمترین هدیه است بنابراین، معمولاً وقتی کسی را به جشن تولد یکی از فرزندانم دعوت می‌کنم

birthday parties, I say this, "Hey, no pressure,  you don't need to bring a present. Just come to  

، این را می‌گویم: "هی، فشاری نیست ، نیازی نیست هدیه ای بیاوری. فقط

the party. We'd love to see you." And sometimes  people bring a present still and that's okay,  

به مهمانی بیا. ما دوست داریم شما را ببینیم." و گاهی اوقات افراد هدیه ای می آورند و این اشکالی ندارد،

but it's not a requirement. No pressure. I  just want you to come and enjoy yourself. 

اما این یک الزام نیست. بدون فشار. فقط می‌خواهم بیایی و لذت ببری.

Vanessa: Sometimes for parties,  

ونسا: گاهی برای مهمانی‌ها،

people ask, "Can I bring anything? Would you like  me to bring anything?" Especially if it's like a  

مردم می‌پرسند: "آیا می‌توانم چیزی بیاورم؟ آیا دوست داری چیزی بیاورم؟" به خصوص اگر مانند یک

dinner party or something like that. So you might  say, "Oh yes, please bring your own beer." BYOB,  

مهمانی شام یا چیزی شبیه به آن باشد. بنابراین ممکن است بگویید، "اوه بله، لطفاً آبجو خود را بیاورید." BYOB،

we say. Or, "Please bring your own lawnchair  because we're going to be sitting on the grass. I  

ما می گوییم. یا، "لطفاً صندلی چمن‌کاری خود را بیاورید، زیرا ما روی چمن‌ها می‌نشینیم. من

don't have enough chairs. Just bring a lawnchair."  Something simple like this. So I suggested you're  

صندلی کافی ندارم. فقط یک صندلی چمن‌زنی بیاورید." یه چیز ساده مثل این بنابراین من به شما پیشنهاد دادم که

welcome to bring him, my son, a little snack or  something. He loves food. So some people feel  

برای او، پسرم، یک میان وعده یا چیز دیگری بیاورید. او عاشق غذا است. بنابراین برخی از افراد از

a little bit weird about coming to a birthday  party without a present. So I gave a suggestion,  

آمدن به جشن تولد بدون هدیه کمی عجیب احساس می‌کنند . بنابراین من یک پیشنهاد

bring him a little snack. He loves food. So a  little snack is kind of the perfect present for  

دادم،   یک میان وعده برای او بیاورید. او عاشق غذا است. بنابراین یک میان وعده کوچک به نوعی هدیه عالی برای

him. He will love it. No pressure. Vanessa: 

او است. او آن را دوست خواهد داشت. بدون فشار. ونسا

The final phrase from my conversation with  Ben is the more the merrier. Usually we use  

:  آخرین جمله از مکالمه من با بن هر چه بیشتر باشد، بهتر است. معمولاً

this when talking about people. The more people  that are at a party, the merrier or the happier,  

وقتی در مورد افراد صحبت می کنیم از این استفاده می کنیم. هرچه افراد بیشتری در یک مهمانی باشند، شادتر یا شادتر

the more joyful it will be. This is the same  expression as Merry Christmas, the merrier it  

، شادتر خواهد بود. این همان عبارت کریسمس مبارک است، هر چه

will be. But in this conversation, we were talking  about food. Ben suggested bringing some donuts as  

بهتر باشد. اما در این گفتگو، درباره غذا صحبت می‌کردیم. بن پیشنهاد کرد چند دونات به عنوان

a little gift or something to share with other  people at the party. So we're talking about more  

هدیه کوچک یا چیزی برای به اشتراک گذاشتن با افراد دیگر در مهمانی بیاورید. بنابراین ما در مورد غذای بیشتر صحبت می کنیم

food. Oh, the more food, the more the merrier.  Feel free to bring it. We'd love to have it. 

. اوه، هر چه غذا بیشتر، بیشتر، بهتر است. بی زحمت بیار ما دوست داریم آن را داشته باشیم.

