15 Things Every English Learner Should Stop Saying Now

So you want to speak English fluently.

بنابراین می خواهید انگلیسی را روان صحبت کنید.

You want to sound like a native English speaker.

شما می خواهید مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید. دوست من

You want to walk into a room and speak English with confidence, my friend.

می خواهی وارد اتاقی بشوی و با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت کنی.

I believe that you can and will be able to do it, but there are a few

من معتقدم که شما می توانید و خواهید توانست این کار را انجام دهید، اما چند

things you must stop saying now.

چیز وجود دارد که باید از گفتن آنها خودداری کنید. آیا

Are you ready to find out what the 15 things are?

آماده هستید که بدانید 15 چیز چیست؟

Well then I'm teacher Tiffani.

خب پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

Number one, the very first thing you must stop saying is it's too difficult.

شماره یک، اولین چیزی که باید نگویید این است که خیلی سخت است.

This is something that I have heard from thousands upon thousands of

این چیزی است که من از هزاران هزار

English learners around the world, and I'm sure that you've probably

زبان آموز زبان انگلیسی در سراسر جهان شنیده ام و مطمئن هستم که شما احتمالا

said it at least one time or another.

حداقل یک بار آن را گفته اید.

It is too difficult.

خیلی سخت است.

I, I don't know really how to speak English.

من واقعاً بلد نیستم انگلیسی صحبت کنم.

English is just too hard, my friend.

دوست من انگلیسی خیلی سخته

I need you to stop saying this now.

من از شما نیاز دارم که دیگر این حرف را نزنید.

Instead of saying, it's too difficult when you're learning a new word, a

به جای گفتن، خیلی سخت است وقتی یک کلمه جدید، یک

new expression, or even a grammar rule, instead of saying, it's too

عبارت جدید یا حتی یک قانون دستور زبان یاد می گیرید ، به جای اینکه بگویید خیلی

difficult, I want you to say this.

سخت است، می خواهم این را بگویید.

I need more time to understand this.

برای درک این موضوع به زمان بیشتری نیاز دارم.

I'm gonna say that one more time.

یه بار دیگه میگم

I need more time to understand this.

برای درک این موضوع به زمان بیشتری نیاز دارم. می

You see, when you change the words that you say, You also

بینید، وقتی کلماتی را که می گویید تغییر می دهید،

change the way you think.

طرز فکر خود را نیز تغییر می دهید.

When you say it's too difficult, you're literally telling your brain, stop.

وقتی می گویید خیلی سخت است، به معنای واقعی کلمه به مغزتان می گویید بس کنید.

Don't work.

کار نکن

This isn't possible, but when instead of saying it's too difficult, you

این امکان پذیر نیست، اما وقتی به جای گفتن این که خیلی سخت است،

start saying, Hey, I just need some more time to understand this.

شروع به گفتن می کنید، هی، من فقط به زمان بیشتری نیاز دارم تا این را بفهمم.

Your brain says, okay, we are smart enough.

مغز شما می گوید، خوب، ما به اندازه کافی باهوش هستیم.

We are intelligent enough.

ما به اندازه کافی باهوش هستیم.

We just need a little bit more time.

ما فقط به کمی زمان بیشتر نیاز داریم.

This is the truth, my friend.

این حقیقت است دوست من

You are smart enough to do anything.

شما به اندازه کافی باهوش هستید که می توانید هر کاری انجام دهید.

And your goal is to speak English fluently, so don't say it's too difficult.

و هدف شما این است که انگلیسی را روان صحبت کنید، پس نگویید که خیلی سخت است.

Instead say, you know what?

در عوض بگویید، می دانید چیست؟

I just need a little bit more time to understand this.

من فقط به کمی زمان بیشتر نیاز دارم تا این را بفهمم.

Start saying this today.

این را از امروز شروع کنید. دیگر

Never say again.

هرگز نگو.

It's too difficult.

خیلی سخته

Just say, I need a little bit more time to understand this.

فقط بگویید، برای درک این موضوع به کمی زمان بیشتری نیاز دارم.

You with me?

تو با من؟

All right, now, I love it.

خیلی خب، حالا، من آن را دوست دارم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

The second thing I need you to stop saying is this.

دومین چیزی که باید از گفتن خودداری کنید این است.

I can't speak fluently.

من نمی توانم روان صحبت کنم.

I, I, I can't speak English fluently.

من، من، نمی توانم انگلیسی را روان صحبت کنم.

Stop saying that.

دست از این حرف زدن بردارید

Remember, I am your English teacher.

یادت باشه من معلم انگلیسی تو هستم.

I'm a native English speaker.

من یک زبان مادری انگلیسی هستم.

I'm an American, and I believe that you, yes, I'm talking to you,

من یک آمریکایی هستم، و معتقدم که شما، بله، من با شما صحبت می کنم،

the one looking at me right now.

همان کسی که الان به من نگاه می کند.

I believe that you can speak fluently, but you must believe that as well.

من معتقدم که شما می توانید روان صحبت کنید، اما باید آن را نیز باور کنید.

From now on, never say I can't speak fluently.

از این به بعد هرگز نگویید نمی توانم روان صحبت کنم.

Instead, this is what I want you to say, my friend, I want you to say this.

در عوض، این چیزی است که می خواهم شما بگویید، دوست من، می خواهم این را بگویید.

I'm working on improving my fluency.

من روی بهبود تسلطم کار می کنم.

Ooh, you see the change, right?

اوه، شما تغییر را می بینید، درست است؟

One is I'll never do it.

یکی اینکه من هرگز این کار را نمی کنم.

I can't do it.

من نمی توانم آن را انجام دهم.

It's impossible.

غیر ممکنه.

While the other phrase I'm working on improving my fluency is, Hey,

در حالی که عبارت دیگری که من روی بهبود تسلطم کار می کنم این است، هی،

I'm in the process right now.

من در حال حاضر در این فرآیند هستم.

I'm working towards my goal.

من دارم برای هدفم کار میکنم

That is impressive when a native English speaker sees you has a conversation

وقتی یک انگلیسی زبان مادری می بیند که شما

with you and maybe you make mistakes or you struggle a bit, but your response,

با شما صحبت می کند و ممکن است اشتباه کنید یا کمی مشکل داشته باشید بسیار تأثیرگذار است، اما پاسخ شما به

instead of saying, I can't speak fluently.

جای این که بگویید من نمی توانم روان صحبت کنم.

If you say, I'm working on improving my fluency, I guarantee the native English

اگر بگویید، من دارم روی بهبود تسلطم کار می کنم، تضمین می کنم که انگلیسی زبان مادری تحت

speaker is going to be impressed.

تاثیر قرار خواهد گرفت.

They're going to see that.

آنها این را خواهند دید.

Wow.

وای.

You are a diligent person.

شما فردی کوشا هستید.

You recognize that you have a goal and you're daily working

می‌دانید که هدفی دارید و هر روز برای رسیدن

towards it, and you're not allowing your mistakes, your challenges,

به آن تلاش می‌کنید، و اجازه نمی‌دهید اشتباهات، چالش‌ها،

your struggles to hold you back.

تلاش‌هایتان شما را عقب بیندازند.

Or discourage you when you say this, I'm working on improving my fluency.

یا وقتی این را می گویید شما را دلسرد می کند، من در حال بهبود تسلطم هستم.

You'll encourage yourself and you'll also inspire other people.

شما خودتان را تشویق خواهید کرد و همچنین به افراد دیگر الهام خواهید داد.

Listen, the words you use affect you.

گوش کنید، کلماتی که استفاده می کنید روی شما تاثیر می گذارد.

I believe in you.

من به تو ایمان دارم.

I need you to believe in yourself.

من نیاز دارم که خودت را باور کنی

So starting today, I want you to never say, I can't speak fluently.

بنابراین از امروز می خواهم که هرگز نگویید من نمی توانم روان صحبت کنم. می‌خواهم

I want you to now say, I'm working on improving my fluency.

اکنون بگویید، من روی بهبود تسلطم کار می‌کنم.

Feels good, doesn't it?

احساس خوبی دارد، اینطور نیست؟

I love it.

Now, before we move on to number three, I want to remind you after

عاشقشم.

حالا، قبل از اینکه به شماره سه برویم، می‌خواهم بعد از هر درس به شما یادآوری کنم که می‌خواهم

each lesson, I want you to go to my app English with Tiffani.

با تیفانی به برنامه من انگلیسی بروید.

You can download it right now.

هم اکنون می توانید آن را دانلود کنید.

After each lesson, I have practice lessons for you to go over that

بعد از هر درس، برای شما دروس تمرینی دارم که

connect directly to the lesson you are following along with today.

مستقیماً به درسی که امروز دنبال می کنید متصل می شود.

The link is right in the description, but remember, as you're learning English,

پیوند درست در توضیحات است، اما به یاد داشته باشید، همانطور که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید،

it's important to practice what you learn.

مهم است که آنچه را که یاد می‌گیرید تمرین کنید.

And for today's lesson, you'll get some quizzes to see if

و برای درس امروز، چند آزمون دریافت خواهید کرد تا ببینید آیا به

you remember what to say.

یاد دارید که چه بگویید.

So don't forget to download my app English with Tiffani.

پس فراموش نکنید که اپلیکیشن من انگلیسی را با تیفانی دانلود کنید.

You can download it for free.

شما می توانید این را رایگان دانلود نمایید.

The link is right in the description, and each week you'll be able to

پیوند درست در توضیحات موجود است و هر هفته می‌توانید

practice what I am teaching you.

آنچه را که به شما آموزش می‌دهم تمرین کنید.

Sounds good, doesn't it?

خوب به نظر می رسد، اینطور نیست؟

All right, now let's move on to number three.

