Describing People's Appearance in English - Visual Vocabulary Lesson

Hi, I’m Stephanie.

سلام، من استفانی هستم.

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

To see more free English lessons, visit our website: Oxford Online English dot com.

برای دیدن دروس رایگان بیشتر انگلیسی، به وب سایت ما مراجعه کنید: Oxford Online English dot com.

You can also book English classes with our fully-qualified teachers who can help you

همچنین می‌توانید کلاس‌های انگلیسی را با معلمان مجرب ما رزرو کنید که می‌توانند در

with your English speaking, writing, IELTS preparation or whatever else you need.

مکالمه انگلیسی، نوشتن، آمادگی آیلتس یا هر چیز دیگری که نیاز دارید به شما کمک کنند.

One more thing before we start.

یک چیز دیگر قبل از شروع.

Do you want to watch this lesson with subtitles?

آیا می خواهید این درس را با زیرنویس تماشا کنید؟

You can!

تو می توانی!

Don't forget to turn them on now.

فراموش نکنید که اکنون آنها را روشن کنید.

Click on the 'CC' button in the bottom right of your video player.

روی دکمه "CC" در سمت راست پایین پخش کننده ویدیوی خود کلیک کنید.

He’s well-built, with broad shoulders.

او خوش اندام است، با شانه های پهن.

He’s very muscular.

او بسیار عضلانی است

‘Well-built’ means big, but big because of muscle, not fat.

"خوب ساخته شده" به معنای بزرگ است، اما به دلیل عضله بزرگ است، نه چربی.

The opposite of well-built is ‘skinny’.

نقطه مقابل خوش اندام، «لاغر» است.

You can say ‘He’s very muscular’ or ‘He’s very muscly’.

می توانید بگویید "او بسیار عضلانی است" یا "او بسیار عضلانی است".

They have the same meaning.

آنها همین معنی را دارند.

There are other ways to say the same thing; for example, ‘He looks strong.’

راه های دیگری نیز برای بیان همین مطلب وجود دارد. به عنوان مثال، "او قوی به نظر می رسد."

She’s in good shape.

او در وضعیت خوبی قرار دارد.

She has an athletic physique.

او هیکل ورزشی دارد.

‘She’s in good shape’ has the same meaning as ‘She’s fit.’

"او در وضعیت خوبی است" همان معنای "او تناسب اندام" دارد.

‘Fit’ describes someone who exercises regularly and is very strong.

"فیت" فردی را توصیف می کند که به طور منظم ورزش می کند و بسیار قوی است.

Conversationally, in British English, ‘fit’ means ‘attractive’.

در مکالمه، در انگلیسی بریتانیایی، «fit» به معنای «جذاب» است.

It can be used for men and women.

برای آقایان و خانم ها قابل استفاده است.

The word ‘physique’ means the shape and condition of your body.

کلمه "فیزیک" به معنای شکل و وضعیت بدن شما است.

‘Physique’ is most often used with positive adjectives to describe someone who is strong,

"فیزیک" اغلب با صفت های مثبت برای توصیف فردی که قوی

or who has an attractive body.

است یا بدن جذابی دارد استفاده می شود.

For example, the collocations ‘muscular physique’ and ‘strong physique’ are

به عنوان مثال، ترکیبات " فیزیک عضلانی" و "فیزیک قوی"

common.

رایج هستند.

He’s skinny.

او لاغر است

He has a slight build.

اندام اندکی دارد.

What’s the opposite of ‘fat’?

متضاد «چربی» چیست؟

Actually, there are several words.

در واقع چند کلمه وجود دارد.

‘Thin’ is the basic word.

"لاغر" کلمه اصلی است.

‘Slim’ is similar; it means ‘thin and attractive’.

"Slim" مشابه است. به معنای "لاغر و جذاب" است.

‘Skinny’ is a more negative word.

"لاغر" کلمه منفی تری است.

It suggests that someone is *too* thin.

این نشان می دهد که کسی *خیلی* لاغر است.

If you say that someone is skinny, it means you think they should eat more.

اگر می گویید فردی لاغر است، به این معنی است که فکر می کنید باید بیشتر بخورد.

Your ‘build’ is the shape of your body: whether you’re broad or thin, whether you’re

"ساخت" شما شکل بدن شما است: چه گشاد باشید یا لاغر، چه

muscular or not, and so on.

عضلانی باشید یا نه، و غیره.

You can use many different adjectives with ‘build’.

شما می توانید از بسیاری از صفت های مختلف با "build" استفاده کنید.

Common ones are ‘medium build’, ‘slim build’, ‘proportionate build’ and ‘stocky

موارد متداول عبارتند از: «ساخت متوسط»، « ساخت باریک»، «ساخت متناسب» و «

build’.

ساخت مستحکم».

‘Stocky’ means big or wide, usually with muscle rather than fat.

