Vocabulary for talking about love

Are you ready to fall in love?

آیا آماده عاشق شدن هستید؟

It can happen really fast, in just one conversation.

این می تواند خیلی سریع اتفاق بیفتد، فقط در یک مکالمه.

We’ll show you how it can happen to you.

ما به شما نشان خواهیم داد که چگونه ممکن است برای شما اتفاق بیفتد.

And you’ll learn lots of vocabulary about love and relationships along the way.

و در طول مسیر واژگان زیادی در مورد عشق و روابط یاد خواهید گرفت.

Get ready for Valentine’s Day!

برای روز ولنتاین آماده شوید!

Hello everyone.

سلام به همه.

I’m Jay and I’m American.

من جی هستم و آمریکایی هستم.

And I’m Vicki and I’m British and this lesson was inspired by the science of love.

و من ویکی هستم و بریتانیایی هستم و این درس از علم عشق الهام گرفته شده است.

Some years ago a psychologist called Arthur Aron did a study on relationship building.

چند سال پیش یک روانشناس به نام آرتور آرون مطالعه ای در مورد ایجاد رابطه انجام داد.

He was looking at communication and how strangers can connect.

او به ارتباطات و چگونگی ارتباط غریبه ها نگاه می کرد .

And a very interesting thing happened in one of his experiments.

و اتفاق بسیار جالبی در یکی از آزمایشات او افتاد.

Two strangers met in his laboratory, had a conversation and fell in love.

دو غریبه در آزمایشگاه او ملاقات کردند، صحبت کردند و عاشق شدند.

It happened when they asked one another 36 questions and shared their answers.

این زمانی اتفاق افتاد که آنها 36 سوال از یکدیگر پرسیدند و پاسخ های خود را به اشتراک گذاشتند.

So what were the questions?

پس سوالات چه بود؟

We’ll show you.

ما به شما نشان خواهیم داد.

And we’ll leave some links about the research in the details below.

و ما پیوندهایی در مورد تحقیق در جزئیات زیر خواهیم گذاشت.

Be sure to read the article from the New York Times.

مقاله نیویورک تایمز را حتما بخوانید .

It’s really interesting Do you think the questions will help our relationship

واقعا جالب است به نظر شما سوالات به رابطه ما هم کمک می کند

too?

؟

We’re already married.

ما قبلا ازدواج کرده ایم

Let’s try them and see!

بیایید آنها را امتحان کنیم و ببینیم!

OK, what are we doing?

باشه چیکار میکنیم؟

I’ve got 36 questions here.

من 36 سوال اینجا دارم.

And we’re going to take it in turns to pick them up, read them and then answer them.

و ما به نوبت آنها را انتخاب می کنیم، آنها را می خوانیم و سپس به آنها پاسخ می دهیم.

OK?

خوب؟

First one.

اولی.

If you could choose anyone in the world, who would you want as a dinner guest?

اگر بتوانید کسی را در دنیا انتخاب کنید، چه کسی را به عنوان مهمان شام می خواهید؟

Oh that’s easy.

آه این آسان است.

Albert Einstein.

آلبرت انیشتین.

Oh right.

درسته.

OK.

خوب.

I don’t think I’d want anyone famous.

فکر نمی‌کنم کسی معروف را بخواهم.

I think I’d want to see one of my old friends who I haven’t seen for a while.

فکر می کنم می خواهم یکی از دوستان قدیمی ام را ببینم که مدتی است ندیده ام. به

How do you think that first question went?

نظر شما سوال اول چطور پیش رفت؟

Very well.

خیلی خوب.

How about you?

در مورد شما چطور؟

Hmm.

هوم

So-so.

نه خوب نه بد.

You said you wanted to meet Albert Einstein.

گفتی میخواهی با آلبرت انیشتین ملاقات کنی.

What’s wrong with that?

چه اشکالی دارد؟

Well I think you’re trying to impress me.

خوب من فکر می کنم شما سعی می کنید من را تحت تأثیر قرار دهید.

You want me to think you’re very intelligent.

تو از من می خواهی فکر کنم خیلی باهوشی.

