Learn Vocabulary: The Dictionary Was WRONG!

I found an error in the dictionary and  not just one dictionary, every dictionary.

من یک خطا در فرهنگ لغت و نه فقط یک فرهنگ لغت، هر فرهنگ لغت پیدا کردم.

Dictionary.com

Dictionary.com دیکشنری

Collins Dictionary

کالینز

The Cambridge Dictionary and so on.

دیکشنری کمبریج و غیره.

Everyone is giving the wrong pronunciation  of this simple and common word.

همه این کلمه ساده و رایج را اشتباه تلفظ می‌کنند.

Americans have changed their habit and  we’re going to explore this and use it  

آمریکایی‌ها عادت خود را تغییر داده‌اند و ما می‌خواهیم این را بررسی کنیم و از آن

as an excuse to learn 7 interesting  vocabulary words that starts with Qu.

به‌عنوان بهانه‌ای برای یادگیری 7 لغت جالب که با Qu شروع می‌شود استفاده کنیم.

So you stay there, let’s do this!

پس شما آنجا بمانید، بیایید این کار را انجام دهیم!

Qu. Most common pronunciation is this:

Q رایج‌ترین تلفظ این است:

[kw]

[kw]

Kw consonant cluster

Kw همخوان خوشه

Quick

Quilt

Quilt

Quiz

Quiz

[kw]

[kw]

Wait, I can’t mention quilt without  showing you this. My great grandma.

صبر کنید، من نمی‌توانم بدون نشان دادن این به شما quilt را ذکر کنم. مادربزرگ بزرگ من

That’s my mom’s mom’s mom made it over  a hundred years ago. Isn’t it wonderful?

این همان مادر مادر من است که بیش از صد سال پیش آن را درست کرده است. فوق العاده نیست؟

And “quarter” used to be pronounced this  way too but not anymore in the US. Why?

و «یک چهارم» نیز قبلاً به این صورت تلفظ می‌شد، اما دیگر در ایالات متحده انجام نمی‌شود. چرا؟

Why did Americans drop the W  sound? We don’t say kw, quarter.

چرا آمریکایی ها صدای W را حذف کردند؟ ما نمی گوییم کیلووات، یک چهارم.

We say “Quarter”. [k]. Or  just like this word “Core”.

ما می گوییم "ربع". [k]. یا مانند این کلمه «هسته».

Quarter

Quarterly

فصلنامه فصلی

I don’t know how or why this habit shifted over  time but 99 percent of the time, we say quarter  

من نمی‌دانم چگونه یا چرا این عادت در طول زمان تغییر کرد، اما در ۹۹ درصد مواقع،

in American English. Quarter. Listen.

در انگلیسی آمریکایی می‌گوییم یک چهارم. ربع. گوش کنید.

So we have the K consonant not  a KW cluster at the beginning.  

بنابراین ما صامت K را داریم نه خوشه KW در ابتدا.

Then we have a flap T. This follows the rule a T  is a flap T if it comes after an R before a vowel.

سپس یک فلپ T داریم. این از قاعده پیروی می کند که اگر بعد از R قبل از مصوت باشد، T یک فلپ T است.

[flap]

[فلپ]

Quar, [də, də, də], Quarter. A flap of the tongue.

Quar، [də، də، də]، ربع. یک تکه زبان.

Quarter

ربع

Quarter, quarter, quarter. Let me go back and  give you the full sentence for those examples.

ربع، ربع، ربع. اجازه دهید به عقب برگردم و جمله کامل آن نمونه ها را به شما بگویم.

But all these dictionaries have the Kw  pronunciation as the only pronunciation.

اما همه این لغت نامه ها تلفظ Kw را به عنوان تنها تلفظ دارند.

Kudos to Meriam-Webster who put the  most common pronunciation as an option.

آفرین به Meriam-Webster که رایج ترین تلفظ را به عنوان گزینه انتخاب کرد.

Kudos means good job, congratulations.  