"Stocky" به معنای بزرگ یا پهن است، معمولاً به جای چربی، ماهیچه ای دارد.

He’s overweight.

او اضافه وزن دارد

He has a gut.

او روده دارد.

‘Overweight’ is a more indirect word than ‘fat’, although neither is polite if you

«اضافه وزن» یک کلمه غیرمستقیم تر از «چاق» است، اگرچه اگر مستقیماً با کسی صحبت می کنید، هیچ کدام مؤدبانه

are talking directly to someone.

نیستند.

A gut means a big stomach.

روده یعنی شکم بزرگ.

You might use it to describe someone who has a lot of extra weight on their stomach.

ممکن است از آن برای توصیف فردی که وزن اضافی زیادی روی شکم خود دارد استفاده کنید.

You could also say ‘He has a big belly’, which has the same meaning.

همچنین می توانید بگویید "او شکم بزرگی دارد" که به همین معنی است.

He has chiselled features, with high cheekbones.

او دارای ویژگی های تراشیده شده، با گونه های بلند است.

He has very well-defined facial features.

او ویژگی های صورت بسیار مشخصی دارد.

This is a chisel.

این یک اسکنه است.

It’s a tool which is used to carve stone, for example to make a sculpture or statue.

ابزاری است که برای تراشیدن سنگ، به عنوان مثال برای ساختن یک مجسمه یا مجسمه استفاده می شود.

‘Chiselled features’ means that someone’s facial features are very attractive and clearly-defined,

"ویژگی های اسکنه شده" به این معنی است که ویژگی های صورت یک فرد بسیار جذاب و واضح است،

like a statue.

مانند یک مجسمه.

It’s generally used for men’s faces.

به طور کلی برای صورت مردان استفاده می شود.

‘Well-defined’ is similar, but can be used for men or women.

"خوب تعریف شده" مشابه است، اما می تواند برای مردان یا زنان استفاده شود.

If your facial features are well-defined, then your cheekbones, jaw, chin and so on

اگر اجزای صورت شما به خوبی مشخص است، پس استخوان گونه، فک، چانه و غیره

have a clear shape.

شما شکل واضحی دارند.

This has a positive meaning, although it doesn’t necessarily mean ‘attractive’.

این یک معنای مثبت دارد، اگرچه لزوماً به معنای "جذاب" نیست.

He has crow’s feet.

او پای کلاغی دارد.

He has faint wrinkles in his forehead.

چروک های ضعیفی در پیشانی دارد.

As you get older, you’ll get lines or wrinkles in your face.

با افزایش سن، خطوط یا چین و چروک هایی در صورتتان ایجاد می شود.

Crow’s feet are the patterns of wrinkles you get in the corner of your eyes.

پنجه کلاغی الگوهای چین و چروک هایی است که در گوشه چشم خود ایجاد می کنید.

Wrinkles can be ‘faint’ – light and difficult to see – or ‘deep’.

چین و چروک ها می توانند "کمرنگ" - سبک و به سختی دیده شوند - یا "عمیق".

She has dimples when she smiles.

وقتی لبخند می زند گودی دارد.

She has freckles on her nose and cheeks.

روی بینی و گونه هایش کک و مک دارد.

‘Dimples’ here means small holes in your cheeks which appear when you smile.

گودی در اینجا به معنای سوراخ های کوچک در گونه های شما است که هنگام لبخند زدن ظاهر می شوند.

Not everyone has them.

همه آنها را ندارند.

Although it’s not common, you can use the word ‘dimple’ to refer to similar holes

اگرچه رایج نیست، اما می توانید از کلمه "چال" برای اشاره به سوراخ های مشابه

in other places.

در مکان های دیگر استفاده کنید.

For example, some people have a dimple on their chin.

به عنوان مثال، برخی از افراد در چانه خود گودی دارند.

Freckles are common among people with very light skin.

کک و مک در بین افرادی که پوست بسیار روشن دارند رایج است .

Going out into the sun can make your skin more freckled.

قرار گرفتن در معرض نور خورشید می تواند پوست شما را کک و مک تر کند.

She has a round face, with a high forehead.

او چهره ای گرد دارد، با پیشانی بلند.

She has a double chin.

او یک چانه دوتایی دارد.

You can use many adjectives to describe the shape of someone’s face, such as: round,

می توانید از صفت های زیادی برای توصیف شکل صورت افراد استفاده کنید، مانند: گرد،

thin, symmetrical, long, or square.

نازک، متقارن، بلند یا مربع.

If someone is overweight, they might have a double chin.

اگر فردی اضافه وزن داشته باشد، ممکن است چانه دوتایی داشته باشد.

He has a goatee.

او یک بز دارد.

He’s going grey.

او خاکستری می شود

‘Goatee’ is a common word; it’s a beard which covers your chin and upper lip only.

"Goatee" یک کلمه رایج است. این ریشی است که فقط چانه و لب بالایی شما را می پوشاند.

