How to Express Empathy in English | For Client Care and Personal Relationships

How can you express sincere empathy in English,

چگونه می توانید همدلی صمیمانه خود را به زبان انگلیسی ابراز

whether you're dealing with an upset customer or talking with a friend who

کنید، چه با یک مشتری ناراحت سر و کار داشته باشید و چه با دوستی صحبت می کنید که به

just lost her job in this Confident English lesson today,

تازگی شغل خود را در این درس انگلیسی با اعتماد به نفس از دست داده است،

I'm going to share with you four immediately effective strategies and over

من قصد دارم چهار استراتژی موثر و بیش از 25 مورد را با شما به اشتراک بگذارم.

25 common phrases,

عبارات رایج،

you can use genuinely demonstrate empathy in English.

شما می توانید به طور واقعی نشان دهنده همدلی در انگلیسی استفاده کنید.

If you don't already know, I'm Annemarie with Speak Confident English.

اگر از قبل نمی‌دانید، من آنماری هستم که انگلیسی را با اطمینان صحبت کنید.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می دهم برای کمک به شما برای به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای زندگی و کار خود می خواهید به

life and work in English, no matter how shy, stuck,

زبان انگلیسی طراحی شده است، مهم نیست که در حال حاضر چقدر خجالتی، گیر افتاده

or nervous you might feel right now.

یا عصبی هستید.

One way I do that is through my weekly Confident English lessons,

یکی از راه‌هایی که من این کار را انجام می‌دهم از طریق درس‌های هفتگی انگلیسی

where I share with you English confidence and fluency building strategies,

مطمئنم است، که در آن استراتژی‌های تقویت اعتماد به نفس و تسلط به زبان انگلیسی،

advanced level vocabulary in-depth, grammar, training,

واژگان سطح پیشرفته ، گرامر، آموزش،

and targeted lessons on communication skills.

و درس‌های هدفمند در مورد مهارت‌های ارتباطی را با شما به اشتراک می‌گذارم.

Just like this one. So while you're here,

درست مثل این یکی بنابراین تا زمانی که اینجا هستید،

be sure to subscribe to my Speak Confident English channel.

حتماً در کانال انگلیسی Speak Confident من مشترک شوید.

So you never miss one of these lessons.

بنابراین هرگز یکی از این درس ها را از دست ندهید.

Now let's get back to empathy a few weeks ago,

حالا بیایید به همدلی برگردیم چند هفته پیش،

a member in my Confident Women Community shared that she had just started a new

یکی از اعضای انجمن زنان مطمئن من به اشتراک گذاشت که به تازگی شغل جدیدی

job as a customer service representative in an American company.

را به عنوان نماینده خدمات مشتری در یک شرکت آمریکایی آغاز کرده است.

Within the first few weeks of her position,

در چند هفته اول سمت خود،

she discovered that her language for demonstrating empathy and English was

او متوجه شد که زبان او برای نشان دادن همدلی و انگلیسی

limited.

محدود است.

And she wanted to know if I could help by offering new ways and new phrases

و او می خواست بداند که آیا می توانم با ارائه راه های جدید و عبارات جدید

for her to sincerely express empathy customers.

برای ابراز صمیمانه همدلی مشتریان به او کمک کنم .

The moment I read that question,

لحظه ای که آن سوال را خواندم،

I started thinking about this lesson and here's why empathy is an

شروع به فکر کردن در مورد این درس کردم و اینجاست که چرا همدلی

integral part of emotional intelligence.

بخشی جدایی ناپذیر از هوش هیجانی است.

And it's a highly sought after skill in client relations.

و این یک مهارت بسیار مورد توجه در روابط با مشتری است.

Moreover,

علاوه بر این،

empathy is essential for positive communication on teams and

همدلی برای ارتباط مثبت در تیم ها و

for strong personal relationships with loved ones.

برای روابط شخصی قوی با عزیزان ضروری است.

