Be Direct and Polite in English with Assertive Communication | 5 Tips

Let's imagine you're out to dinner with a group of friends.

بیایید تصور کنیم که با یک گروه از دوستان برای شام بیرون آمده اید.

You've been looking forward to this all week.

تمام هفته منتظر این بودید.

The waiter finally brings your meal and it's not what you ordered.

گارسون بالاخره غذای شما را می آورد و آن چیزی نیست که شما سفارش داده اید. در این شرایط

There are two ways you can respond in this situation. Option one,

دو راه وجود دارد که می توانید پاسخ دهید . گزینه یک،

excuse me. I wonder if maybe there's been a mistake with this order. If not,

ببخشید. نمی دانم شاید اشتباهی در این دستور وجود داشته باشد؟ اگر نه،

don't worry about it and option two, excuse me,

نگران نباشید و گزینه دو، ببخشید،

I believe there's been a mistake with this order.

فکر می کنم اشتباهی در این دستور رخ داده است. من

I ordered the pasta with mushrooms, not the mushroom pizza.

پاستا با قارچ سفارش دادم نه پیتزا قارچ.

Do you notice that one response is more direct and confident than the other?

آیا متوجه شده اید که یک پاسخ مستقیم تر و مطمئن تر از دیگری است؟

The passive example places someone else's comfort above

مثال منفعل آسایش دیگران را بالاتر از

your own needs,

نیازهای شما قرار می دهد،

while the assertive response commonly and confidently states

در حالی که پاسخ قاطعانه معمولاً و با اطمینان بیان می کند که

what you need or what you want without any negative emotion.

شما به چه چیزی نیاز دارید یا چه می خواهید بدون هیچ گونه احساس منفی.

So how can you confidently be assertive in English when you need to be

پس چگونه می‌توانید با اطمینان در زبان انگلیسی قاطع باشید، وقتی باید

direct, clear, and polite whether you're sharing your needs, wants,

مستقیم، واضح و مؤدب باشید، چه نیازها، خواسته‌ها یا ایده‌های خود را به اشتراک بگذارید

or ideas?

؟

I have five specific strategies plus the language and sentence structures

من پنج استراتژی خاص به اضافه ساختار زبان و جمله‌ای دارم که

you need to help you do just that.

برای کمک به شما در انجام این کار نیاز دارید.

But quickly, if this is your first time here, welcome. I am Annemarie,

اما سریع، اگر این اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید. من آنماری هستم،

an English confidence and fluency coach.

یک مربی با اعتماد به نفس و تسلط انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

If you'd love to discover hundreds of my English lessons just like this one,

اگر دوست دارید صدها درس انگلیسی من را درست مانند این یکی کشف کنید،

you can find all of that and more over at my Speak Confident English website.

می توانید همه آن ها و بیشتر را در وب سایت Speak Confident English من بیابید.

In fact, while you're there,

در واقع، تا زمانی که آنجا هستید،

you can also download my free in-depth fluency training called How to Get the

می توانید آموزش تسلط عمیق رایگان من به نام چگونه

Confidence to Say What You Want in English. Now,

اعتماد به نفس را برای گفتن آنچه می خواهید به زبان انگلیسی به دست آورید، دانلود کنید. اکنون،

before we dive into these five strategies on how to be assertive in your

قبل از اینکه به این پنج استراتژی در مورد چگونگی قاطعیت در زبان

English,

انگلیسی خود بپردازیم،

I want to take a step back and make sure that we're crystal clear about the

می‌خواهم یک قدم به عقب برگردم و مطمئن شوم که

difference between passive and assertive communication and how both can be

تفاوت بین ارتباط غیرفعال و قاطعانه و اینکه چگونه هر دو می‌توانند

useful. Moreover,

مفید باشند کاملاً واضح هستیم. علاوه بر این،

I want to distinguish the difference between assertive and aggressive

می‌خواهم تفاوت بین ارتباط قاطعانه و پرخاشگرانه را تشخیص دهم

communication so that you can be confident knowing that when you communicate

تا بتوانید مطمئن باشید که وقتی قاطعانه ارتباط برقرار می‌کنید

assertively, it's still perfectly polite and appropriate. So first,

، هنوز کاملاً مؤدبانه و مناسب است. بنابراین ابتدا

let's talk about what exactly is passive communication.