Well I do want to impress you, but I’d also like to meet Albert Einstein.

خوب، من می خواهم شما را تحت تاثیر قرار دهم، اما همچنین دوست دارم آلبرت انیشتین را ملاقات کنم.

Yeah but if I didn’t know you, I’d think you were trying too hard.

بله، اما اگر شما را نمی شناختم، فکر می کردم خیلی تلاش می کنید.

Trying too hard.

تلاش بیش از حد.

That’s not good!

این خوب نیست!

Be cool!

آرام باش!

Calm down and just be yourself.

آرام باش و فقط خودت باش

OK.

خوب.

I’ll try to be cool.

سعی میکنم خونسرد باشم

Let’s try another question.

بیایید یک سوال دیگر را امتحان کنیم.

What would be a perfect day for you?

چه روز مناسبی برای شما خواهد بود؟

Ah, it would be: stay in bed till late and then go out in the evening for a meal with

آه، این می شود: تا دیروقت در رختخواب بمانید و بعد از آن عصر برای صرف غذا با شما بیرون بروید

you.

.

My perfect day, what I’d like to do, I’d like to get up early in the morning, go to

روز عالی من، کاری که دوست دارم انجام دهم، دوست دارم صبح زود بیدار شوم، به

the gym and work out, go to work, get important things done, come home and go out to dinner

باشگاه بروم و ورزش کنم، سر کار بروم، کارهای مهم را انجام دهم، به خانه بیایم و با شما برای شام بیرون بروم.

with you.

.

You’re much more active than me.

تو خیلی فعال تر از من هستی

How did that question go?

این سوال چطور پیش رفت؟

I’m not sure.

مطمئن نیستم.

You said I was more active than you.

گفتی من فعال تر از تو بودم.

But I don’t think that’s a bad thing.

اما من فکر نمی کنم این چیز بدی باشد.

We’re just different.

ما فقط متفاوت هستیم

People can be compatible even if they’re different.

افراد می توانند سازگار باشند حتی اگر متفاوت باشند.

That’s true.

درست است.

We don’t have to agree about everything to get along.

ما مجبور نیستیم در مورد همه چیز به توافق برسیم تا کنار بیاییم.

And I like your energy.

و من انرژی شما را دوست دارم.

Well thank you!

خوب متشکرم!

Let’s have another question then.

پس بیایید یک سوال دیگر داشته باشیم.

If you were going to become a close friend with your partner,...

اگر قرار بود با شریک زندگی خود دوست صمیمی شوید، ...

Well that sounds really odd.

خب این واقعاً عجیب به نظر می رسد.

If you’re not already close friends, why would you be partners, but..

اگر قبلاً دوستان صمیمی نیستید، چرا باید شریک باشید، اما...

Oh no because, no because, these are for strangers to do as well, these questions.

اوه نه، نه، زیرا، اینها برای غریبه ها نیز هستند، این سؤالات را انجام دهند.

You mean to a business partner?

منظورتان شریک تجاری است؟

No no, just strangers.

نه نه فقط غریبه ها

Two people sitting together.

دو نفر با هم نشسته اند.

If...

اگر...

If you were...

اگر بودی...

If you were going to become...

اگر قرار بود بشوی...

Oh.

آه.

Oh two people sitting together like partners in class.

آه دو نفری که مثل شریک کلاس کنار هم نشسته اند .

Yes.

آره.

I see.

می بینم.

Yeah.

آره

If you were going to become a close friend with your partner, please share what would

اگر می خواهید با شریک زندگی خود دوست صمیمی شوید، لطفاً آنچه را که

be important for him or her to know.

برای او مهم است به اشتراک بگذارید.

It would be important for me to tell you that I'm very untidy.

برای من مهم است که به شما بگویم که من خیلی نامرتب هستم.

I'd have to tell you that sometimes I snore.

باید به شما بگویم که گاهی خروپف می کنم.

To be untidy means I don’t put things away neatly.

نامرتب بودن به این معنی است که من چیزها را مرتب کنار نمی گذارم .

And snoring is breathing noisily when you’re asleep.