Vanessa: Well, it doesn't always go so well  

ونسا: خوب، همیشه

when you invite someone to a party, sometimes they  can't come. They decline your invitation. We're  

وقتی کسی را به یک مهمانی دعوت می‌کنید چندان خوب پیش نمی‌رود، گاهی اوقات او نمی‌تواند بیاید. آنها دعوت شما را رد می کنند.

going to be watching a clip where I call my friend  Lauren to invite her to Freddie's birthday party,  

قرار است   کلیپی را تماشا کنیم که در آن با دوستم  لورن تماس می‌گیرم تا او را به جشن تولد فردی دعوت کنم،

but she can't come. You're going to hear some  different phrases and some polite ways to say,  

اما او نمی‌تواند بیاید. عبارات متفاوت و روش‌های مودبانه‌ای برای گفتن

"Sorry, I can't come." All right, let's watch the  first clip of my conversation with her. And then  

«ببخشید، نمی‌توانم بیایم» را خواهید شنید. بسیار خب، بیایید اولین کلیپ گفتگوی من با او را تماشا کنیم. و سپس

we'll break it down together. Vanessa: 

آن را با هم تجزیه می کنیم. ونسا: خیلی

All right. We are going to call my friend Lauren  and invite her to Freddie's second birthday party.  

خب. قرار است با دوستم لورن تماس بگیریم و او را به جشن تولد دوم فردی دعوت کنیم.

Here goes. Lauren: 

اینجا می رود. لورن:

Hello? Vanessa: 

سلام؟ ونسا:

Hi, Lauren. It's Vanessa. Lauren: 

سلام، لورن. این ونسا است. لورن:

Hi, Vanessa. How are you today? Vanessa: 

سلام، ونسا. امروز چطوری؟ ونسا:

Oh, I'm doing well. I have some exciting news.  That, as you know, Freddie's going to be two soon  

اوه، حالم خوب است. یه خبر هیجان انگیز دارم همانطور که می دانید، فردی به زودی دو نفر می شود

and we're going to have a party. Lauren: 

و ما یک مهمانی خواهیم داشت. لورن:

Oh, wonderful. Vanessa: 

اوه، فوق العاده است. ونسا:

Yeah, so I wanted to invite you and  see if you're free. It's going to be on  

بله، پس می‌خواستم شما را دعوت کنم و ببینم آزاد هستید یا نه. قرار است

Saturday, 10:30 AM till like after lunchtime.  

شنبه، 10:30 صبح تا بعد از ناهار باشد.

And yeah, are you free to come? Vanessa: 

و بله، آیا شما آزاد هستید که بیایید؟ ونسا:

In this first clip where I invited Lauren to  Freddie's birthday party, I started off by  

در اولین کلیپ که لورن را به جشن تولد فردی دعوت کردم، با

using the expression here goes before I called  her. I don't know about you, but I sometimes  

استفاده از عبارتی که در اینجا پیش از اینکه با او تماس بگیرم شروع کردم . شما را نمی‌دانم، اما گاهی

feel a little bit nervous calling someone on the  phone. It's not because I'm nervous to talk to my  

اوقات از تماس تلفنی با کسی کمی عصبی می‌شوم . دلیلش این نیست که از صحبت کردن با دوستم عصبی هستم

friend. It's more that when I call them, I don't  want to be interrupting whatever they're doing.  

. بیشتر این است که وقتی با آنها تماس می‌گیرم، نمی‌خواهم هر کاری که انجام می‌دهند قطع کنم.

Nowadays with texting, it feels a little more  serious to give someone a phone call. So I said,  

امروزه با ارسال پیامک، تماس تلفنی با کسی کمی جدی تر به نظر می رسد. بنابراین من گفتم،

"Here goes." If you're doing something that you  feel a little bit nervous about, maybe you're  

"اینم ادامه داره." اگر کاری را انجام می‌دهید که کمی نسبت به آن عصبی هستید، شاید

asking someone on a date, you might say, "Okay,  I'm going to do this. I'm going to ask her on  

از کسی برای قرار ملاقات می‌خواهید، می‌توانید بگویید: "خوب، من این کار را انجام می‌دهم. در یک قرار از او می‌پرسم.

a date. Here goes." Oh, you're kind of preparing  yourself to take some kind of risk and trying to  

اینجا می رود." اوه، شما به نوعی خود را برای ریسک کردن آماده می‌کنید و سعی می‌کنید

give yourself some courage. Here goes. Vanessa: 

به خودتان جرأت بدهید. اینجا می رود. ونسا:

At the end of this clip, I asked her the question,  "Are you free to come to Freddie's birthday party?  