اجازه دهید در مورد اینکه ارتباط غیرفعال دقیقاً چیست صحبت کنیم .

We use this form of communication when a situation demands

ما از این شکل ارتباط زمانی استفاده می کنیم که موقعیتی نیاز به ارتباط

extremely polite and diplomatic communication or when it's vital

بسیار مودبانه و دیپلماتیک دارد یا زمانی که

to maintain a harmonious atmosphere. However,

حفظ یک فضای هماهنگ حیاتی است. با این حال،

passive communication can also lead to prioritizing

ارتباط منفعلانه همچنین می‌تواند منجر به اولویت دادن به

others' needs, wants and opinions above your own. Moreover,

نیازها، خواسته‌ها و نظرات دیگران نسبت به نیازهای شما شود. علاوه بر این،

it can sound submissive or overly polite,

می‌تواند مطیع یا بیش از حد مؤدبانه به نظر برسد و

avoiding confrontation even at the cost of your own needs.

حتی به قیمت نیازهای شما از رویارویی اجتناب کنید.

In contrast to that,

در مقابل،

assertive communication means calmly and confidently stating your

ارتباط قاطعانه به معنای بیان آرام و مطمئن

needs, wants and opinions even in difficult situations.

نیازها، خواسته ها و نظرات خود حتی در شرایط سخت است. به

It allows you to stand up for yourself while still respecting others and

شما این امکان را می دهد که در عین احترام به دیگران از خود دفاع کنید و به

it enables you to say no without feeling guilty.

شما امکان می دهد بدون احساس گناه نه بگویید.

Assertiveness is all about finding balance between being respectful

قاطعیت به معنای یافتن تعادل بین احترام گذاشتن

and ensuring that your voice is heard. To bring this all into focus,

و اطمینان از شنیده شدن صدای شماست . برای تمرکز بر این همه،

let's take a look at two example sentences. Let's say, for example,

اجازه دهید نگاهی به دو جمله مثال بیندازیم . به عنوان مثال، فرض کنید

that you're in the process of asking for a pay raise. Again,

که شما در حال درخواست افزایش حقوق هستید. باز هم

you have two ways to do this. Option one,

دو راه برای این کار دارید. گزینه یک،

I don't know if it's okay to ask,

نمی‌دانم اشکالی ندارد که بپرسم یا نه،

but I was wondering if I could get a pay raise and option two,

اما می‌خواستم اگر می‌توانم افزایش حقوق بگیرم و گزینه دو،

I would like to discuss a possible pay raise.

می‌خواهم در مورد افزایش حقوق احتمالی بحث کنم.

I believe my contributions and skills warrant a raise at this time.

من معتقدم که کمک‌ها و مهارت‌های من در این زمان مستلزم افزایش حقوق است.

Do you notice that that passive response indicates hesitation and a lack of

آیا متوجه شده اید که آن پاسخ انفعالی نشان دهنده تردید و عدم

confidence? It also avoids stating what your needs or wants are.

اعتماد به نفس است؟ همچنین از بیان نیازها یا خواسته های شما اجتناب می کند.

The assertive response however, is clear, direct and respectful.

اما پاسخ قاطعانه واضح، مستقیم و محترمانه است.

It communicates your needs confidently while maintaining professionalism.

نیازهای شما را با اطمینان و در عین حال حرفه ای بودن بیان می کند.

Now, all of that may be easier said than done.

اکنون، گفتن همه اینها آسان تر از انجام دادن است.

