Learn English FAST: The Essential Podcasts for Learning English

A lot of you are here because you  love learning English on Youtube  

بسیاری از شما اینجا هستید زیرا عاشق یادگیری زبان انگلیسی در یوتیوب

but you also know the more ways you  expose yourself to English, the better.

هستید، اما همچنین می‌دانید که هر چه روش‌های بیشتری را در معرض انگلیسی قرار دهید، بهتر است.

Podcasts are a great resource and today,  I’m going to introduce you to 13 Podcasts  

پادکست ها منبع خوبی هستند و امروز، 13 پادکست را به شما معرفی می

that I think is absolutely  fantastic for learning English.

کنم که فکر می کنم برای یادگیری زبان انگلیسی کاملاً فوق العاده است.

We have two different categories. First, Podcasts  created by English teachers for learners like you,  

ما دو دسته متفاوت داریم. اول، پادکست‌هایی که توسط معلمان انگلیسی برای زبان‌آموزانی مانند شما،

non-native speakers. Then, we’ll get  into some Podcasts in American English  

غیر بومی‌زبان ایجاد شده‌اند. سپس، به پادکست‌هایی به زبان انگلیسی آمریکایی می‌رسیم

created for native speakers that  you could also learn a lot from.

که برای زبان مادری ایجاد شده‌اند و شما نیز می‌توانید از آنها چیزهای زیادی بیاموزید.

Let’s head to my computer  to go over these Podcasts.

برای مرور این پادکست‌ها به رایانه‌ام بروید.

The first one I’m going to talk about is  “All Ears Podcast”. I love their tagline,  

اولین موردی که قرار است در مورد آن صحبت کنم، «پادکست همه گوش‌ها» است. من عاشق شعار آنها هستم،

“Connection not Perfection”. Just do it, don’t  worry about mistakes, get yourself out there. It’s  

«ارتباط نه کمال». فقط این کار را انجام دهید، نگران اشتباهات نباشید، خودتان را به آنجا برسانید. این

a daily podcast, all sorts of topics. Vocabulary,  Idioms, Business English and as you can see,  

یک پادکست روزانه است، انواع موضوعات. واژگان، اصطلاحات، انگلیسی تجاری و همانطور که می بینید،

they’re not too long. Ten, twenty minutes,  you can definitely take that on a daily basis.

آنها خیلی طولانی نیستند. ده، بیست دقیقه، قطعاً می‌توانید آن را به صورت روزانه مصرف کنید.

The next on I want to recommend is “The  In Fluency Podcast”. It’s weekly and again  

مورد بعدی که می‌خواهم توصیه کنم « پادکست In Fluency» است. این هفتگی است و

the episodes are pretty short. It’s not a big  commitment, I mean they’re short as three minutes  

دوباره  اپیزودها بسیار کوتاه هستند. این تعهد بزرگی نیست ، منظورم این است که آنها سه دقیقه کوتاه هستند،

but there are also some longer episodes too. She  covers topics like pronunciation and grammar.

اما چند قسمت طولانی‌تر نیز وجود دارد. او موضوعاتی مانند تلفظ و دستور زبان را پوشش می‌دهد.

Speaking of podcasts something that I did not  know, you can now get podcasts on Audible, you’ve  

در مورد پادکست‌ها چیزی که نمی‌دانستم، اکنون می‌توانید پادکست‌هایی را در Audible دریافت کنید، قبلاً

heard me talk about Audible before, it’s where I  get all my audio books and I think audio books,  

از من شنیده‌اید که درباره Audible صحبت می‌کنم، اینجاست که همه کتاب‌های صوتی خود را دریافت می‌کنم و فکر می‌کنم کتاب‌های صوتی

in addition to podcasts, are a great way to learn  English and increase your vocabulary and listening  

،   علاوه بر پادکست‌ها، عالی هستند. راهی برای یادگیری انگلیسی و افزایش دایره لغات و درک شنیداری شما

comprehension, so huge thanks to Audible for  sponsoring this video and supporting my channel.  

، بسیار سپاسگزاریم از Audible برای حمایت مالی از این ویدیو و حمایت از کانال من.

We’ve just discussed two podcasts you can use for  learning English, and we’ll cover eleven more.  

ما به تازگی درباره دو پادکست که می‌توانید برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده کنید، صحبت کردیم و یازده مورد دیگر را پوشش خواهیم داد.

But first I want to recommend a title that I just  finished and tell you how you can get it through  

اما ابتدا می‌خواهم عنوانی را که به‌تازگی به پایان رساندم، توصیه کنم و به شما بگویم که چگونه می‌توانید آن را به صورت

audible. They’re offering a free 30-day trial  to new members, visit Audible.com/rachelsenglish  

شنیدنی انجام دهید. آنها یک دوره آزمایشی 30 روزه رایگان را به اعضای جدید ارائه می دهند، به Audible.com/rachelsenglish   مراجعه کنید

or text rachelsenglish to 500-500. So visit  the site, send the text, because the title  

یا rachelsenglish را به 500-500 پیامک کنید. بنابراین از سایت دیدن کنید ، متن را ارسال کنید، زیرا عنوانی

I want to recommend, it is one of the most  riveting stories I’ve heard in a long time,  

که می‌خواهم توصیه کنم، یکی از جذاب‌ترین داستان‌هایی است که در مدت‌زمان شنیده‌ام،

it was recommended to me by my colleague Tom, who  listened to the audiobook with his wife, and it’s  