در پایان این کلیپ، من از او این سوال را پرسیدم: «آیا شما آزادید به جشن تولد فردی بیایید؟

Are you free to come to Freddie's birthday party?"  This is another way to invite someone to an event.  

این یک راه دیگر برای دعوت از کسی به یک رویداد است.

And we're using that same word free a lot, because  this is what's most used in daily conversation.  

و ما از همان کلمه رایگان زیاد استفاده می کنیم، زیرا این همان چیزی است که در مکالمه روزانه بیشتر استفاده می شود.

Are you free to come next Saturday? Are you free  this afternoon? Are you free next month? I was  

آیا شما آزاد هستید که شنبه آینده بیایید؟ امروز بعدازظهر آزاد هستید؟ آیا ماه آینده آزاد هستید؟ داشتم به این

thinking we could go to the beach together. Are  you free? What a beautiful phrase. All right,  

فکر می‌کردم که می‌توانیم با هم به ساحل برویم. آیا شما آزاد هستید؟ چه عبارت زیبایی بسیار خوب،

let's watch our next clip where you'll  hear some more wonderful phrases. 

بیایید کلیپ بعدی خود را تماشا کنیم که در آن عبارات فوق‌العاده دیگری خواهید شنید.

Lauren: I would love to, however,  

لورن: با این حال،

I will be working during that time. Vanessa: 

دوست دارم در این مدت کار کنم. ونسا:

Oh. Lauren: 

اوه. لورن:

Yeah. Where I work is open on Saturdays and in  the morning, so unfortunately I'll be working  

آره. جایی که من کار می کنم شنبه ها و صبح ها باز است، بنابراین متأسفانه

at that time. Vanessa: 

در آن زمان کار خواهم کرد. ونسا:

Oh. Lauren: 

But I would love to get together with you guys  another time to celebrate Freddie's birthday. 

اوه. لورن:

اما من دوست دارم یک بار دیگر برای جشن تولد فردی با شما جمع شویم.

Vanessa: You heard Lauren decline my invitation. She said,  

ونسا : شنیدی که لورن دعوت من را رد کرد. او گفت،

"I would love to, however, I'm going to be working  during that time." I would love to, but the moment  

"من خیلی دوست دارم، با این حال، در این مدت کار خواهم کرد." من خیلی دوست دارم، اما لحظه ای

that you hear this phrase, especially that tone of  voice, that kind of sad tone of voice. Oh, I would  

که این عبارت را می شنوید، به خصوص آن لحن صدا، آن نوع لحن غم انگیز. اوه،

love to, but I'm not free tomorrow afternoon. I  would love to, but I'm really busy this week. I  

دوست دارم، اما فردا بعدازظهر آزاد نیستم. خیلی دوست دارم، اما این هفته واقعاً سرم شلوغ است. من

would love to, but... This is a really polite  way to decline an invitation. Sometimes when  

دوست دارم، اما... این یک روش واقعاً مؤدبانه برای رد دعوت است. گاهی اوقات وقتی

we decline an invitation, we want to kind of show  that, "Hey, I still want to see you. I still like  

دعوتی را رد می‌کنیم، می‌خواهیم به نوعی نشان دهیم که: "هی، من هنوز می‌خواهم تو را ببینم. من هنوز دوست دارم

to hang out with you. So let's make alternative  plans." And that's kind of what you heard Lauren  

با شما معاشرت کنم. پس بیایید برنامه‌های جایگزین ترتیب دهیم ." و این همان چیزی است که شما شنیدید که لورن

suggesting. She said this phrase, "But I would  love to get together with you guys another time.  

پیشنهاد کرد. او این جمله را گفت: "اما من دوست دارم یک بار دیگر با شما جمع شویم.