بسیار خوب، حالا بیایید به شماره سه برویم.

Number three, I need you to stop saying,

شماره سه، من نیاز دارم که دیگر نگویید،

I'll never sound like a native speaker.

من هرگز شبیه یک زبان مادری به نظر نخواهم آمد.

Woo.

Stop saying this again.

وو

دیگر این حرف را نزن

I'll never sound like a native speaker.

من هرگز مانند یک زبان مادری صدا نخواهم کرد.

I don't want you to ever say that again.

نمیخوام دیگه هیچوقت اینو بگی

Instead of saying this, I want you to say, Hmm.

به جای گفتن این، می خواهم بگویم، هوم. لهجه

Embracing your own unique accent and focusing on effective

منحصر به فرد خود را بپذیرید و

communication rather than perfection.

به جای کمال، بر ارتباط موثر تمرکز کنید.

I'm gonna give you a few things that I want you to say.

من می خواهم چند چیز را به شما بگویم که می خواهم بگویید.

Instead of, I'll never sound like a native speaker.

در عوض، من هرگز مانند یک زبان مادری صدا نخواهم کرد. می‌خواهم

I want you to say I'm working on my accent, or, I'm working on sounding

بگویید من روی لهجه‌ام کار می‌کنم، یا دارم روی

like a native English speaker, or I'm working on my communication skills.

زبان انگلیسی زبان مادری‌ام کار می‌کنم، یا روی مهارت‌های ارتباطی‌ام کار می‌کنم.

There are so many other things that you can say instead of, I'll

خیلی چیزهای دیگر وجود دارد که می توانید به جای آن بگویید، من

never sound like a native speaker.

هرگز شبیه یک زبان مادری به نظر نمی رسم. می

I want you to remember this for this one.

خواهم این را برای این یکی به خاطر بسپارید.

It's not just one specific statement that I want you to say.

این فقط یک جمله خاص نیست که از شما می خواهم بگویید.

I really want you to change your mindset.

من واقعاً از شما می خواهم که طرز فکر خود را تغییر دهید.

Listen closely.

از نزدیک گوش کن

I want you to embrace your own unique accent.

من از شما می خواهم که لهجه منحصر به فرد خود را بپذیرید.

Let's pause really quickly.

بیایید خیلی سریع مکث کنیم.

Many times English learners, and maybe even you don't realize that in

بسیاری از اوقات زبان آموزان انگلیسی، و شاید حتی شما متوجه نباشید که در

America, Americans in America, you will hear many different accents.

آمریکا، آمریکایی ها در آمریکا، لهجه های مختلفی را خواهید شنید.

I have friends from all over America, some live in California, some live in

من دوستانی از سراسر آمریکا دارم، برخی در کالیفرنیا زندگی می کنند، برخی در

Louisiana, some live in Alabama, some live in New York, and we all have a

لوئیزیانا زندگی می کنند، برخی در آلاباما زندگی می کنند، برخی در نیویورک زندگی می کنند، و همه ما

unique sound, but we're all American.

صدای منحصر به فردی داریم، اما همه ما آمریکایی هستیم.

Those that live in Texas, they have kind of a Texas drawl.

آنهایی که در تگزاس زندگی می کنند، به نوعی در تگزاس زندگی می کنند.

We say drawl in English, right?

ما به انگلیسی می گوییم drawl، درست است؟

Those that live in upstate New York, they sound like a New Yorker.

کسانی که در شمال ایالت نیویورک زندگی می کنند ، شبیه نیویورکی ها هستند.

There's a certain accent depending on where you live in America.

بسته به محل زندگی شما در آمریکا، لهجه خاصی وجود دارد.

Why is this important for you to understand?

چرا درک این موضوع برای شما مهم است؟

You see the very fact that Americans, we have accents should encourage

شما این واقعیت را می بینید که آمریکایی ها، ما لهجه داریم باید

you to embrace your own accent.

شما را تشویق کنند که لهجه خود را بپذیرید.

Yes, there's always things you can do.

بله، همیشه کارهایی وجود دارد که می توانید انجام دهید.

There are always things you can do to improve, but I don't want you to say,

همیشه کارهایی وجود دارد که می‌توانید برای پیشرفت انجام دهید، اما نمی‌خواهم بگویید،

I'll never sound like a native speaker because we have all different accents.

من هرگز شبیه یک زبان مادری به نظر نمی‌رسم، زیرا همه ما لهجه‌های متفاوتی داریم.

The next part of this focus on effective communication rather than perfection.

بخش بعدی این تمرکز بر ارتباط موثر به جای کمال است.

Many times English learners only focus on their sound, but what truly

بسیاری از اوقات زبان آموزان انگلیسی فقط بر روی صدای خود تمرکز می کنند، اما چیزی که واقعاً

leads to fluency is being able to organize your thoughts and effectively

منجر به تسلط می شود این است که می توانید افکار خود را سازماندهی کنید و به طور مؤثر

communicate your ideas and your opinions.

ایده ها و نظرات خود را منتقل کنید.

Don't forget to organize your thoughts.

سازماندهی افکار خود را فراموش نکنید.

Don't forget to properly convey your message.

فراموش نکنید که پیام خود را به درستی منتقل کنید.

Your accent will improve.

لهجه شما بهتر خواهد شد.

Don't be discouraged.

ناامید نشو

So again, instead of saying, I'll never sound like a native speaker.

بنابراین، دوباره، به جای اینکه بگویم، من هرگز شبیه یک زبان مادری نخواهم بود.

I want you to embrace your unique accent, and I also want you to focus

من از شما می خواهم که لهجه منحصر به فرد خود را بپذیرید ، و همچنین از شما می خواهم که

on effective communication, some students that are in my academy.

روی ارتباط موثر تمرکز کنید، برخی از دانش آموزانی که در آکادمی من هستند.

Again, if you'd like to join our family, the link is in the description.

باز هم، اگر می خواهید به خانواده ما بپیوندید ، لینک در توضیحات موجود است.

You can go to speak English like a native.com.

شما می توانید به انگلیسی مانند native.com صحبت کنید. اگر می‌خواهید به خانواده ما بپیوندید،

Again, speak English like a native.com if you wanna join our family.

دوباره انگلیسی را مانند یک native.com صحبت کنید .

But the link is also in the description.

ولی لینکش تو توضیحات هم هست.

I have many students from countries all around the world.

من دانشجویان زیادی از کشورهای سراسر جهان دارم.

And when they understood the importance of effective communication and not

و هنگامی که آنها اهمیت ارتباط موثر و

being discouraged about their accent, their English took off, they're able

ناامید نشدن از لهجه خود را درک کردند، انگلیسی آنها بلند شد، آنها می توانند به

to effectively express themselves and they sound like a native speaker.

طور موثر خود را بیان کنند و مانند یک زبان مادری به نظر می رسند.

You can do it too.

شما می توانید آن را انجام دهید.

So again, stop saying I'll never sound like a native speaker.

پس دوباره، دیگر نگویید من هرگز شبیه یک زبان مادری به نظر نخواهم آمد.

Number four, the thing I want you to stop saying.

شماره چهار، چیزی که می خواهم از گفتن آن دست بردارید.

I'll never understand native speakers.

من هرگز زبان مادری را درک نمی کنم.

I, I just can't understand native speakers.

من، من فقط نمی توانم زبان مادری را درک کنم.

They speak too fast or their accent is too hard to understand.

آنها خیلی سریع صحبت می کنند یا لهجه آنها برای فهمیدن سخت است.

I, I don't know the words.

من، من کلمات را نمی دانم.

They're using the expressions.

آنها از عبارات استفاده می کنند.

Stop saying you'll never understand native speakers.

دیگر بگویید هرگز زبان مادری را درک نخواهید کرد.

I wanna give you a hint why you need to stop saying this.

من می خواهم به شما اشاره کنم که چرا باید این حرف را نزنید.

I am a native speaker.

من یک زبان مادری هستم.

Do you understand me?

مرا درک می کنی؟

Now, you probably said, well, Tiffani, you're our teacher.

حالا احتمالا گفتی خوب تیفانی، تو معلم ما هستی.

Of course we understand.

البته ما درک می کنیم.

No, I need you to remember that I am a native speaker and the very fact that

نه، باید به خاطر داشته باشید که من یک زبان مادری هستم و همین واقعیت که

you, my friend, are able to understand me proves that you are smart enough

شما، دوست من، قادر به درک من هستید، ثابت می کند که شما به اندازه کافی باهوش هستید که بتوانید

to understand other native speakers.

سایر زبان مادری را درک کنید.

Stop saying you can't understand native speakers.

دیگر نگویید که زبان مادری را درک نمی کنید.

This is what I want you to start doing.

این چیزی است که من می خواهم شما شروع به انجام آن کنید. می

I want you instead to remember that with practice and exposure, your

خواهم در عوض به یاد داشته باشید که با تمرین و قرار گرفتن در معرض،

understanding will improve over time.

درک شما به مرور زمان بهبود می یابد.

With practice and exposure.

با تمرین و قرار گرفتن در معرض.

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

The reason you can understand me so much is because you've probably

دلیل اینکه شما می توانید مرا خیلی درک کنید این است که احتمالاً

been watching me for a long time.

مدت زیادی است که مرا تماشا کرده اید.

You're used to my cadence, you're used to my pronunciation,

تو به آهنگ من عادت کردی، به تلفظ من عادت کردی،

you're used to my expressions.

به عبارات من عادت کردی.

And even if you're here for the first time, you're comfortable.

و حتی اگر برای اولین بار اینجا هستید، راحت هستید.

And when you're in a comfortable environment, your brain.

و وقتی در یک محیط راحت هستید ، مغز شما.