این عنوان توسط همکارم تام به من توصیه شد، که به کتاب صوتی گوش داد. همسرش، و

Unbroken by Laura Hillenbrand. It’s a true story  about Louis Zamperini whose bomber, in World War  

لورا هیلن برند آن را شکسته نشده است. این یک داستان واقعی درباره لویی زامپرینی است که بمب افکن او در جنگ جهانی

II crashed into the Pacific Ocean. Sharks are  circling, he survives at sea for weeks. The story  

دوم در اقیانوس آرام سقوط کرد. کوسه ها در حال چرخش هستند، او هفته ها در دریا زنده می ماند.

is just incredible and it’s so well told. Every  night I would sit down with David and be like,  

داستان   باورنکردنی است و به خوبی بیان شده است. هر شب با دیوید می‌نشستم و

oh my gosh, this is what happened. So please,  get it, listen to it – Audible.com/rachelsenglish  

می‌گفتم، خدای من، این اتفاقی افتاد. پس لطفاً آن را دریافت کنید، به آن گوش دهید - Audible.com/rachelsenglish

or text rachelsenglish to 500-500. It’s a  new year, a time to start making new learning  

یا rachelsenglish را به 500-500 پیامک کنید. این یک سال جدید است، زمانی برای شروع ایجاد اهداف جدید یادگیری

goals. I strongly encourage you to add audiobooks  and podcasts to the resources you use to learn  

. شدیداً شما را تشویق می‌کنم که کتاب‌های صوتی و پادکست‌ها را به منابعی که برای یادگیری انگلیسی استفاده می‌کنید اضافه کنید

English, and audible has the most extensive  offering that I know of. Find something you’re  

، و Audiible گسترده‌ترین پیشنهادی را دارد که من می‌شناسم. چیزی را پیدا کنید که

really into, like me with ‘Unbroken’, and  you’ll want to listen to it every night.

واقعاً به آن علاقه دارید، مانند من با «Unbroken»، و می‌خواهید هر شب به آن گوش دهید.

I also want to mention my podcast. Now, I’m not  making new episodes so it’s discontinued but there  

من همچنین می خواهم به پادکست خود اشاره کنم. اکنون، من اپیزودهای جدیدی نمی‌سازم، بنابراین پخش آن متوقف شده است، اما اگر قبلاً این کار را نکرده‌اید

are twenty-five episodes there worth listening  to if you haven’t already. These episodes are a  

، بیست و پنج قسمت وجود دارد که ارزش شنیدن دارد. این قسمت‌ها

little bit longer usually around a half hour  and we’re discussing pronunciation topics,  

معمولاً حدود نیم ساعت کمی طولانی‌تر هستند و ما در حال بحث در مورد موضوعات تلفظ،

my favorite topic but also things like  vocabulary and idioms and some cultural stuff.  

موضوع مورد علاقه من، اما همچنین مواردی مانند واژگان و اصطلاحات و برخی موارد فرهنگی هستیم.

Most of these episodes are with my husband  David where we’re just discussing our lives  

بیشتر این اپیزودها با شوهرم دیوید است که در آن ما فقط در مورد زندگی خود بحث می کنیم،

so it’s just a good way to get to know me  and us better as well as you learn English.

بنابراین این فقط یک راه خوب برای شناخت بهتر من و ما و همچنین یادگیری زبان انگلیسی است.

Breaking news! If you miss my podcast,  I’m going to start sharing audio lessons  

خبر فوری! اگر پادکست من را از دست دادید، من دوباره شروع به اشتراک‌گذاری درس‌های صوتی می‌کنم

again. I’m so excited about this way  of communicating with my students,  

. من از این راه ارتباط با دانش‌آموزانم بسیار هیجان‌زده

and I’m launching it next week, Tuesday,  January 18, through the YouTube membership,  

هستم و هفته آینده، سه‌شنبه، ۱۸ ژانویه، آن را از طریق

that’s the join button you’ve seen next  to the subscribe button here on YouTube.  

عضویت YouTube راه‌اندازی می‌کنم.

So look for a video next week, and for  the button on my channel, to sign up.

بنابراین هفته آینده به دنبال یک ویدیو و دکمه کانال من برای ثبت نام باشید.

Next we have “Espresso English”, updated almost  every week and again these are short episodes,  

در مرحله بعد، «انگلیسی اسپرسو» را داریم که تقریباً هر هفته به‌روزرسانی می‌شود و دوباره اینها قسمت‌های کوتاهی هستند،

easy to take in, one tip or trick when  it comes to speaking English at a time.

به راحتی می‌توان آن را دریافت کرد، یک نکته یا ترفند در مورد صحبت کردن همزمان به زبان انگلیسی.

The “Real Life English Podcast” is great  because you get exposure to both American  

«پادکست انگلیسی زندگی واقعی» عالی است ، زیرا هم با لهجه‌های آمریکایی و هم با

accents and British accents. Now you can see  that these episodes are a little bit longer,  

لهجه‌های انگلیسی آشنا می‌شوید. اکنون می‌توانید ببینید که این قسمت‌ها کمی طولانی‌تر هستند،

there are multiple episodes each week  and they focus on all sorts of topics.  

هر هفته چندین قسمت وجود دارد و روی همه موضوعات تمرکز می‌کنند.

