Learn English Vocabulary - 44 New Phrases

He was incensed.

او برافروخته شد.

Livid.

پر جنب و جوش.

He was on the warpath.

او در مسیر جنگ بود.

There are so many really interesting and colorful ways to say ‘mad’.

راه های بسیار جالب و رنگارنگ زیادی برای گفتن "دیوانه" وجود دارد.

Let’s level up your vocabulary today by learning 44 words and phrases to use instead

بیایید امروز دایره لغات خود را با یادگیری 44 کلمه و عبارت برای استفاده به

of ‘mad’.

جای "دیوانه" ارتقا دهیم.

This list is packed with idioms, we’ll cover British English expressions, American English

این فهرست مملو از اصطلاحات است، ما عبارات انگلیسی بریتانیایی، عبارات انگلیسی آمریکایی را پوشش خواهیم داد

expressions, and I have no doubt that after this video you’ll be able to express yourself

، و من شک ندارم که بعد از این ویدیو می‌توانید خود را با پیچیدگی بیشتری بیان کنید

with more sophistication.

.

Be sure to download my Sounds of American English cheat sheet, it’s free, it’s an

حتماً برگه تقلب Sounds of American English من را دانلود کنید، رایگان است، این یک

illustrated reference guide for you for all the American English sounds, including the

راهنمای مرجع مصور برای شما برای همه صداهای انگلیسی آمریکایی، از جمله

phonetic symbols you need to know.

نمادهای آوایی است که باید بدانید.

Link here and in the video description.

لینک اینجا و در توضیحات ویدیو.

Probably the most common and obvious word you can use instead of ‘mad’ is ‘angry’.

احتمالاً رایج‌ترین و واضح‌ترین کلمه‌ای که می‌توانید به جای «دیوانه» استفاده کنید «عصبانی» است.

Yesterday, my two sons kept acting up, misbehaving, and I got really angry.

دیروز، دو پسرم به بازی کردن، بدرفتاری ادامه دادند و من واقعاً عصبانی شدم.

‘Angry’ is fun because you can use it in ways that don’t describe a person.

"عصبانی" سرگرم کننده است زیرا می توانید از آن به روش هایی استفاده کنید که یک شخص را توصیف نمی کند.

You could describe the water during a storm as being angry, or a cut, bite or wound on

می‌توانید آب در طول طوفان را به‌عنوان عصبانیت، یا بریدگی، گاز گرفتن یا زخم روی

your skin as being angry: red, inflamed.

پوستتان به‌عنوان عصبانی توصیف کنید: قرمز، ملتهب.

There’s ‘upset’, also common and straightforward.

«ناراحتی» وجود دارد، همچنین رایج و سرراست.

My husband was upset that I didn't tell him I’d be home late.

شوهرم از اینکه به او نگفتم دیر به خانه خواهم آمد ناراحت بود.

He was mad.

او دیوانه شده بود.

Upset can also mean sad.

ناراحتی همچنین می تواند به معنای غمگینی باشد.

She was really upset when she didn’t pass the choir audition.

او وقتی امتحان گروه کر را قبول نکرد واقعاً ناراحت شد .

Now, here’s a level up vocabulary word.

اکنون، در اینجا یک کلمه واژگان سطح بالا آمده است.

Apoplectic.

آپپلکسی.

How do you say that?

چگونه می گویید؟

æp ə, æp ə ˈplɛk tɪk.

æp ə، æp ə ˈplɛk tɪk.

It helps to break it down syllable by syllable and think about stress.

این کمک می کند که آن را هجا به هجا بشکنید و به استرس فکر کنید.

ˌæp ə, ˌæp ə, ˈplɛk tɪk, ˈplɛk tɪk.

ˌæp ə، ˌæp ə، ˈplɛk tɪk، ˈplɛk tɪk.

ˌæp əˈplɛk tɪk.

ˌæp əˈplɛk tɪk.

Really, really mad.

واقعا، واقعا دیوانه است.

Extremely angry.

به شدت عصبانی.

This comes from the noun ˈæp əˌplɛk si, which means a stroke, a blockage of a blood

این از اسم ˈæp əˌplɛk si می آید که به معنای سکته مغزی، انسداد

vessel leading to the brain, which can result in paralysis, speech difficulties, and even death.

رگ خونی منتهی به مغز است که می تواند منجر به فلج، مشکلات گفتاری و حتی مرگ شود.

ˌæp əˈplɛk tɪk.

ˌæp əˈplɛk tɪk.