تجلیل یعنی کار خوب، تبریک.

You’re going to learn new vocabulary today. Kudos  to you for dedicating yourself to your studies.

امروز واژگان جدیدی را یاد خواهید گرفت. آفرین به شما که خودتان را وقف تحصیل کردید.

Most Qu words in American  English do start with a Kw  

اکثر کلمات Qu در انگلیسی آمریکایی با یک خوشه Kw شروع می

cluster, quarter is an exception. We also  have this word with just the K sound.

شوند، چهارم یک استثنا است. ما همچنین این کلمه را فقط با صدای K داریم.

[ki], also you can say [kei] and  some people do pronounce this  

[ki]، همچنین می‌توانید بگویید [kei] و برخی افراد این

[kwei] but [ki] is the most common  pronunciation. Do you know the word “quay”?

[kwei] را تلفظ می‌کنند، اما [ki] رایج‌ترین تلفظ است. آیا کلمه اسکله را می شناسید؟

It’s a platform along the water for  loading or unloading ships. When I was  

این یک سکو در کنار آب برای بارگیری یا تخلیه کشتی است. وقتی داشتم

researching this video, I kind of went down  a rabbit hole of words that begin with Qu.

درباره این ویدیو تحقیق می‌کردم، به نوعی از یک سوراخ خرگوشی از کلماتی که با Qu شروع می‌شوند پایین رفتم.

Go down a rabbit hole. This is an idiom  

از سوراخ خرگوش پایین بروید. این یک اصطلاح است

and it means to get sucked into  something that takes a lot of time  

و به معنای غرق شدن در چیزی است که زمان زیادی طول می‌کشد

more than expected as you learn one thing that  leads to another and you just keep going with it.

بیشتر از حد انتظار، زیرا چیزی را یاد می‌گیرید که منجر به چیز دیگری می‌شود و فقط به آن ادامه می‌دهید.

In this case, I stated  looking for Qu pronunciations  

در این مورد، من بیان کردم که به دنبال تلفظ‌های Qu

and I found all these great vocabulary  words, I just kept going with it.

هستم و همه این لغات عالی را پیدا کردم، فقط به آن ادامه دادم.

So now we’ll go over 7 advanced  vocabulary words that begin with “Qu”.

بنابراین اکنون به ۷ کلمه واژگان پیشرفته که با «Qu» شروع می‌شوند می‌پردازیم.

First, “Quasi”.

اول، «شبه».

This has a couple of different  pronunciations all with that Kw cluster.

این دارای چند تلفظ مختلف است که همه با آن خوشه Kw است.

In American English, [‘kwa zaɪ] and [‘kwa  zi] are the two most common pronunciations.

در انگلیسی آمریکایی، ['kwa zaɪ] و ['kwa zi] دو تلفظ رایج هستند.

It means something that is similar to something.  Kind of like something but not something all the  

یعنی چیزی که شبیه چیزی است. یک جورهایی شبیه چیزی است اما نه به

way. Sort of confusing, this will be more clear  as we look at some examples. Let’s go to Youglish.

طور کامل. به نوعی گیج کننده است، با نگاهی به چند نمونه، این موضوع واضح تر خواهد بود . بریم سراغ یوگلیش

Quasi-religious.

شبه مذهبی.

Not fully religious but a structure  or setup that’s like a religion.

کاملاً مذهبی نیست، بلکه ساختاری یا ساختاری شبیه یک دین است.

A quasi-grain. So it’s not categorized  

یک شبه دانه. بنابراین به

fully as a grain but has similar  properties. It’s kind of like a grain.

طور کامل به عنوان غلات طبقه بندی نمی شود، اما دارای خواص مشابهی است. این یک جورهایی شبیه یک دانه است.

Quasi-real-time. Not exactly in real-time, not  at the exact same time but close to it. Similar,  

شبه واقعی. نه دقیقاً در زمان واقعی، نه در همان زمان بلکه نزدیک به آن. مشابه،

almost real-time, quasi-real-time.