و خروپف تنفس پر سر و صدا در هنگام خواب است.

‘Partner’ is interesting.

"شریک" جالب است.

It can be a confusing word in English.

این می تواند یک کلمه گیج کننده در انگلیسی باشد.

Yes, it can mean a business partner – someone you own a business with.

بله، می تواند به معنای یک شریک تجاری باشد - کسی که با او صاحب کسب و کار هستید.

Or it can be someone you do something with.

یا ممکن است کسی باشد که با او کاری انجام می دهید.

Like if you work with a team mate in class, they’re you’re partner.

مثلاً اگر در کلاس با یک هم تیمی کار می کنید، آنها شریک شما هستند.

In British English, we describe someone we live with, but we’re not married to, as

در انگلیسی بریتانیایی، کسی را که با او زندگی می کنیم، اما با او ازدواج نکرده ایم، به عنوان

our partner.

شریک زندگی خود توصیف می کنیم.

So there’s a romantic relationship.

بنابراین یک رابطه عاشقانه وجود دارد.

Yes.

آره.

What would you call that in American English?

به انگلیسی آمریکایی چه می‌گویید؟

Perhaps your boyfriend or girlfriend?

شاید دوست پسر یا دوست دختر شما؟

But that could also be someone you don’t live with.

اما ممکن است کسی باشد که با او زندگی نمی کنید.

Yes, it could be either.

بله، می تواند هر دو باشد.

But partners for us are generally two people in a gay relationship.

اما شرکای ما معمولاً دو نفر هستند که در یک رابطه همجنس گرا هستند.

Before Jay and I got married we lived together in the US and I didn’t know about this vocabulary

قبل از ازدواج من و جی، ما با هم در ایالات متحده زندگی می کردیم و من در مورد این تفاوت واژگان نمی دانستم

difference.

.

So I talked about Jay to my American friends and said he was my partner.

بنابراین من در مورد جی با دوستان آمریکایی ام صحبت کردم و گفتم که او شریک زندگی من است.

And then when my they met him they were surprised.

و بعد وقتی من با او ملاقات کردند شگفت زده شدند.

They expected me to be a woman.

آنها انتظار داشتند که من یک زن باشم.

They were very nice to me, but clearly surprised.

آنها با من بسیار خوب بودند، اما به وضوح شگفت زده شدند.

So that’s a curious American and British English difference.

بنابراین این یک تفاوت عجیب انگلیسی آمریکایی و انگلیسی است.

I think things are changing though and we’re adopting the British meaning of the word.

من فکر می کنم همه چیز در حال تغییر است و ما در حال استفاده از معنای انگلیسی این کلمه هستیم.

So the difference is disappearing?

پس تفاوت از بین می رود؟

Yes.

آره.

Let’s have another question.

بیایید یک سوال دیگر داشته باشیم.

What is your most treasured memory?

با ارزش ترین خاطره شما چیست؟

Erm…

ارم...

Our wedding day was pretty special and I have tresured memories of that.

روز عروسی ما خیلی خاص بود و من خاطرات آن را در ذهن دارم.

Erm...

ارم...

What is your most terrible memory?

وحشتناک ترین خاطره شما چیست؟

Oh well I think… there are several of them but it’s losing people we love.

اوه خوب من فکر می کنم ... چندین نفر از آنها هستند اما این باعث از دست دادن افرادی است که دوستشان داریم.

Yeah.

آره

My father or my mother or Carter.

پدرم یا مادرم یا کارتر.

Yeah.

آره

Yeah.

آره

Me too.

من هم همینطور.

Treasure is something valuable like gold, silver or jewels, and if we treasure something we

گنج چیزی با ارزش است مانند طلا، نقره یا جواهرات، و اگر چیزی را ارزشمند بدانیم، با آن

treat it like it’s very valuable.

رفتار می کنیم که بسیار ارزشمند است.

We could treasure a friendship, or treasure a memory.

ما می توانیم یک دوستی را ارزشمند بدانیم، یا یک خاطره را ارزشمند بدانیم.

And lose?

و از دست دادن؟

If we lose someone we love, it means they died.