You can also have a full beard, which covers your whole face and neck.

همچنین می توانید ریش کامل داشته باشید که تمام صورت و گردن شما را بپوشاند.

There are many words for different styles of beard, but most of them are not commonly

کلمات زیادی برای سبک های مختلف ریش وجود دارد، اما اکثر آنها به

used, except by beard experts.

جز توسط متخصصان ریش، معمولاً مورد استفاده قرار نمی گیرند.

If you say ‘he’s going grey’, ‘going’ means ‘becoming’.

اگر بگویید "او خاکستری می شود"، "رفتن" به معنای "شدن" است.

You can use ‘go’ in this way for changes in someone’s hair; for example ‘go grey’

می‌توانید از «go» به این روش برای تغییرات در موهای فردی استفاده کنید. برای مثال "خاکستری شدن"

or ‘go bald’.

یا "طاس رفتن".

You can also use it if someone’s face changes colour.

همچنین می توانید در صورت تغییر رنگ چهره شخصی از آن استفاده کنید .

For example ‘She went bright red’ or ‘He went pale when he heard the news’.

به عنوان مثال "او قرمز روشن شد" یا " او با شنیدن این خبر رنگ پریده شد".

He has curly black hair.

او موهای مجعد مشکی دارد.

She has thick shoulder-length curly hair.

او موهای مجعد ضخیم تا شانه دارد.

‘Curly’ describes hair with tight curls.

«فرفری» موهایی را با فرهای محکم توصیف می‌کند.

What’s the opposite?

برعکسش چیه؟

The opposite is ‘straight hair’.

نقطه مقابل "موی صاف" است.

In the middle, you can have ‘wavy hair.’

در وسط، می توانید «موهای موج دار» داشته باشید.

For length, you can say hair is long, short, medium length, or shoulder length.

برای بلندی، می توانید بگویید موها بلند، کوتاه ، متوسط ​​یا طول شانه است.

For very long hair, you might say something like ‘Her hair reached down to her waist’.

برای موهای خیلی بلند، ممکن است چیزی شبیه به "موهای او تا کمرش رسیده" بگویید.

He’s bald, with a thick beard.

او کچل است، با ریش پرپشت.

She has long blonde hair.

او موهای بلند بلوند دارد.

‘Bald’ only refers to people who have lost their hair, usually because of aging.

"طاس" فقط به افرادی اطلاق می شود که موهای خود را معمولاً به دلیل افزایش سن از دست داده اند.

If someone shaves their hair off, you can say ‘He has a shaved head’.

اگر شخصی موهای خود را تراشیده است، می توانید بگویید "سرش تراشیده است".

Hair can be thick or thin; you can use these adjectives for hair on your head, or for facial

مو می تواند ضخیم یا نازک باشد. می توانید از این صفت ها برای موهای روی سر یا موهای صورت

hair: beards and moustaches.

استفاده کنید: ریش و سبیل.

When talking about hair, be careful with adjective order.

هنگام صحبت در مورد مو، به ترتیب صفت دقت کنید .

Adjectives like ‘long’, ‘short’, ‘thick’ or ‘thin’ go before the colour.

صفت هایی مانند "بلند"، "کوتاه"، "ضخیم" یا "نازک" قبل از رنگ قرار می گیرند.

So, you can have ‘long brown hair’, ‘thick dark hair’, ‘short fair hair’, and so

بنابراین، شما می توانید "موهای قهوه ای بلند"، " موهای تیره ضخیم"، "موهای روشن کوتاه" و غیره داشته

on.

باشید.

He has fair hair.

او موهای روشنی دارد.

His hair is shaved short at the back and sides, and swept to one side on top.

موهای او از پشت و پهلو کوتاه تراشیده شده و از بالا به یک طرف کشیده شده است.

‘Fair hair’ is similar to ‘blond hair’, but is has a wider meaning.

"موی روشن" شبیه "موی بلوند" است، اما معنای گسترده تری دارد.

‘Fair’ just means ‘light’, so it could include light brown hair or dark blond hair.

"منصفانه" فقط به معنای "روشن" است، بنابراین می تواند شامل موهای قهوه ای روشن یا موهای بلوند تیره باشد.

‘Sweep’ generally means to clean your floor with a broom.

"جارو" به طور کلی به معنای تمیز کردن کف خود با جارو است.

However, you can also use it for hair, especially when you push your hair in one direction.

با این حال، می توانید از آن برای مو نیز استفاده کنید، به خصوص زمانی که موهای خود را به یک جهت فشار دهید.

You can sweep your hair to one side, sweep your hair into a ponytail, or sweep your hair

می توانید موهایتان را به یک طرف بکشید، موهایتان را به صورت دم اسبی بکشید یا موهایتان را به

back.

عقب بکشید.

That’s all for this lesson.

این همه برای این درس است.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!