Conversation, vocabulary and general tips for  learning a new language. One time,  

مکالمه، واژگان و نکات کلی برای یادگیری یک زبان جدید. یک بار،

I sat down with Ethan from this podcast for an  interview, so be sure to check out that episode.

من با ایتان از این پادکست برای یک مصاحبه نشستم، پس حتماً آن قسمت را بررسی کنید.

I also love “Learning English News Review” from  BBC World Service. They have new episodes once  

من همچنین عاشق «بررسی اخبار انگلیسی یادگیری» از سرویس جهانی بی‌بی‌سی هستم. آنها هفته ای یک بار اپیزودهای جدید دارند

a week and they go deep on one topic. The  podcasts are each around ten minutes long  

و در یک موضوع عمیق می شوند. پادکست‌ها هر کدام حدود ده دقیقه طول

and they have quizzes on their website, you can  really test your listening comprehension here.

می‌کشند و آزمون‌هایی در وب‌سایت خود دارند، می‌توانید واقعاً درک شنیداری خود را در اینجا آزمایش کنید.

“Grammar Girl” is for all you language nerds  out there. She goes over some pronunciation and  

«Grammar Girl» برای همه شما زبان‌آموزان است. او به برخی از تلفظ ها و

vocabulary but also the “why” of language.  And I find it a really fun way to explore  

واژگان و همچنین «چرا» زبان می پردازد. و من آن را راهی واقعاً سرگرم‌کننده برای کشف

different aspects of English. Now this podcast  isn’t necessarily made for non-native speakers.  

جنبه‌های مختلف انگلیسی می‌دانم. اکنون این پادکست لزوماً برای افراد غیر بومی ساخته نشده است.

It’s also made for native speakers who  just enjoy learning more about English.  

همچنین برای افراد بومی زبانی که فقط از یادگیری بیشتر در مورد انگلیسی لذت می برند، ساخته شده است.

Each Episode, about fifteen minutes long  and just a place to learn along little  

هر قسمت، حدود پانزده دقیقه و فقط مکانی برای یادگیری

interesting tidbits and facts about  the English language and grammar.

نکات و حقایق کوچک جالب درباره زبان انگلیسی و گرامر.

Now, moving on to podcasts that are  in English, not about learning the  

اکنون، به سراغ پادکست‌هایی بروید که به زبان انگلیسی هستند، نه برای یادگیری

language but about interesting things. My  biggest tip: Follow something you love.  

زبان، بلکه درباره چیزهای جالب. بزرگترین نکته من: چیزی را که دوست دارید دنبال کنید.

Something that already interests you, maybe  something that you already know about.  

چیزی که قبلاً به شما علاقه دارد، شاید چیزی که قبلاً در مورد آن می دانید.

My friend Stacy, who has been on this channel is  a master knitter. And she has a podcast for people  

دوست من استیسی، که در این کانال حضور داشته، یک بافنده چیره دست است. و او یک پادکست برای افرادی دارد

who love knitting. Or look for podcasts that  are relevant to what’s happening in your life  

که عاشق بافتنی هستند. یا به دنبال پادکست‌هایی بگردید که مرتبط با آنچه اکنون در زندگی شما اتفاق می‌افتد باشد

now. Really you name it. Gardening, cooking,  wrestling, religion and spirituality, anything. My  

. واقعا اسمشو میزاری باغبانی، آشپزی، کشتی، مذهب و معنویت، هر چیزی.

husband listens to a podcast that’s just two guys  talking about the Philadelphia 76ers. He loves the  

شوهرم به پادکستی گوش می‌دهد که فقط دو نفر درباره فیلادلفیا ۷۶رز صحبت می‌کنند. او عاشق

team and keeping up on news and people’s opinions.  Whatever you’re passionate about, find a podcast  

تیم و پیگیری اخبار و نظرات مردم است. هر چیزی که به آن علاقه دارید، یک پادکست

in English on that topic, it’s going to draw you  in you’re going to learn so much more from that.

به زبان انگلیسی در مورد آن موضوع پیدا کنید، این موضوع شما را جذب می‌کند و چیزهای بیشتری از آن یاد خواهید گرفت.

There are a lot of different podcasts that I like  listening to and I’m just going to go over some  

پادکست‌های مختلفی وجود دارد که من دوست دارم به آن‌ها گوش کنم و فقط می‌خواهم برخی

of them here. First “The Moth”. I love this one  because it’s an episode of many people telling  

از آنها را در اینجا مرور کنم. اول "پره". من این یکی را دوست دارم، زیرا اپیزودی است از بسیاری از افراد که

shorter stories maybe around 8 minutes about their  lives, some sort of transformative experience.  

داستان‌های کوتاه‌تری، شاید حدود ۸ دقیقه درباره زندگی‌شان تعریف می‌کنند، نوعی تجربه متحول کننده.

So they’re really interesting from that  perspective and they’re live. They’re  

بنابراین از این منظر واقعاً جالب هستند و زنده هستند. آنها

often shot Infront of an audience. So you get  very authentic English here. People can’t edit  

اغلب در مقابل تماشاچیان شلیک می‌شوند. بنابراین شما در اینجا انگلیسی بسیار معتبری دریافت می‌کنید. افراد نمی‌توانند

something out. And it’s a great way to  study how to tell a story in English.  

چیزی را ویرایش کنند. و این یک راه عالی برای مطالعه نحوه بیان یک داستان به زبان انگلیسی است.