Relaxes, you don't experience any stress and you're actually able to

آرام می شود، شما هیچ استرسی را تجربه نمی کنید و در واقع می توانید

understand more when you are relaxed.

زمانی که آرام هستید بیشتر درک کنید.

So even if this is your first time seeing me, hello, by the way, you're able to

بنابراین حتی اگر اولین بار است که من را می بینید ، سلام، اتفاقاً می توانید

understand me because hopefully my smile, my personality is making you comfortable

مرا درک کنید زیرا امیدوارم لبخند من، شخصیت من باعث آرامش شما شود

and making you think I can do anything.

و باعث شود فکر کنید من می توانم هر کاری انجام دهم.

That helps you understand me more.

این به شما کمک می کند بیشتر مرا درک کنید.

So instead of saying, I'll never understand native speakers

بنابراین به جای اینکه بگویید، من هرگز زبان مادری را درک نمی کنم،

first, remember that you can understand me, a native speaker.

به یاد داشته باشید که شما می توانید من را درک کنید.

Then practice and also remembering that exposure.

سپس تمرین کنید و همچنین آن نوردهی را به خاطر بسپارید. آیا به بهبود

Will help your understanding improve over time?

درک شما در طول زمان کمک می کند؟ به

Trust me, I've seen it happen multiple times with students in my academy.

من اعتماد کنید، من بارها این اتفاق را با دانش آموزان آکادمی خود دیده ام.

A student in my family told me, TIFF, I listened to one of your

یکی از دانش‌آموزان خانواده‌ام به من گفت، TIFF، من به یکی از

conversations with your friends.

صحبت‌های شما با دوستانتان گوش دادم.

One of my friends that, just a regular American, not an English teacher.

یکی از دوستان من که فقط یک آمریکایی معمولی است، نه معلم انگلیسی.

So we were having a conversation and speaking very quickly.

بنابراین ما با هم صحبت می کردیم و خیلی سریع صحبت می کردیم.

And she said, when I first saw the conversation, TIFF, it was a video.

و او گفت، وقتی برای اولین بار گفتگو را دیدم، TIFF، یک ویدیو بود.

She said, I understood you, but I couldn't understand your friend, but I

او گفت، من شما را درک کردم، اما نتوانستم دوست شما را درک کنم، اما

remember what you said, TIFF practice.

آنچه شما گفتید را به یاد دارم، تمرین TIFF. به

Keep trying.

تلاش ادامه بده

She said, TIFF.

او گفت، TIFF.

By the third time I listened to the conversation, I understood everything.

بار سوم که به مکالمه گوش دادم همه چیز را فهمیدم.

She only watched the conversation.

او فقط گفتگو را تماشا کرد.

She only listened to the conversation three times.

او فقط سه بار به مکالمه گوش داد.

All of a sudden, her ears opened up and she was able to understand my friend.

ناگهان گوش هایش باز شد و توانست دوستم را درک کند. به

This is why I say you need to stop saying I'll never understand

همین دلیل است که من می گویم باید از گفتن این جمله که من هرگز

native speakers, my friend.

زبان مادری را نمی فهمم، دست بردارید، دوست من.

Nothing is impossible.

هیچ چیز غیر ممکن نیست.

You can and will do it.

شما می توانید و انجام خواهید داد.

So stop saying, I'll never understand native speakers.

پس دیگر نگویید، من هرگز زبان مادری را درک نمی کنم.

Next, I need you to stop saying I'll never be able to write well.

بعد، از شما می خواهم که دیگر نگویید من هرگز نمی توانم خوب بنویسم.

I, I've tried, but my writing skills aren't that good in English.

من، من تلاش کرده ام، اما مهارت های نوشتاری من در زبان انگلیسی آنقدرها خوب نیست.

I'll never be able to write.

من هرگز نمی توانم بنویسم

Well, stop saying you'll never be able to write.

خوب، دیگر نگویید که هرگز نمی توانید بنویسید.

Well, instead, I want you to do this.

خوب، در عوض، من از شما می خواهم این کار را انجام دهید.

I want you, yes, you, I need you to believe in your ability to improve

من از شما می خواهم، بله، شما، من نیاز دارم که به توانایی خود در بهبود

your writing skills through practice.

مهارت های نوشتاری خود از طریق تمرین ایمان داشته باشید.

And feedback.

و بازخورد.

Anything is possible.

هر چیزی ممکن است.

Maybe right now, your writing skills in English are not where you'd like them

شاید در حال حاضر، مهارت های نوشتاری شما در زبان انگلیسی در جایی که می خواهید

to be, but instead of being discouraged, remember, Hey, all I have to do is

نباشد، نیست، اما به جای اینکه دلسرد شوید، به یاد داشته باشید، هی، تنها کاری که باید انجام دهم این است که به

keep practicing, keep getting feedback.

تمرین ادامه دهم، مدام بازخورد دریافت کنم.

Maybe you have a tutor, right?

شاید شما یک معلم خصوصی داشته باشید، درست است؟

Getting feedback from others and then trying again, and then writing again.

دریافت بازخورد از دیگران و سپس تلاش مجدد و سپس نوشتن دوباره.

Now at the end of the lesson today, don't go anywhere because we have

حالا در پایان درس امروز، جایی نرو زیرا

story time A, and I'm gonna tell you about my English teacher, my

زمان داستان A را داریم، و من در مورد معلم انگلیسی خود،

favorite teacher from high school, and how she helped me, your English

معلم مورد علاقه من در دبیرستان، و نحوه کمک او به من، معلم انگلیسی شما، به شما خواهم گفت.

teacher, improve my writing skills.

مهارت های نوشتاری من را بهبود بخشد

And it was not easy.

و آسان نبود.

It was challenging.

I'll tell you more about that at the end.

چالش برانگیز بود.

در پایان در مورد آن بیشتر به شما خواهم گفت.

So don't go anywhere.

پس جایی نرو

But I need you to stop saying I'll never be able to write.

اما من نیاز دارم که دیگر نگویید من هرگز نمی توانم بنویسم.

Well.

Instead, I need you to believe in yourself.

خوب.

در عوض، من نیاز دارم که خودت را باور کنی.

Believe in your ability and practice and remember to

به توانایی و تمرین خود ایمان داشته باشید و به یاد داشته باشید که

accept feedback and keep going.

بازخورد را بپذیرید و ادامه دهید.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

Number six.

شماره شش.

I really need you to stop saying, I, I, I don't have a good memory for vocabulary.

من واقعاً نیاز دارم که دیگر نگویید، من، من، حافظه خوبی برای واژگان ندارم.

I, I just can't remember.

من فقط یادم نمیاد

I don't have a good memory for vocabulary.

من حافظه خوبی برای لغات ندارم.

Stop saying this.

دست از گفتن این حرف بردار

I have students, again, in my fa in our family and in our, the academy

من دانش‌آموزانی دارم که در خانواده‌ام و در آکادمی

speak English with Tiffani Academy.

با آکادمی تیفانی انگلیسی صحبت می‌کنند.

Some of them are in their sixties, some in their seventies.

برخی از آنها دهه شصتی هستند، برخی در دهه هفتاد.

And when they first joined, they said, TIFF, you know, I'm, I'm a little old

و زمانی که آنها برای اولین بار به آن ملحق شدند، گفتند، TIFF، می دانید، من، تیف کمی پیر هستم

Tiff and I, I don't think I'll be able to learn English, but I'm just gonna try.

و من، فکر نمی کنم بتوانم انگلیسی یاد بگیرم، اما فقط سعی می کنم.

And I tell them whenever I meet someone that's older, right?

و هر وقت با شخصی بزرگتر ملاقات می کنم به آنها می گویم، درست است؟

And when I spoke with these students, I said, listen, you're

و وقتی با این دانش‌آموزان صحبت کردم، گفتم، گوش کن، تو

never too old to learn anything.

هیچ‌وقت برای یادگیری چیزی پیر نیستی.

Stop saying that.

دست از این حرف زدن بردارید

Stop saying, my memory's not that good.

دیگر نگویید، حافظه من آنقدرها هم خوب نیست.

I'm not really gonna be able to remember the words.

من واقعا نمی توانم کلمات را به خاطر بسپارم.

Listen, here's the truth.

گوش کن، حقیقت اینجاست.

Years ago when I was first studying Korean, I was 27 years old when I started,

سال‌ها پیش، وقتی برای اولین بار کره‌ای می‌خواندم، ۲۷ ساله بودم که شروع کردم،

and the classes that I was taking, they included students that were 19 and below.

و کلاس‌هایی که شرکت می‌کردم، شامل دانش‌آموزانی بود که ۱۹ سال به بالا بودند.

I was the older sister in every class, right?

من خواهر بزرگتر هر کلاس بودم، درست است؟

And they were picking up stuff like this, why they were teenagers.

و آنها چیزهایی از این دست را جمع می کردند، چرا آنها نوجوان بودند.

They were young and their brains were grasping things faster than my brain was.

آنها جوان بودند و مغزشان سریعتر از مغز من چیزها را درک می کرد.

And I'm not gonna lie, it was challenging.

و من دروغ نمی گویم، چالش برانگیز بود. مجبور

I had to study twice as hard as they did, but I kept going.

بودم دو برابر آنها سخت درس بخوانم ، اما ادامه دادم.

So I'm not saying that it's not going to be challenging.

بنابراین من نمی گویم که چالش برانگیز نخواهد بود.

What I am saying is that it is possible.

آنچه من می گویم این است که ممکن است.

So stop saying I don't have a good memory for vocabulary.

پس دیگر نگویید من حافظه خوبی برای واژگان ندارم.

You just need to learn a better method for learning vocabulary.

فقط باید روش بهتری برای یادگیری لغات یاد بگیرید.