I would love to get together another time." This  phrase to get together means just to see each  

دوست دارم یک بار دیگر دور هم جمع شویم." این عبارت برای دور هم جمع شدن به معنای این است که همدیگر را ببینیم

other, to hang out, to spend time together. Vanessa: 

، همدیگر را بگذرانیم، با هم وقت بگذرانیم. ونسا:

If you are trying to decline an invitation,  but you want to create alternative plans,  

اگر می‌خواهید دعوتی را رد کنید، اما می‌خواهید برنامه‌های جایگزین ایجاد کنید

you might say, "Hey, yeah, I  would love to hang out tomorrow,  

، ممکن است بگویید: "هی، آره، من دوست دارم فردا با هم بنشینم،

but I'm busy, but I would love to get together  another time. Are you free on Thursday?" Okay,  

اما سرم شلوغ است، اما دوست دارم با همدیگر جمع شویم. ساعت. پنجشنبه آزاد هستی؟" بسیار خوب،

you can solidify another time to see each other. Vanessa: 

می‌توانید زمان دیگری را برای دیدن یکدیگر محکم کنید. ونسا:

I must say that in the US, we sometimes  don't have a great reputation for  

باید بگویم که در ایالات متحده، ما گاهی شهرت زیادی برای

following through. So if someone says, "Oh, I  would love to get together, but I can't, but  

دنبال کردن نداریم. بنابراین، اگر کسی بگوید، "اوه، من دوست دارم دور هم جمع شویم، اما نمی توانم، اما

maybe we can get together another time," and they  don't make a specific plan, don't be disappointed  

شاید بتوانیم زمانی دیگر دور هم جمع شویم" و او برنامه خاصی نمی کشد،

if they don't follow up and make another plan.  Sometimes we just say this to be polite to show,  

ناامید نشوید. پیگیری کنید و برنامه دیگری بسازید. گاهی اوقات ما فقط این را می‌گوییم تا مؤدبانه نشان دهیم،

"Hey, I still like you. It's nothing personal. I  just can't come to that event." So sometimes we  

"هی، من هنوز تو را دوست دارم. این چیز شخصی نیست. من فقط نمی‌توانم به آن رویداد بیایم." بنابراین گاهی اوقات

say, "Yeah, let's get together another time.  Maybe over the summer, we can get together."  

می‌گوییم: "آره، بیایید یک بار دیگر دور هم جمع شویم. شاید در تابستان، بتوانیم دور هم جمع شویم."

And if they never call you, don't worry. It's not  personal. Sometimes this is kind of just part of  

و اگر هرگز با شما تماس نگرفتند، نگران نباشید. شخصی نیست . گاهی اوقات این فقط بخشی از

American culture. Vanessa: 

فرهنگ آمریکایی است. ونسا:

Let's watch the final clip so that you can see  how we conclude our conversation in some more  

بیایید کلیپ پایانی را تماشا کنیم تا بتوانید ببینید که چگونه مکالمه خود را با برخی

wonderful daily English expressions. Let's watch. Vanessa: 

عبارات روزانه شگفت‌انگیز انگلیسی به پایان می‌رسانیم. بیایید تماشا کنیم. ونسا:

That sounds good. Yeah, I'm sure we'll see you  probably sometime over the next week. And, yeah,  

به نظر خوب است. بله، مطمئن هستم که احتمالاً در هفته آینده شما را خواهیم دید. و، بله،

we can get together and have dinner. I mean,  when you're a kid having multiple birthdays is  

می توانیم دور هم جمع شویم و شام بخوریم. منظورم این است که وقتی کودک هستید، داشتن چند روز

the norm. You celebrate all month. Lauren: 

تولد عادی است. شما تمام ماه را جشن می گیرید. لورن:

And also the dream. Vanessa: 

و همچنین رویا. ونسا:

Yeah, that's the dream. We want to keep  celebrating birthdays again, and again, and again.  

آره، این رویا است. ما می خواهیم به جشن تولد دوباره و دوباره و دوباره ادامه دهیم.

Well, sorry you can't come,  but hopefully we'll see you  

خوب، متاسفم که نمی توانید بیایید، اما امیدوارم

next week at some point. Lauren: 

هفته آینده شما را ببینیم. لورن

That would be lovely. Vanessa: 

: دوست داشتنی خواهد بود. ونسا:

Okay. Well thanks so much. Have a good morning. Lauren: 

باشه. خوب خیلی ممنون صبحتون بخیر لورن:

Thank you, you guys too. And please  tell Freddie happy birthday from Lauren. 