What are some of the phrases that you could  use to connect one thing to the next? What’s  

برخی از عباراتی که می‌توانید برای اتصال یک چیز به چیز دیگر استفاده کنید کدامند؟

some of the vocabulary that you could use to  talk about an event in your life and so on.

برخی از واژگانی که می توانید برای صحبت درباره یک رویداد در زندگی خود و غیره استفاده کنید چیست؟

Next, “This American Life”. As you  can tell here from the time stamps,  

بعد، "این زندگی آمریکایی". همانطور که می‌توانید در اینجا از روی مهرهای زمانی متوجه شوید،

I’ve been listening to a lot of these  lately. This is probably the podcast  

اخیراً به بسیاری از این موارد گوش می‌دهم. این احتمالاً پادکستی   است

that I’ve been listening to the longest. New  episodes each week about an hour. Sometimes,  

که من طولانی‌ترین مدت به آن گوش می‌دهم. قسمت‌های جدید هر هفته حدود یک ساعت. گاهی اوقات،

it will be someone sharing a personal essay but  more often it’s interviewing and back and forth  

شخصی است که یک مقاله شخصی را به اشتراک می‌گذارد، اما بیشتر اوقات مصاحبه می‌کند و

different ideas on different topics. And I just  love the variety of voices that you get here.  

ایده‌های متفاوتی درباره موضوعات مختلف مطرح می‌کند. و من فقط تنوع صداهایی را که اینجا می‌گیرید دوست دارم.

One of my favorite episodes that I listen to  recently is number 218 and it’s called “Act  

یکی از قسمت‌های مورد علاقه‌ام که اخیراً به آن گوش می‌دهم شماره 218 است و «Act

V” and it’s about a theater company that  brings theater to high security prisons  

V» نام دارد و درباره یک شرکت تئاتری است که تئاتر را به زندان‌های با امنیت بالا می‌آورد

and lets the people in the prisons act. It was very powerful, very moving, a great story.

و به افراد زندان اجازه می‌دهد تا بازی کنند. بسیار قدرتمند، بسیار تکان دهنده، داستانی عالی بود.

Another one I love is Radiolab. Again, about an  hour, weekly episodes covering a range of topics  

یکی دیگر از من عاشق Radiolab است. باز هم، حدود یک ساعت، قسمت‌های هفتگی که طیفی از موضوعات را پوشش می‌دهند   که

often focusing on Science. It’s sometimes  challenges me to think about something  

اغلب بر علم تمرکز دارند. گاهی اوقات برایم چالش ایجاد می‌کند که درباره چیزی متفاوت فکر کنم

differently. I like that challenge. For example,  in an episode about killing endangered species,  

. من آن چالش را دوست دارم. برای مثال، در قسمتی درباره کشتن گونه‌های در معرض خطر

the Rhino hunter made it clear that  things aren’t always what they seem.

،   شکارچی کرگدن روشن کرد که همه چیز همیشه آنطور که به نظر می‌رسد نیست.

If you don’t have an hour to devote,  what about ten or fifteen minutes.  

اگر یک ساعت برای اختصاص دادن ندارید ، ده یا پانزده دقیقه چطور.

I recommend “NPR Up First”. This  is a daily podcast and they cover  

من "NPR Up First" را توصیه می کنم. این پادکست روزانه است و

three of the most important  news stories of the day.

سه مورد از مهم‌ترین اخبار روز را پوشش می‌دهد.

If you love news, you also want to follow the New  York Times, “The Daily”. Guess what? It's daily.  

اگر عاشق اخبار هستید، می‌خواهید نیویورک تایمز، «دیلی» را نیز دنبال کنید. حدس بزن چی شده؟ روزانه است.

Each episode is about thirty minutes  and they go deep on one news story.

هر قسمت حدود 30 دقیقه است و به یک خبر عمیق می پردازند.

I also like to podcast, “Being Boss”. This  is a great podcast to listen to if you’re  

من همچنین دوست دارم پادکست "رئیس بودن" را پخش کنم. اگر به

interested in business topics and you want to  study some of the vocabulary that people use  

موضوعات تجاری علاقه دارید و می‌خواهید برخی از واژگانی را که مردم

when talking about these things. Interesting  interviews, weekly, about an hour.

هنگام صحبت در مورد این موارد استفاده می‌کنند مطالعه کنید، این پادکست عالی برای گوش دادن است. مصاحبه‌های جالب، هفتگی، حدود یک ساعت.

If you have a favorite podcast in English,  please put it in the comments below.

اگر پادکست مورد علاقه‌ای به زبان انگلیسی دارید، لطفاً آن را در نظرات زیر قرار دهید.

Now, we’ll take a little bit one of my Podcast  

اکنون، کمی یکی از پادکست‌هایم

and we’ll use it to learn some  English. I’ll study with you.

را می‌گیریم و از آن برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده می‌کنیم. من با شما مطالعه خواهم کرد

Um, so okay, so you’ve been  making New Year’s resolutions.  

اوم، خیلی خوب، پس تصمیمات سال نو را گرفته اید.

What it will, what are you resolving to do?

