Say or Tell? Learn English with Simple English Videos

Vicki, great job with the Boston report. You're a star!

ویکی، کار عالی با گزارش بوستون. شما یک ستاره هستید!

Jay, try to keep up with Vicki. She's going places.

جی، سعی کن با ویکی همگام باشی. داره جاهایی میره

But I wrote the Boston report. You told her you wrote it?

اما من گزارش بوستون را نوشتم. بهش گفتی که نوشتی؟

In lots of situations we can use 'say' or 'tell' and there's no difference in meaning.

در بسیاری از موقعیت‌ها می‌توانیم از «بگو» یا «بگو» استفاده کنیم و هیچ تفاوتی در معنا وجود ندارد.

Hey, if the bank manager calls, say I'm in New York.

سلام، اگر مدیر بانک زنگ زد، بگو من در نیویورک هستم.

But you're not in New York. You're here. But tell her I'm in New York. Ah!

اما شما در نیویورک نیستید. شما اینجا هستید. اما به او بگویید من در نیویورک هستم. آه!

So there's no difference in meaning here, but notice the construction is different.

بنابراین هیچ تفاوتی در معنا در اینجا وجود ندارد، اما توجه کنید که ساختار متفاوت است.

After 'tell' we say who we're telling. So are we ready to start? Where's Peter?

بعد از "گفتن" می گوییم که به چه کسی می گوییم. پس آیا آماده شروع هستیم؟ پیتر کجاست؟

He told me he might be late. Ah! And where's Jay?

او به من گفت که ممکن است دیر شود. آه! و جی کجاست؟

He said he might be late too. So we say something but we tell someone something.

گفت شاید او هم دیر بیاید. بنابراین ما چیزی می گوییم اما به کسی چیزی می گوییم.

Don't forget that. OK. Now there are some situations where we

این را فراموش نکنید. خوب. در حال حاضر شرایطی وجود دارد که از

use the verbs differently. Let's look at some.

افعال متفاوت استفاده می کنیم. بیایید به برخی نگاه کنیم.

Ah ha! No kidding. All right. Wow! Is that Scott? Say hi from me.

آه ها! شوخی نکن. خیلی خوب. وای! اون اسکاته؟ از من سلام کن

Vicki says 'hi'. Say thank you for the flowers. Errr. She says 'thank you for the flowers'.

ویکی می گوید "سلام". بگو ممنون از گلها اشتباه کرد او می گوید "ممنون از گل ها".

Oh, you're welcome. Say sorry about Friday. Vicki says... Vicki, why don't you talk to him.

اوه، شما خوش آمدید. برای جمعه متاسفم. ویکی میگه... ویکی چرا باهاش ​​حرف نمیزنی.

Oh hi Scott! How are you?

اوه سلام اسکات! چطور هستید؟

We can't use 'tell' here. We have to use 'say'. So here's an important thing about 'say'.

ما نمی توانیم در اینجا از "گفتن" استفاده کنیم. ما باید از "گفتن" استفاده کنیم. بنابراین در اینجا یک چیز مهم در مورد "گفتن" وجود دارد.

We use it with the words someone says. If you're quoting someone, use 'say'.

ما آن را با کلماتی که کسی می گوید استفاده می کنیم. اگر از کسی نقل قول می‌کنید، از «گفتن» استفاده کنید.

Now what about 'tell'? Officer, can you tell me what time it is?

حالا «بگو» چطور؟ افسر میشه بگی ساعت چنده؟

Err yeah. It's two fifteen. Excuse me. Could you tell me the way to City Hall?

اره آره ساعت دو پانزده است. ببخشید. ممکن است راه شهرداری را به من بگویید؟

We use 'tell' when we're talking about information

هنگامی که در مورد اطلاعات یا دستورالعمل ها صحبت می کنیم از "گفتن" استفاده می کنیم

or instructions. Could you tell me the way to City Hall?

. ممکن است راه شهرداری را به من بگویید؟

Oh sure. You want to go three blocks that way. When

آه البته. شما می خواهید از این راه سه بلوک بروید. وقتی

you get to the traffic light, turn right. At the stop sign turn left immediately. Go

به چراغ راهنمایی رسیدید، به راست بپیچید. در علامت توقف بلافاصله به چپ بپیچید.

round the circle and into the tunnel. Thank you. Did you understand what he said?

دور دایره بروید و وارد تونل شوید. متشکرم. فهمیدی چی گفت؟

It's not just people that can tell us things. We can get information in other ways too.

این فقط مردم نیستند که می توانند چیزهایی را به ما بگویند. ما می توانیم اطلاعات را از راه های دیگر نیز دریافت کنیم.

Now for you folks who've never been up on a flight deck before, this is it, and here

اکنون برای شما افرادی که قبلاً هرگز روی عرشه پرواز نرفته‌اید، این کار است و

are the controls. The air speed indicator tell us how fast we're going.

کنترل‌ها در اینجا آمده است. نشانگر سرعت هوا به ما می گوید با چه سرعتی پیش می رویم.

The altimeter tells us how high we are.

ارتفاع سنج به ما می گوید که چقدر بالا هستیم.

So 'tell' has another meaning. When we know things because we can see signs,

پس «بگو» معنای دیگری دارد. وقتی چیزها را بدانیم چون می توانیم نشانه ها را ببینیم، می

we can tell. You've been lying in the sun again, haven't you?

