Literally - an overused word?

Did you hear the storm last night?

صدای طوفان دیشب را شنیدی؟

Yeah, lightning struck a tree across the street.

آره، صاعقه به درختی در آن طرف خیابان برخورد کرد.

Really?

واقعا؟

Yeah, I literally jumped out of my skin.

آره، به معنای واقعی کلمه از پوستم پریدم.

Is it possible to literally jump out of your skin?

آیا ممکن است به معنای واقعی کلمه از پوست خود بپرید ؟

We had an interesting question from a viewer called Peter.

یک سوال جالب از بیننده ای به نام پیتر داشتیم.

He said, ‘I hear people saying literally for almost everything.

او گفت: «من می‌شنوم که مردم تقریباً برای همه چیز می‌گویند. به

It seems like an overuse of the word.

نظر می رسد استفاده بیش از حد از کلمه است.

What do you think about it?’

نظر شما در مورد آن چیست؟»

Literally.

به معنای واقعی کلمه.

Some people use this word a lot.

برخی افراد از این کلمه زیاد استفاده می کنند.

You say lit-er-all-y. 4 syllables.

شما می گویید lit-er-all-y. 4 هجا.

Literally.

به معنای واقعی کلمه.

What do you say then?

اونوقت چی میگی؟

I can say it the same way, but if I’m speaking fast, I say lit(e)-ral-ly.

من می توانم آن را به همین صورت بگویم، اما اگر سریع صحبت می کنم، می گویم lit(e)-ral-ly. به

Lit(e)-ral-ly.

معنای واقعی کلمه.

Three syllables.

سه هجا.

Is that a British English thing?

آیا این یک چیز انگلیسی بریتانیایی است؟

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

But the next question is: what does literally mean?

اما سوال بعدی این است: به معنای واقعی کلمه چیست ؟

It has three meanings.

سه معنا دارد.

The first one is in a literal way – so with the exact meaning of the words you’re using.

اولین مورد به صورت تحت اللفظی است - بنابراین با معنای دقیق کلماتی که استفاده می کنید.

The traditional dress of Japan is a ‘kimono’, which literally means a ‘thing to wear’.

لباس سنتی ژاپن "کیمونو" است که در لغت به معنای "چیزی برای پوشیدن" است.

And here’s another Japanese word: karate.

و در اینجا یک کلمه ژاپنی دیگر وجود دارد: کاراته.

It literally means the 'art of empty hands'.

این در لغت به معنای هنر دست خالی است.

If we mean something literally, it means according to the actual words.

اگر معنای تحت اللفظی چیزی را داشته باشیم، به معنای واقعی کلمه است.

The words with their most basic meaning.

کلماتی با اساسی ترین معنی خود.

OK, that’s the first meaning.

خوب، این اولین معنی است.

What about the second?

در مورد دوم چطور؟

It’s similar.

مشابه است.

Literally can mean something like ‘really’ or 'in truth’.

به معنای واقعی کلمه می تواند چیزی شبیه به "واقعا" یا "در حقیقت" باشد.

We say literally when something is surprising and we want to emphasize that it is true.

وقتی چیزی تعجب آور است به معنای واقعی کلمه می گوییم و می خواهیم تأکید کنیم که درست است. به

There are literally more than three trillion trees on earth.

معنای واقعی کلمه بیش از سه تریلیون درخت روی زمین وجود دارد.

That’s more trees than there are stars in the galaxy.

این تعداد درخت بیشتر از ستاره های کهکشان است.

And here’s another surprising thing.

و در اینجا یک چیز شگفت انگیز دیگر وجود دارد. آیا

Did you know that moose are good swimmers?

می دانستید که گوزن ها شناگران خوبی هستند؟

They can literally swim six miles an hour.

آنها به معنای واقعی کلمه می توانند شش مایل در ساعت شنا کنند.

That’s about 10 kilometers an hour.

یعنی حدود 10 کیلومتر در ساعت.

But how far can they swim?

اما آنها چقدر می توانند شنا کنند؟

A long way.

یک راه طولانی.

They can keep going for two hours or more.

آنها می توانند دو ساعت یا بیشتر ادامه دهند.

They’re literally excellent swimmers.

آنها به معنای واقعی کلمه شناگران عالی هستند.

So literally means 'truly' or 'really' in that sentence.

بنابراین به معنای واقعی کلمه در آن جمله به معنای "واقعا" یا "واقعا" است .