چه خواهد شد، تصمیم دارید چه کار کنید؟

The verb resolve is related to resolution. If  you resolve to do something, you make a definite  

فعل حل و فصل مربوط به تفکیک است. اگر تصمیم به انجام کاری دارید، تصمیم قطعی

decision to do it, you commit to doing it. It’s  stronger than decided. “I decided to train for  

برای انجام آن می گیرید، متعهد می شوید که آن را انجام دهید. قوی‌تر از چیزی است که تصمیم گرفته شده است. تصمیم گرفتم برای

a marathon.” versus “I resolved to train for a  marathon.” If I decide, I may change my mind. But  

یک ماراتن تمرین کنم.» در مقابل «تصمیم گرفتم برای یک ماراتن تمرین کنم ». اگر تصمیم بگیرم، ممکن است نظرم را تغییر دهم. اما

if I resolve to do it, I’m going to do everything  I can to make that happen. At the beginning of a  

اگر تصمیم بگیرم این کار را انجام دهم، تمام تلاشم را انجام خواهم داد تا این اتفاق بیفتد. در آغاز

New Year, we make resolutions. That would be  commitments for things to do in the New Year.

سال جدید، تصمیماتی می گیریم. اینها تعهداتی برای کارهایی است که در سال جدید باید انجام شود.

Um, so okay, so you’ve been  making New Year’s resolutions.  

اوم، خیلی خوب، پس تصمیمات سال نو را گرفته اید.

What it will, what are you resolving to do?

چه خواهد شد، تصمیم دارید چه کار کنید؟

I feel like there have been  some common themes for me,  

احساس می‌کنم موضوعات مشترکی برای من وجود داشته است،

things like exercise on a regular  basis or do daily meditation practice.

چیزهایی مانند ورزش منظم یا انجام تمرین مدیتیشن روزانه.

So there are things that you already did  but your goal was for more consistency?

بنابراین کارهایی وجود دارد که قبلاً انجام داده اید، اما هدف شما ثبات بیشتر بوده است؟

Yeah, that’s accurate. Mm-hmm.

بله، این دقیق است. مممم

How did you do with meeting those resolutions?

با این قطعنامه ها چطور عمل کردید؟

Not well. That’s not strong enough, um, horribly.

خوب نیست. این به اندازه کافی قوی نیست، اوم، به طرز وحشتناکی.

I think it’s interesting we make resolutions  to try to do things better. I wonder,  

فکر می‌کنم جالب است که تصمیم‌هایی اتخاذ می‌کنیم تا سعی کنیم کارها را بهتر انجام دهیم. تعجب می کنم،

do we ever look at why we don’t do things well?  Like why aren’t you consistent in working out?

آیا تا به حال به این موضوع نگاه می کنیم که چرا کارها را به خوبی انجام نمی دهیم؟ مثلاً چرا در ورزش مداوم نیستید؟

If you’re consistent in doing something  that means you do it regularly.  

اگر در انجام کاری ثابت قدم هستید، به این معنی است که آن را به طور منظم انجام می دهید.

If you’re not consistent, that  means you only do it sometimes.  

اگر سازگار نیستید، به این معنی است که فقط گاهی این کار را انجام می‌دهید.

A good word for that would be sporadic.  It means every once in a while.

یک کلمه خوب برای آن می تواند پراکنده باشد. یعنی هر چند وقت یکبار.

“I don’t practice Spanish consistently.  

من به طور مداوم اسپانیایی را تمرین نمی کنم.

I only practice sporadically,  which is why I’m not very good.”

من فقط به صورت پراکنده تمرین می کنم، به همین دلیل است که خیلی خوب نیستم."

I think it’s interesting we make resolutions  to try to do thing better. I wonder,  

من فکر می‌کنم جالب است که تصمیم‌هایی اتخاذ می‌کنیم تا سعی کنیم کار را بهتر انجام دهیم. تعجب می کنم،

do we ever look at why we don’t do things well?  Like why aren’t you consistent in working out?

آیا تا به حال به این موضوع نگاه می کنیم که چرا کارها را به خوبی انجام نمی دهیم؟ مثلاً چرا در ورزش مداوم نیستید؟

Well, because it gets really cold out  and you don’t like to run when it’s cold.  

خوب، چون هوا خیلی سرد است و دوست ندارید وقتی سرد است بدوید.

Like I wonder if you came  up with looking at the why  

مثل اینکه نمی‌دانم آیا به این

you haven’t been able to do it yet,  and then came up with strategies.

فکر کرده‌اید که چرا هنوز نتوانسته‌اید این کار را انجام دهید، و سپس استراتژی‌هایی را ارائه کرده‌اید.

Mm-hmm.

مممم

A strategy is a plan or a method to use  to reach a certain goal. For example,  

استراتژی یک برنامه یا روشی است که برای رسیدن به یک هدف خاص استفاده می شود. به عنوان مثال،

“What are your strategies  for acing the IELTS exam?”

«راهبردهای شما برای شرکت در آزمون آیلتس چیست؟»

“Well, I’m going to do a vocabulary workbook  every day, I’m going to train in Rachel’s English  

"خب، من قرار است هر روز یک کتاب کار واژگان انجام دهم ، روزی 30 دقیقه در آکادمی انگلیسی راشل تمرین خواهم کرد،

Academy for 30 minutes a day, I’m going to watch  one news story in English every day.” And so on.

هر روز یک خبر به زبان انگلیسی تماشا خواهم کرد." و غیره.

Strategy. Like I wonder if you came up with  

استراتژی. مثل اینکه نمی‌دانم آیا به

looking at the why you haven’t been able to  do it yet, and then came up with strategies.