I know assertive communication can be uncomfortable. In fact, to be honest,

من می دانم که ارتباط قاطعانه می تواند ناراحت کننده باشد. در واقع، صادقانه بگویم،

it's occasionally difficult for me as well. Like me,

گاهی اوقات برای من هم سخت است. شما هم مانند من

you might worry that assertive communication is rude or impolite,

ممکن است نگران باشید که ارتباط قاطعانه بی ادبانه یا بی ادبانه است،

but let me assure you, it is not to help.

اما اجازه دهید به شما اطمینان دهم که کمکی نیست.

I want to clarify the difference between assertive and aggressive

من می خواهم تفاوت بین ارتباط قاطعانه و تهاجمی را روشن کنم

communication.

.

Assertive communication says I matter and so do you.

ارتباط قاطعانه می گوید من مهم هستم و شما هم همینطور.

It's about communicating your thoughts and your needs clearly and respectfully.

این در مورد انتقال افکار و نیازهای خود به وضوح و محترمانه است.

When communicating assertively,

هنگام برقراری ارتباط قاطعانه،

you keep your tone and volume calm and you make sure the focus

لحن و صدای خود را آرام نگه می‌دارید و مطمئن می‌شوید که تمرکز

is on ensuring that both parties or all parties involved in the

روی اطمینان از شنیدن هر دو طرف یا همه طرف‌های درگیر در

conversation are heard. On top of all of that,

گفتگو است. علاوه بر همه اینها،

maintaining eye contact with your steady tone enhances your assertiveness,

حفظ تماس چشمی با لحن ثابت شما، قاطعیت شما را افزایش می دهد و

indicating confidence without intimidation.

نشان دهنده اعتماد به نفس بدون ارعاب است.

Aggressive communication on the other hand, says I matter and you don't.

ارتباط تهاجمی از طرف دیگر، می گوید من مهم هستم و تو نه.

It involves expressing your needs and wants in a way that dismisses others.

این شامل بیان نیازها و خواسته های خود به گونه ای است که دیگران را طرد می کند.

This might include speaking loudly, rudely, or insensitively,

این ممکن است شامل صحبت کردن با صدای بلند، گستاخانه یا بی احساس باشد که

leading to confrontation as opposed to resolution.

به تقابل منجر شود تا حل و فصل.

With all of that in mind,

با در نظر گرفتن همه اینها، در

here are three distinct situations in which assertive communication

اینجا سه ​​موقعیت متمایز وجود دارد که در آنها ارتباط قاطعانه

is most appropriate. Number one, protecting your rights.

مناسب ترین است. شماره یک، حفاظت از حقوق شما.

This could include standing up to discrimination, rude comments,

این می تواند شامل ایستادن در برابر تبعیض، اظهار نظرهای بی ادبانه

or saying no to things that take up your time and energy.

یا نه گفتن به چیزهایی باشد که وقت و انرژی شما را می گیرد.

Situation two is communicating effectively. For example,

موقعیت دو به طور موثر ارتباط برقرار می کند. مثلاً

if you want to share a different opinion or express concern in a

اگر می خواهید در یک بحث نظر متفاوتی را به اشتراک بگذارید یا ابراز نگرانی کنید

discussion, and the third situation is maintaining self-confidence.

و حالت سوم حفظ اعتماد به نفس است.

In other words,

when you want to advocate for your needs or set boundaries to maintain your

به عبارت دیگر،

زمانی که می خواهید از نیازهای خود دفاع کنید یا برای حفظ رفاه خود حد و مرزی تعیین کنید

well-being. To do that,

. برای انجام این کار،

here are five strategies for effective assertive communication

در اینجا پنج استراتژی برای استراتژی ارتباط قاطعانه موثر وجود دارد

strategy. Number one, use I language.

. شماره یک، از زبان I استفاده کنید.

Using I language puts the focus on your needs and wants rather

استفاده از زبان I بر روی نیازها و خواسته‌های شما تمرکز می‌کند

than what someone else might be doing wrong.

تا اینکه شخص دیگری ممکن است اشتباه انجام دهد.

This avoids placing blame and reduces the potential for conflict.

این از سرزنش کردن جلوگیری می کند و احتمال درگیری را کاهش می دهد.

