The word 'like' in conversation. It's like 🤩!

‘Like’.

'پسندیدن'.

This is such a common word in English, but do you know how it’s used in colloquial

این یک کلمه بسیار رایج در انگلیسی است، اما آیا می دانید چگونه در زبان انگلیسی محاوره ای استفاده می شود

English?

؟

And do you know what it means in teenage slang?

و آیا می دانید در زبان عامیانه نوجوانی به چه معناست؟

Today we’re very lucky to have some help.

امروز ما بسیار خوش شانس هستیم که کمکی داریم.

Super Agent Awesome is here.

Super Agent Awesome اینجاست.

Thank you Vicki.

ممنون ویکی

I’m Jay and I’m American.

من جی هستم و آمریکایی هستم.

And I’m Vicki and I’m British.

و من ویکی هستم و بریتانیایی هستم.

The word ‘like’ has several meanings in English.

کلمه "مانند" در انگلیسی معانی مختلفی دارد .

It can be a verb.

می تواند فعل باشد.

For example, ‘I like you’.

به عنوان مثال، "من تو را دوست دارم".

I like you too!

من هم تو را دوست دارم!

And it can also be a preposition.

و همچنین می تواند حرف اضافه باشد.

So we could say ‘What’s it like? or ‘It looks like …’

بنابراین می‌توانیم بگوییم «چه شکلی است؟» یا "به نظر می رسد ..."

I’ll put a link here to other videos we’ve made about that.

من پیوندی به ویدیوهای دیگری که در مورد آن ساخته ایم را در اینجا قرار خواهم داد.

But today we’re looking at some colloquial uses of ‘like’ – in other words how

اما امروز ما در حال بررسی برخی از کاربردهای محاوره ای «مانند» هستیم - به عبارت دیگر چگونه از

we use it when we’re speaking informally.

آن در هنگام صحبت غیررسمی استفاده می کنیم.

And in slang.

و به زبان عامیانه.

It’s a word that young people use a lot.

این کلمه ای است که جوانان زیاد از آن استفاده می کنند.

Luckily we have Super Agent Awesome to help us.

خوشبختانه ما Super Agent Awesome را داریم که به ما کمک می کند.

Let’s see an example.

بیایید یک مثال ببینیم.

Is there anything you complain about doing?

آیا چیزی وجود دارد که از انجام آن شکایت داشته باشید؟

I will be like Mom, ‘I want to play Fortnite again.

من مثل مامان خواهم بود، "من می خواهم دوباره Fortnite بازی کنم ."

Please, please, please!’

لطفاً، لطفاً، لطفاً!»

So you complain about not playing Fortnite. Yeah, I feel like everyone should play Fortnite!

بنابراین از بازی نکردن Fortnite شکایت دارید. بله، من احساس می کنم همه باید Fortnite بازی کنند!

Did you catch it?

گرفتی؟

He said ‘I feel like everyone should play Fortnite.’

او گفت: «احساس می‌کنم همه باید فورتنایت را بازی کنند.»

Well he loves that game, but he also said this.

خب او آن بازی را دوست دارد، اما این را هم گفت .

So he used ‘like’ to report what he'll say to his Mom.

بنابراین او از "لایک" برای گزارش آنچه که به مادرش می گوید استفاده کرد.

This use of ‘like’ is particularly common with young people.

این استفاده از "مانند" به ویژه در میان جوانان رایج است.

We call this the quotative ‘like’ because it’s about quoting what people say and also

ما این را «مثل» می‌نامیم، زیرا در مورد نقل قول مردم و همچنین

what they’re thinking.

آنچه که فکر می‌کنند است.

So it has a more general meaning than just ‘say’.

بنابراین معنای کلی تری نسبت به «گفتن» دارد.

It can mean ‘think’ too because you can use it to describe inner feelings and thoughts.

این می تواند به معنای "فکر کردن" نیز باشد زیرا می توانید از آن برای توصیف احساسات و افکار درونی استفاده کنید.

Notice we always use the verb ‘be’ here.

توجه داشته باشید که ما همیشه از فعل "be" در اینجا استفاده می کنیم.

You can change the tense, so you can use the future ‘I will be like …' Or the past,

شما می توانید زمان را تغییر دهید، بنابراین می توانید از آینده "I will be like ..." یا گذشته، "

‘I was like …’ but we always use the verb ‘be’.

I was like ..." استفاده کنید، اما ما همیشه از فعل "be" استفاده می کنیم.

Is this use of like just an American thing?

آیا این استفاده فقط یک چیز آمریکایی است؟

No.

نه.

Though they think it started in California in the 1980s.

اگرچه آنها فکر می کنند که در کالیفرنیا در دهه 1980 شروع شد.

But it's used by English speakers all over the world these days.

اما این روزها توسط انگلیسی زبانان در سراسر جهان استفاده می شود.

