Hard or Hardly? Learn English with Simple English Videos

Be careful with these words. If you use them wrongly, you might say the opposite of what you mean

مراقب این حرف ها باشید. اگر از آنها به اشتباه استفاده کنید، ممکن است برعکس آنچه را که می‌گویید بگویید.

The adjective 'hard' has several different meanings.

صفت «سخت» چندین معنی متفاوت دارد.

One meaning is solid and firm. Rocks are hard. A chair can be hard.

یک معنی استوار و محکم است. سنگ ها سخت هستند. یک صندلی می تواند سخت باشد.

Another meaning of 'hard' is difficult. CrIkey, this is hard. How many pieces are there? A lot.

معنای دیگر «سخت» مشکل است. کرایکی، این سخت است. چند قطعه وجود دارد؟ زیاد.

You're starting a new career. It can be fun

شما در حال شروع یک حرفه جدید هستید. می تواند سرگرم کننده باشد

or it can be hard. Tea or coffee? I don't know. Oh come on. It's

یا سخت باشد. چای یا قهوه؟ من نمی دانم. اوه بیا

not a hard decision. Errr tea. No coffee. No tea.

تصمیم سختی نیست چای ارور بدون قهوه چای نیست

So things that are hard require a lot of thought or energy.

بنابراین چیزهایی که سخت هستند نیاز به فکر یا انرژی زیادی دارند.

My that's hard work. It takes so much time too. But that's woman's lot in life.

من که کار سختی است خیلی هم زمان میبره اما این سهم زن در زندگی است.

Hard work requires either physical strength or mental effort.

کار سخت یا به قدرت بدنی یا تلاش ذهنی نیاز دارد.

Now 'hard' is an adjective, but what about the adverb? That's 'hard' too. The adjective

حالا «سخت» یک صفت است، اما قید چطور؟ این هم "سخت" است.

and adverb forms are the same. The adverb 'hard' means with energy or force.

شکل صفت و قید یکسان است. قید «سخت» به معنای با انرژی یا نیرو است.

It's raining hard. It's snowing hard. If we hit things hard it means we hit them with force.

باران شدید می بارد. برف سخت می بارد اگر به چیزهایی ضربه محکمی بزنیم به این معنی است که با زور به آنها ضربه می زنیم.

And now in financial news the latest figures

و اکنون در اخبار مالی آخرین آمار

show that luxury car makers have been hit hard by the recession.

نشان می دهد که خودروسازان لوکس به شدت از رکود آسیب دیده اند.

When we work hard, we work with energy. Students have to study hard to do well in school.

وقتی سخت کار می کنیم، با انرژی کار می کنیم. دانش آموزان برای موفقیت در مدرسه باید سخت درس بخوانند.

A man who's willing to work, and I mean work hard, you show me a man like that and I'll

مردی که حاضر است کار کند، و منظورم سخت کار کردن است ، شما مردی را به من نشان می‌دهید و من به

show you a guy who's going places. Now let's look at another adverb: 'hardly'.

شما مردی را نشان می‌دهم که دارد جاهایی می‌رود. حالا بیایید به قید دیگری نگاه کنیم: «به سختی».

It has a very different meaning to 'hard'. Hardly' means 'almost not' .

معنای بسیار متفاوتی با "سخت" دارد. Hardly به معنای «تقریباً نه» است.

Oh, I'm so tired I can hardly keep my eyes open. Oh, I'm so tired I can hardly keep my

آه، من خیلی خسته هستم که به سختی می توانم چشمانم را باز نگه دارم . آه، من خیلی خسته هستم که به سختی می توانم

eyes open. There's hardly any coffee left. There's hardly

چشمانم را باز نگه دارم. تقریباً قهوه ای باقی نمانده است. تقریباً

any coffee left. OK, bye. I make most of my calls with my cell

قهوه ای باقی نمانده است. باشه خداحافظ. این روزها بیشتر تماس هایم را با تلفن همراهم انجام می دهم

phone these days. I hardly ever use the land line. I make most of my calls with my cell

. من به ندرت از خط زمینی استفاده می کنم . این روزها بیشتر تماس هایم را با تلفن همراهم انجام می دهم

phone theses days. I hardly ever use the land line.

. من به ندرت از خط زمینی استفاده می کنم .

And I have here a fourteen carat seventeen jewel timepiece.

و من اینجا یک ساعت جواهر چهارده قیراط دارم .

And that's only right because the man I'm giving it to is a fourteen carat seventeen

و این درست است زیرا مردی که من آن را به او می دهم یک

jewel cashier. It's a very beautiful watch Chris. Speech,

صندوقدار چهارده قیراط جواهر هفده است. این یک ساعت بسیار زیبا است کریس. گفتار،

speech. Speak up Chris, speak up. Come on Chris. Speech.

گفتار. کریس حرف بزن، حرف بزن بیا کریس سخن، گفتار.

Well, I err... I hardly know what to say J.J. This err... Why, it's beautiful.

خب، من اشتباه می کنم ... من به سختی می دانم چه بگویم J.J. این ارور... چرا، زیباست.

So let's review. When things require energy and effort, we say they're hard.

پس بیایید مرور کنیم. وقتی کارها نیاز به انرژی و تلاش دارند، می گوییم سخت است.

The adverb 'hard' means with energy or force. The adverb 'hardly' means something different.

قید «سخت» به معنای با انرژی یا نیرو است. قید «به سختی» به معنای چیزی متفاوت است.

It means almost not. Well, I err... I hardly know what to say J.J.

یعنی تقریبا نه. خب، من اشتباه می کنم ... من به سختی می دانم چه بگویم J.J.

So we're at the end of this lesson. It wasn't so hard, was it? One more example.

بنابراین ما در پایان این درس هستیم. خیلی سخت نبود، نه؟ یک مثال دیگر

So this is our office. Very nice! Who's this? Oh that's Jeannie. She's one of our best employees.

پس اینجا دفتر ماست. بسیار خوب! این کیه؟ اوه اون جینیه او یکی از بهترین کارمندان ما است.

She works really hard. And who's that? Ah, that's Jay. Some days

او واقعا سخت کار می کند. و او کیست؟ آه، این جی است. بعضی روزها

he hardly works at all.

اصلاً کار نمی کند.