So whether you're looking to sharpen your professional and English speaking

بنابراین، چه به دنبال تقویت مهارت‌های حرفه‌ای و انگلیسی صحبت کردن

skills and customer service,

و خدمات مشتری خود باشید،

or you want to ensure effective communication with everyone around you,

چه می‌خواهید از ارتباط مؤثر با همه اطرافیان خود اطمینان حاصل کنید،

this lesson is going to help you do just that. Plus at the end,

این درس به شما در انجام این کار کمک می‌کند. علاوه بر این، در پایان،

I'm going to share with you an email I recently received that perfectly

ایمیلی را که اخیرا دریافت کرده‌ام را با شما به اشتراک می‌گذارم که کاملاً

demonstrates empathy,

همدلی را نشان می‌دهد و

using all the strategies you're going to learn here today to get started.

از تمام استراتژی‌هایی که امروز در اینجا یاد خواهید گرفت برای شروع استفاده می‌کند.

Let's do a quick review of what empathy is and how

بیایید بررسی سریعی درباره چیستی همدلی و

it's different from sympathy,

تفاوت آن با همدردی انجام دهیم،

because I often hear mistakes or confusion between the two

زیرا اغلب اشتباهات یا سردرگمی بین این دو

empathy means to experience or feel with others.

همدلی به معنای تجربه یا احساس با دیگران است.

It means taking the time to understand someone else's perspective,

این به معنای وقت گذاشتن برای درک دیدگاه دیگران است،

two words that we tend to associate with empathy are I understand

دو کلمه ای که ما تمایل داریم آنها را با همدلی مرتبط کنیم این است که همدردی را درک می کنم

sympathy on the other hand is expressing sorrow,

، از سوی دیگر به جای درک احساس دیگران ، ابراز اندوه،

pity or concern for someone else rather than understanding how

ترحم یا نگرانی برای شخص دیگری است

someone else feels.

.

It's more focused on how you feel about that person

بیشتر بر احساس شما در مورد آن شخص

and his, or her situation.

و موقعیت او متمرکز است.

Two words that we tend to associate with sympathy are, I'm sorry,

دو کلمه ای که ما تمایل داریم آنها را با همدردی مرتبط کنیم عبارتند از، متاسفم،

let's take a look at how both might be used in a response to a friend who just

بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه ممکن است هر دو در پاسخ به دوستی که به تازگی

lost her job. You might start with sympathy by saying,

شغل خود را از دست داده استفاده شود. ممکن است با ابراز همدردی شروع کنید،

I'm so sorry you've lost your job.

خیلی متاسفم که کارتان را از دست دادید.

And then to add on an empathetic response, you might add,

و سپس برای اضافه کردن یک پاسخ همدلانه، می‌توانید اضافه کنید،

I understand how important that job was to you.

می‌دانم که آن شغل چقدر برای شما مهم بوده است.

If there's anything I can do to help, please let me know.

اگر کاری می توانم انجام دهم ، لطفاً به من اطلاع دهید.

By adding that empathetic response,

با افزودن این پاسخ همدلانه، هوش

you're demonstrating emotional intelligence and establishing a deeper

هیجانی را نشان می‌دهید و

connection,

ارتباط عمیق‌تری برقرار می‌کنید،

which ultimately leads to more compassionate responses and

که در نهایت منجر به پاسخ‌های دلسوزانه‌تر و

a stronger level of trust in the relationship to help you do this.

سطح اعتماد قوی‌تری در رابطه می‌شود تا به شما در انجام این کار کمک کند.

Let's take a look at the first strategy for demonstrating empathy.

بیایید نگاهی به اولین استراتژی برای نشان دادن همدلی بیندازیم.

First acknowledge their concerns or feelings.

ابتدا نگرانی ها یا احساسات آنها را بپذیرید.

By acknowledging someone's concern, anger, disappointment,

با تصدیق نگرانی، عصبانیت، ناامیدی،

frustration, or even a positive emotion, such as excitement.