از شما هم ممنونم. و لطفاً از لورن تولد فردی را تبریک بگویید.

Vanessa: I will. Thanks so much. Bye. 

ونسا: من این کار را خواهم کرد. خیلی ممنون. خدا حافظ.

Lauren: You're welcome. Bye. 

لورن : خوش اومدی. خدا حافظ.

Vanessa: Oh, what a bummer.  

ونسا: اوه، چه بد.

Well, we see Lauren about once a week, once every  other week. So I'm sure we'll have plenty of time  

خوب، ما لورن را تقریباً یک بار در هفته، یک بار در هفته می بینیم . بنابراین مطمئن هستم که زمان زیادی

to celebrate, but bummer she can't come. To  respond to Lauren I said, "That sounds good.  

برای جشن گرفتن خواهیم داشت، اما او نمی تواند بیاید. برای پاسخ به لورن گفتم: "به نظر خوب است

That sounds good." This simply means, "I agree. I  think this is a great idea." You can also use this  

. این به سادگی به این معنی است: "من موافقم. فکر می کنم این یک ایده عالی است." همچنین می‌توانید از این

in professional situations. If your boss says,  "I'd like you to finish this report by 3:00 PM.  

در موقعیت‌های حرفه‌ای استفاده کنید. اگر رئیستان بگوید، «می‌خواهم این گزارش را تا ساعت ۳ بعد از ظهر تمام کنید.

I know you're really busy. Do you think you can  finish it by 3:00 PM?" You could say, "That sounds  

می‌دانم که شما واقعاً مشغول هستید. آیا فکر می‌کنید بتوانید آن را تا ساعت ۳ بعد از ظهر تمام کنید؟» می توانید بگویید: "به نظر

good. I can do it." This is agreeing and saying,  "Yes, this is something that I would like." 

خوب است. من می توانم این کار را انجام دهم." این به معنای موافقت است و می‌گوید: «بله، این چیزی است که می‌خواهم».

Vanessa: In this clip you heard me say a really polite  

ونسا: در این کلیپ از من شنیدید که بیانی واقعاً مودبانه را

expression. "Sorry, you can't come. Sorry, you  can't come." I'm not saying, "All right, Lauren  

بیان کردم. "ببخشید، شما نمی توانید بیایید. متاسفم، شما نمی توانید بیایید." من نمی گویم، "خوب، لورن

can't come. I'm excited." No, I want her to know  that I wish she could come, but you know what? Our  

نمی تواند بیاید. من هیجان زده هستم." نه، می‌خواهم او بداند که کاش می‌توانست بیاید، اما می‌دانی چیست؟

friendship's not over. It's not the end of the  world, but this is a polite thing to say when  

دوستی ما تمام نشده است. این پایان دنیا نیست، اما وقتی

someone declines an invitation. "Sorry you can't  come, we'll miss you. Sorry you can't come..."  

کسی دعوت را رد می‌کند، گفتن این سخن مؤدبانه است. "متأسفم که نمی‌توانی بیایی، دلمان برایت تنگ خواهد شد. متاسفم که نمی‌توانی بیایی..."

Or the next expression that we're about to talk  about, "But hopefully we'll see you at some  

یا عبارت بعدی که می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم ، "اما امیدوارم هفته آینده شما را ببینیم".

point next week." At some point. We didn't make  specific plans like, "I will see you on Tuesday."  

" از برخی نقطه نظرات. ما برنامه‌های خاصی مانند «سه‌شنبه می‌بینمت» نداشتیم.

Instead, I said at some point. Now, because Lauren  is my close friend, I'm not trying to just say  

در عوض، من در یک نقطه گفتم. حالا، چون لورن دوست صمیمی من است، سعی نمی‌کنم فقط

something nice. Instead, we will see each other at  some point next week, just over that phone call.  

چیز خوبی بگویم. درعوض، در نقطه‌ای از هفته آینده، درست در همان تماس تلفنی، یکدیگر را خواهیم دید.