It was surprising, but there was no exaggeration.

تعجب آور بود، اما اغراق وجود نداشت.

Right.

درست.

And the third meaning of literally is a little different.

و سومین معنی تحت اللفظی کمی متفاوت است.

That’s when we use ‘literally’ to emphasize things.

این زمانی است که ما از "به معنای واقعی کلمه" برای تاکید بر چیزها استفاده می کنیم.

So surprising things again.

چیزهای بسیار شگفت انگیز دوباره.

But this time, they’re not true.

اما این بار، آنها واقعیت ندارند.

They’re false.

آنها دروغ هستند

Let’s see how it works.

بیایید ببینیم چگونه کار می کند.

I can’t home yet.

من هنوز نمیتونم خونه

I’m literally up to my ears in work.

من در کار به معنای واقعی کلمه تا گوش خودم هستم.

It was so funny.

خیلی خنده دار بود.

We literally died laughing.

ما به معنای واقعی کلمه از خنده مردیم.

She’s literally as tall as a house.

او به معنای واقعی کلمه به اندازه یک خانه بلند است.

The exam was so hard, his head literally exploded.

امتحان خیلی سخت بود، سرش به معنای واقعی کلمه منفجر شد.

I’m so hungry I could literally eat a horse.

من آنقدر گرسنه هستم که می توانم به معنای واقعی کلمه یک اسب بخورم.

Or maybe not.

یا شاید هم نه.

I was so surprised you could have literally knocked me down with a feather.

من خیلی تعجب کردم که می توانستی مرا به معنای واقعی کلمه با یک پر به زمین بزنی.

I’m leaving.

من ترک می کنم.

No wait.

نه صبر کنید به

It’ll literally only take me two seconds to get to you.

معنای واقعی کلمه فقط دو ثانیه طول می کشد تا به شما برسم.

See! Literally two secomds.

دیدن! به معنای واقعی کلمه دو ثانیه

There’s a technical word for examples like this: hyperbole.

یک کلمه فنی برای مثال هایی مانند این وجود دارد: هذلولی.

Hyperbole – four syllables.

هایپربولی - چهار هجا.

Hyperbole is when we exaggerate to add emphasis, or just because it sounds funny.

هایپربولی زمانی است که برای تاکید بیشتر اغراق می کنیم، یا فقط به این دلیل که خنده دار به نظر می رسد.

So let’s review the three meanings and see how they compare.

پس بیایید این سه معنی را مرور کنیم و ببینیم چگونه آنها با هم مقایسه می شوند.

The first meaning is about the literal meaning of words and it’s exact and very factual.

معنای اول در مورد معنای لغوی کلمات است و دقیق و بسیار واقعی است.

The second meaning is factual too, but this time it adds emphasis to say something is

معنای دوم نیز واقعی است، اما این بار تأکید می کند که بگوییم چیزی

really true.

واقعاً درست است.

The third meaning adds emphasis as well.

معنای سوم نیز تأکید می کند.

But here, you change the original meaning of the words and exaggerate.

اما در اینجا معنی اصلی کلمات را تغییر می دهید و اغراق می کنید.

Notice that meaning one and meaning three are very different.

توجه کنید که معنی یک و سه بسیار متفاوت است.

They’re practically opposites.

آنها عملاً متضاد هستند.

In meanings one and two, you’re being factual and telling the truth.

در معانی یک و دو، شما واقعی هستید و حقیقت را می گویید.

But with meaning three, you don’t stick to the original meaning of the words.

اما با معنی سه، شما به معنای اصلی کلمات پایبند نیستید.

Instead of telling the truth, you exaggerate to get an effect.

به جای گفتن حقیقت، اغراق می کنید تا اثر داشته باشید.

Some people think it’s wrong to use literally with meaning three.

برخی افراد فکر می کنند که استفاده تحت اللفظی با معنی سه اشتباه است.

It’s controversial and people have strong opinions about it.

بحث برانگیز است و مردم نظرات قوی در مورد آن دارند.

They think you should just use meanings one and two.

آنها فکر می کنند شما فقط باید از معانی یک و دو استفاده کنید.

But you’ll hear meaning three a lot in spoken English.

اما معنی سه را در گفتار انگلیسی زیاد خواهید شنید .

It’s pretty informal and it’s becoming more frequent.

این کاملا غیر رسمی است و در حال افزایش است . آیا

Is meaning three a new usage of the word?