You might have to take it slow, but it is possible.

ممکن است مجبور شوید آن را آهسته انجام دهید ، اما ممکن است.

If you wanna study with me, I have a daily English vocabulary newsletter.

اگر می خواهید با من مطالعه کنید، من یک خبرنامه واژگان انگلیسی روزانه دارم.

Every day I send out an email with a brand new word, describing it,

هر روز یک ایمیل با یک کلمه کاملاً جدید ارسال می کنم که آن را توصیف می کند،

giving you examples, sentences.

مثال ها و جملاتی را برای شما ارائه می دهد.

If you'd like it, you can join us.

اگر دوست دارید، می توانید به ما بپیوندید.

The link is right in the description daily english vocabulary.com.

پیوند درست در توضیحات روزانه انگلیسی vocabulary.com است.

But again, it's not impossible.

اما باز هم غیرممکن نیست.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

So I want you, instead of saying this, to employ, to start using,

بنابراین از شما می‌خواهم که به‌جای گفتن این، استفاده کنید، شروع به استفاده کنید، به

to look for various techniques for learning vocabulary, like

دنبال تکنیک‌های مختلف برای یادگیری واژگان، مانند

repetition, mnemonics, and context to enhance your vocabulary retention.

تکرار، یادگاری، و زمینه باشید تا حفظ واژگان خود را افزایش دهید.

Now, you might ask yourself, you might be asking right now, How are different

اکنون، ممکن است از خود بپرسید، ممکن است همین الان بپرسید، چگونه

techniques going to really help my memory?

تکنیک های مختلف واقعاً به حافظه من کمک می کنند؟

Here's the interesting thing about the human brain.

نکته جالب در مورد مغز انسان اینجاست.

Each person is unique.

هر فردی منحصر به فرد است.

Each person is different.

هر فردی متفاوت است.

We all learn in different ways.

همه ما به روش های مختلف یاد می گیریم.

You might be someone that needs to learn by having practical

ممکن است شما فردی باشید که باید با استفاده از

application immediately.

کاربرد عملی فوراً یاد بگیرید.

You might be someone that needs to write down what you're learning, right?

شما ممکن است کسی باشید که باید آنچه را که یاد می گیرید بنویسید، درست است؟

You have to figure out what your learning style is.

شما باید بفهمید که سبک یادگیری شما چیست.

So again, instead of saying I don't have a good memory for vocabulary,

بنابراین، به جای اینکه بگویید حافظه خوبی برای واژگان ندارم،

find various techniques that will help you remember the vocabulary words.

تکنیک های مختلفی را پیدا کنید که به شما کمک می کند کلمات واژگان را به خاطر بسپارید.

There's no problem with your brain.

مغزت مشکلی نداره

There's no problem with your memory.

هیچ مشکلی با حافظه شما وجود ندارد.

You just need to find the right technique and everything will flow.

شما فقط باید تکنیک مناسب را پیدا کنید و همه چیز جاری خواهد شد.

So again, stop saying I don't have a good memory for vocabulary number seven.

پس باز هم بگید من حافظه خوبی برای واژگان شماره هفت ندارم.

I need you to stop saying I'll never overcome my accent.

من نیاز دارم که دیگر نگویید من هرگز بر لهجه ام غلبه نمی کنم. می

I'll, my accent's just not going anywhere.

خواهم، لهجه من به جایی نمی رسد.

I'll never overcome my accent.

من هرگز بر لهجه ام غلبه نمی کنم.

Depending on where you live, depending on your mother tongue, your mother

بسته به جایی که زندگی می کنید، بسته به زبان مادری، زبان مادری شما

language, you might have what we say is a thicker accent than someone else.

، ممکن است آنچه ما می گوییم لهجه غلیظ تری نسبت به دیگران داشته باشید.

Your accent may be a little more challenging to work through in order

ممکن است کار کردن با لهجه شما کمی چالش برانگیزتر باشد تا

to sound like a native speaker, but I need you to stop saying

شبیه یک زبان مادری به نظر برسد، اما باید از گفتن

I'll never overcome my accent.

من هرگز بر لهجه‌ام غلبه نخواهم کرد.

Remember earlier I said even Americans have accents.

به یاد داشته باشید که قبلاً گفتم حتی آمریکایی ها هم لهجه دارند.

Depending on where we live, you don't have to stress about your accent.

بسته به جایی که ما زندگی می کنیم، لازم نیست در مورد لهجه خود استرس داشته باشید.

So instead, I want you to remember that while your accent may persist,

بنابراین، در عوض، می‌خواهم به خاطر داشته باشید که اگرچه ممکن است لهجه‌تان همچنان پابرجا باشد،

you might still sound like someone from the Philippines, someone

ممکن است هنوز هم مثل کسی از فیلیپین، کسی

from India, someone from uh Ghana, someone from any country you can

از هند، کسی از غنا، کسی از هر کشوری که

think of or your country right now.

فکرش را بکنید یا کشورتان در حال حاضر به نظر می‌رسید.

Even if your accent, it's important for you to focus on clear pronunciation.

حتی اگر لهجه شما باشد، برای شما مهم است که بر تلفظ واضح تمرکز کنید.

An effective communication rather than eliminating your accent entirely.

یک ارتباط موثر به جای حذف کامل لهجه شما.

Let me break this down.

بذار اینو بشکنم

I have friends that live in England.

من دوستانی دارم که در انگلیس زندگی می کنند.

I am an American.

من یک آمریکایی هستم.

We can pronounce a word properly, but our accents are different.

ما می توانیم یک کلمه را به درستی تلفظ کنیم، اما لهجه های ما متفاوت است. با

Listen closely, we can pronounce the same word properly.

دقت گوش کنید، می توانیم همان کلمه را به درستی تلفظ کنیم.

American style, British style, but our accents are different.

سبک آمریکایی، سبک بریتانیایی، اما لهجه ما متفاوت است.

So that's what I need you to understand.

پس این چیزی است که من به درک آن نیاز دارم.

Focus on pronouncing the word clearly, making sure that the

بر تلفظ واضح کلمه تمرکز کنید و مطمئن شوید که

person listening to you can actually understand what you're saying.

شخصی که به شما گوش می دهد می تواند واقعاً آنچه را که می گویید بفهمد.

Your accent might still be there.

لهجه شما ممکن است هنوز وجود داشته باشد.

That's okay, but can you pronounce the word in a clear way?

اشکالی ندارد، اما آیا می توانید کلمه را به روشی واضح تلفظ کنید؟

Focus on.

تمرکز بر.

The pronunciation and don't stress about your accent as much.

تلفظ و آنقدر به لهجه خود فشار نیاورید.

I hope this is encouraging you because I hear this so many times from

امیدوارم این شما را تشویق کند زیرا من این را بارها از

different English learners, stressed about their accent, but after a while,

زبان آموزان مختلف زبان انگلیسی می شنوم، در مورد لهجه آنها تاکید می کنم، اما پس از مدتی، پس از مدتی که

after they've been studying with me for a while and I help them realize,

با من مطالعه کردند و به آنها کمک می کنم متوجه شوند،

listen, stop worrying about your accent.

گوش کنند، نگران نباشند. لهجه شما

I can understand you.

من می توانم شما را درک کنم.

Worry about effective communication.

نگران ارتباط موثر باشید.

Worry about saying the word clearly.

نگران بیان کلمه به وضوح باشید.

And keep it moving.

و آن را به حرکت ادامه دهید.

We have a slang term.

ما یک اصطلاح عامیانه داریم.

Keep it rocking.

آن را تکان دهید.

That means keep going forward.

یعنی به جلو ادامه دهید.

Keep it rocking.

آن را تکان دهید.

All right, so again, stop saying I'll never overcome my accent.

بسیار خوب، پس دوباره، دیگر نگویید من هرگز بر لهجه ام غلبه نمی کنم.

Next, I want you to stop saying I can't understand movies or TV shows in English.

در مرحله بعد، از شما می خواهم که دیگر بگویید من نمی توانم فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی را به زبان انگلیسی بفهمم.

I don't know what they're saying.

من نمی دانم آنها چه می گویند.

I don't understand.

من نمی فهمم.

Stop saying this instead, I want you to do something.

در عوض این را نگویید، می خواهم کاری انجام دهید. می

I want you to start with subtitles, English subtitles.

خواهم با زیرنویس شروع کنید، زیرنویس انگلیسی.

If you've watched a movie or a TV show and you're like, I have no idea what

اگر یک فیلم یا یک برنامه تلویزیونی تماشا کرده اید و دوست دارید، من نمی دانم

they're saying, stop, rewind, turn on the English subtitles and gradually

آنها چه می گویند، توقف کنید، به عقب برگردید، زیرنویس های انگلیسی را روشن کنید و به تدریج

reduce the reliance you have on them as your listing skills develop.

اعتماد خود را به آنها کاهش دهید، زیرا مهارت های فهرست نویسی شما رشد می کند. .

The first time you watch the movie, the first time you watch the TV show, you

اولین باری که فیلم را تماشا می‌کنید، اولین باری که برنامه تلویزیونی را تماشا می‌کنید،

might be reading the entire time English subtitles, but when you watch the same

ممکن است تمام مدت زیرنویس انگلیسی را بخوانید، اما وقتی همان

show or the same movie again, you might only read 80% of the sub subtitles.

برنامه یا همان فیلم را دوباره تماشا می‌کنید، ممکن است فقط 80 درصد زیرنویس‌ها را بخوانید. .

The third time, you might only read 50% of the subtitles.

بار سوم، ممکن است فقط 50 درصد زیرنویس ها را بخوانید.

Why?

Because your listening skills will naturally improve.

چرا؟

زیرا مهارت های شنیداری شما به طور طبیعی بهبود می یابد.