Some people complain that young people use the word ‘like’ too much.

برخی از مردم شکایت دارند که جوانان از کلمه "مانند" بیش از حد استفاده می کنند.

They think it’s sloppy English.

آنها فکر می کنند این انگلیسی شلخته است.

Sloppy.

درهم و برهم.

Sloppy means without care or effort.

شلخته یعنی بدون مراقبت یا تلاش.

Do you think it’s sloppy and lazy?

آیا فکر می کنید شلخته و تنبل است؟

No.

نه.

I think it’s very interesting because languages change over time and if you look carefully,

فکر می‌کنم خیلی جالب است، زیرا زبان‌ها در طول زمان تغییر می‌کنند و اگر با دقت نگاه کنید،

you find ‘like’ has new and useful functions in English.

متوجه می‌شوید که "مانند" عملکردهای جدید و مفیدی در انگلیسی دارد.

It can signal what we say and think and it can signal other things too.

این می تواند نشان دهنده آنچه می گوییم و فکر می کنیم و همچنین می تواند نشان دهنده چیزهای دیگر باشد.

Then let’s look at another example.

سپس به مثال دیگری نگاه می کنیم. آیا

Do you ever complain about having to go to bed at a certain time?

تا به حال از اینکه باید در یک زمان خاص به رختخواب بروید شکایت دارید؟

Yeah.

آره

So one time, I was watching a movie, um, it was like Hotel Transylvania III.

بنابراین یک بار، داشتم یک فیلم می دیدم، امم، مثل هتل ترانسیلوانیا III بود.

And then there was this really dramatic action scene, and like the villain is about to beat

و سپس این صحنه اکشن واقعاً دراماتیک وجود داشت ، و مثل اینکه شخصیت شرور می‌خواهد

the hero, or the hero is about to beat the villain, but then Dad stopped me and I had

قهرمان را شکست دهد، یا قهرمان می‌خواهد شرور را شکست دهد ، اما بعد بابا جلوی من را گرفت و من مجبور شدم

to go to bed.

به رختخواب بروم.

Uhuh.

اوه

Why did he say ‘like’ here?

چرا اینجا گفت "لایک"؟

Well he was remembering, but he wasn’t totally sure.

خوب یادش بود، اما کاملا مطمئن نبود.

Perhaps that was the movie, or perhaps it was a different one.

شاید این فیلم بود یا شاید فیلم دیگری بود.

So ‘like’ signaled he wasn’t sure?

بنابراین «لایک» نشان داد که او مطمئن نیست؟

Yes and he said it again later.

بله و بعداً دوباره گفت.

Now the hero is the good guy and the villain is the bad guy.

حالا قهرمان، آدم خوب است و شرور ، آدم بد.

And he couldn’t remember who was winning, so he signaled that by saying ‘like’

و او نمی‌توانست به خاطر بیاورد که چه کسی برنده است، بنابراین نشان داد که با گفتن "لایک"

‘Like’ signaled he wasn’t sure.

"لایک" نشان داد که مطمئن نیست.

Yes.

آره.

This isn’t just a feature of young people’s speech.

این فقط ویژگی گفتار جوانان نیست .

We use ‘like’ in the same way.

ما از "like" به همین ترتیب استفاده می کنیم.

It signals uncertainty or that something is approximate.

این علامت عدم قطعیت یا تقریبی بودن چیزی است .

For example, it’s like this big.

مثلاً به این بزرگی است.

And it could be this big or it could be this big.

و می تواند به این بزرگی یا می تواند به این بزرگی باشد.

‘Like’ signals an approximation.

"مثل" یک تقریب را نشان می دهد.

It means what I’m saying might not be perfectly accurate.

این بدان معناست که آنچه من می گویم ممکن است کاملاً دقیق نباشد.

And it can also signal exaggeration.

و همچنین می تواند نشانه اغراق باشد.

It’s like this big!

مثل این بزرگ است! به

That sounds like a useful function!

نظر یک عملکرد مفید است!

And another way we use ‘like’ is as a discourse marker

و راه دیگری که ما از «مثل» استفاده می کنیم این است که به عنوان نشانگر گفتمان

What do you mean?

منظورتان چیست؟

It’s a word we use to organize our speech.

این کلمه ای است که ما برای سازماندهی گفتار خود استفاده می کنیم.

For example … Like … Well … So … We put like it at the start of a sentence when

به عنوان مثال ... مانند ... خوب ... بنابراین ... ما مانند آن را در ابتدای جمله قرار می دهیم زمانی که به این

we’re thinking of what to say.

فکر می کنیم که چه بگوییم.

So it’s a filler.

پس پرکننده است.

Like Errr … and Umm ….. Yes, it’s a word that fills a space and

مانند Errr… و Umm….. بله، این کلمه ای است که فضایی را پر می کند و به

helps us speak more smoothly.