این فکر کرده‌اید که چرا هنوز نتوانسته‌اید این کار را انجام دهید، و سپس استراتژی‌هایی ارائه کرده‌اید.

Mm-hmm.

مممم

To count too--, to, you know,  attack that doubt or that,  

برای شمردن هم --، می دانید، به آن شک و تردید حمله کنید،

“I can’t do it today, because it’s too cold.”

«امروز نمی توانم این کار را انجام دهم، چون خیلی سرد است.»

If you had a list of strategies, uh,  planned as part of your resolution,  

اگر فهرستی از استراتژی‌ها را داشتید، به عنوان بخشی از تصمیم خود برنامه‌ریزی کرده بودید،

if it would help people keep them more.

اگر به افراد کمک می‌کرد آنها را بیشتر نگه دارند.

I think it probably would.

من فکر می کنم که احتمالا خواهد شد.

Okay, let’s come up with a strategy right now.

خوب، بیایید همین الان یک استراتژی داشته باشیم.

Exercise more in 2018. Would you say that would  be a New Year’s resolution for you this year?

در سال 2018 بیشتر ورزش کنید. آیا می‌گویید که این تصمیم برای شما در سال جدید امسال خواهد بود؟

Yeah, mm-hmm.

آره، مم-هم.

Okay. Why do you think you  don’t exercise consistently now?

باشه. چرا فکر می کنید اکنون به طور مداوم ورزش نمی کنید؟

Well, laziness.

خب تنبلی

Okay.

باشه.

Inertia.

اینرسی.

Inertia, meaning?

اینرسی یعنی؟

Like I’m in a pattern of not doing it,  so it’s hard to start a new pattern.

مثل اینکه من در الگوی عدم انجام آن هستم، بنابراین شروع یک الگوی جدید سخت است.

Yeah, exactly. A good definition of inertia.

بله دقیقا. تعریف خوبی از اینرسی.

Uh, a body at rest tends to stay at rest 

اوه، بدن در حال استراحت تمایل دارد در حالت استراحت بماند

(laugh) Right.

(خنده) درست است.

if you’re doing a whole lot of resting.

اگر به طور کلی استراحت می کنید

Any other resolutions you’ve had as an  adult, anything not related to exercise?

هیچ تصمیم دیگری که به عنوان یک بزرگسال داشته اید، چیزی که به ورزش مربوط نمی شود؟

No, I’m not thinking of anything. Uh, I probably  need to be more specific or, or not more specific,  

نه به هیچی فکر نمیکنم اوه، احتمالاً باید دقیق‌تر باشم یا، یا نه،

branch out into some other areas. I don’t know  exactly what that would be, but that’s about it.

به حوزه‌های دیگر منشعب شوم. نمی‌دانم دقیقاً چه چیزی می‌تواند باشد، اما همین حدود است.

You know, I, I do think  actually you’re on to something  

می‌دانی، من، فکر می‌کنم در واقع

by saying, “Be more specific.” What  does it mean to be on to something?

با گفتن «مشخص‌تر باش» به چیزی می‌رسی. روی چیزی بودن به چه معناست؟

It’s when someone thinks, “Okay, you’ve started  a good idea. We should take that further.”

زمانی است که کسی فکر می‌کند، «خوب، شما ایده خوبی را شروع کردید. ما باید آن را بیشتر پیش ببریم.»

Like if you’re brainstorming  how to solve a problem.

مثل اگر در حال فکر کردن به نحوه حل یک مشکل هستید.

Oh, I think you’re on to  something. Let’s explore that.

اوه، فکر می‌کنم شما در حال انجام چیزی هستید. بیایید آن را بررسی کنیم.

Mm-hmm.

مممم

I think you’re on to something when talking  about being specific because if your goal  

من فکر می‌کنم وقتی در مورد خاص بودن صحبت می‌کنید، به چیزی فکر می‌کنید، زیرا اگر

is to exercise more, that’s very generic. It  could be three times a week for a half hour.

هدفتان ورزش بیشتر باشد، این خیلی کلی است. ممکن است سه بار در هفته به مدت نیم ساعت باشد.

Specific versus generic. These are opposites. If something is specific, it’s precise, particular.  

خاص در مقابل عمومی اینها متضاد هستند. اگر چیزی خاص است، دقیق و خاص است.

If something is generic,  it’s general, not specific.  

اگر چیزی عمومی است ، کلی است، نه خاص.

For example, “You can buy any generic chocolate  for this recipe and it’ll taste great.”

به عنوان مثال، «شما می‌توانید هر شکلات عمومی را برای این دستور تهیه کنید و طعم آن عالی خواهد بود».

That’s very different from “You have to buy  the semi-sweet chocolate chunks from Trader  

این بسیار متفاوت از "شما باید تکه های شکلات نیمه شیرین را از Trader

Joe’s for this recipe.” That is specific.  Only that one kind of chocolate will do.

Joe's برای این دستور تهیه کنید." که مشخص است. فقط یک نوع شکلات می تواند انجام دهد.

I think you’re on to something when talking  about being specific because if your goal  

من فکر می‌کنم وقتی در مورد خاص بودن صحبت می‌کنید، به چیزی فکر می‌کنید، زیرا اگر

is to exercise more, that’s very generic. It  could be three times a week for a half hour.

هدفتان ورزش بیشتر باشد، این خیلی کلی است. ممکن است سه بار در هفته به مدت نیم ساعت باشد.

Right.

You could set something more specific  that might help you keep the goal.