The teacher was ˌæp əˈplɛk tɪk when she found out there had been cheating on the

معلم ˌæp əˈplɛk tɪk بود که متوجه شد در آزمون تقلب کرده است

test.

.

I’d like to offer a quick thanks to all my supporters here on YouTube who joined my

می‌خواهم از همه حامیانم در اینجا در YouTube که به عضویت یوتیوب من پیوستند تشکر کنم

Youtube membership.

.

You special badges to make your comments pop, early release of videos when available, access

شما نشان‌های ویژه‌ای دارید تا نظرات خود را برجسته کنید، ویدیوها را در صورت دسترسی زودهنگام منتشر کنید،

to members-only posts and videos, and the top tier gets a free monthly audio lesson.

به پست‌ها و ویدیوهای مختص اعضا دسترسی داشته باشید، و طبقه برتر یک درس صوتی ماهانه رایگان دریافت می‌کند.

Thank you!

متشکرم!

Click JOIN to learn more.

برای کسب اطلاعات بیشتر روی JOIN کلیک کنید.

Sometimes when people are mad, they lose their temper.

گاهی اوقات وقتی مردم عصبانی هستند، عصبانی می شوند .

Have you heard this phrase before?

آیا قبلاً این عبارت را شنیده اید؟

Lose control in anger.

در هنگام عصبانیت کنترل خود را از دست بدهید.

Some people get mad and you just see that they’re really mad, you can tell but they’re

برخی از مردم عصبانی می شوند و شما فقط می بینید که آنها واقعا دیوانه هستند، می توانید بگویید اما آنها آن را

not fully expressing it.

به طور کامل بیان نمی کنند.

And then sometimes, boom!

و سپس گاهی اوقات، بوم!

People express it and they lose their temper.

مردم آن را بیان می کنند و عصبانی می شوند.

They yell, they throw stuff.

فریاد می زنند، چیزها را پرت می کنند.

Now we’re going to do a bunch of idioms that begin with B. First, bent out of shape.

اکنون می‌خواهیم دسته‌ای از اصطلاحات را انجام دهیم که با B شروع می‌شوند.

It’s going to be pretty common here to drop the T in 'bent’ because it comes

در اینجا بسیار معمول است که T را در «خم» بیاندازیم زیرا

after an N, before a vowel.

بعد از یک N، قبل از یک مصوت می آید.

The T in ‘out’ is a Flap T, and the V sound in ‘of’ is probably dropped.

T در "out" یک Flap T است و صدای V در "of" احتمالاً حذف شده است.

So BENTtt Outtt Of Shape, there’s a good chance you’ll hear that ‘ben-ou-dah-shape’

بنابراین BENTtt Outtt Of Shape، احتمال زیادی وجود دارد که بشنوید که «بن-و-داه-شکل»

Bent out of shape means, literally, bent in a shape other than the one that’s normal

Bent out of shape به معنای واقعی کلمه خم شدن به شکلی غیر از حالت عادی

or desired.

یا دلخواه است.

I couldn’t fit the pieces together because one got bent out of shape.

نمی‌توانستم قطعات را به هم بچسبانم زیرا یکی از آنها خم شده بود.

But here, as an idiom, it means angry, mad.

اما در اینجا به عنوان یک اصطلاح به معنای عصبانی، دیوانه است.

This is what we do when we get mad and yell at someone.

این کاری است که وقتی عصبانی می شویم و سر کسی فریاد می زنیم، انجام می دهیم .

For example, I got in a fender bender. This means a really minor car accident, and the

به عنوان مثال، من در یک خم کن گلگیر قرار گرفتم. این یعنی یک تصادف اتومبیل واقعاً جزئی، و

woman totally bit my head off.

زن کاملاً سرم را گاز گرفت.

She was so bent out of shape.

او خیلی خم شده بود.

Now, with ‘blow’, we have several nouns we can use to make phrases that mean really

اکنون، با "blow"، ما چندین اسم داریم که می توانیم از آنها برای ساختن عباراتی استفاده کنیم که به معنای واقعا

mad.

دیوانه هستند.

Blow a fuse.

یک فیوز بزن

A fuse is something that melts and breaks an electrical circuit if the current goes

فیوز چیزی است که اگر جریان از سطح ایمن بالاتر برود، یک مدار الکتریکی را ذوب می کند و می شکند

above a safe level.

.