ناامیدی، یا حتی یک احساس مثبت، مانند هیجان.

You are creating that deeper connection rather than a feeling

شما به جای

of you versus me.

اینکه احساسی نسبت به من داشته باشید، ارتباط عمیق تری ایجاد می کنید.

You creating a sense in which it is us,

شما این احساس را ایجاد می کنید که در آن ما هستیم،

something that we are in together, and if a solution is needed,

چیزی که ما با هم هستیم، و اگر راه حلی نیاز باشد،

we're going to find it together to create this feeling it's important

با هم آن را پیدا می کنیم تا این احساس را ایجاد کنیم که مهم است آن احساس یا نگرانی خاص

to name or acknowledge the specific feeling or concern.

را نام ببریم یا تصدیق کنیم .

Let's take a look at two different scenarios to how you might do this.

بیایید نگاهی به دو سناریو مختلف برای چگونگی انجام این کار بیندازیم.

One is professional and the other more personal first let's imagine

یکی حرفه ای و دیگری شخصی تر است، اول اجازه دهید تصور

that a customer is extremely frustrated with your product.

کنیم که یک مشتری به شدت از محصول شما ناامید شده است.

The customer expected a specific feature or function only to find

مشتری از ویژگی یا عملکرد خاصی انتظار داشت

that your product doesn't do what they want.

که متوجه شود محصول شما آنچه را که می‌خواهد انجام نمی‌دهد.

An empathetic response would sound like.

یک پاسخ همدلانه به نظر می رسد.

I understand how important this feature is to your business and that you're

من درک می کنم که این ویژگی چقدر برای کسب و کار شما مهم است و

frustrated that our product doesn't have that feature.

از اینکه محصول ما این ویژگی را ندارد ناامید هستید.

Did you notice the two keywords? I understand,

آیا به دو کلمه کلیدی توجه کرده اید؟ من متوجه شدم،

and we named the specific feeling frustration.

و ما نام این احساس خاص را ناامیدی گذاشتیم.

Let's take a look at another situation that is more or personal.

بیایید به موقعیت دیگری که بیشتر یا شخصی است نگاهی بیندازیم.

Imagine that one of your coworkers recently lost a loved one,

تصور کنید که یکی از همکارانتان اخیراً یکی از عزیزانتان را از دست داده است،

an empathetic response and acknowledgement of the feelings might sound like

یک پاسخ همدلانه و تصدیق احساسات ممکن است به نظر برسد

I know how heartbreaking and painful this loss must be by

که می‌دانم این از دست دادن چقدر دلخراش و دردناک است با

taking the time to understand and acknowledge how someone else feels.

صرف زمان برای درک و تصدیق احساس دیگران.

You're also communicating openness acceptance.

شما همچنین در حال ارتباط با پذیرش باز بودن هستید.

You're creating a window of opportunity in which you can form that deeper

شما در حال ایجاد یک پنجره فرصت هستید که در آن می توانید آن ارتباط عمیق تر را

connection. Now, before we move on to strategy, number two,

ایجاد کنید. اکنون، قبل از اینکه به استراتژی شماره دو برویم،

let's take a look at three more phrases you can use to help you do this.

بیایید نگاهی به سه عبارت دیگر بیندازیم که می‌توانید برای انجام این کار از آنها استفاده کنید.

Number one, I understand this was very difficult to do,

شماره یک، می‌دانم که انجام این کار بسیار دشوار بود،

or I understand this was very frustrating. Number two,

یا می‌دانم که این کار بسیار ناامیدکننده بود. شماره دو،

you took a leap of faith to share this with me. Thank you for trusting me,

شما یک جهش ایمانی انجام دادید تا این را با من در میان بگذارید. از اینکه به من اعتماد کردید متشکرم،

or I know it to took a lot for you to share this with me.

یا می دانم که برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با من خیلی طول کشید.

Thank you for trusting me. And number three,

ممنون که به من اعتماد کردید و شماره سه

that must have been a pretty awful experience.