For example,

instead of saying it would be helpful if you took on this task,

به عنوان مثال،

به جای اینکه بگویید اگر این وظیفه را بر عهده بگیرید مفید است،

you could make a small change and say,

می توانید یک تغییر کوچک ایجاد کنید و بگویید،

I would appreciate it if you took on this task.

اگر این وظیفه را به عهده بگیرید، ممنون می شوم.

These two sentences might sound very similar, and in truth they are,

این دو جمله ممکن است بسیار شبیه به نظر برسند ، و در حقیقت هم هستند،

but there is a little distinction between them.

اما تفاوت کمی بین آنها وجود دارد.

The first one has this feeling that there is an insinuation,

اولی این احساس را دارد که یک تلقین وجود دارد،

an assumption that this particular individual hasn't been helpful

یک فرض که این فرد خاص مفید نبوده

and doesn't want to be helpful,

و نمی‌خواهد مفید باشد،

whereas the second sentence simply states what you would like to see happen.

در حالی که جمله دوم به سادگی بیان می‌کند که دوست دارید چه اتفاقی بیفتد.

No judgment, no blame, no assumptions.

بدون قضاوت، بدون سرزنش، بدون فرضیه.

Strategy number two is to use empowering language.

استراتژی شماره دو استفاده از زبان توانمندسازی است.

This means to avoid words that weaken your message such as just,

این به این معنی است که از کلماتی که پیام شما را ضعیف می‌کند، مانند فقط،

I'm sorry,

and I guess using these words can undermine your confidence and

متاسفم، اجتناب کنید،

و حدس می‌زنم استفاده از این کلمات می‌تواند اعتماد به نفس شما را تضعیف کند و

make you seem uncertain. For example, instead of saying,

شما را نامطمئن جلوه دهد. مثلاً به جای اینکه بگویم

sorry for bothering you, but could I have my ladder back?

ببخشید که مزاحم شما شدم، اما آیا می توانم نردبانم را برگردانم؟

You can say this instead,

می توانید به جای آن این را بگویید،

I need to get my ladder back to finish painting my home.

من باید نردبانم را برگردانم تا نقاشی خانه ام را تمام کنم.

When would be a good time for me to pick it up?

چه زمانی برای من مناسب است که آن را بردارم؟

Strategy number three to communicate in an assertive way is to be direct. Now,

راهبرد شماره سه برای برقراری ارتباط قاطعانه، مستقیم بودن است. حال،

to be direct, you can avoid using words such as could and might.

برای مستقیم بودن، می توانید از استفاده از کلماتی مانند can و may اجتناب کنید.

These modals can make a request sound tentative. Now,

این مدال‌ها می‌توانند درخواست را آزمایشی کنند. اکنون،

to be clear,

برای روشن شدن،

there is absolutely a time and place to use modals English speakers.

کاملاً زمان و مکانی برای استفاده از مدال انگلیسی زبانان وجود دارد. از

Use them often for polite requests. However,

آنها اغلب برای درخواست های مودبانه استفاده کنید. با این حال،

if you need to make a request and indicate that there is no wiggle room about

اگر نیاز دارید درخواستی ارائه دهید و نشان دهید که هیچ اتاق تکان دادن در مورد

it, that it is a direct need, here's how you can do that.

آن وجود ندارد، این یک نیاز مستقیم است، در اینجا نحوه انجام این کار آمده است.

Instead of saying,

به جای اینکه بگم،

I was wondering if you could send me an update by the end of the day,

داشتم فکر می کردم که آیا می تونی تا آخر روز برای من آپدیت بفرستی،

you can say this instead, will you send me an update by the end of the day?

می تونی به جایش این رو بگی، تا آخر روز برام آپدیت می فرستی؟

Strategy number four is to set clear boundaries.

استراتژی شماره چهار تعیین مرزهای روشن است.

This means to be clear about what you will and will not do without

این بدان معناست که بدون توضیح یا عذرخواهی بیش از حد در مورد آنچه که می خواهید و نمی خواهید انجام دهید، شفاف باشید

over explaining or apologizing.