ما کمک می کند راحت تر صحبت کنیم.

OK.

خوب.

Let’s hear another story.

داستان دیگری بشنویم

Can you name something that you’ve had to apologize for doing?

آیا می توانید چیزی را نام ببرید که مجبور شده اید بابت انجام آن عذرخواهی کنید؟

Oh I know, I know, I know, I know.

اوه می دانم، می دانم، می دانم، می دانم.

The time where I buried my Dad’s ring.

زمانی که حلقه بابام را دفن کردم.

I had to apologize for burying my Dad’s wedding ring.

مجبور شدم به خاطر دفن حلقه ازدواج پدرم عذرخواهی کنم.

Before we carry on, do you know the word ‘bury’.

قبل از اینکه ادامه دهیم، آیا کلمه "دفن کردن" را می دانید؟

It means to put something in the ground.

یعنی چیزی در زمین گذاشتن.

When people die we bury them.

وقتی مردم می میرند آنها را دفن می کنیم.

It’s a regular verb.

این یک فعل منظم است.

Bury, buried, buried.

دفن، دفن، دفن.

A dog could bury a bone in the ground.

یک سگ می تواند یک استخوان را در زمین دفن کند.

We can bury treasure too.

ما هم می توانیم گنج را دفن کنیم.

I had to apologize for burying my Dad’s wedding ring.

مجبور شدم به خاطر دفن حلقه ازدواج پدرم عذرخواهی کنم.

The reason why I did it was because I wanted to use the metal detector.

دلیل اینکه این کار را کردم این بود که می خواستم از فلزیاب استفاده کنم.

Then I told my Dad and said 'Dad, where’s the metal detector?'

سپس به پدرم گفتم و گفتم بابا، فلزیاب کجاست؟

Then my Dad was like your brother took it apart a couple of months ago, and then I’m

بعد پدرم مثل این بود که برادرت چند ماه پیش آن را از هم جدا کرده بود، و بعد من می‌گفتم

like … Dad was like ‘Yo, what’s wrong?’

… بابا مثل «یو، چه مشکلی دارد؟»

And then I was like Argh!

و بعد من مثل ارغ شدم!

I buried your wedding ring.

حلقه ازدواجت را دفن کردم

And then my Dad was like … Oh!

و بعد پدرم انگار... اوه!

So that’s why you wanted to use the metal detector.

بنابراین به همین دلیل است که می خواهید از فلزیاب استفاده کنید .

Did you understand everything?

همه چیز را فهمیدی؟

He buried his Dad’s wedding ring in the yard.

حلقه ازدواج پدرش را در حیاط دفن کرد .

Or in British English, the garden.

یا در انگلیسی بریتانیایی باغ.

He buried it in the yard so he could try to find it with the metal detector.

او آن را در حیاط دفن کرد تا بتواند با فلزیاب آن را پیدا کند.

But their metal detector was broken because his brother had taken it apart.

اما فلزیاب آنها خراب شده بود زیرا برادرش آن را جدا کرده بود.

Did they ever find the ring?

آیا آنها هرگز حلقه را پیدا کردند؟

No.

نه.

I think it’s still lost.

فکر می کنم هنوز گم شده است.

Let’s hear what his Dad said again.

بیایید دوباره بشنویم که پدرش چه گفت.

And then my Dad was like … Oh!

و بعد پدرم انگار... اوه!

So that’s why you wanted to use the metal detector.

بنابراین به همین دلیل است که می خواهید از فلزیاب استفاده کنید .

He’s lucky because his Dad is really nice.

او خوش شانس است زیرا پدرش واقعاً خوب است.

He was very understanding.

او بسیار فهمیده بود.

OK, there was one more use of ‘like’ there that’s common and pretty funny.

بسیار خوب، یک مورد دیگر از "مثل" در آنجا وجود داشت که رایج و بسیار خنده دار است.

Your brother took it apart a couple of months ago and then I’m like ….

برادرت چند ماه پیش آن را جدا کرد و بعد من ....

So you can say 'like' and then make a funny face.

بنابراین می توانید بگویید "لایک" و سپس یک چهره خنده دار بسازید .

It's very common.

بسیار رایج است.

And easy too.

و همچنین آسان.

No words, just a dramatic face.

بدون کلام، فقط یک چهره دراماتیک. می

I want to say a big thank you to Super Agent Awesome for helping us make this video.

خواهم از Super Agent Awesome تشکر کنم که به ما در ساخت این ویدیو کمک کرد.

He was like … ! If you enjoyed this video, please give it

او شبیه…! اگر از این ویدیو لذت بردید، لطفا آن را به

a thumbs up and share it with your friends.

اشتراک بگذارید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

See you next week everyone.

هفته آینده همگی میبینمتون

Bye.

خدا حافظ.

Bye-bye.

خداحافظ.