For and Since: Learn these prepositions with Simple English Videos

Thank you for calling Pattersons. Your call is very important to us. Please hold.

ممنون که با پترسونز تماس گرفتید. تماس شما برای ما بسیار مهم است. لطفا نگه دارید.

Sorry to keep you waiting. This is Rachel speaking. How can I help you?

متاسفم برای نگه داشتن شما در انتظار. این راحیل صحبت می کند. چگونه می توانم به شما کمک کنم؟

At last. I've been waiting for fifteen minutes. I have a question about...

در آخر. من پانزده دقیقه منتظرم. من یک سوال در مورد ...

Oh, I've got another call. Can I put you on hold for a moment?

اوه، من یک تماس دیگر دارم. آیا می توانم شما را یک لحظه معطل کنم؟

Wait! I just have a question about my account. Hello. Hello?

صبر کن! من فقط یک سوال در مورد اکانت خود دارم. سلام. سلام؟

We can use both these prepositions to talk about time, so what's the difference?

ما می توانیم از هر دو این حرف اضافه برای صحبت در مورد زمان استفاده کنیم، پس تفاوت چیست؟

We use 'for' to talk about periods of time. And 'since' to talk about points in time.

ما از "برای" برای صحبت در مورد دوره های زمانی استفاده می کنیم. و از آنجا که در مورد نقاط در زمان صحبت کنید.

Let's look at some examples. We'll start with 'for'.

بیایید به چند نمونه نگاه کنیم. ما با "برای" شروع می کنیم.

I think you should throw this sweater away, Jay. But I've had it for ten years. Exactly!

من فکر می کنم باید این ژاکت را دور بریزید، جی. اما ده ساله دارمش. دقیقا!

All right. So she hasn't written for a couple of weeks. Three weeks.

خیلی خوب. بنابراین او چند هفته است که چیزی ننوشته است. سه هفته.

Does that mean anything? Don't worry so much. I've been waiting for fifteen minutes. I have

آیا این معنی دارد؟ اینقدر نگران نباش من پانزده دقیقه منتظرم. من

a question about ... Oh, I've got another call. Can I put you on

یک سوال در مورد ... اوه، من یک تماس دیگر دارم. آیا می توانم شما را

hold for a moment? Wait! I just have a question about my account.

یک لحظه معطل کنم؟ صبر کن! من فقط یک سوال در مورد اکانت خود دارم.

So we use 'for' to talk about periods of time. It could be years, weeks, 15 minutes or just

بنابراین ما از "برای" برای صحبت در مورد دوره های زمانی استفاده می کنیم. ممکن است سال ها، هفته ها، 15 دقیقه یا فقط

a moment. It's a length of time. Great! Now what about

یک لحظه باشد. این مدت زمان زیادی است. عالی! حالا

'since'? We use since to talk about points in time.

"از آنجا" چطور؟ ما از since برای صحبت در مورد نقاط در زمان استفاده می کنیم.

At last! Hi everyone. Nice of you to come. What's the matter. Am I late?

در آخر! سلام به همه. خوشحالم که اومدی موضوع چیه. دیر کردم؟

We've been waiting since two o'clock. But it's only three.

ما از ساعت دو منتظریم. اما این فقط سه است.

We bought this ball for Carter last Saturday. And since then, he hasn't stopped playing

شنبه گذشته این توپ را برای کارتر خریدیم. و از آن زمان، او بازی

with it. Oh, he loves it! Last six months, we created more than two

با آن را متوقف نکرده است. اوه، او آن را دوست دارد! در شش ماه گذشته

hundred thousand jobs each month. That's the first time that's happened since 1997

هر ماه بیش از دویست هزار شغل ایجاد کردیم. این اولین باری است که از سال 1997

Since two o'clock, since last Saturday, since

از ساعت دو بعد از ظهر، از شنبه گذشته، از سال

1997. They're all points in time. And another thing. Points in time can be marked

1997 این اتفاق افتاده است. همه آنها در زمان هستند. و یه چیز دیگه نقاط در زمان را می توان

by things that happened - by events. And tonight we look back. It's been ten years

با چیزهایی که اتفاق افتاد - با رویدادها مشخص کرد. و امشب به گذشته نگاه می کنیم. ده سال

since the Wall Street crash. So where are we now?