For example, if you’re running your microwave, your blender and your hairdryer all on the

به عنوان مثال، اگر مایکروویو ، مخلوط کن و سشوار خود را روی

same outlet, first, you're an amazing multi-tasker, and second of, you’re probably going to

یک پریز کار می کنید، اولاً یک چند کار شگفت انگیز هستید و دوم اینکه احتمالاً

blow a fuse, and have to reset your breaker.

فیوز را فوت می کنید و باید شکن خود را ریست کنید

A person blows their fuse when they lose their temper.

یک نفر وقتی عصبانی می شود فیوزش را می زند .

We also have ‘blow a gasket’.

ما همچنین دارای "واشر باد کردن" هستیم.

This is just like blow a fuse.

این درست مثل سوختن فیوز است.

A gasket helps seal a joint to make it watertight.

یک واشر به مهر و موم کردن مفصل کمک می کند تا آن را ضد آب کند.

My son blew a gasket when he found out our trip to Disney was canceled due to Covid.

پسرم وقتی فهمید سفر ما به دیزنی به دلیل کووید لغو شده است، یک واشر منفجر کرد.

You could also say, he blew his top off.

همچنین می توان گفت، او تاپ خود را منفجر کرد.

Got so mad, lost his temper.

خیلی عصبانی شد، اعصابش را از دست داد.

Another great word is ‘boiling’.

یک کلمه عالی دیگر "جوش" است.

We all know what a pot of water looks like and you can imagine that’s

همه ما می دانیم که یک گلدان آب چگونه به نظر می رسد و می توانید تصور کنید

how you feel inside when you’re mad.

که وقتی عصبانی هستید این احساس درونی دارید.

When my kid pushed another kid at the playground, I was boiling.

وقتی بچه ام بچه دیگری را در زمین بازی هل داد، من در حال جوشیدن بودم.

By the way, I feel like I’m making my kids sound terrible here, they’re not, but this

به هر حال، من احساس می‌کنم که دارم صدای بچه‌هایم را اینجا وحشتناک می‌کنم، آن‌ها اینطور نیستند، اما

just happens to be a video on ways to say I’m mad.

این اتفاقاً ویدیویی است درباره راه‌هایی برای گفتن من دیوانه.

Most of the time, they make me very, very happy.

بیشتر اوقات آنها مرا بسیار بسیار خوشحال می کنند.

A related one here is ‘makes my blood boil’.

یکی از موارد مرتبط در اینجا «خونم را به جوش می‌آورد» است.

This is something that makes you really mad.

این چیزی است که شما را واقعا عصبانی می کند.

Pretty much everything in politics makes my blood boil.

تقریباً همه چیز در سیاست خون من را به جوش می آورد.

This next one has a couple of different meanings.

این بعدی چند معنی متفاوت دارد.

It can mean mad, angry: my boss was beside himself when John didn’t show up for work

این می تواند به معنای دیوانه، عصبانی باشد: وقتی جان امروز سر کار حاضر نشد، رئیس من کنار خودش بود

today.

.

But it can also mean agitated, really worried; She was beside herself when she couldn’t

اما همچنین می تواند به معنای آشفته، واقعاً نگران باشد. وقتی نتوانست پسرش را بگیرد کنار خودش بود

get a hold of her son.

.

But it can also mean really happy.

اما همچنین می تواند به معنای واقعاً خوشحالی باشد.

When he found out he got the scholarship, he was just beside himself.

وقتی متوجه شد که بورسیه تحصیلی را گرفته است، فقط در کنار خودش بود.

Cross.

صلیب.

Now this one is British.

حالا این یکی بریتانیایی است.

We don’t really use this in American English.

ما واقعاً از این در انگلیسی آمریکایی استفاده نمی کنیم.

I was really cross with her for not waiting for me after school.

من واقعاً به خاطر اینکه بعد از مدرسه منتظر من نبود، با او مخالف بودم.

This one is more mild and not all that common, but you'll also see the word ‘displeased’.

این یکی خفیف‌تر است و چندان رایج نیست، اما کلمه «ناراضی» را نیز خواهید دید.

My mom was displeased with my grades last semester.

مادرم ترم گذشته از نمرات من ناراضی بود .

Now, if someone is more than displeased, if they’re really really mad, they’re enraged.

حالا، اگر کسی بیش از حد ناراضی باشد، اگر واقعاً دیوانه باشد، عصبانی است.

Full of rage.

پر از خشم.

He was enraged when he found out he was passed over for the promotion.

وقتی متوجه شد برای ترفیع از او عبور کرده اند، عصبانی شد .

That means he didn’t get it!

یعنی متوجه نشد!

Also, outraged.