درست.

می‌توانید چیز خاص‌تری را تنظیم کنید که به شما در حفظ هدف کمک کند.

You know, you were talking  about the kind of goal to set.

می دانید، شما درباره نوع هدفی که باید تعیین کنید صحبت می کردید.

Yeah.

آره

And you were talking about a SMART goal, smart  here being an acronym, An acronym. An acronym is  

و شما در مورد یک هدف SMART صحبت می‌کردید، هوشمند، در اینجا یک مخفف، یک مخفف است. مخفف

when you take the first letter of the several  words and put them together, that is an acronym.

زمانی است که حرف اول چند کلمه را بردارید و آنها را کنار هم قرار دهید، این یک مخفف است.

And here, the acronym happens to spell  an actual word and that is SMART.

و در اینجا، نام اختصاری یک کلمه واقعی را هجی می کند و آن SMART است.

Yeah.

آره

What is a SMART acronym and how did you,  or sorry, a SMART goal? And how did you  

مخفف SMART چیست و چگونه، یا متأسفیم، هدف SMART را ایجاد کردید؟ و چگونه با

learn about these kinds of goals? And how  did you learn about these kinds of goals?

این نوع اهداف آشنا شدید؟ و چگونه درباره این نوع اهداف یاد گرفتید؟

Right, we were talking about this before  the show. Uh, so one of my friends Bradley  

درست است، ما قبل از نمایش درباره این موضوع صحبت می‌کردیم . اوه، یکی از دوستانم

brought this up when a group  of us a couple years ago,  

برادلی   وقتی چند سال پیش گروهی از

we were talking about New year’s resolutions  and we decided to go around the circle and  

ما داشتیم درباره تصمیمات سال نو صحبت می‌کردیم، این موضوع را مطرح کرد و تصمیم گرفتیم دور دایره بچرخیم و

see if anybody wanted to share what their New  Year’s resolution was. And before we started,  

ببینیم آیا کسی می‌خواهد تصمیم سال جدید خود را به اشتراک بگذارد . و قبل از شروع،

he suggested that we all try to do it in SMART  format. And SMART stands for specific, Measurable,  

او پیشنهاد کرد که همه ما سعی کنیم آن را در قالب SMART انجام دهیم . و SMART مخفف عبارت خاص، قابل اندازه گیری،

achievable, realistic, and what’s the T?

قابل دستیابی، واقع بینانه است و T چیست؟

Timely.

به موقع

Timely. So, instead of us  all going around and saying,  

به موقع بنابراین، به‌جای اینکه همه دور بزنیم و بگوییم،

“I want to run more,” you know, I was forced  that year at least at the beginning of the year  

«می‌خواهم بیشتر بدوم»، می‌دانی، در آن سال حداقل در ابتدای سال

to say, you know a little something  about each of those areas.

مجبور شدم بگویم، شما یک چیز کوچک درباره هر یک از آن مناطق می‌دانید.

Mm-hmm, how you could measure it.

ممممم، چطوری تونستی اندازه گیریش کنی

Mm-hmm.

مممم

Well, you would know by whether or not you ran,  whether or not it was achievable and realistic.

خوب، با توجه به اینکه دویدید یا نه، متوجه می‌شوید که دست یافتنی و واقع بینانه بود یا خیر.

Right.

درست.

Getting specific with your goal.

مشخص شدن با هدف

Right. Mm-hmm. So, I remember that being  really helpful both for myself as I was  

درست. مممم بنابراین، به یاد می‌آورم که هم برای خودم که به

thinking about my goal and to hear other people  putting their New Year’s resolutions into that  

هدفم فکر می‌کردم و هم برای شنیدن اینکه دیگران تصمیمات سال نو خود را در آن قالب قرار می‌دادند، واقعاً مفید بودم

format. It was just helpful to yeah, to use  that as a sort of tool to get more specific.

. این فقط مفید بود، بله، استفاده از آن به عنوان نوعی ابزار برای دقیق تر شدن.

It does force you to be more thoughtful and  detailed about the New Year’s resolution, I think,  

فکر می‌کنم

when you have to say something that is specific,  measurable, achievable, realistic and timely.

وقتی مجبورید چیزی خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، واقع‌بینانه و به موقع بگویید، شما را مجبور می‌کند در مورد تصمیم‌گیری سال نو متفکرتر و جزئی‌تر باشید.

Mm-hmm.

مممم

Speaking of timely, that rings me to what I have  decided to do this year, which is a little bit  

صحبت از به موقع بودن، من را به کاری که تصمیم گرفتم امسال انجام دهم، جلب می کند، که کمی

different. I find that having a goal for a ear is  not great for me. It’s just, it’s too much time.

متفاوت است. متوجه شدم که داشتن هدف برای گوش برای من عالی نیست. فقط، زمان زیادی است.

So I decided to flip the idea of a  New Year’s resolution on its head,  

بنابراین تصمیم گرفتم به

rather than making a goal to do in 2018.

جای اینکه در سال 2018 هدفی را انجام

I decided towards the end of 2017, I was going  to make a goal to do before the year was out  

دهم، ایده تصمیم سال نو را به ذهنم برگردانم. در پایان سال 2017 تصمیم گرفتم هدفی را قبل از پایان سال انجام

because that provided me more of a time  crunch, more motivation to make it happen.

دهم   زیرا به من فرصت بیشتری داد ، انگیزه بیشتری برای تحقق آن.