، باید تجربه بسیار وحشتناکی بوده باشد.

That must have been a terrifying experience.

این باید تجربه وحشتناکی بوده باشد.

That must have been an annoying experience.

این باید تجربه آزاردهنده ای بوده باشد.

As you can see in all of those phrases,

همانطور که در تمام این عبارات می بینید،

we could use any emotion that is appropriate.

ما می توانیم از هر احساسی که مناسب است استفاده کنیم.

We just have to change that keyword.

ما فقط باید آن کلمه کلیدی را تغییر دهیم.

Once you've acknowledged someone's concern or feelings,

هنگامی که نگرانی یا احساسات یک نفر را پذیرفتید،

it's time to move on to strategy. Number two,

وقت آن است که به سراغ استراتژی بروید. شماره دو،

reflect back what you hear when others express

هنگامی که دیگران

frustration, sorrow, or anger.

ناامیدی، اندوه یا خشم را ابراز می کنند، آنچه را می شنوید بازتاب دهید.

We have this tendency to immediately provide reassurance,

ما این تمایل را داریم که فوراً اطمینان ایجاد کنیم،

but in doing so,

اما با انجام این کار،

it might make the speaker feel that what they've said has gone in one ear

ممکن است گوینده احساس کند آنچه گفته است در یک گوش

and out the other. In other words,

و از گوش دیگر خارج شده است. به عبارت دیگر،

you didn't really hear them at all before we immediately provide a

قبل از اینکه ما فوراً یک

solution or some kind of reassurance.

راه حل یا نوعی اطمینان ارائه کنیم، واقعاً آنها را نشنیدید.

It's important to demonstrate empathy by showing that we are fully

مهم است که با نشان دادن اینکه کاملاً

present in the conversation and actively listening.

در مکالمه حضور داریم و فعالانه گوش می دهیم، همدلی را نشان دهیم.

We do that by reflecting back what we hear now,

ما این کار را با بازتاب آنچه اکنون می شنویم انجام می دهیم،

if you're interested in active listening skills in English,

اگر به مهارت های گوش دادن فعال به زبان انگلیسی علاقه مند هستید،

I have a full lesson on that topic.

من یک درس کامل در مورد آن موضوع دارم.

I'll share a link to that lesson in the video notes below,

من پیوندی به آن درس را در یادداشت‌های ویدیویی زیر به اشتراک می‌گذارم،

but now let's talk about how you can reflect back what you hear.

اما اکنون بیایید در مورد چگونگی بازتاب آنچه می‌شنوید صحبت کنیم.

I have three example phrases for you. And as you listen,

من سه عبارت مثال برای شما دارم. و همانطور که گوش می‌دهید،

I want you to see if you notice a pattern or formula of some kind phrase,

می‌خواهم ببینید که آیا متوجه الگو یا فرمولی از جمله‌ی مهربانی می‌شوید،

number one, from what I'm hearing, it sounds like you're feeling annoyed.

شماره یک، از آنچه می‌شنوم، به نظر می‌رسد که شما احساس ناراحتی می‌کنید.

Is that right? Or from what I'm hearing,

درست است؟ یا از آنچه من می شنوم،

it sounds like you're feeling frustrated. Is that right? Number two,

به نظر می رسد که شما احساس ناامیدی می کنید. درست است؟ شماره دو،

if I understand correctly,

اگر درست متوجه شده باشم،

you're feeling frustrated because our product doesn't have that feature.

شما احساس ناامیدی می کنید زیرا محصول ما این ویژگی را ندارد.

Is that correct? And number three,

درسته؟ و شماره سه،

it sounds like what you're telling me is that you're frustrated our product

به نظر می رسد آنچه شما به من می گویید این است که ناامید شده اید که محصول ما

doesn't have that feature. Is that true?

این ویژگی را ندارد. آیا این درست است؟

Did you notice the pattern or formula I used in each one of those

آیا به الگو یا فرمولی که در هر یک از آن

statements?