تقریباً هم‌زمان، تقریباً هم‌زمان.

You have to be quasi-masochistic. A little  masochistic to be a writer. Masochistic means  

شما باید شبه مازوخیست باشید. کمی مازوخیست برای نویسنده شدن. مازوخیست به این معناست

you kind of like doing things that are painful,  tedious, or generally unpleasant to do.

که شما به نوعی دوست دارید کارهایی را انجام دهید که انجام دادن آنها دردناک، خسته کننده یا به طور کلی ناخوشایند است.

So being a writer has some very  challenging parts to it. Therefore,  

بنابراین نویسنده بودن دارای بخش‌های بسیار چالش‌برانگیزی است. بنابراین،

you have to be a little masochistic to  want to be a writer or to be a writer.

برای اینکه بخواهید نویسنده یا نویسنده شوید، باید کمی مازوخیست باشید.

Quasi. Make up a sample sentence now  and put it in the comments below.

شبه اکنون یک جمله نمونه بسازید و آن را در نظرات زیر قرار دهید.

Quash

Quash

Do you know this one? It means to stop  something, suppress it, make it go away.

آیا این یکی را می شناسید؟ این به معنای متوقف کردن چیزی، سرکوب کردن آن، از بین بردن آن است.

Quash the level of Vitriol.

سطح ویتریول را کاهش دهید.

Stop it, make it go away. We want no  

بس کن، ولش کن ما

more vitriol. What is vitriol? Another great  vocabulary word. It means cruel, harsh criticism.

بیشتر از ویتریول نمی خواهیم. ویتریول چیست؟ یکی دیگر از واژگان عالی. این به معنای انتقاد ظالمانه و تند است.

To quash the revolution. To stop it  immediately, make it completely go away.

برای سرکوب انقلاب برای توقف فوری آن، آن را کاملاً از بین ببرید.

Quash his dreams. Stop dreaming of being in  politics, completely put that desire away,  

رویاهایش را بر باد بده از رویای حضور در سیاست دست بردارید،

destroy the dream, quash it.

این آرزو را کاملاً کنار بگذارید، رویا را نابود کنید، آن را از بین ببرید.

Quack

You probably know that the literal meaning of  this word. It’s the sound we use in American  

Quack احتمالاً معنی تحت اللفظی این کلمه را می دانید. این صدایی است که ما در

English for the sound of a duck. But  do you know how we use it as an idiom?

انگلیسی آمریکایی برای صدای اردک استفاده می کنیم. اما آیا می‌دانید چگونه از آن به عنوان یک اصطلاح استفاده می‌کنیم؟

It means someone with authority who  actually doesn’t know what they are doing,  

این بدان معناست که کسی با اقتدار که در واقع نمی داند چه کاری انجام می دهد،

doesn’t do a good job. We use it most  commonly with doctors. A bad doctor  

کار خوبی انجام نمی دهد. ما بیشتر از آن با پزشکان استفاده می‌کنیم. یک دکتر بد

doesn’t know what he’s doing, maybe even  giving harmful advice, he’s a quack.

نمی داند دارد چه می کند، شاید حتی توصیه های مضر هم می کند، او یک حیله گر است.

Thought he was a quack. He was talking to  his doctor; the doctor gave him some advice  

فکر می کرد که او یک لات است. او با پزشکش صحبت می کرد. دکتر به او توصیه هایی

he had never heard of before. He wasn’t sure,  he thought, “Maybe this guy is just a quack.”

کرد که قبلاً هرگز در مورد آن نشنیده بود. او مطمئن نبود، فکر کرد، "شاید این مرد فقط یک لات باشد."

Who is this quack?

این کوک کیست؟

Who is this guy who thinks he’s  something that I don’t trust at all.

این مرد کیست که فکر می‌کند چیزی است که من اصلاً به آن اعتماد ندارم.