The more you listen to a certain person, the more you watch a certain

هرچه بیشتر به یک شخص خاص گوش دهید ، هر چه برنامه خاصی را بیشتر تماشا کنید،

show, the more used to the sound of that individual's voice, the

بیشتر به صدای آن فرد عادت کنید،

sound of the character's voices, your ears will get used to their

صدای شخصیت ها، گوش های شما به تلفظ آنها عادت می کند

pronunciation and you'll start to understand what they're saying more.

و شروع به درک خواهید کرد. آنچه آنها بیشتر می گویند

So again, instead of saying, I can't understand movies or TV

پس دوباره به جای اینکه بگویم من نمی توانم فیلم ها یا

shows in English, I want you.

برنامه های تلویزیونی را به زبان انگلیسی بفهمم، شما را می خواهم.

To start with English subtitles and gradually stop relying

با زیرنویس انگلیسی شروع کنید و به تدریج

on them as much Makes sense.

به آنها اعتماد نکنید منطقی است.

Right.

درست.

Excellent.

All right, here we go.

عالی

بسیار خوب، ما می رویم.

Number nine.

شماره نه. از

I want you to stop saying I can't improve my listening skills.

شما می خواهم که دیگر نگویید من نمی توانم مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشم.

I just told you when we looked at number eight, that there's a way you

وقتی شماره هشت را بررسی کردیم، به شما گفتم که راهی وجود دارد که

can improve your listening skills.

بتوانید مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشید.

I need you to stop saying though I can't improve my listening skills.

من نیاز دارم که از گفتن خودداری کنید، اگرچه من نمی توانم مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشم.

You see what's happening, right?

می بینی چه اتفاقی می افتد، درست است؟

There's this common theme, this common thread that we are seeing

این موضوع مشترک، این موضوع مشترک وجود دارد که در

as I go throughout this lesson.

طول این درس می بینیم.

Stop saying, I can't stop thinking something is impossible.

دیگر نگویید، من نمی توانم از این فکر نکنم که چیزی غیرممکن است. از

Stop feeling discouraged.

احساس ناامیدی دست بردارید

English fluency is really dependent on your mindset.

تسلط به زبان انگلیسی واقعاً به طرز فکر شما بستگی دارد.

You have to change your mindset.

باید طرز فکرت را عوض کنی

Stop saying, I can't improve my listening skills instead, Practice

دیگر نگویید، نمی‌توانم مهارت‌های شنیداری خود را بهبود بخشم،

active listening, engage in conversations and use online resources

گوش دادن فعال را تمرین کنید، در مکالمه شرکت کنید و از منابع آنلاین

designed for listening comprehension.

طراحی شده برای درک شنیداری استفاده کنید.

I'm trying to give you other things to do, other things to focus on that

من سعی می‌کنم کارهای دیگری به شما بدهم، چیزهای دیگری برای تمرکز روی آن‌ها به

will help you stop saying, I can't.

شما کمک می‌کند نگویید، نمی‌توانم. ابزارهای

There are many different listening tools online, but one thing I want you

گوش دادن مختلف آنلاین وجود دارد ، اما یک چیزی که می خواهم به

to remember is that active listening, as someone is speaking, trying to

خاطر بسپارید این است که گوش دادن فعال، زمانی که کسی صحبت می کند، سعی می کند

process what they're saying, and maybe even after the conversation, try to

آنچه را که می گوید پردازش کند، و شاید حتی بعد از مکالمه، سعی کنید

summarize in your mind, Hey, what?

در ذهن خود خلاصه کنید، هی ، چی؟

What did they say to me?

به من چه گفتند؟

You're actively listening.

شما فعالانه گوش می دهید.

And also when you engage in conversations, it forces your brain to not only

و همچنین وقتی درگیر مکالمه می‌شوید، مغز شما را مجبور می‌کند تا نه تنها

formulate ideas so that you can speak, but it also forces your brain to

ایده‌هایی را فرموله کند تا بتوانید صحبت کنید، بلکه مغز شما را نیز مجبور می‌کند تا

process information as you listen.

هنگام گوش دادن، اطلاعات را پردازش کند.

Practice does make perfect, so stop saying I, I can't improve my

تمرین باعث عالی می شود، پس از گفتن من، من نمی توانم

listening skills, and instead, start practicing and realize that you can.

مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشم، دست بردارید و در عوض، شروع به تمرین کنید و متوجه شوید که می توانید.

Number 10, the thing I want you to stop saying, woo.

شماره 10، چیزی که از شما می خواهم دیگر نگویید، وو.

Ah, I can't learn English because of my age.

آخه من به خاطر سنم نمیتونم انگلیسی یاد بگیرم .

I'm 65.

من 65 ساله هستم.

I'm 75, I'm 80.

من 75 ساله هستم، من 80 ساله هستم.

I'm just too old.

من خیلی پیر هستم.

Woo.

وو

No, you're not.

نه تو نیستی.

You're not.

تو نیستی. برای

I don't care if you're 85, you're never too old to learn something new.

من مهم نیست که 85 ساله باشید، هیچ وقت برای یادگیری چیزهای جدید آنقدر پیر نیستید.

I've had students literally from four years old all the way up

من به معنای واقعی کلمه از چهار سالگی

to about 85 when I was in Korea.

تا حدود 85 سالگی که در کره بودم شاگردان داشتم.

I had them in person.

Now I have you all online.

من آنها را حضوری داشتم.

حالا من همه شما را آنلاین دارم.

I'm your online English teacher, and I realized that nothing is impossible.

من معلم انگلیسی آنلاین شما هستم و متوجه شدم که هیچ چیز غیرممکن نیست. من به

I believed in each and every one of my students, no matter how old they were.

تک تک شاگردانم، مهم نیست که چند سال داشتند، ایمان داشتم.

The key though is for you to believe that you.

اما نکته کلیدی این است که شما باور داشته باشید که شما هستید.

Can do it.

می تواند آن را انجام دهد.

It's not impossible.

غیر ممکن نیست.

So stop saying, I can't learn English because of my age.

پس دیگر نگویید من به خاطر سنم نمی توانم انگلیسی یاد بگیرم .

Instead, I want you to remember that age is not a barrier

در عوض، می خواهم به خاطر داشته باشید که سن مانعی

to learning a new language.

برای یادگیری یک زبان جدید نیست.

Age does not determine information that's able to go into your brain.

سن تعیین کننده اطلاعاتی نیست که بتواند وارد مغز شما شود.

It might not go in as fast as a younger person, but you're

ممکن است به سرعت یک فرد جوان‌تر وارد نشود، اما

still able to learn something.

هنوز هم می‌توانید چیزی یاد بگیرید.

It may require different strategies, but progress is possible.

ممکن است به استراتژی های مختلفی نیاز داشته باشد، اما پیشرفت ممکن است.

You are never too old to learn anything, so I need you, my

تو هیچ وقت برای یادگیری چیزی خیلی پیر نیستی ، پس من به تو نیاز دارم،

friend, if this applies to you.

دوست من، اگر این برای تو صدق می کند.

I need you starting today to stop saying I can't learn English because of my age.

من از شما نیاز دارم که از همین امروز نگویید من به دلیل سنم نمی توانم انگلیسی یاد بگیرم.

Don't say that again because it's wrong.

دیگه نگو چون اشتباهه

The truth is you can learn anything.

حقیقت این است که شما می توانید هر چیزی را یاد بگیرید.

Just trust the process.

فقط به فرآیند اعتماد کنید.

It might be a little slower, but trust the process.

ممکن است کمی کندتر باشد، اما به روند اعتماد کنید.

Next, I need you to stop saying this.

بعد، من از شما می خواهم که این حرف را نزنید.

I'll never be able to think in English, Tiffani.

من هرگز نمی توانم به انگلیسی فکر کنم، تیفانی.

I, I just can't do it.

من، من فقط نمی توانم آن را انجام دهم.

I, I can't think in English.

من، نمی توانم به انگلیسی فکر کنم.

Every time I go to speak English, I'm automatically thinking in my own language.

هر بار که می روم انگلیسی صحبت کنم، به طور خودکار به زبان خودم فکر می کنم.

I'll never be able to think in English.

من هرگز نمی توانم به انگلیسی فکر کنم.

Stop saying this because it's not true.

از گفتن این حرف دست بردارید چون واقعیت ندارد.

You just need to learn the techniques to help you think in English.

فقط باید تکنیک هایی را یاد بگیرید که به شما کمک می کند به زبان انگلیسی فکر کنید.

Remember when you say, I'll never, I can't, I can't do it.

یادت باشد وقتی می گویی، هرگز، نمی توانم، نمی توانم این کار را انجام دهم.

You're telling your brain to stop working.

شما به مغز خود می گویید کار را متوقف کند.

Like, oh, okay, you don't, you don't need my energy.

مثل، اوه، باشه، شما نه، شما به انرژی من نیاز ندارید.

You don't need me to work hard.

تو نیازی به من نداری که سخت کار کنم

Yes you do.

بله شما انجام می دهید.

Stop saying I can't.

دیگر نگویید من نمی توانم.

Instead, I want you to remember something.

در عوض، می خواهم چیزی را به خاطر بسپارید.

Remember that with consistent practice and immersion, you can develop the

به یاد داشته باشید که با تمرین مداوم و غوطه وری، می توانید

ability to think in English with consistent practice and immersion.

توانایی تفکر به زبان انگلیسی را با تمرین و غوطه وری مداوم توسعه دهید.

You might be saying, TIFF immersion, how can I immerse myself?