عبارات استفاده کردم توجه کردید؟

I start by establishing that I'm going to share what I

من با تثبیت اینکه آنچه را که می فهمم به اشتراک می گذارم شروع می

understand. Then I name specifically the feeling or concern,

کنم. سپس من به طور خاص احساس یا نگرانی را نام می

and I paraphrase what I understand the problem to be.

برم و آنچه را که مشکل را درک می کنم، تفسیر می کنم.

And then lastly, I ask to confirm that assumption,

و در آخر، من از شما می‌خواهم که این فرض را تأیید کنم،

this is particularly effective when someone is sharing

این امر به‌ویژه زمانی مؤثر است که شخصی

multiple details with you and you want to get right to the

جزئیات متعددی را با شما به اشتراک می‌گذارد و شما می‌خواهید دقیقاً به

heart of the issue or the heart of the problem. For example,

قلب موضوع یا قلب مشکل برسید. به عنوان مثال،

let's say that you're responding to a customer who's very upset and

فرض کنید در حال پاسخگویی به مشتری هستید که بسیار ناراحت است و

bombarding you with details. When it's time for you to respond,

شما را با جزئیات بمباران می کند. وقتی زمان پاسخ دادن

you might say, if I understand correctly,

شما فرا می رسد، ممکن است بگویید، اگر من درست متوجه شده باشم،

you're feeling frustrated because the order was canceled and we didn't provide

احساس ناامیدی می کنید زیرا سفارش لغو شده است و ما

advanced notice. Is that right?

اطلاعیه قبلی ارائه نکرده ایم. درست است؟

These simple phrases that allow you to acknowledge someone's concern or feeling

این عبارات ساده که به شما امکان می دهد نگرانی یا احساس کسی را بپذیرید

and reflect back what you hear,

و آنچه را می شنوید بازتاب دهید،

take a huge step forward in offering an empathetic response.

گام بزرگی در ارائه پاسخ همدلانه برمی دارد.

And now it's time for strategy. Number three,

و اکنون زمان استراتژی است. شماره سه،

identify their needs and show support with positive language,

نیازهای آنها را شناسایی کنید و با زبانی مثبت حمایت خود را نشان دهید،

whether it's a close friend expressing deep grief over a

خواه دوست صمیمی غم و اندوه عمیق خود را به خاطر از

loss or a customer who's upset and frustrated

دست دادن ابراز کند یا مشتری که از ابراز این احساسات ناراحت و ناامید شده

expressing those emotions requires some vulnerability and vulnerability

است نیاز به آسیب پذیری دارد و آسیب پذیری

is daunting in a moment of vulnerability.

در لحظه آسیب پذیری دلهره آور است.

What most people want initially is to be heard and understood

آنچه اغلب مردم در ابتدا می‌خواهند شنیده شدن و درک شدن است

doing that requires a quick evaluation of whether or

که انجام آن مستلزم ارزیابی سریع این است که آیا

not someone is looking for a solution or whether they simply want

کسی به دنبال راه‌حلی است یا نه یا اینکه صرفاً

your support. And there's a difference.

حمایت شما را می‌خواهد. و یک تفاوت وجود دارد.

Think for a moment about the last time you were exhausted at

لحظه ای به آخرین باری فکر کنید

the end of a long, terrible day at work,

که در پایان یک روز کاری طولانی و وحشتناک خسته شدید،

maybe a customer was extremely upset with you. There were some missed deadlines,

شاید مشتری به شدت از دست شما ناراحت شده باشد. مهلت‌های از دست رفته وجود داشت،

something was over budget and all of your meetings went long.

چیزی بیش از بودجه بود و همه جلسات شما طولانی شد.

So you're totally worn out. You get home,

بنابراین شما کاملاً فرسوده شده اید. به خانه می رسید

you start talking about your day and in the process,

، شروع به صحبت در مورد روز خود می کنید و در این روند،

what is it that you want the most? Do you want someone to interrupt and say, oh,

چه چیزی را بیشتر می خواهید؟ میخوای یکی حرفشو قطع کنه و بگه آخه

you know what, tomorrow you should and then give a solution.