That quack dentist. Didn’t know what he  was talking about, not a good dentist.

اون دندانپزشک حیله گر نمی دانست درباره چه چیزی صحبت می کند، نه یک دندانپزشک خوب.

Quasi

Quasi

Quash

Quash

Quack

Quack

What word is next?

کلمه بعدی چیست؟

Qualm

Qualm

This is a feeling of being  uneasy, apprehensive, not sure.

این احساس ناآرام بودن، دلهره و عدم اطمینان است.

We often use it in the phrase,  “I have no qualms about that.”

ما اغلب از آن در عبارت «من هیچ تردیدی در مورد آن ندارم» استفاده می کنیم.

No qualms, that means I’m very sure.  I’m 100% sure that this is right.

بدون تردید، این بدان معناست که من بسیار مطمئن هستم. من 100% مطمئن هستم که این درست است.

This word has a couple of different pronunciations  and can be pronounced with a dark L or without.

این کلمه چند تلفظ مختلف دارد و می‌توان آن را با L تیره یا بدون آن تلفظ کرد.

[kwam] or [kwalm]

[kwam] یا [kwalm]

We annihilate them without a qualm. No uneasiness.

ما آنها را بدون معطلی نابود می کنیم. بدون ناراحتی

We annihilate them without ever  wondering if it’s a problem.

ما آنها را از بین می‌بریم بدون اینکه فکر کنیم آیا مشکلی است یا خیر.

Annihilate means to destroy completely,  similar to quash. We destroy these things  

نابود کردن به معنای نابود کردن کامل است، مانند از بین بردن. ما این چیزها

completely with no second thoughts, feeling  completely sure about it without a qualm.

را کاملاً بدون هیچ فکر دومی از بین می‌بریم و بدون هیچ نگرانی در مورد آن کاملاً مطمئن هستیم.

That’s my only qualm with  it. That’s the only thing I  

این تنها نگرانی من با آن است. این تنها چیزی است که

don’t like. The only thing that makes  me unsure about recommending it.

دوست ندارم. تنها چیزی که باعث می‌شود درباره توصیه آن مطمئن نباشم.

The most obvious qualm. Uneasiness with  capitalism. The thing he was not comfortable with.

بدیهی ترین نگرانی ناآرامی با سرمایه داری. چیزی که با آن راحت نبود.

Quip

This is a clever of witty remark  or comment. Sometimes you’ll hear  

کنایه این یک اظهار نظر یا اظهار نظر هوشمندانه است. گاهی اوقات می شنوید

it read as a verb. He quipped instead  of he said, if what he said was witty.

که به عنوان یک فعل خوانده می شود. او به جای گفتن، کنایه زد، اگر آنچه او گفت شوخ بود.

Quip. A funny thing he said. If you want a  friend, buy a dog. Because in Washington,  

شوخی یه چیز خنده دار گفت اگر دوست می‌خواهید ، یک سگ بخرید. زیرا در واشنگتن،

in the government, there are no friends.

در دولت، هیچ دوستی وجود ندارد.

A quip. A joke, something funny and witty.

یک طنز یک شوخی، یک چیز خنده دار و شوخ.

She often quips. She often makes  this joke, this witty comment.

او اغلب شوخی می کند. او اغلب این شوخی را انجام می دهد، این اظهار نظر شوخ را.

Next: Quintessential

بعدی:

I love this word, it’s the best example of  something, the perfect pure example of something.

من عاشق این کلمه هستم، این بهترین مثال برای چیزی است، مثال کاملی از چیزی است.

The quintessential assignment. When you think of a  National Geographic assignment for a photographer,  

تکلیف اساسی وقتی به یک تکلیف نشنال جئوگرافیک برای یک عکاس

this is what you would think of. The  most pure example of what a National  

فکر می کنید، این همان چیزی است که به آن فکر می کنید. ناب‌ترین نمونه از اینکه

Geographic assignment would  be. Go to base camp at Everest.