اگر کسی را که دوستش داریم از دست بدهیم به این معنی است که او مرده است.

It’s a euphemism, a gentle way to say they died.

این یک تعبیر است، روشی ملایم برای گفتن اینکه آنها مردند.

As we worked our way through the questions, they also became more personal.

همانطور که ما روی سؤالات کار می کردیم، آنها نیز شخصی تر شدند.

We had to reveal things about our personal feelings and say how we felt about one another.

ما باید چیزهایی را در مورد احساسات شخصی خود آشکار می کردیم و می گفتیم که چه احساسی نسبت به یکدیگر داریم. به

Take turns to share a positive characteristic of your partner.

نوبت ویژگی مثبت شریک زندگی خود را به اشتراک بگذارید.

Share five items.

پنج مورد را به اشتراک بگذارید

Erm.

ارم

I think you’re very hard working.

من فکر می کنم شما خیلی سخت کار می کنید. به

I think you’re funny.

نظر من تو بامزه ای

I think you’re, erm, very loyal.

من فکر می کنم شما بسیار وفادار هستید.

I think you’re…

من فکر می کنم شما ...

I think you’re also very kind, and try not to hurt people’s feelings.

من فکر می کنم شما همچنین بسیار مهربان هستید و سعی کنید احساسات مردم را جریحه دار نکنید.

You’re sensitive like that.

اینطوری حساسی

And I think…

و من فکر می کنم ...

Erm…

ارم ...

Good-looking.

خوش قیافه.

All right.

خیلی خوب.

Good-looking!

خوش تیپ!

Good-looking is another way to say attractive.

خوش قیافه راه دیگری برای گفتن جذاب است.

And we can say it for men and women.

و می توانیم آن را برای مردان و زنان بگوییم.

Some adjectives are used for females, like beautiful and pretty.

برخی از صفت ها برای زنان مانند زیبا و زیبا استفاده می شود.

And handsome is for men.

و خوش تیپ برای مردان است.

We can also say hot.

همچنین می توان گفت داغ است.

That works for women and men.

که برای زنان و مردان کار می کند.

We could say that in British English too, but often we say fit.

می‌توانیم این را در انگلیسی بریتانیایی هم بگوییم، اما اغلب می‌گوییم مناسب.

Like physically fit - strong and healthy?

مانند آمادگی جسمانی - قوی و سالم؟

No, fit is an informal word and it means hot.

خیر، فیت یک کلمه غیر رسمی و به معنای داغ است.

Sexy.

سکسی.

OK, loyal.

باشه، وفادار

If someone is loyal, they always support their friends.

اگر کسی وفادار باشد، همیشه از دوستانش حمایت می کند . می

You can be sure that they’ll be on your side.

توانید مطمئن باشید که آنها در کنار شما خواهند بود .

Sensitive is an interesting word too because it’s a false friend in many languages.

Sensitive نیز کلمه جالبی است زیرا در بسیاری از زبان ها یک دوست دروغین است.

Notice that sensitive doesn’t mean that you’re able to make good judgements.

توجه داشته باشید که حساس بودن به این معنی نیست که بتوانید قضاوت خوبی داشته باشید.

That’s sensible – so a different word.

این معقول است - بنابراین یک کلمه متفاوت.

If someone is sensitive it could mean they get upset easily, but it can also mean that

اگر فردی حساس باشد، می تواند به این معنی باشد که به راحتی ناراحت می شود، اما همچنین می تواند به این معنی باشد که

they’re able to understand other people’s feelings and problems.

می تواند احساسات و مشکلات دیگران را درک کند.

And then it’s a positive quality.

و سپس یک کیفیت مثبت است. آیا

Have we made another video about sensible and sensitive?

ویدیو دیگری در مورد معقول و حساس ساخته ایم؟

Yes, I’ll put the link here.

بله، لینک را اینجا می گذارم.

Complete this sentence.

این جمله را کامل کنید

I wish I had someone with whom I could share ...

کاش کسی را داشتم که می توانستم با او به اشتراک بگذارم ...

The work for Simple English Videos.

The Work for Simple English Videos.