معنی سه کاربرد جدیدی از کلمه است؟

People are using it more often but actually it’s an old usage.

مردم بیشتر از آن استفاده می کنند، اما در واقع یک استفاده قدیمی است.

Lots of great writers in English literature have used it for effect.

بسیاری از نویسندگان بزرگ در ادبیات انگلیسی از آن برای اثرگذاری استفاده کرده اند.

It was used by great writers like Charles Dickens.

نویسندگان بزرگی مانند چارلز دیکنز از آن استفاده کردند.

And F. Scott Fitzgerald.

و اف. اسکات فیتزجرالد.

And James Joyce.

و جیمز جویس

William Thackeray.

ویلیام تاکری

And Charlotte Brontë So do you think it’s OK to use literally

و شارلوت برونته پس آیا فکر می کنید استفاده از آن به معنای واقعی کلمه

to exaggerate?

برای اغراق درست است؟

Yes and no.

بله و خیر.

Yes, because people use it that way and it’s becoming more common.

بله، زیرا مردم از آن به این شکل استفاده می کنند و رایج تر می شود.

Oh right.

درسته.

You can’t stop language change.

شما نمی توانید تغییر زبان را متوقف کنید.

Exactly.

دقیقا.

But also maybe no, because a lot of people complain about it.

اما همچنین شاید نه، زیرا بسیاری از مردم از آن شکایت دارند.

Then perhaps use it, but just a little.

سپس شاید از آن استفاده کنید، اما فقط کمی.

Yes, not too often.

بله، نه خیلی وقت ها.

I think people complain about when it’s used too much.

من فکر می کنم مردم از زمانی که بیش از حد استفاده می شود شکایت می کنند.

And also because they don’t like the idea that one word can have two opposite meanings.

و همچنین به این دلیل که آنها این ایده را دوست ندارند که یک کلمه می تواند دو معنای متضاد داشته باشد.

But there are other words that do that.

اما کلمات دیگری هستند که این کار را انجام می دهند.

For example: wicked.

مثلاً: فاسق.

Yes, wicked can mean evil.

بله، شرور می تواند به معنای شر باشد.

So a wicked witch is very bad.

بنابراین یک جادوگر شرور بسیار بد است.

But in informal English, wicked can also mean ‘very good’.

اما در انگلیسی غیررسمی، wicked می‌تواند به معنای «بسیار خوب» نیز باشد.

For example, we can say someone has a wicked sense of humor, and it means it’s very good.

به عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم کسی حس شوخ طبعی بدی دارد، و این بدان معناست که خیلی خوب است.

There aren’t many words with two opposite meanings like this, but there are a few.

کلمات زیادی با دو معنای متضاد مانند این وجود ندارد، اما تعداد کمی وجود دارد.

Let’s see if you can spot one.

بیایید ببینیم آیا می توانید یکی را تشخیص دهید.

To dust is an interesting verb because if you’re cleaning your house, you dust it.

گرد و غبار کردن یک فعل جالب است زیرا اگر در حال تمیز کردن خانه خود هستید، آن را گردگیری می کنید.

Dust means removing the dust.

گرد و غبار یعنی از بین بردن گرد و غبار.

But dust can also mean to cover something with sugar or flour.

اما گرد و غبار همچنین می تواند به معنای پوشاندن چیزی با شکر یا آرد باشد.

So if you’re baking cakes you can dust them with sugar.

بنابراین اگر کیک می‌پزید، می‌توانید آن‌ها را با شکر بپاشید.

So dust can mean removing or applying.

بنابراین گرد و غبار می تواند به معنای برداشتن یا اعمال باشد.

It has opposite meanings.

معانی متضادی دارد.

Sometimes an English word can have two opposite meanings.

گاهی اوقات یک کلمه انگلیسی می تواند دو معنای متضاد داشته باشد .

And literally is one of them.

و به معنای واقعی کلمه یکی از آنهاست.

So are we done?

پس کارمان تمام شد؟

Yes, that’s literally all we have for you this week.

بله، این به معنای واقعی کلمه تمام چیزی است که این هفته برای شما داریم .

If you’ve enjoyed this video please, share it with a friend.

اگر از این ویدیو لذت بردید، لطفا آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

And don’t forget to subscribe everyone.

و فراموش نکنید که برای همه مشترک شوید.

See you all next week.

هفته آینده همه شما را می بینیم.

Bye-bye.

خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.