تکلیف نشنال جئوگرافیک چه خواهد بود. به کمپ اصلی در اورست بروید.

Quintessential. That’s so National Geographic.

اساسی. این خیلی نشنال جئوگرافیک است.

This man is talking about Abraham  Lincoln being the quintessential  

این مرد در مورد آبراهام لینکلن صحبت می کند که یک آمریکایی اساسی است

American. The best example of what an American is.

. بهترین مثال برای اینکه یک آمریکایی چیست.

The most quintessential experience. What  you think of when think of Los Angeles?

اساسی ترین تجربه وقتی به لس آنجلس فکر می کنید به چه چیزی فکر می کنید؟

I guess for her, she thinks, “Hm, when I think  about Los Angeles, I think about driving.

حدس می‌زنم برای او، او فکر می‌کند، «هوم، وقتی به لس آنجلس فکر می‌کنم، به رانندگی فکر می‌کنم.

Quasi

Quasi

Quash

Quash

Quack

Quack

Qualm

Qualm

Quip

Quin

Quintessential

Quintessential

Quaint

Quaint

All of these words have the kw pronunciation.

همه این کلمات دارای تلفظ kw هستند.

Something that’s quaint is charming, picturesque,  maybe a little old-fashioned, pleasing.  

چیزی که عجیب است، جذاب، زیبا، شاید کمی قدیمی و دلپذیر است.

Like a painting a sweet farmhouse on a cute little  farm, that might be quaint. Here, this picture,  

مانند نقاشی یک خانه مزرعه شیرین در مزرعه کوچک زیبا ، ممکن است عجیب باشد. اینجا، این تصویر،

a quaint little church in the fall. You know  what this is? This is quintessential New England.  

کلیسای کوچک عجیب و غریب در پاییز است. شما می دانید این چیست؟ این نیوانگلند اساسی است.

It’s a picture that comes to mind when  I think of New England. Such a common,  

این تصویری است که وقتی به نیوانگلند فکر می‌کنم به ذهنم می‌رسد. چنین تجربه رایج

pure New England experience, quintessential.

،   ناب نیوانگلند، اساسی است.

But let’s get back to quaint with some examples.

اما بیایید با چند مثال آشنا شویم.

Quaint village atmosphere? That sounds nice.

فضای روستایی جالب؟ جالب به نظر می رسد.

Quaint. A small coastal community. That  means a small town on the coast, quaint.

عجیب و غریب یک جامعه کوچک ساحلی این یعنی شهر کوچکی در ساحل، عجیب.

Kind of quaint now. Here it means old-fashioned.  The idea of a phone booth. Everybody has  

الان یه جورایی عجیبه در اینجا به معنای از مد افتاده است. ایده باجه تلفن.

cellphones now. And most phone booths  and public phones have been taken down.

اکنون همه تلفن همراه دارند. و بیشتر باجه‌های تلفن و تلفن‌های عمومی از کار افتاده‌اند.

Well that’s our quota for Ku words.

خوب این سهمیه ما برای کلمات Ku است.

Quota, that means the required amount.

سهمیه، یعنی مقدار مورد نیاز.

I said I was going to teach 7 new vocabulary  words with Qu and I did, so I met my quota.

گفتم می‌خواهم ۷ لغت جدید واژگانی را با Qu تدریس کنم و این کار را کردم، بنابراین سهمیه‌ام را برآورده کردم.

Thank you so much for joining me here, please  like this video and subscribe with notifications  

از اینکه در اینجا به من ملحق شدید بسیار متشکرم، لطفاً این ویدیو را لایک کنید و با اعلان‌ها مشترک شوید

and keep your learning going now with this  video, I love being your English teacher.

و اکنون با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید ، من دوست دارم معلم انگلیسی شما باشم.

That’s it and thanks so much for using  Rachel’s English.

همین است و از اینکه از انگلیسی Rachel استفاده می‌کنید بسیار سپاسگزاریم .