از سقوط وال استریت می گذرد. خب الآن کجاییم؟

So the Wall Street crash was an event that maked a point in time.

بنابراین سقوط وال استریت رویدادی بود که نقطه ای از زمان را رقم زد. آیا

Have you heard? Tom's getting married. When? I don't know.

شنیده اید؟ تام داره ازدواج میکنه چه زمانی؟ من نمی دانم.

I haven't been able to speak to him since I got his email. Give him a call. Oh, right.

از زمانی که ایمیلش را دریافت کردم نتوانستم با او صحبت کنم . بهش زنگ بزن درسته.

So again, 'I got his email' was an event that marked a point in the past. 'Since' is about

بنابراین دوباره، "ایمیل او را دریافت کردم" رویدادی بود که نقطه ای را در گذشته مشخص کرد. "از آنجا" در مورد

points in time. May I introduce myself? I'm Watson Pritchard.

نقاط در زمان است. ممکن است خودم را معرفی کنم؟ من واتسون پریچارد هستم.

In just a minute, I'll show you the only really haunted house in the world.

فقط در یک دقیقه، من تنها خانه واقعاً جن زده در جهان را به شما نشان خواهم داد.

Since it was built a century ago, seven people including my brother, have been murdered in

از یک قرن پیش که ساخته شده، هفت نفر از جمله برادرم در

it. Since then, I've owned the house. I've only

آن کشته شده اند. از آن زمان، من صاحب خانه هستم. من فقط

spent one night there, and when they found me in the morning, I was almost dead.

یک شب را آنجا گذرانده ام و صبح که مرا پیدا کردند تقریباً مرده بودم. اکنون

You've been watching this video for several minutes now.

چند دقیقه است که این ویدیو را تماشا می کنید .

We hope that it's helped you learn when to use 'for' and when to use 'since'. One more

امیدواریم که به شما کمک کرده باشد یاد بگیرید چه زمانی از «برای» و چه زمانی از «از» استفاده کنید. یک

example? Oh hi doctor. What's up? I'm afraid I have

مثال دیگر؟ سلام دکتر چه خبر؟ می ترسم

some bad news and some very bad news. Oh no! Give me the bad news first.

چند خبر بد و چند خبر خیلی بد داشته باشم. وای نه! اول خبر بد را به من بده

The lab called with your test results. They said you have 24 hours to live.

آزمایشگاه با نتایج آزمایش شما تماس گرفت. گفتند 24 ساعت دیگر برای زندگی داری.

Twenty four hours? That's terrible! What could be worse?

بیست و چهار ساعت؟ این وحشتناک است! چه چیزی می تواند بدتر باشد؟

Here's the very bad news. I've been trying to reach you since yesterday.

در اینجا یک خبر بسیار بد است. از دیروز سعی کردم به تو برسم.

Oooo, you're still here. Then perhaps you'd like another example. It's about a young couple

اووو، تو هنوز اینجایی سپس شاید شما مثال دیگری بخواهید. این در مورد یک زوج جوان

called Sue and Larry. They're in love and they want to get married.

به نام سو و لری است. آنها عاشق هستند و می خواهند ازدواج کنند.

Now let's see. You've known each other for... Three months, one week, two days and seventeen

حالا بیایید ببینیم. شما همدیگر را می شناسید... سه ماه و یک هفته و دو روز و هفده

hours. And you're eighteen, Sue? And nineteen, Larry?

ساعت. و تو هجده سالته، سو؟ و نوزده، لری؟ آیا

Have either of you ever been in love before? Well, but not like this. This is the real

هیچ کدام از شما قبلا عاشق بوده اید؟ خب ولی نه اینجوری این یک چیز واقعی است

thing. Yeah. So what do you think? Should Sue and Larry

. آره خب چی فکر می کنی؟ آیا سو و لری باید

get married. Why, ever since I first met Larry, I haven't

ازدواج کنند؟ چرا، از زمانی که لری را برای اولین بار ملاقات کردم، نمی

wanted to date anyone else. The whole three months now.

خواستم با شخص دیگری قرار بگذارم. الان کل سه ماه

Is that a good enough reason? Write to us in the comments and tell us what you think.

آیا این دلیل کافی است؟ در نظرات برای ما بنویسید و نظر خود را به ما بگویید.

Bye now!

حالا خداحافظ!