So perhaps the editing or the shooting and all that.

بنابراین شاید تدوین یا تصویربرداری و همه اینها.

I mean there’s you.

یعنی تو هستی

There’s you.

تو هستی

I know that.

من می دانم که.

Thanks a lot!

خیلی ممنون!

I know but I wish we had someone else.

میدونم ولی کاش یکی دیگه داشتیم

Oh someone else.

اوه یکی دیگه

OK.

خوب.

What about you?

تو چطور؟

Yes, I wish we had someone else.

آره کاش یکی دیگه داشتیم

You said 'with whom' there, not 'with who'.

آنجا گفتی «با چه کسی»، نه «با چه کسی».

That was very formal.

این خیلی رسمی بود.

Yes, that was because I was reading the research question aloud.

بله، به این دلیل بود که من سوال تحقیق را با صدای بلند می خواندم.

We’ve made another video on who and whom and I’ll put the link here.

ما یک ویدیوی دیگر در مورد چه کسی و چه کسی ساخته ایم و لینک را اینجا قرار می دهم.

But there was another useful verb there - share.

اما یک فعل مفید دیگر در آنجا وجود داشت - اشتراک گذاری.

Sharing is when you’re giving something you have to another person.

اشتراک گذاری زمانی است که چیزی را که دارید به شخص دیگری می دهید.

We can share information and personal stories.

ما می توانیم اطلاعات و داستان های شخصی را به اشتراک بگذاریم.

How close and warm is your family?

خانواده شما چقدر صمیمی و صمیمی هستند؟

Do you feel your childhood was happier than most other people’s?

آیا احساس می کنید دوران کودکی شما شادتر از بقیه افراد بوده است؟

Well together we have a very large close family.

خوب با هم ما یک خانواده خیلی بزرگ داریم.

I’d like to be closer to some of them, but they’re very far away.

من دوست دارم به برخی از آنها نزدیکتر باشم، اما آنها بسیار دور هستند.

Erm, and do you think your childhood was happier than most other people’s.

خوب، و آیا فکر می کنید دوران کودکی شما شادتر از بقیه افراد بوده است؟

I think mine was.

فکر کنم مال من بود

I was very lucky.

خیلی خوش شانس بودم.

I suspect mine was not, but that’s OK.

فکر می کنم مال من نبود، اما اشکالی ندارد.

That’s the problem isn’t it.

مشکل همینه نه

How do you feel about your relationship with your mother.

در مورد رابطه خود با مادرتان چه احساسی دارید؟

She was a difficult woman, wasn’t she?

او زن سختی بود، نه؟ از

Let's skip that.

آن بگذریم.

Close can mean physically close, so not far away, and also emotionally close.

نزدیک می تواند به معنای فیزیکی نزدیک باشد، بنابراین نه دور، و همچنین از نظر احساسی نزدیک.

Close has a lot of different meanings.

Close معانی مختلفی دارد.

If you’re talking about love, you want a close relationship.

اگر در مورد عشق صحبت می کنید، یک رابطه نزدیک می خواهید.

A close relationship is a loving relationship.

رابطه نزدیک یک رابطه عاشقانه است.

Exactly.

دقیقا.

To skip is a useful verb.

رد کردن یک فعل مفید است.

If we don’t want to do something, we can say, 'let’s skip it'.

اگر نمی‌خواهیم کاری انجام دهیم، می‌توانیم بگوییم «از آن بگذریم».

It’s like missing it.

مثل از دست دادنش است

We can skip breakfast or lunch.

می توانیم صبحانه یا ناهار را حذف کنیم.

There was another question we wanted to skip.

سوال دیگری بود که می خواستیم از آن بگذریم.

Of all the people in your family – oh - this is disturbing.

از بین همه افراد خانواده شما - اوه - این ناراحت کننده است.

OK.

خوب.

Of all the people in your family whose death would you find most disturbing and why?

از بین تمام افرادی که در خانواده تان هستند، مرگ آنها برای شما آزاردهنده تر است و چرا؟

Whoo!

اووو

Erm.

ارم

Clearly for me, it would be you.

واضح است که برای من، این شما خواهید بود.