We didn't make a specific plan. I'm not being the  American stereotype in that situation and pushing  

ما برنامه خاصی نداشتیم. من در آن موقعیت کلیشه آمریکایی نیستم و

her off. But this is a polite thing to say, "Hey,  we'll get together at some point. Don't worry  

او را کنار نمی‌زنم. اما این یک چیز مودبانه است که می‌گوییم، "هی، ما در یک نقطه دور هم جمع می‌شویم.

about it. Enjoy what you've got going on." Vanessa: 

نگران آن نباش. از کاری که می‌کنی لذت ببر." ونسا:

And the final expression I said is, "What a  bummer. Bummer she can't come." This expression,  

و آخرین بیانی که گفتم این است: "چه بد. او نمی تواند بیاید." این عبارت،

what a bummer or just bummer, is a  kind of casual or slang way to say,  

چه بد یا فقط افتضاح است، نوعی روش معمولی یا عامیانه برای گفتن است،

"That's a shame." Now that's a shame is pretty  strong. So in daily conversation for something  

"این شرم آور است." حالا حیف که خیلی قوی است. بنابراین در مکالمه روزانه برای چیزی

like this, that's kind of light. It's not too  serious. You can say, "Oh, what a bummer. She  

مانند این، این یک نوع نور است. خیلی جدی نیست. می توانید بگویید، "اوه، چه بد. او

can't come." Let's look at these two phrases  because I want to make sure you can use each of  

نمی تواند بیاید." بیایید به این دو عبارت نگاهی بیندازیم، زیرا می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانید هر یک از

these accurately grammatically. What a bummer  that you can't come to Disney World with us.  

این دو عبارت را دقیقاً به صورت گرامری استفاده کنید. چه بد است که نمی‌توانید با ما به دنیای دیزنی بیایید.

Or, bummer that you can't come to Disney World  with us. You can use just the word bummer,  

یا اینکه نمی توانید با ما به دنیای دیزنی بیایید . می‌توانید فقط از کلمه بدبین استفاده کنید،

or you can say what a bummer you can't come  to Disney World with us. We'll miss you. 

یا می‌توانید بگویید چه بدی است که نمی‌توانید با ما به دنیای دیزنی بیایید. دلمون براتون تنگ میشه.

Vanessa: So by any chance, did you  

ونسا : به هر حال، آیا

learn how to accept and decline an invitation in  English during today's lesson? I hope so. Don't  

در طول درس امروز یاد گرفتید که چگونه یک دعوت را به زبان انگلیسی بپذیرید و رد کنید ؟ امیدوارم.

forget to download the free PDF worksheet that  goes with today's lesson so that you can accept  

فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان را که با درس امروز همراه است بارگیری کنید تا بتوانید به

and decline an invitation in English naturally  and politely. There's a link in the description  

طور طبیعی و مؤدبانه دعوت به زبان انگلیسی را بپذیرید و رد کنید . پیوندی در توضیحات

so that you can download the PDF today. Vanessa: 

وجود دارد تا بتوانید امروز PDF را دانلود کنید. ونسا:

And now I have a question for you. Are you  free this weekend to come to my son's birthday  

و حالا من یک سوال از شما دارم. آیا این آخر هفته آزاد هستید که به جشن تولد پسرم بیایید

party? Let me know in the comments. You can  accept or decline my invitation and you can  

؟ در نظرات به من اطلاع دهید. می‌توانید دعوت من را بپذیرید یا رد کنید و

practice what you've learned today. Well,  thank you so much for learning English with  

می‌توانید آنچه را که امروز آموخته‌اید تمرین کنید. خوب، از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم

me and I'll see you again next Friday for a  new lesson here on my YouTube channel. Bye. 

و جمعه آینده دوباره شما را برای یک درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ.

Vanessa: The next step is  

ونسا: مرحله

to download the free PDF worksheet for this  lesson. With this free PDF, you will master  

بعدی دانلود کاربرگ PDF رایگان برای این درس است. با این PDF رایگان،

today's lesson and never forget what you have  learned. You can be a confident English speaker.  

بر درس امروز تسلط خواهید داشت و هرگز آموخته‌های خود را فراموش نمی‌کنید. شما می توانید یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس باشید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for a free English lesson every Friday. Bye.

فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال YouTube من مشترک شوید. خدا حافظ.