همچنین، عصبانی.

So angry.

خیلی عصبانی.

The faculty were outraged at the changes to their health insurance.

اعضای هیئت علمی از تغییرات بیمه درمانی خود خشمگین شدند.

Another idiom, fit to be tied.

یک اصطلاح دیگر، مناسب برای گره خوردن.

We’re not actually going to tie anyone up here, but you can imagine someone is so angry

ما در واقع قرار نیست کسی را در اینجا گره بزنیم، اما می‌توانید تصور کنید که کسی آنقدر عصبانی است

that you’re worried they might do something crazy or hurt someone.

که نگران هستید ممکن است کاری دیوانه‌وار انجام دهد یا به کسی آسیب برساند.

And you might want to tie that person up.

و ممکن است بخواهید آن شخص را گره بزنید.

The school administration was fit to be tied over the senior prank.

مدیریت مدرسه می‌توانست به خاطر شوخی‌های ارشد گره بخورد.

Two other ways to describe being so mad you lose your temper is flying off the handle

دو راه دیگر برای توصیف اینکه آنقدر عصبانی هستید که اعصاب خود را از دست می دهید این است که از روی دسته پرواز کنید

and flipping your lid.

و درب خود را برگردانید.

The teacher flipped her lid when she found out no one did their homework.

معلم وقتی متوجه شد که هیچکس تکالیفش را انجام نداده است، درپوشش را باز کرد.

She chewed us out.

او ما را جوید.

To chew someone out.

جویدن کسی

This describes what you might do when you are mad.

این توضیح می دهد که وقتی عصبانی هستید چه کاری ممکن است انجام دهید .

It means to reprimand someone.

به معنای توبیخ کسی است.

You lazy kids need to start doing your homework if you care about your future!

شما بچه های تنبل اگر به آینده خود اهمیت می دهید باید شروع به انجام تکالیف خود کنید!

Wow, she said that?

وای اون اینو گفت

Yeah, she totally flew off the handle.

بله، او کاملاً از روی دستگیره پرواز کرد.

Foaming at the mouth means literally, foamy saliva coming out of your mouth, but it also

کف کردن در دهان به معنای واقعی کلمه، بزاق کف آلود است که از دهان شما خارج می شود، اما

means, really, really mad and has nothing to do with saliva.

به معنای واقعاً، واقعاً دیوانه است و ربطی به بزاق ندارد.

He was foaming at the mouth when he found out about her affair.

وقتی از رابطه او باخبر شد از دهانش کف می زد.

He was fuming.

او دود می کرد.

I love this one too.

من این یکی رو هم دوست دارم.

Fuming.

دود.

So mad.

خیلی دیوانه

We already went over enraged, full of rage.

ما قبلاً خشمگین و پر از خشم رفتیم.

We also have furious, full of fury, which is another way to say rage and a related word,

خشمگین، پر از خشم نیز داریم، که راه دیگری برای گفتن خشم و کلمه‌ای مرتبط با آن

‘infuriating’.

، خشم‌انگیز است.

It is infuriating when you don’t follow the rules.

وقتی از قوانین پیروی نمی کنید خشمگین است.

It just makes me furious.

این فقط من را عصبانی می کند.

We had several phrases with ‘blow’, now we have several with ‘go’ – again these

ما چندین عبارت با "ضربه" داشتیم، اکنون چندین عبارت با "برو" داریم - دوباره اینها

mean to lose your temper.

به معنای از دست دادن عصبانیت هستند.

To be so mad.

اینقدر دیوونه بودن

Go ballistic.

بجنب، زود باش.

Ballistics is the study of projectiles like bullets or bombs.

بالستیک مطالعه پرتابه هایی مانند گلوله یا بمب است.

He went ballistic when he thought they were overcharging him.

او زمانی که فکر می‌کرد بیش از حد او را شارژ می‌کنند، بالستیک شد .

Go off the deep end.

از انتهای عمیق خارج شوید.

He went off the deep end when they accused him of cheating.

زمانی که آنها او را به تقلب متهم کردند، او از عمق خود خارج شد .

This can also mean an event in mental health when you lose control, you’re acting really

این همچنین می تواند به معنای رویدادی در سلامت روان باشد که کنترل خود را از دست می دهید، واقعا عجیب رفتار می کنید

strange, not yourself.

، نه خودتان.

Ok now this one involves a cuss word.

خوب حالا این یکی شامل یک کلمه اهانت آمیز است.

Go apeshit.

برو آپشیت

She went apeshit when she found out I quit my job.