ممکن است بگویید، غوطه وری TIFF، چگونه می توانم خودم را غوطه ور کنم؟

Well, right now you're watching a video, right In English,

خوب، در حال حاضر شما در حال تماشای یک ویدیو، درست به زبان انگلیسی،

about English this entire time.

در مورد انگلیسی در تمام این مدت هستید.

Right now I'm not speaking in your language, right.

در حال حاضر من به زبان شما صحبت نمی کنم، درست است.

I'm speaking in English.

من به زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You're immersing yourself at this moment in English.

شما در این لحظه به زبان انگلیسی غوطه ور می شوید.

Do it even more.

آن را حتی بیشتر انجام دهید.

Watch English television programs.

برنامه های تلویزیونی انگلیسی را تماشا کنید.

Watch English movies, immerse your yourself, and the more you put

فیلم های انگلیسی ببینید، خودتان را غوطه ور کنید ، و هر چه بیشتر بگذارید

in, the more tools you'll have as you think in English, for example,

، ابزارهای بیشتری خواهید داشت همانطور که به انگلیسی فکر می کنید، مثلاً

in Korean water is mole, right?

در کره ای آب مول است، درست است؟

So before I went to Korea, whenever I saw a cup of water, I thought water.

بنابراین قبل از اینکه به کره بروم، هر وقت یک فنجان آب می دیدم، به آب فکر می کردم.

But as I immersed myself in conversations and my friends would say, Moul, or I'd

اما وقتی خودم را در مکالمات غوطه ور می کردم و دوستانم می گفتند، مول، یا

go somewhere and I'd see someone in this store and they'd say, Moul, all

جایی می رفتم و کسی را در این فروشگاه می دیدم و آنها می گفتند، مول،

of a sudden in my brain, not just the word water was there, but mu was there.

ناگهان در مغز من، نه فقط کلمه آب آنجا بود، اما مو آنجا بود.

So now I was starting to think in Korean, You can do the same thing,

خب حالا داشتم به کره‌ای فکر می‌کردم، شما می‌توانید همین کار را انجام دهید،

but you must give your brain more opportunities to put English inside

اما باید به مغزتان فرصت‌های بیشتری بدهید تا زبان انگلیسی را درون آن قرار دهد

and then when you try to think you'll have what you need makes sense, right?

و سپس وقتی سعی می‌کنید فکر کنید آنچه را که نیاز دارید خواهید داشت، منطقی است، درست است؟

So again, stop saying I'll never be able to think in English.

پس دوباره، دیگر نگویید من هرگز نمی‌توانم به انگلیسی فکر کنم.

The next thing I need you to stop saying,

نکته بعدی که باید از گفتن خودداری کنی،

I'll never be able to understand.

هرگز نخواهم فهمید.

Fast speech.

سخنرانی سریع.

Americans speak too fast.

آمریکایی ها خیلی سریع صحبت می کنند.

I, I just can't understand when they're speaking.

من، من فقط نمی توانم بفهمم که آنها چه زمانی صحبت می کنند.

I just can't get it.

من فقط نمی توانم آن را دریافت کنم.

I don't know what they're saying.

من نمی دانم آنها چه می گویند.

I don't understand.

من نمی فهمم.

Did you just understand me because I purposely gradually increased

آیا شما فقط من را درک کردید زیرا من عمداً

my speed as I was speaking just to prove a point when I speak slowly.

سرعتم را در حین صحبت کردنم افزایش دادم فقط برای اثبات نکته ای که آهسته صحبت می کنم.

You understand me with no problem.

تو منو بدون مشکل درک میکنی

I get hundreds of messages each week under the YouTube video lessons.

من هر هفته صدها پیام را تحت آموزش های ویدیویی YouTube دریافت می کنم.

Tiffani, I understand you and not anyone else.

تیفانی، من شما را درک می کنم و نه هیچ کس دیگری را.

So I purposely increased my speed just now, but you understood me, right?

بنابراین من عمداً سرعتم را همین الان افزایش دادم ، اما شما مرا درک کردید، درست است؟

So it's not impossible for you to understand fast speech.

بنابراین درک گفتار سریع برای شما غیرممکن نیست.

It goes back to what I said earlier.

به همان چیزی که قبلا گفتم برمی گردد.

You're comfortable with me.

تو با من راحت هستی

Hopefully I make you feel happy.

امیدوارم باعث خوشحالی شما باشم.

I make you feel relaxed.

من به شما احساس آرامش می کنم.

And when you are relaxed, your brain is able to process more information.

و هنگامی که شما آرام هستید، مغز شما قادر به پردازش اطلاعات بیشتر است.

There's no stress.

استرس نداره

You're relaxed, you're taking it all in.

تو آسوده هستی، همه چیز را قبول می‌کنی.

So even if I started speaking very quickly, you'd be able to understand

بنابراین حتی اگر خیلی سریع شروع به صحبت کنم، می‌توانی

everything that I was saying.

همه چیزهایی را که می‌گفتم درک کنی.

Why?

Because.

چرا؟

زیرا.

You're relaxed.

شما آرام هستید.

You might have pulled in a little bit like, whoa, Tiffani's speaking

شما ممکن است کمی مثل این که تیفانی

faster, but your brain had this feeling, oh, we can do this.

سریعتر صحبت می کند، وارد عمل شده باشید، اما مغز شما این احساس را داشت، اوه، ما می توانیم این کار را انجام دهیم.

We like Tiffani, I like you too.

ما تیفانی را دوست داریم، من هم شما را دوست دارم.

We can understand what she's saying, so let's work harder as she speaks faster.

ما می‌توانیم حرف‌های او را بفهمیم، پس بیایید سخت‌تر کار کنیم زیرا او سریع‌تر صحبت می‌کند.

This is what's happening in your brain as I'm speaking.

این همان چیزی است که در مغز شما در حال صحبت کردن است.

It proves that it's not impossible for you to understand fast speech.

این ثابت می کند که درک گفتار سریع برای شما غیرممکن نیست.

It just takes practice.

فقط تمرین می خواهد.

You need to be relaxed.

شما باید آرام باشید.

So I want you, instead of saying this, I want you to gradually expose yourself

بنابراین من از شما می خواهم که به جای گفتن این حرف، از شما می خواهم که به تدریج خود را

to faster speech through listening exercises and authentic materials.

با تمرین های شنیداری و مطالب معتبر در معرض گفتار سریع تر قرار دهید.

Let me explain what I mean.

بگذارید منظورم را توضیح دهم.

I'm teaching you English right now, right?

من در حال حاضر به شما انگلیسی آموزش می دهم، درست است؟

I'm helping you understand how to improve your English fluency.

من به شما کمک می کنم بفهمید چگونه تسلط خود را به زبان انگلیسی تقویت کنید.

But there are other videos on YouTube.

اما ویدیوهای دیگری در یوتیوب وجود دارد.

There are other videos in my course and other teachers' courses that are not

ویدیوهای دیگری در دوره من و سایر دوره های معلمان وجود دارد که به طور

specifically about learning English.

خاص در مورد یادگیری زبان انگلیسی نیستند.

They just involve two native English speakers having a conversation,

آنها فقط شامل دو انگلیسی زبان مادری هستند که با یکدیگر مکالمه می کنند،

two native English speakers.

دو زبان مادری انگلیسی.

Speaking quickly about a topic.

صحبت کردن سریع در مورد یک موضوع

Again, if you wanna join our family, I have multiple videos like this in the

دوباره، اگر می‌خواهید به خانواده ما بپیوندید، من چندین ویدیو از این قبیل در برنامه

Speak English, like a native.com program.

Speak English، مانند یک برنامه native.com دارم.

Speak English like a native.com.

انگلیسی را مانند یک native.com صحبت کنید.

Multiple conversations going quickly.

چند مکالمه به سرعت انجام می شود.

The more you expose yourself to the real English conversations where

هرچه بیشتر خود را در معرض مکالمات واقعی انگلیسی قرار دهید که در آن

native speakers, including me, are speaking quickly, the faster your

افراد بومی، از جمله من، سریع صحبت می‌کنند،

listening skills will improve.

مهارت‌های شنیداری شما سریع‌تر بهبود می‌یابد.

So you'll never say, I don't understand fast speech.

بنابراین هرگز نخواهید گفت، من سخنرانی سریع را نمی فهمم.

Instead all of a sudden you'll realize, oh my goodness, I understand what

در عوض ناگهان متوجه می شوی، خدای من، من می فهمم

they're saying because you're smart, boo.

آنها چه می گویند، زیرا تو باهوشی، هو.

You are smart.

تو باهوش هستی.

You just gotta believe it.

فقط باید باورش کنی

Next, I hope you're understanding why it's so important for you

بعد، امیدوارم متوجه شده باشید که چرا اینقدر برای شما مهم است که

to stop saying these things.

این چیزها را نگویید. از

I need you to stop saying, I can't learn English without a teacher.

شما می خواهم که دیگر نگویید، من نمی توانم بدون معلم انگلیسی یاد بگیرم.

Now, this is probably a shocking one.

اکنون، این احتمالاً تکان دهنده است.

Why?

چرا؟

Because I'm your teacher and I'm helping you learn English.

چون من معلم شما هستم و در یادگیری زبان انگلیسی به شما کمک می کنم.

But today in this lesson, I'm trying to give you some tips.

اما امروز در این درس سعی می کنم نکاتی را به شما ارائه دهم.

So that when I'm not with you, when you're not watching my videos,

به طوری که وقتی من با شما نیستم، وقتی ویدیوهای من را تماشا نمی کنید،

you'll still be able to move forward.

همچنان بتوانید به جلو حرکت کنید.

I need you to stop saying I can't learn English without a teacher.

من نیاز دارم که دیگر نگویید من نمی توانم بدون معلم انگلیسی یاد بگیرم.

I had a student when I was in South Korea.