توانیم بگوییم. تو دوباره زیر آفتاب دراز کشیده ای، نه؟

How could you tell? 'Telling' is like 'knowing' here. This question

چطور تونستی بگی؟ «گفتن» در اینجا مانند «دانستن» است. این سوال

means how did you know? Brrr. It's so cold today. Yes. It's a bit chilly.

یعنی از کجا فهمیدی؟ Brrrr امروز خیلی سرده آره. کمی سرد است.

It's twenty five degrees. What would that

بیست و پنج درجه است.

be in England? Oooh, minus something. But how did you know

در انگلیس چه می شود؟ اوه، منهای چیزی. اما از کجا فهمیدی که

I was English? Well, I could tell by your accent. Oh!

من انگلیسی هستم؟ خب از لهجه تون میتونستم بفهمم اوه!

So when we know things because we can recognise signs, we can tell.

بنابراین وقتی چیزها را می دانیم چون می توانیم نشانه ها را تشخیص دهیم، می توانیم بگوییم.

Most people fall in love quite a few times in their lives.

اکثر مردم در طول زندگی خود چندین بار عاشق می شوند .

Well then, how can you tell when you're really in love?

خوب پس چگونه می توانید بفهمید که واقعاً عاشق هستید؟

Well, I'll have to think about that. It's time to review.

خوب، من باید در مورد آن فکر کنم. زمان بررسی است.

Which verb do we use with the words someone says? We use 'say' .

با کلماتی که کسی می گوید از کدام فعل استفاده می کنیم ؟ ما از "گفتن" استفاده می کنیم.

And what about information and instructions? We use 'tell'.

و در مورد اطلاعات و دستورالعمل ها چطور؟ ما از "گفتن" استفاده می کنیم.

And what about the different sentence constructions? We tell someone something but we say something.

و در مورد ساخت جمله های مختلف چطور؟ ما به کسی چیزی می گوییم اما چیزی می گوییم. آیا

Did you remember that? Good! Then it's time to look at some special expressions.

آن را به خاطر داشتید؟ خوب! سپس نوبت به بررسی برخی عبارات خاص می رسد.

We normally say who we're telling after the verb 'tell',

ما معمولاً بعد از فعل "گفتن" می گوییم که به چه کسی می گوییم،

but there are a few special cases where we don't have to.

اما چند مورد خاص وجود دارد که مجبور نیستیم.

Let's look at some situations and see if you can complete some phrases.

بیایید به برخی موقعیت ها نگاه کنیم و ببینیم آیا می توانید برخی از عبارات را کامل کنید.

Are you ready? Lola, you're so tired. Let's take you up to bed.

اماده ای؟ لولا تو خیلی خسته ای بیا تو را به رختخواب ببریم.

Can you tell me a story first? Hmmm. It's late but OK. Once upon a time there

میشه اول یه داستان برام تعریف کنی؟ هوم دیر شده ولی خوبه روزی روزگاری

was a little girl... Do you solemnly swear to tell the truth the

دختر کوچکی بود... قسم می خورید که حقیقت را

whole truth and nothing but the truth? Why don't you answer him? I don't know what

تمام حقیقت بگویید و چیزی جز حقیقت نداشته باشید؟ چرا جوابش را نمی دهی؟ من نمی دانم

he's saying. He's asking you if you'll swear to tell the truth.

او چه می گوید. او از شما می پرسد که آیا قسم می خورید که حقیقت را بگویید؟

Do you solemnly swear to tell the truth the

آیا قسم می خورید که حقیقت را

whole truth and nothing but the truth? Certainly. Do you want me to tell you a secret? Yeah!

تمام حقیقت و چیزی جز حقیقت بگویید؟ قطعا. می خواهی رازی را به تو بگویم؟ آره

My daddy snores. So this one's Coke and this one's Pepsi. Err.

بابام خروپف میکنه بنابراین این یکی کوکاکولا و این یکی پپسی است. اشتباه

I can't tell the difference. Did you get them right? Let's check. We can

من نمی توانم تفاوت را تشخیص دهم. آیا آنها را درست متوجه شدید؟ بیایید بررسی کنیم. ما می توانیم

tell stories. We can tell the truth and we can tell lies

داستان بگوییم. ما می توانیم حقیقت را بگوییم و همچنین می توانیم دروغ بگوییم

as well. We can tell secrets, and when two things are

. ما می توانیم اسرار را بگوییم، و وقتی دو چیز

similar we can talk about telling the difference. And that's it! Now you can tell when to use

شبیه هم هستند، می توانیم در مورد گفتن تفاوت صحبت کنیم. و بس! اکنون می‌توانید بگویید چه زمانی از

'say' and when to use 'tell'. An English gardener in England was showing

«گفتن» و چه زمانی از «گفتن» استفاده کنید. یک باغبان انگلیسی در انگلیس در حال نشان دادن

some Americans one of those wonderful English lawns.

یکی از آن چمن های شگفت انگیز انگلیسی به برخی آمریکایی ها بود .

And this English gardener said... He said all you have to do is get some good

و این باغبان انگلیسی گفت... او گفت تنها کاری که باید انجام دهید این است که مقداری علف خوب تهیه کنید

grass and roll it every day for six hundred years.

و آن را به مدت ششصد سال هر روز بغلتانید .

I heard that story before you were born. English men tell it when they're feeing down

من این داستان را قبل از تولد تو شنیدم. مردهای انگلیسی وقتی از دهانشان بیهوده می گویند

in the mouth.

.