میدونی چیه فردا باید راه حل بده.

Or do you want someone to just listen and say, oh, that sounds awful.

یا می خواهید کسی فقط گوش کند و بگوید، اوه، این افتضاح به نظر می رسد.

I'm so sorry. I understand that must feel terrible. And you must be exhausted.

خیلی متاسفم. من درک می کنم که باید احساس وحشتناکی داشته باشد. و تو باید خسته باشی

Chances are you're looking for number two.

به احتمال زیاد شما به دنبال شماره دو هستید.

You want someone to show support.

شما می خواهید کسی حمایت کند.

An empathetic listener will be careful to respond in a way that shows.

یک شنونده همدل مراقب است که به گونه ای پاسخ دهد که نشان دهد.

They understand what you need in the moment without giving

آنها بدون ارائه هیچ توصیه ناخواسته ای می فهمند که در لحظه به چه چیزی نیاز دارید

any unsolicited advice. Similarly, in customer service,

. به طور مشابه، در خدمات مشتری،

an initial empathetic response will identify the customer's need before offering

یک پاسخ همدلانه اولیه ، نیاز مشتری را قبل از ارائه

a solution. And along the way,

راه حل مشخص می کند. و در طول مسیر

it'll include showing support through positive language to do this.

، شامل نشان دادن حمایت از طریق زبان مثبت برای انجام این کار خواهد بود.

Here are several phrases you can use. I am here for you.

در اینجا چندین عبارت وجود دارد که می توانید استفاده کنید. من بخاطر تو اینجا هستم.

What can I do to help? I understand this is a very difficult time for you.

چه کمکی می توانم انجام دهم؟ من درک می کنم که این زمان برای شما بسیار سخت است.

What can I do right now? That would be most helpful.

در حال حاضر چه کاری می توانم انجام دهم؟ که بیشتر کمک کننده خواهد بود.

How can I help you get through this?

چگونه می توانم به شما کمک کنم تا از این طریق عبور کنید؟

I understand why you're angry and I want to thank you for bringing this to our

من درک می کنم که چرا عصبانی هستید و می خواهم از شما تشکر کنم که این موضوع را به ما

attention. I'm ready to help. And lastly, I hear you.

اطلاع دادید. من آماده کمک هستم. و در آخر، من شما را می شنوم.

This is certainly a frustrating situation and I'm ready to help everyone.

مطمئناً این وضعیت ناامید کننده ای است و من آماده ام تا به همه کمک کنم.

A of those phrases shows empathy by letting the speaker know

یکی از این عبارات نشان دهنده همدلی است که به گوینده اجازه می دهد بداند

that they have been heard and understood, and you are there to support them.

که آنها شنیده شده و درک شده اند، و شما برای حمایت از آنها حضور دارید.

Now in situations when a solution is expected. For example,

حال در شرایطی که انتظار راه حل می رود. به عنوان مثال،

if a customer is upset, of course they want some kind of a resolution.

اگر مشتری ناراحت است، مطمئناً یک نوع راه حل می خواهد.

Here's what you might add on. You can start with,

در اینجا چیزی است که می توانید به آن اضافه کنید. شما می توانید با شروع کنید،

I understand how frustrating this is and I'm ready to help then provide

من درک می کنم که چقدر این موضوع ناامید کننده است و من آماده هستم تا در ارائه

the solution. For example,

راه حل کمک کنم. به عنوان مثال،

we'd like to offer you and then describe the offer.

ما می خواهیم به شما پیشنهاد دهیم و سپس آن پیشنهاد را شرح دهیم.