زمانی که در کره جنوبی بودم شاگردی داشتم.

His English, I'm not going to lie to you.

انگلیسی او، من قصد ندارم به شما دروغ بگویم.

I've mentioned him before in one of my lessons.

قبلاً در یکی از درس هایم از او نام برده ام.

His English was so good.

انگلیسیش خیلی خوب بود

I pulled him to the side and asked him what he did.

کشیدمش کنار و پرسیدم چیکار کردی؟

He said, oh, Tiffani, I just went online and I studied English every day.

گفت اوه تیفانی من تازه آنلاین شدم و هر روز انگلیسی می خواندم.

He used videos on YouTube.

او از ویدیوهای یوتیوب استفاده کرد.

He listened to podcasts.

او به پادکست گوش می داد.

He watched movies in English.

او به زبان انگلیسی فیلم می دید.

He immersed himself in English without a teacher.

او بدون معلم خود را در زبان انگلیسی غرق کرد.

He didn't have a teacher in a classroom, but he was still able to improve.

او در کلاس درس معلمی نداشت، اما همچنان توانست پیشرفت کند.

So this is what I need you to remember.

پس این چیزی است که باید به خاطر بسپارید.

I need you to remember.

من نیاز دارم که یادت باشد

That while a teacher like me, your teacher, while we can provide

که در حالی که معلمی مثل من، معلم شماست، در حالی که ما می توانیم

guidance, I can give you the steps.

راهنمایی کنیم، من می توانم مراحل را به شما ارائه دهم.

I can give you the tools.

من می توانم ابزارها را به شما بدهم.

There are many self-study resources available to support your learning.

بسیاری از منابع خودآموز برای حمایت از یادگیری شما وجود دارد.

It's possible for you to speak English fluently without having a

این امکان برای شما وجود دارد که بدون داشتن یک

physical teacher in the room with you.

معلم فیزیکی در اتاق به طور روان انگلیسی صحبت کنید.

I told you online, there are so many things.

من به شما آنلاین گفتم، چیزهای زیادی وجود دارد.

I have a daily vocabulary email that I send out.

من یک ایمیل واژگان روزانه دارم که می فرستم.

I have a program for my students now.

الان برای دانش آموزانم برنامه دارم.

Yes, I'm the teacher, but they're doing the work.

بله، من معلم هستم، اما آنها کار را انجام می دهند.

They're take taking the resources and applying what I've taught them.

آنها منابع را می گیرند و آنچه را که من به آنها آموزش داده ام به کار می برند.

We're not in a classroom environment.

ما در محیط کلاس درس نیستیم.

We're not physically speaking to each other all the time.

ما همیشه از لحاظ فیزیکی با هم صحبت نمی کنیم.

In person, no.

حضوری، خیر.

And yet they're still improving because they're following a plan that I gave them.

و با این حال، آنها همچنان در حال بهبود هستند، زیرا از برنامه ای پیروی می کنند که من به آنها داده ام.

Self-study, giving them the plan.

خود مطالعه کنید، به آنها برنامه بدهید.

It's up to you to study.

این به شما بستگی دارد که مطالعه کنید.

You have to remember, even if you don't have a teacher physically with you,

شما باید به خاطر داشته باشید، حتی اگر معلمی از لحاظ فیزیکی همراه خود نداشته باشید،

even if you can't afford the amazing tutors that are online, you can still

حتی اگر توانایی پرداخت معلمان شگفت‌انگیز آنلاین را نداشته باشید ، همچنان می‌توانید

learn how to speak English fluently.

یاد بگیرید که چگونه روان انگلیسی صحبت کنید.

Make sense?

معنی دارد؟

Yes, you're getting it now.

بله، شما آن را در حال حاضر دریافت می کنید.

You're getting it.

شما آن را دریافت می کنید.

All right.

خیلی خوب.

I really, really, really need you to stop saying this.

من واقعاً، واقعاً، واقعاً به شما نیاز دارم که این حرف را نزنید.

I can't learn English because I'm too busy.

من نمیتونم انگلیسی یاد بگیرم چون سرم خیلی شلوغه.

First, let me state this fact right here.

ابتدا اجازه دهید این واقعیت را همینجا بیان کنم.

I understand.

من میفهمم.

Having a busy life.

داشتن زندگی پرمشغله

Maybe you're married, maybe you have kids, maybe you also work.

شاید متاهل هستید، شاید بچه دارید، شاید هم کار می کنید.

Life can get really hectic and busy.

زندگی می تواند واقعاً شلوغ و شلوغ شود.

I run a company, I run an online academy.

من یک شرکت را اداره می کنم، یک آکادمی آنلاین را اداره می کنم.

Over 2000 students.

بیش از 2000 دانش آموز

It gets very busy, but.

خیلی شلوغ میشه ولی

Let my friend call me and say, you wanna play basketball?

بگذار دوستم به من زنگ بزند و بگوید می‌خواهی بسکتبال بازی کنی؟

I am going to get things done so that I can go and play basketball.

قرار است کارها را انجام دهم تا بتوانم بروم بسکتبال بازی کنم.

Let my friend call me and say, TIFF, do you wanna go get some Indian food?

بگذار دوستم به من زنگ بزند و بگوید، TIFF، می‌خواهی بروی غذای هندی بگیری؟

Yes.

آره.

Give me about an hour.

حدود یک ساعت به من فرصت دهید.

Let me finish this work.

بگذار این کار را تمام کنم.

When we put our minds to it as human beings, when we put our

وقتی به عنوان یک انسان ذهن خود را به آن معطوف می کنیم، وقتی

minds to do something, we can get it done faster than we realize.

ذهن خود را برای انجام کاری می گذاریم، می توانیم آن را سریعتر از آنچه تصور می کنیم انجام دهیم.

When you really want something, you make time for it.

وقتی واقعاً چیزی را می خواهید، برای آن وقت می گذارید.

If you're married, think about before you got married.

اگر متاهل هستید، قبل از ازدواج به این فکر کنید.

Think about how you loved spending time with your boyfriend, your girlfriend.

به این فکر کنید که چقدر دوست داشتید با دوست پسر، دوست دخترتان وقت بگذرانید.

Think about the time you spent on the phone just talking for hours.

به زمانی که صرف ساعت ها صحبت با تلفن کرده اید فکر کنید.

No, you hang up.

نه، شما تلفن را قطع کنید.

No, you hang up.

نه، شما تلفن را قطع کنید.

You made time even though you were busy.

با وجود اینکه سرت شلوغ بود وقت گذاشتی.

The same is true when it comes to English.

در مورد انگلیسی هم همینطور است.

Stop saying, I can't learn English because I'm too busy.

دیگر نگویید، من نمی‌توانم انگلیسی یاد بگیرم، چون سرم خیلی شلوغ است.

You can find time.

می توانید زمان پیدا کنید.

So instead of saying this, this is what I want you to do.

بنابراین به جای گفتن این، این همان کاری است که از شما می خواهم انجام دهید.

Find small pockets of time throughout the day for language learning

در طول روز برای

activities such as listening to podcasts or practicing vocabulary.

فعالیت های یادگیری زبان مانند گوش دادن به پادکست ها یا تمرین واژگان وقت کمی پیدا کنید.

I remember when I used to work at nasa, right?

یادم می آید زمانی که در ناسا کار می کردم، درست است؟ صبح

We got a 15 minute break in the morning and a 15 minute break in

15 دقیقه و

the afternoon, plus an hour lunch.

بعد از ظهر 15 دقیقه استراحت به اضافه یک ساعت ناهار داشتیم.

But in the midst of the day, we would walk to get some tea or those

اما در اواسط روز، پیاده می‌رفتیم تا چای یا کسانی

that drank coffee or we'd walk to get something from the supply closet

که قهوه می‌نوشیدند، بیاوریم یا پیاده‌روی می‌کردیم تا چیزی از کمد لوازم در

five minute period as you're walking.

مدت پنج دقیقه که شما در حال پیاده‌روی هستید، بیاوریم.

Ooh, I learned this new vocabulary word from Tiff Tiffani's video yesterday.

اوه، دیروز این لغت جدید را از ویدیوی تیف تیفانی یاد گرفتم.

What was the word again?

دوباره چه کلمه ای بود؟

Uh, devout.

اوه، عابد.

Okay.

It means you're practicing as you're walking, or maybe

باشه.

این بدان معناست که شما در حین راه رفتن، یا شاید

as you're driving back home.

زمانی که در حال رانندگی به خانه هستید، تمرین می کنید.

Instead of listening to the news, why not turn on an English podcast?

به جای گوش دادن به اخبار، چرا یک پادکست انگلیسی را روشن نکنید؟ می‌توانید

You can find time for things you enjoy, start enjoying English,

برای چیزهایی که از آن لذت می‌برید وقت پیدا کنید ، شروع به لذت بردن از زبان انگلیسی کنید،

and I guarantee you'll find these small pockets of time to practice.

و من تضمین می‌کنم که این فرصت‌های کوچک را برای تمرین پیدا خواهید کرد.

So stop saying I can't learn English because I'm too busy.

پس دیگر نگویید من نمی توانم انگلیسی یاد بگیرم چون خیلی سرم شلوغ است.

Finally.

سرانجام.

This one right here.

این یکی همینجا

I want you to remember my friend.

می خواهم دوستم را به یاد بیاوری.

Stop saying I'll never be fluent in English.

دیگر نگویید من هرگز به زبان انگلیسی مسلط نخواهم بود.

You already know, this is something you should never say as my student.

شما قبلاً می دانید، این چیزی است که هرگز نباید به عنوان شاگرد من بگویید.

Again, I'm your teacher here on YouTube online, or if you're listening to

باز هم، من معلم شما در اینجا در یوتیوب آنلاین هستم، یا اگر در حال گوش دادن به

the podcast, I'm your teacher and I believe, I don't care where you are.

پادکست هستید، من معلم شما هستم و معتقدم، برایم مهم نیست کجا هستید. برام

I don't care how old you are.

مهم نیست چند سالته برای

I don't care how long you've been studying English.

من مهم نیست که شما چقدر انگلیسی می خوانید.

If you follow the tips I give you each week, you will be

اگر نکاتی را که هر هفته به شما ارائه می‌دهم رعایت کنید، می‌توانید

able to speak English fluently.

انگلیسی را روان صحبت کنید.

So what.

پس چی.

You need to stop saying, I'll never be fluent in English.

باید دست از گفتن این جمله بردارید، من هرگز به زبان انگلیسی مسلط نخواهم بود.

Remember, your brain is gonna act on what you say.

به یاد داشته باشید، مغز شما به آنچه می گویید عمل می کند.

So instead of saying this, woo, I need you to believe in your potential

بنابراین، به جای گفتن این، وو، به شما نیاز دارم که به پتانسیل خود ایمان داشته باشید

and keep working to towards fluency, knowing that progress takes time.

و به سمت روانی کار کنید، زیرا می دانید که پیشرفت زمان می برد.

An effort.

یک تلاش.

That's the fact you are going to achieve your goal.

این واقعیتی است که شما به هدف خود خواهید رسید.

You just have to remember that there's a process.

فقط باید به یاد داشته باشید که یک فرآیند وجود دارد.

It's going to take time and effort, but stick with it.

این کار مستلزم زمان و تلاش است، اما به آن ادامه دهید.

Be consistent, and you will achieve your goals.

ثابت قدم باشید و به اهداف خود خواهید رسید.

Stop saying, I'll never be fluent in English.

دیگر نگویید، من هرگز به زبان انگلیسی مسلط نخواهم شد.

Remember, I believe in you.

یادت باشه من بهت ایمان دارم

I just need you to believe in yourself.

فقط نیاز دارم که خودت را باور کنی

There's nothing, nothing, my friend, that you can't.

هیچ چیز، هیچ چیز وجود ندارد، دوست من، شما نمی توانید.

Accomplish.

انجام دهد.

There's nothing you can't achieve.

چیزی نیست که نتوانید به دست آورید.

Why?

چرا؟

Because you're amazing.

چون تو شگفت انگیزی

All you have to do is believe it yourself.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که خودتان آن را باور کنید.

Now, remember I said after the lesson, I want you to go get

حالا یادت باشه بعد از درس گفتم میخوام بری

the app English with Tiffani.

اپلیکیشن انگلیسی رو با تیفانی بگیری.

That's the app, and I want you to practice what you learned today.

این برنامه است و من از شما می خواهم آنچه را که امروز آموخته اید تمرین کنید.

The link is in the description.

لینک در توضیحات موجود است.

You'll see it.

Also, I have it on the screen.

شما آن را خواهید دید.

همچنین، من آن را روی صفحه نمایش دارم.

If you're watching the video, the link is in the description.

اگر در حال تماشای ویدیو هستید، لینک آن در توضیحات موجود است.

Download the app, go to the weekly English fluency lessons with teacher

برنامه را دانلود کنید، به کلاس های هفتگی تسلط انگلیسی با معلم

Tiffani area, and you'll be able to practice what you learned today.

منطقه تیفانی بروید، و می توانید آنچه را که امروز آموخته اید تمرین کنید.

Quiz yourself.

خودت امتحان کن

See if you actually remember what I taught you today.

ببینید آیا واقعاً آنچه را که امروز به شما یاد دادم به خاطر دارید؟

Remember that I believe in you and I want you to believe in yourself.

یادت باشد که من به تو ایمان دارم و می خواهم خودت را باور کنی.

And never forget to speak English because you can do it.

و هرگز زبان انگلیسی را فراموش نکنید زیرا می توانید آن را انجام دهید.

I'll talk to you next week.

من هفته آینده با شما صحبت خواهم کرد.

Do.

انجام دادن.

You still there?

هنوز اونجایی؟

Oh yeah.

اوه بله.

I love it.

You know what time it is?

عاشقشم.

میدونی ساعت چنده؟

It's story time eight.

زمان داستان هشت است.

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

All right, so.

بسیار خوب، پس.

We had a longer lesson today, so I'm gonna give you an abridge to

امروز یک درس طولانی‌تر داشتیم، بنابراین من می‌خواهم

a shorter version of this story.

نسخه کوتاه‌تری از این داستان را به شما معرفی کنم.

But earlier I was telling you about my English teacher, and I've

اما قبلاً در مورد معلم انگلیسی خود به شما می گفتم و

mentioned her many times because she literally will always be my

بارها به او اشاره کرده ام زیرا او به معنای واقعی کلمه همیشه

favorite teacher, miss Candelaria.

معلم مورد علاقه من خواهد بود، خانم Candelaria.

When I was in high school, I was a very good student.

وقتی دبیرستان بودم دانش آموز خیلی خوبی بودم. با این حال،

My least favorite subject though, Was English.

کمترین موضوع مورد علاقه من، انگلیسی بود.

I always got A's, but my least favorite subject was English for some

من همیشه A را می‌گرفتم، اما به دلایلی کمترین علاقه‌ام به زبان انگلیسی بود،

reason, wasn't because of her, but it was just my least favorite subject.

به خاطر او نبود، اما این موضوع کمترین علاقه من بود.

I loved math.

I loved science.

من عاشق ریاضی بودم

من عاشق علم بودم

I loved art, I loved history, but English just happened to be my least favorite

من عاشق هنر بودم، عاشق تاریخ بودم، اما اتفاقاً زبان انگلیسی کمترین موضوع مورد علاقه من بود

subject, but I was a hardworking student.

، اما من دانش آموزی سخت کوش بودم.

I remember going to her class.

یادم می آید که به کلاس او رفتم.

It was an AP class, an upper level class, and I was a creative person,

این یک کلاس AP بود، یک کلاس سطح بالا ، و من فردی خلاق بودم،

so I thought my writing skills were good until I got to her class.

بنابراین فکر می‌کردم مهارت‌های نوشتاری‌ام خوب است تا اینکه به کلاس او رسیدم.

Remember getting my first paper back and there were red marks everywhere, you see?

یادت هست که اولین کاغذم را پس گرفتم و همه جا علائم قرمز بود، می بینی؟

She was trying to help me understand how to be a good writer.

او سعی می کرد به من کمک کند تا بفهمم چگونه نویسنده خوبی باشم.

I had to learn the proper writing skills.

باید مهارت های نوشتاری مناسب را یاد می گرفتم.

I had to learn how to organize my thoughts, the things

من باید یاد می گرفتم که چگونه افکارم را سازماندهی کنم، چیزهایی

that I teach you, right?

که به شما یاد می دهم، درست است؟

I had to learn how to organize my thoughts properly, how to

باید یاد می گرفتم که چگونه افکارم را به درستی سازماندهی کنم، چگونه از

support my ideas properly.

ایده هایم به درستی حمایت کنم.

She had us writing all the time.

او از ما خواسته بود که همیشه بنویسیم.

She had us debating because she was trying to train us.

او ما را با هم مناظره کرد زیرا سعی داشت ما را آموزش دهد.

We were only about 14 or 15 years old.

ما فقط 14 یا 15 ساله بودیم.

We were young.

ما جوان بودیم.

And she was trying to train us to think in an organized way.

و او سعی می کرد به ما آموزش دهد که به شیوه ای سازمان یافته فکر کنیم. به

This is why I say she's my favorite teacher.

همین دلیل است که می گویم او معلم مورد علاقه من است.

She taught me how to think.

او به من یاد داد که چگونه فکر کنم.

Properly when it came to organizing my ideas and supporting my points,

وقتی نوبت به سازماندهی ایده‌های من و حمایت از نکاتم می‌رسید،

so much so that it inspired me to do the same for English learners

به‌طور درستی به من انگیزه داد تا

around the world just like you.

مانند شما زبان‌آموزان انگلیسی را در سراسر جهان انجام دهم.

So even though she was not an easy teacher, I had to work hard.

بنابراین با وجود اینکه او معلم آسانی نبود، من باید سخت کار می کردم.

I think I got an A in her class, but it was challenging to get that grade.

فکر می کنم در کلاس او نمره A گرفتم، اما گرفتن آن نمره چالش برانگیز بود.

But she pushed us to excellence.

اما او ما را به سمت تعالی سوق داد.

And as your English teacher, that's my goal.

و به عنوان معلم انگلیسی شما ، این هدف من است.

To push you to excellence.

تا شما را به سمت تعالی سوق دهد.

I want people to be impressed when they speak with you in English,

من می‌خواهم مردم وقتی با شما به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند تحت تأثیر قرار بگیرند،

when they speak with you and say, wow, you speak English so well.

وقتی با شما صحبت می‌کنند و می‌گویند، وای، شما خیلی خوب انگلیسی صحبت می‌کنید. می‌خواهم به

I want you to remember that you put in the hard work just like I did

یاد داشته باشید که کار سختی را انجام دادید، درست مانند

when I was in high school in Ms.

زمانی که من در دبیرستان در

Canarias class.

کلاس خانم کاناریاس انجام می‌دادم.

I hope you enjoyed this short story, and I hope you remember

امیدوارم از این داستان کوتاه لذت برده باشید و امیدوارم

everything that I taught you today.

تمام آنچه را که امروز به شما یاد دادم به خاطر بسپارید.

I love you.

دوستت دارم.

Have a good one and I'll talk to you next time.

خوش بگذره و دفعه بعد باهات صحبت میکنم