Right.

درست.

It’s too disturbing to even think about.

خیلی ناراحت کننده است که حتی نمی توان به آن فکر کرد.

Yeah and I think one of the grandchildren.

آره و فکر کنم یکی از نوه ها.

Well, let’s not think about it.

خب بهش فکر نکنیم

It’s interesting that they wrote the word disturbing in this question.

جالب است که در این سوال کلمه مزاحم را نوشته اند.

If we disturb someone, it usually means we interrupt them and stop them from doing what

اگر ما مزاحم کسی شویم، معمولاً به این معنی است که او را قطع می کنیم و او را از انجام کاری که

they’re doing.

انجام می دهد منع می کنیم.

Usually if you disturb someone it isn’t serious.

معمولاً اگر برای کسی مزاحم شوید، جدی نیست.

It’s a small problem.

مشکل کوچکی است

It’s not a big thing.

چیز بزرگی نیست

In this question disturbing is a euphemism again.

در این سوال دوباره یک تعبیر نگران کننده است .

It’s a gentle way of saying upsetting or distressing.

این یک روش ملایم برای گفتن ناراحت کننده یا ناراحت کننده است.

If you’re upset, you’re very unhappy and possibly worried.

اگر ناراحت هستید، بسیار ناراضی و احتمالاً نگران هستید.

Something bad has happened.

اتفاق بدی افتاده است.

And if you’re distressed something really bad has happened and your very upset.

و اگر مضطرب هستید اتفاق بدی افتاده است و شما بسیار ناراحت هستید.

It was a difficult question, because they wanted us to share sad thoughts.

سوال سختی بود، چون می خواستند افکار غم انگیزی را با هم در میان بگذاریم.

I expect that’s important for the experiment.

من انتظار دارم که برای آزمایش مهم باشد.

Yes, the questions at the start of the experiment are easy, but then they get deeper.

بله، سوالات در شروع آزمایش آسان هستند، اما بعد عمیق تر می شوند.

Uh oh!

اوه اوه

Share an embarrassing moment in your life.

یک لحظه شرم آور در زندگی خود را به اشتراک بگذارید.

Where do I begin?

از کجا شروع کنم؟

There are so many.

خیلی زیاد هستند.

I've given a presentation to a large audience and I've sneezed and farted at the same time.

من یک سخنرانی برای مخاطبان زیادی ارائه داده ام و همزمان عطسه و گوز کرده ام.

Sorry, I've never been embarrassed.

ببخشید من هیچ وقت خجالت نکشیدم

Stories like that can make us feel nervous, uncomfortable and ashamed.

داستان هایی از این دست می توانند باعث ایجاد احساس عصبی، ناراحتی و شرم در ما شوند.

Thy make us vulnerable.

شما ما را آسیب پذیر می کنید

Yes.

آره.

We’ll think ‘are you going to laugh at me?’, ‘will you think I'm stupid?’

ما فکر می‌کنیم «به من می‌خندی؟»، «فکر می‌کنی من احمق هستم؟»

Maybe we have to become vulnerable to fall in love.

شاید مجبور شویم برای عاشق شدن آسیب‌پذیر شویم .

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Tell us your thoughts in the comments.

نظرات خود را در نظرات به ما بگویید.

And share what you think of the experiment and the questions.

و نظر خود را در مورد آزمایش و سوالات به اشتراک بگذارید .

And we love it when you share our videos with your friends too.

و ما خوشحال می شویم که ویدیوهای ما را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید.

Yes, please go and do that now!

بله، لطفا همین الان بروید و این کار را انجام دهید!

Yeah, this video is getting very long.

آره این ویدیو خیلی طولانی میشه

It’s time to stop.

وقت توقف است.

We haven’t finished all the questions though.

با این حال، ما همه سوالات را تمام نکرده ایم.

We can look at some more another time.

می‌توانیم در زمان دیگری نگاهی بیندازیم.

OK, see you next week everyone.

باشه، هفته بعد همگی میبینمت

Happy Valentine’s Day.

روز ولنتاین مبارک.

Bye-bye.

خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.