وقتی فهمید که من کارم را رها کرده ام به شدت ناراحت شد.

This one can also mean really, really excited, so happy.

این یکی همچنین می تواند به معنای واقعاً، واقعاً هیجان زده، بسیار خوشحال باشد.

He went apeshit when he found out they were having a boy.

وقتی متوجه شد که آنها پسر دارند، رفت.

Go off on someone.

برو سر کسی

This is when you yell at someone because you’re really mad at them.

این زمانی است که سر کسی فریاد می زنید زیرا واقعاً از دست او عصبانی هستید.

Oh I’m so mad at her.

اوه من خیلی از دست او عصبانی هستم.

I’m going to go off on her if I ever see her again.

اگر دوباره او را ببینم از او سخن خواهم گفت.

Go through the roof.

از پشت بام عبور کنید.

A similar mental image to blow your top off.

یک تصویر ذهنی مشابه برای منفجر کردن بالا.

They’re going to go through the roof when they find out you skipped school.

وقتی بفهمند مدرسه را رها کرده ای، از پشت بام می گذرند.

There’s also hit the roof.

ضربه به سقف نیز وجود دارد.

Same idea.

همین ایده

They hit the roof when they found out the rent was going up by more than $300.

زمانی که متوجه شدند اجاره بها بیش از 300 دلار افزایش یافته است، به پشت بام برخورد کردند.

You might also hear ‘hot under the collar’.

همچنین ممکن است صدای «زیر یقه داغ» را بشنوید.

Some shirts have a collar.

برخی از پیراهن ها یقه دارند.

If you're hot under your collar, ooh, you might blow your top!

اگر زیر یقه تان داغ شده اید، اوه، ممکن است بالاتنه خود را باد کنید!

Our next three, great vocabulary words: incensed, irate, irked.

سه کلمه بعدی ما با واژگان عالی: خشمگین، عصبانی، عصبانی.

Incensed and irate are both really mad.

خشمگین و عصبانی هر دو واقعا دیوانه هستند.

Irked is only sort or mad, more like annoyed.

Irked فقط مرتب یا دیوانه است، بیشتر شبیه به آزار است.

I’m a little irked that she didn’t call me back.

من کمی عصبانی هستم که او با من تماس نگرفت .

That’s different from: “I’m incensed.

این با این جمله متفاوت است: «من خشمگین هستم.

She continues to disrespect me.”

او همچنان به من بی احترامی می کند.»

She was irate that her Apple watch was stolen at the gym.

او از اینکه ساعت اپل او را در باشگاه دزدیده اند عصبانی بود .

This next one, also a great vocabulary word, livid.

این مورد بعدی، همچنین یک کلمه واژگان عالی، livid.

The word has two meanings; one is bluish in color.

این کلمه دو معنی دارد؛ یکی به رنگ آبی است

But the second is furiously angry.

اما دومی به شدت عصبانی است.

I like to think of someone so mad that their face turns blue.

دوست دارم به کسی فکر کنم آنقدر دیوانه که صورتش آبی شود.

They said I have to redo this whole project; I am livid that they didn’t let me know sooner.

آنها گفتند من باید کل این پروژه را دوباره انجام دهم. از اینکه زودتر به من خبر ندادند ناراحتم.

Three phrases with lose: lose it, lose your cool, and, less common, lose your rag.

سه عبارت با از دست دادن: از دست دادن آن، از دست دادن خونسردی خود، و، کمتر رایج، از دست دادن پارچه خود را.

When he stood up my friend on their third date, I lost my cool, I lost it.

وقتی او در سومین قرار ملاقات با دوستم ایستاد ، من خونسردی خود را از دست دادم، آن را از دست دادم.

To stand someone up is to not show up.

ایستادن کسی به معنای حاضر نشدن است.

Let’s say you and I are supposed to meet for coffee tomorrow.

فرض کنید من و شما قرار است فردا برای قهوه همدیگر را ببینیم.

I go, I get coffee, I wait at the coffee shop for 30 minutes, you never show up.

من می روم، قهوه می گیرم، 30 دقیقه در کافی شاپ منتظر می مانم ، شما هرگز حاضر نمی شوید.

You stood me up.

تو مرا ایستادی

Lose your rag.

پارچه ات را گم کن

We hired movers, and they broke my grandmother’s serving bowl.

جابجایی را استخدام کردیم و آنها کاسه سرو مادربزرگم را شکستند .

I lost my rag.

من پارچه ام را گم کردم

Another phrase you can use for someone who is really mad is to say they are ‘on the warpath’.

عبارت دیگری که می توانید برای کسی که واقعا دیوانه است استفاده کنید این است که بگویید "در مسیر جنگ" است.

Try to avoid Kristin today.

امروز سعی کنید از کریستین دوری کنید.

She just got fired and she’s on a warpath.

او به تازگی اخراج شده و در مسیر جنگ است.

Now, this is one I use a lot: I’m pissed.

اکنون، این یکی از مواردی است که من زیاد استفاده می کنم: من عصبانی هستم.

That really pisses me off.

این موضوع واقعا مرا عصبانی میکند.

Now pissed, in British English, can mean drunk.

Now pissed، در انگلیسی بریتانیایی، می تواند به معنای مست باشد.

In American English, it means mad.

در انگلیسی آمریکایی به معنای دیوانه است.

I get really pissed when someone gives me advice I didn’t ask for.

وقتی کسی به من نصیحتی می‌کند که من نخواسته‌ام واقعاً عصبانی می‌شوم.

It pisses me off when people try to tell me what to do.

وقتی مردم سعی می کنند به من بگویند چه کار کنم عصبانی می شوم .

An idiom: seeing red.

یک اصطلاح: قرمز دیدن.

Can’t you just picture it?

نمی توانید آن را فقط تصویر کنید؟

You’re so mad, you’re seeing red.

شما خیلی عصبانی هستید، قرمز می بینید.

“Was she mad?”

"او عصبانی بود؟"

“Oh, totally.

"اوه، کاملا.

She was seeing red.”

داشت قرمز می‌دید.»

Seething, an excellent vocabulary word.

Seething، یک کلمه واژگان عالی.

You know how we talked about someone losing their temper, expressing their anger?

می‌دانید چطور صحبت کردیم که یک نفر عصبانی شده و عصبانیتش را نشان می‌دهد؟

This is the opposite.

این برعکس است.

You’re so mad, but you don’t express it, but everyone can tell.

شما خیلی عصبانی هستید، اما آن را بیان نمی کنید، اما همه می توانند بگویند.

You’re just seething.

تو فقط داری می جوشی

This next one.

این بعدی

Less intense, but you’re still mad.

شدت کمتری دارد، اما هنوز عصبانی هستید.

You’re sore.

تو درد داری

She was kind of sore at us because we went out for drinks after work and didn’t invite her.

او به نوعی برای ما دردناک بود زیرا ما بعد از کار برای نوشیدن نوشیدنی بیرون رفتیم و او را دعوت نکردیم.

Also, another definition, if you do a really hard workout, afterwards, your muscles might

همچنین، یک تعریف دیگر، اگر یک تمرین واقعاً سخت انجام دهید ، پس از آن، ممکن است عضلات

be sore.

شما درد کنند.

Up in arms.

بالا در آغوش.

This can mean protesting, but it can also just mean upset about something; upset and

این می تواند به معنای اعتراض باشد، اما همچنین می تواند به معنای ناراحتی از چیزی باشد. ناراحت شدن و اطلاع

letting people know.

دادن به مردم

The students were up in arms about the new testing rules.

دانش‌آموزان در مورد قوانین جدید آزمون ابراز نگرانی کردند .

I absolutely love teaching you English here on YouTube and Facebook.

من کاملاً عاشق آموزش زبان انگلیسی به شما در اینجا در یوتیوب و فیس بوک هستم.

Keep your learning going now with this video, and don’t forget to subscribe with notifications

اکنون با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید و فراموش نکنید که با اعلان‌ها

on here on YouTube or to follow my page on Facebook.

در اینجا در YouTube مشترک شوید یا صفحه من را در فیس بوک دنبال کنید.

If you want to go beyond learning and move into training, check out my online courses

اگر می‌خواهید فراتر از یادگیری بروید و به سمت آموزش بروید، دوره‌های آنلاین من را

at RachelsEnglishAcademy.com where I take you step by step, through everything you need

در RachelsEnglishAcademy.com بررسی کنید، جایی که من شما را گام به گام با همه چیزهایی

to know to master spoken English and develop your American voice.

که برای تسلط بر زبان انگلیسی گفتاری و توسعه صدای آمریکایی خود نیاز دارید، راهنمایی می‌کنم.

I’d love to have you as my student.

من دوست دارم شما را به عنوان شاگرد خود داشته باشم.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English.

همین است، و از اینکه از زبان انگلیسی Rachel استفاده کردید بسیار سپاسگزارم .