We can have our maintenance team there by,

ما می‌توانیم تیم تعمیر و نگهداری خود را در آنجا داشته باشیم،

and then name the date and time we would it help if we,

و سپس تاریخ و ساعت را نام ببریم، اگر

and then insert your offer or solution, we will,

پیشنهاد یا راه‌حل شما را وارد کنیم ، کمک می‌کنیم،

and then state exactly what you're going to do or what your team is going to do.

و سپس دقیقاً بیان کنیم که قرار است چه کاری انجام دهید یا تیم شما چیست. قرار است انجام دهد.

How would you feel about,

در مورد آن چه احساسی دارید،

and then offer your solution or idea once you've gone through those

و پس از انجام این سه استراتژی، راه حل یا ایده خود را ارائه می دهید

three strategies?

؟

The last step in demonstrating empathy with sincerity is to follow

آخرین مرحله برای نشان دادن همدلی با صمیمیت،

up and express appreciation while it's important to express

پیگیری و ابراز قدردانی است، در حالی که ابراز

empathy in response to an immediate situation,

همدلی در پاسخ به یک موقعیت فوری،

asking follow up questions, a skill.

پرسیدن سؤالات بعدی، یک مهارت مهم است. تمرین عمیق

My Fluency School students practice in depth is an increased

دانش‌آموزان مدرسه تسلط من در

level of skill when demonstrating empathy in a sincere way.

هنگام نشان دادن همدلی به شیوه‌ای صمیمانه، افزایش سطح مهارت است.

So whether you're talking with a loved one who just had a terrible day or

بنابراین، چه با یکی از عزیزانتان صحبت کنید که روز بدی را سپری کرده است و

working with an upset customer,

چه با یک مشتری ناراحت کار می‌کنید،

here's how you can effectively follow up and express appreciation.

در اینجا می‌توانید به طور موثر پیگیری کنید و قدردانی کنید.

How are you feeling today? How are you feeling?

امروز چطوری؟ چه احساسی دارید؟

Or how have you been since we last spoke?

یا از آخرین باری که صحبت کردیم چطور بودی؟

How have things progressed since we last spoke? How's the process going?

از آخرین باری که صحبت کردیم، اوضاع چگونه پیشرفت کرده است ؟ روند چگونه پیش می رود؟

We value your feedback and I'd like to know how things are going since we

ما برای بازخورد شما ارزش قائلیم و می‌خواهم بدانم از زمانی که آن راه‌حل را اجرا کردیم، اوضاع چگونه پیش می‌رود

implemented that solution. Not only do these open questions,

. نه تنها این سؤالات باز را انجام می دهند،

invite more details and converse,

جزئیات بیشتری را دعوت می کنند و گفتگو می کنند،

but they also help you gauge whether or not more support is needed.

بلکه به شما کمک می کنند ارزیابی کنید که آیا به پشتیبانی بیشتری نیاز است یا خیر.

Now, how does all of this look,

اکنون، همه اینها چگونه به نظر می رسند،

how do these four strategies go together in a spoken response or

چگونه این چهار استراتژی در یک پاسخ گفتاری یا یک ایمیل با هم ترکیب می شوند

an email?

؟

I recently wrote an email to a company expressing my frustration with their

من اخیراً ایمیلی به یک شرکت نوشتم که در آن ناامیدی خود را از محصول آنها ابراز

product, a product I've actually used for years. And to be quite honest,

کردم، محصولی که در واقع سال ها از آن استفاده می کردم . و صادقانه بگویم،

I wasn't just frustrated. I was angry. I was annoyed in my email.

من فقط ناامید نبودم. من عصبانی بودم. تو ایمیلم اذیت شدم

I was sure to be professional, but I made it very clear how upset I was.

من مطمئن بودم که حرفه ای هستم، اما به وضوح نشان دادم که چقدر ناراحت هستم.

And I have to be honest with you.

و من باید با شما صادق باشم.

I was stunned in a very positive way with the email

با

response I received. In fact,

پاسخ ایمیلی که دریافت کردم به طرز بسیار مثبتی متحیر شدم. در واقع،

it followed every single one of the strategies I've just shared with you today.