Now you said flip on its head.

حالا گفتی تلنگر روی سرش.

Yeah, that means do it the  opposite way it’s been done.  

بله، این بدان معناست که این کار را برعکس انجام دهید.

Change it around completely. So I flipped the idea  of a New Year’s resolution on its head by deciding  

آن را به طور کامل تغییر دهید. بنابراین، ایده تصمیم‌گیری سال نو را به ذهنم خطور کرد و

I had to do it before New Year rather than do  it before New Year rather than in the New Year.

تصمیم گرفتم این کار را قبل از سال نو انجام دهم نه قبل از سال نو و نه در سال نو.

Got it.

فهمیدم.

Okay, so my goal was to before the year is out,  sign up for and take my first piano lesson.

خوب، پس هدف من این بود که قبل از پایان سال، در اولین درس پیانو ثبت نام کنم و شرکت کنم.

And it looks like I’m going to be able to  do that. I have the piano getting tuned.

و به نظر می رسد که می توانم این کار را انجام دهم. من پیانو را در حال کوک کردن دارم.

Mm-hmm.

مممم

Next week and the week after that,  

هفته آینده و هفته بعد از آن،

just in the nick of time. It’s  going to be on the 20th of December.

درست در زمان مناسب. قرار است در 20 دسامبر باشد.

I’m going to have my first lesson.

من اولین درس را خواهم داشت.

Have ten days to spare. Um,  just in the nick of time.

ده روز فرصت دارید اوم، درست در اوج زمان.

Yup. What does this phrase mean?  This means, down to the wire.

آره. این عبارت به چه معناست؟ این یعنی تا سیم.

Oops, another idiom.

اوه، یک اصطلاح دیگر.

These things mean just before  time runs out. Is that another...

این چیزها درست قبل از تمام شدن زمان است. آیا آن دیگری...

Yeah. Yeah, it is, runs, runs out.

آره. بله، این است، اجرا می شود، تمام می شود.

Okay. It becomes so hard sometimes to  describe idioms without using other idioms.

باشه. گاهی اوقات توصیف اصطلاحات بدون استفاده از اصطلاحات دیگر بسیار سخت می شود.

If it’s just in the nick of time,  that means you have done something  

اگر فقط در زمان تعیین شده باشد، به این معنی است که شما کاری

just before the allotted time has ended.

درست قبل از پایان زمان تعیین شده انجام داده اید.

Just before the deadline.

درست قبل از موعد مقرر

Just before the deadline. So, the phrases  we used were just in the nick of time.  

درست قبل از موعد مقرر بنابراین، عباراتی که استفاده می‌کردیم در زمان معین بود.

You could also say, it’s getting down the  wire. When it’s getting down the wire,  

همچنین می‌توانید بگویید، از سیم پایین می‌آید . وقتی سیم پایین می‌آید،

that means you are really running out  of time on getting something done.

این بدان معناست که شما واقعاً وقت خود را برای انجام کاری تمام می‌کنید.

Mm-hmm.

مممم

What was the other one we  used? Oh, time’s running out.

مورد دیگری که استفاده کردیم چه بود؟ اوه، زمان در حال اتمام است.

Mm-hmm.

Almost no time left.

مممم

تقریباً زمانی باقی نمانده است.

Right.

Those are fun idioms. So anyway,  yeah I think I’m going to.. I think  

درست.

این اصطلاحات سرگرم کننده هستند. بنابراین به هر حال، بله، فکر می‌کنم که می‌خواهم... من فکر

I’m going to achieve it I’m looking  forward to having that first lesson.

می‌کنم که به آن خواهم رسید .

We learned resolutions and resolve, consistent  and consistently, along with the opposite,  

ما تصمیم‌ها و تصمیم‌گیری‌ها را یاد گرفتیم، پیوسته و پیوسته، همراه با عکس آن،

sporadic. Strategies, inertia, to be on  to something. Specific versus generic,  

پراکنده. استراتژی‌ها، اینرسی، روی  چیزی بودن. خاص در مقابل عمومی،

acronym, to flip on its head, in the nick of  time, down to the wire and running out of time.

مخفف، برای تلنگر در سر، در زمان کوتاه، به سیم و تمام شدن زمان.

To listen to this full podcast  and to download this full PDF  

برای گوش دادن به این پادکست کامل و دانلود این PDF کامل

or any of my other podcasts, head  to RachelsEnglish.com/podcast.

یا هر یک از پادکست‌های دیگر من، به RachelsEnglish.com/podcast بروید.

There are so many great shows being  produced, I can’t wait to hear what  

نمایش‌های بسیار خوبی در حال تولید هستند، من نمی‌توانم منتظر بمانم که چه

you find and what you learn from them,  put your favorites in the comments below.

چیزهایی پیدا می‌کنید و چه چیزهایی از آنها می‌آموزید، موارد دلخواه خود را در نظرات زیر قرار دهید.

Keep your learning going now with this video and of  course please subscribe with notifications,  

اکنون با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید و البته لطفاً با اعلان‌ها مشترک شوید،   هر هفته

I make new videos on the English language  every week and I love to see you back here.  

ویدیوهای جدیدی به زبان انگلیسی می‌سازم و دوست دارم دوباره شما را اینجا ببینم.

That’s it and thanks so much  for using Rachel’s English.

همین است و بسیار سپاسگزارم برای استفاده از انگلیسی Rachel.