.

This is particularly important when communicating with others who tend to be

این امر به ویژه در هنگام برقراری ارتباط با دیگرانی که تمایل به

pushy or overstep your boundaries. For example,

زورگویی دارند یا از مرزهای شما فراتر می روند بسیار مهم است . مثلاً به

instead of saying, I'm so sorry, but I don't think I can meet you on Friday,

جای اینکه بگویم خیلی متاسفم، اما فکر نمی‌کنم بتوانم جمعه با شما ملاقات کنم،

you can say this instead, I can meet you on Saturday,

شما می‌توانید به جای آن این را بگویید، من می‌توانم شنبه با شما ملاقات کنم،

but Friday won't work for me this week. Now in that example,

اما جمعه این هفته برای من کار نمی‌کند . اکنون در آن مثال،

you may have noticed that my alternative included a proposed solution,

ممکن است متوجه شده باشید که جایگزین من شامل یک راه حل پیشنهادی است،

and this is really helpful when setting those boundaries. For example,

و این در هنگام تعیین آن مرزها واقعا مفید است. برای مثال،

if you need to decline an invitation,

اگر نیاز دارید دعوتی را رد کنید،

providing that alternative sends the message that you're interested in

ارائه آن جایگزین این پیام را می‌فرستد که علاقه‌مند به

maintaining the relationship, but also puts in place some clear limits.

حفظ رابطه هستید، اما محدودیت‌های واضحی نیز در نظر می‌گیرد.

And now strategy number five, use scripts and rehearse.

و اکنون استراتژی شماره پنج، از فیلمنامه استفاده کنید و تمرین کنید.

If you find it challenging to be assertive,

اگر قاطعانه بودن برایتان چالش برانگیز است ،

writing a script and practicing it out loud in advance can be a

نوشتن یک فیلمنامه و تمرین آن با صدای بلند از قبل می تواند

powerful tool.

ابزار قدرتمندی باشد.

Not only can scripts help you prepare for real life situations,

اسکریپت‌ها نه تنها می‌توانند به شما کمک کنند تا برای موقعیت‌های زندگی واقعی آماده شوید، بلکه

making it easier to be assertive in the moment when you need to be,

قاطعیت را در لحظه‌ای که نیاز دارید آسان‌تر می‌کند،

it also gets you more comfortable with this language. For this,

بلکه شما را با این زبان راحت‌تر می‌کند. برای این،

let's take a look at an example script together.

بیایید با هم به یک نمونه اسکریپت نگاهی بیندازیم.

I want you to imagine that you are overwhelmed at work and you need to ask a

می‌خواهم تصور کنید که در محل کارتان غرق شده‌اید و باید از یک

colleague for assistance,

همکار کمک بخواهید،

but you're struggling with how to word that before you approach

اما قبل از اینکه به مکالمه نزدیک شوید، درگیر نحوه بیان آن هستید

the conversation. You could try a script like this.

. شما می توانید یک اسکریپت مانند این را امتحان کنید.

Thank you so much for your support.

از حمایت شما بسیار سپاسگزارم.

I'm currently managing several other tasks that require my full attention and

من در حال حاضر چندین کار دیگر را مدیریت می کنم که توجه کامل من را می طلبد و

I'm feeling a bit overwhelmed with my workload right now. Unfortunately,

در حال حاضر کمی در بار کاری خود غرق شده ام. متأسفانه،

I won't be able to complete this project on time without some help.

بدون کمک نمی‌توانم این پروژه را به موقع انجام دهم.

I would really appreciate your assistance with, and then name the specific task.

من واقعاً از کمک شما سپاسگزارم، و سپس کار خاص را نام ببرید.

Now, something about rehearsing scripts,

حالا، چیزی در مورد تمرین فیلمنامه ها،

I don't want you to memorize it word for word.

نمی خواهم کلمه به کلمه آن را حفظ کنید.

Memorizing leads to sounding like it is memorized in the

به خاطر سپردن باعث می شود به نظر برسد که در لحظه حفظ شده است

moment, not like a real conversation. Instead,

، نه مانند یک مکالمه واقعی. درعوض، در

here's how you can approach using a script and rehearsing so that you feel

اینجا نحوه استفاده از فیلمنامه و تمرین به شما ارائه می شود تا احساس

comfortable saying what you need to say in the moment. First,

راحتی کنید که آنچه را که باید در لحظه بگویید. ابتدا

go ahead and write out a script, just like the example I've shared with you,

ادامه دهید و یک فیلمنامه بنویسید، درست مانند مثالی که با شما به اشتراک گذاشتم،

and then rather than reading it out loud,

و سپس به جای اینکه آن را با صدای بلند بخوانید،

I want you to have those notes in front of you,

می‌خواهم آن یادداشت‌ها را جلوی خود داشته باشید،

but practice looking in the mirror, practice maintaining eye contact, practice,

اما نگاه کردن در آینه را تمرین کنید ، تمرین کنید. حفظ تماس چشمی، تمرین،

keeping a very calm,

حفظ

relaxed tone of voice and volume and say what you need to say

لحن و صدا بسیار آرام و آرام و آنچه را که باید

out loud. It's okay if it doesn't perfectly match what you wrote down.

با صدای بلند بگویید. اگر با آنچه شما نوشته اید مطابقت نداشته باشد اشکالی ندارد.

You're just using your notes,

شما فقط از یادداشت ها،

your script as a guide and you can stop at any point. Go back,

اسکریپت خود به عنوان راهنما استفاده می کنید و می توانید در هر نقطه ای توقف کنید. برگردید،

look at those notes and do it again. The more you practice,

به آن یادداشت ها نگاه کنید و دوباره این کار را انجام دهید . هرچه بیشتر تمرین کنید،

the more comfortable you'll get with that language,

با آن زبان راحت‌تر خواهید بود،

and you'll also find a variety of ways to say what you need to say

و همچنین راه‌های مختلفی برای بیان آنچه باید

with assertive language. While doing so,

با زبان قاطعانه بگویید، پیدا خواهید کرد. در حالی که این کار را انجام می دهید،

you now have five proven strategies to be assertive in

اکنون پنج استراتژی اثبات شده برای قاطعیت در

English, ensuring that your needs, your wants,

زبان انگلیسی دارید و اطمینان می دهید که نیازها، خواسته ها

and your opinions are heard while also respecting others.

و نظرات شما شنیده می شود و در عین حال به دیگران نیز احترام می گذارید.

So now I want to hear from you.

بنابراین اکنون می خواهم از شما بشنوم.

Which one of these strategies are you going to try first,

کدام یک از این استراتژی ها را ابتدا امتحان می کنید،

I would love to hear from you and you can always share your comments and your

مایلم از شما بشنوم و همیشه می توانید نظرات و سوالات خود را

questions with me down in the comments below.

در نظرات زیر با من در میان بگذارید.

If you found this lesson helpful to you,

اگر این درس برای شما مفید بود،

I would love to know and you can tell me in two very simple ways. Number one,

دوست دارم بدانم و می توانید به دو روش بسیار ساده به من بگویید. شماره یک،

give this lesson a thumbs up here on YouTube and while you're at it,

این درس را در اینجا در YouTube به اشتراک بگذارید و تا زمانی که در آن هستید،

make sure you subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

حتما مشترک شوید تا هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

And number two,

و شماره دو،

you can share a comment with me down below or go on over to my Speak Confident

می توانید نظری را در زیر با من به اشتراک بگذارید یا به وب سایت Speak Confident English من بروید،

English website where you'll find this lesson and many resources

جایی که این درس و منابع زیادی را

for me,

including my in-depth fluency training called How to Get the Confidence

برای من پیدا خواهید کرد،

از جمله آموزش تسلط عمیق من به نام چگونه اعتماد به نفس را بدست آوریم

to Say What You Want.

آنچه را که می خواهید بگویید.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.