از تک تک استراتژی هایی که امروز با شما به اشتراک گذاشتم، پیروی کرد.

If you'd like to see a full image of this email, I've shared it with this lesson

اگر می‌خواهید تصویر کاملی از این ایمیل را ببینید، من آن را با این درس

at my Speak Confident English website,

در وب‌سایت Speak Confident English خود به اشتراک

and I'll leave a link directly to this lesson in the video notes below.

گذاشته‌ام، و لینک مستقیم این درس را در یادداشت‌های ویدیویی زیر می‌گذارم.

But here are a few key phrases from the email that I'd like to share with you.

اما در اینجا چند عبارت کلیدی از ایمیل وجود دارد که می خواهم با شما به اشتراک بگذارم.

And as I do,

و همانطور که من انجام می دهم،

I think you'll immediately notice which strategies are being used.

فکر می کنم شما بلافاصله متوجه خواهید شد که کدام استراتژی استفاده می شود.

The email started with, I completely understand how important it is.

ایمیل با شروع شد، من کاملاً درک می کنم که چقدر مهم است.

I sincerely apologize.

من صمیمانه عذرخواهی می کنم.

And I do appreciate your 2 cents about the matter.

و من قدردان 2 سنت شما در مورد این موضوع هستم.

It totally makes sense. And I'm on your side here.

کاملا منطقی است. و من در اینجا در کنار شما هستم.

I made sure to talk to my team about it.

من مطمئن شدم که در مورد آن با تیمم صحبت کردم.

Should we hear any word or update on this matter rest assure I

اگر حرف یا به‌روزرسانی در این مورد بشنویم

will personally make sure this information is relayed to you.

، مطمئن باشید که من شخصاً مطمئن می‌شوم که این اطلاعات به شما منتقل می‌شود.

How do you think I felt after reading that email, I felt heard,

فکر می کنید پس از خواندن آن ایمیل چه احساسی داشتم، احساس کردم شنیده شده،

understood, and appreciated.

درک شده و مورد قدردانی قرار گرفته است.

Although I did not get the solution I wanted in the end,

اگرچه در نهایت به راه حلی که می خواستم نرسیدم،

I trusted the company more.

اما بیشتر به شرکت اعتماد کردم.

If you are ready to demonstrate genuine empathy in English,

اگر برای نشان دادن همدلی واقعی به زبان انگلیسی آماده هستید،

my recommendation is that you choose two or three phrases from the lesson that

توصیه من این است که دو یا سه عبارت از درس مورد علاقه خود را انتخاب

you like, or that you feel comfortable with. Write them down,

کنید یا با آن احساس راحتی کنید. آنها را یادداشت کنید،

practice saying them regularly. Use them as often as you can,

گفتن آنها را به طور منظم تمرین کنید. تا جایی که می توانید از آنها استفاده کنید،

just like adding new words, English vocabulary,

درست مانند افزودن کلمات جدید، واژگان انگلیسی،

repeating phrases consistently is an important step in helping

تکرار مداوم عبارات ، گام مهمی برای کمک به

you remember these phrases, the instant that you need them.

یادآوری این عبارات ، در لحظه ای که به آنها نیاز دارید، است.

You can also download my free, how to say what you want in English training,

همچنین می‌توانید آموزش رایگان من، نحوه بیان آنچه را که می‌خواهید در زبان انگلیسی دانلود کنید،

which outlines how to build confidence and be able to express yourself

که نحوه ایجاد اعتماد به نفس را توضیح می‌دهد و می‌توانید

easily in English with that.

با آن به راحتی خود را به زبان انگلیسی بیان کنید.

Thank you so much for joining me in today's Confident English lesson on empathy.

از اینکه امروز با من در درس انگلیسی مطمئن در مورد همدلی همراهی کردید بسیار سپاسگزارم.

Make sure that you subscribe and I look forward to seeing you next time.

مطمئن شوید که مشترک شوید و من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم.